𝐒𝐭𝐮𝐫𝐦𝐟𝐫𝐞𝐢
94 subscribers
150 photos
42 videos
1 file
32 links
Download Telegram
_تو نیمه ی روشن روحِ منی!
_ پروانه ی من ... بالت رو شکستم؟

سرش رو پایین اورد و به انگشت های گِلی خودش نگاه کرد.

_دستم بشکنه
..
_ اما تو فقط ترک برداشتی!

_ اشتباه میکنی ایوان والری ... تو صدای شکستن منو بعد از هربار شکنجه کردنم که میدونستم پشت اون دیوار شیشه‌ای ایستادی و تماشا میکنی که چطور جسمم فریاد میزنه رو فقط نشنیدی! وگرنه من خرد تر از چیزی‌ام که بشه اسمش رو ترک گذاشت!
- چی مونده ازم به نظرت؟ این انصاف نبود که اینجوری بهم بفهمونی تو زندگی منی بچه
تهیونگ آهسته اتاق و قدم میزد و نزدیک در میشد
- اینکه یهویی بیان و بگن به دیدنت نمیاد دیگه؟ علاقه ای به شنیدن حرفات نداره؟ فراموشش کن
- اینکه دقیقا وقتی اینا رو بگن میفهمم دیدن تو نفسیه که میکشم، شنیدن حرفات آبیه که میخورم و فراموش کردنت دردناک ترین مرگیه که هست
- اصلا من متوجه نشدم چه دردی تو سینه اته اما دقیقا همون موقع که میخواستم مرهم شم روی زخمای تنت رفتی؟
آروم نشست پشت در و سر خورد و تکیشو بهش داد
این خیلی تلخ بود که حضورش و حس می‌کرد و شونه های لرزون پرتقال بهش می‌رسید
- یادت رفته بود من سمفونی نفساتو بلدم؟
- یادت رفته بود من بهتر از هر کسی صدای رعد ابر تو چشاتو میشنوم؟
- نکنه یادت رفته بود عطر وانیل تنت دست عطر یاس تو سینه ات و میگیره و زودتر از خودت میرسه بهم؟
- یادت رفته من ساحره ی توام پرتقال؟
فکر میکردم این بار برای شنیدن صدات درحالیکه دارم آخرین نفس هامو میکشم باید تلاش کنم ...

انگار این بار نیاز نداشتی ساحرت برات بمیره.
- من و اون هیچ وقت خط موازی نبودیم
خط متقاطع هم نه
اون یه ستاره ی دنباله دار بود و من یه شهاب ساده پشت سرش
هیچ وقت قرار نبود بهم برسیم
- اون برای هر دردی دوا داشت
برای هر مشکلی یه معجزه
برای هر نا امیدی یه جادو
سرفه ای که ثمره اش گلبرگ یاس و خون بود امونشو برید
سرشو به عقب تکیه داد و دستشو پاک کرد و روی سینه اش گذاشت
- من نه ازت دوا میخوام واسه دردم
نه معجزه واسه مشکلم
نه جادویی واسه نا امیدیم
من هیچی نمیخوام ازت
جز اینکه بذاری این دفعه من ستاره ای باشم که برات بمیره
شاید با این کار توی لحظه های آخر نفسم عطر یاس نداد و من با درد درمون شده چشامو بستم ساحره
mon refuge
پناه من
فرانسوی

#ریشہ
GN🥀
من فکر میکردم با بغل کردنت روحمو نوازش میکنی ، نگو داشتی زخمش میکردی یه یادگاری بمونه واسه تموم نبودنات قلبِ بی رحمِ من.
Alazia
ترس داشتن از اینکه دیگه قادر به تغییر کردن نباشی.

#ریشہ
GN🥀
_چشمات مال من ، درداش مال دریا
صدات مال من، فریادش مال دریا
حرفات مال من، تلخیاش مال دریا
زندگیت مال من، عمرش-...

_عمرش چی؟

لبخند غمگینی زد و اول به پسر مقابل و بعد به دریا اشاره کرد.

_خودتو میخوای بدی به دریا؟
_ نبودي و نديدي عزيزكرده ، من براي از دست ندادنت حتي وقتي نداشتمت چيكار ميكردم.
+ درد كشيدي؟
_جوري كه تو نميتوني تحملش كني
_جوري كه تو منو داشتي سايه ات باشم و خودم يه من نداشتم كه سايه ام باشه!
_چقدر منو نشنیدی ... چقدر شبا مُردم و تو نشنیدی برف ..