Forwarded from گەنجینەی حەکیمانی کوردەواری (ایرج مرادی. سنه)
Forwarded from فریدون حکیم زادە
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوازدە سواری هەورامان کێن؟
دەستنووسخانەی دیجیتاڵی باقلاوا
دوازدە سواری هەورامان کێن؟
دوازدە سوارەی مەریوان
دوو تێبینی:
ــ یەکەم ئەوە، وابزانم دانەری پۆستەکە بە هەڵە دوازدە سوارەی مەریوانی بە دوازدە سوارەی هەورامانی نووسیوە.
ــ دووهەم ئەوە کە پێش ئەوەی مامۆستا پیرەمێرد، باسی دوازدە سوارە بێنێتە سەر بەرازکوژی، ساڵی ۱۰۹۹ کۆچی لە کتێبی نورالانوار باسی دوازدە سوارە کراوە و مێژووەکەی بۆ سەردەمی میر حەمزەی بابان گێڕدراوەتەوە.
دوو تێبینی:
ــ یەکەم ئەوە، وابزانم دانەری پۆستەکە بە هەڵە دوازدە سوارەی مەریوانی بە دوازدە سوارەی هەورامانی نووسیوە.
ــ دووهەم ئەوە کە پێش ئەوەی مامۆستا پیرەمێرد، باسی دوازدە سوارە بێنێتە سەر بەرازکوژی، ساڵی ۱۰۹۹ کۆچی لە کتێبی نورالانوار باسی دوازدە سوارە کراوە و مێژووەکەی بۆ سەردەمی میر حەمزەی بابان گێڕدراوەتەوە.
ملک الکلام مجدی سقزی
منطقه ی زیبای سقز، این نقطه ی آراسته و کوهستانی که قسمتی از کردستان سربلند و بخشی از ایران اسلامی است، جایگاه شاعران و نویسندگانی بزرگ بوده است که تا ابد نام آنان از اتریخ و عرفان ایران و جهان پاک نخواهد شد و همچون ستاره ی پر فروغی در آسمان ادب می درخشند. بزرگ مردانی که علاوه بر آشنایی به زبان و فرهنگ و ادبیات سرزمین مادریشان و سرودن اشعار کردی، به زبان های دیگری چون فارسی، عربی، ترکی و ... شعر سروده اند و در این راستا تسلط و مهارت خود را به ثبوت رسانیده اند.
یکی از این ستارگان قدر اول آسمان ادب و عرفان و هنر که پایه ی نظم بلند را بر چنان فرازی نهادند که دانشمندان و فضلای هم عصر وی ، لقب ، ملک الکلام را درباره ی ایشان تصدیق نمودند ، میرزا عبدالمجید متخلص به مجدی سقزی می باشد که شمه ای از داستان زندگی پر بارش را در این مقاله تقدیم ادب دوستان می نمایم تا چه پسند افتد و چه در نظر آید:
تولد و زندگی مجدی:
میرزا عبدالمجید فرزند میرزا عبدالکریم و متخلص به مجدی و ملقب به ملک الکلام در سال 1268 هجری قمری در سقز در خانواده ای متدین و با فرهنگ ، دیده به جهان گشود.
میرزا عبدالحمید فرزند میرزا عبدالمجید ملک الکلام ملقب به امیر الکتاب و مشهور به ملک الکلامی در مقدمه ی دیوان پدرش چنین نوشته است:
« حضرت ولی النعم و خداوند گارم مجدالدین1 ملک الکلام میرزا عبدالمجید متخلص به مجدی بن عارف ربانی میرزا کریم قدس سره شرح نژاد و سرگذشت زندگانی خودشان را با قلم معجزنگار نگاشته اند و مجملی از آن این است که چنانچه بهاءالدین محمد برادر کهتر نگارنده گفته اند:
ای یگانه حضرت مجدی که از فیض ازل
سعد اکبر بنده باشد تخت مسعود ترا
شد زبانت ترجمان روح القدس را زین سبب
فیض روح قدس تاریخ است مولود ترا
ولادت ایشان در سنه 1268 در قصبه ی سقز از توابع ولایت اردلان مطابق با فیض روح القدس می باشد.»
مرحوم ملک الکلام مجدی تحصیلات خویش را در زادگاهش نزد علماء زمان همچون مرحوم ملا ابراهیم مدرس مشهور سقزی و مرحوم شیخ محمود فراگرفته و با تمام رسانیده است و در شعر و خوشنویسی به مرحله ی استادی رسیده و در دیوان حاکم سقز به کتابت و منشی گری پرداخته است.
پس از مدتی که در مقر فرمانروایی مجید خان اردلان بوده ، آوازه ی دانشش در همه جا پیچیده و خطّ زیبایش حکام و سلاطین ایران را به شگفتی واداشته است.
1. « مجدالدین » گویا نام دوم ملک الکلام بوده است.
2. «فیض روح قدس» به حساب ابجد می شود 1268ه.ق که تاریخ ولادت با سعادت آن جناب است.
از این رو وی را به سنندج دعوت نموده و کاتب و منشی جکومتی کردستان و از جمله کاتب امیر نظام گروسی گشته که ایشان نیز از بزرگان ادب و خوشنویسان دوره ی خود بودند.
مرحوم مجدی در سال 1298ه. ق به منظورعزیمت به حجاز و زیارت خانه خدا ، از سقز به سنندج رفت ولی یکی از مردان متقی آن دیار به نام حاج شیخ شکرالله سنندجی از وی خواست که این سفر را به بعد موکول سازد تا در آینده باهم به زیارت خانه ی خدا بروند. مجدی این پیشنهاد را پذیرفت و نزد حاج ظفر الملک که سمت نیابت کردستان را داشت به عنوان منشی سرگرم کار شد و در سنندج ماندگار گشت و در همان شهر ازدواج نمود.
در سال 1305ه. ق چون نتوانسته بود با حاج شیخ شکرالله به سفر مکه برود ، همراه با همسر و تنها فرزندش عبدالحمید که در آن هنگام سه ساله بوده است از راه بغداد به مکه رفت و به زیارت خانه ی خدا نائل گردید. درباره ی این سفر خود چنین گفته است:
بر این عزیمتم اکنون کز این دیار بروم
به ملک دیگر با جمله بستگان و عیال
هر آنچه قرعه زدم از برای هجرت خویش
مرا بجز سفر مکه برنیامد فسال
به راه کعبه اگر پای من بفرساید
همی به پهلو غلطم چو قرعه رمسال
در این سفر با مفتی زهاوی ملاقات نمود که یکی از خاطرات شیرین این سفر وی بود. در پایان سفر حج مجدی به هنوان منشی دارالحکومه ی کردستان ، در سنندج ماندگار شد.
در سال 1309 ه. ق حسن علی خان امیرنظام گروسی ریاست دارالانشای حکومت کردستان را به مجدی تفویض نمود. مدتی پس از این انتصاب ، ناصرالدین شاه قاجار ، آثار نظم و نثر مجدی را دید و چنان شیفته ی گفتارش شد که وی را « ملک الکلام »1 لقب داد.
در سال 1318 نیز که ابوالقاسم خان ناصر الملک قراگوزلو همودانی حکمران کردستان شد، کماکان ریاست دارالانشای کردستان را به ملک الکلام واگذار کرد و بدین ترتیب ملک الکلام سالها در این سمت باقی ماند.
مرحوم مجدی دارای فرزندان زیادی بوده که قصد داشته جهت فذاگیری علم و ادامه ی تحصیل آنها را به خارج از کشور بفرستد اما به علت وقوع جنگ جهانی اول نتوانست به این آرزوی خویش جامه ی عمل بپوشاند میرزا عبدالحمید در ادامه ی مقدمه ی دیوان پدرش در این مورد چنین نوشته است:
منطقه ی زیبای سقز، این نقطه ی آراسته و کوهستانی که قسمتی از کردستان سربلند و بخشی از ایران اسلامی است، جایگاه شاعران و نویسندگانی بزرگ بوده است که تا ابد نام آنان از اتریخ و عرفان ایران و جهان پاک نخواهد شد و همچون ستاره ی پر فروغی در آسمان ادب می درخشند. بزرگ مردانی که علاوه بر آشنایی به زبان و فرهنگ و ادبیات سرزمین مادریشان و سرودن اشعار کردی، به زبان های دیگری چون فارسی، عربی، ترکی و ... شعر سروده اند و در این راستا تسلط و مهارت خود را به ثبوت رسانیده اند.
یکی از این ستارگان قدر اول آسمان ادب و عرفان و هنر که پایه ی نظم بلند را بر چنان فرازی نهادند که دانشمندان و فضلای هم عصر وی ، لقب ، ملک الکلام را درباره ی ایشان تصدیق نمودند ، میرزا عبدالمجید متخلص به مجدی سقزی می باشد که شمه ای از داستان زندگی پر بارش را در این مقاله تقدیم ادب دوستان می نمایم تا چه پسند افتد و چه در نظر آید:
تولد و زندگی مجدی:
میرزا عبدالمجید فرزند میرزا عبدالکریم و متخلص به مجدی و ملقب به ملک الکلام در سال 1268 هجری قمری در سقز در خانواده ای متدین و با فرهنگ ، دیده به جهان گشود.
میرزا عبدالحمید فرزند میرزا عبدالمجید ملک الکلام ملقب به امیر الکتاب و مشهور به ملک الکلامی در مقدمه ی دیوان پدرش چنین نوشته است:
« حضرت ولی النعم و خداوند گارم مجدالدین1 ملک الکلام میرزا عبدالمجید متخلص به مجدی بن عارف ربانی میرزا کریم قدس سره شرح نژاد و سرگذشت زندگانی خودشان را با قلم معجزنگار نگاشته اند و مجملی از آن این است که چنانچه بهاءالدین محمد برادر کهتر نگارنده گفته اند:
ای یگانه حضرت مجدی که از فیض ازل
سعد اکبر بنده باشد تخت مسعود ترا
شد زبانت ترجمان روح القدس را زین سبب
فیض روح قدس تاریخ است مولود ترا
ولادت ایشان در سنه 1268 در قصبه ی سقز از توابع ولایت اردلان مطابق با فیض روح القدس می باشد.»
مرحوم ملک الکلام مجدی تحصیلات خویش را در زادگاهش نزد علماء زمان همچون مرحوم ملا ابراهیم مدرس مشهور سقزی و مرحوم شیخ محمود فراگرفته و با تمام رسانیده است و در شعر و خوشنویسی به مرحله ی استادی رسیده و در دیوان حاکم سقز به کتابت و منشی گری پرداخته است.
پس از مدتی که در مقر فرمانروایی مجید خان اردلان بوده ، آوازه ی دانشش در همه جا پیچیده و خطّ زیبایش حکام و سلاطین ایران را به شگفتی واداشته است.
1. « مجدالدین » گویا نام دوم ملک الکلام بوده است.
2. «فیض روح قدس» به حساب ابجد می شود 1268ه.ق که تاریخ ولادت با سعادت آن جناب است.
از این رو وی را به سنندج دعوت نموده و کاتب و منشی جکومتی کردستان و از جمله کاتب امیر نظام گروسی گشته که ایشان نیز از بزرگان ادب و خوشنویسان دوره ی خود بودند.
مرحوم مجدی در سال 1298ه. ق به منظورعزیمت به حجاز و زیارت خانه خدا ، از سقز به سنندج رفت ولی یکی از مردان متقی آن دیار به نام حاج شیخ شکرالله سنندجی از وی خواست که این سفر را به بعد موکول سازد تا در آینده باهم به زیارت خانه ی خدا بروند. مجدی این پیشنهاد را پذیرفت و نزد حاج ظفر الملک که سمت نیابت کردستان را داشت به عنوان منشی سرگرم کار شد و در سنندج ماندگار گشت و در همان شهر ازدواج نمود.
در سال 1305ه. ق چون نتوانسته بود با حاج شیخ شکرالله به سفر مکه برود ، همراه با همسر و تنها فرزندش عبدالحمید که در آن هنگام سه ساله بوده است از راه بغداد به مکه رفت و به زیارت خانه ی خدا نائل گردید. درباره ی این سفر خود چنین گفته است:
بر این عزیمتم اکنون کز این دیار بروم
به ملک دیگر با جمله بستگان و عیال
هر آنچه قرعه زدم از برای هجرت خویش
مرا بجز سفر مکه برنیامد فسال
به راه کعبه اگر پای من بفرساید
همی به پهلو غلطم چو قرعه رمسال
در این سفر با مفتی زهاوی ملاقات نمود که یکی از خاطرات شیرین این سفر وی بود. در پایان سفر حج مجدی به هنوان منشی دارالحکومه ی کردستان ، در سنندج ماندگار شد.
در سال 1309 ه. ق حسن علی خان امیرنظام گروسی ریاست دارالانشای حکومت کردستان را به مجدی تفویض نمود. مدتی پس از این انتصاب ، ناصرالدین شاه قاجار ، آثار نظم و نثر مجدی را دید و چنان شیفته ی گفتارش شد که وی را « ملک الکلام »1 لقب داد.
در سال 1318 نیز که ابوالقاسم خان ناصر الملک قراگوزلو همودانی حکمران کردستان شد، کماکان ریاست دارالانشای کردستان را به ملک الکلام واگذار کرد و بدین ترتیب ملک الکلام سالها در این سمت باقی ماند.
مرحوم مجدی دارای فرزندان زیادی بوده که قصد داشته جهت فذاگیری علم و ادامه ی تحصیل آنها را به خارج از کشور بفرستد اما به علت وقوع جنگ جهانی اول نتوانست به این آرزوی خویش جامه ی عمل بپوشاند میرزا عبدالحمید در ادامه ی مقدمه ی دیوان پدرش در این مورد چنین نوشته است:
Blogfa
ملک الکلام مجدی سقزی
ملک الکلام مجدی سقزی - mp3 و pdfگەورەترین بیرۆکەی كتێبخانه ی كوردی دونیا بە شێوەی
« ... در سنه ی 1331 بعد از سی و چهار سال سه روز کم اقامت در سنندج بقصد اینکه فرزندان خود رابرای تحصیل علوم به اسلامبول برده و خود در حرمین مجاور شوند با عیال و اطفال به تهران آمدند قضا را به سبب حدوث « طوفان آتش »2 یعنی جنگ عالمسوز دول متحده عثمانی و آلمان و اطریش و دول موتلفه انگلیس و فرانسه و روس از حرکت بازمانده و در سن شصت و شش سالگی بجمع و تدوین نظم و نثر خویش که افزون از شصت هزار بیت است پرداختند...»
1.ملک الکلام یعنی شاه سخن و این به سبب شیوایی کلامش بوده است. از: مقاله ی ماموستا نافع مظهر
2.طوفان آتش: جنگ جهان سوز اول ، از سال 1914 آغاز و در سال 1918 پایان یافت.
همانطور که میرزا عبدالحمید در مقدمه ی دیوان پدرش اشاره نموده، مجدی در تهران به تدوین آثار نظم و نثر خویش پرداخت و تا پایان عمر پر برکتش در تهران اقامت نموده و به مطالعه در علوم و فنون و تصحیح کتب دواوین شعرا و تدوین آثار دلکش فکر و قلم خویش پرداخته و عاقبت در یال 1342 ه. ق در سن هفتاد و شش سالگی شمه وجودش که روشن کننده ی راه پیروانش و راهنمای طریقت شیفتگان ادب و عرفا سرزمینش بود به خاموشی گرایید و گفتار شیوای ملک الکلام ، اشعار زیبا و دلنشینش ، خط زیبا و ذوق هنری بی نظیرش ، عشق و علاقه ی وافر به سرزمین و علو مقام اخلاقی و عرفانی در آثارش ، برای همیشه در قلبهای رهروانش ماندگار گردید.
میرزا عبدالحمید میرالکتاب در سال 1337ه . ق دیوان پدرش را در 59 صفحه و یک ضمیمه ی دو برگی در پایان دیوان مجدی در مورد توصیف کیمیای سعادت و مناقب امام محمد غزالی1، به چاپ رسانید. ایشان هرچند در مقدمه ی دیوان وعده ی چاپ آثار دیگر پدرش را داده بود، ولی پیچکدام به طبع نرسید.
دیوان شعر ملک الکلام نایاب بوده و نسخه ای از آن در کتابخانه ی ملی ایران تحت عنوان دیوان مجدالدین ملک الکلام نگهداری می شود که متاسفانه صفحاتی از این مجموعه ناقص است.
آثار مجدی:
مرحوم ملک الکلام، شاعر، نویسنده و ادیبی بزرگ مرتبه بوده که نه تنها در ادبیات فارسی استاد بوده بلکه به زبان های عربی ، کردی ، ترکی نیز تسلط داشته و به همه ی آنها شعر می سروده است. در اقسام شعر ازغزل ، قصیده و مثنوی و رباعی و قطعه مهارت داشته و از بهترین گویندگان عصر خویش به شمار می رفته است. در نثر قلمی متین و نگارشی شیوا داشته است.
ملک الکلام در طول زندگی پربارش آثار ذیقیمتی را تقدیم ادب دوستان سرزمینش نمود که قسمتی از این آثار عبارتند از:
1.شرح زندگانی و سوانح عمر خود که شاکل مطالب و نکات تاریخی،ادبی،علمی و فکاهی است.
2.دیوان مفصل نظم ، از قصاید غرای حکمت آیز ، غزلیات شوق انگیز عاشقانه و عارفانه ، مثنویات ، ترجیعات ، مراثی ، رباعیات و ماده تاریخهای بدیع،که پاره ای از آنها به طبع رسیده است.
3.سفرنامه حجاز که در مورد خاطرات سفر ایشان به مکه است و از مهمترین آثار نثر وی می باشد که در هنگام مسافرت به حج تالیف کرده است.
4.منشات و مقالات و رسالات مختلفه در توحید و اخلاقیات و عرفان.
5.تحقیقات حکیمانه وپند واندرزهای مهم اجتماعی واخلاقی از هر نوع وهرمقوله.
6.رساله ای در یک مقدمه و دوازده فصل کوتاه در مورد عشیره ی جاف و شرح جغرافیایی و مراتع و معابر احشام جاف.
7.مقدمه ی مجدی برنسخه یمصحح منطق الطیرشیخ فریدالدین عطار نیشابوری.
8.قصیده ی 127 بیتی در وصف کالسکه ی بخار که در روزنامه تربیت شماره ی 191 آن زمان چاپ شده است.
سرودن قصیده ای در توصیف کیمیای سعادت و مناقب امام محمد غزالی «ره» که بنا به استناد به یادداشت مرحوم مجدی در آخر دیوان شعر او ، خواسته در آخر دیباچه ی کتاب کیمیای سعادت به طبع برساند اما بنا به مصلحتی در خاتمه ی دیوان و مختصر خودش طبع نموده است «1337»
مرحوم مجدی علاوه بر داشتن افکار بدیع و ذوق هنری به کار تحقیق نیز علاقه ی وافر داشت چنانچه مقدمه ای بر « کیمیای سعادت» افاضه حجت الاسلام امام محمد غزالی ( ره) که در واقع تفسیری بر این کتاب پر مایه ی فارسی است سروده که این کار تحقیقی فیضی می دانسته است و از فرزندش درخواست که آن را در آخر دیباپه ی کتاب کیمیای سعادت به طبع برساند اما بنا به مصلحتی در آخر دیوان مجدی به مشاطه ی طبع آراسته شد. مجدی خود در حاشیه ی دیوانش به این موضوع اشاره فرموده و با خط زیبای خویش مرقوم فرموده است.
اینک چند بیت از این تفسیر:
فیضی که کیمیای سعادت بود بنام
صد کیمیاست هر دم از وی نثار دل
آن کیمیا که ناسخ اکسیر اعظم است
بنموده چون محک به تمامی عیار دل
مصباح روح و مرگ فنا زندگی بقا
مفتاح غیب و هادی عقل و مدار دل
بعد از نبی و قول نبی در جهان حس
1.ملک الکلام یعنی شاه سخن و این به سبب شیوایی کلامش بوده است. از: مقاله ی ماموستا نافع مظهر
2.طوفان آتش: جنگ جهان سوز اول ، از سال 1914 آغاز و در سال 1918 پایان یافت.
همانطور که میرزا عبدالحمید در مقدمه ی دیوان پدرش اشاره نموده، مجدی در تهران به تدوین آثار نظم و نثر خویش پرداخت و تا پایان عمر پر برکتش در تهران اقامت نموده و به مطالعه در علوم و فنون و تصحیح کتب دواوین شعرا و تدوین آثار دلکش فکر و قلم خویش پرداخته و عاقبت در یال 1342 ه. ق در سن هفتاد و شش سالگی شمه وجودش که روشن کننده ی راه پیروانش و راهنمای طریقت شیفتگان ادب و عرفا سرزمینش بود به خاموشی گرایید و گفتار شیوای ملک الکلام ، اشعار زیبا و دلنشینش ، خط زیبا و ذوق هنری بی نظیرش ، عشق و علاقه ی وافر به سرزمین و علو مقام اخلاقی و عرفانی در آثارش ، برای همیشه در قلبهای رهروانش ماندگار گردید.
میرزا عبدالحمید میرالکتاب در سال 1337ه . ق دیوان پدرش را در 59 صفحه و یک ضمیمه ی دو برگی در پایان دیوان مجدی در مورد توصیف کیمیای سعادت و مناقب امام محمد غزالی1، به چاپ رسانید. ایشان هرچند در مقدمه ی دیوان وعده ی چاپ آثار دیگر پدرش را داده بود، ولی پیچکدام به طبع نرسید.
دیوان شعر ملک الکلام نایاب بوده و نسخه ای از آن در کتابخانه ی ملی ایران تحت عنوان دیوان مجدالدین ملک الکلام نگهداری می شود که متاسفانه صفحاتی از این مجموعه ناقص است.
آثار مجدی:
مرحوم ملک الکلام، شاعر، نویسنده و ادیبی بزرگ مرتبه بوده که نه تنها در ادبیات فارسی استاد بوده بلکه به زبان های عربی ، کردی ، ترکی نیز تسلط داشته و به همه ی آنها شعر می سروده است. در اقسام شعر ازغزل ، قصیده و مثنوی و رباعی و قطعه مهارت داشته و از بهترین گویندگان عصر خویش به شمار می رفته است. در نثر قلمی متین و نگارشی شیوا داشته است.
ملک الکلام در طول زندگی پربارش آثار ذیقیمتی را تقدیم ادب دوستان سرزمینش نمود که قسمتی از این آثار عبارتند از:
1.شرح زندگانی و سوانح عمر خود که شاکل مطالب و نکات تاریخی،ادبی،علمی و فکاهی است.
2.دیوان مفصل نظم ، از قصاید غرای حکمت آیز ، غزلیات شوق انگیز عاشقانه و عارفانه ، مثنویات ، ترجیعات ، مراثی ، رباعیات و ماده تاریخهای بدیع،که پاره ای از آنها به طبع رسیده است.
3.سفرنامه حجاز که در مورد خاطرات سفر ایشان به مکه است و از مهمترین آثار نثر وی می باشد که در هنگام مسافرت به حج تالیف کرده است.
4.منشات و مقالات و رسالات مختلفه در توحید و اخلاقیات و عرفان.
5.تحقیقات حکیمانه وپند واندرزهای مهم اجتماعی واخلاقی از هر نوع وهرمقوله.
6.رساله ای در یک مقدمه و دوازده فصل کوتاه در مورد عشیره ی جاف و شرح جغرافیایی و مراتع و معابر احشام جاف.
7.مقدمه ی مجدی برنسخه یمصحح منطق الطیرشیخ فریدالدین عطار نیشابوری.
8.قصیده ی 127 بیتی در وصف کالسکه ی بخار که در روزنامه تربیت شماره ی 191 آن زمان چاپ شده است.
سرودن قصیده ای در توصیف کیمیای سعادت و مناقب امام محمد غزالی «ره» که بنا به استناد به یادداشت مرحوم مجدی در آخر دیوان شعر او ، خواسته در آخر دیباچه ی کتاب کیمیای سعادت به طبع برساند اما بنا به مصلحتی در خاتمه ی دیوان و مختصر خودش طبع نموده است «1337»
مرحوم مجدی علاوه بر داشتن افکار بدیع و ذوق هنری به کار تحقیق نیز علاقه ی وافر داشت چنانچه مقدمه ای بر « کیمیای سعادت» افاضه حجت الاسلام امام محمد غزالی ( ره) که در واقع تفسیری بر این کتاب پر مایه ی فارسی است سروده که این کار تحقیقی فیضی می دانسته است و از فرزندش درخواست که آن را در آخر دیباپه ی کتاب کیمیای سعادت به طبع برساند اما بنا به مصلحتی در آخر دیوان مجدی به مشاطه ی طبع آراسته شد. مجدی خود در حاشیه ی دیوانش به این موضوع اشاره فرموده و با خط زیبای خویش مرقوم فرموده است.
اینک چند بیت از این تفسیر:
فیضی که کیمیای سعادت بود بنام
صد کیمیاست هر دم از وی نثار دل
آن کیمیا که ناسخ اکسیر اعظم است
بنموده چون محک به تمامی عیار دل
مصباح روح و مرگ فنا زندگی بقا
مفتاح غیب و هادی عقل و مدار دل
بعد از نبی و قول نبی در جهان حس
حقا که نیست بهتر از آن حقگذار دل
بازدید از ابنیه ی تاریخی و آثار فرهنگی ، علاقه ی و عشق مجدی را به وطن و فرهنگ و گذشته ی سرزمینش بیشتر می نمایاند. چنانکه در صدد بازدید از ابنیه ی تاریخی و فرهنگی زادگاه و سرزمینش برآمد. از جمله این که غار کرفتو یا کاخ هوخشتره1 را در سال 1301 ه. ق بازدید نموده و رساله ای در باب آن نوشته که اکنون هم موجود و سندی بذای اهل تحقیق و کاوشگران تا بیشتر به هویت میراث فرهنگی خود پی ببرند. همچنین با نوشته ای مربوط به باباگرگر و آب معدنی آنجا خاطرات سفر سال 1314 ه. ق وی بدانجاست.
اشعار مجدی:
مرحوم ملک الکلام مجدی شاعری توانا و ادیبی بزرگ بوده است که در اقسام مهارت داشته و به سوردن انواع شعر پرداخته و در این راستا تسلط مهرت خویش را ثابت نموده است.
میرزا عبدالحمید در مورد آغاز شعر سرودن پدرش در مقدمه ی دیوان وی چنین نوشته است:
« ... ایشان از زمان مزاهقت به گفتن اشعار شیوا مایل بوده است. چنانکه در یکی از قصایدش می فرماید»
من آن پیمبرم اندر سخنوری که مرا
به جای وحی فرود آمده است سحر حلال
ز بس چو معدن و دریا گهر بر افشاندم
شده است دامن و جیب زمانه مالامال
درون پرده ی فکر من از کساد هنر
هزار شاهد معنی نهفته اند جمال
غار کرفتو در خاک هوبه تو یا اوباتو در 21 کیلومتری جنوب غربی تکاب بین اقشار و خاک سقز کردستان واقع شده است و قدمتی تاریخی دارد. از کتاب: تکاب افشار نوشته ی علی محمدی
اشعار ملک الکلام عموماً حاوی مضامین اخلاقی ، عرفانی و اجتماعی می باشد. وی موضوعات اخلاقی و اجتماعی و عرفانی را با چنان روانی و سادگی و در عین حال زیبائی بیان نموده که همه ی طبقات جامعه تحت تاثیر آن قرار می گیرند و به قول دکتر محمد مکری: « ... صفای باطن ، لطافت طبع ، رقت معانی ، زیبائی الفاظ ، جودت دهن و احاطه ی کامل بر تمام علوم عصر همراه با خیرخواهی و نوع پرستی و علو مقام روحی و فکری و اخلاقی ، ملک الکلام را در میان دانشمندان و بزرگان عصر خود بی همال ساخته بود.عشق بهخدا،عشق و علاقه ی وافر به زادگاه و سرزمینش و عشق و محبت و نوعدوستی به مردم در تمامی ابیات و اشعارش هویدا و آشکار است. آنجا که عشق به خدا و خالق یکتا ، امید دهنده و مونس جانش می شود می گوید:
نام تو همان ورد زبانست که بود
یاد تو همان مونس جانست که بود
گر نا به ابد حاجت من برناری
بازم به تو امید همانست که بود
و در بازگشت به سوی محبوب چنین می سراید:
گر سوی نشیب یا ببالا برویم
از سوی تو سوی تست هر جا برویم
بی پای بدام تو بسر آمده ایم 1
سر در ره تو باخته بی پا برویم2
غزلیات و رباعیات عاشقانه نیز در دیوان مجدی به چشم میخورد ولی تا حد یک تنوع شاعرانه ، به این گونه شعر پرداخته است.
مجدی سی سال از بهترین سال های عمر خود را در زادگاهش سقز گذرانده است و عشق و علاقه ی بسیار او به زادگاهش همواره همراه و مونس وی بوده و در دوری از سقز قطعه شعری کردی سروده است که متاسفانه از آن فقط این بیت باقی مانده است:
جهرگم لهت لهته خۆزگا بمدیایێ
چاره چهقیلهی ناری قهڵایێ3
1- به جهان آمدن در زمان ولادت
2- از جهان رفتن مرده که پای رفتن ندارد
3- ترجمه: جگرم لخت لخت است کاش دگرباره انبوه شقایق ناری قلعه را می دیدم. « پاره چه قیله» نوعی شقایق در کردستان می باشد که دارای گلبرگ های بسیار لطیف و ریزی می باشد. ناری قلعه ، قلعه ای قدیمی در مرکز شهر سقز بوده که اکنون از بین رفته است.« آقای مصطفی کیوان»
از اشعار کردی مجدی تنها یک قطعه ی مشهور باقی مانده که مهارت و استادی وی را در این رشته به اثبات می رساند که چنین است:
له دوولا زوڵفی لاولاوه له سهروی قامهت ئاڵاوه
خهم و پێچی ههموو داوه، چ لهم لاوه، چ لهو لاوه
موژهی وهک نیشی پهیکانه، ههمیشه کاری پێکانه
دڵی ههر خوێش و بێگانه، به ئهم پهیکانه پێکاوه
له جهوری غهمزهکانی تۆ، که بێچاره کوژه و جادوو
چ خوێنی بوو، چ جهرگی بوو که نهڕژاوه و نه پرژاوه
سهبا بێنێ ئهگهر بێنێ له زوڵفت دین و دڵ دێنێ
وهلیکن کهی دڵ دێنێ له بۆ عوششاقی تۆماوه
نه یاقووته به رهنگێنی له نێوی کان که دهی بینی
له رهشکی لێوی تۆ خوێنی دڵی کانهکه گیرساوه
له داوی تهڕڕه و پهرچهم دڵی ئاشوفته ناکارم
که ئازادی له قهیدی غهم خودا لهمداوه پێداوه
وهره بهڵکه نهجاتم دهی له مهوجی قوڵزمی بێپهی
ل مهجدی غافڵی تاکهی که بێ تۆ غهرقی گیژاوه
بازدید از ابنیه ی تاریخی و آثار فرهنگی ، علاقه ی و عشق مجدی را به وطن و فرهنگ و گذشته ی سرزمینش بیشتر می نمایاند. چنانکه در صدد بازدید از ابنیه ی تاریخی و فرهنگی زادگاه و سرزمینش برآمد. از جمله این که غار کرفتو یا کاخ هوخشتره1 را در سال 1301 ه. ق بازدید نموده و رساله ای در باب آن نوشته که اکنون هم موجود و سندی بذای اهل تحقیق و کاوشگران تا بیشتر به هویت میراث فرهنگی خود پی ببرند. همچنین با نوشته ای مربوط به باباگرگر و آب معدنی آنجا خاطرات سفر سال 1314 ه. ق وی بدانجاست.
اشعار مجدی:
مرحوم ملک الکلام مجدی شاعری توانا و ادیبی بزرگ بوده است که در اقسام مهارت داشته و به سوردن انواع شعر پرداخته و در این راستا تسلط مهرت خویش را ثابت نموده است.
میرزا عبدالحمید در مورد آغاز شعر سرودن پدرش در مقدمه ی دیوان وی چنین نوشته است:
« ... ایشان از زمان مزاهقت به گفتن اشعار شیوا مایل بوده است. چنانکه در یکی از قصایدش می فرماید»
من آن پیمبرم اندر سخنوری که مرا
به جای وحی فرود آمده است سحر حلال
ز بس چو معدن و دریا گهر بر افشاندم
شده است دامن و جیب زمانه مالامال
درون پرده ی فکر من از کساد هنر
هزار شاهد معنی نهفته اند جمال
غار کرفتو در خاک هوبه تو یا اوباتو در 21 کیلومتری جنوب غربی تکاب بین اقشار و خاک سقز کردستان واقع شده است و قدمتی تاریخی دارد. از کتاب: تکاب افشار نوشته ی علی محمدی
اشعار ملک الکلام عموماً حاوی مضامین اخلاقی ، عرفانی و اجتماعی می باشد. وی موضوعات اخلاقی و اجتماعی و عرفانی را با چنان روانی و سادگی و در عین حال زیبائی بیان نموده که همه ی طبقات جامعه تحت تاثیر آن قرار می گیرند و به قول دکتر محمد مکری: « ... صفای باطن ، لطافت طبع ، رقت معانی ، زیبائی الفاظ ، جودت دهن و احاطه ی کامل بر تمام علوم عصر همراه با خیرخواهی و نوع پرستی و علو مقام روحی و فکری و اخلاقی ، ملک الکلام را در میان دانشمندان و بزرگان عصر خود بی همال ساخته بود.عشق بهخدا،عشق و علاقه ی وافر به زادگاه و سرزمینش و عشق و محبت و نوعدوستی به مردم در تمامی ابیات و اشعارش هویدا و آشکار است. آنجا که عشق به خدا و خالق یکتا ، امید دهنده و مونس جانش می شود می گوید:
نام تو همان ورد زبانست که بود
یاد تو همان مونس جانست که بود
گر نا به ابد حاجت من برناری
بازم به تو امید همانست که بود
و در بازگشت به سوی محبوب چنین می سراید:
گر سوی نشیب یا ببالا برویم
از سوی تو سوی تست هر جا برویم
بی پای بدام تو بسر آمده ایم 1
سر در ره تو باخته بی پا برویم2
غزلیات و رباعیات عاشقانه نیز در دیوان مجدی به چشم میخورد ولی تا حد یک تنوع شاعرانه ، به این گونه شعر پرداخته است.
مجدی سی سال از بهترین سال های عمر خود را در زادگاهش سقز گذرانده است و عشق و علاقه ی بسیار او به زادگاهش همواره همراه و مونس وی بوده و در دوری از سقز قطعه شعری کردی سروده است که متاسفانه از آن فقط این بیت باقی مانده است:
جهرگم لهت لهته خۆزگا بمدیایێ
چاره چهقیلهی ناری قهڵایێ3
1- به جهان آمدن در زمان ولادت
2- از جهان رفتن مرده که پای رفتن ندارد
3- ترجمه: جگرم لخت لخت است کاش دگرباره انبوه شقایق ناری قلعه را می دیدم. « پاره چه قیله» نوعی شقایق در کردستان می باشد که دارای گلبرگ های بسیار لطیف و ریزی می باشد. ناری قلعه ، قلعه ای قدیمی در مرکز شهر سقز بوده که اکنون از بین رفته است.« آقای مصطفی کیوان»
از اشعار کردی مجدی تنها یک قطعه ی مشهور باقی مانده که مهارت و استادی وی را در این رشته به اثبات می رساند که چنین است:
له دوولا زوڵفی لاولاوه له سهروی قامهت ئاڵاوه
خهم و پێچی ههموو داوه، چ لهم لاوه، چ لهو لاوه
موژهی وهک نیشی پهیکانه، ههمیشه کاری پێکانه
دڵی ههر خوێش و بێگانه، به ئهم پهیکانه پێکاوه
له جهوری غهمزهکانی تۆ، که بێچاره کوژه و جادوو
چ خوێنی بوو، چ جهرگی بوو که نهڕژاوه و نه پرژاوه
سهبا بێنێ ئهگهر بێنێ له زوڵفت دین و دڵ دێنێ
وهلیکن کهی دڵ دێنێ له بۆ عوششاقی تۆماوه
نه یاقووته به رهنگێنی له نێوی کان که دهی بینی
له رهشکی لێوی تۆ خوێنی دڵی کانهکه گیرساوه
له داوی تهڕڕه و پهرچهم دڵی ئاشوفته ناکارم
که ئازادی له قهیدی غهم خودا لهمداوه پێداوه
وهره بهڵکه نهجاتم دهی له مهوجی قوڵزمی بێپهی
ل مهجدی غافڵی تاکهی که بێ تۆ غهرقی گیژاوه
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینەم بەدرخان نەوەی میری جزیرەی بۆتان بە سەدان بەڵگە و ئارشوی مێژوویی لە ماڵەکەیدا پاراستووە
سینەم بەدرخان کچی جەلادەت بەدرخانی دامەزرێنەری ئەلف و بێی لاتینی کوردی و نەوەی میری جزیرەی بۆتان توانیویەتی بە سەدان بەڵگەنامە و ئارشیو و وێنەی مێژوویی کوردان بەگشتی و ماڵباتەکەی کە بەدرخانیەکانن کۆبکاتەوە. سینەم خان بەدرخان باس لەوەدەکات کە ئەو بەڵگەنامە و ئارشیویەکانی پاراستووە لە چەندین وڵات و شار گوازراونەتەوە لەناو نەچن، ئێستایش نیشتەجێی شاری هەولێرە و لە نێو ماڵەکەیدا ئەو بەڵگەنامە و وێنە و ئارشیوانەی کۆکردنەتەوە.
سینەم بەدرخان کچی جەلادەت بەدرخانی دامەزرێنەری ئەلف و بێی لاتینی کوردی و نەوەی میری جزیرەی بۆتان توانیویەتی بە سەدان بەڵگەنامە و ئارشیو و وێنەی مێژوویی کوردان بەگشتی و ماڵباتەکەی کە بەدرخانیەکانن کۆبکاتەوە. سینەم خان بەدرخان باس لەوەدەکات کە ئەو بەڵگەنامە و ئارشیویەکانی پاراستووە لە چەندین وڵات و شار گوازراونەتەوە لەناو نەچن، ئێستایش نیشتەجێی شاری هەولێرە و لە نێو ماڵەکەیدا ئەو بەڵگەنامە و وێنە و ئارشیوانەی کۆکردنەتەوە.
Forwarded from ئیرەج مورادی Iraj Moradi
قەڵای دمدم و ژنانی ئازا
بیستوومە کاتێ قەڵای دمدم دەروازەکانی دەشکێ و دواهەناسەکانی دەسەڵاتی خانی لەپزێڕین دەبێ، ژنانی قەڵا بۆ ئەوە نەکەونە دەست قزڵباشانی سەفەوی، خۆیان لە دیواری قەڵا فڕێ ئەدەن و مردنی خۆکوژی قەبووڵ دەکەن تا پیاوانی دژ و دڕی دوژمن دەستدرێژی نەکەنە سەریان.
ئەم گێڕانەوە بۆ هەموومان ئاشنایە. بەشکوو بەڵگەی سەرچاوەیی لەبەر دەستدا بێ و گێڕانەوەی ڕۆماننووس و بەیتبێژە تازەکان نەبێ.
تکایە ئەگەر بەڵگەی شک دەبەن، بفەرموون بۆ توێژینەوەی لەو بارەوە پێویستمە.
✍ ئیرەج مورادی
@irajmoradi
بیستوومە کاتێ قەڵای دمدم دەروازەکانی دەشکێ و دواهەناسەکانی دەسەڵاتی خانی لەپزێڕین دەبێ، ژنانی قەڵا بۆ ئەوە نەکەونە دەست قزڵباشانی سەفەوی، خۆیان لە دیواری قەڵا فڕێ ئەدەن و مردنی خۆکوژی قەبووڵ دەکەن تا پیاوانی دژ و دڕی دوژمن دەستدرێژی نەکەنە سەریان.
ئەم گێڕانەوە بۆ هەموومان ئاشنایە. بەشکوو بەڵگەی سەرچاوەیی لەبەر دەستدا بێ و گێڕانەوەی ڕۆماننووس و بەیتبێژە تازەکان نەبێ.
تکایە ئەگەر بەڵگەی شک دەبەن، بفەرموون بۆ توێژینەوەی لەو بارەوە پێویستمە.
✍ ئیرەج مورادی
@irajmoradi
نامەیەکی عومەر شێخ مووس بۆ مەلەکەی ئینگلیز
وڵامەکەی لە خوارەوە، هاوپێچی نامەکە ببینن.
شینگێڕی بۆ هەر دەزگا و خێڵ و ئاغایەکی سیاسەت لە باری ڕەوشت و ئەخلاقەوە جێی تێبینییە. ئەوان چاو لە سێبەری خۆیشیان ناکەن، تا بگات بە گەلانێ پڕکێشیان کردوەتەوە سەری و هەوڵی چەوساندنەوەی ئەدەن.
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
وڵامەکەی لە خوارەوە، هاوپێچی نامەکە ببینن.
شینگێڕی بۆ هەر دەزگا و خێڵ و ئاغایەکی سیاسەت لە باری ڕەوشت و ئەخلاقەوە جێی تێبینییە. ئەوان چاو لە سێبەری خۆیشیان ناکەن، تا بگات بە گەلانێ پڕکێشیان کردوەتەوە سەری و هەوڵی چەوساندنەوەی ئەدەن.
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
نامەی هۆمەر شێخ مووس بۆ شاژنی بەریتانیا
لە رێکەوتی ٢٥ی تەشرینی یەکەمی ١٩٦٣، (عومەر شێخمووس) بە نوێنەرایەتی لقی کۆمەڵە لە بەریتانیا، ئەم نامەیەی لای خوارەوەی ناردووە بۆ شاژنی بەریتانیا (ئەلیزابیس)ی دووەم
((کۆمەڵەی خوێندکارانی کورد لە ئەوروپا
لقی بەریتانیا
و. شێخمووس،
شەقامی جێمس ئەڤینیو
ژمارە 34،
لەندەن، دەبلیو١٣،
٢٥ی تەشرینی یەکەمی ١٩٦٣
شاژنی خاوەن شکۆ: ئەو بارودۆخە ترسناکەی حکومەتی عیراق لە کوردستاندا، بە بۆمبابارانی لادێکان و سووتاندنی بەروبووم و کوشتنی خەڵکی سیڤیل و بەندکردنی هەزارەها کەسی بێتاوان، دروستی کردووە، پێشێل کردنێکی دڕندە و نامرۆڤانەی پێڕەوی نەتەوەیەکگرتووەکان و بەندە سەرەکییەکانی مافی مرۆڤن، حکومەتەکەتان رازی بووە چەکی قورس بداتە حکومەتی عیراق، ئەو چەکەش دژی کورد بەکاردەهێنرێت و تەنها بارودۆخەکە دژوارتر و هەڕەشەی زۆرتر لە ئاسایشی رۆژهەڵاتی ناوەڕاست دەکات و قوڕبەسەریی پتر، چ بۆ کورد و چ بۆ عەرەب دەهێنێت. بەناوی ئەو مرۆڤایەتییەوە، کە جەنابتان زۆر رێزی لێ دەنێن، تکا لە شکۆدارتان دەکەین داوا لە حکومەتەکەتان بکەن چاو بەو بڕیارەی خۆیدا بگێڕێتەوە و هەناردنی چەک بۆ عیراق بوە ستێنێت
دڵسۆزتان
سکرتیری (کۆمەڵەی خوێندکارانی کورد لە ئەوروپا- لقی بەریتانیا)
ئیمزا
و. شیمخووس
وەزارەتی هەندەرانی بەریتانیا، وەڵامی نامەکەی عومەر شێمخووسی داوەتەوە، بەمشێوەیەی خوارەوە: ((یادداشت))
١- نامەی هاوپێچ، کە لە لایەن سکرتێری ((کۆمەڵەی خوێندکارانی کورد لە ئەوروپا- لقی بەریتانیا)) میستەر و. شێمخووسەوە ئاڕاستەی شاژن کراوە، بە شێوازیکی فەرمی نێردراوە بۆ وەزارەتی هەندەران بۆ ئەوەی وەڵامی بدرێتەوە.
٢- سەبارەت بە ئەو رەخنەیەی خاوەنی نامەکە لە سیاسەتی حکومەتی خاوەن شکۆی گرتووە، کە چەکی قورس دەداتە حکومەتی عیراق، بەلای منەوە بابەتێکە دەچێتە خانەی بایەخی بەشی سیاسی وەزارەتی هەندەرانەوە.
ئیمزا
بەشی پڕۆتۆکۆل
یەکی تشرینی دووەمی ١٩٦٣))
هەروەها، لە رێکەوتی ١٩/تەشرینی دووەمی ١٩٦٣دا، وەزارەتی هەندەرانی بەریتانیا ئەم نامەیەی ناردووە بۆ عومەر شێخمووس:
((ژمارە: ای. کیو ١٠١٩/٦٨،
لەندەن، س. دەبلیو ١،
١٩ی تەشرینی دووەمی ١٩٦٣.
گەورەم
بە پێی فەرمانی میستەر بەتلەر (Butler)ی سکرتێر، ئاگادارتان دەکەم ئەم نامەیە رۆژی بیست و پێنجی تەشرینی یەکەم ناردبووتان بۆ خاوەن شکۆ شاژن گەیشت و نێردرا ئەم بەشەی (وەزارەتی هەندەران) ناوەڕۆکی نامەکەتان وەبەرچاوگیرا.
سێر
من خزمەتکاری ئەلقە لە گوێتانم (٢٩٣)
----------------------------------------------------------------------
( ) . د.كةمال مةزهةر ئةحمةد : كوردوكوردستان ، لة بةلَگةنامةنهيَنييةكانى حوكمةتى بةريتانيادا، ل459،458. (ئةم نامانة لة ژيَر ئةم ناونيشانةدا پاريَزراون K.S.S.E-UK Branch, O. Sheikhmous , 34, St, James, Ave, London. W. 13, 25th October, 1963, :Ibid, From & To Her Majesty.
سپاس بۆ کاک عەبدوڵا مەحموودی بۆ دانانی دەقی سەرەوە.
✍ ئیرەج مورادی
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
لە رێکەوتی ٢٥ی تەشرینی یەکەمی ١٩٦٣، (عومەر شێخمووس) بە نوێنەرایەتی لقی کۆمەڵە لە بەریتانیا، ئەم نامەیەی لای خوارەوەی ناردووە بۆ شاژنی بەریتانیا (ئەلیزابیس)ی دووەم
((کۆمەڵەی خوێندکارانی کورد لە ئەوروپا
لقی بەریتانیا
و. شێخمووس،
شەقامی جێمس ئەڤینیو
ژمارە 34،
لەندەن، دەبلیو١٣،
٢٥ی تەشرینی یەکەمی ١٩٦٣
شاژنی خاوەن شکۆ: ئەو بارودۆخە ترسناکەی حکومەتی عیراق لە کوردستاندا، بە بۆمبابارانی لادێکان و سووتاندنی بەروبووم و کوشتنی خەڵکی سیڤیل و بەندکردنی هەزارەها کەسی بێتاوان، دروستی کردووە، پێشێل کردنێکی دڕندە و نامرۆڤانەی پێڕەوی نەتەوەیەکگرتووەکان و بەندە سەرەکییەکانی مافی مرۆڤن، حکومەتەکەتان رازی بووە چەکی قورس بداتە حکومەتی عیراق، ئەو چەکەش دژی کورد بەکاردەهێنرێت و تەنها بارودۆخەکە دژوارتر و هەڕەشەی زۆرتر لە ئاسایشی رۆژهەڵاتی ناوەڕاست دەکات و قوڕبەسەریی پتر، چ بۆ کورد و چ بۆ عەرەب دەهێنێت. بەناوی ئەو مرۆڤایەتییەوە، کە جەنابتان زۆر رێزی لێ دەنێن، تکا لە شکۆدارتان دەکەین داوا لە حکومەتەکەتان بکەن چاو بەو بڕیارەی خۆیدا بگێڕێتەوە و هەناردنی چەک بۆ عیراق بوە ستێنێت
دڵسۆزتان
سکرتیری (کۆمەڵەی خوێندکارانی کورد لە ئەوروپا- لقی بەریتانیا)
ئیمزا
و. شیمخووس
وەزارەتی هەندەرانی بەریتانیا، وەڵامی نامەکەی عومەر شێمخووسی داوەتەوە، بەمشێوەیەی خوارەوە: ((یادداشت))
١- نامەی هاوپێچ، کە لە لایەن سکرتێری ((کۆمەڵەی خوێندکارانی کورد لە ئەوروپا- لقی بەریتانیا)) میستەر و. شێمخووسەوە ئاڕاستەی شاژن کراوە، بە شێوازیکی فەرمی نێردراوە بۆ وەزارەتی هەندەران بۆ ئەوەی وەڵامی بدرێتەوە.
٢- سەبارەت بە ئەو رەخنەیەی خاوەنی نامەکە لە سیاسەتی حکومەتی خاوەن شکۆی گرتووە، کە چەکی قورس دەداتە حکومەتی عیراق، بەلای منەوە بابەتێکە دەچێتە خانەی بایەخی بەشی سیاسی وەزارەتی هەندەرانەوە.
ئیمزا
بەشی پڕۆتۆکۆل
یەکی تشرینی دووەمی ١٩٦٣))
هەروەها، لە رێکەوتی ١٩/تەشرینی دووەمی ١٩٦٣دا، وەزارەتی هەندەرانی بەریتانیا ئەم نامەیەی ناردووە بۆ عومەر شێخمووس:
((ژمارە: ای. کیو ١٠١٩/٦٨،
لەندەن، س. دەبلیو ١،
١٩ی تەشرینی دووەمی ١٩٦٣.
گەورەم
بە پێی فەرمانی میستەر بەتلەر (Butler)ی سکرتێر، ئاگادارتان دەکەم ئەم نامەیە رۆژی بیست و پێنجی تەشرینی یەکەم ناردبووتان بۆ خاوەن شکۆ شاژن گەیشت و نێردرا ئەم بەشەی (وەزارەتی هەندەران) ناوەڕۆکی نامەکەتان وەبەرچاوگیرا.
سێر
من خزمەتکاری ئەلقە لە گوێتانم (٢٩٣)
----------------------------------------------------------------------
( ) . د.كةمال مةزهةر ئةحمةد : كوردوكوردستان ، لة بةلَگةنامةنهيَنييةكانى حوكمةتى بةريتانيادا، ل459،458. (ئةم نامانة لة ژيَر ئةم ناونيشانةدا پاريَزراون K.S.S.E-UK Branch, O. Sheikhmous , 34, St, James, Ave, London. W. 13, 25th October, 1963, :Ibid, From & To Her Majesty.
سپاس بۆ کاک عەبدوڵا مەحموودی بۆ دانانی دەقی سەرەوە.
✍ ئیرەج مورادی
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
Forwarded from مردمنامه (تاریخ مردم)
✅ مجوز سبیل در دوره محمدرضاشاه
یکی از ممنوعیتهای ارتش شاهنشاهی ایران در دوره پهلوی، داشتن ریش و سبیل بود و سربازان و افسران موظف بودند هر روز صورت خود را به دقت اصلاح نمایند. اهمیت مسئله، به قدری بود که در برخی پادگانها سربازان را هر صبح، به صف کرده و تیغ اصلاحی بر صورتشان میکشیدند، اگر سرباز صورت خود را به خوبی اطلاح نکرده بود، تیغ به مویی گیر میکرد و جریمه میشد.
با وجود این سختگیریها، برخی افراد بنا بر عقاید مذهبیشان، از اصلاح ریش یا سبیل مستثنی میشدند. مثلا در سند بالا، فردی که از اهل حق است به موجب کارتی اجازه مییابد در حین خدمت در ارتش، سبیل خود را حفظ کند.
درجه: استوار دوم
شماره شخصی: ۴۴۴۶۷
نام: حیدرعلی
نام خانوادگی: پرویزی
نام پدر: محمدعلی
متولد: ۱۳۲۶
دارنده عکس فوق بر اساس بند ۴ امر به ۲۵۳۱/۱۰/۲۸۲۰۵/۱۳/۵/۱۷ رکن یکم ستاد ژاندارمری کشور شاهنشاهی بعلت اعتقادات مذهبی (اهل حق) میتواند از سبیل استفاده نماید.
فرمانده ناحیه ژاندارمری کرمانشاه- سرتیپ نوذری
یکی از ممنوعیتهای ارتش شاهنشاهی ایران در دوره پهلوی، داشتن ریش و سبیل بود و سربازان و افسران موظف بودند هر روز صورت خود را به دقت اصلاح نمایند. اهمیت مسئله، به قدری بود که در برخی پادگانها سربازان را هر صبح، به صف کرده و تیغ اصلاحی بر صورتشان میکشیدند، اگر سرباز صورت خود را به خوبی اطلاح نکرده بود، تیغ به مویی گیر میکرد و جریمه میشد.
با وجود این سختگیریها، برخی افراد بنا بر عقاید مذهبیشان، از اصلاح ریش یا سبیل مستثنی میشدند. مثلا در سند بالا، فردی که از اهل حق است به موجب کارتی اجازه مییابد در حین خدمت در ارتش، سبیل خود را حفظ کند.
درجه: استوار دوم
شماره شخصی: ۴۴۴۶۷
نام: حیدرعلی
نام خانوادگی: پرویزی
نام پدر: محمدعلی
متولد: ۱۳۲۶
دارنده عکس فوق بر اساس بند ۴ امر به ۲۵۳۱/۱۰/۲۸۲۰۵/۱۳/۵/۱۷ رکن یکم ستاد ژاندارمری کشور شاهنشاهی بعلت اعتقادات مذهبی (اهل حق) میتواند از سبیل استفاده نماید.
فرمانده ناحیه ژاندارمری کرمانشاه- سرتیپ نوذری
ڕۆژنامەی کوردستان ــ سەردەمی کۆماری کوردستان لە مهاباد
ژمارە ۱۰۱ ــ ساڵی ۱۳۲۵ هەتاوی
تێبینی: ئەو ڕۆژنامەیە لەلایەن بنکەی ژین ـ سلێمانی، ۹۰ ژمارەی بە پاڵپشتی ئەرشیڤی بنەماڵەی ڕەشید باجەڵان چاپ و بڵاو بۆتەوە، بەگشتی ڕۆژنامەی کوردستان کاتی خۆی لە ساڵەکانی ۱۳۲٤ ــ ۱۳۲۵ تا ۱۱۰ ژمارەی لێ بڵاو بۆتەوە، بەداخەوە لەو گەنجینەیە هەتا ئێستە ۱۹ ژمارەی نەدۆزراوەتەوە.
ئەرشیڤ: فەرێدوون حەکیمزادە
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
ژمارە ۱۰۱ ــ ساڵی ۱۳۲۵ هەتاوی
تێبینی: ئەو ڕۆژنامەیە لەلایەن بنکەی ژین ـ سلێمانی، ۹۰ ژمارەی بە پاڵپشتی ئەرشیڤی بنەماڵەی ڕەشید باجەڵان چاپ و بڵاو بۆتەوە، بەگشتی ڕۆژنامەی کوردستان کاتی خۆی لە ساڵەکانی ۱۳۲٤ ــ ۱۳۲۵ تا ۱۱۰ ژمارەی لێ بڵاو بۆتەوە، بەداخەوە لەو گەنجینەیە هەتا ئێستە ۱۹ ژمارەی نەدۆزراوەتەوە.
ئەرشیڤ: فەرێدوون حەکیمزادە
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
Forwarded from فریدون حکیم زادە
rojname 101 kurdistan.pdf
60.1 KB
نامەی سەلاحەدین دمیرتاش لە زیندانی ئەدرنە بۆ بارودۆخی ئەم ڕۆژانەی ڕۆژهەڵاتی کوردستان
۲۳ سپتامبری ۲۰۲۲
تێبینی: نەریتی پرچبڕین لە ناو نەتەوەکانی زاگرۆس و ئێراندا لە دێرزەمانەوە هەیە.
گیسوی چنگ ببرید بە مرگِ میِ ناب
تا حریفان همە خون از مژەها بگشایند
"حافظ"
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
۲۳ سپتامبری ۲۰۲۲
تێبینی: نەریتی پرچبڕین لە ناو نەتەوەکانی زاگرۆس و ئێراندا لە دێرزەمانەوە هەیە.
گیسوی چنگ ببرید بە مرگِ میِ ناب
تا حریفان همە خون از مژەها بگشایند
"حافظ"
#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
چەقۆی کوردی
چەقۆی کوردیی کرند
کەسێ سەردانی شاری کرند (داڵاهۆ)ی کرماشان بکا دەزانێ هونەری ئۆسای چەقۆسازی کرندی چەندە بەناوبانگە. لەوێ چەقۆی کوردی لە کۆنەوە پیشەی ڕەسەنی ئەو خەڵکە بووە و هەیە.
جا ئۆسای کرندی ئێژێ: چەقۆیەک کوردی ئەڕات سازم دەسکەی شاخ کەڵ داڵاهۆ وێ.
تێبینی: کەڵ (بزنەکێوی) و کێکم (داری کەوت یا کێکف) دوو کەرەستەی زۆروزەبەنی پیشەی چەقۆسازی کرندە.
ڕاستی ئەوانەی پاڵپشتی جیاکردنەوەی گۆران لە کوردن، بیریان لەوە کردۆتەوە، کرند کە پایتەختی ئایین و خێڵی گۆرانەکانە، بۆچی ناڵێن: چەقۆی گۆرانی.
بەڵگەکان تەنیا نووسراو نیین. قسەی ڕەسەن و باوی خەڵک پتەوترین بەڵگەیە.
#کورد
#کرند
#کەڵ
#کێکم
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi
چەقۆی کوردیی کرند
کەسێ سەردانی شاری کرند (داڵاهۆ)ی کرماشان بکا دەزانێ هونەری ئۆسای چەقۆسازی کرندی چەندە بەناوبانگە. لەوێ چەقۆی کوردی لە کۆنەوە پیشەی ڕەسەنی ئەو خەڵکە بووە و هەیە.
جا ئۆسای کرندی ئێژێ: چەقۆیەک کوردی ئەڕات سازم دەسکەی شاخ کەڵ داڵاهۆ وێ.
تێبینی: کەڵ (بزنەکێوی) و کێکم (داری کەوت یا کێکف) دوو کەرەستەی زۆروزەبەنی پیشەی چەقۆسازی کرندە.
ڕاستی ئەوانەی پاڵپشتی جیاکردنەوەی گۆران لە کوردن، بیریان لەوە کردۆتەوە، کرند کە پایتەختی ئایین و خێڵی گۆرانەکانە، بۆچی ناڵێن: چەقۆی گۆرانی.
بەڵگەکان تەنیا نووسراو نیین. قسەی ڕەسەن و باوی خەڵک پتەوترین بەڵگەیە.
#کورد
#کرند
#کەڵ
#کێکم
@dastnoosxane
@kelaterzankon
@irajmoradi