دستچین
1.71K subscribers
8.55K photos
3.13K videos
150 files
2.56K links
دو كلمه حرف حساب، كمى تماشا، جرعه‌اى موسيقى
Download Telegram
▪️حکمرانی شایسته: شرح عهدنامه مالک اشتر
منتشر شد

یکی از جملات نغز آیت‌الله جوادی آملی همین جمله است که: چگونه می‌توان با نهج‌البلاغه انقلاب کرد اما در ادامه با رساله توضیح‌المسائل حکومت را اداره کرد؟! اگر این کتاب اعتبار ندارد، قبل از انقلاب هم می‌فرمودید که ما تکلیف خودمان را می‌فهمیدیم...

● حکمرانی شایسته
محمد سروش محلاتی

🔸 miraspub.ir
🔴آیا تهران آبستن شورش است؟؟

💢اصحاب قدرت خود را به خواب زده‌اند

📌کسانی که در چهار گوشه تهران سر و گوش آب میدهند، شب گذشته به ما اطلاع دادند که «اگر وضع به همینگونه که جریان دارد پیش برود تهران آبستن یک شورش سهمگین و کور است. نفرت از روحانیت حد و مرز ندارد. مردم هنوز نیروی انتظامی را دعوت به حمایت از خود می کنند اما حتی نیم جمله ای که حکایت از جلب حمایت روحانیون باشد بر زبان کسی جاری نمی شود. خشم از گرانی ها قابل وصف نیست. حکومت هم این را فهمیده و فعلا شمار زیادی نیرو با لباس غیر نظامی در نقاط مختلف تهران گمارده و پخش کرده که با کمی دقت شناخته می شوند.»

آیا حکومت پیش از آن که پیش بینی بالا به واقعیت بپیوندد، فکری برای عقب نشینی از سیاست های سه دهه گذشته خود در داخل کشور خواهد کرد و از نفرت وسیع مردم از حکومت خواهد کاست؟

📌این آن توصیه ایست که سه سال پیش آیت الله خوئینی ها از نزدیک ترین روحانیون آیت الله خمینی که برای دورانی نایب رئیس مجلس نیز بود، طی نامه ای محترمانه خطاب به رهبر جمهوری اسلامی آن را توصیه کرد و نوشت که زمان تجدید نظر درباره سیاست های سه دهه گذشته رسیده است. آن نامه بی بازتاب ماند و حالا آیت‌الله مصطفی محقق داماد که دارای اعتباری ریشه دار در حوزه علمیه قم است در دیدار با اعضای انجمن اندیشه و قلم گفته است:
«برخی اصحاب قدرت که خودشان را به خواب زده‌اند را نمی‌توان بیدار کرد، اما در جامعه ما افراد ناآگاه زیادی هستند که می توان در بین آنها آگاهی عمومی ایجاد کرد. به واسطه عملکرد ضعیف چند روحانی، کل دین را کنار می گذارند و این جاهلانه است.

📌آسیب جامعه ما دینداری جاهلانه است. بعنوان نمونه، چرا در دوران هشت سال جنگ تحمیلی با آن همه ایثار و فداکاری شهدا و جانبازان و توده مردم، کسی از مسئولان در باره تداوم جنگ تردید نکرد و نپرسید چرا باید این میزان جنگ ادامه یابد و آیا روش‌های کم‌هزینه‌تری برای ختم جنگ نبود؟ امروز مکلف به گفتگوی امیدوارانه با مردم و به عرصه عمومی کشاندن حقوق و تکالیف هستیم. تنها راه حفظ نهاد دین، وابسته نبودن متولیان دین به قدرت است.

📌 روحانیت اگر زبان مردم باشد بیشتر محترم و موثر است و معتقدم مردم هنوز سخن یک روحانی اسوه و متقی که حرف برای گفتن دارد را می‌پذیرند. فرهنگ نقادی و قبح‌زدایی از اعتراف به اشتباهات و فرصت ‌دهی برای جبران، یک ارزش اخلاقی است؛ یکی از اشتباهات ما در ایران، خودداری از نقد بزرگان انقلاب بوده است. چین با نقد مائو موفق شد کاری کند که هم احترام رهبرش را حفظ کند و هم حرکتش به سمت توسعه را تسهیل نماید.

چه ایرادی دارد برخی بگویند ما قبلا چنین تصوری داشتیم و اکنون به نتیجه دیگری رسیده‌ایم؟ این روش، رشد و تحول فکری و سیاسی ایجاد می‌کند.

📌می‌توان با حفظ احترام رهبران انقلاب، برخی رویکردهای آنها را نقد کرد. شاید بعضی رویکردهای رهبران در زمان خودشان درست بوده، اما جاودان نبوده و امروز قابل قبول نباشد. نباید رویکرد کاریزماتیک به شخصیت‌ها راه نقادی و آسیب‌شناسی را مسدود کند.

✍️کانال فردای بهتر مصطفی تاجزاده

#عبدی_مدیا
🆔 @AbdiMedia
فاصله‌های خطرناک

-چرا مردم به جبهه نیامدند؟

۶ مرداد ١٣۶۶، چند روز پس از تصویب قطعنامه‌ی ۵٩٨ در شورای امنیت سازمان ملل، آیت‌الله خمینی درباره‌ی زمزمه‌های پایان جنگ گفت:
«هم‌اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‌ایم و قدم‌های آخرمان را برمی‌داریم، صدای ناآشنای صلح‌طلبی آن هم از کام ستمگران و جنگ‌افروزان به گوش می‌رسد
و گفت نبرد تا رفتن صدام و حزب بعث و رسیدن به شرایط برحق و عادلانه «یک تکلیف شرعی و واجب الهی است که از آن هرگز تخطی نمی‌کنیم» و تاکید کرد: «امروز بدون شک سرنوشت همه‌ی امت‌ها و کشورهای اسلامی به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است.» و «تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و ان‌شاءالله تا رسیدن به این هدف فاصله‌ی چندانی نمانده است.» (صحیفه‌، ج‌٢٠، ص‌٣٢۵ تا ٣٣٣)

آثار منتشر‌شده در سپاه درباره‌ی این مقطع، نه‌تنها ایران را در مرز پیروزیِ مطلق نشان نمی‌دهد که از بن‌بست جنگی در جبهه‌ی جنوب روایت می‌کند. سردار درودیان از تحلیل‌گران برجسته‌ی تاریخ جنگِ سپاه، درباره‌ی مقطعِ پس از کربلای ۵، از قول فرمانده سپاه می‌نویسد:
«بخش قابل‌توجهی از توان سپاه با استقرار در مناطق فاو، جزایر مجنون و شلمچه زمین‌گیر شد.» درودیان ادامه می‌دهد: «استراتژی کشور برای بسیجِ امکانات شکست خورد. در منطقه‌ی جنوب به بن‌بست رسیدیم و امکان غافلگیری دشمن از میان رفت.» (جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسائل، ص‌٢١٢)

كتابِ «روزشمار جنگِ» سپاه شواهد فراوانی از اوضاع نابسامان جبهه‌ی ایران در سال ۶۶ ثبت کرده که یکی از آن‌ها گزارش جلسات فرماندهان سپاه با هاشمی در آذر ۶۶ است؛ جایی که احمد کاظمی می‌گفت گردانش معاون ندارد. می‌گفت وقتی یک دسته‌ی ٢٢ نفره، فرمانده‌شان شهید می‌شود کسی نیست دسته را جمع کند. وقتی فرماندهان مشکلات را گفتند هاشمی هم از خزانه‌ی خالی کشور گفت و این‌که:
«در شهر شاهد صف مردم در مقابل بانک‌ها هستیم. می‌خواهند از بانک پول دریافت کنند، اما پول نیست. در چنین شرایطی ۵ میلیارد تومان بدون حساب و کتاب از خزانه دادیم به سپاه که مشکلات یگان‌ها را حل کند.»
راوی دفتر سیاسی سپاه که در جلسه بود یادداشتی با عنوان «خستگی فرماندهان! کمبود شدید کادر» نوشته که در آن آمده: «همه شهید شدند، از یاران سال اول جنگ بیش از چند سردار باقی نمانده، مابقی، نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند.»
و روایت کرده که مرتضی قربانی از فرماندهان شجاع نسل اول، در گوشه‌ای از سنگر به محسن رضایی می‌گفت: «آقامحسن نمی‌شود یک مدت لشکر ٢۵ کربلا استراحت و بازسازی کند و یکی دیگر بیاید؟
خدا می‌داند خسته شدیم.»
(روزشمار جنگ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ج۵٢، ص٣۵٧ تا ٣۶٠)

در همین مقطع گزارش‌های فراوانی از تقویت عجیب ارتش صدام وجود دارد. به‌راستی کدام گزارش‌ها امام را به چنین برداشت‌هایی از وضعیت خودی و دشمن رسانده بود؟
اواخر سال ۶۶ بُرد موشک‌های عراقی به تهران رسید و موشک‌بارانِ پایتخت اوضاع را سخت کرد. آیت‌الله خمینی ١٢ اسفند گفت وضع ملت ایران در طول تاریخ بی‌سابقه است و گفت موشک‌باران، مردم شهادت‌طلب ایران را نمی‌ترساند و اشاره کرد در زمان پیامبر و امام علی، مردم برای رفتن به جنگ اختلاف داشتند اما امروز در ایران، مردم داوطلبِ رفتن به جنگ هستند و از خانواده‌هایی گفت که با وجود شهادتِ فرزندانشان آماده‌اند فرزندان دیگرشان را به جبهه بفرستند. (صحیفه‌ی امام، ج‌٢٠، ص‌۴٩۶)

چند روز بعد ایران در عملیات والفجر ده حلبچه‌ی عراق را گرفت. آیت‌الله خمینی در انتهای پیام تبریکش از مردم و «جوانان غیرتمند کشور» خواست به جبهه‌ها بروند.(همان، ص۵٠٢) با وجود تبلیغات فراوان، این‌بار برق پیروزی و پیام امام هم نتوانست افراد زیادی را راهی جبهه‌ها کند.
حسین علایی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در کتابش از ضعیف شدن استقبال مردم برای حضور در جبهه در اواخر سال ۶۶ نوشته و این‌که «کاهش تمایل بسیجیان در پیوستن به جبهه» قدرت تهاجمی ایران را کاهش داد. او نوشته که پیش از سقوط فاو(٢٨ ‌فروردین ‌۶٧)؛ «با بسیج تمامی امکانات و اجرای تبلیغات گسترده تنها ١۶ هزار نفر از مردم» راهی جبهه شدند که «تنها ٣ هزار نفر آن‌ها جدید بودند و بقیه داوطلبان اعزام مجدد بودند»
(تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج٢، ص‌۴١۶)
با شکست‌های پیاپی، چند ماه بعد (٢٧‌تیر‌۶٧) ایران قطعنامه‌ی ۵٩٨ را یک سال پس از تصویبش پذیرفت.
در نامه‌ای که امام برای توجیه مسئولان برای پذیرش قطعنامه نوشت یکی از نکات این بود: «مسئولان سیاسی می‌گویند از آن‌جا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به‌دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آن‌ها کم شده است.»

آیا مردم در سال‌های پایانی جنگ ارزیابی‌های امام را با واقعیت زندگی‌شان و جبهه منطبق می‌دیدند؟
فاصله‌ی میان نظر رهبران با برداشت مردم، جدای از این‌که کدام واقعی‌تر باشد، نگران‌کننده و هشداردهنده است.

✍🏻 جعفر شیرعلی‌نیا

@dastchean
Forwarded from کافه سیاست
صداوسیمای خامنه‌ای کارشناس خیالی دعوت میکند!

صدا و سیمای جمهوری اسلامی در اقدامی ادعا کرد محمد علی سبحانی پشت خط ارتباطی است و با وی گفتگو کرده!

محمدعلی سبحانی در گفتگو با رجانیوز: عکس اسم من هست اما من نبودم!

حدود ۱۳ ساله با صدا و سیما مصاحبه نمی‌کنم.

#انقلاب۱۴۰۱
#مهسا_امینی
@politicscafe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خبرگزاری سپاه این ویدئو رو منتشر کرده و نوشته؛

«🎥 رصد پهپادهای وزارت اطلاعات از جولان تروریست‌های مسلح در اغتشاشات دیروز و دیشب مهاباد».

من متوجه نشدم چطوری باید فهمید اینها لباس‌شخصی‌های سپاه نیستند و اغتشاش‌گرهای نفوذی بین مردم هستند؟!

@dastchean
🔴برخی رسانه های نزدیک به سپاه از بازداشت کتایون ریاحی خبر دادند.

#عبدی_مدیا
🆔 @AbdiMedia
🔴آیت‌الله خمینی: فشار افکار عمومی همان قانون است

💢در تاریخ ٣ بهمن ۵۷ خبرنگار تلویزیون فرانسه از آیت‌الله خمینی میپرسد:
برای تغییر رژیم و سپردن قدرت به دوستانتان، از طرق قانونی استفاده می‌کنید و یا با توسل به افکار عمومی؟

🔸پاسخ ایشان این بود:

«فشار افکار عمومی همان قانون است. در آن وقت که در ایران رژیم سلطنتی بود، به خیال آنها سلطنت با نظر مردم به وجود آمده بود، در حالی که از اول هم، چنین نبود. اکنون آرای عمومی، شاه را خلع کرده است. ما به استناد همان فشار افکار عمومی که قانون واقعاً همان است، باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم.»

@dastchean
⭕️نیویورک‌تایمز: صدها معترض ایران کور شده‌اند؛ هشدار ۲۳۰ چشم‌پزشک

نیویورک تایمز در گزارشی از صدها معترضی نوشته که در جریان سرکوب اعتراضات ایران از فاصله نزدیک هدف قرار گرفته‌اند و چشمان آنها بر اثر اصابت گلوله‌های فلزی و پلاستیکی نابینا شده است.

به سبب عدم دسترسی به ایران و قطع اینترنت عملا آمار دقیقی از افرادی که در اعتراضات نابینا شده‌اند وجود ندارد. اما نیویورک تایمز با بررسی شواهد پزشکی، شهادت معترضان، اعضای خانواده افراد مجروح و گزارش نهادهای حقوق بشری توانسته صدها مورد از قربانیانی که چشمشان هدف قرار گرفته را تایید کند.

https://bbc.in/3TOAf4B
@BBCPersian
Danesh:

«اصفهان آماده محک است لطفاً امتحان کنید»

حرف های دیروز رهبری در دیدار با چند صد نفر از مردم اصفهان نشانگر عزم او برای نادیده گرفتن واقعیات جامعه و جنگیدن با حقیقت است و ظاهراً بنای بیدار شدن و بخود آمدن ندارد.

♦️خلاصهٔ حرفهای او این بود که آمریکا و اروپا نه توانسته اند در گذشته هیچ غلطی بکنند و نه در حال و آینده میتوانند هیچ غلطی بکنند! و این مزدورانی هم که بعنوان اغتشاشگر!! به خیابانها سرازیر کرده اند نیز هیچ کاری از پیش نخواهند برد و خیلی زود و با تمام توان آنها را جمع و به این غائله خاتمه میدهیم
تمام مشکل استکبار و عوامل شان با ما بر سر پیشرفت‌ها و الگوی فاخری است که ارائه کرده‌ایم و دشمنان چشم دیدن پیشرفت‌های شگرف مان را ندارند
اصفهان نشان داده چه در جنگ و چه در جمع کردن فتنه ها پیشگام است و همین تشییع باشکوه شهدای امنیت و دفاع از حریم انقلاب پاسخی به اندک اغتشاشگران حقیری است که..
مردم با دیدن تخریب و آتش زدن مغازه ها و ماشین ها و تهدید کسب و کارشان روز به روز بر نفرت شان از این آشوبگران افزوده میشود و با خسته شدن از آنها به مدد ما می‌آیند تا این غائله هر چه زودتر ختم شود و....

🔹به ایشان که ظاهراً در عالَم هپروت سیر میکند میگوئیم متأسفیم که بنا گذاشته ای بدون هرگونه توجهی به حکمرانی فاجعه بار خویش و این همه فساد و تباهی حاصل از سیاستگذاری های غلط و مدیریت سفله های مورد عنایتی که جز تملق و بله قربانگویی بلد نیستند، هر ندای خیرخواهانه ای را به دنباله روی از استکبار و دشمنانی نسبت دهی که خودت نیز میدانی کاملاً دروغ است! و نمیدانم چگونه میشود ادّعای دیانت و عدالت یک باصطلاح فقیه مدّعی مرجعیت را با این همه تهمت و تفرعن و دروغِ عامدانه جمع بست؟ و نه از خدا شرم داشت و نه از مردمی که براحتی چشم در چشمشان دوخته و با دروغبافی، قلب واقعیت میکند؟

خدا وکیلی کدام دشمنی میتوانست به اندازه شما و عملکرد ویرانگرتان مردم را ناامید و خسته کرده و تمام بسترهای سالم و ضروری یک زیست عادی و معمولی را هم از زیر پایشان بکشد و مملکت ثروتمندی را در فقر مطلق و بیعدالتی و فاصله‌های طبقاتی نجومی رانتخوران غرق کند؟

مع الاسف حال که دین و خدا و مقدسات، لقلقه زبانی جهت پوشش مفاسدتان شده، ایکاش ذره ای انصاف و مردانگی داشتید و حداقل برای ماندگاری در همین قدرت کوفتی هم که شده! از خطاها و توهّمات بیشمارتان بر میگشتید و راه رضایتمندی مردم را پی میگرفتید
همین مردمی که دائماً به دروغ از آنها دم میزنید و تمام زندگی و اعصاب و روان شان را بهم ریخته اید!

از اصفهان گفتید، ما هم حرفی نداریم تا ادّعای شما در عشق مردم اصفهان به حاکمیت موجود محک بخورد و به همین مردم معترض و ناراضی از حکمرانی استبدادی تان اجازه دهید تا مثلاً جمعه آینده در کف همین رودخانه زاینده ای که در سایه مدیریت طلایی تان نازا و خشک شد و میرود تا اصفهان را در فاجعه ای زیست محیطی و اجتماعی غرق کند تجمع نموده و در کنار تشییع جنازه های حکومتی و بسیج کل استان برای شلوغ کردن آنها و پیاده روی اربعینی که بعنوان سند وفاداری زائران!! دائماً به سر مردم میکوبید به همین اصفهانی های مورد عنایتی که مثل سایر هموطنان ناراضی شان کرده‌اید اجازه تجمعی دهید که عوامل مزدور و نفوذی تان آنرا به خشونت نکشند و با شکستن شیشه اتومبیل های مردم و تخریب و آتش زدن اموال آنان و تهدید و تحریکشان، تجمع آرام و متین آنان در کف این رود مظلومِ از خروش افتاده را بهم نریزند

هر چند نمیدانم چطور روی تان میشود که از تشییع جنازهٔ باشکوه عواملتان بگوئید و ضمن چشم بستن بر حضور مردم داغدیده ای که فرزندانشان را به ظلم و جفا میکشید اجازه تشییع و عزاداری به مظلومین ندهید؟

علی ایحال گرچه از یکطرف مرتباً تکرار میکنید که آمریکا و اروپا نه توانسته اند هیچ غلطی بکنند و نه میتوانند و عنقریب مضمحل میشوند!
و از سوی دیگر تمام مشکلات و نارسایی‌های موجود را به گردن آنان انداخته و دائماً دشمن دشمن میکنید!
واقعاً مانده‌ایم که بالاخره آنها کجای کارند؟

و حرف آخر اینکه جناب آقای خامنه ای!
ایکاش در کنار این همه فرافکنی و انداختن تمام تقصیرها به گردن بیگانگان! به اندازه یک اپسیلون هم که شده اشکالات موجود را ناشی از عملکرد و سیاستگذاری های نادرست خودتان میدانستید و ضمن عذرخواهی از مردم، با قول جبران، ریل عوض میکردید
تا کی قرار است با عربده‌کشی های یکطرفه، خود گوئید و خود خندید و با قلب واقعیات، در مقابل حقایق تلخ جاری در جامعه بایستید؟

کاش می فهمیدید دست تزویرتان برای مردم رو شده و این شما و روحانیت و نظام ضداسلامی تان است که روزبه‌روز مورد تنفر بیشتر مردم واقع میشوید و این اتّحاد و یکدلی مردم است که لحظه به لحظه شکوفاتر شده و میرود تا بساط ظلم و استبدادتان را در هم پیچد؟
اصفهان اکبر دانش سرارودی ۲۹ آبان ۱۴۰۱
https://t.me/NegahyDigar
🔳 سه دلیل سقوط حکومت‌ها در نگاه فردوسی

#دکتر_سعید_معدنی

فردوسی یکی از متفکرانی است که تاریخ ایران باستان را از آغاز تا سقوط ساسانیان مطالعه کرده و خود نیز در قرن چهارم و پنجم هجری در طول عمر هفتاد و اندی ساله‌اش شاهد ظهور و سقوط دولت‌هایی بوده است.

وی معتقد است که سه عامل موجب نابودی آنها می ‌شود:

🔹نخست؛ اوجگیری ظلم و ستم عامل اصلی و مهم سقوط از دیدگاه فردوسی است. مردم توسط صاحبان زور سرکوب، زندانی، شکنجه، تحقیر و کشته می‌شوند.

🔹دوم؛ حذف نخبگان و به کارگیری بی‌مایه‌گان و بی‌خردان در مسند امور و مدیریت جامعه.

🔹سوم؛ ثروت اندوزی و سیری‌ناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با زور و تزویر جامعه فقیرتر و حقیرتر می‌شود.

سراینده شاهنامه در باره این سه عامل چنین می‌گوید؛

سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخسین ز بیدادگر شهریار

دگر آنکه بی‌ سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد

سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند

بدین ترتیب سه عامل:

ستمگری
سفله‌پروری
فزون‌خواهی

دلایل اصلی سقوط حکومت‌ها از دیدگاه حکیم توس #فردوسی است.

https://t.me/anbar100
🔴طی نامه جعفر کوشا رئیس اسکودا به رییس قوه قضائیه مطرح شد

🔸دلیل قانونی عدم پذیرش وکلای منتخب موکلین در دادگاه‌های انقلاب چیست؟

🔸تبصره تبعیض آمیز ماده ۴۸ مشمول دادگاه‌ها نمی‌شود

#عبدی_مدیا
🆔 @AbdiMedia
۵۶درصدی که دوست دارند تیم ملی با «سه شکست بدون گل زده» به کشور برگردد، نه دشمن تیم ملی هستند، نه دشمن ایران؛ فقط دلگیرند. دو ماه است اعتراض می‌کنند، ولی حس می‌کنند با نادیده انگاشته‌شدن، تحقیر شده‌اند و غضب‌شان را متوجه تیم ملی کرده‌اند. گاهی فقط باید مردم را درک کرد!

-جوادی یگانه

@dastchean
شعب کافه‌های زنجیره‌ای لمیز پلمب شد

🔹 رستوران‌های زنجیره‌ای لمیز در اینستاگرام خود خبر داده که تمام شعب آنها پلمب شده است. ظاهرا دلیل پلمب این رستوران‌ها، حمایت از اعتراضات و پست‌هایی بوده که در روزهای اخیر منتشر کرده، بوده است.

#چند_ثانیه
@chandsanieh
لحظۀ خداحافظی!

بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد؛ گرچه پیش از آن هم، برایم کم و بیش روشن بود.
از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند.
من این سرزمین را سرزمین عطار و سنایی و مولوی و خیام و حافظ و سعدی می‌دانستم. هرگز فکر نمی‌کردم بخشی از مردم این سرزمین روزی به این نقطه برسند. حالا که رسیده‌اند، دیگر جای حضور من نیست. به هر حال، من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شده‌ام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب مانده‌ام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح می‌دهم.
این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که می‌خواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک می‌کنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانه‌ام.
از این به بعد، بر نوشتن کتاب‌هایم متمرکر می‌شوم و در این کانال نیز فقط در بارۀ تاریخ و امور انتزاعی می‌نویسم و کلامی از آنچه در این کشور می‌گذرد و خواهد گذشت، نخواهم نوشت. این تصمیم برگشت‌ناپذیر است.
اگر ممنوع‌الخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران شکوفایی فرهنگ ایران، به سمرقند یا بخارا می‌رفتم و یا راهی عراق می‌شدم و به یادِ لحظه‌های غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن می‌شدم.
با این همه، من عاشق وطنم هستم. برایش دعای خیر می‌کنم و این تنها کاری است که فعلاً از دستم برمی‌آید.
#احمد_زیدآبادی
#حامد_اسماعیلیون
#خدا_حافظی
#فرهنگ_ایران
#آینده_کشور
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
ماجرا از این قرار است!

در این دو سه روز بعد از آخرین نوشته‌ام، دوستان عزیز و آشنایان و ناآشنایان بی‌شماری هر کدام به طریقی و لحنی از درخواست و توصیه گرفته تا تشرهای صمیمانه، خواسته‌اند که در تصمیمم برای "خداحافظی با سیاست" در این شرایط تجدیدنظر کنم.
من شرمندۀ همۀ این عزیزان و قدردان لطف و محبت تک تک آنها هستم، اما واقع این است که آنچه فرموده‌اند، بخشی از نادانسته‌های من نیست چرا که اصولاً پای چند فحش و ناسزا در میان نیست. همانطور که پیش از این هم گفته‌ام، فحش باد هواست و شاید دل کسی را خنک کند و موجب رنجش کس دیگری شود، اما اثر عملی بر آن مترتب نیست. ماجرای من اما سخت‌تر و پیچیده‌تر از این حرف ها شده است.
ماجرا از این قرار است که در این شرایط "مافوق حساس کنونی"! کنشگری به شیوۀ مألوف من، به امری پرهزینه و بی‌فایده تبدیل شده است و به زودی حتی غیرممکن می‌شود.
هزینۀ بی‌فایده، پوچ‌ترین و بی‌معناترین کاری است که از یک کنشگر سیاسی یا اجتماعی برمی‌آید و به نظرم نباید آن را پشتِ الفاظ رمانتیک و پر و سوز و گداز پنهان و یا توجیه کرد.
هر کس در این دنیا شیوه‌ای برای کار خود دارد، شیوۀ من هم در این ربع قرن اخیر این بوده که هر حرف و سخن و کار و اقدامی را در چارچوب تحلیلیِ مشخصی بدونِ لحاظ علایق و عواطف و احساساتم، توصیه کنم، حتی اگر آن تحلیل به نظرِ خیلی‌ها ناقص یا از اساس نادرست بوده باشد.
کسانی که در جریان بحث‌های خصوصی‌تر من بوده‌اند می‌دانند که شرایط پیش آمده، دور از انتظارم نبوده است. سال‌هاست در بارۀ ابعاد و جزئیات و تبعات آن به عنوان یکی از سناریوهای محتمل اندیشیده‌ام، به هراس افتاده‌ام، هشدار داده‌ام و در بارۀ راههای پیش‌گیری از آن تا نهایتی که از یک موجود دو پا برمی‌آید، تأمل و تلاش کرده‌ام و حتی از کوچکترین وبی‌اهمیت‌ترینِ شانس‌ها به بهای هزینه از اعتبار و آبرویم، استقبال کرده‌ام.
متأسفم که باید بگویم این تأمل و تلاش بی‌نتیجه مانده و گویا ما ایرانیان در این صد و پنجاه ساله محکوم به تحققِ بدترینِ سناریوها بوده‌ایم، مگر در چند موردی که خارج از اراده و توان‌مان، خدا به دادمان رسیده است.
شاید خدا دوباره به دادمان برسد و از آنجا که به ذهن‌مان خطور نمی‌کند و در محاسبات‌مان نمی‌گنجد، روزنی به روی این کشور بگشاید. خارج از این امیدواری متافیزیکی، من دیگر هیچ نشانه‌ای از راهِ برون‌رفتِ کم‌هزینه از این بحران نمی‌بینم و اگر نگویم از امثال من، دست کم از خودِ من، هیچ کاری برنمی‌آید جز آنکه احتمالاً قربانی بی‌دلیل و بی‌اثر و بی‌سود و فایدتِ حوادثِ سهمگین پیش رو شویم و حتی بدتر از آن!
با این حال، خدا حافظی با سیاست در این مقطع، به معنای زمین گذاشتن قلم نیست. امور دنیا به سیاست منحصر نمی‌شود و حوزه‌های بسیارِ دیگری برای همراهی و همدلی از طریق این کانال وجود دارد. من فقط نمی‌خواهم نقش چراغعلی را در این وضعیت بازی کنم!
در روستای ما دو آدمی که نیازی به وصف روحیات و خصائل‌شان نیست، بر سر ملکی با یکدیگر در نزاع بودند و مردم بینوای و بی‌گناه را هم به اردوی خود فرا می‌خواندند. چراغعلی که به نظر خودش چیزکی می‌دانست، کارش اندرز و نصیحت این دو آدم و حامیان آنها شده بود که مکنید! چنین و چنان می‌شود!
دو لشکر خصم اما بنای هیچ نرمش و سازشی نداشتند و هر کدام سعادت خود را در قلع و قمع کامل طرف دیگر می‌دیدند. آنها مدتی بر نصایح چراغعلی چشم بر بستند اما چون او دست بردار نبود، هر دو به این نتیجه رسیدند که وراجی‌های چراغعلی مانع جنگ و ظفر نهایی آنان شده است و بنابراین، ابتدا باید او را گوشمالی سخت دهند تا زبان در کام گیرد. این بود که هر دو اردو، جمعی از "غیورمردان" خود را در تاریکی شب به سراغ چراغعلی فرستادند و او را "پَچِّ پچور" کردند و هر دو هم، کل داستان را به گردن دیگری انداختند!
بعد از این ماجرا، چراغعلی بستری شد و زبان در کام گرفت و فقط گاهی زیر لب با خود زمزمه می‌کرد: می‌خواهید همدیگر را تا نفر آخر هلاک کنید؟ بفرمایید! راه هموار است!
#احمد_زیدآبادی
#خدا_حافظی_از_سیاست
#امتناع_کنشگری
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii