داستان نویس نوجوان
1.19K subscribers
12.5K photos
1.01K videos
42 files
17.4K links
تجربه خوب نوشتن!
کانال رسمی داستان نویس نوجوان
آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی

آدرس وب‌سایت:
dastannevis.com
آدرس ایمیل پشتیبانی:
support@dastannevis.com
ارتباط با ما و تبلیغات:
@ashkanhasebi
@firouzirad
Download Telegram
پردرآمدترین نویسندگان جهان؛ از جی کی رولینگ تا استیون کینگ
رولینگ در سخنرانی جشن فارغ‌التحصیلی هاروارد در سال ۲۰۰۸ گفت: «می‌دانستم تنها کاری که دلم می‌خواهد انجام دهم رمان نوشتن است. منتها پدر و مادرم، که هردو در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمده بودند و هیچ‌کدام در دانشگاه درس نخوانده بودند، نظرشان این بود که تخیل بیش‌ازحد فعالم صرفاً یک ویژگی فردی عجیب و بامزه است که هیچ‌گاه نخواهم توانست با آن اجاره‌خانه پرداخت کنم یا حقوق بازنشستگی به دست بیاورم.»

دوران نوجوانی رولینگ سخت بود.
رولینگ در حال پرتاب کپسول زمان به داخل یک گودال در مراسمی که برای تجلیل از افتتاح کلینیک عصب‌شناسی احیاکننده‌ی اَن رولینگ در دانشگاه ادینبورگ در اسکاتلند برگزار شده بود.

البته شرایط زندگی او هیچ‌گاه به‌اندازه‌ی شرایط زندگی هری در خانه‌ی خانواده‌ی دورسلی بد نشد، ولی او دوران نوجوانی خود را دورانی سخت توصیف کرد.

او در مصاحبه‌ای به نیویورکر گفت: «خیلی خوشحال نبودم. فکر می‌کنم آن زمان زندگی‌ام واقعاً ناخوشایند بود.»

وقتی رولینگ ۱۵ ساله بود، در مادرش بیماری ام‌اس تشخیص داده شد. او یک دهه بعد، پیش از این‌که رولینگ موفق به چاپ اولین کتابش شود، درگذشت. بعداً یکی از پروژه‌های خیرخواهانه‌ی او، کمک مالی ۱۶ میلیون دلاری به کلینیک عصب‌شناسی احیاکننده‌ی ان رولینگ ( Anne Rowling Regenerative Neurology Clinic) در دانشگاه ادینبورگ بود.

پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه، او برای مدتی در سازمان عفو بین‌الملل کار کرد.
رولینگ در سخنرانی خود در جشن فارغ‌التحصیلی دانشگاه هاروارد درباره‌ی کار خود در سازمان عفو بین‌الملل حرف زد.

جی کی رولینگ در دانشگاه اِگزِتِر (Exeter) در رشته‌ی ادبیات فرانسوی تحصیل کرد و در سال ۱۹۸۶ فارغ‌التحصیل شد. طبق بیوگرافی رسمی‌اش: «مطالعات او خارج از کتاب‌های فرانسوی و کلاسیکی که باید برای دانشگاه می‌خواند، آنقدر زیاد و گسترده بود که ۵۰ پوند به‌خاطر تاخیر در تحویل دادن کتاب‌ها به کتابخانه‌ی دانشگاه جریمه شد.» دانش او در حوزه‌ی ادبیات کلاسیک (یونان و روم) بعداً در خلق نام لاتین طلسم‌ها در «هری پاتر» به دردش خورد.

پس از فارغ‌التحصیل شدن، رولینگ در بخش پژوهشی سازمان عفو بین‌الملل مشغول به کار شد و کارهای ترجمه انجام داد. او این کار را مهم توصیف کرد. او گفت: «کار من خواندن نامه‌هایی بود که مردان و زنانی که در کشورهای دیکتاتوری زندگی می‌کردند، با عجله نوشته بودند و خطر زندانی شدن را به جان خریده بودند تا به اطلاع دنیای بیرون برسانند که در کشورشان چه خبر است». ولی در یکی از مصاحبه‌های آتی، او گفت که این کار برای روحیه‌اش مناسب نبود.

او گفت: «من یکی از بی‌نظم‌ترین آدم‌های دنیا هستم. بعداً ثابت شد که بدترین منشی دنیا هم هستم. تنها چیزی که درباره‌ی کار در دفتر دوست داشتم این بود که وقتی کسی حواسش به من نبود، می‌توانستم در کامپیوتر داستان بنویسم. در جلسه‌ها هیچ‌گاه حواسم به حرف‌هایی که زده می‌شد نبود، چون داشتم در گوشه‌ی دفترچه یادداشتم بخش‌هایی از داستان‌های آتی‌ام را می‌نوشتم یا اسم‌هایی جذاب برای شخصیت‌هایم ابداع می‌کردم.»

در دهه‌ی ۹۰، او مشغول طرح‌ریزی داستان «هری پاتر» شد.
از قرار معلوم، رولینگ دو کتاب نخست «هری پاتر» را روی این صندلی نوشت. این صندلی در سال ۲۰۰۲ به حراج گذاشته شد.

در قطاری تاخیرکرده از مبدا منچستر به مقصد ایستگاه کینگز کراس در لندن، ایده‌ی «هری پاتر» به ذهن رولینگ خطور کرد. طی پنج سال آتی، او پیرنگ پنج کتاب نخست مجموعه را طرح‌ریزی کرد. او داستان را با دست‌خط معمولی نوشت و یادداشت‌های شلخته‌اش روی کاغذهای مختلف تلمبار شده بودند. در کنار «هری پاتر»، او کار نوشتن روی رمانی مخصوص بزرگسالان را شروع کرد که هیچ‌گاه آن را به پایان نرساند.

طبق گفته‌ی رولینگ، بدترین روز زندگی‌اش، سال نوی ۱۹۹۱ بود که در آن مادرش درگذشت. در آن روز رولینگ ۲۵ ساله بود.

رولینگ در مصاحبه‌ای با تلگراف در سال ۲۰۰۶ گفت: «بابا صبح روز بعد ساعت ۷ به من زنگ زد و پیش از این‌که چیزی بگوید، می‌دانستم چه اتفاقی افتاده است. وقتی دوان‌دوان از پله‌ها پایین رفتم، صدایی زنگی هولناک در سرم می‌پیچید، ولی نمی‌توانستم اوج فاجعه‌بار بودن مرگ مادرم را درک کنم… هیچ روزی نیست که به او فکر نکنم. چیزهای خیلی زیادی برای گفتن به او دارم. خیلی زیاد.»

dastannevis.com
بهتر است با سرعت لاک پشت به سمت هدفت بروی تا اینکه با سرعت نور بهانه بیاوری که چرا بی‌حرکت ایستاده‌ای.

والری شفر

dastannevis.com
Audio
#داستان_شبانه 🌙
🔹 داستان لبخند
🔸 گوینده: #گلنازتقوایی

داستان نویس نوجوان 😎
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳

dastannevis.com
• برای نوشتن یک داستان کوتاه همه داستان را در یک نشست بنویسید. سرعت را تا پایان حفظ کنید. برای نوشتن رمان‌، در بخش‌هایی نیاز به استراحت دارید و «سرعت» کار را هنگام نوشتن بالا ببرید.

dastannevis.com
اهداف ساده‌ای تعیین کن

🎯 اگر کار بسیار دشواری در پیش داری، مانند نوشتن یک کتاب، به احتمال زیاد، شروع کار برایت سخت می‌شود. بنابراین، بهتر است کار را به بخش‌های کوچک تقسیم کنیم. مثلا برای فصل‌ها. شاید تمرین زیر کمکت کند:

قانون ۱۵ دقیقه: کاری را که به تعویق می اندازی انتخاب کن، زمان سنج را برای ۱۵ دقیقه تنظیم کن، تا زمانی که زمان سنج خاموش شود کار را انجام ده و به تدریج زمان را افزایش بده.


dastannevis.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷 قصه‌ی فیزیک به روایت انیمیشن

🔶 داستان نویس نوجوان 😎

dastannevis.com
قانون‌های نوشتن


• سرعت بخشیدن کار اهمیت دارد. سرعت را بالا ببرید و جریان افکار را افزایش دهید.




• جملات طولانی را به جملات کوتاه تبدیل کنید. این اغلب برای نویسنده تازه کار بهتر است. داستان‌های ارنست همینگوی را بخوانید همه جملات داستان‌هایش کوتاه و موجز است.


• پاراگراف‌بندی‌های مناسب را رعایت کنید.


• از تکرار خلاص شوید: کلمات و عبارات غیر ضروری، سرعت را کاهش می‌دهد و توجه خواننده را ضعیف می‌کند. خواننده قطعا به آن توجه خواهد کرد.


• در هر پاراگراف تنها از یک ایده استفاده کنید.


• یاد بگیرید که افکارتان را به طور خلاصه و قابل درک بیان کنید (جملاتی زیبا بسازید).


• حواس پنجگانه و استعاره ابزار کار نویسنده است. از آن غافل نشوید. در هر پاراگراف بازبینی شان کنید.


• قیدها پاک شوند: «ظاهرا» را حذف کنید. «در حالی که» را حذف کنید. «پیوسته» را حذف کنید.


• نوشتن رنگین. کلماتی که احساسات را تحریک می‌کنند، بردارید. مردم می خواهند تصاویری روشن ببینند. در جهان کتاب قرار بگیرند و نگران قهرمانان باشند. «نشان بده، نگو!» — یک قانون اساسی برای نویسندگان است. ایده ها را به تصاویر تبدیل کنیم، در اینصورت خوانندگان، سپاسگزار ما خواهند بود.

dastannevis.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😀 کلیپی ببینیم از انیمیشن «Batman: Caped Crusader» به اسم «Finding the Culprit»!

dastannevis.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هر چه بيشتر روی کاغذ حرف بزنيد (بدون مکث و تأمل برای قضاوت يا نقد) شانس بيشتری برای يک کار با ارزش داريد. بعد می‌توانيد برگرديد و آن را اصلاح و ويرايش کنيد. اما بعداً، بعداً که نکته اصلی کلامتان را يافتيد.


#محمد_حسن_شهسواری

📕حرکت در مه

dastannevis.com
هر زمان که ایده داستانی را ترسیم می‌کنیم تمایل‌مان برای نوشتن آن کاملاً از بین می‌رود و تمام جذابیتش را برایمان از دست می‌دهد. چرا؟


بهتر است به‌جای ترسیم کل داستان، فقط سعی کنید دقیقاً بفهمید که در پایان کتاب قرار است چه اتفاقی برای شخصیت‌های‌تان بیفتد. آیا آنها موفق خواهند شد؟ آیا شکست می‌خورند؟ آنها خوشحال یا رستگاری خواهند شد یا در پایان دلخور خواهند شد؟ دقیقاً درک کنید که داستان شما چگونه باید به پایان برسد و همانطور که در حال گسترش است، داستان را یاد بگیرید. به یاد داشته باشید که هیچ کس جز شما اولین پیش نویس را نخواهد خواند، پس فقط بنویسیدش. 

اگر از آن دسته نویسنده‌هایی هستید که نمی‌توانید کل کتاب را از ابتدا تا انتها برنامه‌ریزی کنید و در وسط داستان گیر می‌کنید، به خصوص بعد از اولین نقطه داستان، راه حل این است پایان داستان خود را بگویید. اگر بدانید کاراکترهای شما به کجا ختم خواهند شد، خواهید فهمید که چه مسیرهایی را برای آنها انتخاب کنید. همیشه به یاد داشته باشید که داستان چگونه باید به پایان برسد. از این دانش به عنوان چراغ راهنمایی برای هدایت‌ خود استفاده کنید. 


dastannevis.com
هرچه سریعتر کلمات را روی کاغذ بریزید و سریعتر بنویسید، صادق‌تر هستید.

© ری بردبری

dastannevis.com
🔰نکته اصلی نوشتن، در این است که انسان بدون فکر کردن، آزادانه آنچه را از روحش جاری می‌شود، بنویسد.

آنتوان چخوف


✍️تمرین

متن را ادامه دهید و بيست دقیقه آزادانه بنویسید:
رفتم ته اتاق. نشستم زمین و پشت به دیوار دادم. گفتم :«بسه پسر، بسه خسته شدی، بسه» شاید نفهمید رویم به اوست چون نرم میگفتم یا فکر می‌کرد حرفم تعارف خالی است....

ابراهیم گلستان

📕 خروس

dastannevis.com