داستان نویس نوجوان
1.19K subscribers
12.5K photos
1.01K videos
42 files
17.4K links
تجربه خوب نوشتن!
کانال رسمی داستان نویس نوجوان
آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی

آدرس وب‌سایت:
dastannevis.com
آدرس ایمیل پشتیبانی:
support@dastannevis.com
ارتباط با ما و تبلیغات:
@ashkanhasebi
@firouzirad
Download Telegram
در زندگی وقتی،
کاری برای انجام دادن
چیزی برای عشق ورزیدن يا
انگیزه ای برای امیدوار بودن داشتی
بدان که فرد خوشبختی خواهی بود ...

👤 ارسطو

dastannevis.com
اولين باری که رمانی را خواندم با يک جعبه بزرگ از بيسکويت‌های ريتز شروع کردم به خواندن و خوردن بیسکویت‌ها. خندیدم و بیسکویت خوردم و کل رمان را در یک نشست خواندم، تمام جعبه بیسکویت را خالی کردم و بعد سعی کردم برای آب ‌خوردن بلند شوم. بايد مرا می‌دیدی من واقعا نمی‌توانستم از جایم تکان بخورم.

اين کاری است که يک نويسنده خوب با آدم می‌کند.

چارلز بوکوفسکی
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
#اطلاعیه

وبینار های آموزش داستان نویسی تابستانه به صورت رایگان به زودی شروع خواهد شد. 😍
اطلاعات بیشتر به زودی به اطلاع شما دوستان خواهد رسید.

داستان نویس نوجوان 😎
🍃🌸🍃


روی متن خود، کار کنید.

سبک عمدتا نتیجه سالها پشتکار و تلاش آگاهانه است. برای اینکه سبک خودتان را پیدا کنید چه کار می‌توانید انجام دهید؟ چند توصیه وجود دارد که مثل نقشه راه است و به شما کمک می کند تا بدانید زیاد از مسیر پرت نشده‌اید و وقت‌تان را هدر نمی‌دهید:

یک توصیه جهانی درباره نوشتن می‌گوید: «بهتر است یک چیز را بنویسید تا بفهمید چه چیزی‌، برای چه کسی، چرا و چه زمانی اتفاق می‌افتد.» نوشتن زباله‌های مزخرف فراوان، می‌تواند جریانی از آگاهی به وجود بیاورد تا از طرح‌تان رمزگشایی کنید. اگر ایده و طرح کاملی وجود نداشته باشد با تعداد زیادی کلمه و جمله، ایده و طرح به صورت واضح ظاهر می‌شوند. اگر چه این کار (نوشتن بدون درک واضح از چرایی داستان) سبکی به وجود نمی‌آورد اما اگر پشتکار داشته باشید و روی متن‌تان کار کنید، سرانجام سبک شما شکل می‌گیرد.

روند پیشرفت سبک‌تان، شامل پنج‌اصل است:
۱. خود واقعی‌تان باشید، سعی نکنید خود را با کسی مقایسه کنید. عمل کردن به این توصیه اغلب اوقات سخت‌ترین کار است؛

۲. آنچه را که می‌خواهی بگویی، بگو و تلاش کن بدانی چه می‌خواهی بگویی؛

۳.درک کن برای چه کسی می‌خواهی بگویی؛
۴. روش مناسب برای بیان آن پیدا کن؛
۵. از نوشتن لذت ببر.

به این ترتیب با هر جمله جدید می‌فهمید که طرح مناسب شما کدام است و شیوه نویسندگی شما آگاهانه شکل می گیرد.

در اینجا ممکن است افراط و تفریط به وجود بیاید. از یک طرف باید آنچه را که فکر می کنید درست است انجام دهید و
از طرف دیگر باید به یاد داشته باشید که چه کسی ممکن است آن را بخواند. بنابراین ، پیدا کردن تعادل مهم است.

و هنوز نکته اصلی این است که در مسیر پیش بروید و از آن لذت ببرید. از شخصیت‌ها، از رشد اندیشه‌تان، از افکار واز هر کلمه. و به تدریج و بخش به بخش، کار آگاهانه به این واقعیت منجر می‌شود که سبک‌تان شکل بگیرد.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
ملت عشق - قسمت سیزدهم
داستان نویس نوجوان
#داستان_شبانه 🌙
🔹 ملت عشق ❤️
🔸 قسمت سیزدهم (بخش اول: خاک - قسمت هشتم: اللا، بوستون، ۲۱ مه ۲۰۰۸)

📕 پرفروش‌ترین کتاب‌ رمان در ترکیه و ایران
تهیه اختصاصی در داستان نویس نوجوان

داستان نویس نوجوان 😎
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال۱۳۹۶ پنجشنبه ۹ تیر ۱۴۰۱
dastannevis.com
نکته اصلی برای تمرین نوشتن، نگارش با زمان تعیین‌شده است. شاید زمانی که برای خود تعیین می‌کنید، ۱۰ یا ۲۰ دقیقه یا یکساعت باشد. این به خودتان بستگی دارد. شاید نخست بخواهید از ده دقیقه شروع کنید و پس از یک هفته بر آن بیفزایید.


ناتالی گلدبرگ
📚تا می‌توانی بنویس

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
ایجاد انگیزه برای نوشتن در کودکان


در نخستین گام، دفتری آماده کنید. در این دفتر، کودک می‌تواند عکسی ‌از خودش را بچسباند. این کار انگیزهٔ مناسبی برای سرو کار داشتن با دفتر و تقویت نوشتن و نویسندگی در آنان است.

۱. استفاده از تصویرها:
یک جعبه از تصویرها و عکس هایی را که از روزنامه‌ها چیده یا از جاهای دیگر جمع کرده اید، داشته باشید. می توانید نام این جعبه را «جعبه قصه‌ها» بگذارید. هر بار این جعبه را جلوی کودکتان بگیرید و از او بخواهید تصویرهایی از جعبه بردارند و با ربط دادن آن ها داستان‌هایی بسازند و بنویسند. ( اگر به سن نوشتن نرسیده‌اند، داستان‌ها را برایش بنویسید)

از او بخواهید «دفتر تصویر» درست کند. هر تصویری را که دوست دارد در یک صفحه از دفتر بچسباند و زیر تصویر احساس و فکرش را، حتّی در حد یک واژه یا جمله بنویسد. پس از مدتی شمار جمله ها بهتر و بیش تر و واژگان پرمعناتر می شوند.

۲. استفاده از کتاب‌های تصویری برای نوشتن:
از کودک‌تان بخواهید از روی تصویرها داستان را بیان کنند. با پرسش و پاسخ، به آن‌ها در درک مفهوم تصویرها کمک کنید. سپس، از او بخواهید داستان را بنویسد و یا برای هر دو صفحه تصویر، متن تهیه کند.

۳. کارت‌هایی که طراحی از شعرها یا حکایت های شاعران و نویسندگان است یا کارت هایی با موضوع یکسان مانند کتابخوانی یا داستان‌های مولوی را در اختیار کودکان قرار دهید و از آن ها بخواهید درباره ی یک یا چند کارت که به هم ارتباط می دهند، بنویسند و نوشته‌شان را بخوانند. بعد، شما شعر یا داستان اصلی را برای شان بخوانید.
می توانید تصویرهای یک کتاب، یا تصویرهایی دلخواه را که رویدادی را بیان می‌کنند، تهیه کنید و به دیوار بزنید. از کودک‌تان بخواهید آن ها را تماشا کنند و درباره ی آن رویداد بنویسند.

می‌توان فقط یک تصویر در برابر دید کودکان قرار داد و از آن ها خواست آن را تفسیر کنند و درباره اش بنویسند.
از کودکان بخواهید نقاشی کنند. سپس دربارهٔ نقاشی‌های شان بنویسند.

۴.استفاده از موسیقی:
یک موسیقی ملایم یا تند یا.... برای کودک پخش کنید. بگویید خوب به موسیقی گوش کند. پس از پخش موسیقی از او بخواهید احساسات و افکارش را هنگام شنیدن موسیقی و پس از آن بنویسد. با پخش یک موسیقی خیال انگیز، به کودکان کمک کنید تخیّل شان را گسترش دهند. نخست عضلات خود را شل کنند، نفس عمیق بکشند، چشم ها را ببندند و به ۲۰ سال بعد بروند یا به ۵ سال پیش. به منطقه ای زیبا بروند، به آسمان، روی ابرها و.... بعد دیده ها و شنیده ها و تصورات شان را بنویسند.

کاغذ رول روی زمین پهن کنید. کودکان را دور آن بنشانید. موسیقی ملایمی پخش کنید و از کودکان بخواهید جلوی خودشان در حال شنیدن موسیقی خطوطی روی کاغذ بکشند. بعد یک موسیقی تند پخش کنید و از آن ها بخواهید باز همین کار را بکنند. سپس، از هر کودک بخواهید از خط هایی که جلویش کشیده است شکل هایی بیرون بیاورد، شاید موش، سیب، خرگوش، هویج، مسواک و.... به هر حال تنوعی از شکل ها. سپس، آن‌ها را رنگ کنند و با ارتباط دادن شکل‌ها به هم، یک داستان بنویسند. اغلب، نوشته‌های جالبی از کار در می آید.

۵. بلندخوانی:
قصه ها را با صدای بلند برایشان بخوانید.
بعد از خواندن قصّه ها از کودکان بخواهید داستان مورد علاقه خودشان را بنویسند. "خاله سوسکه "یا "شنگول و منگول "را با رویدادها و پایانی که خودشان دوست دارند بنویسند.
فکر خودشان را به کار بیندازند و پرسش هایی از قهرمانان داستان بکنند و برای پاسخ گفتن، روایت خود از قصّه را بنویسند.
در قسمتی از بلندخوانی توقف کنید و از کودکان بخواهید درمورد رویدادهای بعدی داستان و پایان احتمالی آن بیندیشند و بقیهٔ داستان را خودشان بنویسند. فرصتی فراهم کنید که نوشته شان را بخوانند و بعد بقیه داستان را بلندخوانی کنید. کودکان از درست بودن بعضی پیش بینیهای شان غرق لذّت می شوند و انگیزه ی قوی تری برای نوشتن پیدا می کنند.
از کودکان بخواهید احساسات و اندیشه هایی را که از شنیدن داستان دارند، بنویسند. از آن ها بخواهید، بنویسند اگر جای فلان شخصیت داستان بودند، چه می کردند؟از کودکان بخواهید داستان را از زبان شخصیت های دیگر بنویسند.

ادامه دارد...


برگرفته از سایت کتابک

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
چطور نوشتن را شروع کردم؟

چیزی که باعث شد دست به نوشتن ببرم اتفاقی بود که در لحظه تولدم افتاد. اینکه من در این دنیا متولد شده‌ام و تصمیم گرفتم که می‌خواهم درباره آن بنویسم. من این دنیا را دوست نداشتم، پس تصمیم گرفتم آن را بهتر کنم. مشکلم این بود که من از دنیا راضی نبودم و نارضایتی از طبیعت، نویسندگان و هنرمندان را به وجود می آورد. اگر در دنیایی متولد شده‌اید که در آن خوشحال هستید از اینکه بانکدار یا یک فوتبالیست شوید، از آن لذت ببرید. اما اگر ناراضی هستید، جهان را به نوعی بازسازی کنید، بازنویسی‌اش کنید، مجددا تصورش کنید و دوباره دنیا را ثبت کنید. کارهای هنری خود را در برابر خدا انجام دهید تا دنیایی دیگر ایجاد کنید. من چنین چیزی را می‌خواستم و تنها چیزی که من در آن خوب بودم استفاده از کلمات بود. بنابراین تصمیم گرفتم که نویسنده شوم و در دانشگاه رشتهٔ ادبیات را مطالعه کردم. اما این طور نبود که بلافاصله رمان نوشتم، بلکه مدتها آنها را برای ناشران ارسال می‌کردم و رد می‌شد. زمانی طولانی فقط می‌نوشتم چرا که من یک آموزش ادبی کلاسیک داشتم و جز رمان‌های عالی چیزی نمی‌خواندم.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
کتاب‌ها را جمع‌آوری کنید حتی اگر قصد ندارید فوراً آنها را بخوانید. هیچ‌چیز مهمتر از یک کتابخانه ناخوانده نیست.

جان واترز

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🍃🍃🍃

منتظر آسانسور ایستاده بودیم، سلام و احوالپرسی که کردم انگار حواسش پرت شد و موبایل از دستش افتاد. تازه متوجه شدم دو تا گوشی دارد، آن که بزرگتر بود و جدیدتر به نظر می‌آمد، سفت و محکم بین انگشتانش خودنمایی می‌کرد، آن یکی که کوچکتر بود و قدیمی‌تر، روی زمین افتاده بود و بند بندش از هم جدا شده بود، باتری‌اش یک طرف، در و پیکرش طرف دیگر!
از افتادن گوشی ناراحت نشد، خونسرد خم شد و اجزای جدا شده را از روی زمین جمع کرد، لبخند به لب باتری را سر جایش گذاشت و گفت: «خیلی موبایل خوبی است، تا به حال هزار بار از دستم افتاده و آخ نگفته!»

موبایل جدید را سمتم گرفت و ادامه داد: «اگر این یکی بود همان دفعه‌ی اول سقط شده بود. این یکی اما سگ جان است!» دوباره موبایل قدیمی را نشانم داد.

گفتم: «توی زندگی هم همین کار را می‌کنیم، همیشه مراقب آدم‌های حساس زندگی‌مان هستیم، مواظب رفتارمان، حرف زدنمان، چه بگویم چه نگویم هایمان، نکند چیزی بگوییم و دلخورش کنیم، نکند ناراحت شود نکند بربخورد و‌.‌‌‌...

اما آن آدمی که نجیب است، آن که اهل مدارا است و مراعات، یادمان می‌رود رگ دارد، حس دارد، غرور دارد، آدم است!
حرفمان، رفتارمان، حرکت‌مان چه خطی می‌اندازد روی دلش...»

چیزی نگفت، فقط نگاهم کرد. سوار آسانسور که شدیم حس کردم موبایل شکسته را محکم توی مشتش فشار می‌دهد...

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
اهمیت توصیفات غیرمستقیم


گاهی قرائن یک صدا یا حرکت- از رفت و آمدی، از زیر و بم سخنی، از صدای سایش چیزی بر چیزی- بی‌اینکه دیده باشی کاری را یا حرکتی را و یا اتفاقی را که افتاده، از خود واقعه عمیق‌تر احساس می‌شود. در توصیف داستانی، هم گاهی صدای کسی را می‌شنوی (خودش را نمی‌بینی) صدا چنان است که انگار ماهیت دارد. انگار خود صدا انسانی است با قد و قواره و‌ مشخصاتی خاص خودش. مثلا از نحو صدا تصور می‌کنی: صدا عینک دارد!

تن صدا تیره است؟...سیاه است؟ یا صدا سمعک دارد! این صدا خفه است؟ شنیده نمی‌شود؟ یا اینکه تصور می‌کنی صدا عصا به دست دارد. لرزان است؟..شکسته است؟ خمیده است یا کراوات دارد! یا اینکه شق و رق است! اتوکشیده است و بی هیچ چم و خمی از گلو بیرون می‌آید. یا اینکه صدا می‌لنگد و بازگاهی می‌توان براساس صدایی که می‌شنویم تصویر گوینده را ( او را نمی‌بینیم، ندیده‌ایم) برای خودمان ترسیم کنیم که:

۱. آدمی است با این قد و قواره...
۲. آدمی است با این خصلت...
۳. آدمی شاد است...
۴. آدمی است دلمرده...
و احتمالا بتوان شادی، غمزدگی، دلمردگی و ... را با صدای پرندگان توصیف کرد. فی المثل در توصیف یک صدای خوش بگوییم مثل کاکلی شاد و سرزنده است و جست و‌خیز می‌کند یا برای صدای دل آزار وبدقواره بگوییم مثل جغد فلان و فلان است و همانطور که از گفتار شخصیت‌ها می‌توانیم بفهمیم کیست و چکاره است، از درآمیختن او با اشیا، رنگ‌ها و... می‌توان به نتایج جالبی رسید.

احمد محمود

📚چگونه می‌نویسم؟

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
جف دایر: ده فرمان نویسنده


۱. هرگز نگران امکانات تجاری پروژه‌تان نباشید.

۲. در مکان‌های عمومی ننویسید.

۳. از جمله نویسندگانی نباشید که خودشان را مجبور می‌کنند، دنبال‌رو بی‌چون و چرای یک نویسنده باشند.

۴. دفترچه‌ای داشته باشید. در زندگی به عنوان یک نویسنده، آنچه بیشتر از آن پشیمانم این است که هرگز دفترچه خاطرات نداشتم یا روزانه نگاری نکرده‌ام.

۵. شما دائماً باید بیش از یک ایده برای کار خود داشته باشید.

۶. مراقب کلیشه ها باشید. نه فقط کلیشه‌هایی که مارتین آمیس علیه آنها می‌جنگید. كليشه‌ هم‌ در بيان‌ هست‌ هم‌ در پاسخ‌. كليشهٔ مشاهده‌ داريم‌ و كليشهٔ انديشه‌ و حتی كليشهٔ‌ استنباط‌.

۷. همیشه گزینه‌های تصحیح و ذخیره خودکار رایانه‌تان را به روز رسانی کنید. در ویرایش خودکار با چند ضربه كليدی‌ كوتاه،‌ واژه‌ها كامل‌ و با املای‌ درست‌ پديدار می‌شوند: «ماك‌» می‌شود «ماكياولی‌»، «فوی» می‌شود «فوتوگرافی‌» ..‌. نبوغ‌!

۸. هر روز تمرین کنید. خود را عادت‌ بده‌ كه‌ مشاهداتت‌ را به‌ قلم‌ بياوری.

۹.تاسف و پشیمانی، بد نیست. تأسف، سوخت کار است. در صفحات شعله‌ور شده و به شوق و آرزو تبدیل می‌شود.

۱۰. هرگز دوچرخه بی‌ترمز سوار نشوید. اگر مطلبی‌ بيش‌ از حد دشوار می‌نمايد، رهايش‌ كن‌ و به‌ كاری‌ ديگر بپرداز. سعی كن‌ بدون‌ پافشاری‌ زندگي‌ كنی‌. اما پشتِ‌كار را بگير.

جف دایر نویسنده انگلیسی است ، دریافت کننده جایزه سامرست موام ، جایزه آکادمی هنر و ادبیات آمریکا و ... نویسنده چهار رمان و هفت کتاب داستان، که به ۲۴ زبان جهان ترجمه شده است.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🍃🌸🍃

توصیه نویسندگی پیرمرد قصه‌های جوان

من در کتاب طریقه نویسندگی و داستانسرایی در حدود ۲۰۰ صفحه عقیده خودم را راجع به نویسندگی و داستانسرائی گفته ام و در آخرش هم نوشته ام: «ای جوانهای ایرانی! اگر می‌خواهید به‌راستی نویسنده شوید، با همدیگر انجمنی درست کنید، هر کدامتان یک جفت گیوه خوب پا کنید و یک بیرقی هم برای خودتان درست کنید که در وسط آن نوشته شده باشد «جوانی» دورش نوشته شده باشد دانش، همت، غیرت، ایران، وطن و راه بیفتید از صحرای لوط، نترسید و در این راه ابیات را بخوانید. « ماروندگان طریقتیم، پای ما برهنه است ولی از خار مغیلان نمی‌ترسیم.»

یک انگلیسی کتابی نوشته. او در ایران بوده و می‌گوید مجبور شدم شب بروم در دهی بخوابم، این دهاتی خیلی به من محبت کرد. خوراک خیلی خوبی آورد. صبح که شد برایم آب سرد آورد که دست و رویم را بشویم. دیدم صابون نیاورده، این دهاتی به فارسی خوب سخن می‌گفت. گفتم داداش جون! یک قالب صابون برایم بیاور. رفت، به زنش گفت این صاحب می‌گوید قالب صابون قالب صابون چیست؟ زنش گفت نگو ما نداریم، بگو داشتیم بچه‌ها خوردند و او هم گفت. حالا عزیز من، قربان تو بروم! این جوانی که چیز می‌نویسد ولی ایران را ندیده حتی توی بازار ایران گردش نکرده چه می‌خواهد بنویسد؟

محمدعلی جمالزاده

منبع: کیهان فرهنگی بهمن ۶۶ - شماره ۴۷

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇