۱۰ راز نوشتن داستانهای محبوب
هارلان کوبن
۱. به خود اجازه بدهید بد بنویسید. بسیاری از رمانهای اول بد هستند. این بخشی از مسیر شاگردی است. فقط کلمات را یادداشت کنید. هیچ کس نخواهد دید. شما همیشه می توانید آن را حذف کنید.📑
۲. ملالت کمک می کند. ایان فلمینگ و آگاتا کریستی اغلب به هتلهایی میرفتند تا به اندازهای منزوی باشند که نوشتن تنها سرگرمی آنها باشد.😶
۳. ایده، یک بذر است. ایده ها از زندگی شما میآیند، از آنچه می خوانید و می بینید. یک کتاب ممکن است بعد از شام با دوستان ظاهر شود و دیگری بر اساس مقالهای در وب سایت و گاهی یک عکس میگیریم و ازش داستان میسازیم.🌱
۴. تمام ایده های خود را ذخیره کنید. من تعداد زیادی از آنها را جمع کردهام. قبل از نوشتن کتاب به خوبی به آنها نگاه میکنم. گاهی اوقات ایدههایی که من انتخاب می کنم ۳۰ ساله هستند. ۴ یا ۵ تا از آنها را با هم ترکیب کنید تا داستان بسازید.🌄
۵. کتاب شما در مورد چیست؟ اگر بگویم "من یک کتاب عالی خواندم" خواهید پرسید: "شخصیت اصلی کیست؟" اما لازم است بپرسید "در مورد چیست؟" در رمانهای دیکنز و دوما شما عاشق شخصیت ها میشوید، اما داستان هم مسئله اصلی است.
برخی شروع به نوشتن می کنند و نمیدانند قرار است به کجا برسد. گاهی حتی با بیوگرافی هر شخصیت آگاه هستند. من قبل از شروع نوشتن، شروع و پایان را میدانم. توصیه می کنم که بفهمید با قهرمانان خود به کجا می روید؟🕵️♀️
۶. همیشه این سوال را بپرسید که "چه میشود اگر...؟" اگر نرم افزارهای جاسوسی را روی رایانه فرزندتان نصب کنید و چیزی را کشف کنید و سپس فرزندتان ناپدید شود، چه؟ 📷
۷. کاغذها یاور شما هستند! اکثر مردم یک طرح را روی لپ تاپ شان ایجاد می کنند. اما من صحنه ها را مینویسم، روی کاغذ خط میکشم. می توانم خط زده ها را دوباره بخوانم. پس از ترسیم طرح، آن را به کامپیوتر منتقل می کنم و پیش نویس تهیه میکنم.🧑💻
۸. رنج روح را بهبود میدهد. قهرمانان قوی با آنچه تجربه می کنند تعریف می شوند. پدر و مادر بتمن در مقابل چشمان او کشته شدند. این طرح است که شخصیت را می سازد.🦇
۹. مشاهده و توجه، برگ برنده شماست. شخصیت های خود را بر اساس افرادی که ملاقات می کنید شکل دهید. موزاییکی از افرادی که می شناسید بسازید، آن چشم ها، شیوه صحبت کردن آن یکی. سپس آنها را در داستان انتخابی خود قرار دهید و ببینید چگونه کار می کنند.✈️
۱۰. غافلگیری و انفجار. ریتم کتاب آزمون و خطا است. هر کتاب متفاوت است و شما باید آن را احساس کنید. این یک برگ برنده است که تا آنجایی که ممکن است افشاگریهایی در پایان داشته باشید، حل معما، شناسایی آدمها، اتحاد مجدد ... اضافه کردن یک پیچ و تاب. بگذارید خواننده حداقل چیزی را حدس بزند. این سخت ترین بخش است - و چیزی که باعث می شود مردم با علاقه کتاب شما را بخوانند. 🤫
dastannevis.com
هارلان کوبن
۱. به خود اجازه بدهید بد بنویسید. بسیاری از رمانهای اول بد هستند. این بخشی از مسیر شاگردی است. فقط کلمات را یادداشت کنید. هیچ کس نخواهد دید. شما همیشه می توانید آن را حذف کنید.📑
۲. ملالت کمک می کند. ایان فلمینگ و آگاتا کریستی اغلب به هتلهایی میرفتند تا به اندازهای منزوی باشند که نوشتن تنها سرگرمی آنها باشد.😶
۳. ایده، یک بذر است. ایده ها از زندگی شما میآیند، از آنچه می خوانید و می بینید. یک کتاب ممکن است بعد از شام با دوستان ظاهر شود و دیگری بر اساس مقالهای در وب سایت و گاهی یک عکس میگیریم و ازش داستان میسازیم.🌱
۴. تمام ایده های خود را ذخیره کنید. من تعداد زیادی از آنها را جمع کردهام. قبل از نوشتن کتاب به خوبی به آنها نگاه میکنم. گاهی اوقات ایدههایی که من انتخاب می کنم ۳۰ ساله هستند. ۴ یا ۵ تا از آنها را با هم ترکیب کنید تا داستان بسازید.🌄
۵. کتاب شما در مورد چیست؟ اگر بگویم "من یک کتاب عالی خواندم" خواهید پرسید: "شخصیت اصلی کیست؟" اما لازم است بپرسید "در مورد چیست؟" در رمانهای دیکنز و دوما شما عاشق شخصیت ها میشوید، اما داستان هم مسئله اصلی است.
برخی شروع به نوشتن می کنند و نمیدانند قرار است به کجا برسد. گاهی حتی با بیوگرافی هر شخصیت آگاه هستند. من قبل از شروع نوشتن، شروع و پایان را میدانم. توصیه می کنم که بفهمید با قهرمانان خود به کجا می روید؟🕵️♀️
۶. همیشه این سوال را بپرسید که "چه میشود اگر...؟" اگر نرم افزارهای جاسوسی را روی رایانه فرزندتان نصب کنید و چیزی را کشف کنید و سپس فرزندتان ناپدید شود، چه؟ 📷
۷. کاغذها یاور شما هستند! اکثر مردم یک طرح را روی لپ تاپ شان ایجاد می کنند. اما من صحنه ها را مینویسم، روی کاغذ خط میکشم. می توانم خط زده ها را دوباره بخوانم. پس از ترسیم طرح، آن را به کامپیوتر منتقل می کنم و پیش نویس تهیه میکنم.🧑💻
۸. رنج روح را بهبود میدهد. قهرمانان قوی با آنچه تجربه می کنند تعریف می شوند. پدر و مادر بتمن در مقابل چشمان او کشته شدند. این طرح است که شخصیت را می سازد.🦇
۹. مشاهده و توجه، برگ برنده شماست. شخصیت های خود را بر اساس افرادی که ملاقات می کنید شکل دهید. موزاییکی از افرادی که می شناسید بسازید، آن چشم ها، شیوه صحبت کردن آن یکی. سپس آنها را در داستان انتخابی خود قرار دهید و ببینید چگونه کار می کنند.✈️
۱۰. غافلگیری و انفجار. ریتم کتاب آزمون و خطا است. هر کتاب متفاوت است و شما باید آن را احساس کنید. این یک برگ برنده است که تا آنجایی که ممکن است افشاگریهایی در پایان داشته باشید، حل معما، شناسایی آدمها، اتحاد مجدد ... اضافه کردن یک پیچ و تاب. بگذارید خواننده حداقل چیزی را حدس بزند. این سخت ترین بخش است - و چیزی که باعث می شود مردم با علاقه کتاب شما را بخوانند. 🤫
dastannevis.com
تو تنها کسی هستی که می توانم با او صحبت کنم، در مورد سایه ابر، در مورد آواز فکر و اینکه وقتی امروز سر کار رفتم و به صورت یک گل آفتابگردان بلند بالا نگاه کردم، او به من لبخند زد، با تمام دانه هایش.
ولادیمیر ناباکوف
💌نامه به ورا
dastannevis.com
ولادیمیر ناباکوف
💌نامه به ورا
dastannevis.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اتفاقات فصل دوم انیمیشن Hit-Monkey پس از حوادث فصل اول جریان در شهر نیویورک جریان دارد که مانکی راهی برای فرار از زندگی گذشته خود بهعنوان یک قاتل پیدا کرده است و در همین زمان برایس تلاش میکند تا گذشته و صدماتی را که وارد کرده است جبران و ترمیم کند. اما بازگرداندن گذشته چه هزینهای برای آنها در پی خواهد داشت؟
dastannevis.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌳 اگر درختها میتوانستند صحبت کنند
داستاننویس عامهپسند و مشهور
« #الیف_شافاک » (Elif Şafak)
ما را دعوت میکند به درختان گوش بدهیم، چون تجربهی آنها از زمان، سکون و ناپایداری کاملن با تجربهی ما متفاوت است. او میگوید «گذشته و آیندهی انسانها در داستان آنها پنهان شده است».
🔶 به داستان #درختان گوش دهیم
♦️گوینده: #گلنازتقوائی
🔷 داستان نویس نوجوان 😎
dastannevis.com
داستاننویس عامهپسند و مشهور
« #الیف_شافاک » (Elif Şafak)
ما را دعوت میکند به درختان گوش بدهیم، چون تجربهی آنها از زمان، سکون و ناپایداری کاملن با تجربهی ما متفاوت است. او میگوید «گذشته و آیندهی انسانها در داستان آنها پنهان شده است».
🔶 به داستان #درختان گوش دهیم
♦️گوینده: #گلنازتقوائی
🔷 داستان نویس نوجوان 😎
dastannevis.com
حتما لازم نیست داستانی برای نوشتن داشته باشید. مسائل روز یا هر موضوع دیگر را مایهی نوشتن کنید. اما حتما بنویسید. نویسنده ای که میخواست این انضباط در نوشتن را از دست ندهد یک شب صدها بار در دفترش نوشت: «چیزی برای نوشتن ندارم.»
مهدی میرکیایی
📕بیایید داستان بنویسیم
dastannevis.com
مهدی میرکیایی
📕بیایید داستان بنویسیم
dastannevis.com
خوب نوشتن به سه چیز نیاز دارد: خواندن کتابهای بهترین نویسندگان، تماشای بهترین سخنرانان و تمرین سخت برای تقویت سبک خود.
© بن جانسون
dastannevis.com
© بن جانسون
dastannevis.com
روزی یک کشتی پر از عسل در ساحل لنگر انداخت وعسلها درون بشکه بود...
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد وگفت
از تو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد:
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...
پروردگارا...
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمق اند، خودت به اندازه ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم...
آرزوهايتان را به دستان خدا بسپاريد
dastannevis.com
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد وگفت
از تو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد:
ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...
پروردگارا...
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمق اند، خودت به اندازه ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم...
آرزوهايتان را به دستان خدا بسپاريد
dastannevis.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳
dastannevis.com
یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳
dastannevis.com
آنچه در نویسندهها دیدم نه عشق به فرم داستان بود و نه حجم جنونآمیزی از خواندهها، که سرریز میکند و آدم را به نویسندگی سوق میدهد؛ ترس بود. ترس از اینکه نویسنده خوبی نیستی، ترس از اینکه چیزی که مینویسی مطابق انتظارت از آب درنیاید، ترس از اینکه کار فلانی و بهمانی از تو بهتر است، ترس از اینکه از نویسندگی پولی درنمیآید، ترس از اینکه راه را اشتباه آمدهای، ترس از والدین، که مدام بچهها را تشویق میکنند به انجام کاری مشخصتر و تضمینشدهتر، ترس، ترس، ترس، این ترس بیپایان لعنتی، تا وقتی این ترس هست تو اسیرش هستی. به نظر من کل این کارگاههای ادبیات خلاق و آموزشگاههای نویسندگی علم شدهاند تا وانمود کنند که این ترس وجود ندارد و این ترس چهقدر شدید و چهقدر زیاد است. ما مدام زور میزنیم پنهانش کنیم، زور میزنیم خونسرد به نظر برسیم. اگر قرار باشد نویسنده جوانی را نصیحتی کنم، میگویم تنها راه پیشرفتن، تعیین تکلیف با این ترس است.
جونت دیاز
dastannevis.com
جونت دیاز
dastannevis.com
💎 داستان معدن طلا 💎
آقایی به نام داربی، در کلورادو معدن طلا داشت. این معدن مدت کوتاهی فعال بود و سپس به ظاهر از طلا خالی شد. او بیشتر و عمیق تر حفر کرد، اما فایده ای نداشت. او از حفر معدن دست کشید و ابزار حفاری و زمین را در ازای چند صد دلار ناقابل به جوینده دیگری واگذار کرد. مالک جدید معدن درست در فاصله ی سه قدمی از محلی که داربی از حفاری دست کشیده بود به رگه ای از طلا رسید که میلیون ها دلار ارزش داشت.
این حادثه زندگی داربی را تغییر داد. او هرگز اشتباه خود را در متوقف کردن حفاری در فاصله سه قدمی تا طلا فراموش نکرد. او سال ها بعد گفت «من این نعمت را به دلیل بی ثباتی خودم از دست دادم و به من آموخت که پیشروی هر چقدر هم که دشوار باشد شکیبایی و پیگیری را ادامه دهم، درسی که برای موفق شدن در هر کاری باید یاد می گرفتم.»
✅ یکی از دلایل شکست، عادت به کنار کشیدن در زمانی است که فرد فکر میکند شکست خورده است.
سه قدم مانده به طلا متوقف نشوید.
برگردید و کمی بیشتر حفر کنید.
👤 هنريت كلاوسر
dastannevis.com
آقایی به نام داربی، در کلورادو معدن طلا داشت. این معدن مدت کوتاهی فعال بود و سپس به ظاهر از طلا خالی شد. او بیشتر و عمیق تر حفر کرد، اما فایده ای نداشت. او از حفر معدن دست کشید و ابزار حفاری و زمین را در ازای چند صد دلار ناقابل به جوینده دیگری واگذار کرد. مالک جدید معدن درست در فاصله ی سه قدمی از محلی که داربی از حفاری دست کشیده بود به رگه ای از طلا رسید که میلیون ها دلار ارزش داشت.
این حادثه زندگی داربی را تغییر داد. او هرگز اشتباه خود را در متوقف کردن حفاری در فاصله سه قدمی تا طلا فراموش نکرد. او سال ها بعد گفت «من این نعمت را به دلیل بی ثباتی خودم از دست دادم و به من آموخت که پیشروی هر چقدر هم که دشوار باشد شکیبایی و پیگیری را ادامه دهم، درسی که برای موفق شدن در هر کاری باید یاد می گرفتم.»
✅ یکی از دلایل شکست، عادت به کنار کشیدن در زمانی است که فرد فکر میکند شکست خورده است.
سه قدم مانده به طلا متوقف نشوید.
برگردید و کمی بیشتر حفر کنید.
👤 هنريت كلاوسر
dastannevis.com
گلشیری همیشه میگفت: «شعر بخوان و داستانت را بنویس.» و من تمام این سی سال پند استاد را آویزۀ گوش کردم و تا بخواهی شعر خواندم. فرقی هم نمیکرد از کی و از کجا. شاعران کلاسیک، یا شاعران امروز، ایرانی و خارجی.»
عباس معروفی
dastannevis.com
عباس معروفی
dastannevis.com
در خانه بمانید. به کسی زنگ نزنید. استاتوس فیسبوکتان را به روز نکنید و در آن نگویید که چه چیزی میخوانید یا اینکه امروز چندهزار کلمه خواهید نوشت. خودتان را محبوس کنید فقط بنشینید و بخوانید و بنویسید و بعد اگر به متن اولیهتان نگاهی کردید و فکر کردید که عالی است پس خب بدانید که در اشتباهید. دوباره متن دیگری بنویسید، دوباره و باز هم دوباره و دوباره و هر کلمه، هر جمله و هر هجا را بسازید.
مایکل مایر هوفر
dastannevis.com
مایکل مایر هوفر
dastannevis.com
مقاومت مغز، یعنی حاضر باشیم هر کاری را انجام دهیم جز کاری که باید انجام بدهیم و آن را مدام به بعد موکول کنیم و یا از انجام آن سر باز بزنیم.
نویسندهای را در نظر بگیرید که هر هفته باید ۵ مقاله بنویسد و در پایان هفته حتی ۳ مورد را هم کامل نکرده است. فروشنده ای که قرار بوده ۳۰ ویزیت در طول هفته برای محصولش داشته باشد؛ اما در پایان هفته به این عدد نرسید. طراحی که قرار بوده تا پایان همین هفته طرحی را کامل کند و روز چهارشنبه همچنان در نقطه شروع ماجرا قرار دارد.
هر کاری که قدرت آن را دارید شروع کنید و بدانید که این شروع نبوغ، اعجاز و قدرت را به همراه دارد. پس هم اکنون دست به کار شوید.
استیون پرسفیلد
📚نبرد هنرمند
dastannevis.com
نویسندهای را در نظر بگیرید که هر هفته باید ۵ مقاله بنویسد و در پایان هفته حتی ۳ مورد را هم کامل نکرده است. فروشنده ای که قرار بوده ۳۰ ویزیت در طول هفته برای محصولش داشته باشد؛ اما در پایان هفته به این عدد نرسید. طراحی که قرار بوده تا پایان همین هفته طرحی را کامل کند و روز چهارشنبه همچنان در نقطه شروع ماجرا قرار دارد.
هر کاری که قدرت آن را دارید شروع کنید و بدانید که این شروع نبوغ، اعجاز و قدرت را به همراه دارد. پس هم اکنون دست به کار شوید.
استیون پرسفیلد
📚نبرد هنرمند
dastannevis.com
نکته اصلی برای تمرین نوشتن، نگارش با زمان تعیینشده است. شاید زمانی که برای خود تعیین میکنید، ۱۰ یا ۲۰ دقیقه یا یکساعت باشد. این به خودتان بستگی دارد. شاید نخست بخواهید از ده دقیقه شروع کنید و پس از یک هفته بر آن بیفزایید.
ناتالی گلدبرگ
📚تا میتوانی بنویس
dastannevis.com
ناتالی گلدبرگ
📚تا میتوانی بنویس
dastannevis.com
يک کاغذ سفيد، يک پنجره که بتوان تخيل را پرواز داد، يک مقدار علاقه، اندوختن تجربه زندگی، خواندن کتابهای داستان و نمونههای درجه يک ادبيات ايران و جهان، شرايط لازم نويسنده شدن است، اما کافی نيست.
نويسنده صد صفحه میخواند و يک صفحه مینويسد. او نياز به تربيت کردن ذهنش دارد؛ برای داستانی ديدن همه چيز. يک داستاننويس جوری چهارچوب ذهنش را برای ساختار داستان تربيت میکند که حتی روياهايش هم ساختار داستانی پيدا میکند.
عباس معروفی
dastannevis.com
نويسنده صد صفحه میخواند و يک صفحه مینويسد. او نياز به تربيت کردن ذهنش دارد؛ برای داستانی ديدن همه چيز. يک داستاننويس جوری چهارچوب ذهنش را برای ساختار داستان تربيت میکند که حتی روياهايش هم ساختار داستانی پيدا میکند.
عباس معروفی
dastannevis.com
نویسندگان جوان برای محکم تر کردن زبان و غنابخشیدن به فارسی نویسی، ادبیات کهن فارسی را به دقت بخوانند. ادبیات عامیانه را هم از قبیل امیرارسلان و سمک عیار را به دقت بخوانند. از ادبیات شفاهی هم آگاهی داشته باشند. لحن لازم و مطابق نهاد و جهت فکری و محتوای اثرشان را که بدست آوردند با چنین دستاوردهایی بنویسند.
سیمین دانشور
📚گفتگوها
dastannevis.com
سیمین دانشور
📚گفتگوها
dastannevis.com
چه چیز خلاقیتمان را فعال نگه میدارد؟
وقتی نوشتهای خوب پیش نمیرود به جای ناامید شدن، مدام به او دلداری میدهم که میتوانم برای چند هفتۀ دیگر با انرژی برایش وقت بگذارم.
به او کمک میکنم تا شکل نهاییاش را پیدا کند و تمام فکر و ذکرم این میشود که این موجود خجالتی مانند یک گیاه رشد کند.
هر روز دو پاراگراف به آن اضافه میکنم و برای پیشرفتش نقشه میکشم. حقیقت این است که نوشتن همیشه خوب پیش نمیرود اما من مینویسم چون نیاز درونی به نوشتن دارم. این فکر به من انگیزه میدهد تا امیدوارانه شیوه و خلاقیت لازم را برای نوشتن داستان به کار بگیرم و آن را به حال خود رها نکنم. از خودتان بپرسید «برای چه مینویسم؟» معنی خود را پیدا کنید و برای آن تلاش کنید.
dastannevis.com
وقتی نوشتهای خوب پیش نمیرود به جای ناامید شدن، مدام به او دلداری میدهم که میتوانم برای چند هفتۀ دیگر با انرژی برایش وقت بگذارم.
به او کمک میکنم تا شکل نهاییاش را پیدا کند و تمام فکر و ذکرم این میشود که این موجود خجالتی مانند یک گیاه رشد کند.
هر روز دو پاراگراف به آن اضافه میکنم و برای پیشرفتش نقشه میکشم. حقیقت این است که نوشتن همیشه خوب پیش نمیرود اما من مینویسم چون نیاز درونی به نوشتن دارم. این فکر به من انگیزه میدهد تا امیدوارانه شیوه و خلاقیت لازم را برای نوشتن داستان به کار بگیرم و آن را به حال خود رها نکنم. از خودتان بپرسید «برای چه مینویسم؟» معنی خود را پیدا کنید و برای آن تلاش کنید.
dastannevis.com