سلطان محمود غزنوی دستور داد هرکس جمله حکیمانه ای بگوید به او صد سکه طلا بدهند.
روزی که از کنار مزرعه ای میگذشت پیرمردی را دید که در حال کاشتن نهال زیتونی است سلطان جلورفت و از پیرمرد پرسید نهال زیتون بیست سال طول میکشد تا ثمر بدهد تو با این سن و سال به چه امیدی این نهال را میکاری؟
پیرمرد لبخندی زد و گفت : دیگران کاشتند و ما خوردیم ما میکاریم تا دیگران بخورند!
سلطان ازجواب پیرمرد خوشش آمد و گفت: واقعأ جواب حکیمانه ای بود و دستور داد به او صدسکه طلا بدهند.
پیرمرد خندید شاه گفت چرا میخندی؟ پیرمرد گفت زیتون بعد از بیست سال ثمر میدهد اما زیتون من الان ثمر داد! سلطان باز هم از سخن پیرمرد خوشش آمد و دستور داد به او صدسکه دیگر بدهند. پیرمرد باز هم خندید سلطان گفت :
این بار چرا میخندی؟
پیرمرد گفت زیتون سالی یکبار ثمر میدهد اما زیتون من امروز دوبار ثمر داد!! سلطان دستور داد صدسکه دیگر به او بدهند.
dastannevis.com
روزی که از کنار مزرعه ای میگذشت پیرمردی را دید که در حال کاشتن نهال زیتونی است سلطان جلورفت و از پیرمرد پرسید نهال زیتون بیست سال طول میکشد تا ثمر بدهد تو با این سن و سال به چه امیدی این نهال را میکاری؟
پیرمرد لبخندی زد و گفت : دیگران کاشتند و ما خوردیم ما میکاریم تا دیگران بخورند!
سلطان ازجواب پیرمرد خوشش آمد و گفت: واقعأ جواب حکیمانه ای بود و دستور داد به او صدسکه طلا بدهند.
پیرمرد خندید شاه گفت چرا میخندی؟ پیرمرد گفت زیتون بعد از بیست سال ثمر میدهد اما زیتون من الان ثمر داد! سلطان باز هم از سخن پیرمرد خوشش آمد و دستور داد به او صدسکه دیگر بدهند. پیرمرد باز هم خندید سلطان گفت :
این بار چرا میخندی؟
پیرمرد گفت زیتون سالی یکبار ثمر میدهد اما زیتون من امروز دوبار ثمر داد!! سلطان دستور داد صدسکه دیگر به او بدهند.
dastannevis.com
داستان کوتاه، از صحنههای معدودی استفاده میکند. بسیاری از داستانهای کوتاه تنها یک صحنه را دربرمیگیرند. بنابراین برای نوشتن داستان کوتاه، سلسله حوادث را به دو یا سه صحنه محدود کنید.
dastannevis.com
dastannevis.com
تصویری از انسان سال ۲۰۰۰
طرحی از Albert Robida در سال ۱۸۸۲ که زندگی بشر در سال ۲۰۰۰ را به تصویر کشیده. اتوبوس های پرنده، رستوران هایی در برج های بلند و...
.
اگرچه شهرت او کمتر از ژول ورن است اما تصویرهایی که او در کتابش با عنوان :
"قرن بیستم، زندگی الکتریکی" از آینده ارائه می دهد دست کمی از ژول ورن ندارد.
dastannevis.com
طرحی از Albert Robida در سال ۱۸۸۲ که زندگی بشر در سال ۲۰۰۰ را به تصویر کشیده. اتوبوس های پرنده، رستوران هایی در برج های بلند و...
.
اگرچه شهرت او کمتر از ژول ورن است اما تصویرهایی که او در کتابش با عنوان :
"قرن بیستم، زندگی الکتریکی" از آینده ارائه می دهد دست کمی از ژول ورن ندارد.
dastannevis.com
شاید کمی عجیب باشد ولی نویسنده باید نسبت به دیگران چیزهای بیشتری بداند. یعنی شما باید در کتاب درباره چیزی یا موضوعی بنویسید که دیگران اطلاعی از آن ندارند. این همان گزارش نویسی توسط خبرنگاران است که وقتی در داستان میآید جذاب میشود. وقتی آدمهای جدیدی ملاقات میکنید مطالب بیشتری برای نوشتن گزارش وجود دارد در غیر این صورت باید انگشت بمکید و منتظر بمانید چیزی درون ذهنتان وارد شود. پس بهتر است از اینترنت یا هر وسیله دیگر برای دانستن قصه مردمان دیگر استفاده کنید.
dastannevis.com
dastannevis.com
دستوالعملی برای پرورش اندیشه
هر زمان که احساس می کنید از زندگی خسته شدهاید، شروع به نوشتن کنید: همانطور که مدت هاست فهمیدم نوشتن جوهر یک درمان عالی برای تمام بیماری های انسانی است.
کلایو لوئیس
در حال بازنویسی صحنه پایانی یک داستان هستم. قرار است به زودی آن را در جمع نویسندگان بخوانم، فضایی که مدتها است از آن دور بودم. همزمان داستانهای مجموعه «جوی و دیوار و تشنه» ابراهیم گلستان و «پرنده به پرنده» آن لاموت را میخوانم. خواندن، در فواصل نوشتن برایم فوق العاده الهام بخش است. باعث میشود برگردم و به جزییات کارم فکر کنم، نقشه بکشم و در نتیجه رضایت بیشتری از آن داشته باشم. شما چگونه خلاقیتتان را فعال میکنید؟ آیا عادت دارید هنگام نوشتن به سراغ متنهای دیگر بروید یا ترجیح میدهید به هیچ متنی مراجعه نکنید؟
خواندن کتاب «هیچ دوستی بجز کوهستان» تمام شد. از آنجا که کتاب پر از خطوط نامریی سانسور بود. به تازگی مطالعه نسخه انگلیسی آن را شروع کردهام.
یک دستورالعمل برای پرورش اندیشه: اگر روزانه حتی یک صفحه کتاب بخوانی و فقط و فقط یک خط راجع به آن بنویسی بزودی شاهد رشد اندیشهات خواهی بود وگرنه با کپی کردن مطالب این و آن، برای همیشه یک کپیکار باقیخواهی ماند. محتوایی که براساس تجربیات حقیقی افراد نوشته میشود، بسیار گرانقدرتر از کانالی پر از کپی های تکراری است.
dastannevis.com
هر زمان که احساس می کنید از زندگی خسته شدهاید، شروع به نوشتن کنید: همانطور که مدت هاست فهمیدم نوشتن جوهر یک درمان عالی برای تمام بیماری های انسانی است.
کلایو لوئیس
در حال بازنویسی صحنه پایانی یک داستان هستم. قرار است به زودی آن را در جمع نویسندگان بخوانم، فضایی که مدتها است از آن دور بودم. همزمان داستانهای مجموعه «جوی و دیوار و تشنه» ابراهیم گلستان و «پرنده به پرنده» آن لاموت را میخوانم. خواندن، در فواصل نوشتن برایم فوق العاده الهام بخش است. باعث میشود برگردم و به جزییات کارم فکر کنم، نقشه بکشم و در نتیجه رضایت بیشتری از آن داشته باشم. شما چگونه خلاقیتتان را فعال میکنید؟ آیا عادت دارید هنگام نوشتن به سراغ متنهای دیگر بروید یا ترجیح میدهید به هیچ متنی مراجعه نکنید؟
خواندن کتاب «هیچ دوستی بجز کوهستان» تمام شد. از آنجا که کتاب پر از خطوط نامریی سانسور بود. به تازگی مطالعه نسخه انگلیسی آن را شروع کردهام.
یک دستورالعمل برای پرورش اندیشه: اگر روزانه حتی یک صفحه کتاب بخوانی و فقط و فقط یک خط راجع به آن بنویسی بزودی شاهد رشد اندیشهات خواهی بود وگرنه با کپی کردن مطالب این و آن، برای همیشه یک کپیکار باقیخواهی ماند. محتوایی که براساس تجربیات حقیقی افراد نوشته میشود، بسیار گرانقدرتر از کانالی پر از کپی های تکراری است.
dastannevis.com
اهمیت خواندن داستان برای نویسنده
كتاب خواندن یكی از اولین دلمشغولیهایم بود و هر چه بزرگتر شدم، بیشتر هم شد. به نظرم محال است كسی كه در نوجوانی ولع خواندن نداشته، بتواند نویسنده شود. خواننده واقعی میفهمد كه كتابها به خودی خود یك دنیا هستند- و این دنیا غنیتر و جالبتر از هر دنیایی است كه قبلا در آن سفر كردهایم. به گمانم همین باعث میشود مردها و زنهای جوان نویسنده شوند- همین سعادتی كه آدم در كتابها پیدا میكند. هنوز آن قدر عمر نكردهاید تا مسائل زیادی داشته باشید كه دربارهشان بنویسید، ولی زمانی میرسد كه میفهمید برای این كار ساخته شدهاید.
dastannevis.com
كتاب خواندن یكی از اولین دلمشغولیهایم بود و هر چه بزرگتر شدم، بیشتر هم شد. به نظرم محال است كسی كه در نوجوانی ولع خواندن نداشته، بتواند نویسنده شود. خواننده واقعی میفهمد كه كتابها به خودی خود یك دنیا هستند- و این دنیا غنیتر و جالبتر از هر دنیایی است كه قبلا در آن سفر كردهایم. به گمانم همین باعث میشود مردها و زنهای جوان نویسنده شوند- همین سعادتی كه آدم در كتابها پیدا میكند. هنوز آن قدر عمر نكردهاید تا مسائل زیادی داشته باشید كه دربارهشان بنویسید، ولی زمانی میرسد كه میفهمید برای این كار ساخته شدهاید.
dastannevis.com
ناپلئون هیل :
موفقیت ، به سمت کسانی نمی رود که به علت نداشتن اعتماد بنفس ، خیلی زود خود را می بازند؛ بلکه متعلق به آنهایی می شود که می دانند چه می خواهند، و برای رسیدن به هدف خود تلاش می کنند و هیچ گاه واژه غیر ممکن را نمی پذیرند.
dastannevis.com
موفقیت ، به سمت کسانی نمی رود که به علت نداشتن اعتماد بنفس ، خیلی زود خود را می بازند؛ بلکه متعلق به آنهایی می شود که می دانند چه می خواهند، و برای رسیدن به هدف خود تلاش می کنند و هیچ گاه واژه غیر ممکن را نمی پذیرند.
dastannevis.com
پروژهای را شروع کنید که شما را مجبور می کند هر روز چیزی بنویسید. وبلاگ، دفتر خاطرات، یادداشت روزانه و ... از همه چیزهایی که به طور ناگهانی به آن میرسید، ایدههای که به نظرتان قابل درک نیست، گفتگوی جالب افراد، درباره فیلمها و کتابها و آنچه راجع به خودتان کشف میکنید، بنویسید. نوشتن باعث نوشتن بیشتر میشود.
dastannevis.com
dastannevis.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برای نوشتن درباره احساس شاد بودن در یک داستان، میتوانید از این راهنماییها استفاده کنید:
توصیفات واضح: توصیف کنید که شخصیت اصلی چگونه به شادی دست یافته است. بیان کنید که چه خبری یا اتفاقی باعث شد تا شخصیت شاد شود. مثلاً میتوانید بگویید: "قلبش پر از شادی شد" یا "لبخند بر لبش آمد" و الی آخر.
اصالت احساس: توصیف کنید که شادی شخصیت چگونه قلبش را اشغال کرده است. از جملاتی مانند "شادی به دلش فرو ریخت" یا "احساس شادی و شور درونش را همه جا پر کرد" استفاده کنید.
تأثیرات ظاهری: توصیف کنید که شادی چطور بر رفتارها و شکل ظاهری شخصیت تأثیر گذاشته است. بیان کنید که شخصیت چگونه حرکات و چابکی بیشتری دارد و صورتش روشن و شفاف شده است.
آغاز جلوهگر: در داستان خود از موقعیتهای ظاهری یا نمادین استفاده کنید که به خواننده منتقل کند که شخصیت شاد است. مثلاً میتوانید بگویید: "باغچه پر از گلهای زیبا بود و صدای رقص پرندگان به همه آرامش و شادی میبخشید."
عکسالعمل دیگران: توصیف کنید که شادی شخصیت چگونه تأثیر مثبتی بر اطرافیان او میگذارد. بیان کنید که دیگران نیز از شادی او الهام میگیرند و با او همرنگ میشوند.
زمینه و فضا: توصیف کنید که محیط و زمینه داستان چگونه شادی شخصیت را تقویت میکند. مثلاً میتوانید بگویید: "آسمان آبی و صاف بود و خورشید با اشعههای روشنش هر کسی را به شادی فرا میخواند."
همچنین، برای نوشتن درباره احساس شاد بودن، میتوانید از کلمات و عباراتی مانند شادی، خوشحالی، سرخوشی، لذت، برافراشتن و ... استفاده کنید.
dastannevis.com
توصیفات واضح: توصیف کنید که شخصیت اصلی چگونه به شادی دست یافته است. بیان کنید که چه خبری یا اتفاقی باعث شد تا شخصیت شاد شود. مثلاً میتوانید بگویید: "قلبش پر از شادی شد" یا "لبخند بر لبش آمد" و الی آخر.
اصالت احساس: توصیف کنید که شادی شخصیت چگونه قلبش را اشغال کرده است. از جملاتی مانند "شادی به دلش فرو ریخت" یا "احساس شادی و شور درونش را همه جا پر کرد" استفاده کنید.
تأثیرات ظاهری: توصیف کنید که شادی چطور بر رفتارها و شکل ظاهری شخصیت تأثیر گذاشته است. بیان کنید که شخصیت چگونه حرکات و چابکی بیشتری دارد و صورتش روشن و شفاف شده است.
آغاز جلوهگر: در داستان خود از موقعیتهای ظاهری یا نمادین استفاده کنید که به خواننده منتقل کند که شخصیت شاد است. مثلاً میتوانید بگویید: "باغچه پر از گلهای زیبا بود و صدای رقص پرندگان به همه آرامش و شادی میبخشید."
عکسالعمل دیگران: توصیف کنید که شادی شخصیت چگونه تأثیر مثبتی بر اطرافیان او میگذارد. بیان کنید که دیگران نیز از شادی او الهام میگیرند و با او همرنگ میشوند.
زمینه و فضا: توصیف کنید که محیط و زمینه داستان چگونه شادی شخصیت را تقویت میکند. مثلاً میتوانید بگویید: "آسمان آبی و صاف بود و خورشید با اشعههای روشنش هر کسی را به شادی فرا میخواند."
همچنین، برای نوشتن درباره احساس شاد بودن، میتوانید از کلمات و عباراتی مانند شادی، خوشحالی، سرخوشی، لذت، برافراشتن و ... استفاده کنید.
dastannevis.com
در شهری دور، یک فروشگاه اسباب بازی فروشی زیبا و متنوع به نام "اسباب بازی لاند" وجود داشت. این فروشگاه برای کودکان و بزرگسالان همچنین علاقهمندان به اسباب بازیها، یک مقصد جذاب بود.
صاحب فروشگاه، آقای رابینسون، همیشه سعی میکرد بازیهای جدید و جذابی را برای مشتریانش تهیه کند.
یک روز، یک فروشنده جدید با یک جعبه بزرگ وارد فروشگاه شد. آقای رابینسون دید که این جعبه پر است از اسباب بازیهای چیده شده. همه بازیها به شکل جورابهای جادویی بودند که درون آنها دنیای جادویی و شگفتانگیزی پنهان بود.
آقای رابینسون با نشاط، تصمیم گرفت این اسباب بازیهای جدید را در فروشگاه خود نمایش دهد. او آنها را به دستورالعمل ها روی قفسه های فروشگاه چید و منتظر مشتریان خود شد.
همچنان که آقای رابینسون در حال انجام کار بود، کودکان و بزرگسالان وارد فروشگاه شده و از این اسباب بازیهای جادویی و چیده شده مدهوش شدند. هرکس که یکی از این اسباب بازیهای چیده شده را لمس میکرد، یک دنیای جدیدی برایش باز میشد. اسباب بازیها پر از رنگ و شادی بودند و هر کدام داستان منحصر به فرد خود را داشتند.
یکی از اسباب بازیها یک قلعه بزرگ و جادویی بود که در آن شاهزاده خانم و شاهزاده آقایی زندگی میکردند. کودکان میتوانستند با خلق داستان خود، قلعه را بسازند و شخصیتهای مورد علاقه خود را در آن قرار دهند.
اسباب بازی دیگری یک جنگل اسرارآمیز بود که پر از حیوانات خاص و جذاب بود. هر چه کودکان اسباب بازی را به یکدیگر نزدیک میکردند، صداهای حیوانات از درون آن میآمد و ماجراهای جالبی را برایشان رقم می زدند.
dastannevis.com
صاحب فروشگاه، آقای رابینسون، همیشه سعی میکرد بازیهای جدید و جذابی را برای مشتریانش تهیه کند.
یک روز، یک فروشنده جدید با یک جعبه بزرگ وارد فروشگاه شد. آقای رابینسون دید که این جعبه پر است از اسباب بازیهای چیده شده. همه بازیها به شکل جورابهای جادویی بودند که درون آنها دنیای جادویی و شگفتانگیزی پنهان بود.
آقای رابینسون با نشاط، تصمیم گرفت این اسباب بازیهای جدید را در فروشگاه خود نمایش دهد. او آنها را به دستورالعمل ها روی قفسه های فروشگاه چید و منتظر مشتریان خود شد.
همچنان که آقای رابینسون در حال انجام کار بود، کودکان و بزرگسالان وارد فروشگاه شده و از این اسباب بازیهای جادویی و چیده شده مدهوش شدند. هرکس که یکی از این اسباب بازیهای چیده شده را لمس میکرد، یک دنیای جدیدی برایش باز میشد. اسباب بازیها پر از رنگ و شادی بودند و هر کدام داستان منحصر به فرد خود را داشتند.
یکی از اسباب بازیها یک قلعه بزرگ و جادویی بود که در آن شاهزاده خانم و شاهزاده آقایی زندگی میکردند. کودکان میتوانستند با خلق داستان خود، قلعه را بسازند و شخصیتهای مورد علاقه خود را در آن قرار دهند.
اسباب بازی دیگری یک جنگل اسرارآمیز بود که پر از حیوانات خاص و جذاب بود. هر چه کودکان اسباب بازی را به یکدیگر نزدیک میکردند، صداهای حیوانات از درون آن میآمد و ماجراهای جالبی را برایشان رقم می زدند.
dastannevis.com
❗️داشتن دفترچه خاطرات، سلامت جسمی را تقویت می کند.
▫️کسانی که اختلالات غذا خوردن دارند یا از افسردگی رنج میبرند، می توانند از دفترچه خاطرات استفاده کنند.
▫️داشتن دفترچه خاطرات سیستم ایمنی را تقویت می کند، به مبارزه با استرس کمک می کند.
▫️و حتی علائم آسم را کاهش میدهد و مهم تر از همه فرصت دارید درباره اشتباهاتتان فکر کنید تا در آینده اتفاق نیفتند.
➕لازم نیست زیاد بنویسید: کافی ست یک دو جمله در روز بنویسید، و ترجیحا در یک زمان مشخص. این یادداشت ها به شما کمک می کند احساساتتان را بیان کنید و شرایط را تجزیه و تحلیل کنید
dastannevis.com
▫️کسانی که اختلالات غذا خوردن دارند یا از افسردگی رنج میبرند، می توانند از دفترچه خاطرات استفاده کنند.
▫️داشتن دفترچه خاطرات سیستم ایمنی را تقویت می کند، به مبارزه با استرس کمک می کند.
▫️و حتی علائم آسم را کاهش میدهد و مهم تر از همه فرصت دارید درباره اشتباهاتتان فکر کنید تا در آینده اتفاق نیفتند.
➕لازم نیست زیاد بنویسید: کافی ست یک دو جمله در روز بنویسید، و ترجیحا در یک زمان مشخص. این یادداشت ها به شما کمک می کند احساساتتان را بیان کنید و شرایط را تجزیه و تحلیل کنید
dastannevis.com
نویسنده باید به واسطه قدرت قلم خود بتواند عادتهای رایج را کنار زده و چهره دیگری از زندگی نشان بدهد. آدمها مدام چهرههای مختلفی از زندگی را میبینند که گاه خلاف روند عادی زندگی آنان است و ما باید آن را در داستان نشان بدهیم.
محمد کشاورز
dastannevis.com
محمد کشاورز
dastannevis.com
نوشتن یک عطر دلنشین و جذاب است که نیازمند ترکیب هنری از نتها و ترکیبات مختلف است.
قبل از هر چیز، باید تعیین کنید که از این عطر چه احساسی میخواهید به افراد منتقل شود. آیا میخواهید عطری خنک و تازه ایجاد کنید یا عطری دافع و گرم؟ میخواهید حس آرامش، شادی، رمانتیکی یا سرزندگی را ایجاد کنید؟
dastannevis.com
قبل از هر چیز، باید تعیین کنید که از این عطر چه احساسی میخواهید به افراد منتقل شود. آیا میخواهید عطری خنک و تازه ایجاد کنید یا عطری دافع و گرم؟ میخواهید حس آرامش، شادی، رمانتیکی یا سرزندگی را ایجاد کنید؟
dastannevis.com
🗒وظیفه مقدمه داستان چیست؟
۱- رغبت خواننده را برانگیزاند
۲- ماجرای داستان را آغاز کند
۳- لحن و آهنگ کلی داستان را القا کند
۴- شخصیت یا شخصیت های اصلی را وارد داستان سازد و آنها را معرفی کند
۵- محیط داستان را منتقل کند
dastannevis.com
۱- رغبت خواننده را برانگیزاند
۲- ماجرای داستان را آغاز کند
۳- لحن و آهنگ کلی داستان را القا کند
۴- شخصیت یا شخصیت های اصلی را وارد داستان سازد و آنها را معرفی کند
۵- محیط داستان را منتقل کند
dastannevis.com
در دوران باستان، در سرزمینی به نام ماد، پادشاهی شجاع و قدرتمند به نام آرشام زندگی می کرد. آرشام با قدرت و خردمندی که داشت، توانست امپراطوری بزرگی را در سرتاسر ماد و حتی فراتر از آن تأسیس کند.
آرشام از نسل قبلی به دنیا آمده بود که با تلاشهای فراوان و تحقیقات عمیق، توانسته بود به مهارتهای جادویی فراوانی دست پیدا کند. او همچنین برای اداره سرزمین اش از دانش و عقل استفاده میکرد و با مشاوران و دانشمندان خبره مشاوره می کرد.
آرشام پس از به دست آوردن تواناییهای جادویی، از طریق دیپلماسی و تواناییهای سیاسی خود، توانست قوای مختلف مردم و قبایل مختلف را تحت یک پرچم واحد گردآوری کند. او به برقراری صلح با کشورهای همسایه اهمیت میداد، اما در همین حال، هر چه دشمنی که با او انجام میشد، با قدرت و حکمت خودش پاسخ میداد.
آرشام توانست با بهرهگیری از منابع ماد و استفاده هوشمندانه از تخصصهای مختلف، اقتصادی پایدار را در امپراطوری خود ایجاد کند. او به توسعه زیرساختها، راهها، منابع آب و کشاورزی اهمیت زیادی میداد و به مردمان خود آموزش میداد که چگونه از این منابع بهرهبرداری کنند.
یکی از خصوصیات دیگر آرشام، انصاف و عدالت بود. او با برقراری قوانین عادلانه و با رعایت حقوق مردمان خود، تلاش میکرد تا همگان در امپراطوری احساس امنیت و رفاه کنند.
در میدان نبرد، آرشام به عنوان یک رهبر بیبدیل وارد میشد. ترکیبی از استراتژیهای نظامی و تواناییهای جادوییاش، او را از دیگران متمایز میکرد. او همیشه با انگیزه برای دفاع از قوم ماد و ارتقاء جایگاه امپراطوری به میدان نبرد میرفت.
آرشام با گذشت زمان، تبدیل به نمادی از قدرت، خرد و عدالت شد. افسانههایی درباره او تا قرنها روایت شد و همچنان نام وی در صفحات تاریخ برجسته است. اسم او نماد دانش، عدالت و توانایی است و به عنوان پادشاهی قدرتمند در تاریخ ماد پادشاهی او به یادگار ماند.
dastannevis.com
آرشام از نسل قبلی به دنیا آمده بود که با تلاشهای فراوان و تحقیقات عمیق، توانسته بود به مهارتهای جادویی فراوانی دست پیدا کند. او همچنین برای اداره سرزمین اش از دانش و عقل استفاده میکرد و با مشاوران و دانشمندان خبره مشاوره می کرد.
آرشام پس از به دست آوردن تواناییهای جادویی، از طریق دیپلماسی و تواناییهای سیاسی خود، توانست قوای مختلف مردم و قبایل مختلف را تحت یک پرچم واحد گردآوری کند. او به برقراری صلح با کشورهای همسایه اهمیت میداد، اما در همین حال، هر چه دشمنی که با او انجام میشد، با قدرت و حکمت خودش پاسخ میداد.
آرشام توانست با بهرهگیری از منابع ماد و استفاده هوشمندانه از تخصصهای مختلف، اقتصادی پایدار را در امپراطوری خود ایجاد کند. او به توسعه زیرساختها، راهها، منابع آب و کشاورزی اهمیت زیادی میداد و به مردمان خود آموزش میداد که چگونه از این منابع بهرهبرداری کنند.
یکی از خصوصیات دیگر آرشام، انصاف و عدالت بود. او با برقراری قوانین عادلانه و با رعایت حقوق مردمان خود، تلاش میکرد تا همگان در امپراطوری احساس امنیت و رفاه کنند.
در میدان نبرد، آرشام به عنوان یک رهبر بیبدیل وارد میشد. ترکیبی از استراتژیهای نظامی و تواناییهای جادوییاش، او را از دیگران متمایز میکرد. او همیشه با انگیزه برای دفاع از قوم ماد و ارتقاء جایگاه امپراطوری به میدان نبرد میرفت.
آرشام با گذشت زمان، تبدیل به نمادی از قدرت، خرد و عدالت شد. افسانههایی درباره او تا قرنها روایت شد و همچنان نام وی در صفحات تاریخ برجسته است. اسم او نماد دانش، عدالت و توانایی است و به عنوان پادشاهی قدرتمند در تاریخ ماد پادشاهی او به یادگار ماند.
dastannevis.com