داستان نویس نوجوان
1.19K subscribers
12.5K photos
1.01K videos
42 files
17.4K links
تجربه خوب نوشتن!
کانال رسمی داستان نویس نوجوان
آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی

آدرس وب‌سایت:
dastannevis.com
آدرس ایمیل پشتیبانی:
support@dastannevis.com
ارتباط با ما و تبلیغات:
@ashkanhasebi
@firouzirad
Download Telegram
شاهنامه - قسمت ۲۷
داستان نویس نوجوان
#داستان_شبانه 🌙
🔹 شاهنامه
🔸 قسمت ۲۷
🎙 راوی: ایران‌دخت

داستان نویس نوجوان 😎
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال۱۳۹۶ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۱
dastannevis.com
قدم اول و اساس ورود به زندگی نویسندگی، نوشتن یادداشت‌ های روزانه است. خوب نوشتن نیازمند تمرین است.درست همان طور که یک دونده پیوسته تمرین می‌کند، یک نویسنده نیز همواره باید بنویسد.

سوزان م. تبیرگ

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🔍چه زمانی از زاویه دید اول شخص استفاده کنیم؟


زاویه دید اول شخص برای بیان افکار و نشان دادن اعمال داستانی، از ضمیر «من» استفاده می‌کند.( پیش از این در مبحث زاویه دیدها از آن صبحت شده است.)

در صورتی که نویسنده‌ی مبتدی هستید استفاده از زاویه دید اول شخص به شما کمک می‌کند تا آسانتر در جلد شخصیت داستانی خلق شده بر‌وید و می‌توانید احساسی تر بنویسید.

به این مثال توجه کنید:

پدرم گفت « یادم می‌آید وقتی که بچه بودم، یک کوزه بزرگ شیرینی روی طاقچه، پهلوی جعبه نان داشتیم. آن جا جایی بود که هربار که از مدرسه به خانه می‌رسیدیم، به طرفش یورش می‌بردیم.»


در این مثال کودک در همه‌کنش ها ظاهر می‌شود و ماجرا را با ضمیر «من» بیان می‌کند. این نوع زاویه دید وقتی استفاده می‌شود که بخواهید مسائلی درونی را بیان کنید. با انتخاب زاویه دید اول شخص می‌توانید میان خواننده و شخصیت داستان نزدیکی و همدلی بیشتر به وجود آورید تا خواننده در ماجراهای او درگیر ‌شود. همچنین کار پروراندن شخصیت داستان را برایتان آسان می‌کند.


البته برای اینکه بدانید چگونه بهترین زاویه دید را انتخاب کنید، نیاز دارید تا انواع زاویه دید ها را به طور دقیق‌ مطالعه کنید.

🔅نکته مهم:

نویسندگان باتجربه، اشخاص داستانی تصویر شده در یک داستان را در نظر می‌گیرند و چندین پاراگراف از زاویه دید هر یک از آنها می‌نویسند، سپس زاویه دیدی را انتخاب می‌کنند که کلمات از دهان آن شخص داستانی آسانتر جاری می‌شود.


⭕️ در کارگاههای داستان نویسی هم از هنرآموزان می‌خواهند تا یک داستان را با چند زاویه دید بنویسند. این تمرین به هنر آموز کمک می‌کند تا در به کارگیری زاویه دیدها مهارت کسب کند. شما هم می‌توانید برای یادگیری مؤثرتر یکی از داستان‌هایتان را با زاویه دید‌های متفاوت بازنویسی کنید.



dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
دکتر سیمین دانشور در ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ در شهر ادب پرور شیراز به دنیا آمد. پدرش دکتر محمدعلی دانشور (احیاءالسلطنه) همان کسی است که سیمین دانشور در رمان «سووشون» از او به نام دکتر عبدالله خان یاد می‌کند؛ احیاءالسلطنه مردی با فرهنگ و ادب بود و عضو گروه حافظیون که شب‌های جمعه بر سر مزار حافظ جمع می‌شدند و یاد حافظ را زنده می‌داشتند. مادر سیمین دانشور قمرالسلطنه حکمت نام داشت. بانوی شاعر و هنرمند که نقاشی را به فرزندانش می‌آموخت و مدتی هم مدیر هنرستان دخترانه هنرهای شیراز بود. سیمین سه برادر و دو خواهر داشت و در خانواده‌ای اهل ذوق و هنر پرورش یافت. ..... ادامه در بخش زندگی نامه سایت داستان نویسی نوجوان
🔰🔰🔰🔰🔰🔰

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
«خاطرات می‌توانند بن‌مایه‌های خوبی برای نوشتن داستان باشند. چه خاطرات خودمان و چه خاطرات دیگران. یک داستان‌نویس، علاقمند درجه یک خاطرات است.»

محمد رضا شرفی خبوشان

اگر خاطره‌ای دارید که به هر دلیلی در ذهن‌تان جا خوش کرده، بهترین مواد را برای نوشتن داستانی جذاب دارید. راه تبدیل یک خاطره به داستان هم این است که حسّی را که از یک خاطره دارید، به صورت چند تصویر، گفت‌وگو و شخصیت های داستانی بنویسید. فقط از طریق نوشتن است که می‌توانید به یک عمل داستانی دست بزنید، موانعی ایجاد کنید، یا موقعیّتی برساخته را شکل دهید.

پس فقط اجازه دهید خاطرهٔ‌تان، شما را به عوالم داستان ببرد و سررشته‌ی این تخّیل را بگیرید و آن را توسعه بدهید و به هزار و یک موقعیّت داستانی تبدیلش کنید.

یک داستان‌نویس این مجوز را دارد تا خاطرات را تغییر بدهد و آن‌ها را به مدد تخیل به چیز دیگری تبدیل کند. بنابراین تخیل‌تان را آزاد بگذارید و نترسید از این که ماهیّت خاطره‌ی‌تان عوض بشود.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
ژانر فانتزی از کجا پدید آمد؟ این سؤال، موضوع بسیار جالبی است که البته نمی توان به این راحتی ها به آن پاسخ داد. در طول قرن ها مردان و زنان بسیاری، آثاری خلق کرده اند که کاملاً در زمره ی آثار فانتزی قرار می گیرند اما چون این آثار در زمانی قبل از شناخته شدن فانتزی به عنوان ژانری نظام مند و منحصر به فرد به انتشار رسیده بودند، به عنوان یک اثر فانتزی در نظر گرفته نمی شوند. نویسندگانی چون هومر، شاهکارهایی اسطوره ای خلق کردند که به طور عمده به مسائل ماورایی، موجودات عجیب و ناشناخته و شخصیت هایی فراانسانی می پرداخت. ویلیام شکسپیر در مورد جادوگران، نیمه انسان ها، ارواح و شیاطین می نوشت و ادگار آلن پو، آثاری را با مضامین ماورایی و سرشار از وحشت از ناشناخته ها به رشته ی تحریر درمی آورد.



با گذشت زمان، فانتزی همان طور که امروزه آن را می شناسیم، شکل گرفت و با فاصله گرفتن از ریشه هایش، به ژانری منحصر به فرد تبدیل شد. ژانر فانتزی با ویژگی های گوناگونی تعریف می شود. با این حال، رمان های این ژانر در دنیایی مشخص جریان دارند و اساساً به منظور تخیلی بودن به نگاشته می شوند. فانتزی که در نگاه اول به عنوان قالبی برای سرگرمی در نظر گرفته می شود، می تواند همانند «ارباب حلقه ها» اثر جی. آر. آر. تالکین شامل جادوگران، جنگجویان، اژدهایان، اِلف ها و کوتوله ها باشد. این در حالی است که بسیاری از رمان های فانتزی موفق، هیچ کدام از موارد ذکر شده را در داستان خود ندارند که نشان از گستردگی و گوناگونی این ژانر دارد. رمان های فانتزی مدرن در زمره ی «ادبیاتِ گُریز» قرار می گیرند. اما چرا گریز؟ در حالی که داستان های فانتزی بر بستر عناصر و مفاهیم دنیای عادی و شناخته شده به وجود می آیند، هدف اصلی شان، دور کردن مخاطب از دنیای فعلی و بردن او به درون دنیاهایی متفاوت و خیال انگیز است.




در طول تاریخ کهن و مبهم این ژانر، در نهایت یک نفر می بایست اولین رمان فانتزی را —در معنایی که امروز می شناسیم— به جهانیان معرفی می کرد. این شخص، کسی نبود جز جی. آر. آر. تالکین که به عقیده ی بسیاری، پدربزرگ ژانر فانتزی مدرن شناخته می شود. یک روز، در حالی که تالکین داشت به برگه های امتحانی دانشجویانش نمره می داد، جمله ای ساده اما سرنوشت ساز نوشت که منبع الهامش همچنان یک راز است:


در چاله ای در زمین، هابیتی زندگی می کرد.


سال ها بعد، «ارباب حلقه ها» متولد شد و در طول دهه های پس از آن، بدون تبلیغات رسانه ای امروزی به محبوبیتی بی سابقه در نزد مخاطبین و منتقدین دست یافت.

«ارباب حلقه ها» ثابت کرد که یک دگردیسی فرهنگی است و یک بار برای همیشه نشان داد که ژانر فانتزی می تواند در برابر رقبای ادبی قدرتمند و شناخته شده ی خود، قد علم کند. داستان جذاب فرودو بگینز، گاندلف خاکستری، سم وایز گمجی و ارباب تاریکی سارون، روح تازه ای در کالبد ژانر فانتزی دمید و عرصه را برای بسیاری از آثار ادبی در آینده مهیا کرد.

با گذر زمان، فانتزی گسترش پیدا کرد و صاحب زیر-ژانرهای مختلف و متعددی شد. نویسندگانی از قبیل جی. کی. رولینگ با خلق آثاری چون «هری پاتر»، کودکان و نوجوانان را عاشق و شیفته ی این ژانر کردند. فانتزی های شهری با داستان هایی که جادو را به دل خیابان ها می کشاند، پا به عرصه ی وجود گذاشتند و پسران و دختران نوجوان را با گونه ای نوین از روایت آشنا کردند.

همان طور که گفته شد، فانتزی با گذشت زمان رشد بسیار چشمگیری کرد و ژانرهای معمایی، تریلر، وحشت، عاشقانه و بسیاری دیگر را در دل خود جای داد. مجله ی آمریکایی «US Realms of Fantasy» ادعا کرده آثار فانتزی اکنون سه برابر بیشتر از آثار علمی تخیلی به فروش می رسند؛ این در حالی است که مجموعه ی «ارباب حلقه ها» اخیراً توسط مخاطبین سه قاره ی مختلف، به عنوان محبوب ترین و تأثیرگذارترین کتاب کل تاریخ انتخاب شد.

کلیشه ها و موضوعات مشترک همیشه در این ژانر به چشم خواهند خورد: پسری روستایی که رسالتی بزرگ بر دوش دارد، جادوگری خردمند، دختری جوان و نابغه و اربابی شیطانی که قصد نابودی و به آشوب کشیدن دنیا را دارد. اما مسلماً همه ی آثار فانتزی به این موضوعات خلاصه نمی شوند. داستان هایی تاریک و مخوف، ضدقهرمانانی شرور و قهرمانانی نه سفید و نه سیاه به رمان های این ژانر، عمق و معنایی منحصر به فرد می بخشند. تم ها و موضوعات جهانی، جایگاه مستحکم و ویژه ای در آثار فانتزی دارند و گرچه شخصیت ها و دنیاها در این عناوین تغییر می کنند، همگی شان در داشتن هدفی اساسی مشترک هستند: خلق داستان هایی در مورد انسانیت و هر آن چه که مستلزم آن است.

dastannevis.com
برای نوشتن سه چیز لازم است:

۱) داشتن یک داستان خوب برای تعریف کردن

۲) دانستن اینکه چطور آن را تعریف کنی

۳) و سوم که از همه مهم تر است، شوق تعریف کردن آن داستان


خوان مارسه -نویسنده ی اسپانیایی


#کارگاه_داستان_نویسی_

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
هایدی

سال‌های خانه به‌ دوشی و یادگیری هایدی، که معمولا به اختصار هایدی نامیده می‌شود، نام یک رمان اثر یوهانا اشپیری، نویسنده‌ی سوئیسی است. این رمان به زندگی دختر نوجوانی می‌پردازد که در آلپ سوئیس از پدربزرگ خود مراقبت می‌کند. این داستان نخستین‌بار در سال ۱۸۸۰ در قالب کتابی با نام برای بچه‌ها و آن‌هایی که بچه‌ها را دوست دارند نوشته شد. دو کتاب دنباله این داستان به نام‌های هایدی بزرگ می‌شود و بچه‌های هایدی توسط چارلز تریتن مترجم انگلیسی اثر اصلی، نوشته شدند. کتاب‌های هایدی از معروف‌ترین آثار ادبیات سوئیس در جهان به‌شمار می‌روند.

یوهانا اشپیری در ۱۲ ژوئن ۱۸۲۸ در هیرزل سوئیس در یک خانواده‌ی پرجمعیت متولد شد‌. در سال ۱۸۵۲ با وکیلی به نام برنهارد ازدواج کرد که ثمره‌ی ازدواج آن‌ها پسری به نام برنارد بود‌. یوهانا، در سال ۱۸۸۴ بر اثر یک حادثه‌ی دلخراش همسر و تنها فرزندش را از دست داد و از آن زمان با نوشتن داستان‌های بسیار به انجام کارهای خیریه پرداخت‌. وی در ۷ ژوئیه سال ۱۹۰۱ در زوریخ سوئیس چشم از جهان فرو بست‌. در سال ۲۰۰۱ هم‌زمان با یکصدمین سالگرد درگذشت خالق رمان هایدی‌، سکه‌های یادبودی به ارزش ۲۰ فرانک سوئیس از طرف انجمن ادبی سوئیس منتشر و همچنین به احترام او تمبر پستی یادبودی چاپ شد.

تاکنون فیلم‌ها، مجموعه‌های تلویزیونی و انیمیشن‌های زیادی بر پایه داستان هایدی ساخته شده‌اند. همچنین یک منطقه توریستی در سوئیس به نام هایدی‌لند نام‌گذاری شده‌است.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
پشیمان‌ترین آدم‌های عالم آنهایی هستند که ندای کار خلاق را از درونشان شنیدند، طغیان و سربرآوردن قدرت خلاقه‌شان را حس کردند و زمان و انرژی‌ برای آن نگذاشتند.

ماریا پوپوا

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
همهٔ نویسنده‌‌ها روز اول نویسندگی، از نقطه یکسانی شروع می‌کنن: شدیدا هیجان‌زده و آماده برای یه چیزعالی. روز دوم، همه نویسنده‌ها یه نگاهی به چیزایی که تو روز اول نوشتن می‌ندازن و از خودشون بیزار می‌شن. اون چیزی که نویسنده‌های کارآمد رو از نویسنده‌های غیرکارآمد جدا می کنه اینه که نویسنده‌های کارآمد روز سوم برمی‌گردند سر کارشون. اون چیزی که شما رو به نقطه موفقیت می‌رسونه،غرور نیست بلکه بخشایشه. خودتون رو ببخشین که به قدر کافی خوب نیستین. بعد به کار کردن ادامه بدین.

الیزابت گیلبرت

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
چگونه ممکن است زنده باشیم و داستانی برای تعریف کردن نداشته باشیم؟


داستایفسکی

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
سوگند به قلم و آنچه با قلم می‌نویسند.

🔹 ۱۴ تیر، روز قلم بر اهل قلم مبارک.
داستان نویس نوجوان 😎
⭕️۱۰ ترفند برای‌شروعی‌جذاب ومهیج در داستان‌ نویسی
writersdigestبه نقل از
🔻تقدیرِ بیشتر داستان‌ها در پاراگراف‌ ابتدایی رقم می‌خورد و بذرِ موفقیت یا شکست آن‌ها از همان جمله‌ی اول کاشته می‌شود. جملات ابتدایی مسیر شما تا حد زیادی می‌تواند کیفیت کل مسیر را نشان بدهد. برای نوشتن داستانی جذاب، باید آن را در مسیر درستی قرار دهید. در این‌جا به ۱۰ روش برای قرار دادن داستان در مسیر درست اشاره می‌کنیم.
🔻۱. یک حرکت آنی ایجاد کنید: قانونی اساسیِ اول در مورد خط‌های آغازین این است که آنها باید عناصر منحصربه‌فردی که داستان‌تان را می‌سازد، در بر بگیرند. خط‌های ابتدایی باید یک صدای مشخص، یک نقطه نظر، یک طرح ابتدایی و اشاراتی به شخصیت‌پردازی‌ها داشته باشند. در پایان پاراگراف اول ما باید بتوانیم فضا و کشمکش‌ها را بشناسیم. مگر این‌که دلیل خاصی وجود داشته باشد که به واسطه‌ی آن این اطلاعات را دریغ کنیم. برطرف ساختن این نیازها نباید منجر به سنگین شدن یا ایجاد پیچیدگی در جملات ابتدایی شود. به عنوان مثال به جمله‌ی ابتدایی فلانری اکانر در کتابِ «آدم خوب کم پیدا می‌شود» اشاره می‌کنیم: «مادربزرگ هرگز نمی‌خواست به فلوریدا برود». در این‌جا یک صدای مشخص داریم، چیزی غیرصمیمی یا حتی کنایه‌آمیز که اشاره‌ای به مادربزرگ است که لحنی قطعی دارد. ما یک طرح کلی را می‌توانیم ببینیم که همان امتناع از سفرکردن است. و شخصیت‌سازی را نیز در آن می‌توانیم حس کنیم که یک زنِ سالخورده‌ی لجوج یا مصمم است. اگرچه نمی‌توانیم محیط را به طور دقیق تجسم کنیم، ولی به نسبت در ۶ کلمه اطلاعات زیادی به دست آورده‌ایم. این آغاز به ما جهت می‌دهد و این را مدیون حرکت و پویایی‌اش است.بلافاصله ما با تعدادی سؤالِ بالقوه مواجه می‌شویم. سؤالاتی مانند: چرا مادربزرگ
نمی‌خواست به فلوریدا برود؟ به‌جای فلوریدا به کجا می‌خواست برود؟ همراه چه کسی قرار بود به فلوریدا برود؟ شروع موفق، تعدادی سؤال ایجاد می‌کند.
🔻۲. در مقابل اشتیاق‌تان برای زود شروع کردن مقاومت کنید: شما نباید وسوسه شوید تا در داستان خود یک‌سره سرِ اصلِ مطلب بروید. مثل شخصیتی که بیدار می‌شود تا این بیدار شدن، شروع مواجهه با روز سرنوشت‌ساز و چالش‌برانگیزش باشد. البته اگر شما قرار باشد دوباره «زیبای خفته» را بنویسید، این شروع اشکالی نخواهد داشت. چون بیدار شدن در ابتدای آن چندان چالش‌برانگیز یا سرنوشت‌ساز نخواهد بود. مهم‌ترین دلیلی که ما داستان را به این شکل می‌نویسیم، این است که ما در تلاشیم تا داستان را به روش خود پیش ببریم. در حالی که باید اجازه بدهیم آن حرکتِ آنی خودبه‌خود توسعه‌پیدا کند.خیلی بهتر است.دراین مواقع، فقط با لحظه‌ی اول چالش اصلی داستان شروع کنیم.

🔻۳. یادتان باشد قلاب‌های کوچک بیشتر از قلاب‌های بزرگ ماهی صید می‌کنند:بعضی نویسندگان تصور می‌کنند هرچه شروع خارق‌العاده و بی‌نظیرتر باشد، شانس بیشتری برای صید خوانندگان دارند. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که اگر این قلابِ بزرگ در ادامه با داستانی به همین اندازه جذاب همراه نشود، خواننده را مأیوس خواهد کرد. اگر شروع شما با دراماتیک‌ترین و بحرانی‌ترین قسمت داستان‌تان باشد، در ادامه پایین آمدن جذابیت‌اش اتفاقی اجتناب نا‌پذیر خواهد بود. همچنین اگر شروع شما به طرز شگفت‌آوری عجیب یا مغالطه‌آمیز باشد هم در ادامه شانس چندانی برای ادامه‌ی داستان در همین حد از شگفتی نخواهید داشت. همان‌طوری که دوستِ ماهی‌گیر من می‌گوید باید کوچکترین قلاب ممکن را به کار ببرید تا ماهی را به دام بیندازید، وقتی که موفق شدید باید آن را با تمام سرعت در جهت مخالف بکشید.
🔻۴. از کل به جزء بیایید: در سینمای مدرن، معمولا فیلم‌ها با نمای بسته‌ای از یک چیز شروع می‌شوند و رفته‌رفته این تصویر دورتر می‌آید تا تأثیر آن را روشن سازد. این تکنیک برای نوشتن به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد. بیشتر خوانندگان ترجیح می‌دهند که در متن داستان فرود بیایند و کم‌کم بر روی آن تمرکز کنند. شما نیز داستان خود را با این روند آغاز کنید.
🔻۵. همگام با خواننده‌ی خود پیش بروید:یکی از ساده‌ترین تله‌ها این است که نوشته‌ی خود را همراه با به وجود آوردن نوعی سردرگمی برای خواننده شروع کنید. سپس با ارائه‌ی اطلاعات بعدی در ادامه‌ی داستان این ترفند خود را کامل کنید. البته مشکل در این‌جا، آن دسته از خوانندگانی هستند که با سردرگمی در ابتدا، تا انتهای داستان در این حس باقی می‌مانند. این به آن معنی نیست که جملات ابتدایی شما هرگز نباید نیاز به اطلاعات بعدی داشته باشد. بلکه نکته‌ی مهم این است
که شروع داستانِ شما چه با اطلاعات بعدی که خواننده به دست‌می‌آورد یا حتی‌بدون آن هم، برایش بامعنا باشد.
🔻۶. با یک معمای کوچک آغاز کنید: اگر شما نمی‌خواهید در اول داستان از ایجاد حسِ سردرگمی استفاده کنید، طرحِ یک معما برای خوانندگان می‌تواند بسیار مؤثر باشد