داستان نویس نوجوان
1.19K subscribers
12.5K photos
1.01K videos
42 files
17.4K links
تجربه خوب نوشتن!
کانال رسمی داستان نویس نوجوان
آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی

آدرس وب‌سایت:
dastannevis.com
آدرس ایمیل پشتیبانی:
support@dastannevis.com
ارتباط با ما و تبلیغات:
@ashkanhasebi
@firouzirad
Download Telegram
اصل طلایی چخوف برای داستان نویسی


یکی از شش اصل طلایی آنتوان چخوف برای نوشتن داستان، «شفقت داشتن» است. نویسندگان بزرگ همواره نسبت به آدمهای اطرافشان شفقت داشته‌‌اند. شفقت به معنای دلسوزی محض نیست بلکه منظور این است که نگاه همه جانبهٔ نویسنده باید شامل همه افراد داستانی‌اش بشود. یک نویسنده خوب، حتی نسبت به آدم رذل هم حسی انسان‌دوستانه دارد. این خصلت به او کمک می‌کند تا اعمال و حرکات و گفتار شخصیت‌های نیک و بد داستانش را به طور دقیق توصیف کند و همین نکتهٔ به ظاهر بدیهی نویسندگان واقعی و با تجربه را از نویسندگان مبتدی متمایز می‌کند.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
«خاطرات می‌توانند بن‌مایه‌های خوبی برای نوشتن داستان باشند. چه خاطرات خودمان و چه خاطرات دیگران. یک داستان‌نویس، علاقمند درجه یک خاطرات است.»

محمد رضا شرفی خبوشان

اگر خاطره‌ای دارید که به هر دلیلی در ذهن‌تان جا خوش کرده، بهترین مواد را برای نوشتن داستانی جذاب دارید. راه تبدیل یک خاطره به داستان هم این است که حسّی را که از یک خاطره دارید، به صورت چند تصویر، گفت‌وگو و شخصیت های داستانی بنویسید. فقط از طریق نوشتن است که می‌توانید به یک عمل داستانی دست بزنید، موانعی ایجاد کنید، یا موقعیّتی برساخته را شکل دهید.

پس فقط اجازه دهید خاطرهٔ‌تان، شما را به عوالم داستان ببرد و سررشته‌ی این تخّیل را بگیرید و آن را توسعه بدهید و به هزار و یک موقعیّت داستانی تبدیلش کنید.

یک داستان‌نویس این مجوز را دارد تا خاطرات را تغییر بدهد و آن‌ها را به مدد تخیل به چیز دیگری تبدیل کند. بنابراین تخیل‌تان را آزاد بگذارید و نترسید از این که ماهیّت خاطره‌ی‌تان عوض بشود.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🔹 چند نکته درباره کتاب خوانی
🔸 این مقاله را در مجله داستان نویس نوجوان بخوانید:

https://blog.dastannevis.com/a-few-tips-about-reading-books/

داستان نویس نوجوان 😎
#عزیز_نسین

مَحمَت نُصرَت معروف به عَزیز نَسین
(۲۰ دسامبر ۱۹۱۵- ۶ ژوئیه ۱۹۹۵) نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل ترکیه است.
پس از خدمت افسری حرفه‌ای، نسین سردبیری شماری گاهنامه طنز را عهده‌دار شد. دیدگاه‌های سیاسی او منجر به چند بار به زندان رفتن شد. بسیاری از آثار نسین به هجو دیوان‌سالاری و نابرابری‌های اقتصادی در جامعهٔ وقت ترکیه اختصاص دارند. آثار او به بیش از ۳۰۰ زبان گوناگون ترجمه شده‌اند. بسیاری از داستان‌های کوتاه او را ثمین باغچه‌بان، احمد شاملو، رضا همراه و صمد بهرنگی به فارسی ترجمه کرده‌اند. عزیز نام پدرش بود و او این نام را به عنوان نام مستعار خود انتخاب کرد. همچنین نسین در زبان ترکی به معنای تو چه کاره‌ای یا تو چه هستی است.
جوایز:
۱۹۵۶، نخل طلا، جایزهٔ مسابقهٔ بین‌المللی طنز در ایتالیا برای داستان حمدی فیل.
۱۹۵۷، نخل طلا، جایزهٔ مسابقهٔ بین‌المللی طنز در ایتالیا برای داستان مراسم دیگ.
۱۹۶۶، خارپشت طلایی، جایزهٔ مسابقهٔ بین‌المللی طنز در بلغارستان.


📖 ... در ادامه یکی از داستانک‌های کتاب "بخاطر چی با من ازدواج کردی" را با هم می‌خوانیم که از سری کتاب‌های جیبی دهه ۶۰ به شمار می‌آید و حاوی داستان‌های کوتاه (طنز اجتماعی) به نویسندگی عزیز نسین است...

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
#داستانک

صد هزار مرتبه شکر که زنده‌ایم


صد هزار مرتبه شکر که زنده‌ايم و نفس می‌کشیم ...

سال ۱۸۹۷
سلطان عبدالعزیز شاه است. پیرمردی بنام "شمی" به اتفاق پسر شانزده ساله‌اش بنام" ممتاز" از سراشیبی خیابان باب عالی عبور می کنند .‌ . .
مرد جوانی بنام " باکی" از پایین بطرف بالا می‌آید.
آقای "باکی" از طرفداران آزادی ترکیه است، با مستبدين مخالف می‌باشد او تصمیم دارد دو سه روز دیگر به اروپا فرار کند.
هنگامیکه آقای شمی با آقای باکی روبرو می‌شود چون از دوستان قدیمی هستند با یکدیگر دست می‌دهند و روبوسی می‌کنند.
آقای باکی می‌گوید:
"حالت چطوره دوست گرامی؟ . . ."
شمی جواب می‌دهد:
"ا . . .ا . . . ی . . . الحمدالله . . . صد هزار مرتبه شکر که زنده‌ایم و نفس می‌کشیم ."

سال ۱۹۰۸
سلطان عبدالحمید شاه است، آقای باکی که زمانی جزء آزادیخواهان بود حالا پیر شده است. به اتفاق پسرش "راسم" از سراشیبی خیابان باب عالی بطرف پائین می‌آید . . .
آقای شمی مدتی است مرحوم شده، پسرش ممتاز که با مستبدين می‌جنگد جوان نیرومندی است هنگامیکه با آقای باکی روبرو می‌شود بخاطر دوستی که با پدرش داشت به او سلام می‌کند و می‌پرسد:
" قربان حالتان چطور است؟ . . ."
آقای باکی پیرمرد نورانی جواب می‌دهد:
"ا . . . ا . . . ی . . . الحمدالله . . . صد هزار مرتبه شکر که زنده‌ایم و نفس می‌کشیم ."

سال ۱۹۱۷
حزب اتحاد و ترقی روی کار آمده است . . . آقای ممتاز خیلی زود پیر شده است به اتفاق آقای "تحسین" از سراشیبی خیابان باب عالی بطرف پائین می‌روند. آقای باکی هم مرحوم شده، پسرش "راسم" که جوان خوش قیافه و نیرومندی شده از پائین بطرف بالا می‌آید هنگامی که با آقای ممتاز روبرو می‌شود دست او را می‌بوسد و می‌پرسد:
"قربان حال شما چطوره؟ . . ."
آقای ممتاز جواب می‌دهد:
"ا . . . ا . . . ی . . . الحمدالله . . . صد هزار مرتبه شکر که زنده‌ایم و نفس می‌کشیم."

سال ۱۹۳۰
حزب خلق در مسند قدرت است . . . آقای "راسم " که پیر شده همراه پسرش "جميل" از سراشیبی خیابان باب عالی پائین می‌آید.
آقای ممتاز به رحمت ایزدی پیوسته، پسرش تحسین که جز مخالفین سرسخت حزب آزادیخواهان است و در ضمن جوان زیبا و تنومندی هم هست از پائین خیابان بطرف بالا می‌رود . . . هنگامی که با آقای راسم روبرو می‌شود دست او را می‌بوسد و می‌پرسد:
قربان حالتان چطوره؟ . . ."
آقای راسم جواب می‌دهد:
"ا . . . ای . . . الحمدالله . . . خوبم . . . انشاءالله تمام کارها بزودی خوب می‌شود، صد هزار مرتبه شکر که زندایم و نفس می‌کشیم . . ."

سال ۱۹۴۶
حزب خلق هنوز بر سر کار است، آقای" تحسین" پیر شده است به اتفاق پسرش "متین" از سراشیبی خیابان باب عالی پائین می‌آید . . .
آقای راسم هم فوت کرده، پسرش جمیل که یک مخالف دو آتشه دولت و در ضمن جوان نیرومندی هم هست با دیدن آقای تحسین دست او را می‌بوسد و حالش را می‌پرسد:
" قربان حالتان چطوره؟ . . ."
آقای تحسین جواب می‌دهد:
" . . . ه . . . ه . . . ی . . . الحمداله که زنده‌ایم ونفس می‌کشیم، انشاءاله بزودی کارها روبراه می‌شود . . ."

سال ۱۹۵۸
حزب دمکرات به قدرت رسیده . . . آقای جمیل هم پیر شده است، همراه پسرش از سراشیبی خیابان باب عالی عبور می‌کند . . .
متین جوان خوش قیافه از پائین بطرف بالای خیابان می‌رود با دیدن آقای جمیل دست او را می‌بوسد و حالش را می‌پرسد.
" قربان حالتان چطوره؟"
آقای جمیل جواب می‌دهد:
ا . . . ای . . . الحمدالله پسرجان، صد هزار مرتبه شکر که زنده‌ایم و نفس می‌کشیم. انشاءاله بزودی همه چیز روبراه می‌شود . . ."
سال . . .
سال . . .
همه به هم می‌گویند . . . صد هزار مرتبه شکر که زنده‌ایم و نفس می‌کشیم انشاءاللہ تمام کارها درست می‌شه . . .
اما چه وقت؟ و کی این آرزو را برآورده می‌شود فقط خداوند می‌داند و بس!


نویسنده: #عزیز_نسین
مترجم: #رضا_همراه


داستان‌های کوتاه جهان...!
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
شاهنامه - قسمت ۲۷
داستان نویس نوجوان
#داستان_شبانه 🌙
🔹 شاهنامه
🔸 قسمت ۲۷
🎙 راوی: ایران‌دخت

داستان نویس نوجوان 😎
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال۱۳۹۶ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۱
dastannevis.com
قدم اول و اساس ورود به زندگی نویسندگی، نوشتن یادداشت‌ های روزانه است. خوب نوشتن نیازمند تمرین است.درست همان طور که یک دونده پیوسته تمرین می‌کند، یک نویسنده نیز همواره باید بنویسد.

سوزان م. تبیرگ

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🔍چه زمانی از زاویه دید اول شخص استفاده کنیم؟


زاویه دید اول شخص برای بیان افکار و نشان دادن اعمال داستانی، از ضمیر «من» استفاده می‌کند.( پیش از این در مبحث زاویه دیدها از آن صبحت شده است.)

در صورتی که نویسنده‌ی مبتدی هستید استفاده از زاویه دید اول شخص به شما کمک می‌کند تا آسانتر در جلد شخصیت داستانی خلق شده بر‌وید و می‌توانید احساسی تر بنویسید.

به این مثال توجه کنید:

پدرم گفت « یادم می‌آید وقتی که بچه بودم، یک کوزه بزرگ شیرینی روی طاقچه، پهلوی جعبه نان داشتیم. آن جا جایی بود که هربار که از مدرسه به خانه می‌رسیدیم، به طرفش یورش می‌بردیم.»


در این مثال کودک در همه‌کنش ها ظاهر می‌شود و ماجرا را با ضمیر «من» بیان می‌کند. این نوع زاویه دید وقتی استفاده می‌شود که بخواهید مسائلی درونی را بیان کنید. با انتخاب زاویه دید اول شخص می‌توانید میان خواننده و شخصیت داستان نزدیکی و همدلی بیشتر به وجود آورید تا خواننده در ماجراهای او درگیر ‌شود. همچنین کار پروراندن شخصیت داستان را برایتان آسان می‌کند.


البته برای اینکه بدانید چگونه بهترین زاویه دید را انتخاب کنید، نیاز دارید تا انواع زاویه دید ها را به طور دقیق‌ مطالعه کنید.

🔅نکته مهم:

نویسندگان باتجربه، اشخاص داستانی تصویر شده در یک داستان را در نظر می‌گیرند و چندین پاراگراف از زاویه دید هر یک از آنها می‌نویسند، سپس زاویه دیدی را انتخاب می‌کنند که کلمات از دهان آن شخص داستانی آسانتر جاری می‌شود.


⭕️ در کارگاههای داستان نویسی هم از هنرآموزان می‌خواهند تا یک داستان را با چند زاویه دید بنویسند. این تمرین به هنر آموز کمک می‌کند تا در به کارگیری زاویه دیدها مهارت کسب کند. شما هم می‌توانید برای یادگیری مؤثرتر یکی از داستان‌هایتان را با زاویه دید‌های متفاوت بازنویسی کنید.



dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
دکتر سیمین دانشور در ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ در شهر ادب پرور شیراز به دنیا آمد. پدرش دکتر محمدعلی دانشور (احیاءالسلطنه) همان کسی است که سیمین دانشور در رمان «سووشون» از او به نام دکتر عبدالله خان یاد می‌کند؛ احیاءالسلطنه مردی با فرهنگ و ادب بود و عضو گروه حافظیون که شب‌های جمعه بر سر مزار حافظ جمع می‌شدند و یاد حافظ را زنده می‌داشتند. مادر سیمین دانشور قمرالسلطنه حکمت نام داشت. بانوی شاعر و هنرمند که نقاشی را به فرزندانش می‌آموخت و مدتی هم مدیر هنرستان دخترانه هنرهای شیراز بود. سیمین سه برادر و دو خواهر داشت و در خانواده‌ای اهل ذوق و هنر پرورش یافت. ..... ادامه در بخش زندگی نامه سایت داستان نویسی نوجوان
🔰🔰🔰🔰🔰🔰

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
«خاطرات می‌توانند بن‌مایه‌های خوبی برای نوشتن داستان باشند. چه خاطرات خودمان و چه خاطرات دیگران. یک داستان‌نویس، علاقمند درجه یک خاطرات است.»

محمد رضا شرفی خبوشان

اگر خاطره‌ای دارید که به هر دلیلی در ذهن‌تان جا خوش کرده، بهترین مواد را برای نوشتن داستانی جذاب دارید. راه تبدیل یک خاطره به داستان هم این است که حسّی را که از یک خاطره دارید، به صورت چند تصویر، گفت‌وگو و شخصیت های داستانی بنویسید. فقط از طریق نوشتن است که می‌توانید به یک عمل داستانی دست بزنید، موانعی ایجاد کنید، یا موقعیّتی برساخته را شکل دهید.

پس فقط اجازه دهید خاطرهٔ‌تان، شما را به عوالم داستان ببرد و سررشته‌ی این تخّیل را بگیرید و آن را توسعه بدهید و به هزار و یک موقعیّت داستانی تبدیلش کنید.

یک داستان‌نویس این مجوز را دارد تا خاطرات را تغییر بدهد و آن‌ها را به مدد تخیل به چیز دیگری تبدیل کند. بنابراین تخیل‌تان را آزاد بگذارید و نترسید از این که ماهیّت خاطره‌ی‌تان عوض بشود.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
ژانر فانتزی از کجا پدید آمد؟ این سؤال، موضوع بسیار جالبی است که البته نمی توان به این راحتی ها به آن پاسخ داد. در طول قرن ها مردان و زنان بسیاری، آثاری خلق کرده اند که کاملاً در زمره ی آثار فانتزی قرار می گیرند اما چون این آثار در زمانی قبل از شناخته شدن فانتزی به عنوان ژانری نظام مند و منحصر به فرد به انتشار رسیده بودند، به عنوان یک اثر فانتزی در نظر گرفته نمی شوند. نویسندگانی چون هومر، شاهکارهایی اسطوره ای خلق کردند که به طور عمده به مسائل ماورایی، موجودات عجیب و ناشناخته و شخصیت هایی فراانسانی می پرداخت. ویلیام شکسپیر در مورد جادوگران، نیمه انسان ها، ارواح و شیاطین می نوشت و ادگار آلن پو، آثاری را با مضامین ماورایی و سرشار از وحشت از ناشناخته ها به رشته ی تحریر درمی آورد.



با گذشت زمان، فانتزی همان طور که امروزه آن را می شناسیم، شکل گرفت و با فاصله گرفتن از ریشه هایش، به ژانری منحصر به فرد تبدیل شد. ژانر فانتزی با ویژگی های گوناگونی تعریف می شود. با این حال، رمان های این ژانر در دنیایی مشخص جریان دارند و اساساً به منظور تخیلی بودن به نگاشته می شوند. فانتزی که در نگاه اول به عنوان قالبی برای سرگرمی در نظر گرفته می شود، می تواند همانند «ارباب حلقه ها» اثر جی. آر. آر. تالکین شامل جادوگران، جنگجویان، اژدهایان، اِلف ها و کوتوله ها باشد. این در حالی است که بسیاری از رمان های فانتزی موفق، هیچ کدام از موارد ذکر شده را در داستان خود ندارند که نشان از گستردگی و گوناگونی این ژانر دارد. رمان های فانتزی مدرن در زمره ی «ادبیاتِ گُریز» قرار می گیرند. اما چرا گریز؟ در حالی که داستان های فانتزی بر بستر عناصر و مفاهیم دنیای عادی و شناخته شده به وجود می آیند، هدف اصلی شان، دور کردن مخاطب از دنیای فعلی و بردن او به درون دنیاهایی متفاوت و خیال انگیز است.




در طول تاریخ کهن و مبهم این ژانر، در نهایت یک نفر می بایست اولین رمان فانتزی را —در معنایی که امروز می شناسیم— به جهانیان معرفی می کرد. این شخص، کسی نبود جز جی. آر. آر. تالکین که به عقیده ی بسیاری، پدربزرگ ژانر فانتزی مدرن شناخته می شود. یک روز، در حالی که تالکین داشت به برگه های امتحانی دانشجویانش نمره می داد، جمله ای ساده اما سرنوشت ساز نوشت که منبع الهامش همچنان یک راز است:


در چاله ای در زمین، هابیتی زندگی می کرد.


سال ها بعد، «ارباب حلقه ها» متولد شد و در طول دهه های پس از آن، بدون تبلیغات رسانه ای امروزی به محبوبیتی بی سابقه در نزد مخاطبین و منتقدین دست یافت.

«ارباب حلقه ها» ثابت کرد که یک دگردیسی فرهنگی است و یک بار برای همیشه نشان داد که ژانر فانتزی می تواند در برابر رقبای ادبی قدرتمند و شناخته شده ی خود، قد علم کند. داستان جذاب فرودو بگینز، گاندلف خاکستری، سم وایز گمجی و ارباب تاریکی سارون، روح تازه ای در کالبد ژانر فانتزی دمید و عرصه را برای بسیاری از آثار ادبی در آینده مهیا کرد.

با گذر زمان، فانتزی گسترش پیدا کرد و صاحب زیر-ژانرهای مختلف و متعددی شد. نویسندگانی از قبیل جی. کی. رولینگ با خلق آثاری چون «هری پاتر»، کودکان و نوجوانان را عاشق و شیفته ی این ژانر کردند. فانتزی های شهری با داستان هایی که جادو را به دل خیابان ها می کشاند، پا به عرصه ی وجود گذاشتند و پسران و دختران نوجوان را با گونه ای نوین از روایت آشنا کردند.

همان طور که گفته شد، فانتزی با گذشت زمان رشد بسیار چشمگیری کرد و ژانرهای معمایی، تریلر، وحشت، عاشقانه و بسیاری دیگر را در دل خود جای داد. مجله ی آمریکایی «US Realms of Fantasy» ادعا کرده آثار فانتزی اکنون سه برابر بیشتر از آثار علمی تخیلی به فروش می رسند؛ این در حالی است که مجموعه ی «ارباب حلقه ها» اخیراً توسط مخاطبین سه قاره ی مختلف، به عنوان محبوب ترین و تأثیرگذارترین کتاب کل تاریخ انتخاب شد.

کلیشه ها و موضوعات مشترک همیشه در این ژانر به چشم خواهند خورد: پسری روستایی که رسالتی بزرگ بر دوش دارد، جادوگری خردمند، دختری جوان و نابغه و اربابی شیطانی که قصد نابودی و به آشوب کشیدن دنیا را دارد. اما مسلماً همه ی آثار فانتزی به این موضوعات خلاصه نمی شوند. داستان هایی تاریک و مخوف، ضدقهرمانانی شرور و قهرمانانی نه سفید و نه سیاه به رمان های این ژانر، عمق و معنایی منحصر به فرد می بخشند. تم ها و موضوعات جهانی، جایگاه مستحکم و ویژه ای در آثار فانتزی دارند و گرچه شخصیت ها و دنیاها در این عناوین تغییر می کنند، همگی شان در داشتن هدفی اساسی مشترک هستند: خلق داستان هایی در مورد انسانیت و هر آن چه که مستلزم آن است.

dastannevis.com
برای نوشتن سه چیز لازم است:

۱) داشتن یک داستان خوب برای تعریف کردن

۲) دانستن اینکه چطور آن را تعریف کنی

۳) و سوم که از همه مهم تر است، شوق تعریف کردن آن داستان


خوان مارسه -نویسنده ی اسپانیایی


#کارگاه_داستان_نویسی_

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
هایدی

سال‌های خانه به‌ دوشی و یادگیری هایدی، که معمولا به اختصار هایدی نامیده می‌شود، نام یک رمان اثر یوهانا اشپیری، نویسنده‌ی سوئیسی است. این رمان به زندگی دختر نوجوانی می‌پردازد که در آلپ سوئیس از پدربزرگ خود مراقبت می‌کند. این داستان نخستین‌بار در سال ۱۸۸۰ در قالب کتابی با نام برای بچه‌ها و آن‌هایی که بچه‌ها را دوست دارند نوشته شد. دو کتاب دنباله این داستان به نام‌های هایدی بزرگ می‌شود و بچه‌های هایدی توسط چارلز تریتن مترجم انگلیسی اثر اصلی، نوشته شدند. کتاب‌های هایدی از معروف‌ترین آثار ادبیات سوئیس در جهان به‌شمار می‌روند.

یوهانا اشپیری در ۱۲ ژوئن ۱۸۲۸ در هیرزل سوئیس در یک خانواده‌ی پرجمعیت متولد شد‌. در سال ۱۸۵۲ با وکیلی به نام برنهارد ازدواج کرد که ثمره‌ی ازدواج آن‌ها پسری به نام برنارد بود‌. یوهانا، در سال ۱۸۸۴ بر اثر یک حادثه‌ی دلخراش همسر و تنها فرزندش را از دست داد و از آن زمان با نوشتن داستان‌های بسیار به انجام کارهای خیریه پرداخت‌. وی در ۷ ژوئیه سال ۱۹۰۱ در زوریخ سوئیس چشم از جهان فرو بست‌. در سال ۲۰۰۱ هم‌زمان با یکصدمین سالگرد درگذشت خالق رمان هایدی‌، سکه‌های یادبودی به ارزش ۲۰ فرانک سوئیس از طرف انجمن ادبی سوئیس منتشر و همچنین به احترام او تمبر پستی یادبودی چاپ شد.

تاکنون فیلم‌ها، مجموعه‌های تلویزیونی و انیمیشن‌های زیادی بر پایه داستان هایدی ساخته شده‌اند. همچنین یک منطقه توریستی در سوئیس به نام هایدی‌لند نام‌گذاری شده‌است.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
پشیمان‌ترین آدم‌های عالم آنهایی هستند که ندای کار خلاق را از درونشان شنیدند، طغیان و سربرآوردن قدرت خلاقه‌شان را حس کردند و زمان و انرژی‌ برای آن نگذاشتند.

ماریا پوپوا

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇