داستان نویس نوجوان
1.19K subscribers
12.5K photos
1.01K videos
42 files
17.4K links
تجربه خوب نوشتن!
کانال رسمی داستان نویس نوجوان
آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی

آدرس وب‌سایت:
dastannevis.com
آدرس ایمیل پشتیبانی:
support@dastannevis.com
ارتباط با ما و تبلیغات:
@ashkanhasebi
@firouzirad
Download Telegram
۶ روش برای خلق شخصیت‌های جذاب داستانی


۱. در صحنه ابتدایی داستان اطلاعات بیشتری از بیان ظاهر شخصیت به مخاطب بدهید. به این نکته توجه‌داشته باشید که قرار است برای شخصیت شما از جایی که داستان شروع می‌شود تا جایی که به پایان می‌رسد، تغییری رخ ‌دهد.



۲. لیستی تهیه کنید تا از آن برای تقویت معرفی شخصیت هایتان استفاده کنید. برای هر شخصیت برچسب‌هایی انتخاب کنید. حقه باز است؟ بی‌فکر است؟ غیر قابل اعتماد است؟ یا ترسو؟ می‌توانید از برچسب‌های متناقض هم استفاده کنید تا لایه‌های عمیق‌تر شخصیت را درک کنیم.



۳.موقعیت‌هایی را در اختیار ما بگذارید که شخصیت را تحسین کنیم یا با او همدردی کنیم.



۴. به هر شخصیت‌ چهارخصلت راز، آسیب‌پذیری، تناقض،‌ خواسته و میل بدهید. این کمک ‌می‌کند تا شخصیت‌هایتان باورپذیرتر شود.



۵. شخصیت مخالفی خلق کنید تا شخصیت‌ها با هم درگیر شوند. اگر همه شخصیت‌ها در داستان با هم موافق باشند حاصل خلق صحنه‌های بی‌روح و ملال آور است.



۶. از محیط و ‌فضای اطراف شخصیت‌ها استفاده کنید. راهایی پیدا کنید که در صحنه درگیری و تعلیق به وجود بیاورید. مثلا وسط سؤال جواب، شخصیت از طرف فردی برای کاری فوری احضار می‌شود یا تلفن زنگ می‌خورد و داستان به تعلیق می‌افتد.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🌻🍃🌾

ساعتم لحظه ها را کند کن

کتاب ها در انتظار خواندند

dastannevis.com
اختیار را کشتیم
و قورتش دادیم با کمی جبر.
قسمتِ اختیار
مُردن بود

#دژم

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
شاهنامه - قسمت ۲۶
داستان نویس نوجوان
#داستان_شبانه 🌙
🔹 شاهنامه
🔸 قسمت ۲۶
🎙 راوی: ایران‌دخت

داستان نویس نوجوان 😎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جیمز پترسون

چطور بنویسیم؟

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
حتی در صحنه هایی که شخصیت های موافق و متحد هم حضور دارند، مثلا در صحنه ای که دو شخصیت بایک هدف مشترک‌اند، باید تنش وجود داشته باشد. در غیر اینصورت حاصل کار شما صحنه ای پر از گفتگوهای خسته کننده برای تبادل اطلاعات بین دو نفر خواهدشد. حتی در صحنه های آرام می‌شود افکار و دیدگاههای شخصیت را که بیانگر نگرانی و اضطراب های اوست در صحنه برملا کرد و تنش احساسی صحنه را بالا برد.

جیمز اسکات بل
طرح و ساختار رمان

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال۱۳۹۶ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱
dastannevis.com
در این دنیا نوشتن می‌تواند به شما لذت دیدن دارکوبی را بدهد که در تنه درخت، سوراخی برای آشیانه ساختن شما ایجاد می‌کند تا به خود بگویید «این مأوای من است، خانه من است، جایی که به آن تعلق دارم.» این آشیانه شاید کوچک و تاریک است اما از آن شماست.

آن لموت
پرنده به پرنده

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
دیوارنوشت‌های یک نویسنده


رولد دال از آن دست نویسنده‌هایی است که از میز کنار صندلی و دیوار پشت آن، به عنوان دفترچه خاطرات استفاده می‌کند. او یادداشت‌ها و ایده‌های یک‌خطی‌اش را روی کاغذهای کوچک می‌نویسد و به دیوار نصب می‌کند و داستان‌هایش را به تدریج کامل می‌کند.

درباره نوشتن داستان‌هایش می‌گوید :«نویسندگی مانند قدم نهادن در یک پیاده‌روی طولانی است. در طول این پیاده‌روی، شما نخستین منظره‌ای را که می‌بینید، درباره‌اش یادداشت می‌کنید، سپس کمی جلوتر می‌روید، به بالای تپه‌ای می‌رسید، آن را هم یادداشت می‌کنید و به همین ترتیب هر روز ادامه می‌دهید و از زاویه‌های مختلف، همان چشم‌انداز را می‌بینید. وقتی به قله‌ی بلندترین کوه می‌رسید، کتاب به پایان می‌رسد.‌ چرا که از آن بالا بهترین منظره را خواهید دید. همه چیز را در کنار هم می‌بینید. اما این مسیر، بسیار طولانی و حرکت، بسیار کُند است.

ممکن است شما به مدت یک سال در این سو و آن سو پرسه بزنید تا بذر ایده‌ای خوب پیدا کنید. وقتی ایده‌ای خوب پیدا می‌کنم، سریع آن را یادداشت می‌کنم تا از یادم نرود. اما عجله‌ نمی‌کنم و بلافاصله شروع به نوشتن داستان نمی‌کنم. خیلی با دقت دور و بر آن بذر ایده قدم می‌زنم و نگاهش می‌کنم. آن را بو می‌کنم تا ببینم آیا این بذر قابل رشد است یا نه. چرا که وقتی شروع به نوشتن داستان کردید، قدم به سفری یک ساله گذاشته‌اید و این تصمیمی بزرگ است.

هر داستان من حدود شش ماه طول می‌کشد. هر روز صبح و هفت روز هفته کار می‌کنم. از ده صبح تا موقع ناهار و از چهار تا ۶ بعدازظهر. به نویسنده‌هایی که سریع کار می‌کنند، اعتماد ندارم. البته «دی اچ لورنس» یک استثنا بود. او نبوغ داشت. موضوع مهم این است که شتاب نکنم. معمولا شش ماه تا یک سال زمان می‌برد تا داستانی بنویسم و اولین صفحه آن بیش از همه‌، شاید نزدیک به یک ماه وقت می‌برد.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
آیا شروع داستان بیش از حد کند نیست؟

پنجاه کلمه نخست داستان خود را روی یک ورق کاغذ سفید بنویسید و روز بعد نگاهی سریع ‌به آن بیندازید. به همان طریق که خواننده ضمن ورق زدن مجله این کار را می‌کند. اگر کلمات شما را به خود جلب نمی‌کند و فقط باعث تأسف‌ می‌شوند، چیز بیشتری در آن وجود ندارد و بهتر است فورا آن را عوض کنید. شاید تعداد خوانندگان بالقوه‌ای که طی پنجاه کلمه نخست داستان از دست می‌روند، بیشتر از هر قسمت دیگر داستان باشد.

آلن اکرت

از مقاله «فهرستی از اشکالات احتمالی داستان‌هایی که خریدار ندارند»

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
کتاب بلندی‌های بادگیر، تنها رمان امیلی برونته است که شهرتی جهانی یافته‌ است. امیلی برونته خواهر کوچک‌تر شارلوت برونته و خواهر بزرگ‌تر ان برونته بود که آن‌ها نیز امروزه از بزرگ‌ترین نویسندگان کلاسیک جهان به حساب می‌آیند.

کتاب بلندی‌ های بادگیر در سال ۱۸۴۷ منتشر شد، اما آن زمان با استقبال فوری خوانندگان روبه‌رو نشد. یک سال بعد، یعنی در سال ۱۸۴۸، امیلی برونته بر اثر بیماری سل از دنیا رفت.

این رمان داستان عشق آتشین ولی مشکل‌دار میان هیث کلیف و کترین ارنشاو است و این‌که این عشق نافرجام چگونه سرانجام این دو عاشق و بسیاری از اطرافیانشان را به نابودی می‌کشاند. هیث‌کلیف کولی‌زاده‌ای است که موفق به ازدواج با کتی نمی‌شود و پس از مرگ کتی به انتقام‌گیری روی می‌آورد. داستان رمان از زبان خدمتکار عمارت برای مسافری به نام لاک‌وود تعریف شده‌است و او آن را به اول شخص روایت می‌کند.

در بخشی از کتاب بلندی‌های بادگیر می‌خوانیم:

براى لحظه‌اى فکر کردم او خطاب به من سخن مى‌گوید و در حالى‌که بسیار خشمگین بودم، به سوى این آدم رذل سالخورده پیش رفتم و چیزى نمانده بود که با لگد او را از اتاق بیرون بیندازم. اما خانم هیت‌کلیف با جوابى که داد، مرا متوقف کرد. او گفت: پیرمرد ریاکار نفرت‌انگیز! وقتى اسم جهنم را مى‌آورى نمى‌ترسى از این که خودت هم به آن‌جا بروى؟ به تو اخطار مى‌کنم که از عصبانى کردن من بپرهیزى والا بلایى به سرت مى‌آورم که حظ کنى. صبر کن ببینم جوزف، ببین.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از داستان‌های شاهنامه (ضحاک) که در آمریکا منتشر شده است!!!

چقدر جای چنین آثاری در کشورمان خالی است...

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🌷 شخصیت پردازی

1️⃣ پرداخت مستقیم ویژگی های شخصیت ها معمولا در داستان هایی صورت می گیرد که تعداد آنها زیاد باشد و نویسنده در طول داستان، مجال پرداخت غیر مستقیم مشخصات آنها را پیدا نکند به همین جهت خصوصیات آنها را در یک یا دو جمله از زبان خود یا از زبان شخصیت های داستان بیان می کند. در داستان هایی که یک یا دو شخصیت اصلی دارند، این کار از قوت داستان می کاهد و نویسنده باید غیر مستقیم - یعنی از طریق گفتار و کردار آن شخصیت ها - به آنها بپردازد.

2️⃣ در داستانهایی که تعداد شخصیت ها زیاد است باید خصوصیات آنهایی را بیان کرد که در داستان نقش اصلی دارند. در غیر این صورت، باعث پراکندگی ذهن خواننده می شود.

3️⃣ نباید همه ی لحظاتی را که بر شخصیت های داستان می گذرد، با ذکر جزییات در داستان بیاوریم، بلکه تنها به لحظاتی باید پرداخت که در آن زمان، حوادث خاص - که در طرح داستان نقشی داشته باشند - اتفاق می افتد. از لحظات دیگر به راحتی و تنها با اشاره می توان گذشت.

4️⃣ داستان هایی که از زبان اول شخص تعریف می شود، داستان های عاطفی و دارای فضای صمیمانه اند و داستان هایی که از زبان سوم شخص به آنها پرداخته می شود، داستان های حادثه ای هستتد و بهتر است که جایگاه این دو رعایت شود.


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
موتور محرکهٔ نوشتن داستان

«فکر نمی‌کنم کسی بتواند بدون نظم استثنایی کتابی ارزشمند بنویسد.»

گابریل گارسیا مارکز

امروز دو صفحه نوشتم و یک صفحه را حذف کردم. چیزی به پایان داستانم نمانده است و از این بابت خوشحالم. نویسندگی علاوه بر الهام نیاز به نظم و انضباط دارد و اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم نقل قول پیکاسو در این باره به هدف نزدیکتر است: «الهام تنها پس از پشتکار و کارسخت به سراغتان می‌آید.»

اما حتی اگر زمان زیادی برای نوشتن ندارید یادداشت‌های روزانه را از دست ندهید. نوشتن منظم خاطرات روزانه روی کاغذ، انرژی نوشتن شما را تأمین می‌کند. موضوع بسیاری از داستان‌هایم در همان یک ربعی شکل گرفته که مشغول نوشتن یادداشت‌های روزانه بوده‌ام. وقتی موضوع برای فکر کردن و پر و بال دادن به تخیل‌تان پیدا شود سرانجام وقت و انگیزه نوشتن هم از پی آن می‌آید و به قول معروف می‌توانید با دکمه لباس بدوزید.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
✍️تمرین:

در این مورد آزادانه بنویسید:

بعد از ناهار به دنبالشان رفتم. جای خیلی باصفایی چادر زده بودند...


dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
وقتی می‌خواهید بچه‌ها را به ادبیات علاقه‌مند کنید باید چیزی برای گفتن داشته باشید؛ یا به اندازه شهرزاد هزار و یک شب، قصه‌گویی بدانید یا داستانی مانند پینوکیو در قفسه کتاب‌ها داشته باشید و به فرزندتان هدیه دهید.

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
پینوکیو خود را انداخت روی صندلی و
جفت پاهای خیسش را گذاشت روی بخاری که پر از ذغال بود و داشت گروگر می‌سوخت. هنگامی که در خواب خوش بود و خوخورش بلند بود پاهای چوبیش برشته و دودش بلند شد و تا زانوهایش سوخت. وقتی ژپتو در زد، پینوکیو بیدار شد و رفت در کوچه را باز کند که یکهو قایم خورد زمین و در حالی که روی زمین غلت می‌زد، باناراحتی گفت :
باباجان نمی‌توانم در را باز کنم
چرا؟
چون پاهام رو خوردند.
کی پاهاتو خورده؟
گربه
پینوکیو از این‌رو خیال می‌کرد پاهایش را گربه خورده که گربه‌ای را گوشه اتاق دیده بود که داشت با تکه چوبی بازی می کرد.


📚پینوکیو آدمک چوبی

کارلو کلودی

dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇