This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال۱۳۹۶ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
dastannevis.com
dastannevis.com
حرف تازهای برای گفتن نیست یا بسیار کم است؛ تنها زبان است که میتواند یک معنا و مفهوم را از تکرار نجات دهد و برای میلیون بار دیگر آن را جذاب و خواندنی یا شنیدنی کند.
منصور کوشان
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
منصور کوشان
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
پروراندن سوژه داستانی
سوژه یعنی یک فکر بزرگ جذاب. در واقع «سوژهٔ یک سطری گیرا» همان چیزی است که خواننده هنگام ورق زدن کتابها دنبالش میگردد.
فکر بزرگ و جذاب داستان شما چیست؟ وقتی سوژه را انتخاب کردید، زمانی بگذارید و به ایراد اساسی سوژه تان فکر کنید. منظور نگاه کردن به آن از زاویه منفی است. ایرادی که فکر میکنید به آن دلیل، دست گرفتن و کار کردن آن سوژه، نوعی خطر کردن است. معنی این حرف این نیست که شما خودتان را از شر این سوژه خلاص کنید بلکه منظور این است که بر فرض چنین چیزی، میتوانید سوژه تان را خوب بپرورانید و تقویت کنید. قبل از اینکه سوژهتان را کار کنید برای اطمینان از خود بپرسید :
آیا شخصیت هایی که در نظر دارید از آن ها در داستان تان استفاده کنید شخصیت های قدیمی و کلیشهای هستند؟
اگر پاسخ شما مثبت است، چگونه میتوانید آنها را جالبتر کنید؟ چه بعد تازهای از این شخصیت ها میتوانید ارائه دهید. دوباره درباره این موضوع آزادانه فکر کنید و فکرهای بکر زیادی در این باره پیدا کنید تا وقتی هم که فهرست بلند بالایی از فکرهای مختلف را در این باره یادداشت نکردهاید، هیچ کدام از آنها را کنار نگذارید.
آیا عنصر دیگری هست که بتوانید به داستان اضافه و آن را پر کشش کنید؟
به سوژهتان از زوایای مختلف نگاه کنید و ببینید چگونه میتوانید با یکی دو چرخش که در داستان به وجود میآورید کل داستان را زنده و پرنشاط کنید. بله باز باید فهرستی از این چرخشهای داستانی یادداشت کنید. خوب بکنید. سوژه های داستانی هم باید مثل شیرینی و عشق تازه باشد تا واقعا به آدم بچسبد.
آیا مکان داستان شما معمولی است؟
اگر پاسخ تان مثبت است ببینید احتمالا داستان تان در چه جای متفاوت دیگری میتواند اتفاق بیفتد. برای پیدا کردن چنین مکانی باید ببینید از چه نوع پس زمینه یا مکانهایی در داستان ها خیلی زیاد استفاده شده است.
آیا این نوع داستان قبلا کار شده است ؟
تقریبا پاسخ این سؤال همیشه مثبت است. اگر کار شده است، چه عناصری را میتوانید به داستان تان اضافه کنید تا داستان شما خاص و متفاوت بشود. فکر و عناصری را که تاکنون هیچ کس ندیده و از آنها استفاده نکرده پیدا کنید.
با پیدا کردن پاسخهایی برای سوالهای بالا و به کار بستن آنها در سوژهتان، از همان اول کاری کنید که این سوژه در مدت یا مسیر طولانی که میخواهید آن را بنویسید، برایتان ملال آور نشود.
جیمز اسکات بل
📚طرح و ساختار رمان
ترجمه محسن سلیمانی
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
سوژه یعنی یک فکر بزرگ جذاب. در واقع «سوژهٔ یک سطری گیرا» همان چیزی است که خواننده هنگام ورق زدن کتابها دنبالش میگردد.
فکر بزرگ و جذاب داستان شما چیست؟ وقتی سوژه را انتخاب کردید، زمانی بگذارید و به ایراد اساسی سوژه تان فکر کنید. منظور نگاه کردن به آن از زاویه منفی است. ایرادی که فکر میکنید به آن دلیل، دست گرفتن و کار کردن آن سوژه، نوعی خطر کردن است. معنی این حرف این نیست که شما خودتان را از شر این سوژه خلاص کنید بلکه منظور این است که بر فرض چنین چیزی، میتوانید سوژه تان را خوب بپرورانید و تقویت کنید. قبل از اینکه سوژهتان را کار کنید برای اطمینان از خود بپرسید :
آیا شخصیت هایی که در نظر دارید از آن ها در داستان تان استفاده کنید شخصیت های قدیمی و کلیشهای هستند؟
اگر پاسخ شما مثبت است، چگونه میتوانید آنها را جالبتر کنید؟ چه بعد تازهای از این شخصیت ها میتوانید ارائه دهید. دوباره درباره این موضوع آزادانه فکر کنید و فکرهای بکر زیادی در این باره پیدا کنید تا وقتی هم که فهرست بلند بالایی از فکرهای مختلف را در این باره یادداشت نکردهاید، هیچ کدام از آنها را کنار نگذارید.
آیا عنصر دیگری هست که بتوانید به داستان اضافه و آن را پر کشش کنید؟
به سوژهتان از زوایای مختلف نگاه کنید و ببینید چگونه میتوانید با یکی دو چرخش که در داستان به وجود میآورید کل داستان را زنده و پرنشاط کنید. بله باز باید فهرستی از این چرخشهای داستانی یادداشت کنید. خوب بکنید. سوژه های داستانی هم باید مثل شیرینی و عشق تازه باشد تا واقعا به آدم بچسبد.
آیا مکان داستان شما معمولی است؟
اگر پاسخ تان مثبت است ببینید احتمالا داستان تان در چه جای متفاوت دیگری میتواند اتفاق بیفتد. برای پیدا کردن چنین مکانی باید ببینید از چه نوع پس زمینه یا مکانهایی در داستان ها خیلی زیاد استفاده شده است.
آیا این نوع داستان قبلا کار شده است ؟
تقریبا پاسخ این سؤال همیشه مثبت است. اگر کار شده است، چه عناصری را میتوانید به داستان تان اضافه کنید تا داستان شما خاص و متفاوت بشود. فکر و عناصری را که تاکنون هیچ کس ندیده و از آنها استفاده نکرده پیدا کنید.
با پیدا کردن پاسخهایی برای سوالهای بالا و به کار بستن آنها در سوژهتان، از همان اول کاری کنید که این سوژه در مدت یا مسیر طولانی که میخواهید آن را بنویسید، برایتان ملال آور نشود.
جیمز اسکات بل
📚طرح و ساختار رمان
ترجمه محسن سلیمانی
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
آن گاه که کسی معیارِ بود و نبودت باشد ؛
بی شک بود و نبودش مهم می شود ؛
این جاست که مرگ و زندگی به مساله عشق پیوند می خورد
به گونه ای که حضور عشق به تو زندگی می بخشد و نبودش مرگ را!
#آیدا_رنجبر
ارسالی از Aida
داستان نویس نوجوان
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
بی شک بود و نبودش مهم می شود ؛
این جاست که مرگ و زندگی به مساله عشق پیوند می خورد
به گونه ای که حضور عشق به تو زندگی می بخشد و نبودش مرگ را!
#آیدا_رنجبر
ارسالی از Aida
داستان نویس نوجوان
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
دنیا دنبال کتابهای جدید است. خوانندگان میخواهند صداهای غیر معمول را بشنوند، داستانها و شخصیتهای جدید را ببینند. پس فقط بنویسید و این کار را به روش خود انجام دهید.
آن رایس
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
آن رایس
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی گرامی باد.
داستان نویس نوجوان 😎
dastannevis.com
داستان نویس نوجوان 😎
dastannevis.com
ده جمله الهام بخش از نویسندگان بزرگ
نیاز به انگیزه دارید؟ این یکی چطور است؟ وقتی شما نمینویسید ... شخص دیگری همان ایده را مینویسد.
دالتون ترامبو
مکانها و وضعیتی را که بهترین ایدههایتان را در آن گرفتهاید، به خاطر بسپارید. شاید این گوشه دنج و الهام بخش شما باشد.
جویس کارول اوتس
در پیش نویس اول، همیشه به خودم یادآوری میکنم که فقط شن و ماسه را درون جعبه میریزم تا بعداً بتوانم با آن قلعهها را بسازم.
شانون هیل
اگر در مرحلهای گیر کردید، بیرون بروید و قدم بزنید. حتی اگر مشکل را حل نکرده باشید، باز هم ویتامین D دریافت میکنید.
نورا رابرت
بدترین چیز «شکست دوباره» نیست. بدترین چیز این است که بگویید «دیگر نمی خواهم امتحان کنم»
کارلوس کاستاندا
بخوانید و اصلاح کنید، دوباره بخوانید و دوباره تصحیح کنید تا متن شما شبیه افکارتان شود.
ژاک بارزون
اگر صفحاتی که قبلاً نوشتهاید، در حکم مهرهٔ شطرنج باشد، از صحنهای که میخواهید بنویسید عبور کنید. این به باز شدن مسیر دشوار کمک میکند.
ولادیمیر کاپو
همه چیز در ذهن ما کاملتر است. به محض اینکه یک صحنه خاص را برای نوشتن انتخاب کردید، کلمات را یکی پس از دیگری بنویسید، میبینید که اوضاع بدتر میشود اما راه دیگری وجود ندارد، به خودتان اجازه بدهید نسخه بدی از صحنه را ضبط کنید. اما بعدا برگردید و برطرفش کنید.
رابرت کورمر
در بازنویسی گیر کرده اید؟ سعی کنید از صفحات پرینت بگیرید و با مداد قرمز در دست آن را بخوانید.
نیل گیمن
بصری فکر کنید. درباره آنچه اتفاق میافتد ننویسید، درباره آنچه میبینیم بنویسید.
ویلیام ویدلر
dastannevis.com
نیاز به انگیزه دارید؟ این یکی چطور است؟ وقتی شما نمینویسید ... شخص دیگری همان ایده را مینویسد.
دالتون ترامبو
مکانها و وضعیتی را که بهترین ایدههایتان را در آن گرفتهاید، به خاطر بسپارید. شاید این گوشه دنج و الهام بخش شما باشد.
جویس کارول اوتس
در پیش نویس اول، همیشه به خودم یادآوری میکنم که فقط شن و ماسه را درون جعبه میریزم تا بعداً بتوانم با آن قلعهها را بسازم.
شانون هیل
اگر در مرحلهای گیر کردید، بیرون بروید و قدم بزنید. حتی اگر مشکل را حل نکرده باشید، باز هم ویتامین D دریافت میکنید.
نورا رابرت
بدترین چیز «شکست دوباره» نیست. بدترین چیز این است که بگویید «دیگر نمی خواهم امتحان کنم»
کارلوس کاستاندا
بخوانید و اصلاح کنید، دوباره بخوانید و دوباره تصحیح کنید تا متن شما شبیه افکارتان شود.
ژاک بارزون
اگر صفحاتی که قبلاً نوشتهاید، در حکم مهرهٔ شطرنج باشد، از صحنهای که میخواهید بنویسید عبور کنید. این به باز شدن مسیر دشوار کمک میکند.
ولادیمیر کاپو
همه چیز در ذهن ما کاملتر است. به محض اینکه یک صحنه خاص را برای نوشتن انتخاب کردید، کلمات را یکی پس از دیگری بنویسید، میبینید که اوضاع بدتر میشود اما راه دیگری وجود ندارد، به خودتان اجازه بدهید نسخه بدی از صحنه را ضبط کنید. اما بعدا برگردید و برطرفش کنید.
رابرت کورمر
در بازنویسی گیر کرده اید؟ سعی کنید از صفحات پرینت بگیرید و با مداد قرمز در دست آن را بخوانید.
نیل گیمن
بصری فکر کنید. درباره آنچه اتفاق میافتد ننویسید، درباره آنچه میبینیم بنویسید.
ویلیام ویدلر
dastannevis.com
برای با تو بودن
برای یافتن خود
برای دیدن ذات شبهای پاک
از پشت پنجره هایت
از کول دلم بالا میرفتم
گلها را بر دوش باد میدیدم
که چگونه عطر وجودی خود را
به دامان تو میسپارند و فدا میشوند
در میان شبکه های ارغوانیات
اشک سروها
غم جاماندهها
لبخند پروانهها
و خواست کبوترها
جای میگیرد.
از اشک ها صدای شوق میآید
صدایی آشنا
صدای کوچه های دیروز
صدای آهوانی خسته
که به دنبال معشوق خود میگردند.
پنجره
در آغوش دل های تاریک
روزنه هایی به سمت خورشید باز میکند
دوباره
آن دلها میفهمند
معنای رهایی را.
رهایی از چنگال نفس
رهایی از زندان مرگ را.
میفهمند
در آسمان خوفناک شب
ماه تابان طلوع میکند
و از خاک سرد و بی روح زمین
جوانهها،جوانه میزنند
میفهمند
برای پروانه شدن
پروانه بودن کافی نیست.
و میفهمند
هنوز
برای شکافتن پوست ضخیم
ناامیدی
امیدی هست.
#دژم
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
برای یافتن خود
برای دیدن ذات شبهای پاک
از پشت پنجره هایت
از کول دلم بالا میرفتم
گلها را بر دوش باد میدیدم
که چگونه عطر وجودی خود را
به دامان تو میسپارند و فدا میشوند
در میان شبکه های ارغوانیات
اشک سروها
غم جاماندهها
لبخند پروانهها
و خواست کبوترها
جای میگیرد.
از اشک ها صدای شوق میآید
صدایی آشنا
صدای کوچه های دیروز
صدای آهوانی خسته
که به دنبال معشوق خود میگردند.
پنجره
در آغوش دل های تاریک
روزنه هایی به سمت خورشید باز میکند
دوباره
آن دلها میفهمند
معنای رهایی را.
رهایی از چنگال نفس
رهایی از زندان مرگ را.
میفهمند
در آسمان خوفناک شب
ماه تابان طلوع میکند
و از خاک سرد و بی روح زمین
جوانهها،جوانه میزنند
میفهمند
برای پروانه شدن
پروانه بودن کافی نیست.
و میفهمند
هنوز
برای شکافتن پوست ضخیم
ناامیدی
امیدی هست.
#دژم
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
ملت عشق - قسمت هفتم
داستان نویس نوجوان
#داستان_شبانه 🌙
🔹 ملت عشق ❤️
🔸 قسمت هفتم (بخش اول: خاک - قسمت دوم: اللا، بوستون، ۱۸ مه ۲۰۰۸)
📕 پرفروشترین کتاب رمان در ترکیه و ایران
تهیه اختصاصی در داستان نویس نوجوان
داستان نویس نوجوان 😎
🔹 ملت عشق ❤️
🔸 قسمت هفتم (بخش اول: خاک - قسمت دوم: اللا، بوستون، ۱۸ مه ۲۰۰۸)
📕 پرفروشترین کتاب رمان در ترکیه و ایران
تهیه اختصاصی در داستان نویس نوجوان
داستان نویس نوجوان 😎
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال۱۳۹۶ دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
dastannevis.com
dastannevis.com
ده قانون ویلیام شکسپیر برای نوشتن
دکلان بروک
۱. نیازی به اختراع چیز جدیدی نیست. تاریخ، اسطورهها و رمانهای کلاسیک را برای طرح، صحنه، شخصیتها، ساختار، سبک و موضوع تقلید کنید. اگر کسی متوجه این موضوع شد، احترام برانگیز خواهد بود.
۲. بگذارید قهرمان کتابتان جوان باشد.
۳. برای ایجاد شک به اینکه شرور کیست به او قوز دهید. یا بینی قلاب مانند به او بدهید. یا بگذارید پوست تیرهای داشته باشد. اگر میتوانید از هر سه امتیاز استفاده کنید، این کار را انجام دهید.
۴. عنوان خوب نصف کتاب است.
۵. اغراق در واقعیت. پریها، ارواح، جادوگران و هیولاها را در همه جا پراکنده کنید تا حس خوبی ایجاد کنید. اگر از پس سینک آشپزخانه شبحآمیز برمیآیید، به سراغش بروید.
۶. اگر دچار انسداد نویسندگی شدید، به کارهای عجیب و غریب بپردازید. اگر گرفتار شدید، بگویید در حال تحقیق بودید.
۷. هرگز فرصت نوشتن در مورد یک اشتباه را از دست ندهید، این که یک نفر با دیگری اشتباه گرفته شود، زیرا چنین سردرگمی میتواند پنجاه صفحه طول بکشد و اگر هم آنها لباس عوض کنند، یک کتاب کامل خواهید داشت.
۸. لطفاً در هر صفحه بیش از یک مونولوگ نباشد. خوب، البته، اگر خیلی ضروری است، بیش از سه مورد مجاز نیست.
۹. اگر می خواهید سرعت را تنظیم کنید، مخاطب را با فریاد «لعنت به آن» گول بزنید.
۱۰. گاهی اوقات جملات خود را با قافیه تمام کنید. این به شما اجازه میدهد زمان بیشتری فکر مخاطب را به خود مشغول کنید.
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
دکلان بروک
۱. نیازی به اختراع چیز جدیدی نیست. تاریخ، اسطورهها و رمانهای کلاسیک را برای طرح، صحنه، شخصیتها، ساختار، سبک و موضوع تقلید کنید. اگر کسی متوجه این موضوع شد، احترام برانگیز خواهد بود.
۲. بگذارید قهرمان کتابتان جوان باشد.
۳. برای ایجاد شک به اینکه شرور کیست به او قوز دهید. یا بینی قلاب مانند به او بدهید. یا بگذارید پوست تیرهای داشته باشد. اگر میتوانید از هر سه امتیاز استفاده کنید، این کار را انجام دهید.
۴. عنوان خوب نصف کتاب است.
۵. اغراق در واقعیت. پریها، ارواح، جادوگران و هیولاها را در همه جا پراکنده کنید تا حس خوبی ایجاد کنید. اگر از پس سینک آشپزخانه شبحآمیز برمیآیید، به سراغش بروید.
۶. اگر دچار انسداد نویسندگی شدید، به کارهای عجیب و غریب بپردازید. اگر گرفتار شدید، بگویید در حال تحقیق بودید.
۷. هرگز فرصت نوشتن در مورد یک اشتباه را از دست ندهید، این که یک نفر با دیگری اشتباه گرفته شود، زیرا چنین سردرگمی میتواند پنجاه صفحه طول بکشد و اگر هم آنها لباس عوض کنند، یک کتاب کامل خواهید داشت.
۸. لطفاً در هر صفحه بیش از یک مونولوگ نباشد. خوب، البته، اگر خیلی ضروری است، بیش از سه مورد مجاز نیست.
۹. اگر می خواهید سرعت را تنظیم کنید، مخاطب را با فریاد «لعنت به آن» گول بزنید.
۱۰. گاهی اوقات جملات خود را با قافیه تمام کنید. این به شما اجازه میدهد زمان بیشتری فکر مخاطب را به خود مشغول کنید.
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
نویسنده روزی که تصمیم بگیرد هیچکس دیگری را خشنود نکند، نبوغ خود را کشف میکند.
آندره مالروکس
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
آندره مالروکس
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🍃🌸🍃
روی متن خود، کار کنید.
سبک عمدتا نتیجه سالها پشتکار و تلاش آگاهانه است. برای اینکه سبک خودتان را پیدا کنید چه کار میتوانید انجام دهید؟ چند توصیه وجود دارد که مثل نقشه راه است و به شما کمک می کند تا بدانید زیاد از مسیر پرت نشدهاید و وقتتان را هدر نمیدهید:
یک توصیه جهانی درباره نوشتن میگوید: «بهتر است یک چیز را بنویسید تا بفهمید چه چیزی، برای چه کسی، چرا و چه زمانی اتفاق میافتد.» نوشتن زبالههای مزخرف فراوان، میتواند جریانی از آگاهی به وجود بیاورد تا از طرحتان رمزگشایی کنید. اگر ایده و طرح کاملی وجود نداشته باشد با تعداد زیادی کلمه و جمله، ایده و طرح به صورت واضح ظاهر میشوند. اگر چه این کار (نوشتن بدون درک واضح از چرایی داستان) سبکی به وجود نمیآورد اما اگر پشتکار داشته باشید و روی متنتان کار کنید، سرانجام سبک شما شکل میگیرد.
روند پیشرفت سبکتان، شامل پنجاصل است:
۱. خود واقعیتان باشید، سعی نکنید خود را با کسی مقایسه کنید. عمل کردن به این توصیه اغلب اوقات سختترین کار است؛
۲. آنچه را که میخواهی بگویی، بگو و تلاش کن بدانی چه میخواهی بگویی؛
۳.درک کن برای چه کسی میخواهی بگویی؛
۴. روش مناسب برای بیان آن پیدا کن؛
۵. از نوشتن لذت ببر.
به این ترتیب با هر جمله جدید میفهمید که طرح مناسب شما کدام است و شیوه نویسندگی شما آگاهانه شکل می گیرد.
در اینجا ممکن است افراط و تفریط به وجود بیاید. از یک طرف باید آنچه را که فکر می کنید درست است انجام دهید و
از طرف دیگر باید به یاد داشته باشید که چه کسی ممکن است آن را بخواند. بنابراین ، پیدا کردن تعادل مهم است.
و هنوز نکته اصلی این است که در مسیر پیش بروید و از آن لذت ببرید. از شخصیتها، از رشد اندیشهتان، از افکار واز هر کلمه. و به تدریج و بخش به بخش، کار آگاهانه به این واقعیت منجر میشود که سبکتان شکل بگیرد.
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
روی متن خود، کار کنید.
سبک عمدتا نتیجه سالها پشتکار و تلاش آگاهانه است. برای اینکه سبک خودتان را پیدا کنید چه کار میتوانید انجام دهید؟ چند توصیه وجود دارد که مثل نقشه راه است و به شما کمک می کند تا بدانید زیاد از مسیر پرت نشدهاید و وقتتان را هدر نمیدهید:
یک توصیه جهانی درباره نوشتن میگوید: «بهتر است یک چیز را بنویسید تا بفهمید چه چیزی، برای چه کسی، چرا و چه زمانی اتفاق میافتد.» نوشتن زبالههای مزخرف فراوان، میتواند جریانی از آگاهی به وجود بیاورد تا از طرحتان رمزگشایی کنید. اگر ایده و طرح کاملی وجود نداشته باشد با تعداد زیادی کلمه و جمله، ایده و طرح به صورت واضح ظاهر میشوند. اگر چه این کار (نوشتن بدون درک واضح از چرایی داستان) سبکی به وجود نمیآورد اما اگر پشتکار داشته باشید و روی متنتان کار کنید، سرانجام سبک شما شکل میگیرد.
روند پیشرفت سبکتان، شامل پنجاصل است:
۱. خود واقعیتان باشید، سعی نکنید خود را با کسی مقایسه کنید. عمل کردن به این توصیه اغلب اوقات سختترین کار است؛
۲. آنچه را که میخواهی بگویی، بگو و تلاش کن بدانی چه میخواهی بگویی؛
۳.درک کن برای چه کسی میخواهی بگویی؛
۴. روش مناسب برای بیان آن پیدا کن؛
۵. از نوشتن لذت ببر.
به این ترتیب با هر جمله جدید میفهمید که طرح مناسب شما کدام است و شیوه نویسندگی شما آگاهانه شکل می گیرد.
در اینجا ممکن است افراط و تفریط به وجود بیاید. از یک طرف باید آنچه را که فکر می کنید درست است انجام دهید و
از طرف دیگر باید به یاد داشته باشید که چه کسی ممکن است آن را بخواند. بنابراین ، پیدا کردن تعادل مهم است.
و هنوز نکته اصلی این است که در مسیر پیش بروید و از آن لذت ببرید. از شخصیتها، از رشد اندیشهتان، از افکار واز هر کلمه. و به تدریج و بخش به بخش، کار آگاهانه به این واقعیت منجر میشود که سبکتان شکل بگیرد.
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
🍃🌸🍃
«رمز و راز غلبه بر اعتماد بنفس پایین در نوشتن»
گفته شده تولستوی با سالهای سال نوشتن دربارۀ خودش، اعتماد به نفس لازم را برای نوشتن شاهکارهایش به دست آورد.
رضا بابایی هم گفته است:
راز زیبانویسی در آسانگیری و بسیار نویسی است. اگر بر خود سخت بگیریم و خود را وادار به آفرینشهای مصنوعی و نفسگیر کنیم، دیر یا زود قلم را بر زمین خواهیم گذاشت.
آن لموت درباره بهترین روش نوشتن میگوید: مینشینی و سعی میکنی که هر روز وتقریبا در یک زمان مشخص به عنوان مثال نه صبح یا ده شب هر روز بنویسی. این بهترین شیوهای است که شما ناخودآگاه خود را برای آن آموزش میدهید. سپس برای یکساعت که به نقطهای مینگری خمیازهای میکشی و دوباره به کاغذ نگاه میکنی. یک صفحه، یک مکان، یک شخصیت که در میان هیاهوی بسیار سعی در گفتنش داری را آغاز میکنی و کلمات را مانند دانه های تسبیح به نخ میکشی تا داستانی بازگوشود.
بنابراین تنها راه غلبه بر اعتماد بنفس پایین در نوشتن این است که هر روز کمی بنویسیم. برنامهٔ نوشتن دیروز من یک داستان کوتاه بود که با تصویر یک نویسنده در یک اتاق و پشت میز تحریر شروع شد. شخصیت های دیگر داستان هم یک عنکبوت و یک غول بودند که با حرفها و سرو صداهای شان نمیگذارند او بنویسد و از آنجا که یک داستان نویس باید روزانه به طور متوسط چهار داستان بخواند در حال خواندن مجموعه داستان«حافظهپروانهای» بهناز علیپور هستم. شما به عنوان نویسنده روزانه چند داستان میخوانید؟
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
«رمز و راز غلبه بر اعتماد بنفس پایین در نوشتن»
گفته شده تولستوی با سالهای سال نوشتن دربارۀ خودش، اعتماد به نفس لازم را برای نوشتن شاهکارهایش به دست آورد.
رضا بابایی هم گفته است:
راز زیبانویسی در آسانگیری و بسیار نویسی است. اگر بر خود سخت بگیریم و خود را وادار به آفرینشهای مصنوعی و نفسگیر کنیم، دیر یا زود قلم را بر زمین خواهیم گذاشت.
آن لموت درباره بهترین روش نوشتن میگوید: مینشینی و سعی میکنی که هر روز وتقریبا در یک زمان مشخص به عنوان مثال نه صبح یا ده شب هر روز بنویسی. این بهترین شیوهای است که شما ناخودآگاه خود را برای آن آموزش میدهید. سپس برای یکساعت که به نقطهای مینگری خمیازهای میکشی و دوباره به کاغذ نگاه میکنی. یک صفحه، یک مکان، یک شخصیت که در میان هیاهوی بسیار سعی در گفتنش داری را آغاز میکنی و کلمات را مانند دانه های تسبیح به نخ میکشی تا داستانی بازگوشود.
بنابراین تنها راه غلبه بر اعتماد بنفس پایین در نوشتن این است که هر روز کمی بنویسیم. برنامهٔ نوشتن دیروز من یک داستان کوتاه بود که با تصویر یک نویسنده در یک اتاق و پشت میز تحریر شروع شد. شخصیت های دیگر داستان هم یک عنکبوت و یک غول بودند که با حرفها و سرو صداهای شان نمیگذارند او بنویسد و از آنجا که یک داستان نویس باید روزانه به طور متوسط چهار داستان بخواند در حال خواندن مجموعه داستان«حافظهپروانهای» بهناز علیپور هستم. شما به عنوان نویسنده روزانه چند داستان میخوانید؟
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
ویژگی های نثر ادبی
نثر یکی از حوزه های گسترده و عظیم ادب فارسی است که ابعاد، ویژگی ها و تحولات آن به اندازه شعر بررسی و مطالعه نشده است.
نثر در لغت به معنی پراکندگی و پراکندن و در اصطلاح سخنی است که مقید به وزن و قافیه نباشد. در اینگونه سخن، سخن در نظام خواندن با خواننده، در رابطه ای خیال انگیز قرار می گیرد، آن چنان که با خواندن متن، دنیای خیالی شگفت انگیزی در ذهن خواننده باز آفریده می شود.
ازشاخه های مهم نثر، نثر شاعرانه (ادبی) و قطعه ادبی است. این دو نوع نثر در نهان ما کاربرد فراوان یافته اند و بخشی از آثار مهم امروز به این گونه نثر تعلق دارند. در نثر شاعرانه حال و هوای نثر، مفاهیم منطقی و گزارشی و حقایق غیر شعری جامه قافیه (سجع) و صناعات شعری را به تن کرده است. مثل کلیله و دمنه نصرالله منشی و مرزبان نامه سعدالدین وراوینی در ادب فارسی.
ویژگی های نثر ادبی :
1- جز موضوع، واژه و عبارت نیز مقصود نویسنده اند؛ گاه درنگ در واژه ها و رنگ و آهنگ بخشیدن به عبارات آن قدر برای نویسنده مهم می شود که همپای موضوع و حتی پر رنگ تر از آن، مدار و محور قلم نویسنده قرار می گیرد.
2- خواننده در برخورد با نثر ادبی و شاعرانه، درگیر روابط و شبکه های زیبا شناسانه متن می شود. یعنی در عین پرداختن به موضوع (مقصد)، راه را نیز فراموش نمی کند.
3- نثر ادبی و شاعرانه، اگر معتدل و هنرمندانه باشد یعنی نویسنده به تکلف و تصنع در استفاده از آرایه های ادبی نیفتد، بر کشش و جاذبه متن می افزاید و خستگی و ملال را از خواننده می زداید. در نثر شاعرانه امروز، گیرایی باعث می شود که گاه یک اثر یا کتاب، خواندنی تر شود و خواننده هم چون مسافری که از جاده ای سر سبز با چشم اندازهای زیبا می گذرد و طول راه را احساس نمی کند.
تفاوت نثر ادبی دیروز و نثر ادبی امروز :
بخش مهم و درخشانی از ادبیات گذشته ما دارای نثر ادبی و شاعرانه هستند. آثار نثر گذشته که با شاخصه مسجع بودن شناخته می شوند و نثری شاعرانه دارند به چند دسته کلی تقسیم می شوند:
1- نثرهای تعلیمی مانند گلستان
2- نثرهای داستانی مانند کلیله و دمنه و مرزبان نامه
3- مقامات مانند مقامات حمیدی
4- نثرهای صوفیانه مانند تذکرة الاولیا
5 - نثرهای تاریخی مانند جهانگشای جوینی
نثر ادبی دیروز سرشار از سجع، جناس، ایهام و دیگر آرایه های بدیعی در کنار آرایه های بیانی مانند تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه است. اما نثر ادبی امروز به بهره گیری از عناصر شاعرانه و آرایه های ادبی نه به شیوه ی نثر ادبی دیروز ، با ساخت و بافتی روان، به طرح موضوع می پردازد.
در نثر ادبی امروز ، سجع تکیه گاه جدی نویسنده نیست. اگر هم در سیر نوشته، سجعی دیده شود بسیار طبیعی به کار می رود. استفاده از سجع در روزگار ما عمدتاً در نوشته های طنزآمیز رواج دارد.
نثر ادبی امروز با بهره گیری از واژه های خوش آهنگ، تصویرهای بدیع و بافت و ساختی روان و زیبا و تاثیرگذار ، با مخاطب ارتباط برقرار می کند.
نمونه ای از نثر ادبی :
کویر! کویر نه تنها نیستان من و ما است که نیستان ملت ما است و روح و اندیشه و مذهب و عرفان و ادب و بینش و زندگی و سرشت و سرگذشت و سرنوشت ما همه است. کویر! این تاریخی که در صورت جغرافیا ظاهر شده است.
این عظمت بیکرانه مرموزی که نومید و خاموش، خود را به تسلیم، پهن بر خاک افکنده است. خشک، بی آبی و آبادی ای، بی قله مغرور بلندی، بی زمزمه شاد جویباری ،... چشم ها را با دست سایه می کنند تا کویر نبیند، نبیند که می بیند. نداند که می داند! گاه طوفانی بر می خیزد و خاک بر افلاک می افشاند و آسمان را تیره می دارد و روستاها را بر می آشوبد و چون فروکش می کند، از آن پس، باز چهره کویر، همچنان که بود ...
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇
نثر یکی از حوزه های گسترده و عظیم ادب فارسی است که ابعاد، ویژگی ها و تحولات آن به اندازه شعر بررسی و مطالعه نشده است.
نثر در لغت به معنی پراکندگی و پراکندن و در اصطلاح سخنی است که مقید به وزن و قافیه نباشد. در اینگونه سخن، سخن در نظام خواندن با خواننده، در رابطه ای خیال انگیز قرار می گیرد، آن چنان که با خواندن متن، دنیای خیالی شگفت انگیزی در ذهن خواننده باز آفریده می شود.
ازشاخه های مهم نثر، نثر شاعرانه (ادبی) و قطعه ادبی است. این دو نوع نثر در نهان ما کاربرد فراوان یافته اند و بخشی از آثار مهم امروز به این گونه نثر تعلق دارند. در نثر شاعرانه حال و هوای نثر، مفاهیم منطقی و گزارشی و حقایق غیر شعری جامه قافیه (سجع) و صناعات شعری را به تن کرده است. مثل کلیله و دمنه نصرالله منشی و مرزبان نامه سعدالدین وراوینی در ادب فارسی.
ویژگی های نثر ادبی :
1- جز موضوع، واژه و عبارت نیز مقصود نویسنده اند؛ گاه درنگ در واژه ها و رنگ و آهنگ بخشیدن به عبارات آن قدر برای نویسنده مهم می شود که همپای موضوع و حتی پر رنگ تر از آن، مدار و محور قلم نویسنده قرار می گیرد.
2- خواننده در برخورد با نثر ادبی و شاعرانه، درگیر روابط و شبکه های زیبا شناسانه متن می شود. یعنی در عین پرداختن به موضوع (مقصد)، راه را نیز فراموش نمی کند.
3- نثر ادبی و شاعرانه، اگر معتدل و هنرمندانه باشد یعنی نویسنده به تکلف و تصنع در استفاده از آرایه های ادبی نیفتد، بر کشش و جاذبه متن می افزاید و خستگی و ملال را از خواننده می زداید. در نثر شاعرانه امروز، گیرایی باعث می شود که گاه یک اثر یا کتاب، خواندنی تر شود و خواننده هم چون مسافری که از جاده ای سر سبز با چشم اندازهای زیبا می گذرد و طول راه را احساس نمی کند.
تفاوت نثر ادبی دیروز و نثر ادبی امروز :
بخش مهم و درخشانی از ادبیات گذشته ما دارای نثر ادبی و شاعرانه هستند. آثار نثر گذشته که با شاخصه مسجع بودن شناخته می شوند و نثری شاعرانه دارند به چند دسته کلی تقسیم می شوند:
1- نثرهای تعلیمی مانند گلستان
2- نثرهای داستانی مانند کلیله و دمنه و مرزبان نامه
3- مقامات مانند مقامات حمیدی
4- نثرهای صوفیانه مانند تذکرة الاولیا
5 - نثرهای تاریخی مانند جهانگشای جوینی
نثر ادبی دیروز سرشار از سجع، جناس، ایهام و دیگر آرایه های بدیعی در کنار آرایه های بیانی مانند تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه است. اما نثر ادبی امروز به بهره گیری از عناصر شاعرانه و آرایه های ادبی نه به شیوه ی نثر ادبی دیروز ، با ساخت و بافتی روان، به طرح موضوع می پردازد.
در نثر ادبی امروز ، سجع تکیه گاه جدی نویسنده نیست. اگر هم در سیر نوشته، سجعی دیده شود بسیار طبیعی به کار می رود. استفاده از سجع در روزگار ما عمدتاً در نوشته های طنزآمیز رواج دارد.
نثر ادبی امروز با بهره گیری از واژه های خوش آهنگ، تصویرهای بدیع و بافت و ساختی روان و زیبا و تاثیرگذار ، با مخاطب ارتباط برقرار می کند.
نمونه ای از نثر ادبی :
کویر! کویر نه تنها نیستان من و ما است که نیستان ملت ما است و روح و اندیشه و مذهب و عرفان و ادب و بینش و زندگی و سرشت و سرگذشت و سرنوشت ما همه است. کویر! این تاریخی که در صورت جغرافیا ظاهر شده است.
این عظمت بیکرانه مرموزی که نومید و خاموش، خود را به تسلیم، پهن بر خاک افکنده است. خشک، بی آبی و آبادی ای، بی قله مغرور بلندی، بی زمزمه شاد جویباری ،... چشم ها را با دست سایه می کنند تا کویر نبیند، نبیند که می بیند. نداند که می داند! گاه طوفانی بر می خیزد و خاک بر افلاک می افشاند و آسمان را تیره می دارد و روستاها را بر می آشوبد و چون فروکش می کند، از آن پس، باز چهره کویر، همچنان که بود ...
dastannevis.com
نظرتان را برایمان کامنت کنید! 👇