قلمی برداشتم و بر روی کاغذ سفید گذاشتم ولی احساساتم سد راه کلماتم شده بود. صبر خواهم کرد شب وروز تا آنکه بدانم چه باید بگویم و تلاش خواهم کرد تا پلی از کلمات میان خود وجهان بیرون بنا کنم .کلمات را درون تاریکی پرتاب میکنم و منتظر بازتاب آن خواهم نشست و اگر بازتابی آمد، گو بسیار ضعیف، کلمات دیگری میفرستم.
ریچارد رایت
dastannevis.com
ریچارد رایت
dastannevis.com
چطور زندگی کنیم؟
✓ وقتی شادمانی هست، قدر آن را بدانید.
✓ جرعهای بنوشید، لاجرعه سر نکشید.
✓ با خودتان مهربان باشید. کمتر کار کنید. بیشتر بخوابید.
✓ در گذشته مطلقاً چیزی وجود ندارد که بتوانید تغییر بدهید.این اصل فیزیک است.
✓ کورت ونهگات درست میگفت: «خواندن و نوشتن مفیدترین شکلهای تمرکز و مراقبهاند که تا به حال کسی پیدا کرده.»
✓ از بیکاری احساس گناه نکنید. احتمالاً کار بیشتر به دنیا صدمه میزند تا بیکاری. اما بیکاریتان را کامل کنید. متوجهش باشید.
✓ هرجا هستید، در هر لحظه سعی کنید یک چیز زیبا پیدا کنید. یک چهره، یک خط شعر، ابرهای بیرون پنجره، یک نقاشی دیواری، یک نیروگاه بادی. زیبایی ذهن را پاکیزه میکند.
✓ حفظ نفرت در درونتان احساس بیحاصلی است. مثل این است که برای تنبیه یک عقرب که شما را نیش زده آن را بخورید.
✓ به آسمان نگاه کنید. نظم جهان را به خود یادآور شوید. در هر موقعیت دنبال وسعت بگردید تا کوچکی خودتان را بیینید.
✓ درک کنید که افکار، افکار هستند. اگر غیرمنطقی باشند، با آنها منطقی برخورد کنید، حتی اگر منطقی برای شما باقی نمانده باشد. شما مشاهده کنندهی ذهنتان هستید، نه قربانی آن.
✓ نگران چیزهایی نباشید که احتمالاً اتفاق نخواهند افتاد.
✓ بنشینید. دراز بکشید. بیحرکت بمانید. هیچ کاری نکنید. مشاهده کنید. به ذهنتان گوش بدهید. بگذارید بدون اینکه به آن ایراد بگیرید کارش را انجام بدهد. آن را رها کنید، مثل ملکهی برفی در فروزن.
✓ به درختها نگاه کنید. نزدیک درختها باشید.درخت بکارید. درختها عالیاند.
✓ مراقب شکاف باشید. شکاف میان شما و آنچه هستید و آنچه میخواهید باشید. تنها فکر کردن به شکاف آن را گسترده میکند. و عاقبت در آن سقوط خواهید کرد.
✓ یک کتاب را بدون فکر به تمام کردنش بخوانید. فقط آن را بخوانید. از هر کلمه، جمله و پاراگراف لذت ببرید - آرزو نکنید تمام شود یا هرگز تمام نشود.
✓ در عمیقترین سطوح هیچ دارویی در جهان حال شما را بهتر از این نمیکند که نسبت به آدمهای دیگر مهربان باشید.
✓ به آنچه هملت - مشهورترین افسردهی ادبیات - به روزنکراتس و گیلدنسترن گفت گوش کنید. «هیچ چیز خوب یا بد نیست، بلکه فکر کردن آن را چنین میسازد.»
✓ کتابها امکانات هستند. راههای گریز هستند. وقتی هیچ امکانی ندارید، راهی به شما نشان میدهند. هر کتاب میتواند خانهای برای ذهنی آواره باشد.
✓ اتومبیلها زنگ میزنند. کاغذ زرد میشود.فناوری کهنه میشود. کرم پروانه، پروانه میشود. شب به تدریج به روز تبدیل میشود. افسردگی تمام میشود. به یاد داشته باشید که نکتهی کلیدی دربارهی زندگی روی زمین تغییر است.
✓ درست وقتی حس میکنید وقت استراحت ندارید، بدانید این لحظهای است که بیش از همه لازم است زمانی را به استراحت اختصاص دهید.
#دلایلی_برای_زنده_ماندن
#مت_هیگ
#گیتا_گرکانی
dastannevis.com
✓ وقتی شادمانی هست، قدر آن را بدانید.
✓ جرعهای بنوشید، لاجرعه سر نکشید.
✓ با خودتان مهربان باشید. کمتر کار کنید. بیشتر بخوابید.
✓ در گذشته مطلقاً چیزی وجود ندارد که بتوانید تغییر بدهید.این اصل فیزیک است.
✓ کورت ونهگات درست میگفت: «خواندن و نوشتن مفیدترین شکلهای تمرکز و مراقبهاند که تا به حال کسی پیدا کرده.»
✓ از بیکاری احساس گناه نکنید. احتمالاً کار بیشتر به دنیا صدمه میزند تا بیکاری. اما بیکاریتان را کامل کنید. متوجهش باشید.
✓ هرجا هستید، در هر لحظه سعی کنید یک چیز زیبا پیدا کنید. یک چهره، یک خط شعر، ابرهای بیرون پنجره، یک نقاشی دیواری، یک نیروگاه بادی. زیبایی ذهن را پاکیزه میکند.
✓ حفظ نفرت در درونتان احساس بیحاصلی است. مثل این است که برای تنبیه یک عقرب که شما را نیش زده آن را بخورید.
✓ به آسمان نگاه کنید. نظم جهان را به خود یادآور شوید. در هر موقعیت دنبال وسعت بگردید تا کوچکی خودتان را بیینید.
✓ درک کنید که افکار، افکار هستند. اگر غیرمنطقی باشند، با آنها منطقی برخورد کنید، حتی اگر منطقی برای شما باقی نمانده باشد. شما مشاهده کنندهی ذهنتان هستید، نه قربانی آن.
✓ نگران چیزهایی نباشید که احتمالاً اتفاق نخواهند افتاد.
✓ بنشینید. دراز بکشید. بیحرکت بمانید. هیچ کاری نکنید. مشاهده کنید. به ذهنتان گوش بدهید. بگذارید بدون اینکه به آن ایراد بگیرید کارش را انجام بدهد. آن را رها کنید، مثل ملکهی برفی در فروزن.
✓ به درختها نگاه کنید. نزدیک درختها باشید.درخت بکارید. درختها عالیاند.
✓ مراقب شکاف باشید. شکاف میان شما و آنچه هستید و آنچه میخواهید باشید. تنها فکر کردن به شکاف آن را گسترده میکند. و عاقبت در آن سقوط خواهید کرد.
✓ یک کتاب را بدون فکر به تمام کردنش بخوانید. فقط آن را بخوانید. از هر کلمه، جمله و پاراگراف لذت ببرید - آرزو نکنید تمام شود یا هرگز تمام نشود.
✓ در عمیقترین سطوح هیچ دارویی در جهان حال شما را بهتر از این نمیکند که نسبت به آدمهای دیگر مهربان باشید.
✓ به آنچه هملت - مشهورترین افسردهی ادبیات - به روزنکراتس و گیلدنسترن گفت گوش کنید. «هیچ چیز خوب یا بد نیست، بلکه فکر کردن آن را چنین میسازد.»
✓ کتابها امکانات هستند. راههای گریز هستند. وقتی هیچ امکانی ندارید، راهی به شما نشان میدهند. هر کتاب میتواند خانهای برای ذهنی آواره باشد.
✓ اتومبیلها زنگ میزنند. کاغذ زرد میشود.فناوری کهنه میشود. کرم پروانه، پروانه میشود. شب به تدریج به روز تبدیل میشود. افسردگی تمام میشود. به یاد داشته باشید که نکتهی کلیدی دربارهی زندگی روی زمین تغییر است.
✓ درست وقتی حس میکنید وقت استراحت ندارید، بدانید این لحظهای است که بیش از همه لازم است زمانی را به استراحت اختصاص دهید.
#دلایلی_برای_زنده_ماندن
#مت_هیگ
#گیتا_گرکانی
dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
جمعه ۳۰ مهر ۱۴۰۰
dastannevis.com
جمعه ۳۰ مهر ۱۴۰۰
dastannevis.com
Forwarded from داستان نویس نوجوان
افسانه «گیلگمش» از کهنترین آثار حماسی جهان است که نویسندگان جوان باید آن را بخوانند.
«خداوندگار زمین همه چیز را میدید. با هرکس آشنایی میجست و توانایی و کار همه را میشناخت. رازها و نهفتهها را آشکار میکرد. داناییهایی بعمق بیپایان، بر او کشف شد. راه درازی را به دوردستها رفت. سرگردانی طولانی او پر از رنجها بود و سفر او پر از سختیها. همه مشقتها را با قلم نویساند. آثار بزرگ و مصائب وی بر سنگ سخت حک شد.... یک سوم گیلگمش آدمی است و دو سوم او خداست.»
📚گیلگمش
dastannevis.com
«خداوندگار زمین همه چیز را میدید. با هرکس آشنایی میجست و توانایی و کار همه را میشناخت. رازها و نهفتهها را آشکار میکرد. داناییهایی بعمق بیپایان، بر او کشف شد. راه درازی را به دوردستها رفت. سرگردانی طولانی او پر از رنجها بود و سفر او پر از سختیها. همه مشقتها را با قلم نویساند. آثار بزرگ و مصائب وی بر سنگ سخت حک شد.... یک سوم گیلگمش آدمی است و دو سوم او خداست.»
📚گیلگمش
dastannevis.com
🍂🍁🍂
مشارکت در آفرینش
هر روز باید چیزی ساخت که با کار آفرینش خدا جور باشد. اگر به نوشتن علاقمندید اما این کار برایتان سخت است، بعد از خواندن ده خط، چهار جمله راجع به آن بنویسید. از جنبههای مختلف به آن فکر کنید و آن را در قالب جملاتی و در نهایت سادگی در دفتری مخصوص بنویسید یا در فضایی با دیگران به اشتراک بگذارید. ممکن است در ابتدا کارتان خیلی عالی نباشد اما به مرور شاهد بیان اندیشههای نو خواهید شد.
به طور مثال:
۱- بنویسید چه چیز از جملات فهمیدهاید؟
۲- شما را به یاد چه تجربهای انداخته؟
۳-آیا حرف و اندیشههایی مشابه آن جایی خواندهاید؟
۴- چه وجه جدید و بیشباهتی میتوانید به آن اضافه کنید؟
طولی نمیکشد که شیفته ثمرات این تمرین جذاب میشوید.
در واقع در کتابهای آموزش «خلاقیت» از فرد میخواهند ده مورد از موارد کاربرد یک شی را بگوید. ( به طور مثال سنجاق قفلی) اینجاست که فرد با تحت فشار قرار دادن ذهنش به مواردی اشاره میکند که تا آن وقت و به شکل عادی به ذهنش نمیرسید.
تمرین نوشتن چهار جمله هم، ورزشی بسیار مفید برای ذهن و روشی مؤثر برای انگیزه دادن به خودمان برای نوشتن است. میتوانید دو یا سه بار در روز در ساعاتی معین و برای مدتی مثلا یک هفته آن را آزمایش کنید و از تأثیرات آن در پیداکردن مطالب و موضوعات مختلف و اندیشههای جدیدی که به ذهنتان میرساند، شگفت زده شوید.
dastannevis.com
مشارکت در آفرینش
هر روز باید چیزی ساخت که با کار آفرینش خدا جور باشد. اگر به نوشتن علاقمندید اما این کار برایتان سخت است، بعد از خواندن ده خط، چهار جمله راجع به آن بنویسید. از جنبههای مختلف به آن فکر کنید و آن را در قالب جملاتی و در نهایت سادگی در دفتری مخصوص بنویسید یا در فضایی با دیگران به اشتراک بگذارید. ممکن است در ابتدا کارتان خیلی عالی نباشد اما به مرور شاهد بیان اندیشههای نو خواهید شد.
به طور مثال:
۱- بنویسید چه چیز از جملات فهمیدهاید؟
۲- شما را به یاد چه تجربهای انداخته؟
۳-آیا حرف و اندیشههایی مشابه آن جایی خواندهاید؟
۴- چه وجه جدید و بیشباهتی میتوانید به آن اضافه کنید؟
طولی نمیکشد که شیفته ثمرات این تمرین جذاب میشوید.
در واقع در کتابهای آموزش «خلاقیت» از فرد میخواهند ده مورد از موارد کاربرد یک شی را بگوید. ( به طور مثال سنجاق قفلی) اینجاست که فرد با تحت فشار قرار دادن ذهنش به مواردی اشاره میکند که تا آن وقت و به شکل عادی به ذهنش نمیرسید.
تمرین نوشتن چهار جمله هم، ورزشی بسیار مفید برای ذهن و روشی مؤثر برای انگیزه دادن به خودمان برای نوشتن است. میتوانید دو یا سه بار در روز در ساعاتی معین و برای مدتی مثلا یک هفته آن را آزمایش کنید و از تأثیرات آن در پیداکردن مطالب و موضوعات مختلف و اندیشههای جدیدی که به ذهنتان میرساند، شگفت زده شوید.
dastannevis.com
🍂🍁🍂
قصهها و انسداد ذهنی نویسنده
قصهها تخیلمان را به فعالیتهای محشری معطوف میکنند. خواندن آنها نویسندهٔ درونمان را بیدار میکند و تشویقمان میکند تا تخیلمان را آزادانه به هر سو پرواز دهیم و در نهایت نوشتن خلاق را تجربه کنیم. همچنین زبان ساده و روان آنها این قوت قلب را به ما میدهند تا با بیپروایی بیشتری واژههایمان را روی کاغذ بیاوریم.
جان آرنولد تالکین از نویسندگانی بود که قصههای نویسندگانی هم چون لوئیس کارول، کارلو کلودی و ای نزبیت و ... را میخواند. او نوشتن را با قصهگویی شروع کرد و نوشتن قصهها بر روند نویسندگی او تأثیر بسیار زیادی داشت. رمان «ارباب حلقهها»ی او به عنوان دنبالهٔ هابیت، ابتدا به سنت قصههای پریان نزدیک بود اما در حین نوشتن، تفاوتهای ساختاری مهمی در آن ایجادشد. به طوریکه در سال ۱۹۴۹ وقتی تالکین نوشتن آن را به پایان رساند، تبدیل به رمانی سه جلدی و بسیار پیچیده شد که در میان دانشجویان کالج دهه ۶۰، تبدیل به کتاب مقدس شد.
تجربه هربار رویارویی با قصهها به من ثابت کرده، قصهها میتوانند از ما نویسندگانی بهتر و با اعتماد به نفستر بسازند. مثل همین دیروز که پس از خواندن «نیروی خیال» هانس کریستین آندرسن، افسانه «مردی که هواپیماهای کاغذی میساخت» را نوشتم و با احساس رضایت بیشتری به کامل کردن داستان نیمهکاره ام، پرداختم.
dastannevis.com
قصهها و انسداد ذهنی نویسنده
قصهها تخیلمان را به فعالیتهای محشری معطوف میکنند. خواندن آنها نویسندهٔ درونمان را بیدار میکند و تشویقمان میکند تا تخیلمان را آزادانه به هر سو پرواز دهیم و در نهایت نوشتن خلاق را تجربه کنیم. همچنین زبان ساده و روان آنها این قوت قلب را به ما میدهند تا با بیپروایی بیشتری واژههایمان را روی کاغذ بیاوریم.
جان آرنولد تالکین از نویسندگانی بود که قصههای نویسندگانی هم چون لوئیس کارول، کارلو کلودی و ای نزبیت و ... را میخواند. او نوشتن را با قصهگویی شروع کرد و نوشتن قصهها بر روند نویسندگی او تأثیر بسیار زیادی داشت. رمان «ارباب حلقهها»ی او به عنوان دنبالهٔ هابیت، ابتدا به سنت قصههای پریان نزدیک بود اما در حین نوشتن، تفاوتهای ساختاری مهمی در آن ایجادشد. به طوریکه در سال ۱۹۴۹ وقتی تالکین نوشتن آن را به پایان رساند، تبدیل به رمانی سه جلدی و بسیار پیچیده شد که در میان دانشجویان کالج دهه ۶۰، تبدیل به کتاب مقدس شد.
تجربه هربار رویارویی با قصهها به من ثابت کرده، قصهها میتوانند از ما نویسندگانی بهتر و با اعتماد به نفستر بسازند. مثل همین دیروز که پس از خواندن «نیروی خیال» هانس کریستین آندرسن، افسانه «مردی که هواپیماهای کاغذی میساخت» را نوشتم و با احساس رضایت بیشتری به کامل کردن داستان نیمهکاره ام، پرداختم.
dastannevis.com
هنر تعریف کلی زندگی یا برگردان آن نیست و هر ماجرایی به صرف اینکه واقعی است ارزش تعریف کردن ندارد. نویسنده باید قسمتی از زندگی را که به درد قصه میخورد، انتخاب کند و با مهارت و ذهن خلاقش، ساختمان تازهای برای آن تنظیم کند.
احمد محمود
dastannevis.com
احمد محمود
dastannevis.com
من
شيفته ی خوشی های ساده ام.
همین فنجان چای عصر گاهی !
این ها آخرين پناه جان های خسته اند....
#اسکار_وایلد
#عصر_بخیر☕️
dastannevis.com
شيفته ی خوشی های ساده ام.
همین فنجان چای عصر گاهی !
این ها آخرين پناه جان های خسته اند....
#اسکار_وایلد
#عصر_بخیر☕️
dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
شنبه ۱ آبان ۱۴۰۰
dastannevis.com
شنبه ۱ آبان ۱۴۰۰
dastannevis.com
بهر حال من همیشه به این فکر میکنم که آهنگ نوشتهام چگونه باشد و بیشتر درباره نحوهٔ نوشتن آنها فکر میکنم تا فقط به نوشتن آنها.
فئودور داستایوسکی
dastannevis.com
فئودور داستایوسکی
dastannevis.com
ترسیم نقشه ذهنی
تمرین ترسیم نقشه ذهنی همیشه شیوه ای خلاق و امیدبخش برای سوژه یابی است. ترسیم نقشه ذهنی یعنی کشیدن تصویر یک تار عنکبوت برای تداعی معانی سریع. برای کشیدن آن شما یک کلمه یا مفهوم را، که بیانگر موضوع یا اسمی بسیار مهم است، در وسط یک صفحه می نویسید، سپس یک دایره دور آن میکشید. بعد چند خط کلفت از خط دایره به سمت بیرون آن میکشید. در سر دیگر خط می توانید کلمات فرعی یا متن های کوتاه فرعی بنویسید. از این کلمه ها نیز متقابلا شاخه هایی جدا می شود که در انتهای هریک از شاخه ها کلماتی که باز فرعیتر است، میآید. من روش ترسیم نقشه ذهنی را به سه مرحله تقسیم کردهام:
۱. آمادگی: یک کلمه یا یک مفهوم را برای بسط دادن پیدا کنید. این کلمه می تواند چیزی باشد که شما در ذهن دارید یا را به طور تصادفی انتخاب کنید. حال کلمه را در وسط یک کاغذ سفید بنویسید و دایره ای دور آن بکشید.
۲. شروع: بدون اینکه زیاد فکر کنید بگذارید ذهنتان بر اثر یا معانی و پیوندی که با کلمات دیگر برقرار می کند، هرچه را که میخواهد به شما دیکته کند و شما آنها را روی کاغذ بیاورید. در این مرحله اصلا نگران و در بند معنی دار بودن یا نبودن کلماتی که می نویسد نباشید. فقط بنویسید و پیش بروید. بگذارید تداعی معانی ذهن شما، شما را به تداعی معانی دیگری هدایت کند. بعد کاغذ خود را پر از کلمات یا عبارت کنید.
٣. هدف: به زودی الگوی تصویر ذهنی شما چیزی را به شما ارائه می دهد که گابریل لوسر ریکو به آن میگوید چرخش امتحانی تارها. این مسیر تازه از معانی از طریق همین تداعی معانی ذهنی خودتان به دست می آید (ریکو در فصل پنجم کتابش به اسم شیوه طبیعی نویسندگی این نکات را آورده است. این کتاب در ترسیم نقشه ذهنی، راهنمای خوبی برای نویسندهها است). به این ترتیب شما پیامی را دریافت می کنید که ذهن پر جوش و خروشتان میخواهد به شما برساند و احتمالا به سوژه مورد نظرتان می رسید.
طرح و ساختار رمان
جیمز اسکات بل
ترجمه محسن سلیمانی
dastannevis.com
تمرین ترسیم نقشه ذهنی همیشه شیوه ای خلاق و امیدبخش برای سوژه یابی است. ترسیم نقشه ذهنی یعنی کشیدن تصویر یک تار عنکبوت برای تداعی معانی سریع. برای کشیدن آن شما یک کلمه یا مفهوم را، که بیانگر موضوع یا اسمی بسیار مهم است، در وسط یک صفحه می نویسید، سپس یک دایره دور آن میکشید. بعد چند خط کلفت از خط دایره به سمت بیرون آن میکشید. در سر دیگر خط می توانید کلمات فرعی یا متن های کوتاه فرعی بنویسید. از این کلمه ها نیز متقابلا شاخه هایی جدا می شود که در انتهای هریک از شاخه ها کلماتی که باز فرعیتر است، میآید. من روش ترسیم نقشه ذهنی را به سه مرحله تقسیم کردهام:
۱. آمادگی: یک کلمه یا یک مفهوم را برای بسط دادن پیدا کنید. این کلمه می تواند چیزی باشد که شما در ذهن دارید یا را به طور تصادفی انتخاب کنید. حال کلمه را در وسط یک کاغذ سفید بنویسید و دایره ای دور آن بکشید.
۲. شروع: بدون اینکه زیاد فکر کنید بگذارید ذهنتان بر اثر یا معانی و پیوندی که با کلمات دیگر برقرار می کند، هرچه را که میخواهد به شما دیکته کند و شما آنها را روی کاغذ بیاورید. در این مرحله اصلا نگران و در بند معنی دار بودن یا نبودن کلماتی که می نویسد نباشید. فقط بنویسید و پیش بروید. بگذارید تداعی معانی ذهن شما، شما را به تداعی معانی دیگری هدایت کند. بعد کاغذ خود را پر از کلمات یا عبارت کنید.
٣. هدف: به زودی الگوی تصویر ذهنی شما چیزی را به شما ارائه می دهد که گابریل لوسر ریکو به آن میگوید چرخش امتحانی تارها. این مسیر تازه از معانی از طریق همین تداعی معانی ذهنی خودتان به دست می آید (ریکو در فصل پنجم کتابش به اسم شیوه طبیعی نویسندگی این نکات را آورده است. این کتاب در ترسیم نقشه ذهنی، راهنمای خوبی برای نویسندهها است). به این ترتیب شما پیامی را دریافت می کنید که ذهن پر جوش و خروشتان میخواهد به شما برساند و احتمالا به سوژه مورد نظرتان می رسید.
طرح و ساختار رمان
جیمز اسکات بل
ترجمه محسن سلیمانی
dastannevis.com
ترفندهای نویسندگی از زبان نویسندگان بزرگ
۱.رویا پردازی های روزانه:
رویا پردازی شاید عادت چندان پسندیده ای نباشد اما می تواند شما را در پیوند خوردن با احساسات و افکارتان یاری رساند. رویاپردازی منبع تمامی نوشته های خوب (و بد ) است. بی جهت نبود که جوآن دیدین تعمقاتش را اینگونه بیان می کند که : آیا جز این است که تنها با رویا پردازی و نوشتن می توانم به اندیشه هایم دست پیدا کنم؟
۲.نوشتن از تجربه های واقعی شخصی:
گابریل گارسیا مارکز در مصاحبه ای، به نویسندگان جوان توصیه کرد، آنچه را که می دانند بنویسند:
"اگر از من بخواهید که توصیه ای به نویسندگان جوان بکنم، من به آنها می گویم که آن چیزی را بنویسند که زمانی برای خودشان اتفاق افتاده، همیشه به راحتی می توان تشخیص داد که متن یک نویسنده برخاسته از تجربیات شخصی اوست یا آنچه از دیگران شنیده یا خوانده. همیشه از این نکته متحیرم که مرا به خاطر تخیلات قوی ام تشویق میکنند، در حالیکه به واقع تمامی آثار من پایه ای در واقعیت دارند.
۳. همه چیز را با دقت مشاهده کنید:
مارینا کیگان میگوید: «به محض اینکه ایده یا تکلیف بزرگ نوشتن در مقابلتان قرار گرفت آن را به واژه تبدیل کنید و در تعهد نوشتن قرار بگیرید.» با بررسی زندگی حرفه ای او شاید بتوان گفت که کیگان استاد هنر مشاهده بوده است. هنری که بزرگترین سرمایه یک نویسنده است.
۴. منبع الهام بخش خلاقه خود را بشناسید:
گرترود استین گفته است: «برای اینکه حس نوشتن بیاید، باید یک منبع الهام بخش خلاقانه برای خود پیدا کرده و مرتبا به آن رجوع کنید. بهترین ایده کارهایم در حین رانندگی وقتی به گاوی کنار جاده خیره میشوم به ذهنم میرسد.»
او تنها 30 دقیقه در روز می نوشت و مابقی وقت خود را در اطراف مزارع رانندگی می کرد و هر گاه گاو متفاوتی پیدا می کرد ، به آن خیره می شد تا ایده خلاقانه ای مناسب روحیاتش به ذهنش خطور کند.
۵. نوشتن اولین اولویت شما باشد:
هنری میلر در ده فرمان برای نوشتن خود آورده است: نویسنده جدی باید هنر و حرفه خود را بالاتر از هر چیزی قرار دهد. میلر توصیه می کند: اول از هر کاری بنویسید. نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقی، وقت گذرانی با دوستان، سینما رفتن و همه کارهای دیگر باید در اولویت های بعدی نوشتن قرار بگیرند.
۶. گوشه ای دنج برای تنهایی بیابید:
زادی اسمیت در قوانینی برای نویسندگان نوشته : از گروه ها و جمعیت ها دوری کنید. حضور این افراد در کنار شما هرگز منجر به ارتقای سبک نگارش تان نمی شود.
اسمیت خصوصا تاکید می کند : مکانی که برای نوشتن انتخاب می کنید باید دنج و خلوت باشد. هنگام نوشتن از زمان و فضای خود محافظت کنید. همه را از نوشته های خود دور نگه دارید حتی اگر عزیز ترین کسانتان باشند.
۷. خودتان را روانکاوی کنید:
اگر هنوز برای نوشتن مطالب خود گیج هستید و مطمئن نیستید برای نوشتن به اندازه کافی در زندگی خود تجربه کسب کرده اید بهتر است اندکی حافظه خود را مرور کنید. فلانری اوکانر این قانون را اینگونه بیان می کند: هر کسی که از دوران کودکی جان سالم به دربرده ، به حد کافی اطلاعاتی از زندگی کسب کرده که بتواند تا آخر عمر درباره شان بنویسد.
۸. تنها با خودتان رقابت کنید:
دست از مقایسه کردن کارهایتان با آثار دیگران بردارید. فاکنر در سال 1956 در مصاحبه ای با پاریس ریویو گفت: نویسندگان هرگز نباید از کاری که انجام داده اند راضی باشند. نوشته ها هرگز به آن خوبی که باید باشند از کار در نمی آیند. خود را با مقایسه کردن های بیهوده با پیشینیان و معاصرانتان عذاب ندهید. فقط سعی کنید از خودتان بهتر باشید.
۹. فقط انجامش بدهید:
استفان کینگ درباره اینکه چگونه می توان نویسنده نیرومندی شد، دو نکته دارد، و تقریبا تمام حرفهای بالا به همین جا ختم می شود: زیاد بخوانید و زیاد بنویسید. من هیچ راهی به جز این دو بلد نیستم، هیچ میانبری وجود ندارد.
۱۰. کار را با لذت انجام دهید:
جویس کارول اوتس، در قوانین شماره یک تا ده خود برای نویسنده خوب شدن، می نویسد: با قلب خود و از سر عشق بنویسید. به امید آن روز.
منبع
dastannevis.com
۱.رویا پردازی های روزانه:
رویا پردازی شاید عادت چندان پسندیده ای نباشد اما می تواند شما را در پیوند خوردن با احساسات و افکارتان یاری رساند. رویاپردازی منبع تمامی نوشته های خوب (و بد ) است. بی جهت نبود که جوآن دیدین تعمقاتش را اینگونه بیان می کند که : آیا جز این است که تنها با رویا پردازی و نوشتن می توانم به اندیشه هایم دست پیدا کنم؟
۲.نوشتن از تجربه های واقعی شخصی:
گابریل گارسیا مارکز در مصاحبه ای، به نویسندگان جوان توصیه کرد، آنچه را که می دانند بنویسند:
"اگر از من بخواهید که توصیه ای به نویسندگان جوان بکنم، من به آنها می گویم که آن چیزی را بنویسند که زمانی برای خودشان اتفاق افتاده، همیشه به راحتی می توان تشخیص داد که متن یک نویسنده برخاسته از تجربیات شخصی اوست یا آنچه از دیگران شنیده یا خوانده. همیشه از این نکته متحیرم که مرا به خاطر تخیلات قوی ام تشویق میکنند، در حالیکه به واقع تمامی آثار من پایه ای در واقعیت دارند.
۳. همه چیز را با دقت مشاهده کنید:
مارینا کیگان میگوید: «به محض اینکه ایده یا تکلیف بزرگ نوشتن در مقابلتان قرار گرفت آن را به واژه تبدیل کنید و در تعهد نوشتن قرار بگیرید.» با بررسی زندگی حرفه ای او شاید بتوان گفت که کیگان استاد هنر مشاهده بوده است. هنری که بزرگترین سرمایه یک نویسنده است.
۴. منبع الهام بخش خلاقه خود را بشناسید:
گرترود استین گفته است: «برای اینکه حس نوشتن بیاید، باید یک منبع الهام بخش خلاقانه برای خود پیدا کرده و مرتبا به آن رجوع کنید. بهترین ایده کارهایم در حین رانندگی وقتی به گاوی کنار جاده خیره میشوم به ذهنم میرسد.»
او تنها 30 دقیقه در روز می نوشت و مابقی وقت خود را در اطراف مزارع رانندگی می کرد و هر گاه گاو متفاوتی پیدا می کرد ، به آن خیره می شد تا ایده خلاقانه ای مناسب روحیاتش به ذهنش خطور کند.
۵. نوشتن اولین اولویت شما باشد:
هنری میلر در ده فرمان برای نوشتن خود آورده است: نویسنده جدی باید هنر و حرفه خود را بالاتر از هر چیزی قرار دهد. میلر توصیه می کند: اول از هر کاری بنویسید. نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقی، وقت گذرانی با دوستان، سینما رفتن و همه کارهای دیگر باید در اولویت های بعدی نوشتن قرار بگیرند.
۶. گوشه ای دنج برای تنهایی بیابید:
زادی اسمیت در قوانینی برای نویسندگان نوشته : از گروه ها و جمعیت ها دوری کنید. حضور این افراد در کنار شما هرگز منجر به ارتقای سبک نگارش تان نمی شود.
اسمیت خصوصا تاکید می کند : مکانی که برای نوشتن انتخاب می کنید باید دنج و خلوت باشد. هنگام نوشتن از زمان و فضای خود محافظت کنید. همه را از نوشته های خود دور نگه دارید حتی اگر عزیز ترین کسانتان باشند.
۷. خودتان را روانکاوی کنید:
اگر هنوز برای نوشتن مطالب خود گیج هستید و مطمئن نیستید برای نوشتن به اندازه کافی در زندگی خود تجربه کسب کرده اید بهتر است اندکی حافظه خود را مرور کنید. فلانری اوکانر این قانون را اینگونه بیان می کند: هر کسی که از دوران کودکی جان سالم به دربرده ، به حد کافی اطلاعاتی از زندگی کسب کرده که بتواند تا آخر عمر درباره شان بنویسد.
۸. تنها با خودتان رقابت کنید:
دست از مقایسه کردن کارهایتان با آثار دیگران بردارید. فاکنر در سال 1956 در مصاحبه ای با پاریس ریویو گفت: نویسندگان هرگز نباید از کاری که انجام داده اند راضی باشند. نوشته ها هرگز به آن خوبی که باید باشند از کار در نمی آیند. خود را با مقایسه کردن های بیهوده با پیشینیان و معاصرانتان عذاب ندهید. فقط سعی کنید از خودتان بهتر باشید.
۹. فقط انجامش بدهید:
استفان کینگ درباره اینکه چگونه می توان نویسنده نیرومندی شد، دو نکته دارد، و تقریبا تمام حرفهای بالا به همین جا ختم می شود: زیاد بخوانید و زیاد بنویسید. من هیچ راهی به جز این دو بلد نیستم، هیچ میانبری وجود ندارد.
۱۰. کار را با لذت انجام دهید:
جویس کارول اوتس، در قوانین شماره یک تا ده خود برای نویسنده خوب شدن، می نویسد: با قلب خود و از سر عشق بنویسید. به امید آن روز.
منبع
dastannevis.com