درویش عبدالمجید طالقانی
732 subscribers
899 photos
19 videos
3 files
1 link
Download Telegram
نرنجم درسر کوی تو از بی اعتباریها
من آن روزی که دادم دل نهادم تن به خواریها...‌
..قطاعی از تک بیتی در یک مرقع زیبا از (درویش عبدالمحید رحمت الله علیه)
سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
(برشی از مرقعی دلربا بقلم درویش عبدالمجید "ره")
بکام خود نخواهم دیدنت ای بیوفا هرگز/
که دایم بهره ام ناکامی است از طبع خودکامت/
دل من کاش آندم صید صیاد اجل میشد/
که میدید آن کمند زلف و می افتاد در دامت....
♦️شعر از #محتشم_كاشاني
(از #بیاض_نویسی های زیبای درویش علیه الرحمة بقلم غبار)
برشي از دو بيت زيبا
در مرقعي شاهکار بقلم غبار #درویش_عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه...
.
.
باد آمد و بوی عنبر آورد
بادام شکوفه بر سر آورد
شاخ گل از اظطراب بلبل
با آن همه خار بر سر آورد.....
.
....شاگردان درویش....
برشهایی از مرقعی شاهکار بقلم
( میرزا محمد قاسم نجفی اصفهانی) مشهور به میرزا کوچک ، شاگرد درویش عبدالمجید
🌷از شاگردان درویش، میرزا کوچک اصفهانی است که در خط شکسته از استادان مسلم است و از معروفترین شاگردان درویش به‌شمار می‌رود. تاریخ درگذشتش معلوم نیست اما حیات او تا سال ۱۲۲۸ مشخص است. نام کامل او را در جایی ذکر نکرده‌اند و خود او نیز در آثار فراوانی که دارد همه جا «میرزا کوچک» رقم کرده‌است. به استثنای یکی از قطعه‌های او که صریحاً نام خود را «محمد قاسم» ذکر کرده و چنین رقم کرده‌است: «حرره العبدالاقل، محمد قاسم، مشهور به میرزا کوچک»

به سِرّ جام جم آن گه نظر توانی کرد
که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد
..شاگردان درویش....
مرقعی بسیار زیبا از محمدجعفر دلودوز اصفهانی از شاگردان مشهور درویش عبدالمجید رحمت الله علیه
.
برشی از یک مرقع شاهکار درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه.....
..قِطاعی از یک رقاع زیبای درویش...
در آغوش نسیم صبحدم بی پرده چون بینم/
گل رویی که من وا کرده ام بند نقابش را /
نهالی را که همچون تاک پروردم بخون دل/
چسان بینم که گیرد دیگری آخر گلابش را....
(البته درویش عبدالمجید این شعر صائب را با تغییراتی تحریر نموده....).
.
بخشی از یک مرقع زیبای درویش عبدالمجید طالقانی رحمةالله علیه.......
به هر منزل که جانان من آنجاست
تنم اینجا ولی جان من آنجاست
من ار دورم بحمدالله که باری
دل بی صبر و سامان من آنجاست
مرا گر نیست جا بر طرف بامش
خوشم کآواز افغان من آنجاست
در آن کشور مسلمانی مجویید
که شوخ نامسلمان من آنجاست
چه حاجت ماه تابان در دیاری
که خورشید درخشان من آنجاست