بکام خود نخواهم دیدنت ای بیوفا هرگز/
که دایم بهره ام ناکامی است از طبع خودکامت/
دل من کاش آندم صید صیاد اجل میشد/
که میدید آن کمند زلف و می افتاد در دامت....
♦️شعر از #محتشم_كاشاني
(از #بیاض_نویسی های زیبای درویش علیه الرحمة بقلم غبار)
که دایم بهره ام ناکامی است از طبع خودکامت/
دل من کاش آندم صید صیاد اجل میشد/
که میدید آن کمند زلف و می افتاد در دامت....
♦️شعر از #محتشم_كاشاني
(از #بیاض_نویسی های زیبای درویش علیه الرحمة بقلم غبار)
برشي از دو بيت زيبا
در مرقعي شاهکار بقلم غبار #درویش_عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه...
.
.
باد آمد و بوی عنبر آورد
بادام شکوفه بر سر آورد
شاخ گل از اظطراب بلبل
با آن همه خار بر سر آورد.....
.
در مرقعي شاهکار بقلم غبار #درویش_عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه...
.
.
باد آمد و بوی عنبر آورد
بادام شکوفه بر سر آورد
شاخ گل از اظطراب بلبل
با آن همه خار بر سر آورد.....
.
....شاگردان درویش....
برشهایی از مرقعی شاهکار بقلم
( میرزا محمد قاسم نجفی اصفهانی) مشهور به میرزا کوچک ، شاگرد درویش عبدالمجید
🌷از شاگردان درویش، میرزا کوچک اصفهانی است که در خط شکسته از استادان مسلم است و از معروفترین شاگردان درویش بهشمار میرود. تاریخ درگذشتش معلوم نیست اما حیات او تا سال ۱۲۲۸ مشخص است. نام کامل او را در جایی ذکر نکردهاند و خود او نیز در آثار فراوانی که دارد همه جا «میرزا کوچک» رقم کردهاست. به استثنای یکی از قطعههای او که صریحاً نام خود را «محمد قاسم» ذکر کرده و چنین رقم کردهاست: «حرره العبدالاقل، محمد قاسم، مشهور به میرزا کوچک»
به سِرّ جام جم آن گه نظر توانی کرد
که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد
برشهایی از مرقعی شاهکار بقلم
( میرزا محمد قاسم نجفی اصفهانی) مشهور به میرزا کوچک ، شاگرد درویش عبدالمجید
🌷از شاگردان درویش، میرزا کوچک اصفهانی است که در خط شکسته از استادان مسلم است و از معروفترین شاگردان درویش بهشمار میرود. تاریخ درگذشتش معلوم نیست اما حیات او تا سال ۱۲۲۸ مشخص است. نام کامل او را در جایی ذکر نکردهاند و خود او نیز در آثار فراوانی که دارد همه جا «میرزا کوچک» رقم کردهاست. به استثنای یکی از قطعههای او که صریحاً نام خود را «محمد قاسم» ذکر کرده و چنین رقم کردهاست: «حرره العبدالاقل، محمد قاسم، مشهور به میرزا کوچک»
به سِرّ جام جم آن گه نظر توانی کرد
که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر
بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد