درویش عبدالمجید طالقانی
731 subscribers
899 photos
19 videos
3 files
1 link
Download Telegram
به یک نگاه بجویم کشید غمزه تو/ بزخم میکشدت دل دگر نگاه مکن / نگویمت به عتابی دلم کباب مکن/ گرت بگوش فغانی رسد عتاب مکن.....
دوبیت زیبا از یک مرقع دیدنی و شاهکار از درویش عبدالمجید طالقانی
رحمت الله علیه
کشور عالم اسیری از تو پر آوازه شد/
تا بکوی عشق از رندی علم افراشتی/
مزد عشقت نیست هرکو شد پی دنیا و دین / ورنه سود هر دو عالم را زیان پنداشتی...
موسم عید و بهار خرم و شاه جوان/
سایه بید و کنار سبزه و آب روان/
مطرب خوش لهجه را برلب نوای ارغنون/ساقی خوش چهره را بر کف شراب ارغوان(دو بیت زیبای بهاریه ، از صفحه ای از مرقعات زیبای درویش عبدالمجید طالقانی ، تقدیم به اساتید و هنرمندان ارجمند شکسته نویس در آستانه سال نو شمسی) 🌷🌷🌷🌷
جامی علیه الرحمة :
از خرابات نشینان چه نشان می طلبی/ بی نشان ناشده زیشان نتوان یافت نشان/ هر یک از ماهوَشان مظهر شأن دگرند / شأن آن شاهد جان ، جلوه‏ گرى از همه‏ شان ....
دوبیت زیبا ( که استفاده از صنعت واج آرایی در این دو بیت در تکرار حرف "ش" قابل توجه است) در مرقعی پرکار از نابغه شکسته نویسی ایران زمین ، درویش عبدالمجید طالقانی "ره"
زلیلی مرا هیچگه یاد ناید/ که بر محنت و درد مجنون نگریم / نه خون جگر ماند و نه آب دیده / نه از بی غمی دان گر اکنون نگریم ( دو بیت زیبا در یکی از مرقعات شاهکار و محشر درویش)
.تن را دوا کردم طلب ، آسوده شد از تاب و تب / دارم بدل دردی عجب ، آنرا مداوا چون کنم/ حاشا که من غیر از ترا سازم درون سینه جا / خود گو بجای آشنا ، بیگانه را جا چون کنم؟ (جامی علیه الرحمه)
مرهم سینه بی کینه آشفته دلان
مردم دیده غم دیده صاحبنظران
تا کی افتم برهت آه کشان اشک فشان
تاکی آیم بدرت نعره زنان جامه دران
(برشی از دو بیت از اشعار مرقع زیبای درویش عبدالمجید)
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت/
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت/
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی /
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت /
پر از لاله است صحرا داغ هجران دیده ای گویا / گذشته است آنطرف ازدیده ما ، خون دل افشانان / تو خوش زی ای به بزم وصل در کف ساغر عشرت/
که من هم سر خوشم بیرونِ در ، از سنگِ دربانان....(برشی از یک صفحه از مرقعات شاهکار درویش عبدالمجید رحمت الله علیه)
ناله از بهر رهایی نکند مرغ اسیر
خورد افسوس زمانی که گرفتار نبود
به بدی در همه جا نام بدارم که مباد
خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
طرح یکرنگی فکند آن بت به هر بد گوهری/ گوهر یکدانه همرنگ خزف شد حیف حیف / نوگلی کز صوت بلبل پنبه اش در گوش بود/ واله بانگ نی و آواز دف شد حیف حیف...
( برشی از یک قطعه زیبا و دیدنی از مرقعات درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه)
سزای آنکه بلطف از بتان نبودم شاد/ کنون به قیمت لطف از تو میخرم بیداد/
چو افزون شود دمبدم بی تو دردم
نمردم اگر هر دم افزون نگریم
نبینم بطرف چمن سرو نازی
که از شوق آن قد موزون نگریم...
(برش دو بیت زیبا در یک صفحه از مرقعات درویش عبدالمجید "ره")
ای از هلال ابرو بر آفتاب تابان/
مشکین کمان کشیده من چون کشم کمانت/ لعل تو جان و من هم دارم رمیده جانی/ بنشین دمی که بادا جانم فدای جانت/ جامی علیه الرحمه
(برشی از یک مرقع زیبای درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه)
بُرش دو بیت زیبا از یک مرقع شاهکار از مرقعات بیبدیل درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه...
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد
غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره جان سوز که فریاد نکرد
جان فدایش که بدلجویی ما دلشدگان
میرود کوی بکو دامن اجلال کشان
در ره میکده آن به که شوی خاک ایدل
شاید او مست بدین سو گذرد جرعه فشان....( برشی از یک صفحه ی زیبا از مرقعات درویش عبدالمجید طالقانی ره)
ایدوست اگر باتو نشینم میرم
ورازتو مفارقت گزینم میرم
القصّه چنانم که اگر روی ترا
بینم میرم اگر نبینم میرم.....
( برش و تنظیم دو بیت شعر در یک مرقع رنگه نویسی شده بینظیر و بسیار زیبا از درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه ) کلمه (تو) در تحریر مصرع دوم ، نوشته نشده)
مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند/ ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست .....( مرقعی زیبا و دیدنی از درویش عبدالمجید رحمت الله علیه )
مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند/ ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست .....( مرقعی زیبا و دیدنی از درویش عبدالمجید رحمت الله علیه )