درویش عبدالمجید طالقانی
732 subscribers
899 photos
19 videos
3 files
1 link
Download Telegram
محو گشتی در تجلیّ جمالش هر دوکون / گر ز روی خود نقاب زلف را برداشتی/ کشور عالم اسیری از تو پر آوازه شد/ تا بکوی عشق از رندی عَلم افراشتی..‌.(دوبیت زیبا در مرقعی پرکار و شاهکار با قلم جادو از درویش رحمت الله علیه)....شاعر ناشناس🤔
....دمی با حافظ و درویش....
ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می بر کفم نِه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را
گر چه بدنامیست نزد عاقلان
ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را
باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را
دود آه سینهٔ نالان من
سوخت این افسردگان خام را
محرم راز دل شیدای خود
کس نمی‌بینم ز خاص و عام را
(مخدوما مطاعا از غزل افراشتی انگاشتی غافل نخواهند بود که قلم ، در آن غزل بخصوص خیلی مساعدت کرده است یعنی از آن مخدوم مستدعی و متوقع است که در هر جا که قلم مساعدت کرده است غافل نگذرند.)
متنی قابل تامل در بخشی از یک مرقع زیبای درویش عبدالمجید که خود از تحریر این صفحه زیبا و سفارشی بسیار راضی بوده /
به تحفه گر بَرِ جانان هزار جان آری
محقّر است مبادا که بر زبان آری/حدیث جان بَرِ جانان همین مَثل دارد/ که زر به کان بری و گل به بوستان آری...(شیخ مصلح الدین سعدی شیراز) ♦️دو بیت زیبا در یک صفحه ی بیاض بخط درویش عبدالمجید رحمت الله علیه♦️
بخشی از مرقعی بی نظیر از رنگه نویسیهای درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه که علیرغم اظهار بدحالی ، دراوج زیبایی و قدرت قلم نگاشته شده... ( صفحه۱۹۹ کتاب احوال و آثار)
...اما چون تریاک نخورده بوده ام ، حال درستی نداشتم لهذا صاحب و قبله فقرا میرزااسمعیل خواهش کرده بایشان داده شد و اگر چه بجهت نخوردن تریاک ، بنده فقیر عبدالمجید، مطلق نمیتوانست نوشت، اما چون وعده های زیاده ازحد تحریر بمشارالیه داده بوده ام نتوانستم که عذر آورده ، با وجود نخوردن تریاک به تحریر بتضییع این چند سطر پرداخت ...
من یکروزه هجرانت نه آن کرد
که در صد سال شرح آن توان کرد.......
( تک بیتی زیبا از درویش عبدالمجید(ره) در بالای یک صفحه از رقیمه های بسیار زیبای استاد)
از مرقعات زیبای درویش علیه الرحمه
از مهر به من نظر نداری افسوس/ جز کینه سر دگر نداری افسوس/ گفتی عاشق کسی به روز تو مباد/از حال شبم خبر ندارى افسوس......
از مهر به من نظر نداری افسوس/ جز کینه سر دگر نداری افسوس/ گفتی عاشق کسی به روز تو مباد/از حال شبم خبر ندارى افسوس......
عشقم بكف ، مايه سودم وفا / تا که شود مشتری تا چه دهد در بها / ما و دل بی نصیب هردو فقیر و غریب/ تا که شود مهربان تا که شود آشنا....‌
چلیپایی فوق العاده زیبا
و دیدنی در صفحه ای از مرقعات درویش عبدالمجید رحمت الله علیه/ صفحه ۳۱۴ آثار و احوال)...ملامتگر که گاهی همچو ماه از روزنت بیند/شبی کاش آید و از روزن چشم منت بیند/ سمن را رعشه درتابد گر از باد سحرگاهی/ بر اندام چو گل لرزیدن پیراهنت بیند....(محتشم کاشانی )
محب صمیمی بعداز اظهار دوستی مشهود رای مؤالفت اقتضا ميدارد که قطعه فرزندی میرزا کوچک را به عزم آنکه آنچه ازو ریخته درست کند گرفته و این مطلب بجهت آن که قطعه به نظر شریف برسد لهذا ارسال خدمت آنصاحب نمود و دیگر در خصوص انگشتر، بنده در حضور هم عرض کردم که کمترین این انگشتر را بدست نخواهم کرد یکی آنکه بزرگ است و دیگر آنکه بجهت فقیران هر چند کوچک هم باشد خالی از مناسبت می نماید لهذا ارسال خدمت شد. باقی ایام بکام باد
صفحه پایانی دیوان حافظ به قلم درویش عبدالمجید در اوج زیبایی و ملاحت /
قطعه ای زیبا از درویش عبدالمجید/ کتابخانه مجلس
به یک نگاه بجویم کشید غمزه تو/ بزخم میکشدت دل دگر نگاه مکن / نگویمت به عتابی دلم کباب مکن/ گرت بگوش فغانی رسد عتاب مکن.....
دوبیت زیبا از یک مرقع دیدنی و شاهکار از درویش عبدالمجید طالقانی
رحمت الله علیه
کشور عالم اسیری از تو پر آوازه شد/
تا بکوی عشق از رندی علم افراشتی/
مزد عشقت نیست هرکو شد پی دنیا و دین / ورنه سود هر دو عالم را زیان پنداشتی...
موسم عید و بهار خرم و شاه جوان/
سایه بید و کنار سبزه و آب روان/
مطرب خوش لهجه را برلب نوای ارغنون/ساقی خوش چهره را بر کف شراب ارغوان(دو بیت زیبای بهاریه ، از صفحه ای از مرقعات زیبای درویش عبدالمجید طالقانی ، تقدیم به اساتید و هنرمندان ارجمند شکسته نویس در آستانه سال نو شمسی) 🌷🌷🌷🌷