درویش عبدالمجید طالقانی
733 subscribers
899 photos
19 videos
3 files
1 link
Download Telegram
دوبیت زیبا از یک صفحه از مرقعات درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه/ هرگه که غمی ملازم دل شودت/ یا قصه ی کار خویش مشکل شودت/ حال دل دیگری بباید پرسید/ تا دلخوشی تمام حاصل شودت💚
دو بیت زیبای منتخب در یک صفحه از مرقعات بسیار فاخر و شاهکار درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه/ موجود در موزه آستان قدس رضوی( صفحه دوم ملاحظه فرمایید)💚....لعل تو جان و من هم ، دارم رمیده جانی / بنشین دمی که بادا ، جانم فدای جانت / من کیستم که چینم ، برگی زگلبن نو/ کاشَم خَلَد به سینه ، خاری ز بوستانت ...‌‌🌷🌷🌷🌷🌷
یک صفحه از مرقعات بسیار فاخر و شاهکار درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه/ موجود در موزه آستان قدس رضوی🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بخشي از مرقع زيباي بالا☝️☝️
چلیپایی منتخب از یک صفحه از مرقعات زیبای درویش عبدالمجید(ره) از اشعار جامی/ .... بیا که روی تو خورشید عالم افروز است/ شبم ز روی تو روز است و روز فیروز است/شد از جمال تو فیروز روز من وان روز/که خواستم شب و روز از خدای امروز است....🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بخشی از یک مرقع زیبا و شاهکار درویش عبدالمجید طالقانی(ره)
...فرمان برمت هر آنچه گویی/ جان بر لب و گوش پُرخطاب است / ورچه تو غنیّ و ما فقیریم / دلداری دوستان ثواب است /سیلاب زسر گذشت مارا / زاندازه برون مبر جفا را .....
ای از هلال ابرو بر آفتاب تابان/ مشکین کمان کشیده ، من چون کشم کمانت/ خوی پاک کن خدا را از رخ كه شست ما را / لوح صبوری از دل ، رخسار خون چکانت.... (یک دوبیتی زیبا در مرقعی پرکار به قلم درویش عبدالمجید طالقانی ره)
دوبیت از غزلیات حافظ در یکی از مرقعات پرکار و زیبای درویش عبدالمجید(ره)
.....آن جوانمرد که می‌زد رقم خیر و قبول/ بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد/سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر/آشیان در شکن طره شمشاد نکرد... .
زده ام بوسه بخاک دَرِ قصری کانجا/ حاجب از جرم سجودی سر قیصر شکند/ محتشم باده ده از خون منش کان خونخوار/ نیست مستی که خمار از می دیگر شکند ....(دوبیت ازیک مرقع زیبای درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه)
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد/ یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد/ یا بخت من طریق محبت فرو گذاشت / یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد/ 🌷🌷🌷دوبیت زیبا از یک مرقع پرکار و ماندگار درویش عبدالمجید طالقانی/ شادی روح بلند این هنرمند بی بدیل صلوات و فاتحه 🌷🌷🌷🌷🌷
دو بیت از یک مرقع زیبای درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه که در اوج مهارت و زیبایی به قلم غبار تحریر شده......
مخوان ز دیرم ، به کعبه زاهد، که برده ازکف ، دل من آنجا / به ناله مطرب ، به عشوه ساقی , به خنده ساغر به گریه مینا/ به عقل نازی، حکیم تا کی؟ به فکرت این ره نمیشود طی/ به کنه دانش، خِرد بَرد پی ,اگر رسد خس به غور دریا...
چو پیش صبح روشن شد که حال مهر گردون چیست/ برآمد خنده‌ای خوش بر غرور کامگاران زد/ من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست/
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد/🌷🌷🌷🌷دو بیت زیبا از یک صفحه ی مرقع درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه🌷🌷🌷🌷
گذر فتاد به سر وقت کشتگان غمت
هزار جان گرامی فدای هر قدمت
فکنده سرو قدت بر من از کرم سایه
مباد از سر من دور سایه ی کرمت
به یک نگاه تو رستم ز ننگ هستی خویش
خوش آن که سوی وی افتد نگاه دمبدمت
نیاید از تو ستم ور ستم کنی به مثل
ز رحمت دگران خوشتر آیدم ستمت
کمر به خدمت تو بسته اند کج کلهان
شکست شوکت شاهان ز حشمت حشمت
حریم سدره شده ست آشیان مرغ دلم
هنوز رشک برد بر کبوتر حرمت
به نامه درج مکن شرح شوق خود جامی
مباد شعله زند آتش از نی قلمت ( جامی علیه الرحمه)
دو بیت زیبا از یک صفحه ی مرقعات پرکار درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه..🌷
للشیخ السعدی رحمة الله :
روزی گفتم کنم شبی دلشادت
وز بند غمان خود کنم آزادت
دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت
وز گفته خود هیچ نیامد یادت....
يك دوبیتی زیبا و غیر منقوط، از متن مرقعی دلربا از درویش عبدالمجید طالقانی با قلم غبار 🌷
حاشیه نویسی
یکی از مرقعات درویش عبدالمجید طالقانی ره( تصویر ادیت و ترکیب شده)
...هوالله سبحانه و تعالی
مخدوما ، در یکی از این قطعات خواهشی از بندگان خدایگانی شده است و آن عبارت از قدری تنباکوی خوب است انشاالله تعالی از خاطر گرامی محو نخواهد شد اما نه چندانکه تحمیل ملازمان سامی باشد . بتاریخ اواسط شهر شوال المکرم به جهت مخدومی قلمی شد🌷....
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است/ چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است/ جام جهان نماست ضمیر منیر دوست/ اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است
(دو بیت زیبا از یک صفحه از مرقعات درویش عبدالمجیدطالقانی رحمت الله علیه)
چلیپایی زیبا
از برگی زیباتر از مرقعات درویش عبدالمجید طالقانی🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
می دوساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
ناله از بهر رهایی نکند مرغ اسیر
خورد افسوس زمانی که گرفتار نبود
به بدی در همه جا نام بدارم که مباد
خون من ریزی و گویند سزاوار نبود

دو تک بیت زیبا در یک صفحه از مرقعات درخشان درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه....
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گله‌ای از شب یلدا می‌کرد
(دو بیت زیبا از حضرت لسان الغیب در یک صفحه از مرقعات شاهکار درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه)