.....اینجانب به جهت تقریب مانع، چند روز متوقف شد....

خواه از لب مسیحا خواه از زبان ناقوس/ صاحبدلان شناسند آواز آشنا را .‌‌‌‌....⚘

برشی از مرقعات زیبای درویش عبدالمجید طالقانی (ره)

یک صفحه ی زیبا
از بیاض نویسی های درویش عبدالمجیدطالقانی⚘⚘⚘⚘
...کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند
شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد 
که چند سال به جان، خدمت شعیب کند

از گنه روی سفیدم به صف حشر که شست/ عرق خجلت من نامه ی اعمال مرا/ طپش دل مگر اظهار کند حال مرا /ورنه کس نیست که گوید به تو احوال مرا.....⚘دو بیت از صفحه بیاض پست بالا⚘⚘⚘⚘

قطعه ی تحلیلی بسیار زیبا از درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه ⚘

...عقوبت آنکس که در حق بیگناه افترا کند آنست که بدست خصمش بسپارند که به مراد خود عقوبت کند و دیگران از وی نصیحت گیرند و عبرت پذیرند
(از صفحات بیاض غبارنویسی درویش عبدالمجید طالقانی ره با ترکیب بندی بدیع و زیبا)

قطعه ای زیبا از مراسلات درویش عبدالمجید طالقانی ره .....دیگر مختارید یعنی به هر قسمی از اقسام و به هر نحوی از انحا که صلاح حال خود را دانسته چنان خواهد کرد که خود را بالمرّه محو گوشه خاطر دوستی مظاهر سامی بفرموده به تخصیص در این ایام که هیچ یک از دوستان وفایی نمی بینم فرزند ارجمند حمید گرامی دوستکام دو جهانی بوده فرزندی گرامی دوستکام دو جهان باشند بمنّه و جوده بعد از اظهار مراسم دوستی بر لوح وداد می نگارد....

قصارُالسُّوَر/ درویش عبدالمجیدطالقانی

خواهند فرمود میرزا شفیع که به هیچ وجه تصدیع بندگان نداده وخود مطلع مستحضر فی الجمله هم هستند از احوال بنده کثیرالتقصیر که هرگز رشته دوستی را منقطع نساخته ومیرزا شفیع شایدکه.....قطعه ای زیبا از درویش عبدالمجید رحمت الله علیه

مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند / ما دل به عشوه ی که دهیم اختیار چیست ؟ قطعه ای تماشایی به قلم غبار / درویش عبدالمجید ره

صفحه ای زیبا از کلیات سعدی / درویش عبدالمجید طالقانی رحمت الله علیه

در عشق تو از بسکه خروش آوردیم/ دریای سپهر را بجوش آوردیم....

قدم برون نه ، چو وقت آن شد، که در گلستان، زفیض باران/ روان شود جو، چو اشک وامق ، وزان دمد گل، چو روی عذرا/ سرود عیش و ، شراب باقی، صفای باغ و جمال ساقی/ ازین فزونتر ، مدار امید و ، وزین نکوتر مکن تمنا......
برشی ار یک صفحه ی زیبا از مرقعات درویش عبدالمجید

نصيحتي کنمت بشنو وبهانه مگیر
هرآنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
(یک صفحه بسیار دیدنی و زیبا از مرقعات درویش علیه الرّحمه)

شاهکاری دیگر از مرقعات درویش عبدالمجید طالقانی به قلم غبار
......گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
جرمش آن بود که اسرار هویدا میکرد...
....گدایی در میخانه طرفه اکسیریست
که این عمل بکنی ، خاک ، زر توانی کرد..

یارب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان/ آن سهی سرو خرامان به چمن باز رسان/ بخت پژمرده ی مارا به نسیمی دریاب/ یعنی آن جان ز تن رفته به تن باز رسان ....قِطاعی از یک صفحه از مرقعات درویش عبدالمجید طالقانی ره

تصویر منتسب به چهره درویش عبدالمجید طالقانی با نگارش خود درویش بر روی آن/ اثر محمد هادی /

از مرقعات بسیار زیبای درویش عبدالمجید طالقانی...
دیدی از دورم و دانسته تغافل کردی
خوب کردی ، که تو را خوب تماشا کردم
....نخواهم بعد مردن هیچکس بر من کفن پوشد / که چون آتش بمیرد ، خویش را از خویشتن پوشد...

از صفحات بسیار زیبای قطع بیاضی ، بقلم سحر انگیز درویش عبدالمجیدطالقانی ره
چو هست قدرت ، به عیش و مستی، بساز ایدل به تنگدستی/چو قسمت این شد ، زخوان هستی، دگر چه خیزد زسعی بیجا ....مشتاق اصفهانی/ تصویر با کیفیت بالا👇👇👇

بخشی از یک قطعه ی زیبای درویش/
امشب که رخش بزم فروز من و تست/
خوش باش ایدل که وقت سوز من و تست/ بنشسته و جز شمع کسی نیست برش/ پروانه بیا که روز ، روز من و تست( میرزا ابوالحسن فراهانی)👇