داريوش آذر | Dariush Azar
1.45K subscribers
83 photos
16 videos
2 files
7 links
Download Telegram
شما را دعوت مى كنيم
به شنيدن يك داستان واقعى

رونمايى از آلبوم "40"
-داريوش آذر

شنبه ۸ مارچ ۲۰۲۵
ساعت ۱۹:۰۰
سالن Le Gesu
(1200 Rue de Bleury, Montréal, QC H3B 3J3)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‎مصاحبه ویژه پل با داریوش آذر و گزارش مراسم رونمایی ازآلبوم « چهل »، تازه ترین اثر این هنرمند ، در مونترال کانادا

این آهنگساز، نوازنده و خواننده از چهره‌های شناخته شده موسیقی در ایران است که در کارنامه حرفه ای اش تا به امروز تجربه‌های متفاوت و قابل تاملی از قبیل همکاری با استاد محمد رضا شجریان در گروه «شهناز» ، همکاری با همایون شجریان در گروه «سیاوش» ، همکاری با گروه « دنگ شو » و تاسیس گروه « پالت » به همراهی دوستانش به چشم می‌خورد.

داریوش آذر در حال حاضر در مونترال کانادا به سر میبرد ‌ و به تازگی از آلبوم دوم خود به نام « چهل » در این شهر رونمایی کرده است
‎عشق و اجتماع همواره دو کلید واژه در آثار این هنرمند هستند و این اثر مستقل نیز با همین رویکرد در ادامه ی آلبوم «آبی خاکستری» بر اساس یک داستان واقعی خلق شده است.
آلبوم "40" منتشر شد
هم اکنون در تمامی پلتفرم های موسیقی
چــه ســازم

آهنگساز: داریوش آذر
تنظیم کننده: آیین احمدی فر
شاعر: هوشنگ ابتهاج-داریوش آذر
کنترباس: داریوش آذر
ویولن و آلتو: امین عطایی
میکس و مسترینگ: آرش پاکزاد
چه سازم

میخواستم تو ببینی
که شوق لحظه ها تا آخرین نفس باقیست
صدای خواهشم در سوز حنجره پیداست
که جای تو در این شعر ناتمام خالیست

میخواستم که ببینی
رقص این ترانه بر لبان تو چه زیباست
من اگر بار هستی تو میخواندی به مستی
دلم خواست بشم عاشق دلم خواست

با این دل ماتم زده آواز چه سازم
بشکسته نی ام بی لب دم ساز چه سازم
با این دل طوفان زده آواز چه سازم
از دست تو ای زخمه ی ناساز چه سازم

میخواستم که ببینی
رقص این ترانه بر لبان تو چه زیباست
من اگر بار هستی تو میخواندی به مستی
دلم خواست بشم عاشق دلم خواست

با این دل ماتم زده آواز چه سازم
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم
با این دل سودا زده آواز چه سازم
با اشک تو ای دیده ی غماز چه سازم
چــهــل

آهنگساز و تنظیم کننده: داریوش آذر
شاعر: داریوش آذر
گیتار: کاوه صالحی
میکس و مسترینگ: آرش پاکزاد
چهل

چهل سال صبر
چهل سال فرسودگی
چهل سال جبر
فرار از بیهودگی
چهل سال زندان
خمار آزادگی
در این سو بی جان
به هر سو آوارگی


شراب چهل ساله شد آن خموش
‘شرابی که از جان بر آرد خروش’
نمانده دگر ناله را فرصتی
در این تنگنا جام باده بنوش
شراب چهل ساله آن گه نکوست
که جان را باز هم تب جستجوست
زمان هم در رزم و ایستادگیست
‘هنوزم در این سینه یک آرزوست’


چهل سال چهل سالگی
نه درمان درماندگی
نه دلداد دلدادگی
نه دیوانه‌ دیوانگی
چهل سال دل کنده ام
جوانی به جام کرده ام
شدم آن شرابی
کز آن زهر آکنده ام