️ #تک_برگ
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 2
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔷 بخشی از متن:
🔸 یکی از تجهیزات مهم و ضروری در فرایند ساخت رآکتورهای گلاسلایند کورههای عملیات حرارتی با دمای بالای هزار درجه سانتیگراد و با اتمسفر کنترلشده است. در آزمایشگاه کوره کوچک داشتیم و نمونههای اول و قطعات اولیه را در همان کوره تولید میکردیم؛ اما برای کار در ابعاد بزرگتر کورههای بزرگ هم موردنیاز بود. قطعات اولیه که تأیید شدند دیگر به این اطمینان رسیدیم که ما توانایی ساخت رآکتورهای گلاسلایند بزرگ را هم داریم. شروع کردم به جستوجو برای پیداکردن سازندۀ کوره. چون کورۀ ما شرایط خاصی داشت و از طرفی مصرف این نوع کوره هم فقط در صنعت ما بود، تولیدکنندۀ داخلی پیدا نکردم. پس رفتم سراغ خارجیها. بعد از کلی صحبت و ایمیل و مذاکره گفتند صادرات این نوع کوره با این حجم به ایران مشمول تحریم است و امکان صادرات به ایران را ندارند. برق مصرفی کورهای که نیاز داشتیم در حد چند مگاوات بود و هزینۀ اشتراک و هزینۀ انتقال برق از پست اصلی برق تا کارخانه چیزی نزدیک به دوبرابر کل سرمایهگذاری ما برای ساخت کارخانه بود.
🔸 در همان گام اول با سر توی دیوار رفتم و به بنبست خوردم. اما چون راهی برای عقبگرد نداشتم و تنها راهم فرار به جلو بود شروع کردم به مطالعه که ببینم چه میشود کرد. به توصیه یکی از دوستان یکی از کتابهای مرجع در رشته مهندسی شیمی را شروع کردم به مطالعه و ورق زدن. در یکی از بخشها به یک کورۀ خیلی ساده و ابتدایی برخورد کردم که به نظر میرسید با اعمال تغییراتی میشود از ایده آن برای کار خودمان استفاده کنیم. کار را شروع کردیم و چندین ماه پایش ایستادیم تا بالاخره یک کورۀ گازی با حرارت غیر مستقیم و تشعشعی ساخته شد! کورهای که حتی در دنیا هیچکدام از تولیدکنندگان بزرگ رآکتورهای گلاس لایند از این مدل و طرحش استفاده نکرده بودند. وقتی برای اولینبار میخواستیم کوره را روشن کنیم و تست بگیریم یکی از دوستان گفت: «اگر کل کوره خراب شد و ریخت آمادگیاش رو داشته باشید، بههرحال این کار تا حالا تجربه نشده.» یعنی ما در این حد ریسک کردیم. اما کوره روشن شد و کار کرد. هرچند بعدها در تولید با مشکلات بسیار زیادی روبهرو شدیم.
🔸 آنقدر در آن دوران با شکستهای پیدرپی مواجه شدم و مضطرب شدم تا بهخاطر مشکلات روحی و جسمی که پیدا کردم، زمینگیر شدم. پزشک توصیه کرد از کار و این فضای اضطرابآور دور بمانم. اما عملیکردن این توصیه امکانپذیر نبود. چون اگر من کار را رها میکردم کار مرا رها نمیکرد و تعهدات حقوقی و مالی و مسئولیتهایی که بر عهدهام بود سختتر از قبل میشد. دیگر برای پا پس کشیدن دیر بود. ناگزیر دوباره از اول شروع کردم و گامبهگام همۀ کارها را یادداشت کردم. محاسبات را انجام دادم و با هزار جور تحلیل و احتمال و محاسبات طی چندین سال کمکم ایرادات را برطرف کردم؛ به نظر میرسید که طرح کورۀ ما برای تولید رآکتورهای گلاسلایند در حال جوابدادن است.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 2
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔷 بخشی از متن:
🔸 یکی از تجهیزات مهم و ضروری در فرایند ساخت رآکتورهای گلاسلایند کورههای عملیات حرارتی با دمای بالای هزار درجه سانتیگراد و با اتمسفر کنترلشده است. در آزمایشگاه کوره کوچک داشتیم و نمونههای اول و قطعات اولیه را در همان کوره تولید میکردیم؛ اما برای کار در ابعاد بزرگتر کورههای بزرگ هم موردنیاز بود. قطعات اولیه که تأیید شدند دیگر به این اطمینان رسیدیم که ما توانایی ساخت رآکتورهای گلاسلایند بزرگ را هم داریم. شروع کردم به جستوجو برای پیداکردن سازندۀ کوره. چون کورۀ ما شرایط خاصی داشت و از طرفی مصرف این نوع کوره هم فقط در صنعت ما بود، تولیدکنندۀ داخلی پیدا نکردم. پس رفتم سراغ خارجیها. بعد از کلی صحبت و ایمیل و مذاکره گفتند صادرات این نوع کوره با این حجم به ایران مشمول تحریم است و امکان صادرات به ایران را ندارند. برق مصرفی کورهای که نیاز داشتیم در حد چند مگاوات بود و هزینۀ اشتراک و هزینۀ انتقال برق از پست اصلی برق تا کارخانه چیزی نزدیک به دوبرابر کل سرمایهگذاری ما برای ساخت کارخانه بود.
🔸 در همان گام اول با سر توی دیوار رفتم و به بنبست خوردم. اما چون راهی برای عقبگرد نداشتم و تنها راهم فرار به جلو بود شروع کردم به مطالعه که ببینم چه میشود کرد. به توصیه یکی از دوستان یکی از کتابهای مرجع در رشته مهندسی شیمی را شروع کردم به مطالعه و ورق زدن. در یکی از بخشها به یک کورۀ خیلی ساده و ابتدایی برخورد کردم که به نظر میرسید با اعمال تغییراتی میشود از ایده آن برای کار خودمان استفاده کنیم. کار را شروع کردیم و چندین ماه پایش ایستادیم تا بالاخره یک کورۀ گازی با حرارت غیر مستقیم و تشعشعی ساخته شد! کورهای که حتی در دنیا هیچکدام از تولیدکنندگان بزرگ رآکتورهای گلاس لایند از این مدل و طرحش استفاده نکرده بودند. وقتی برای اولینبار میخواستیم کوره را روشن کنیم و تست بگیریم یکی از دوستان گفت: «اگر کل کوره خراب شد و ریخت آمادگیاش رو داشته باشید، بههرحال این کار تا حالا تجربه نشده.» یعنی ما در این حد ریسک کردیم. اما کوره روشن شد و کار کرد. هرچند بعدها در تولید با مشکلات بسیار زیادی روبهرو شدیم.
🔸 آنقدر در آن دوران با شکستهای پیدرپی مواجه شدم و مضطرب شدم تا بهخاطر مشکلات روحی و جسمی که پیدا کردم، زمینگیر شدم. پزشک توصیه کرد از کار و این فضای اضطرابآور دور بمانم. اما عملیکردن این توصیه امکانپذیر نبود. چون اگر من کار را رها میکردم کار مرا رها نمیکرد و تعهدات حقوقی و مالی و مسئولیتهایی که بر عهدهام بود سختتر از قبل میشد. دیگر برای پا پس کشیدن دیر بود. ناگزیر دوباره از اول شروع کردم و گامبهگام همۀ کارها را یادداشت کردم. محاسبات را انجام دادم و با هزار جور تحلیل و احتمال و محاسبات طی چندین سال کمکم ایرادات را برطرف کردم؛ به نظر میرسید که طرح کورۀ ما برای تولید رآکتورهای گلاسلایند در حال جوابدادن است.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 پایان 35 سال وابستگی
به روایت امیرهومن کریمی وثیق، مدیرعامل شرکت دانشبنیان نفت و گاز سرو
🔷 بخشی از متن:
شرکتهای هندی و چینی تا یک دهه قبل در ازای تحویل کاتالیست، هزینههای سنگین را از شرکتهای پتروشیمی و فولادی درخواست میکردند؛ اما آوردههای این شرکت، باعث ایجاد ارزشافزودههای متعددی از جمله کاهش قیمت خرید، افزایش دانش متخصصان ایرانی، افزایش راندمان تولید محصولات مهمی چون اوره، آمونیاک، متانول و آهن اسفنجی در کشور شده است.
🔸 بومیسازی کاتالیست توسط این شرکت در ایران ۱۰ سال به طول انجامید، از اواسط دهه ۹۰ بهواسطه تکمیل زنجیره کاتالیستهای فولادی و کاتالیستهای تولید گاز سنتز، شرکتهای خارجی از بازار ایران کنار گذاشته شدند و به عبارتی اعتماد به محصولات این شرکت دانشبنیان با اطمینان بیشتری صورت گرفت و این مسیر در خارج از کشور نیز با تلاشهای چندین ساله اتفاق افتاد؛ بهطوریکه در سال ۱۳۹۹ اولین صادرات این شرکت انجام شد و در حضور بازیگران اصلی کاتالیست چون سودکمی، تاپسو و جانسون متی توانستیم بهواسطه قیمت و کیفیت کاتالیست برنده مناقصه مربوطه باشیم و پالایشگاه بصره عراق با ما وارد مذاکره شد و در همان سال بهعنوان صادرکننده نمونه ملی معرفی شدیم. این مسیر با صادرات کاتالیست به کشور ونزوئلا ادامه پیدا کرد.
🔸 بخش عمده صادرات ما، به کشور روسیه بوده است که بالغ بر 20 میلیون دلار است به طوری که وزارت نفت در گزارشهای خود از این اقدام ملی به عنوان یک دستاورد بزرگ تاریخی همواره یاد می کند؛ در حال حاضر کارشناسان این شرکت، در سه مجتمع فولاد و پتروشیمی روسیه در حال راهاندازی واحدهای این کشور هستند و قرار است بزرگترین پتروشیمی تولیدکننده اوره و آمونیاک جهان نیز با کاتالیستهای ایرانی شرکت نفت و گاز سرو وارد مدار تولید شود و به گفته رییس پارک فناوری نفت، امروز روسیه به جای پهپاد، به کاتالیست ما وابسته است. نکته حائز اهمیت این است که کشور روسیه در حضور شرکت های چینی از شرکت سرو با قیمت بالاتر خرید می کند و حتی در حضور شرکت های اروپایی نیز از شرکت سرو خرید می کند. این شرکت همچنین هشت میلیون دلار کاتالیست به کشور ونزوئلا و دو میلیون دلار به کشور عراق صادرات داشته است.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 پایان 35 سال وابستگی
به روایت امیرهومن کریمی وثیق، مدیرعامل شرکت دانشبنیان نفت و گاز سرو
🔷 بخشی از متن:
شرکتهای هندی و چینی تا یک دهه قبل در ازای تحویل کاتالیست، هزینههای سنگین را از شرکتهای پتروشیمی و فولادی درخواست میکردند؛ اما آوردههای این شرکت، باعث ایجاد ارزشافزودههای متعددی از جمله کاهش قیمت خرید، افزایش دانش متخصصان ایرانی، افزایش راندمان تولید محصولات مهمی چون اوره، آمونیاک، متانول و آهن اسفنجی در کشور شده است.
🔸 بومیسازی کاتالیست توسط این شرکت در ایران ۱۰ سال به طول انجامید، از اواسط دهه ۹۰ بهواسطه تکمیل زنجیره کاتالیستهای فولادی و کاتالیستهای تولید گاز سنتز، شرکتهای خارجی از بازار ایران کنار گذاشته شدند و به عبارتی اعتماد به محصولات این شرکت دانشبنیان با اطمینان بیشتری صورت گرفت و این مسیر در خارج از کشور نیز با تلاشهای چندین ساله اتفاق افتاد؛ بهطوریکه در سال ۱۳۹۹ اولین صادرات این شرکت انجام شد و در حضور بازیگران اصلی کاتالیست چون سودکمی، تاپسو و جانسون متی توانستیم بهواسطه قیمت و کیفیت کاتالیست برنده مناقصه مربوطه باشیم و پالایشگاه بصره عراق با ما وارد مذاکره شد و در همان سال بهعنوان صادرکننده نمونه ملی معرفی شدیم. این مسیر با صادرات کاتالیست به کشور ونزوئلا ادامه پیدا کرد.
🔸 بخش عمده صادرات ما، به کشور روسیه بوده است که بالغ بر 20 میلیون دلار است به طوری که وزارت نفت در گزارشهای خود از این اقدام ملی به عنوان یک دستاورد بزرگ تاریخی همواره یاد می کند؛ در حال حاضر کارشناسان این شرکت، در سه مجتمع فولاد و پتروشیمی روسیه در حال راهاندازی واحدهای این کشور هستند و قرار است بزرگترین پتروشیمی تولیدکننده اوره و آمونیاک جهان نیز با کاتالیستهای ایرانی شرکت نفت و گاز سرو وارد مدار تولید شود و به گفته رییس پارک فناوری نفت، امروز روسیه به جای پهپاد، به کاتالیست ما وابسته است. نکته حائز اهمیت این است که کشور روسیه در حضور شرکت های چینی از شرکت سرو با قیمت بالاتر خرید می کند و حتی در حضور شرکت های اروپایی نیز از شرکت سرو خرید می کند. این شرکت همچنین هشت میلیون دلار کاتالیست به کشور ونزوئلا و دو میلیون دلار به کشور عراق صادرات داشته است.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 زبان فارسی در علم 1
افقهای دانشبنیان
🔸 بخشی از متن:
وقتی از قدرت صحبت میکنیم، نباید آن را با زور اشتباه بگیریم؛ گاهی قدرت نرم است و از جنس گفتمان یا زبان. امروزه همهی کسانی که دل در گروی پژوهش دارند، میدانند که زبان رسمی پژوهش، زبان انگلیسی است. این مسئله را نباید تصادفی تلقی کنیم و بگوییم که توافق کردهاند تا زبان بینالمللی انگلیسی است و چون نیاز به قضاوت دانشمندان و دسترسی حداکثری دانشمندان به مطالب علمی تولید شده حس میشده، همگان به زبان انگلیسی مقاله مینویسند.
🔸 زبان علم نشانگر مهمی برای فهم نظام تولید و مصرف علم و فناوری دارد و وقتی زبان علم انگلیسی است، ما باید بدانیم که پژوهشهای جدی و بهاصطلاح عوضکنندهی بازی در بستر انگلیسیزبان تولید میشوند و در همان بستر نیز بیشترین کارآمدی و استفاده را دارند. خواهش میکنم که این مسئله را در ساحت یک توطئه یا استعمار نفهمید. این مسئله، یک وضع است و با استیلا و توانایی در علم و فناوری پیشآمده است.
🔸 گاهی ما میتوانیم سادهلوح باشیم و بگوییم که در مرزهای فرهنگی کشور محکم میایستیم و واژههایی که هیچ نقشی در تألیف آنها نداشتیم را با معادلهای فارسی آن جایگزین میکنیم؛ ولی اگر این راه تا امروز جوابی نگرفته و هر نسل کمتر از نسل قبل، علاقه یا اهمیتی به این واژههای نسبتاً عجیب و نامأنوس جایگزین شده نشان میدهد، باید در این مسیر نسبتاً سخت تجدیدنظر کنیم.
🔸 مسئله اساساً این است که زبان فارسی در علم، یک طرفِ متخصص و دانشمند دارد و یک طرفِ مردمی. یک بُعد از این مسئله، روایت و قصه و هنر است و طرف دیگر نیز، تألیف و مسئله فارسی است. میتوان گفت اگر زبان فارسی در علم میخواهیم، باید با یک زنجیرهی تولید تا مصرف فارسیزبان در علم و فناوری سروکار داشته باشیم؛ این یعنی اهالی زبان فارسی، مسئلهیی در اینجا و اکنون وضع ما داشته باشند و دانشمند و متخصص فارسیزبان در شرایطی قرار گیرد تا اولاً این مسئله را به رسمیت بشناسد و ثانیاً در حل آن همت و جوانمردی به خرج دهد؛ در اینصورت او صاحب تألیف یا فرآیندی خواهد بود که نمیتواند از زبان فارسی بیرون باشد.
🔸 شرکتهای دانشبنیان، با هوشیاری نهادهای مسئول و بخصوص معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، امروز در چنین موقعیتی قرار گرفتهاند؛ آنها یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکندهی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کردهاند. بنابراین اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید در زیستبوم دانشبنیان به دنبال آن گشت.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 زبان فارسی در علم 1
افقهای دانشبنیان
🔸 بخشی از متن:
وقتی از قدرت صحبت میکنیم، نباید آن را با زور اشتباه بگیریم؛ گاهی قدرت نرم است و از جنس گفتمان یا زبان. امروزه همهی کسانی که دل در گروی پژوهش دارند، میدانند که زبان رسمی پژوهش، زبان انگلیسی است. این مسئله را نباید تصادفی تلقی کنیم و بگوییم که توافق کردهاند تا زبان بینالمللی انگلیسی است و چون نیاز به قضاوت دانشمندان و دسترسی حداکثری دانشمندان به مطالب علمی تولید شده حس میشده، همگان به زبان انگلیسی مقاله مینویسند.
🔸 زبان علم نشانگر مهمی برای فهم نظام تولید و مصرف علم و فناوری دارد و وقتی زبان علم انگلیسی است، ما باید بدانیم که پژوهشهای جدی و بهاصطلاح عوضکنندهی بازی در بستر انگلیسیزبان تولید میشوند و در همان بستر نیز بیشترین کارآمدی و استفاده را دارند. خواهش میکنم که این مسئله را در ساحت یک توطئه یا استعمار نفهمید. این مسئله، یک وضع است و با استیلا و توانایی در علم و فناوری پیشآمده است.
🔸 گاهی ما میتوانیم سادهلوح باشیم و بگوییم که در مرزهای فرهنگی کشور محکم میایستیم و واژههایی که هیچ نقشی در تألیف آنها نداشتیم را با معادلهای فارسی آن جایگزین میکنیم؛ ولی اگر این راه تا امروز جوابی نگرفته و هر نسل کمتر از نسل قبل، علاقه یا اهمیتی به این واژههای نسبتاً عجیب و نامأنوس جایگزین شده نشان میدهد، باید در این مسیر نسبتاً سخت تجدیدنظر کنیم.
🔸 مسئله اساساً این است که زبان فارسی در علم، یک طرفِ متخصص و دانشمند دارد و یک طرفِ مردمی. یک بُعد از این مسئله، روایت و قصه و هنر است و طرف دیگر نیز، تألیف و مسئله فارسی است. میتوان گفت اگر زبان فارسی در علم میخواهیم، باید با یک زنجیرهی تولید تا مصرف فارسیزبان در علم و فناوری سروکار داشته باشیم؛ این یعنی اهالی زبان فارسی، مسئلهیی در اینجا و اکنون وضع ما داشته باشند و دانشمند و متخصص فارسیزبان در شرایطی قرار گیرد تا اولاً این مسئله را به رسمیت بشناسد و ثانیاً در حل آن همت و جوانمردی به خرج دهد؛ در اینصورت او صاحب تألیف یا فرآیندی خواهد بود که نمیتواند از زبان فارسی بیرون باشد.
🔸 شرکتهای دانشبنیان، با هوشیاری نهادهای مسئول و بخصوص معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، امروز در چنین موقعیتی قرار گرفتهاند؛ آنها یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکندهی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کردهاند. بنابراین اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید در زیستبوم دانشبنیان به دنبال آن گشت.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 3
🔷 روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔸 اولین محصولمان را سال 86 تولید کردیم و تحویل مشتری دادیم. هنوز بعد از 16 سال آن تجهیزات در کارخانۀ دارویی کار می کند و اضطراب آن روزها همچنان در خاطرم مانده است. آن روزها کسی باور نمیکرد که در ایران رآکتورهای گلاسلایند ساخته بشود. حتی نزدیکترین دوستانمان هم فکر میکردند رآکتورها وارداتی هستند. این قضیه تا آنجا پیشرفت که مجبور شدیم در کاتالوگهایمان عکسهایی بگذاریم که کاملا ایرانی بودن تجهیز را ثابت کند. مثلا عکس کارگران ایرانی در حال کار یا دیوارهای آجری مرسوم در ایران که مشخص باشد کارخانه در ایران است. و حالا ما شرکتی هستیم که 150 نفر نیروی کار دارد و تنها طراح و سازندۀ تجهیزات گلاسلایند در ایران است و ایران را جزو ۴ کشور صاحب فن آوری و ۱۱ کشور دارای امکان ساخت این رآکتور ها قرارداده است.
🔷 رؤیای به واقعیت پیوسته
🔸 بعد از مدتی استعلامهایی از شرکتهایی از هند، ترکیه و کشورهای حوزه دریای خزر برای شرکت در نمایشگاه به دستمان رسید. خودشان ما را پیدا کرده بودند. روزهای اولی که شروع به کار کرده بودیم کاتالوگهای شرکتهای بزرگ و معروف سازنده خارجی این تجهیزات را جمع میکردم و گاهی مثل کودکی که از نگاهکردن به کتاب مصور لذت میبرد، من هم ذوق میکردم و رؤیاپردازی میکردم که میشود روزی ما هم در این حد تولید داشته باشیم؟ بین این شرکتها دو شرکت مشهور و برند خارجی در سقف آرزوهای ما بودند و من حتی به ذهنم نمیرسید روزی آنها را از نزدیک ببینم. وقتی برای اولینبار در نمایشگاه استانبول شرکت کردیم و غرفه گرفتیم، فهمیدم یکی از آن شرکتها هم در نمایشگاه حضور دارد. به این فکر میکردم من جایی هستم که آن شرکت هم حضور دارد و همسایه و رقیب شدهایم.
🔸 چند روز بعد یک نفر جلوی غرفۀ ما ایستاد و با عینکی که روی نوک بینیاش بود بهدقت غرفۀ ما را تماشا میکرد. از حالت چهرهاش مشخص بود متعجب است. طولی نکشید که پرسید: «شما گلاسلایند تولید میکنید؟» تأیید کردم. دوباره پرسید: «اهل کجایید؟» وقتی نام ایران را بردم انگار باورش نمیشد. بهتزده گفت: «مگر شما توی ایران گلاسلایند دارید که حالا میخواهید صادر هم بکنید؟» وقتی از غرفه رفت، پرسوجو کردم و فهمیدم رئیس همان شرکت فرانسوی مشهور است؛ مدیر شرکتی که حتی برای صنایع دارویی هم به ما گلاسلایند نمیفروخت، حالا روبهروی غرفۀ محصولات ما ایستاده بود و تولیدمان را در آن تحریمهای وحشتناک تماشا میکرد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #روایت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 3
🔷 روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔸 اولین محصولمان را سال 86 تولید کردیم و تحویل مشتری دادیم. هنوز بعد از 16 سال آن تجهیزات در کارخانۀ دارویی کار می کند و اضطراب آن روزها همچنان در خاطرم مانده است. آن روزها کسی باور نمیکرد که در ایران رآکتورهای گلاسلایند ساخته بشود. حتی نزدیکترین دوستانمان هم فکر میکردند رآکتورها وارداتی هستند. این قضیه تا آنجا پیشرفت که مجبور شدیم در کاتالوگهایمان عکسهایی بگذاریم که کاملا ایرانی بودن تجهیز را ثابت کند. مثلا عکس کارگران ایرانی در حال کار یا دیوارهای آجری مرسوم در ایران که مشخص باشد کارخانه در ایران است. و حالا ما شرکتی هستیم که 150 نفر نیروی کار دارد و تنها طراح و سازندۀ تجهیزات گلاسلایند در ایران است و ایران را جزو ۴ کشور صاحب فن آوری و ۱۱ کشور دارای امکان ساخت این رآکتور ها قرارداده است.
🔷 رؤیای به واقعیت پیوسته
🔸 بعد از مدتی استعلامهایی از شرکتهایی از هند، ترکیه و کشورهای حوزه دریای خزر برای شرکت در نمایشگاه به دستمان رسید. خودشان ما را پیدا کرده بودند. روزهای اولی که شروع به کار کرده بودیم کاتالوگهای شرکتهای بزرگ و معروف سازنده خارجی این تجهیزات را جمع میکردم و گاهی مثل کودکی که از نگاهکردن به کتاب مصور لذت میبرد، من هم ذوق میکردم و رؤیاپردازی میکردم که میشود روزی ما هم در این حد تولید داشته باشیم؟ بین این شرکتها دو شرکت مشهور و برند خارجی در سقف آرزوهای ما بودند و من حتی به ذهنم نمیرسید روزی آنها را از نزدیک ببینم. وقتی برای اولینبار در نمایشگاه استانبول شرکت کردیم و غرفه گرفتیم، فهمیدم یکی از آن شرکتها هم در نمایشگاه حضور دارد. به این فکر میکردم من جایی هستم که آن شرکت هم حضور دارد و همسایه و رقیب شدهایم.
🔸 چند روز بعد یک نفر جلوی غرفۀ ما ایستاد و با عینکی که روی نوک بینیاش بود بهدقت غرفۀ ما را تماشا میکرد. از حالت چهرهاش مشخص بود متعجب است. طولی نکشید که پرسید: «شما گلاسلایند تولید میکنید؟» تأیید کردم. دوباره پرسید: «اهل کجایید؟» وقتی نام ایران را بردم انگار باورش نمیشد. بهتزده گفت: «مگر شما توی ایران گلاسلایند دارید که حالا میخواهید صادر هم بکنید؟» وقتی از غرفه رفت، پرسوجو کردم و فهمیدم رئیس همان شرکت فرانسوی مشهور است؛ مدیر شرکتی که حتی برای صنایع دارویی هم به ما گلاسلایند نمیفروخت، حالا روبهروی غرفۀ محصولات ما ایستاده بود و تولیدمان را در آن تحریمهای وحشتناک تماشا میکرد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #روایت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 از پژوهشکده دانشجویی تا شهرک دانشبنیان
روایت دانشجویانی که حل مسائل کشور برایشان اولویت شد
🔸 بخشی از متن:
در مورد نیروی انسانی، یک سری آدمها برای استخدام ساخته شدهاند؛ شما اگر اینها را بردارید بیاورید در کار دانشبنیان دیوانه میشوند. اما یکسری آدمها توانش را دارند و اینها برای این کار ساخته شدهاند؛ یعنی زیر بار حرف کسی نمیروند، زیر بار ساختارش نمیروند. میخواهم بگویم به شخصیت آدمها هم بستگی دارد. من آدمی نبودم که هیئتعلمی بشوم، آدم کتوشلواری هم نبودم. ولی یکسری از دوستان من هستند هیئتعلمی شدند؛ آن آدم ظرفش آن بود ما ظرفمان اینور است. البته آدمها در شرایط، از جمله خانوادگی، تصمیم میگیرند؛ مثلاً از دوستانم خیلی کسانی بودند که آدم کلهخرابی بودند که اگر شرکت میزدند شاید از ما خیلی بهتر بودند؛ ولی در آن مقطع زمانی مثلاً پدرش فوت شد یا داشت ازدواج میکرد و باید خرج خودش و پدر و مادرش را در میآورد، پس رفت کارمند شد.
🔸 ناگفتههای تولید:
چند نکته در مورد ناگفتههای تولید بگویم: ببینید کارهای تولیدی برکت دارد. من با همین کار تولیدیام هم خانه خریدم، هم ماشین خریدم، هم زن گرفتم و هم بچه دارم. چند تا از دوستان ما کارمند شدند، چند تا از دوستان ما مدیر ارشد شدند، چند تا از دوستان ما به اسم امروزی کارشان دلالی و بازرگانی است؛ ولی منبعد از 10-15 سال میبینم بچههای تولید با اینکه کمتر خوردند و کمتر گردش مالی داشتند، ولی به لحاظ مالی زندگیهای موفقتری داشتهاند. کار تولیدی یک برکتی دارد؛ برکتش هم این است که شما رزق میدهی و نان میرسانی. وقتی رزق بدهی، خدا هم به تو رزق میدهد و این اعم از مادی و معنوی است.
🔸 اما هنوز این فرهنگ نیست که اگر تولید راه بیفتد همه چیز راه میافتد؛ هنوز در کشور ما دلالی حرف اول را میزند. در آمریکا و آلمان و ژاپن (این 3 تا کشور را معمولاً خیلی مقایسه میکنند) پردرآمدترین شغلشان مهندسی است؛ حالا برعکس در کشورهای جهان سوم جزء پایینترین ردهها است. اقتصادمان هنوز مبتنی بر شرکتهای بزرگ است. در کشورهای به اصطلاح پیشرفته 70 درصد اقتصادشان دست بنگاههای خرد و متوسط است یعنی شرکتهای زیر 50 نفر. میدانید این یعنی چی؟ یعنی بهترین پدافند غیر عامل؛ یعنی هیچوقت شما یک ایرانخودرویی نداری که اگر ورشکست شد، مجبور باشی با ضرر روزانه 3 میلیارد تومان حفظش کنی تا 2 میلیون نفر بیکار نشوند. وقتی که اقتصادت 70 درصدش دست بنگاههای خرد و کوچک باشد، اینها نمیتوانند فساد کنند ولی وقتی دست یک هولدینگ باشد، آن برایت دلار را بالا و پایین می برد و به طور طبیعی فسادزا خواهد بود.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت #توسعه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 از پژوهشکده دانشجویی تا شهرک دانشبنیان
روایت دانشجویانی که حل مسائل کشور برایشان اولویت شد
🔸 بخشی از متن:
در مورد نیروی انسانی، یک سری آدمها برای استخدام ساخته شدهاند؛ شما اگر اینها را بردارید بیاورید در کار دانشبنیان دیوانه میشوند. اما یکسری آدمها توانش را دارند و اینها برای این کار ساخته شدهاند؛ یعنی زیر بار حرف کسی نمیروند، زیر بار ساختارش نمیروند. میخواهم بگویم به شخصیت آدمها هم بستگی دارد. من آدمی نبودم که هیئتعلمی بشوم، آدم کتوشلواری هم نبودم. ولی یکسری از دوستان من هستند هیئتعلمی شدند؛ آن آدم ظرفش آن بود ما ظرفمان اینور است. البته آدمها در شرایط، از جمله خانوادگی، تصمیم میگیرند؛ مثلاً از دوستانم خیلی کسانی بودند که آدم کلهخرابی بودند که اگر شرکت میزدند شاید از ما خیلی بهتر بودند؛ ولی در آن مقطع زمانی مثلاً پدرش فوت شد یا داشت ازدواج میکرد و باید خرج خودش و پدر و مادرش را در میآورد، پس رفت کارمند شد.
🔸 ناگفتههای تولید:
چند نکته در مورد ناگفتههای تولید بگویم: ببینید کارهای تولیدی برکت دارد. من با همین کار تولیدیام هم خانه خریدم، هم ماشین خریدم، هم زن گرفتم و هم بچه دارم. چند تا از دوستان ما کارمند شدند، چند تا از دوستان ما مدیر ارشد شدند، چند تا از دوستان ما به اسم امروزی کارشان دلالی و بازرگانی است؛ ولی منبعد از 10-15 سال میبینم بچههای تولید با اینکه کمتر خوردند و کمتر گردش مالی داشتند، ولی به لحاظ مالی زندگیهای موفقتری داشتهاند. کار تولیدی یک برکتی دارد؛ برکتش هم این است که شما رزق میدهی و نان میرسانی. وقتی رزق بدهی، خدا هم به تو رزق میدهد و این اعم از مادی و معنوی است.
🔸 اما هنوز این فرهنگ نیست که اگر تولید راه بیفتد همه چیز راه میافتد؛ هنوز در کشور ما دلالی حرف اول را میزند. در آمریکا و آلمان و ژاپن (این 3 تا کشور را معمولاً خیلی مقایسه میکنند) پردرآمدترین شغلشان مهندسی است؛ حالا برعکس در کشورهای جهان سوم جزء پایینترین ردهها است. اقتصادمان هنوز مبتنی بر شرکتهای بزرگ است. در کشورهای به اصطلاح پیشرفته 70 درصد اقتصادشان دست بنگاههای خرد و متوسط است یعنی شرکتهای زیر 50 نفر. میدانید این یعنی چی؟ یعنی بهترین پدافند غیر عامل؛ یعنی هیچوقت شما یک ایرانخودرویی نداری که اگر ورشکست شد، مجبور باشی با ضرر روزانه 3 میلیارد تومان حفظش کنی تا 2 میلیون نفر بیکار نشوند. وقتی که اقتصادت 70 درصدش دست بنگاههای خرد و کوچک باشد، اینها نمیتوانند فساد کنند ولی وقتی دست یک هولدینگ باشد، آن برایت دلار را بالا و پایین می برد و به طور طبیعی فسادزا خواهد بود.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت #توسعه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 بازاریابی صلواتی!
برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم
🔸 بخشی از متن:
برای بازیابی و فروش رفتیم با سازمانهای مختلف رایزنی کردیم. صنایع کلان گفتند که گفتههای شما برای ما قابلفهم نیست. معاملهمان نمیشد. سراغ مصرفکنندگان متوسط هم رفتیم، گفتند ما نیاز نداریم، برو برای آن کارخانه روبهرویی نصب کن. ببینید ما با چه فضای غمانگیزی روبهرو شدیم. خب من فناور هستم. مجبور شدم از متخصصین فروش استفاده کنم. دفعهی اول مجبور شدم بروم و صلواتی این محصول را نصب کنم؛ رفتم سراغ یک رستوران عظیم چندمحصولی. گفتم میخواهم این تجهیز را برای شما ببندم. گفت آقا من پول به شما نمیدهم ها! گفتم اشکال ندارد. ما برای شما نصب میکنیم، اگر کاهش مصرف داشتید پول ما را بدهید. اگر هم بد بود، ما وسایلمان را جمع میکنیم و میبریم. گفتند باشه نصب کن. نصب کردم و حتی بعد از مدتی یادم رفت این را کجا نصبکرده بودم. چندین ماه گذشت و به من زنگ زدند و گفتند فلانی دستت درد نکند. نگران شدم فکر کردم اتفاقی افتاده برایشان. گفت 750 هزار تومان پرداختی پول برق ما تبدیل شده است به 250 هزار تومان. حالا آن موقع پول برق خیلی ارزانتر از الان بود. گفت بیا تا پول شما را بدهیم. ما اینطوری توانستیم وارد بازار بشویم. خیلی سخت ما را در بازار پذیرفتند. درک کمی از این موضوع داشتند. با کنتورخوانها در این مورد مشورت میکردند.
🔸 آن زمان کنتور اکتیو و ری اکتیو دو تا کنتور جدا بود. الان یکپارچهاش کردند. چون در پیک مصرف، قیمتها متفاوت است. بعد از آن بود که دیگر سرپرستی بانکها که 8 طبقه چیلر و آسانسور و امکانات دارند ما را پذیرفتند. ما تا سال 99 بیش از 500 هزار تا محصول فروختیم. از آنتیشوک استقبال زیادی کردند ولی سیستمهای دیگر را در ایران خیلی جدی نمیگیرند. از نظر اقتصادی خوب جلو رفتیم تا سال 99 که خوردیم به کرونا! بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی از دست دادیم.
🔸 تجربه بازار بینالمللی:
منطقهی سبز باکو که منطقهی سیاسی آنهاست، پستهای برقش منفجر میشد. در تابستان 2018 کل مرکز انرژی باکو منفجر شد و این بندر عظیم آسیایی در خاموشی فرورفت. اگر وزارت نیروی ایران نبود همچنان اینها خاموش بودند. وزیر نیروی آنها چون در یک نمایشگاهی من را دیده بود از من دعوت کرد. 150 تا دستگاه آنتی شوک نصب کردیم در پستهای برق منطقهی سبز باکو؛ نوسان و جریان زیاد و ترکیدگی و آتشسوزی و خاموشیها کم شد. بعد علاقهمند شد که سیستم مدیریت خطوط را هم برایشان نصب کنیم که متأسفانه خوردیم به کرونا و همکاریمان قطع شد.
🔸 من عاشق کارم، مخصوصاً عاشق پژوهش و تحقیق هستم. میخواهم کمک کنم که از پرمصرف تبدیل به کممصرف بشویم؛ ولی خیلیها مقاومت میکنند. الان شرکت زیمنس از من دعوت کرده که بروم آنجا. او که دلش برای مردم ما نمیسوزد، فقط دنبال بازار فروش است. چرا من باید این تکنولوژی را ببرم آلمان؟
👤 گفتوگو با مهندس اخترشناس مدیر شرکت دانشبنیان قمی
🖇️ مجله دانش بنیان: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 بازاریابی صلواتی!
برای مدیریت مصرف انرژی راهحل دانشبنیان داریم
🔸 بخشی از متن:
برای بازیابی و فروش رفتیم با سازمانهای مختلف رایزنی کردیم. صنایع کلان گفتند که گفتههای شما برای ما قابلفهم نیست. معاملهمان نمیشد. سراغ مصرفکنندگان متوسط هم رفتیم، گفتند ما نیاز نداریم، برو برای آن کارخانه روبهرویی نصب کن. ببینید ما با چه فضای غمانگیزی روبهرو شدیم. خب من فناور هستم. مجبور شدم از متخصصین فروش استفاده کنم. دفعهی اول مجبور شدم بروم و صلواتی این محصول را نصب کنم؛ رفتم سراغ یک رستوران عظیم چندمحصولی. گفتم میخواهم این تجهیز را برای شما ببندم. گفت آقا من پول به شما نمیدهم ها! گفتم اشکال ندارد. ما برای شما نصب میکنیم، اگر کاهش مصرف داشتید پول ما را بدهید. اگر هم بد بود، ما وسایلمان را جمع میکنیم و میبریم. گفتند باشه نصب کن. نصب کردم و حتی بعد از مدتی یادم رفت این را کجا نصبکرده بودم. چندین ماه گذشت و به من زنگ زدند و گفتند فلانی دستت درد نکند. نگران شدم فکر کردم اتفاقی افتاده برایشان. گفت 750 هزار تومان پرداختی پول برق ما تبدیل شده است به 250 هزار تومان. حالا آن موقع پول برق خیلی ارزانتر از الان بود. گفت بیا تا پول شما را بدهیم. ما اینطوری توانستیم وارد بازار بشویم. خیلی سخت ما را در بازار پذیرفتند. درک کمی از این موضوع داشتند. با کنتورخوانها در این مورد مشورت میکردند.
🔸 آن زمان کنتور اکتیو و ری اکتیو دو تا کنتور جدا بود. الان یکپارچهاش کردند. چون در پیک مصرف، قیمتها متفاوت است. بعد از آن بود که دیگر سرپرستی بانکها که 8 طبقه چیلر و آسانسور و امکانات دارند ما را پذیرفتند. ما تا سال 99 بیش از 500 هزار تا محصول فروختیم. از آنتیشوک استقبال زیادی کردند ولی سیستمهای دیگر را در ایران خیلی جدی نمیگیرند. از نظر اقتصادی خوب جلو رفتیم تا سال 99 که خوردیم به کرونا! بازارهای بین المللی را تا حدود زیادی از دست دادیم.
🔸 تجربه بازار بینالمللی:
منطقهی سبز باکو که منطقهی سیاسی آنهاست، پستهای برقش منفجر میشد. در تابستان 2018 کل مرکز انرژی باکو منفجر شد و این بندر عظیم آسیایی در خاموشی فرورفت. اگر وزارت نیروی ایران نبود همچنان اینها خاموش بودند. وزیر نیروی آنها چون در یک نمایشگاهی من را دیده بود از من دعوت کرد. 150 تا دستگاه آنتی شوک نصب کردیم در پستهای برق منطقهی سبز باکو؛ نوسان و جریان زیاد و ترکیدگی و آتشسوزی و خاموشیها کم شد. بعد علاقهمند شد که سیستم مدیریت خطوط را هم برایشان نصب کنیم که متأسفانه خوردیم به کرونا و همکاریمان قطع شد.
🔸 من عاشق کارم، مخصوصاً عاشق پژوهش و تحقیق هستم. میخواهم کمک کنم که از پرمصرف تبدیل به کممصرف بشویم؛ ولی خیلیها مقاومت میکنند. الان شرکت زیمنس از من دعوت کرده که بروم آنجا. او که دلش برای مردم ما نمیسوزد، فقط دنبال بازار فروش است. چرا من باید این تکنولوژی را ببرم آلمان؟
👤 گفتوگو با مهندس اخترشناس مدیر شرکت دانشبنیان قمی
🖇️ مجله دانش بنیان: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
شبکه کسب و کار دانش بنیان
#تک_برگ 🔷 زبان فارسی در علم 1 افقهای دانشبنیان 🔸 بخشی از متن: وقتی از قدرت صحبت میکنیم، نباید آن را با زور اشتباه بگیریم؛ گاهی قدرت نرم است و از جنس گفتمان یا زبان. امروزه همهی کسانی که دل در گروی پژوهش دارند، میدانند که زبان رسمی پژوهش، زبان انگلیسی…
#تک_برگ
🔷 زبان فارسی در علم 2
افقهای دانشبنیان
🔸 بخشی از متن:
شرکتهای دانشبنیان یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکندهی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کردهاند. این اتفاق مبارکی است؛ چراکه شما برای اولینبار قصه و روایتی در علم دارید و از سینمای دانشبنیان و علمی میشنوید. قصه را دستکم نگیریم. اگر فعالیت اداری علم در دانشگاههای ما قصه تولید نمیکند و چیزی برای روایت ندارد، یعنی از زندگی مردم غایب است و احتمالاً از آموختن به نقشآفرینی در علم گذر نکرده است.
🔸 وقتی شما قصه دارید، یعنی جوانمردی، ایثار و شجاعت شما بر زبان مردم جاری شده و درخت تناور علم و فناوری ایرانی برای استقامت در طوفان حوادث و بیمسئولیتیها جز به این ریشه نمیتواند تکیه کند. این قصهها نه فقط برای مردم ما جذاب و بااهمیت است، بلکه بهزودی برای کسانی که قصد درسآموزی از تجربهی زیستبوم علم و فناوری ایران را دارند نیز قابل روایت و نمایش هنری است.از طرفی به مقام کشف، نامگذاری و راههایی فکر کنید که دانشمند ایرانی در تحقیق و توسعهی دانشبنیان تجربه میکند. اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید اینجا به دنبال آن گشت.
🔸 ما باید به مفاهیم اقتصاد، قدرت پول ملی، بهصرفهبودن، مزیت نسبی، فناوریهای بالا و... دوباره فکر و مسیر تا امروز خود را بازخوانی کنیم به شکلی که موقعیت دانشبنیان را صرفاً صورت جدیدی از کسبوکارهای رایج نفهمیم. در این مسیر البته تنها هم نیستیم و دیگران هم به این فکر افتادهاند. این به رسمیت نشناختن در هیچ کجای دنیا بیهزینه نیست. در کشورهای درگیر توسعهنیافتگی این هزینهها بیشتر از طرف داخل تحمیل میشوند چرا که این کشورها آنچنان درگیر ضرورتهای هرروزی حکمرانی میشوند که از فکرکردن به آینده بازمیمانند.
🔸 کشوری که ضرورت اندیش باشد، اصلاً به صلاح نمیبیند که از استیلای زبانی و فناوری غیر خارج شود. آیا امروز نگاه ما به شرکتهای دانشبنیان استراتژیک و آیندهنگر است یا اینها را در اعداد مسائل مختلف کشور میبینیم؟ هرکس وظیفهیی دارد. اهلقلم و اهل رسانه و هنر باید بدانند که اولاً نشاندادن اولویت کشور در این
مسیر بسیار حیاتی است. همینطور روایت که خود از مهمترین قدرتهای نرم است، میتواند در درازمدت، معنی ساخت ایران و فناوری ایرانی را عوض کند.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #زبان_فارسی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 زبان فارسی در علم 2
افقهای دانشبنیان
🔸 بخشی از متن:
شرکتهای دانشبنیان یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکندهی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کردهاند. این اتفاق مبارکی است؛ چراکه شما برای اولینبار قصه و روایتی در علم دارید و از سینمای دانشبنیان و علمی میشنوید. قصه را دستکم نگیریم. اگر فعالیت اداری علم در دانشگاههای ما قصه تولید نمیکند و چیزی برای روایت ندارد، یعنی از زندگی مردم غایب است و احتمالاً از آموختن به نقشآفرینی در علم گذر نکرده است.
🔸 وقتی شما قصه دارید، یعنی جوانمردی، ایثار و شجاعت شما بر زبان مردم جاری شده و درخت تناور علم و فناوری ایرانی برای استقامت در طوفان حوادث و بیمسئولیتیها جز به این ریشه نمیتواند تکیه کند. این قصهها نه فقط برای مردم ما جذاب و بااهمیت است، بلکه بهزودی برای کسانی که قصد درسآموزی از تجربهی زیستبوم علم و فناوری ایران را دارند نیز قابل روایت و نمایش هنری است.از طرفی به مقام کشف، نامگذاری و راههایی فکر کنید که دانشمند ایرانی در تحقیق و توسعهی دانشبنیان تجربه میکند. اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید اینجا به دنبال آن گشت.
🔸 ما باید به مفاهیم اقتصاد، قدرت پول ملی، بهصرفهبودن، مزیت نسبی، فناوریهای بالا و... دوباره فکر و مسیر تا امروز خود را بازخوانی کنیم به شکلی که موقعیت دانشبنیان را صرفاً صورت جدیدی از کسبوکارهای رایج نفهمیم. در این مسیر البته تنها هم نیستیم و دیگران هم به این فکر افتادهاند. این به رسمیت نشناختن در هیچ کجای دنیا بیهزینه نیست. در کشورهای درگیر توسعهنیافتگی این هزینهها بیشتر از طرف داخل تحمیل میشوند چرا که این کشورها آنچنان درگیر ضرورتهای هرروزی حکمرانی میشوند که از فکرکردن به آینده بازمیمانند.
🔸 کشوری که ضرورت اندیش باشد، اصلاً به صلاح نمیبیند که از استیلای زبانی و فناوری غیر خارج شود. آیا امروز نگاه ما به شرکتهای دانشبنیان استراتژیک و آیندهنگر است یا اینها را در اعداد مسائل مختلف کشور میبینیم؟ هرکس وظیفهیی دارد. اهلقلم و اهل رسانه و هنر باید بدانند که اولاً نشاندادن اولویت کشور در این
مسیر بسیار حیاتی است. همینطور روایت که خود از مهمترین قدرتهای نرم است، میتواند در درازمدت، معنی ساخت ایران و فناوری ایرانی را عوض کند.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #زبان_فارسی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 چراغِ روشنِ کشاورزی هستهای
روایتی از تولید اولین رقم برنج مبتنی بر دانش هستهای در گفتگو با دکتر عمار افخمی
🔸 بخشی از متن:
داستان اصلاح ارقام برنج، از یک کار پژوهشی آغاز شد؛ چندین روش اصلاح کلاسیک، تلاقیهای چندگانه و هرمینمودن ژنها و همچنین استفاده از فناوری برنج هیبرید، در دستور کار پژوهشی ما قرار داشت. در سال 1389 طی انعقاد تفاهمنامهای با پژوهشکده کشاورزی هستهای سازمان انرژی اتمی، بذر 20 رقم بومی و اصلاحشده برنج کشور انتخاب شد تا با اشعه گاما و از طریق کُبالت 60 و دز 200 گری، پرتوتابی شوند.
🔸 رخداد جهش در طبیعت، در طول میلیونها سال، نسبت یک به میلیون است. ولی در پرتوتابی بذر با اشعه گاما، به دلیل ظرفیت انرژی هستهای، در لحظه ممکن است هزار رخداد اتفاق بیفتد که بخش عظیمی از این اتفاقات منفی است. با این حال، این کار ظرفیت بسیار بالایی در ایجاد تنوع دارد و به ما کمک میکند تا از میان این تنوعها، بهترینها انتخاب شوند. بذرها در طول دوره رشد و در نسلهای مختلف از صفر تا موقع برداشت، نسبت به بیماریها و تنشها و از نظر خصوصیات زراعی و عملکردی ارزیابی میشوند تا بهترین لاینها انتخاب و مراحل آزمونهای تکمیلی و پیشرفته بر روی آنها انجام شود.
🔸 روند اصلاح محصولات گیاهی این است که از زمان شروع تا رسیدن به نتیجه، حداقل ده تا دوازده سال زمان میبرد. ابتدا باید تنوع ایجاد شود و سپس خالصسازی صورت بگیرد و بعد هم ارزیابیهای متعدد انجام بشود. مرحله بعد، گرفتن تأییدیه از مؤسسه ثبت و گواهی نهال کشور است. دست آخر هم بذر تأییدشده باید توسط سازمان جهاد کشاورزی ترویج شود؛ همه این روند، حدود 12 سال طول میکشد.
🔸 ما قبل از اینکه بذرمان را ببریم برای ثبت، مقدار کمی از آن را به 70 کشاورز در نقاط مختلف کشور دادیم؛ به هر کشاورز حدود 2-3 کیلو. پهنهبندی کردیم؛ بخشهای مختلف هوای سرد و کوهپایهای، دشت، استانهای دیگر و جاهایی مثل خوزستان که به صورت نشاءکاری نیست و خشکهکاری میکنند، همه را در نظر گرفتیم. نتیجه کاشت را بررسی کردیم؛ هم مستنداتش را گرفتیم و هم از نزدیک بازدید کردیم و دیدیم بذر ما، جوابگوی بخش عمدهای از مناطق کشور هست.
🔸 بعد از تستهای متعدد و ارزیابیهای دقیق، نهایتاً تلاشهایمان در سال ۹۸، به 2 رقم برنج به نامهای روشن و شهریار منتج شد؛ برنجهایی که به افتخار دو دانشمند هستهای، شهید مصطفی احمدی روشن و شهید مجید شهریاری نامگذاری شده بودند. رقم روشن با استقبال کمنظیری از سوی کشاورزان و شالیکاران استانهای برنجخیز کشور مواجه شد و تقاضای بالایی برای این بذر به وجود آمد.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کشاورزی #توسعه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 چراغِ روشنِ کشاورزی هستهای
روایتی از تولید اولین رقم برنج مبتنی بر دانش هستهای در گفتگو با دکتر عمار افخمی
🔸 بخشی از متن:
داستان اصلاح ارقام برنج، از یک کار پژوهشی آغاز شد؛ چندین روش اصلاح کلاسیک، تلاقیهای چندگانه و هرمینمودن ژنها و همچنین استفاده از فناوری برنج هیبرید، در دستور کار پژوهشی ما قرار داشت. در سال 1389 طی انعقاد تفاهمنامهای با پژوهشکده کشاورزی هستهای سازمان انرژی اتمی، بذر 20 رقم بومی و اصلاحشده برنج کشور انتخاب شد تا با اشعه گاما و از طریق کُبالت 60 و دز 200 گری، پرتوتابی شوند.
🔸 رخداد جهش در طبیعت، در طول میلیونها سال، نسبت یک به میلیون است. ولی در پرتوتابی بذر با اشعه گاما، به دلیل ظرفیت انرژی هستهای، در لحظه ممکن است هزار رخداد اتفاق بیفتد که بخش عظیمی از این اتفاقات منفی است. با این حال، این کار ظرفیت بسیار بالایی در ایجاد تنوع دارد و به ما کمک میکند تا از میان این تنوعها، بهترینها انتخاب شوند. بذرها در طول دوره رشد و در نسلهای مختلف از صفر تا موقع برداشت، نسبت به بیماریها و تنشها و از نظر خصوصیات زراعی و عملکردی ارزیابی میشوند تا بهترین لاینها انتخاب و مراحل آزمونهای تکمیلی و پیشرفته بر روی آنها انجام شود.
🔸 روند اصلاح محصولات گیاهی این است که از زمان شروع تا رسیدن به نتیجه، حداقل ده تا دوازده سال زمان میبرد. ابتدا باید تنوع ایجاد شود و سپس خالصسازی صورت بگیرد و بعد هم ارزیابیهای متعدد انجام بشود. مرحله بعد، گرفتن تأییدیه از مؤسسه ثبت و گواهی نهال کشور است. دست آخر هم بذر تأییدشده باید توسط سازمان جهاد کشاورزی ترویج شود؛ همه این روند، حدود 12 سال طول میکشد.
🔸 ما قبل از اینکه بذرمان را ببریم برای ثبت، مقدار کمی از آن را به 70 کشاورز در نقاط مختلف کشور دادیم؛ به هر کشاورز حدود 2-3 کیلو. پهنهبندی کردیم؛ بخشهای مختلف هوای سرد و کوهپایهای، دشت، استانهای دیگر و جاهایی مثل خوزستان که به صورت نشاءکاری نیست و خشکهکاری میکنند، همه را در نظر گرفتیم. نتیجه کاشت را بررسی کردیم؛ هم مستنداتش را گرفتیم و هم از نزدیک بازدید کردیم و دیدیم بذر ما، جوابگوی بخش عمدهای از مناطق کشور هست.
🔸 بعد از تستهای متعدد و ارزیابیهای دقیق، نهایتاً تلاشهایمان در سال ۹۸، به 2 رقم برنج به نامهای روشن و شهریار منتج شد؛ برنجهایی که به افتخار دو دانشمند هستهای، شهید مصطفی احمدی روشن و شهید مجید شهریاری نامگذاری شده بودند. رقم روشن با استقبال کمنظیری از سوی کشاورزان و شالیکاران استانهای برنجخیز کشور مواجه شد و تقاضای بالایی برای این بذر به وجود آمد.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کشاورزی #توسعه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 چراغِ روشنِ کشاورزی هستهای
روایتی از تولید اولین رقم برنج مبتنی بر دانش هستهای در گفتگو با دکتر عمار افخمی
🔸 بخشی از متن:
داستان اصلاح ارقام برنج، از یک کار پژوهشی آغاز شد؛ چندین روش اصلاح کلاسیک، تلاقیهای چندگانه و هرمینمودن ژنها و همچنین استفاده از فناوری برنج هیبرید، در دستور کار پژوهشی ما قرار داشت. در سال 1389 طی انعقاد تفاهمنامهای با پژوهشکده کشاورزی هستهای سازمان انرژی اتمی، بذر 20 رقم بومی و اصلاحشده برنج کشور انتخاب شد تا با اشعه گاما و از طریق کُبالت 60 و دز 200 گری، پرتوتابی شوند.
🔸 رخداد جهش در طبیعت، در طول میلیونها سال، نسبت یک به میلیون است. ولی در پرتوتابی بذر با اشعه گاما، به دلیل ظرفیت انرژی هستهای، در لحظه ممکن است هزار رخداد اتفاق بیفتد که بخش عظیمی از این اتفاقات منفی است. با این حال، این کار ظرفیت بسیار بالایی در ایجاد تنوع دارد و به ما کمک میکند تا از میان این تنوعها، بهترینها انتخاب شوند. بذرها در طول دوره رشد و در نسلهای مختلف از صفر تا موقع برداشت، نسبت به بیماریها و تنشها و از نظر خصوصیات زراعی و عملکردی ارزیابی میشوند تا بهترین لاینها انتخاب و مراحل آزمونهای تکمیلی و پیشرفته بر روی آنها انجام شود.
🔸 روند اصلاح محصولات گیاهی این است که از زمان شروع تا رسیدن به نتیجه، حداقل ده تا دوازده سال زمان میبرد. ابتدا باید تنوع ایجاد شود و سپس خالصسازی صورت بگیرد و بعد هم ارزیابیهای متعدد انجام بشود. مرحله بعد، گرفتن تأییدیه از مؤسسه ثبت و گواهی نهال کشور است. دست آخر هم بذر تأییدشده باید توسط سازمان جهاد کشاورزی ترویج شود؛ همه این روند، حدود 12 سال طول میکشد.
🔸 ما قبل از اینکه بذرمان را ببریم برای ثبت، مقدار کمی از آن را به 70 کشاورز در نقاط مختلف کشور دادیم؛ به هر کشاورز حدود 2-3 کیلو. پهنهبندی کردیم؛ بخشهای مختلف هوای سرد و کوهپایهای، دشت، استانهای دیگر و جاهایی مثل خوزستان که به صورت نشاءکاری نیست و خشکهکاری میکنند، همه را در نظر گرفتیم. نتیجه کاشت را بررسی کردیم؛ هم مستنداتش را گرفتیم و هم از نزدیک بازدید کردیم و دیدیم بذر ما، جوابگوی بخش عمدهای از مناطق کشور هست.
🔸 بعد از تستهای متعدد و ارزیابیهای دقیق، نهایتاً تلاشهایمان در سال ۹۸، به 2 رقم برنج به نامهای روشن و شهریار منتج شد؛ برنجهایی که به افتخار دو دانشمند هستهای، شهید مصطفی احمدی روشن و شهید مجید شهریاری نامگذاری شده بودند. رقم روشن با استقبال کمنظیری از سوی کشاورزان و شالیکاران استانهای برنجخیز کشور مواجه شد و تقاضای بالایی برای این بذر به وجود آمد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 چراغِ روشنِ کشاورزی هستهای
روایتی از تولید اولین رقم برنج مبتنی بر دانش هستهای در گفتگو با دکتر عمار افخمی
🔸 بخشی از متن:
داستان اصلاح ارقام برنج، از یک کار پژوهشی آغاز شد؛ چندین روش اصلاح کلاسیک، تلاقیهای چندگانه و هرمینمودن ژنها و همچنین استفاده از فناوری برنج هیبرید، در دستور کار پژوهشی ما قرار داشت. در سال 1389 طی انعقاد تفاهمنامهای با پژوهشکده کشاورزی هستهای سازمان انرژی اتمی، بذر 20 رقم بومی و اصلاحشده برنج کشور انتخاب شد تا با اشعه گاما و از طریق کُبالت 60 و دز 200 گری، پرتوتابی شوند.
🔸 رخداد جهش در طبیعت، در طول میلیونها سال، نسبت یک به میلیون است. ولی در پرتوتابی بذر با اشعه گاما، به دلیل ظرفیت انرژی هستهای، در لحظه ممکن است هزار رخداد اتفاق بیفتد که بخش عظیمی از این اتفاقات منفی است. با این حال، این کار ظرفیت بسیار بالایی در ایجاد تنوع دارد و به ما کمک میکند تا از میان این تنوعها، بهترینها انتخاب شوند. بذرها در طول دوره رشد و در نسلهای مختلف از صفر تا موقع برداشت، نسبت به بیماریها و تنشها و از نظر خصوصیات زراعی و عملکردی ارزیابی میشوند تا بهترین لاینها انتخاب و مراحل آزمونهای تکمیلی و پیشرفته بر روی آنها انجام شود.
🔸 روند اصلاح محصولات گیاهی این است که از زمان شروع تا رسیدن به نتیجه، حداقل ده تا دوازده سال زمان میبرد. ابتدا باید تنوع ایجاد شود و سپس خالصسازی صورت بگیرد و بعد هم ارزیابیهای متعدد انجام بشود. مرحله بعد، گرفتن تأییدیه از مؤسسه ثبت و گواهی نهال کشور است. دست آخر هم بذر تأییدشده باید توسط سازمان جهاد کشاورزی ترویج شود؛ همه این روند، حدود 12 سال طول میکشد.
🔸 ما قبل از اینکه بذرمان را ببریم برای ثبت، مقدار کمی از آن را به 70 کشاورز در نقاط مختلف کشور دادیم؛ به هر کشاورز حدود 2-3 کیلو. پهنهبندی کردیم؛ بخشهای مختلف هوای سرد و کوهپایهای، دشت، استانهای دیگر و جاهایی مثل خوزستان که به صورت نشاءکاری نیست و خشکهکاری میکنند، همه را در نظر گرفتیم. نتیجه کاشت را بررسی کردیم؛ هم مستنداتش را گرفتیم و هم از نزدیک بازدید کردیم و دیدیم بذر ما، جوابگوی بخش عمدهای از مناطق کشور هست.
🔸 بعد از تستهای متعدد و ارزیابیهای دقیق، نهایتاً تلاشهایمان در سال ۹۸، به 2 رقم برنج به نامهای روشن و شهریار منتج شد؛ برنجهایی که به افتخار دو دانشمند هستهای، شهید مصطفی احمدی روشن و شهید مجید شهریاری نامگذاری شده بودند. رقم روشن با استقبال کمنظیری از سوی کشاورزان و شالیکاران استانهای برنجخیز کشور مواجه شد و تقاضای بالایی برای این بذر به وجود آمد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 پرتودهی، فناوری حیاتبخش
روایت اولین سایت دانشبنیان پرتودهی هستهای گاما در شهرکرد از زبان مهندس رفیعی
🔸 بخشی از متن:
صنعت پرتودهی یکی از کاربردهای کاملاً صلحآمیز انرژی هستهای برای ارتقاء سلامت جامعه، انسانها و محیطزیست است. در حوزهی تجهیزات پزشکی، محصولات باید پس از تولید استریل شوند. اقلامی که در جراحیها در ارتباط مستقیم با بدن ما هستند، نباید هیچگونه بار میکروبی داشته باشند وگرنه هر عفونت کوچکی میتواند کشنده باشد؛ دستکش جراح، نخ بخیه، پنبهها و گازهای استریل و هر چیز یکبار مصرفی که در عملهای جراحی از آن استفاده میشود. همچنین وسایلی که در بدن نصب میشود؛ ایمپلنتها، ارتزها، پروتزها، پیچهایی که در مهره و کمر نصب میشود، پلاتین، همهی اینها باید عاری از عفونت باشند.
🔸 روشهای مختلفی برای استریلکردن وجود دارد که هر روز در حال تغییر است. یکی از روشهایی مرسومِ قدیمی، استفاده از مواد شیمیایی برای استریلکردن است؛ بزرگترین ماده شیمیایی مصرفی برای این کار، اتیلن اکساید بود. اتیلن اکساید بهشدت سمی و سرطانزاست و جزو موادی است که قابل انفجار و اشتعال است و حتی در حملات تروریستی هم میتواند مورداستفاده قرار بگیرد. برای همین هم در ایران، اتیلن اکساید توسط وزارت دفاع توزیع میشود. استفاده از اتیلن اکساید برای استریلکردن هم دقت خیلی بالایی میخواهد؛ اگر میزان مصرفی از حد استاندارد بالاتر برود، احتمال موفقیت پایین میآید؛ یعنی آن تجهیزات پزشکی ماده سمی را دارد، ولی استریل نیست و میتواند موجب عفونتهای بیمارستانی بشود.
🔸 آفتاب اشعه گاما دارد و همهی میکروارگانیسمها را از بین میبرد. در مراکز پرتودهی هم از کُبالت ( Cobalt-60) برای ایجاد حجم بالایی از پرتوی گاما استفاده میشود. تولیدکننده محصول خودش را بستهبندی و کارتن میکند و آن را برای ما میفرستند؛ ما هم آن کارتن را بدون اینکه باز کنیم، در معرض میزان مناسب پرتوی گاما قرار میدهیم و برمیگردانیم. آن محصول چه خودش، چه بستهاش و چه کارتنش همه عاری از بار میکروبی میشود. مثلا ادویهها چون با خاک در ارتباطاند، بار میکروبی بسیار زیادی دارند؛ قبلتر به ادویهها سم میزدند و این سم در ادویه باقی میماند و وارد بدن ما میشد. الان بهترین برندهای ادویه کشور، محصولاتشان را در شرکت ما پرتودهی میکنند.
🔸 دنیا به طور جدی دنبال توسعهی سایتهای پرتودهی است، چراکه هر چه تعداد سایت پرتودهی در دنیا بیشتر بشود، مصرف مواد شیمیایی و سموم آن کم میشود و محیطزیست پاکتر میماند. ما فعلاً فقط در تجهیزات پزشکی و مواد غذایی در کشور کارکردهایم. از نظر حجمی و تناژی، بیشتر سفارش ما مربوط به مواد غذایی است ولی از نظر ارزشی، بیشترین سفارشهای مرکز ما مربوط به تجهیزات پزشکی میشود.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 پرتودهی، فناوری حیاتبخش
روایت اولین سایت دانشبنیان پرتودهی هستهای گاما در شهرکرد از زبان مهندس رفیعی
🔸 بخشی از متن:
صنعت پرتودهی یکی از کاربردهای کاملاً صلحآمیز انرژی هستهای برای ارتقاء سلامت جامعه، انسانها و محیطزیست است. در حوزهی تجهیزات پزشکی، محصولات باید پس از تولید استریل شوند. اقلامی که در جراحیها در ارتباط مستقیم با بدن ما هستند، نباید هیچگونه بار میکروبی داشته باشند وگرنه هر عفونت کوچکی میتواند کشنده باشد؛ دستکش جراح، نخ بخیه، پنبهها و گازهای استریل و هر چیز یکبار مصرفی که در عملهای جراحی از آن استفاده میشود. همچنین وسایلی که در بدن نصب میشود؛ ایمپلنتها، ارتزها، پروتزها، پیچهایی که در مهره و کمر نصب میشود، پلاتین، همهی اینها باید عاری از عفونت باشند.
🔸 روشهای مختلفی برای استریلکردن وجود دارد که هر روز در حال تغییر است. یکی از روشهایی مرسومِ قدیمی، استفاده از مواد شیمیایی برای استریلکردن است؛ بزرگترین ماده شیمیایی مصرفی برای این کار، اتیلن اکساید بود. اتیلن اکساید بهشدت سمی و سرطانزاست و جزو موادی است که قابل انفجار و اشتعال است و حتی در حملات تروریستی هم میتواند مورداستفاده قرار بگیرد. برای همین هم در ایران، اتیلن اکساید توسط وزارت دفاع توزیع میشود. استفاده از اتیلن اکساید برای استریلکردن هم دقت خیلی بالایی میخواهد؛ اگر میزان مصرفی از حد استاندارد بالاتر برود، احتمال موفقیت پایین میآید؛ یعنی آن تجهیزات پزشکی ماده سمی را دارد، ولی استریل نیست و میتواند موجب عفونتهای بیمارستانی بشود.
🔸 آفتاب اشعه گاما دارد و همهی میکروارگانیسمها را از بین میبرد. در مراکز پرتودهی هم از کُبالت ( Cobalt-60) برای ایجاد حجم بالایی از پرتوی گاما استفاده میشود. تولیدکننده محصول خودش را بستهبندی و کارتن میکند و آن را برای ما میفرستند؛ ما هم آن کارتن را بدون اینکه باز کنیم، در معرض میزان مناسب پرتوی گاما قرار میدهیم و برمیگردانیم. آن محصول چه خودش، چه بستهاش و چه کارتنش همه عاری از بار میکروبی میشود. مثلا ادویهها چون با خاک در ارتباطاند، بار میکروبی بسیار زیادی دارند؛ قبلتر به ادویهها سم میزدند و این سم در ادویه باقی میماند و وارد بدن ما میشد. الان بهترین برندهای ادویه کشور، محصولاتشان را در شرکت ما پرتودهی میکنند.
🔸 دنیا به طور جدی دنبال توسعهی سایتهای پرتودهی است، چراکه هر چه تعداد سایت پرتودهی در دنیا بیشتر بشود، مصرف مواد شیمیایی و سموم آن کم میشود و محیطزیست پاکتر میماند. ما فعلاً فقط در تجهیزات پزشکی و مواد غذایی در کشور کارکردهایم. از نظر حجمی و تناژی، بیشتر سفارش ما مربوط به مواد غذایی است ولی از نظر ارزشی، بیشترین سفارشهای مرکز ما مربوط به تجهیزات پزشکی میشود.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 نوآوری برای آبادانی همهی ایران
دکتر اسدی فرد معاونت توسعه شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی ریاست جمهوری
🔸 بخشی از متن:
نوآوری فراگیر (Inclusive innovation) مفهوم جدید و نوپایی است که چند سالی است در دنیا مطرحشده و بهصورت روزافزون در حال گسترش است. نوآوری فراگیر به این معناست که فناوریهای جدید در تمامی بخشهای جامعه به کار گرفته شود و منافع آن به تمام اقشار برسد. این نوع نوآوری، برای رشد و توسعه پایدار جامعه بسیار حائز اهمیت است و میتواند به ارتقای بهبود کیفیت زندگی و افزایش رفاه جامعه کمک کند.
🔸برای مثال، بهکارگیری فناوریهای جدید در حوزه آموزش، میتواند به افزایش دسترسی به آموزشهای بهروز و همچنین برقراری عدالت آموزشی در کشور کمک کند یا حتی یک مرکز اقامتی بومگردی میتواند مصداقی از نوآوری فراگیر باشد که در حوزه گردشگری ایجادشده و مردم روستایی از منافع آن بهرهمند میشوند. باگذشت حدود 15 سال از شکلگیری زیستبوم علم و فناوری کشور لازم بود این زیستبوم فعالیتی جدی در راستای خدمت به عمده مردم کشور انجام دهد؛ ایده شکلگیری برنامه ملّی آبادیران نیز از همینجا شکل گرفت. حالا باید برای اجرای این ایده مدل مناسبی پیدا میکردیم.
🔸بگذارید با یک مثال توضیح بدهم، نمایشگاه تجهیزات و مواد آزمایشگاهی ایران ساخت که امسال وارد یازدهمین دوره خود خواهد شد از یک مدل کلی پیروی میکند: «تحریک تقاضا و ایجاد کشش بازار». درواقع پیدا کردن بازار مهمترین معضلی است که شرکتهای دانشبنیان با آن مواجهاند؛ از سوی دیگر با بررسی میدانی که در همان سالهای اولیه برگزاری نمایشگاه ایران ساخت انجام دادیم متوجه شدیم بسیاری از مراکز پژوهشی، دانشگاهها و شرکتهای خصوصی نیز به این ابزار و تجهیزات دانشبنیان نیازمندند؛ بنابراین مدلی را برای ايجاد بازاري كه در آن شرکتها بتوانند نيازهاي مراکز دانشگاهی را بشناسند و آنها را تأمین كنند با برگزاري نمايشگاه تجهيزات و مواد آزمايشگاهي ایران ساخت توسعه دادیم مضاف برآنکه در این مدل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، یارانه خریدی را نیز به خریداران از این نمایشگاه اختصاص میداد.
🔸اما برگردیم به آبادیران، این بار نیز باید مدلی برای ایجاد بازار برای شرکتهای دانشبنیان و همچنین تسهیل خرید برای متقاضیان ایجاد میکردیم. با دستگاههایی حاکمیتی و نهادهای حوزه محرومیتزدایی کشور وارد مذاکره شدیم. در رأس آنها ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مستضعفان و البته نهادهایی مثل صندوق نوآوری و شکوفایی بودند و هرکدام مدل و بسته حمایتی منحصربهفردی تعریف کردند. بهطور مثال موسسه دانشمند بنیاد مستضعفان طرحهای دانشبنیانی که در مناطق هدف این بنیاد به کار گرفته میشوند، از 25 تا 100 درصد هزینه آن طرح را با توجه به معیارهایی پرداخت میکند.
🔸در مجموع، 20 نوع حمایت منحصربهفرد برای نمایشگاه آبادیران تعریف شد. در نهایت 300 شرکت دانشبنیان، خلاق و فناور به همراه 28 نهاد و مجموعه دولتی و حاکمیتی دستبهدست هم دادند تا آبادیران به عنوان نهال یک شجره طیبه شکل بگیرد. این مشارکت و همافزاییِ بیندستگاهی که شاید برای اولین بار در کشور اتفاق میافتاد و در نوع خود کمنظیر بود، این پیام را به همراه دارد که برای آبادانی یک کشور ابتدا باید همصدا و همدل شویم آن موقع است که توانمندیها و نقاط قوتمان هم چند برابر میشود.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 نوآوری برای آبادانی همهی ایران
دکتر اسدی فرد معاونت توسعه شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی ریاست جمهوری
🔸 بخشی از متن:
نوآوری فراگیر (Inclusive innovation) مفهوم جدید و نوپایی است که چند سالی است در دنیا مطرحشده و بهصورت روزافزون در حال گسترش است. نوآوری فراگیر به این معناست که فناوریهای جدید در تمامی بخشهای جامعه به کار گرفته شود و منافع آن به تمام اقشار برسد. این نوع نوآوری، برای رشد و توسعه پایدار جامعه بسیار حائز اهمیت است و میتواند به ارتقای بهبود کیفیت زندگی و افزایش رفاه جامعه کمک کند.
🔸برای مثال، بهکارگیری فناوریهای جدید در حوزه آموزش، میتواند به افزایش دسترسی به آموزشهای بهروز و همچنین برقراری عدالت آموزشی در کشور کمک کند یا حتی یک مرکز اقامتی بومگردی میتواند مصداقی از نوآوری فراگیر باشد که در حوزه گردشگری ایجادشده و مردم روستایی از منافع آن بهرهمند میشوند. باگذشت حدود 15 سال از شکلگیری زیستبوم علم و فناوری کشور لازم بود این زیستبوم فعالیتی جدی در راستای خدمت به عمده مردم کشور انجام دهد؛ ایده شکلگیری برنامه ملّی آبادیران نیز از همینجا شکل گرفت. حالا باید برای اجرای این ایده مدل مناسبی پیدا میکردیم.
🔸بگذارید با یک مثال توضیح بدهم، نمایشگاه تجهیزات و مواد آزمایشگاهی ایران ساخت که امسال وارد یازدهمین دوره خود خواهد شد از یک مدل کلی پیروی میکند: «تحریک تقاضا و ایجاد کشش بازار». درواقع پیدا کردن بازار مهمترین معضلی است که شرکتهای دانشبنیان با آن مواجهاند؛ از سوی دیگر با بررسی میدانی که در همان سالهای اولیه برگزاری نمایشگاه ایران ساخت انجام دادیم متوجه شدیم بسیاری از مراکز پژوهشی، دانشگاهها و شرکتهای خصوصی نیز به این ابزار و تجهیزات دانشبنیان نیازمندند؛ بنابراین مدلی را برای ايجاد بازاري كه در آن شرکتها بتوانند نيازهاي مراکز دانشگاهی را بشناسند و آنها را تأمین كنند با برگزاري نمايشگاه تجهيزات و مواد آزمايشگاهي ایران ساخت توسعه دادیم مضاف برآنکه در این مدل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، یارانه خریدی را نیز به خریداران از این نمایشگاه اختصاص میداد.
🔸اما برگردیم به آبادیران، این بار نیز باید مدلی برای ایجاد بازار برای شرکتهای دانشبنیان و همچنین تسهیل خرید برای متقاضیان ایجاد میکردیم. با دستگاههایی حاکمیتی و نهادهای حوزه محرومیتزدایی کشور وارد مذاکره شدیم. در رأس آنها ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مستضعفان و البته نهادهایی مثل صندوق نوآوری و شکوفایی بودند و هرکدام مدل و بسته حمایتی منحصربهفردی تعریف کردند. بهطور مثال موسسه دانشمند بنیاد مستضعفان طرحهای دانشبنیانی که در مناطق هدف این بنیاد به کار گرفته میشوند، از 25 تا 100 درصد هزینه آن طرح را با توجه به معیارهایی پرداخت میکند.
🔸در مجموع، 20 نوع حمایت منحصربهفرد برای نمایشگاه آبادیران تعریف شد. در نهایت 300 شرکت دانشبنیان، خلاق و فناور به همراه 28 نهاد و مجموعه دولتی و حاکمیتی دستبهدست هم دادند تا آبادیران به عنوان نهال یک شجره طیبه شکل بگیرد. این مشارکت و همافزاییِ بیندستگاهی که شاید برای اولین بار در کشور اتفاق میافتاد و در نوع خود کمنظیر بود، این پیام را به همراه دارد که برای آبادانی یک کشور ابتدا باید همصدا و همدل شویم آن موقع است که توانمندیها و نقاط قوتمان هم چند برابر میشود.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
🔸 بخشی از متن:
سال 86 که درسم تمام شد، بهطور رسمی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان شدم. خیلی انگیزه داشتم و دنبال کارهای تحقیقاتی بزرگتر از هدایت پروژههای معمول دانشجویی بودم. یکی از همکارانمان در دانشکده، آقای اقتداری، که میدانست رشته ما اصلاح نباتات است، آمد و گفت شما میتوانید فکری برای بذرهای هیبریدی صیفیجات بکنید؟ خودش کارشناسی ارشد زراعت بود و ده سالی میشد که در کار گلخانهداری و مشاورهی گلخانه بود و از نزدیک میدید که بذر خیار و گوجه، فلفل و بادمجان، همه وارداتی است. من هم تازهنفس و پرانرژی، قبول کردم که کارهای تحقیقاتیاش را شروع کنم و امکانسنجی کنیم که آیا میتوانیم چنین کاری انجام بدهیم یا نه.
🔸 همین تحقیق و بررسی منابع و نوشتن طرح پیشنهادی صیفیجات، دو سال از من زمان گرفت. بذر هیبرید خودش یک محصول با تکنولوژی و فرآیند پیچیده بود. شرکتهایی که بازار دنیا را در دست دارند هم به تعداد انگشتان دست میرسند و اینطور نیست که روشهای تولید اقتصادیشان را خیلی سرراست در متون علمی نوشته باشند. مثلا یک ماده ضروری در کار را در مقالات مختلف، هرکدام یک جور تعریف کرده بودند. باید همه را تست میکردم و هرکدام چندماه زمان میبرد تا فرمول تهیه و تولیدش تثبیت بشود و اثرش اندازهگیری بشود. چندین کتاب و صدها مقاله میخواندم و مانند درستکردن یک پازل، مراحل و قطعهها را کنار هم میچیدم تا به یک روند مشخص و کارآمد برسم.
🔸 بذر صیفیجاتی که کشاورزها استفاده میکنند چند نوع است؛ بذرهای بومی و استاندارد اغلب از لحاظ عملکرد و میزان باردهی و وزن محصول، چندان قوی نیستند و در گلخانهها که هزینه تولید بالایی دارند، مورداستفاده قرار نمیگیرند. بذرهای هیبرید، به خاطر اصلاح و تحقیقاتی که رویشان انجام شده است، باکیفیتترین بذر صیفیجات هستند؛ عملکرد و تناژ محصولشان خیلی بالاتر از انواع دیگر بذر است و کیفیت محصول هم بهخاطر یکنواختی و یکدستی بالاتر است. مثلا اگر گوجه است، همهی محصول آن گلخانه گِردند نه اینکه یکی گرد باشد و یکی تخممرغی و یکی پهن. از اینها مهمتر، مقاومتشان نسبت به آفات و بیماریهای رایج در گلخانه، خیلی بالاتر است. اینها همه بهخاطر فرآیند چندسالهای است که برای تولید و انتخاب گونه مقاومتر و بهتر صرف میشود و کاملا با روشهای دستکاری ژنتیک (تراریخته) متفاوت است.
🔸 هزینه این بهبود کیفیت این است که کشاورز هر سال باید این بذر را بخرد و اینطور نیست که بتواند از محصولات خودش دوباره بذر بگیرد. با این حال برای کشاورز و گلخانهداری که دارد هزینه بالایی میکند، نتیجه آنقدر خوب هست که این هزینه اولیه تأمین بذر را جبران کند؛ یعنی برداشت محصولش، از لحاظ وزنی، حداقل دو و سه برابر بذرهای دیگر است درحالیکه به دلیل آفت کمتر، نیاز به سمپاشی کمتری هم دارد. محصولش هم زیباتر و مشتریپسندتر است. در آن سالی که ما تحقیق روی بذر هیبرید را شروع کردیم، یعنی سالهای پایانی دهه هشتاد، همه بذرهای هیبریدی صیفیجات کشور وارداتی بود. اکثرا هم بذرهای اروپایی از کشورهای اسپانیا و آلمان و هلند و ایتالیا و فرانسه یا آمریکا بود. تولیدشان هم بهطور محدود دست چند شرکت بود که همه بازار را در دست داشتند و کاملا دانشبنیان به حساب میآمد؛ برای همین هم هیچکس باور نمیکرد که این کار شدنی باشد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #توانمند_سازی #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
🔸 بخشی از متن:
سال 86 که درسم تمام شد، بهطور رسمی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان شدم. خیلی انگیزه داشتم و دنبال کارهای تحقیقاتی بزرگتر از هدایت پروژههای معمول دانشجویی بودم. یکی از همکارانمان در دانشکده، آقای اقتداری، که میدانست رشته ما اصلاح نباتات است، آمد و گفت شما میتوانید فکری برای بذرهای هیبریدی صیفیجات بکنید؟ خودش کارشناسی ارشد زراعت بود و ده سالی میشد که در کار گلخانهداری و مشاورهی گلخانه بود و از نزدیک میدید که بذر خیار و گوجه، فلفل و بادمجان، همه وارداتی است. من هم تازهنفس و پرانرژی، قبول کردم که کارهای تحقیقاتیاش را شروع کنم و امکانسنجی کنیم که آیا میتوانیم چنین کاری انجام بدهیم یا نه.
🔸 همین تحقیق و بررسی منابع و نوشتن طرح پیشنهادی صیفیجات، دو سال از من زمان گرفت. بذر هیبرید خودش یک محصول با تکنولوژی و فرآیند پیچیده بود. شرکتهایی که بازار دنیا را در دست دارند هم به تعداد انگشتان دست میرسند و اینطور نیست که روشهای تولید اقتصادیشان را خیلی سرراست در متون علمی نوشته باشند. مثلا یک ماده ضروری در کار را در مقالات مختلف، هرکدام یک جور تعریف کرده بودند. باید همه را تست میکردم و هرکدام چندماه زمان میبرد تا فرمول تهیه و تولیدش تثبیت بشود و اثرش اندازهگیری بشود. چندین کتاب و صدها مقاله میخواندم و مانند درستکردن یک پازل، مراحل و قطعهها را کنار هم میچیدم تا به یک روند مشخص و کارآمد برسم.
🔸 بذر صیفیجاتی که کشاورزها استفاده میکنند چند نوع است؛ بذرهای بومی و استاندارد اغلب از لحاظ عملکرد و میزان باردهی و وزن محصول، چندان قوی نیستند و در گلخانهها که هزینه تولید بالایی دارند، مورداستفاده قرار نمیگیرند. بذرهای هیبرید، به خاطر اصلاح و تحقیقاتی که رویشان انجام شده است، باکیفیتترین بذر صیفیجات هستند؛ عملکرد و تناژ محصولشان خیلی بالاتر از انواع دیگر بذر است و کیفیت محصول هم بهخاطر یکنواختی و یکدستی بالاتر است. مثلا اگر گوجه است، همهی محصول آن گلخانه گِردند نه اینکه یکی گرد باشد و یکی تخممرغی و یکی پهن. از اینها مهمتر، مقاومتشان نسبت به آفات و بیماریهای رایج در گلخانه، خیلی بالاتر است. اینها همه بهخاطر فرآیند چندسالهای است که برای تولید و انتخاب گونه مقاومتر و بهتر صرف میشود و کاملا با روشهای دستکاری ژنتیک (تراریخته) متفاوت است.
🔸 هزینه این بهبود کیفیت این است که کشاورز هر سال باید این بذر را بخرد و اینطور نیست که بتواند از محصولات خودش دوباره بذر بگیرد. با این حال برای کشاورز و گلخانهداری که دارد هزینه بالایی میکند، نتیجه آنقدر خوب هست که این هزینه اولیه تأمین بذر را جبران کند؛ یعنی برداشت محصولش، از لحاظ وزنی، حداقل دو و سه برابر بذرهای دیگر است درحالیکه به دلیل آفت کمتر، نیاز به سمپاشی کمتری هم دارد. محصولش هم زیباتر و مشتریپسندتر است. در آن سالی که ما تحقیق روی بذر هیبرید را شروع کردیم، یعنی سالهای پایانی دهه هشتاد، همه بذرهای هیبریدی صیفیجات کشور وارداتی بود. اکثرا هم بذرهای اروپایی از کشورهای اسپانیا و آلمان و هلند و ایتالیا و فرانسه یا آمریکا بود. تولیدشان هم بهطور محدود دست چند شرکت بود که همه بازار را در دست داشتند و کاملا دانشبنیان به حساب میآمد؛ برای همین هم هیچکس باور نمیکرد که این کار شدنی باشد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #توانمند_سازی #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
🔸 بخشی از متن:
سال 86 که درسم تمام شد، بهطور رسمی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان شدم. خیلی انگیزه داشتم و دنبال کارهای تحقیقاتی بزرگتر از هدایت پروژههای معمول دانشجویی بودم. یکی از همکارانمان در دانشکده، آقای اقتداری، که میدانست رشته ما اصلاح نباتات است، آمد و گفت شما میتوانید فکری برای بذرهای هیبریدی صیفیجات بکنید؟ خودش کارشناسی ارشد زراعت بود و ده سالی میشد که در کار گلخانهداری و مشاورهی گلخانه بود و از نزدیک میدید که بذر خیار و گوجه، فلفل و بادمجان، همه وارداتی است. من هم تازهنفس و پرانرژی، قبول کردم که کارهای تحقیقاتیاش را شروع کنم و امکانسنجی کنیم که آیا میتوانیم چنین کاری انجام بدهیم یا نه.
🔸 همین تحقیق و بررسی منابع و نوشتن طرح پیشنهادی صیفیجات، دو سال از من زمان گرفت. بذر هیبرید خودش یک محصول با تکنولوژی و فرآیند پیچیده بود. شرکتهایی که بازار دنیا را در دست دارند هم به تعداد انگشتان دست میرسند و اینطور نیست که روشهای تولید اقتصادیشان را خیلی سرراست در متون علمی نوشته باشند. مثلا یک ماده ضروری در کار را در مقالات مختلف، هرکدام یک جور تعریف کرده بودند. باید همه را تست میکردم و هرکدام چندماه زمان میبرد تا فرمول تهیه و تولیدش تثبیت بشود و اثرش اندازهگیری بشود. چندین کتاب و صدها مقاله میخواندم و مانند درستکردن یک پازل، مراحل و قطعهها را کنار هم میچیدم تا به یک روند مشخص و کارآمد برسم.
🔸 بذر صیفیجاتی که کشاورزها استفاده میکنند چند نوع است؛ بذرهای بومی و استاندارد اغلب از لحاظ عملکرد و میزان باردهی و وزن محصول، چندان قوی نیستند و در گلخانهها که هزینه تولید بالایی دارند، مورداستفاده قرار نمیگیرند. بذرهای هیبرید، به خاطر اصلاح و تحقیقاتی که رویشان انجام شده است، باکیفیتترین بذر صیفیجات هستند؛ عملکرد و تناژ محصولشان خیلی بالاتر از انواع دیگر بذر است و کیفیت محصول هم بهخاطر یکنواختی و یکدستی بالاتر است. مثلا اگر گوجه است، همهی محصول آن گلخانه گِردند نه اینکه یکی گرد باشد و یکی تخممرغی و یکی پهن. از اینها مهمتر، مقاومتشان نسبت به آفات و بیماریهای رایج در گلخانه، خیلی بالاتر است. اینها همه بهخاطر فرآیند چندسالهای است که برای تولید و انتخاب گونه مقاومتر و بهتر صرف میشود و کاملا با روشهای دستکاری ژنتیک (تراریخته) متفاوت است.
🔸 هزینه این بهبود کیفیت این است که کشاورز هر سال باید این بذر را بخرد و اینطور نیست که بتواند از محصولات خودش دوباره بذر بگیرد. با این حال برای کشاورز و گلخانهداری که دارد هزینه بالایی میکند، نتیجه آنقدر خوب هست که این هزینه اولیه تأمین بذر را جبران کند؛ یعنی برداشت محصولش، از لحاظ وزنی، حداقل دو و سه برابر بذرهای دیگر است درحالیکه به دلیل آفت کمتر، نیاز به سمپاشی کمتری هم دارد. محصولش هم زیباتر و مشتریپسندتر است. در آن سالی که ما تحقیق روی بذر هیبرید را شروع کردیم، یعنی سالهای پایانی دهه هشتاد، همه بذرهای هیبریدی صیفیجات کشور وارداتی بود. اکثرا هم بذرهای اروپایی از کشورهای اسپانیا و آلمان و هلند و ایتالیا و فرانسه یا آمریکا بود. تولیدشان هم بهطور محدود دست چند شرکت بود که همه بازار را در دست داشتند و کاملا دانشبنیان به حساب میآمد؛ برای همین هم هیچکس باور نمیکرد که این کار شدنی باشد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #توانمند_سازی #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
🔸 بخشی از متن:
سال 86 که درسم تمام شد، بهطور رسمی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان شدم. خیلی انگیزه داشتم و دنبال کارهای تحقیقاتی بزرگتر از هدایت پروژههای معمول دانشجویی بودم. یکی از همکارانمان در دانشکده، آقای اقتداری، که میدانست رشته ما اصلاح نباتات است، آمد و گفت شما میتوانید فکری برای بذرهای هیبریدی صیفیجات بکنید؟ خودش کارشناسی ارشد زراعت بود و ده سالی میشد که در کار گلخانهداری و مشاورهی گلخانه بود و از نزدیک میدید که بذر خیار و گوجه، فلفل و بادمجان، همه وارداتی است. من هم تازهنفس و پرانرژی، قبول کردم که کارهای تحقیقاتیاش را شروع کنم و امکانسنجی کنیم که آیا میتوانیم چنین کاری انجام بدهیم یا نه.
🔸 همین تحقیق و بررسی منابع و نوشتن طرح پیشنهادی صیفیجات، دو سال از من زمان گرفت. بذر هیبرید خودش یک محصول با تکنولوژی و فرآیند پیچیده بود. شرکتهایی که بازار دنیا را در دست دارند هم به تعداد انگشتان دست میرسند و اینطور نیست که روشهای تولید اقتصادیشان را خیلی سرراست در متون علمی نوشته باشند. مثلا یک ماده ضروری در کار را در مقالات مختلف، هرکدام یک جور تعریف کرده بودند. باید همه را تست میکردم و هرکدام چندماه زمان میبرد تا فرمول تهیه و تولیدش تثبیت بشود و اثرش اندازهگیری بشود. چندین کتاب و صدها مقاله میخواندم و مانند درستکردن یک پازل، مراحل و قطعهها را کنار هم میچیدم تا به یک روند مشخص و کارآمد برسم.
🔸 بذر صیفیجاتی که کشاورزها استفاده میکنند چند نوع است؛ بذرهای بومی و استاندارد اغلب از لحاظ عملکرد و میزان باردهی و وزن محصول، چندان قوی نیستند و در گلخانهها که هزینه تولید بالایی دارند، مورداستفاده قرار نمیگیرند. بذرهای هیبرید، به خاطر اصلاح و تحقیقاتی که رویشان انجام شده است، باکیفیتترین بذر صیفیجات هستند؛ عملکرد و تناژ محصولشان خیلی بالاتر از انواع دیگر بذر است و کیفیت محصول هم بهخاطر یکنواختی و یکدستی بالاتر است. مثلا اگر گوجه است، همهی محصول آن گلخانه گِردند نه اینکه یکی گرد باشد و یکی تخممرغی و یکی پهن. از اینها مهمتر، مقاومتشان نسبت به آفات و بیماریهای رایج در گلخانه، خیلی بالاتر است. اینها همه بهخاطر فرآیند چندسالهای است که برای تولید و انتخاب گونه مقاومتر و بهتر صرف میشود و کاملا با روشهای دستکاری ژنتیک (تراریخته) متفاوت است.
🔸 هزینه این بهبود کیفیت این است که کشاورز هر سال باید این بذر را بخرد و اینطور نیست که بتواند از محصولات خودش دوباره بذر بگیرد. با این حال برای کشاورز و گلخانهداری که دارد هزینه بالایی میکند، نتیجه آنقدر خوب هست که این هزینه اولیه تأمین بذر را جبران کند؛ یعنی برداشت محصولش، از لحاظ وزنی، حداقل دو و سه برابر بذرهای دیگر است درحالیکه به دلیل آفت کمتر، نیاز به سمپاشی کمتری هم دارد. محصولش هم زیباتر و مشتریپسندتر است. در آن سالی که ما تحقیق روی بذر هیبرید را شروع کردیم، یعنی سالهای پایانی دهه هشتاد، همه بذرهای هیبریدی صیفیجات کشور وارداتی بود. اکثرا هم بذرهای اروپایی از کشورهای اسپانیا و آلمان و هلند و ایتالیا و فرانسه یا آمریکا بود. تولیدشان هم بهطور محدود دست چند شرکت بود که همه بازار را در دست داشتند و کاملا دانشبنیان به حساب میآمد؛ برای همین هم هیچکس باور نمیکرد که این کار شدنی باشد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #توانمند_سازی #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
شبکه کسب و کار دانش بنیان
#تک_برگ 🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی 🔸 بخشی از متن: سال 86 که درسم تمام شد، بهطور رسمی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان شدم. خیلی انگیزه داشتم و دنبال کارهای تحقیقاتی بزرگتر از هدایت پروژههای…
#تک_برگ
🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۲
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
🔸 طرح تحقیقاتیمان را که به دانشگاه ارائه کردیم، رئیس وقت دانشگاه آزاد اصفهان و معاون پژوهشیاش خیلی استقبال کردند. با وجود اینکه برای اجرای طرح، بودجه زیادی نیاز بود و ما هم میگفتیم که اصلا نمیدانیم آیا به نتیجه میرسد یا نه، با دید باز و آیندهنگرانه برخورد کردند. برای تولید بذر هیبرید، نیاز به حداقل 8 تا 10 فصل کاشت پشتسر هم است. هر محصول هم دوره کشت متفاوتی دارد؛ مثلا برای خیار که هر دورهاش حدود 6 ماه است، حداقل 5 سال زمان لازم است که بتوانی به یک نمونه بذر هیبرید قابلعرضه برسی. دانشگاه یک گلخانه حدود 2000 متری را به ما اختصاص داد و سال 89، من و دکتر اقتداری فاز پایلوت و اجرایی تولید بذر هیبریدی را شروع کردیم. دکتر اقتداری دوندگیها و کارهای اداری و اجرایی را به عهده گرفتند و از من خواستند تا کار علمی و تحقیقاتی را پیش ببرم.
🔸 سال 90 اولین خیارمان بذر داد؛ اینقدر خوشحال شدیم که آقای اقتداری همانطور که خیار بازشده را دستش گرفته بود، بیمقدمه رفت داخل دفتر رئیس دانشگاه، میوه را جلویش باز کرد و گفت ببینید که تویش بذر تولید شده است. با اینکه نتایج اولیه طرحمان خیلی خوب بود، اما ناباوریها و انکارها همچنان ادامه داشت. ما سعی میکردیم از افراد مختلف دعوت کنیم تا نتیجه کارهایمان را ببینند و بدانند که این کار شدنی است. اغلب با توپ پُر و دعوا میآمدند توی جلسات و ایراد میگرفتند تا نشان بدهند که ما داریم اشتباه میکنیم و اصلا امکان ندارد که بتوان بذر هیبرید را در داخل تولید کرد. اما وقتی میآمدند گلخانه و روند کارمان را از نزدیک میدیدند و متوجه میشدند کاملا علمی و مبتنی بر اصول تحقیقاتی است، نرم میشدند و حتی بعدتر حمایت معنوی میکردند.
🔸 رسیدگی به تحقیقات عملی مشکلات و سختیهای خودش را دارد؛ کار گلخانه و مزرعه اصلا تعطیلبردار نیست. نهتنها گیاه منتظر ما نمیماند بلکه معمولا بهترین زمان رشد آنها و اوج کار ما هم بهار و تابستان بود که میشد زمان تعطیلات ما. عید نوروز که اساسا هیچ کسی، چه دانشجو و چه استاد و کارمند، از کنار دانشگاه رد هم نمیشود، ما مجبور بودیم که به گلخانه سر بزنیم و بالای سر بوته و گیاه باشیم. فقط گاهی همان چند روز اول عید را نبودیم و گاهی هم سرزدن به گلخانه را نوبتی و شیفتی میکردیم. هر کسی که این سختیها را میدید، اصلا خودش را وارد این تحقیق و پروژه نمیکرد و به همان روند معمولی و بیدردسر تحقیقات علمی و مقاله دادن دانشگاهی میپرداخت. اصلا یادم نمیآید که یک سال، همه تعطیلات عید، از 29 اسفند تا 14 فروردین را خانه یا در سفر بوده باشم.
🔸 سال 92 بود که برای توسعه کار و تجاریسازی آن، شرکت «نگین بذر دانش» را تأسیس کردیم. سرمایه چندانی هم نداشتیم؛ حتی خودمان هیچ حقوقی نمیگرفتیم و با نوشتن طرحهای تحقیقاتی برای سازمان جهاد کشاورزی و انجام آنها، درآمد کسب میکردیم تا خرج شرکت بکنیم. امیدوار بودیم با توجه به اینکه بذرهای صیفیجات حالت خصوصی دارد و بازارش بسیار وسیعی است، شرکت بتواند با فروش بذر هزینههای خودش را دربیاورد و با رسیدن به مرحله تولید تجاری بذر و ورود به بازار، کمکم روی پای خودمان بایستیم. سال 93 یعنی یک سال بعد از ثبت شرکت، دانشبنیان شدیم. یک سال بعد بود که بذر خیار سبا، اولین نمونه بذر تجاریسازیشده شرکت بعد از 5 سال تحقیق و کشت اجرایی، آماده ورود به بازار شد. برای رسیدن به فروش اما، باید همیشه یک تا دو سال صبر کنی تا کشاورز این بذری را که خریده بکارد و نتیجهاش را ببیند و بازخورد بدهد و بیاید دوباره بخرد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۲
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
🔸 طرح تحقیقاتیمان را که به دانشگاه ارائه کردیم، رئیس وقت دانشگاه آزاد اصفهان و معاون پژوهشیاش خیلی استقبال کردند. با وجود اینکه برای اجرای طرح، بودجه زیادی نیاز بود و ما هم میگفتیم که اصلا نمیدانیم آیا به نتیجه میرسد یا نه، با دید باز و آیندهنگرانه برخورد کردند. برای تولید بذر هیبرید، نیاز به حداقل 8 تا 10 فصل کاشت پشتسر هم است. هر محصول هم دوره کشت متفاوتی دارد؛ مثلا برای خیار که هر دورهاش حدود 6 ماه است، حداقل 5 سال زمان لازم است که بتوانی به یک نمونه بذر هیبرید قابلعرضه برسی. دانشگاه یک گلخانه حدود 2000 متری را به ما اختصاص داد و سال 89، من و دکتر اقتداری فاز پایلوت و اجرایی تولید بذر هیبریدی را شروع کردیم. دکتر اقتداری دوندگیها و کارهای اداری و اجرایی را به عهده گرفتند و از من خواستند تا کار علمی و تحقیقاتی را پیش ببرم.
🔸 سال 90 اولین خیارمان بذر داد؛ اینقدر خوشحال شدیم که آقای اقتداری همانطور که خیار بازشده را دستش گرفته بود، بیمقدمه رفت داخل دفتر رئیس دانشگاه، میوه را جلویش باز کرد و گفت ببینید که تویش بذر تولید شده است. با اینکه نتایج اولیه طرحمان خیلی خوب بود، اما ناباوریها و انکارها همچنان ادامه داشت. ما سعی میکردیم از افراد مختلف دعوت کنیم تا نتیجه کارهایمان را ببینند و بدانند که این کار شدنی است. اغلب با توپ پُر و دعوا میآمدند توی جلسات و ایراد میگرفتند تا نشان بدهند که ما داریم اشتباه میکنیم و اصلا امکان ندارد که بتوان بذر هیبرید را در داخل تولید کرد. اما وقتی میآمدند گلخانه و روند کارمان را از نزدیک میدیدند و متوجه میشدند کاملا علمی و مبتنی بر اصول تحقیقاتی است، نرم میشدند و حتی بعدتر حمایت معنوی میکردند.
🔸 رسیدگی به تحقیقات عملی مشکلات و سختیهای خودش را دارد؛ کار گلخانه و مزرعه اصلا تعطیلبردار نیست. نهتنها گیاه منتظر ما نمیماند بلکه معمولا بهترین زمان رشد آنها و اوج کار ما هم بهار و تابستان بود که میشد زمان تعطیلات ما. عید نوروز که اساسا هیچ کسی، چه دانشجو و چه استاد و کارمند، از کنار دانشگاه رد هم نمیشود، ما مجبور بودیم که به گلخانه سر بزنیم و بالای سر بوته و گیاه باشیم. فقط گاهی همان چند روز اول عید را نبودیم و گاهی هم سرزدن به گلخانه را نوبتی و شیفتی میکردیم. هر کسی که این سختیها را میدید، اصلا خودش را وارد این تحقیق و پروژه نمیکرد و به همان روند معمولی و بیدردسر تحقیقات علمی و مقاله دادن دانشگاهی میپرداخت. اصلا یادم نمیآید که یک سال، همه تعطیلات عید، از 29 اسفند تا 14 فروردین را خانه یا در سفر بوده باشم.
🔸 سال 92 بود که برای توسعه کار و تجاریسازی آن، شرکت «نگین بذر دانش» را تأسیس کردیم. سرمایه چندانی هم نداشتیم؛ حتی خودمان هیچ حقوقی نمیگرفتیم و با نوشتن طرحهای تحقیقاتی برای سازمان جهاد کشاورزی و انجام آنها، درآمد کسب میکردیم تا خرج شرکت بکنیم. امیدوار بودیم با توجه به اینکه بذرهای صیفیجات حالت خصوصی دارد و بازارش بسیار وسیعی است، شرکت بتواند با فروش بذر هزینههای خودش را دربیاورد و با رسیدن به مرحله تولید تجاری بذر و ورود به بازار، کمکم روی پای خودمان بایستیم. سال 93 یعنی یک سال بعد از ثبت شرکت، دانشبنیان شدیم. یک سال بعد بود که بذر خیار سبا، اولین نمونه بذر تجاریسازیشده شرکت بعد از 5 سال تحقیق و کشت اجرایی، آماده ورود به بازار شد. برای رسیدن به فروش اما، باید همیشه یک تا دو سال صبر کنی تا کشاورز این بذری را که خریده بکارد و نتیجهاش را ببیند و بازخورد بدهد و بیاید دوباره بخرد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
شبکه کسب و کار دانش بنیان
#تک_برگ 🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۲ گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی 🔸 طرح تحقیقاتیمان را که به دانشگاه ارائه کردیم، رئیس وقت دانشگاه آزاد اصفهان و معاون پژوهشیاش خیلی استقبال کردند. با وجود اینکه برای اجرای طرح، بودجه…
#تک_برگ
🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۳
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
🔸 بخشی از متن:
سال 95، اتحادیهای از گلکاران که بذر ما را تست کرده و خیلی راضی بودند، با ما جلسه گذاشتند. گفتند که رقم شما به خشکی و شوری که معضل خیلی از خاکهای ایران است، تحمل خوبی نشان داده و کیفیت و وزن محصولش هم خیلی خوب بوده است و ما بذرتان را میخواهیم. همان جلسه 3 میلیون بذر سفارش دادند. آن سال، سه میلیون بذر برای ما یک عدد رویایی بود! آنقدری که ما نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم و از ذوقمان قضیه قرارداد و مبلغش را گفتیم؛ اولین قرارداد و درآمدی بود که شرکت به دست میآورد. همهجای دانشگاه پیچید که بله، شرکتشان قرارداد میلیاردی بسته است. البته قرار بود مرحله اول صدهزار بذر بهشان تحویل بدهیم که با بذری 200 تومان آن سال، میشد بیست میلیون تومان.
🔸 اما حقیقت ماجرا تلخیاش را خیلی زود به ما نشان داد؛ آنها بهخاطر مشکل داخلی با هم درگیری داشتند و همین اختلافنظرها باعث شد که خیلی زود اتحادیهشان منحل بشود و آن قراردادی هم که با ما داشتند رفت روی هوا. حتی یک دانه از بذرهایی که سفارش داده بودند را نبردند و ما مانده بودیم که با این بذرها چه کنیم. یک مدت هم کارهای تحقیقیمان را که روی بذرها و محصولات دیگر بود، تعطیل کرده بودیم و همه نیرویمان را گذاشته بودیم روی تولید این تعداد بذر سفارشی که به نتیجه نرسید. تعداد زیادی بستهبندی صدتایی از بذرمان را آماده کرده بودیم و بهطور مجانی بین کشاورزها توزیع میکردیم. در جلسات و همایشها و نمایشگاههای مختلفی که شرکت میکردیم، بذرمان را به عنوان نمونه و هدیه میدادیم.
🔸 از مدیرعامل یکی از شرکتهای خوشنام توزیعی که دوستی و ارتباط خوبی با آقای اقتداری داشت، دعوت کردیم که بیایند و از نزدیک شرکت ما و بذری که تولید کرده بودیم را ببینند. آن روزی که آنها آمدند، یک تیم خارجی که از کشورهای اروپایی بودند و با آنها تجارت بذر داشتند را همراهشان آوردند. ما هم همه جای شرکت و گلخانهها را نشانشان دادیم و روند کار و تولیدمان را توضیح دادیم. آن تیم خارجی هم تأیید کرده و گفته بود که روند کارشان علمی و درست است. این تأیید هم کمک کرد که به ما اعتماد کنند و با خوشنامی و قدرتی که در توزیع نهادههای کشاورزی در بازار داشتند، تعداد زیادی از بذرهای ما را توزیع کرده و بفروشند. سال اول بالاخره آن صدهزار بذر را فروختیم، سال بعدش فروش بذر خیارمان رسید به یک میلیون و بعد هم دو میلیون و 8 میلیون و 12 و 15 میلیون. اینها همه به این معنی بود که کشاورزها اعتماد پیدا کرده بودند وگرنه کشاورز را نمیتوانی مجبور کنی که از یک بذر خاص بکارد؛ چون بازگشت و سوددهی همه هزینههایی که صرف گلخانه میکند، بستگی به همین انتخاب اولش دارد.
🔸 توسعۀ محصولات:
از همان سال 92 که دیگر بذر خیارمان در روند تولید و تجاریسازی قرار گرفت، تحقیق روی بقیه محصولات را هم شروع کردیم. گوجه و فلفل و بادمجان اولین محصولاتی بود که بعد از خیار، تولید بذر هیبریدش را شروع کردیم؛ هم نوع گلخانهای و هم نوع مزرعهای و فضای بازش را. الان دیگر بذر گوجه و فلفل شرکتمان وارد بازار شده است و البته چندسالی طول میکشد تا بتواند جای پایی برای خودش باز کند. هندوانه و ملون هم بعدتر وارد تحقیقاتش شدیم و توانستیم بذر هیبریدش را تولید کنیم. چند سالی هم هست که وارد تحقیق و تولید بذرهای کدو و ذرت و دانه روغنی کنجد شدهایم. در حال حاضر 11 محصول داریم و از آن 5 محصولی که به بازار رسیدهاند، سه رقم به اسم شرکت ثبت شده است. تولید بذر سبای خیار که اولین محصول تولیدیمان بود، حدود 5 درصد نیاز داخلی را تأمین میکند و ما هم روزبهروز تلاش میکنیم تا زیرساختهای تولیدش را گسترش بدهیم. در چند سال اخیر تصمیم گرفتیم که با تثبیت تحقیق و تولید صیفیجات، به سمت تولید گیاهان دانه روغنی برویم که تأمینشان برای کشور یک موضوع حیاتی است.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۳
گفتوگو با دکتر مریم گلآبادی اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی
🔸 بخشی از متن:
سال 95، اتحادیهای از گلکاران که بذر ما را تست کرده و خیلی راضی بودند، با ما جلسه گذاشتند. گفتند که رقم شما به خشکی و شوری که معضل خیلی از خاکهای ایران است، تحمل خوبی نشان داده و کیفیت و وزن محصولش هم خیلی خوب بوده است و ما بذرتان را میخواهیم. همان جلسه 3 میلیون بذر سفارش دادند. آن سال، سه میلیون بذر برای ما یک عدد رویایی بود! آنقدری که ما نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم و از ذوقمان قضیه قرارداد و مبلغش را گفتیم؛ اولین قرارداد و درآمدی بود که شرکت به دست میآورد. همهجای دانشگاه پیچید که بله، شرکتشان قرارداد میلیاردی بسته است. البته قرار بود مرحله اول صدهزار بذر بهشان تحویل بدهیم که با بذری 200 تومان آن سال، میشد بیست میلیون تومان.
🔸 اما حقیقت ماجرا تلخیاش را خیلی زود به ما نشان داد؛ آنها بهخاطر مشکل داخلی با هم درگیری داشتند و همین اختلافنظرها باعث شد که خیلی زود اتحادیهشان منحل بشود و آن قراردادی هم که با ما داشتند رفت روی هوا. حتی یک دانه از بذرهایی که سفارش داده بودند را نبردند و ما مانده بودیم که با این بذرها چه کنیم. یک مدت هم کارهای تحقیقیمان را که روی بذرها و محصولات دیگر بود، تعطیل کرده بودیم و همه نیرویمان را گذاشته بودیم روی تولید این تعداد بذر سفارشی که به نتیجه نرسید. تعداد زیادی بستهبندی صدتایی از بذرمان را آماده کرده بودیم و بهطور مجانی بین کشاورزها توزیع میکردیم. در جلسات و همایشها و نمایشگاههای مختلفی که شرکت میکردیم، بذرمان را به عنوان نمونه و هدیه میدادیم.
🔸 از مدیرعامل یکی از شرکتهای خوشنام توزیعی که دوستی و ارتباط خوبی با آقای اقتداری داشت، دعوت کردیم که بیایند و از نزدیک شرکت ما و بذری که تولید کرده بودیم را ببینند. آن روزی که آنها آمدند، یک تیم خارجی که از کشورهای اروپایی بودند و با آنها تجارت بذر داشتند را همراهشان آوردند. ما هم همه جای شرکت و گلخانهها را نشانشان دادیم و روند کار و تولیدمان را توضیح دادیم. آن تیم خارجی هم تأیید کرده و گفته بود که روند کارشان علمی و درست است. این تأیید هم کمک کرد که به ما اعتماد کنند و با خوشنامی و قدرتی که در توزیع نهادههای کشاورزی در بازار داشتند، تعداد زیادی از بذرهای ما را توزیع کرده و بفروشند. سال اول بالاخره آن صدهزار بذر را فروختیم، سال بعدش فروش بذر خیارمان رسید به یک میلیون و بعد هم دو میلیون و 8 میلیون و 12 و 15 میلیون. اینها همه به این معنی بود که کشاورزها اعتماد پیدا کرده بودند وگرنه کشاورز را نمیتوانی مجبور کنی که از یک بذر خاص بکارد؛ چون بازگشت و سوددهی همه هزینههایی که صرف گلخانه میکند، بستگی به همین انتخاب اولش دارد.
🔸 توسعۀ محصولات:
از همان سال 92 که دیگر بذر خیارمان در روند تولید و تجاریسازی قرار گرفت، تحقیق روی بقیه محصولات را هم شروع کردیم. گوجه و فلفل و بادمجان اولین محصولاتی بود که بعد از خیار، تولید بذر هیبریدش را شروع کردیم؛ هم نوع گلخانهای و هم نوع مزرعهای و فضای بازش را. الان دیگر بذر گوجه و فلفل شرکتمان وارد بازار شده است و البته چندسالی طول میکشد تا بتواند جای پایی برای خودش باز کند. هندوانه و ملون هم بعدتر وارد تحقیقاتش شدیم و توانستیم بذر هیبریدش را تولید کنیم. چند سالی هم هست که وارد تحقیق و تولید بذرهای کدو و ذرت و دانه روغنی کنجد شدهایم. در حال حاضر 11 محصول داریم و از آن 5 محصولی که به بازار رسیدهاند، سه رقم به اسم شرکت ثبت شده است. تولید بذر سبای خیار که اولین محصول تولیدیمان بود، حدود 5 درصد نیاز داخلی را تأمین میکند و ما هم روزبهروز تلاش میکنیم تا زیرساختهای تولیدش را گسترش بدهیم. در چند سال اخیر تصمیم گرفتیم که با تثبیت تحقیق و تولید صیفیجات، به سمت تولید گیاهان دانه روغنی برویم که تأمینشان برای کشور یک موضوع حیاتی است.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 روی پاهای ایرانی 1
به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد
🔸 تمرکزمان روی مباحث مربوط به کامپوزیتها بود؛ یک مشکلی پالایشگاهها داشتند که با استفاده از تکنولوژی کامپوزیتها میشد آن را رفع کرد و ما داشتیم روی آن پروژه کار میکردیم. اوایل کار بود که یک روز همکار و شریکم دکتر نصر آمد به من گفت که «حمید آن پروژه را بگذار برای دنیایمان؛ من یک ایده دارم برای آخرتمان.» گفتم «دنیا؟ آخرت؟ کلید آخرت را بگو چی است؟»
🔸 دکتر نصر گفت: «من آن زمانی که خارج از کشور بودم خیلی در جامعه میدیدم که معلولین حضور دارند؛ ورزش میکنند، فعالیتهای اجتماعی دارند، خیلی راحت سرکار میروند و خریدوفروششان را انجام میدهند. هميشه برایم سؤال بود که چرا در کشور ما که تجربه جنگ، حوادث، تصادفات، زلزله، دیابت و بیماریهای مختلف را داشته و داريم و قاعدتاً باید معلولین بیشتری هم داشته باشیم، چرا در کشور خودمان در اجتماع خیلی کم میبینمشان. بعدازاینکه برگشتم با یک تحلیل ساده به این نتیجه رسیدم که دلیلش این است که آنجا با توجه به دسترسی که به فناوریها و تکنولوژیهای پیشرفته دارند، معلولين خیلی راحت میتوانند در جامعه فعالیتهایشان را انجام بدهند. مشکلی که ما اینجا داریم این است که تکنولوژی و فناوری مورد نیاز برای جامعه معلول یا توانخواه وجود ندارد پس نمیتوانند خودشان را عرضه بکنند و بیایند در اجتماع.»
🔸 گفتم خب ما چکار میتوانیم بکنيم؟
دکتر نصر ادامه داد: «یکسری از افراد از ناحيه پا قطع عضو شدهاند و یک مشکلی دارند که با استفاده از این تکنولوژی کامپوزیتها میتوانیم پنجههای کربنی برایشان درست کنیم که این مشکلشان را حل میکند.» خلاصه اينکه اين پيشنهاد و ايده دکتر نصر بود که برویم سراغ ساخت یک محصولی که بتوانیم حرکت را به معلولین برگردانیم و برای من هم خیلی جذاب شد.
🔸 توليد پنجه کربنی
شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که مچ پایتان پیچخورده یا شکسته باشد و داخل گچ برود. راه رفتن آن موقعتان را تصور بکنید که به خاطر اینکه مچ پای شما ثابتشده بود به چه صورتی راه میرفتید؛ نسل قدیم پنجهها به این شکل بود که مچ پا ثابت بود و حرکتی نداشت. اما وقتی از پنجههای کربنی استفاده میشود عملکردش دقیقاً شبیه به مچ پا میشود. مچ آن انعطاف را داشت و آن انعطاف باعث میشود که شخص بتواند حرکات ورزشیاش را انجام بدهد و بتواند از شر کمردردهای زیاد خلاص بشود و حتی خستگیاش کمتر بشود. پنجه کربنی تحولی بود برای افرادی که با قطع پا محدودشده بودند.
🔸 زمانی که آقای دکتر ایده را دادند، دو سال تحقيق کرديم و کار را شروع کردیم و توانستیم نمونه اولیه را بسازیم. همزمان وقتی این پیشنهاد را به متخصصین ميداديم میگفتند «يک پیچ اين را در ایران نمیتوانند بسازند، بعد شما دنبال چی دارید میروید؟ شما دنبال ساخت پنجه کربنی هستید؟»
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 روی پاهای ایرانی 1
به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد
🔸 تمرکزمان روی مباحث مربوط به کامپوزیتها بود؛ یک مشکلی پالایشگاهها داشتند که با استفاده از تکنولوژی کامپوزیتها میشد آن را رفع کرد و ما داشتیم روی آن پروژه کار میکردیم. اوایل کار بود که یک روز همکار و شریکم دکتر نصر آمد به من گفت که «حمید آن پروژه را بگذار برای دنیایمان؛ من یک ایده دارم برای آخرتمان.» گفتم «دنیا؟ آخرت؟ کلید آخرت را بگو چی است؟»
🔸 دکتر نصر گفت: «من آن زمانی که خارج از کشور بودم خیلی در جامعه میدیدم که معلولین حضور دارند؛ ورزش میکنند، فعالیتهای اجتماعی دارند، خیلی راحت سرکار میروند و خریدوفروششان را انجام میدهند. هميشه برایم سؤال بود که چرا در کشور ما که تجربه جنگ، حوادث، تصادفات، زلزله، دیابت و بیماریهای مختلف را داشته و داريم و قاعدتاً باید معلولین بیشتری هم داشته باشیم، چرا در کشور خودمان در اجتماع خیلی کم میبینمشان. بعدازاینکه برگشتم با یک تحلیل ساده به این نتیجه رسیدم که دلیلش این است که آنجا با توجه به دسترسی که به فناوریها و تکنولوژیهای پیشرفته دارند، معلولين خیلی راحت میتوانند در جامعه فعالیتهایشان را انجام بدهند. مشکلی که ما اینجا داریم این است که تکنولوژی و فناوری مورد نیاز برای جامعه معلول یا توانخواه وجود ندارد پس نمیتوانند خودشان را عرضه بکنند و بیایند در اجتماع.»
🔸 گفتم خب ما چکار میتوانیم بکنيم؟
دکتر نصر ادامه داد: «یکسری از افراد از ناحيه پا قطع عضو شدهاند و یک مشکلی دارند که با استفاده از این تکنولوژی کامپوزیتها میتوانیم پنجههای کربنی برایشان درست کنیم که این مشکلشان را حل میکند.» خلاصه اينکه اين پيشنهاد و ايده دکتر نصر بود که برویم سراغ ساخت یک محصولی که بتوانیم حرکت را به معلولین برگردانیم و برای من هم خیلی جذاب شد.
🔸 توليد پنجه کربنی
شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که مچ پایتان پیچخورده یا شکسته باشد و داخل گچ برود. راه رفتن آن موقعتان را تصور بکنید که به خاطر اینکه مچ پای شما ثابتشده بود به چه صورتی راه میرفتید؛ نسل قدیم پنجهها به این شکل بود که مچ پا ثابت بود و حرکتی نداشت. اما وقتی از پنجههای کربنی استفاده میشود عملکردش دقیقاً شبیه به مچ پا میشود. مچ آن انعطاف را داشت و آن انعطاف باعث میشود که شخص بتواند حرکات ورزشیاش را انجام بدهد و بتواند از شر کمردردهای زیاد خلاص بشود و حتی خستگیاش کمتر بشود. پنجه کربنی تحولی بود برای افرادی که با قطع پا محدودشده بودند.
🔸 زمانی که آقای دکتر ایده را دادند، دو سال تحقيق کرديم و کار را شروع کردیم و توانستیم نمونه اولیه را بسازیم. همزمان وقتی این پیشنهاد را به متخصصین ميداديم میگفتند «يک پیچ اين را در ایران نمیتوانند بسازند، بعد شما دنبال چی دارید میروید؟ شما دنبال ساخت پنجه کربنی هستید؟»
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
شبکه کسب و کار دانش بنیان
#تک_برگ 💠 روی پاهای ایرانی 1 به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد 🔸 تمرکزمان روی مباحث مربوط به کامپوزیتها بود؛ یک مشکلی پالایشگاهها داشتند که با استفاده از تکنولوژی کامپوزیتها میشد آن را رفع کرد و ما داشتیم روی آن پروژه کار میکردیم. اوایل کار بود…
#تک_برگ
🔷 روی پاهای ایرانی 2
به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد
🔸 روزی فرارسید که برای اولین بار آقای ريحان یاری قرار بود بهعنوان شخصی که پايش قطع شده بود از پنجه ما استفاده بکند و نظر بدهد. یکی از لحظات ناب زندگی من و آقای دکتر نصر همان روز است؛ آقای ریحان یاری کاپیتان تیم ملی قطع پای کشورمان بود. ایشان آمد و استفاده کرد. وقتی اول راه رفت و بعد دوید ما مدام داشتیم نگاه میکردیم الآن چی میگوید؟ او هم جوابی نمیداد؛ در یک کوریدور خیلی طولانی میرفت و برمیگشت. میدوید. من آخرین بار گرفتمش، گفتم آقای یاری چطور است؟ گفت که «آقای مقارهعابد دارم پرواز میکنم، بگذار ادامه بدهم. این لحظه نابترین لحظههای ما است» میگفت «من قبلاً یک پنجه کربنی انگلیسی داشتم ولی اين که الان دارم، هم خیلی نرمتر است و هم خیلی انعطاف دارد. بگذارید من به پروازم ادامه بدهم.» این جمله یکی از جملههایی است که در آرشیو ذهنیمان همیشه ماندگار شد و هر وقت در این 10 سال انرژیمان میافتد، آن کلمات آقای یاری ما را دوباره سرحال میآورد و پرانرژی میکند.
🔸 رفتیم یکی از ارگانهایی که مسئول خرید این تجهیزات بود گفتیم آقا ما هم مجوزش را داریم و هم تست بالینی شده است. گفتند شما تأییدیه اتحادیه اروپا را دارید؟ ان موقع برای من خیلی عجیب بود که گفت تأییدیه اتحادیه اروپا؛ من که داخل کشور خودم بودم! گفتند نه ما فقط تأییدیه اتحادیه اروپا را میخواهیم. این تکنولوژی جزء تکنولوژیهایی است که شاید 7-8 تا کشور بیشتر این تکنولوژی را نداشته باشند. ما هم از هیچ کجا بههیچوجه کپی نکردیم و هیچ رفرنسی هم نبود که ما بتوانیم برویم و از آن الهام بگیریم. بعد این ارگان دولتی به من گفت باید بروید تأییدیه اتحادیه اروپا را بیاورید. سنگی بود که فکر میکردند این سنگ آنقدر مانع بزرگی است که ما نمیتوانیم از روی آن بپریم. ولی این اتفاق افتاد و ما تأییدیه اتحادیه اروپا را هم گرفتیم و آنها واقعاً خلع سلاح شدند و دستشان را بالا بردند؛ اینیک واقعیت تلخ است که خود تحریمی خیلی اذیتمان میکند.
🔸 یک روزی من در پلههای آن ارگانی دولتی که میخواست از ما خرید کند داشتم میرفتم و میآمدم. البته یکبار که نه؛ من آن پلهها را 100 بار رفتم و آمدم. یک مسئولی من را دید که 3 سال قبل هم من را دیده بود، گفت:« تو هنوز تو داری این پلهها را بالا میروی و میآیی؟» گفتم «بله!» گفت «ما تخصصمان این است که نگذاریم افراد امثال شما بمانند. چقدر تو چغر و بدبدنی که ماندهای!» خیلی جمله عجيبي گفت؛ یعنی سیستم دولتی و نوع قانونگزاری ما و اجرای قانونمان به شکلی است که توقع حمایت که هیچ، حتي خودشان میگویند ما کاری میکنیم که شما نمانید. تکنولوژی این محصول واقعاً کار خیلی پیچیدهای است. ولی برای رسيدن به اين تکنولوژی و ساخت نهايی پنجههای کربنی، 20 درصد توان و انرژی ما راگرفته است. 20 درصد دیگر توان ما را گرفتن مجوزها و تأییدیهها گرفت و 60 درصدش هم صرف ورود به بازار کردیم.
🔸 فکر میکنم ورود به بازار یکی از موانع اصلی است که همه شرکتهای دانشبنیان دارند و اکثراً سر همین مرز که میرسند عقبنشینی میکنند؛ یکی از اصلیترین دلیلهای اين مانع بزرگ، فرهنگ خودمان است. ما مردم اگر بخواهیم برای خانه، مان یک جنس بخريم و يک جنس داخلی و یک جنس خارجی باشد قطعاً میرویم سراغ جنس خارجی را میگیریم و میگوییم خارجی یکچیز دیگر است. شاید در قديم ما تولیدکنندهها هم کمکاری کرده بودیم و نتوانسته بودیم جنس خوبی تولید کنیم. اصلاً نمیتوانیم از این دفاع کنیم ولی الآن نسل جدیدی که وارد فضای دانش شده است واقعا به این خودباوری رسیده است که بتواند به آن سطح از تولیدات خارجی برسد؛ یعنی نگاهش نگاه صادرات است. ما روزی بهسختی وارد بازار خودمان شدیم ولی الآن به چند کشور داریم صادرات میکنیم. حتی چند تا کشور که جزء قطبهای صنعتی دنیا هستند از ما تقاضای انتقال تکنولوژی به کشورشان را دارند.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 روی پاهای ایرانی 2
به روایت دکتر حمیدرضا مقارهعابد
🔸 روزی فرارسید که برای اولین بار آقای ريحان یاری قرار بود بهعنوان شخصی که پايش قطع شده بود از پنجه ما استفاده بکند و نظر بدهد. یکی از لحظات ناب زندگی من و آقای دکتر نصر همان روز است؛ آقای ریحان یاری کاپیتان تیم ملی قطع پای کشورمان بود. ایشان آمد و استفاده کرد. وقتی اول راه رفت و بعد دوید ما مدام داشتیم نگاه میکردیم الآن چی میگوید؟ او هم جوابی نمیداد؛ در یک کوریدور خیلی طولانی میرفت و برمیگشت. میدوید. من آخرین بار گرفتمش، گفتم آقای یاری چطور است؟ گفت که «آقای مقارهعابد دارم پرواز میکنم، بگذار ادامه بدهم. این لحظه نابترین لحظههای ما است» میگفت «من قبلاً یک پنجه کربنی انگلیسی داشتم ولی اين که الان دارم، هم خیلی نرمتر است و هم خیلی انعطاف دارد. بگذارید من به پروازم ادامه بدهم.» این جمله یکی از جملههایی است که در آرشیو ذهنیمان همیشه ماندگار شد و هر وقت در این 10 سال انرژیمان میافتد، آن کلمات آقای یاری ما را دوباره سرحال میآورد و پرانرژی میکند.
🔸 رفتیم یکی از ارگانهایی که مسئول خرید این تجهیزات بود گفتیم آقا ما هم مجوزش را داریم و هم تست بالینی شده است. گفتند شما تأییدیه اتحادیه اروپا را دارید؟ ان موقع برای من خیلی عجیب بود که گفت تأییدیه اتحادیه اروپا؛ من که داخل کشور خودم بودم! گفتند نه ما فقط تأییدیه اتحادیه اروپا را میخواهیم. این تکنولوژی جزء تکنولوژیهایی است که شاید 7-8 تا کشور بیشتر این تکنولوژی را نداشته باشند. ما هم از هیچ کجا بههیچوجه کپی نکردیم و هیچ رفرنسی هم نبود که ما بتوانیم برویم و از آن الهام بگیریم. بعد این ارگان دولتی به من گفت باید بروید تأییدیه اتحادیه اروپا را بیاورید. سنگی بود که فکر میکردند این سنگ آنقدر مانع بزرگی است که ما نمیتوانیم از روی آن بپریم. ولی این اتفاق افتاد و ما تأییدیه اتحادیه اروپا را هم گرفتیم و آنها واقعاً خلع سلاح شدند و دستشان را بالا بردند؛ اینیک واقعیت تلخ است که خود تحریمی خیلی اذیتمان میکند.
🔸 یک روزی من در پلههای آن ارگانی دولتی که میخواست از ما خرید کند داشتم میرفتم و میآمدم. البته یکبار که نه؛ من آن پلهها را 100 بار رفتم و آمدم. یک مسئولی من را دید که 3 سال قبل هم من را دیده بود، گفت:« تو هنوز تو داری این پلهها را بالا میروی و میآیی؟» گفتم «بله!» گفت «ما تخصصمان این است که نگذاریم افراد امثال شما بمانند. چقدر تو چغر و بدبدنی که ماندهای!» خیلی جمله عجيبي گفت؛ یعنی سیستم دولتی و نوع قانونگزاری ما و اجرای قانونمان به شکلی است که توقع حمایت که هیچ، حتي خودشان میگویند ما کاری میکنیم که شما نمانید. تکنولوژی این محصول واقعاً کار خیلی پیچیدهای است. ولی برای رسيدن به اين تکنولوژی و ساخت نهايی پنجههای کربنی، 20 درصد توان و انرژی ما راگرفته است. 20 درصد دیگر توان ما را گرفتن مجوزها و تأییدیهها گرفت و 60 درصدش هم صرف ورود به بازار کردیم.
🔸 فکر میکنم ورود به بازار یکی از موانع اصلی است که همه شرکتهای دانشبنیان دارند و اکثراً سر همین مرز که میرسند عقبنشینی میکنند؛ یکی از اصلیترین دلیلهای اين مانع بزرگ، فرهنگ خودمان است. ما مردم اگر بخواهیم برای خانه، مان یک جنس بخريم و يک جنس داخلی و یک جنس خارجی باشد قطعاً میرویم سراغ جنس خارجی را میگیریم و میگوییم خارجی یکچیز دیگر است. شاید در قديم ما تولیدکنندهها هم کمکاری کرده بودیم و نتوانسته بودیم جنس خوبی تولید کنیم. اصلاً نمیتوانیم از این دفاع کنیم ولی الآن نسل جدیدی که وارد فضای دانش شده است واقعا به این خودباوری رسیده است که بتواند به آن سطح از تولیدات خارجی برسد؛ یعنی نگاهش نگاه صادرات است. ما روزی بهسختی وارد بازار خودمان شدیم ولی الآن به چند کشور داریم صادرات میکنیم. حتی چند تا کشور که جزء قطبهای صنعتی دنیا هستند از ما تقاضای انتقال تکنولوژی به کشورشان را دارند.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 همه چی فقط پول نیست
روایتی از مدیر یک شرکت دانشبنیان تولیدکننده پروتزهای دست که فناور زندگی هم است
🔸 سوژههای پیشرفت آدمهای منحصربهفردی هستند. جدای از مسائل فنی و دستاوردهای علمی و فناوری، زیست این افراد هم قابلتأمل است. امیر پایدارثانی مدیر شرکت بهبود عضو ثانی یکی از این سوژهها است؛ او بهعنوان مخترع و تولیدکننده دست و بازوی مکانیکی و الکتریکی خودش زخمخورده معلولیت است. سال 89 که انگشتان دستش بر اثر حادثهای توسط دستگاه برش قطع شد، خودش را درون دنیایی از تاریکی و نامیدی حس کرد. از کودکی پیانو مینواخت و انگشتان دستش برایش ارزش دیگری داشت. فکر اینکه دیگر توانایی نواختن پیانو را ندارد آزارش میداد. تقلایش برای پیدا کردن جایگزینی برای انگشتان ازدسترفتهاش، او را به سمت طراحی و ساخت انگشت مکانیکی سوق داد. امید، تنها واژهای است که زندگی امیر را نجات داد. ارتباطی که امیر با مراجعینش دارد مانند دیگر متخصصان ارتز و پروتز نیست.
🔸امیر از داخل دنیای معلولیت با آنها ارتباط میگیرد. با مشکلات فقر و قطع عضو آشناست؛ و این روند درمان را تسریع میکند.«من چون با عمق وجودم قطع عضو را تجربه کردهام با مشکلات و مصائب اش آشنایی دارم. علاوه بر قطع فیزیکی که رخ میدهد مشکلات روحی و روانی بهمراتب بدتر از آن به دنبالش میآید. خود من تا ماهها بعد از قطع انگشتانم از نشان دادن دستم خجالت میکشیدم. با مقوا استوانهای هم قد انگشتانم برای دستم ساخته بودم و با جوراب زنانه روکش دوخته بودم و از آن برای حجم دادن دستم استفاده میکردم. بعدها که توانستم انگشت مکانیکی را طراحی کرده و بسازم، کمکم اعتمادبهنفسم بالاتر رفت. بهگونهای که حتی نیازی برای استفاده از انگشت مکانیکی و پروتز حس نمیکنم. پس بحث روانشناختی ماجرا بسیار مهم است. معمولاً با مراجعینم نزدیک ساعتها بر سر این موضوع صحبت میکنم تا مشکلش را حل کنم.»
🔸شهریور 1401 بود که از شهرک صنعتی اسکان داشتم برمیگشتم شرکت که تلفنم زنگ زد. خانمی بود که با گویش زیبای یزدی صحبت میکرد:«من از میبد یزد زنگ زدم. معلم پرورشی هستم. مدرسه ما اکثر بچهها از خانوادههای ضعیفی هستند. بعضی وقتها حتی صبحانه یا تغذیهای هم نمیتوانند با خود بیاورند. یکبار در هفته آش میپزیم برای بچهها. یک دانشآموزی داریم که مثل بقیه خانواده ایشان هم وضع مالی خوبی ندارند. دست او در کودکی قطعشده است و همه باهم کمک کردهایم تا پایان ابتدایی درسش را بخواند؛ اما الآن که میخواهد یه مقطع بالاتر برود و مدرسهاش را عوض کند از ترس مسخره شدن میخواهد ترک تحصیل کند. میبد خیّران زیادی دارد اما ما پیش هر کس رفتیم پاس داده به آنیکی. کمیک موشن شما را توی تلویزیون دیدم. باورم نمیشد که پاسخ تلفنمان را بدهید.» معمولاً چون با این افراد زیاد ارتباط داشتهام زیاد احساساتی نمیشوم. ولی بهقدری صحبتهای خانم پرورشی پراحساس بود که پشت فرمان گریهام گرفته بود. گفتم باید دختربچه بیاید تبریز تا قالب دستش را بگیرم و برایش پروتز زیبایی بسازم.
🔸چند روز بعد خانواده دختربچه زنگ زدند. گفتند که از فرط خوشحالی سه شب و روز است که خوابشان نبرده است. قرار شد تا شنبه هفته بعدش تبریزباشند. یک مقداری حلوا بهعنوان هدیه آورده بودند. دخترک هم یک نقاشی که برای من کشیده بود و یک اسکاچ کوچک ظرفشویی که میگفت خودم بافتهام برایم آورده بود. ابتدایی با انگشتان قطعشدهاش کنار آمده بود و چون مقطع تحصیلی جدید قرار بود به مدرسه جدیدی برود ترس از مسخره شدن باعث شده بود که ترک تحصیل کند. کلی از بافتش تعریف کردم. عکس گرفتم و گفتم عکسش را برای دوستانم حتماً ارسال میکنم. با این تعریف کردنها لبخند به لب دخترک نشست. سعی کردم روی اعتمادبهنفسش کارکنم. طوری رفتار کردم که احساس دِین بابت پروتزهایش نداشته باشد. گفتم من برایت میسازم به شرطی که درست را ادامه بدهی. پروتزش آماده است و قرار است بعد از امتحانات برای تحویلش بیاید تبریز.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 همه چی فقط پول نیست
روایتی از مدیر یک شرکت دانشبنیان تولیدکننده پروتزهای دست که فناور زندگی هم است
🔸 سوژههای پیشرفت آدمهای منحصربهفردی هستند. جدای از مسائل فنی و دستاوردهای علمی و فناوری، زیست این افراد هم قابلتأمل است. امیر پایدارثانی مدیر شرکت بهبود عضو ثانی یکی از این سوژهها است؛ او بهعنوان مخترع و تولیدکننده دست و بازوی مکانیکی و الکتریکی خودش زخمخورده معلولیت است. سال 89 که انگشتان دستش بر اثر حادثهای توسط دستگاه برش قطع شد، خودش را درون دنیایی از تاریکی و نامیدی حس کرد. از کودکی پیانو مینواخت و انگشتان دستش برایش ارزش دیگری داشت. فکر اینکه دیگر توانایی نواختن پیانو را ندارد آزارش میداد. تقلایش برای پیدا کردن جایگزینی برای انگشتان ازدسترفتهاش، او را به سمت طراحی و ساخت انگشت مکانیکی سوق داد. امید، تنها واژهای است که زندگی امیر را نجات داد. ارتباطی که امیر با مراجعینش دارد مانند دیگر متخصصان ارتز و پروتز نیست.
🔸امیر از داخل دنیای معلولیت با آنها ارتباط میگیرد. با مشکلات فقر و قطع عضو آشناست؛ و این روند درمان را تسریع میکند.«من چون با عمق وجودم قطع عضو را تجربه کردهام با مشکلات و مصائب اش آشنایی دارم. علاوه بر قطع فیزیکی که رخ میدهد مشکلات روحی و روانی بهمراتب بدتر از آن به دنبالش میآید. خود من تا ماهها بعد از قطع انگشتانم از نشان دادن دستم خجالت میکشیدم. با مقوا استوانهای هم قد انگشتانم برای دستم ساخته بودم و با جوراب زنانه روکش دوخته بودم و از آن برای حجم دادن دستم استفاده میکردم. بعدها که توانستم انگشت مکانیکی را طراحی کرده و بسازم، کمکم اعتمادبهنفسم بالاتر رفت. بهگونهای که حتی نیازی برای استفاده از انگشت مکانیکی و پروتز حس نمیکنم. پس بحث روانشناختی ماجرا بسیار مهم است. معمولاً با مراجعینم نزدیک ساعتها بر سر این موضوع صحبت میکنم تا مشکلش را حل کنم.»
🔸شهریور 1401 بود که از شهرک صنعتی اسکان داشتم برمیگشتم شرکت که تلفنم زنگ زد. خانمی بود که با گویش زیبای یزدی صحبت میکرد:«من از میبد یزد زنگ زدم. معلم پرورشی هستم. مدرسه ما اکثر بچهها از خانوادههای ضعیفی هستند. بعضی وقتها حتی صبحانه یا تغذیهای هم نمیتوانند با خود بیاورند. یکبار در هفته آش میپزیم برای بچهها. یک دانشآموزی داریم که مثل بقیه خانواده ایشان هم وضع مالی خوبی ندارند. دست او در کودکی قطعشده است و همه باهم کمک کردهایم تا پایان ابتدایی درسش را بخواند؛ اما الآن که میخواهد یه مقطع بالاتر برود و مدرسهاش را عوض کند از ترس مسخره شدن میخواهد ترک تحصیل کند. میبد خیّران زیادی دارد اما ما پیش هر کس رفتیم پاس داده به آنیکی. کمیک موشن شما را توی تلویزیون دیدم. باورم نمیشد که پاسخ تلفنمان را بدهید.» معمولاً چون با این افراد زیاد ارتباط داشتهام زیاد احساساتی نمیشوم. ولی بهقدری صحبتهای خانم پرورشی پراحساس بود که پشت فرمان گریهام گرفته بود. گفتم باید دختربچه بیاید تبریز تا قالب دستش را بگیرم و برایش پروتز زیبایی بسازم.
🔸چند روز بعد خانواده دختربچه زنگ زدند. گفتند که از فرط خوشحالی سه شب و روز است که خوابشان نبرده است. قرار شد تا شنبه هفته بعدش تبریزباشند. یک مقداری حلوا بهعنوان هدیه آورده بودند. دخترک هم یک نقاشی که برای من کشیده بود و یک اسکاچ کوچک ظرفشویی که میگفت خودم بافتهام برایم آورده بود. ابتدایی با انگشتان قطعشدهاش کنار آمده بود و چون مقطع تحصیلی جدید قرار بود به مدرسه جدیدی برود ترس از مسخره شدن باعث شده بود که ترک تحصیل کند. کلی از بافتش تعریف کردم. عکس گرفتم و گفتم عکسش را برای دوستانم حتماً ارسال میکنم. با این تعریف کردنها لبخند به لب دخترک نشست. سعی کردم روی اعتمادبهنفسش کارکنم. طوری رفتار کردم که احساس دِین بابت پروتزهایش نداشته باشد. گفتم من برایت میسازم به شرطی که درست را ادامه بدهی. پروتزش آماده است و قرار است بعد از امتحانات برای تحویلش بیاید تبریز.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 برای راه رفتنِ دوباره
سختوشیرینهای ساخت ربات اسکلت بیرونی ایرانی
🔸 رباتهای اسکلت بیرونی برای اندامهای مختلف بالاتنه، پایینتنه و تمامتنه طراحی و تولید میشوند و در حوزههای مختلف نظامی، صنعتی و درمانی کاربرد دارند. رباتهای پایینتنه شش مفصله که ربات اکسوپد هم یکی از آنهاست، اغلب برای اهداف درمانی و کمکحرکتی مورداستفاده قرار میگیرند. در دنیا حدود 24 شرکت در حوزه اسکلت بیرونی کار میکنند و محصولات کمتر از دهتای آنها که متعلق به کشورهای آمریکا، رژیم صهیونیستی، روسیه، کرهجنوبی و فرانسه هستند، تجاریسازی شده است. در خاورمیانه، در حال حاضر تنها ربات اسکلت بیرونیِ تجاری، اکسوپدِ ایرانی است.
🔸 چرا ربات اسکلت بیرونی
مهندس حوائجی: اینکه چرا ما ربات اگزواسکلتون (exoskeleton) یا همان اسکلت بیرونی را برای محصول شرکتمان انتخاب کردیم، چند دلیل داشت: اول اینکه این ربات خیلی جدید بود در دنیا. یعنی سال 92 که من و سه نفر دیگر از بنیانگذاران دور هم جمع شده بودیم برای تصمیم تأسیس شرکت، تازه یک سال بود که نمونه اسرائیلی آن (ربات ریواک) معرفی شده بود. رباتهای دیگر مانند رباتهای صنعتی و کارخانهای، حدود شصت هفتاد سال سابقه دارند و اگر ما بهعنوان یک شرکت کوچک میخواستیم در این حوزهها شروع کنیم، در رقابت با رقبای خارجی خیلی عقب بودیم. دلیل دوم هم انسانی بود؛ یعنی وقتی ما در نمونه اسرائیلی دیدیم که حاصل تکنولوژی تبدیل به چیزی شده است که یک انسان را دوباره راه میبرد، برایمان خیلی ارزش داشت. دلیل سوم هم این بود که ما بهطور خاص در ایران، به دلیل ناامنی جادهها و اتومبیلها، تصادفات زیادی داریم و در نتیجه تعداد معلولیت ناشی از تصادف بیشتر از متوسط جهانی است.
🔸 وقتی که ارتباط مغز بهعنوان کنترلکننده بدن، با عضلات پایینتر از محل آسیب نخاعی قطع میشود؛ عضلات بدن بهعنوان عملگرهای محرک مفاصل از کار میافتند. در پایینتنه، شش مجموعه مفصل در اطراف لگن، زانوها و مچها وجود دارد. کاری که رباتهای اسکلتبیرونی پایینتنه میکنند این است که در بخشهای بالای ران، زانوها و گاهی مچهای سازه مکانیکیشان، موتور یا عملگر فعال میگذارند و اراده کاربر که قبلا از طریق مغز به عضلات منتقل میشد، حالا از طریق مغز به یک سیستم واسطی منتقل میشود تا دستورات آن برای ربات قابل خواندن شود؛ مثلا با فشار دکمههای یک مچبند. سپس ربات فرامین لازم را به مجموعه عملگرهایش میدهد و چون سازه پوشیدنی ربات به بدن انسان متصل شده، پایینتنه را حرکت میدهد. در فرد سالم، مغز انسان بهطور اتوماتیک و همزمان با حرکت، تعادل را هم حفظ میکند. اما وقتی بیش از ده مفصل را به چهار تا مفصل سادهسازی کرده باشیم، نمیتوان بهصورت خودکار تعادل بدن را هم حفظ کرد؛ بنابراین بیمار باید بتواند با یک تجهیز حفظکننده مانند پارالل (سادهترین) یا واکر یا عصا(سختترین)، تعادل خودش را حفظ کند.
🔸 اولین قدمها
مهندس زادی: آن سالها همه ما یک سری دانشجوی کمکارکرده یا کارنکرده بودیم و خیلی گامبهگام و یواشیواش با کنترل موتورها و ادغام آنها روی سازۀ مکانیکی شروع کردیم و به تدریج پیش رفتیم. سالهای 94 و 95 نمونههای اولیه ربات ساخته شد و رفتیم روی تست با انسان سالم و سپس کاربر ضایعهنخاعی. سال 95، با ربات اکسوپد در نمایشگاه «ایرانساخت» که متعلق به معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری است، شرکت کردیم و یک سال بعد با کمک معاونت علمی، سه نمونه از نسخۀ وقت ربات را به مراکز درمانی فروختیم. با فروشهای اولیه، امکان استفاده بیشتر توانیابان و تست واقعی ربات فراهم شد؛ تستهایی که نتایجش برای خود ما که میخواستیم ایرادات را رفع کرده و آن را ارتقا بدهیم، خیلی مهم بود.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 برای راه رفتنِ دوباره
سختوشیرینهای ساخت ربات اسکلت بیرونی ایرانی
🔸 رباتهای اسکلت بیرونی برای اندامهای مختلف بالاتنه، پایینتنه و تمامتنه طراحی و تولید میشوند و در حوزههای مختلف نظامی، صنعتی و درمانی کاربرد دارند. رباتهای پایینتنه شش مفصله که ربات اکسوپد هم یکی از آنهاست، اغلب برای اهداف درمانی و کمکحرکتی مورداستفاده قرار میگیرند. در دنیا حدود 24 شرکت در حوزه اسکلت بیرونی کار میکنند و محصولات کمتر از دهتای آنها که متعلق به کشورهای آمریکا، رژیم صهیونیستی، روسیه، کرهجنوبی و فرانسه هستند، تجاریسازی شده است. در خاورمیانه، در حال حاضر تنها ربات اسکلت بیرونیِ تجاری، اکسوپدِ ایرانی است.
🔸 چرا ربات اسکلت بیرونی
مهندس حوائجی: اینکه چرا ما ربات اگزواسکلتون (exoskeleton) یا همان اسکلت بیرونی را برای محصول شرکتمان انتخاب کردیم، چند دلیل داشت: اول اینکه این ربات خیلی جدید بود در دنیا. یعنی سال 92 که من و سه نفر دیگر از بنیانگذاران دور هم جمع شده بودیم برای تصمیم تأسیس شرکت، تازه یک سال بود که نمونه اسرائیلی آن (ربات ریواک) معرفی شده بود. رباتهای دیگر مانند رباتهای صنعتی و کارخانهای، حدود شصت هفتاد سال سابقه دارند و اگر ما بهعنوان یک شرکت کوچک میخواستیم در این حوزهها شروع کنیم، در رقابت با رقبای خارجی خیلی عقب بودیم. دلیل دوم هم انسانی بود؛ یعنی وقتی ما در نمونه اسرائیلی دیدیم که حاصل تکنولوژی تبدیل به چیزی شده است که یک انسان را دوباره راه میبرد، برایمان خیلی ارزش داشت. دلیل سوم هم این بود که ما بهطور خاص در ایران، به دلیل ناامنی جادهها و اتومبیلها، تصادفات زیادی داریم و در نتیجه تعداد معلولیت ناشی از تصادف بیشتر از متوسط جهانی است.
🔸 وقتی که ارتباط مغز بهعنوان کنترلکننده بدن، با عضلات پایینتر از محل آسیب نخاعی قطع میشود؛ عضلات بدن بهعنوان عملگرهای محرک مفاصل از کار میافتند. در پایینتنه، شش مجموعه مفصل در اطراف لگن، زانوها و مچها وجود دارد. کاری که رباتهای اسکلتبیرونی پایینتنه میکنند این است که در بخشهای بالای ران، زانوها و گاهی مچهای سازه مکانیکیشان، موتور یا عملگر فعال میگذارند و اراده کاربر که قبلا از طریق مغز به عضلات منتقل میشد، حالا از طریق مغز به یک سیستم واسطی منتقل میشود تا دستورات آن برای ربات قابل خواندن شود؛ مثلا با فشار دکمههای یک مچبند. سپس ربات فرامین لازم را به مجموعه عملگرهایش میدهد و چون سازه پوشیدنی ربات به بدن انسان متصل شده، پایینتنه را حرکت میدهد. در فرد سالم، مغز انسان بهطور اتوماتیک و همزمان با حرکت، تعادل را هم حفظ میکند. اما وقتی بیش از ده مفصل را به چهار تا مفصل سادهسازی کرده باشیم، نمیتوان بهصورت خودکار تعادل بدن را هم حفظ کرد؛ بنابراین بیمار باید بتواند با یک تجهیز حفظکننده مانند پارالل (سادهترین) یا واکر یا عصا(سختترین)، تعادل خودش را حفظ کند.
🔸 اولین قدمها
مهندس زادی: آن سالها همه ما یک سری دانشجوی کمکارکرده یا کارنکرده بودیم و خیلی گامبهگام و یواشیواش با کنترل موتورها و ادغام آنها روی سازۀ مکانیکی شروع کردیم و به تدریج پیش رفتیم. سالهای 94 و 95 نمونههای اولیه ربات ساخته شد و رفتیم روی تست با انسان سالم و سپس کاربر ضایعهنخاعی. سال 95، با ربات اکسوپد در نمایشگاه «ایرانساخت» که متعلق به معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری است، شرکت کردیم و یک سال بعد با کمک معاونت علمی، سه نمونه از نسخۀ وقت ربات را به مراکز درمانی فروختیم. با فروشهای اولیه، امکان استفاده بیشتر توانیابان و تست واقعی ربات فراهم شد؛ تستهایی که نتایجش برای خود ما که میخواستیم ایرادات را رفع کرده و آن را ارتقا بدهیم، خیلی مهم بود.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۱
روایت شرکت دانشبنیان ارومیهایی، تنها تولیدکننده میکروخازنهای سهفاز و تکفاز در ایران
🔸 بعد از دانشگاه در سال 1377 استخدام وزارت نیرو شدم. در کنار کار در وزارت نیرو برای زمانهای بیکاری یک دفتر الکتریکی باز کردم. مدتی نگذشت که دیدم هفده نفر از همکارانم در دفتر با من همکاری میکنند. بیشتر کارهای سیمکشی ساختمان انجام میدادم. کارمان خیلی خوب گرفته بود و بر این اساس سیمکشی گمرک ارومیه را هم به ما دادند. در این پروژه، سرویس ترانسهایشان را هم به ما واگذار کردند. در حین بررسی ترانسها متوجه شدیم که بانکهای خازنیاش منفجر شده است. اجازه گرفتیم تا بانک خازنی آنها را باز کنم. همزمان در شرکت مرغ طیور غرب هم پروژه داشتم. بانک خازنی آنها هم زیاد منفجر میشد. اجازه گرفتم تا بانک خازنی آنها را هم باز کنم.
🔸 کمکم با ترکیبات و اجزای بانک خازن آشنا شدم. همزمان یکی از دوستانم تعدادی آداپتور کاهنده برق برای فروش وارد کشور کرده بود. وقتی به پریز برق میزدند مصرف برق را کاهش میداد. چند تا از او گرفتم و بررسی کردم. حجم اینها خیلی کوچکتر از نمونههای صنعتی بود. با همان ترکیب تکفاز، سه تا از اینها را به هم وصل کردیم و تبدیل شد به سه فاز. عملکرد سیستم تکفازی که ساخته بودیم بالاتر از سه فاز صنعتی بود. از سوپرمارکتها شروع کردیم. نمونهها را میدادیم تا عملکرد سیستمهای جدیدمان را بررسی کنیم. به واسطه پدر همسرم که بازنشسته جهادکشاورزی بود و شناخت زیادی به این حوزه داشت، چند نمونه هم در مرغداریها نصب کردیم. عملکردشان خیلی خوب بود.
🔸 جرقهای شد تا پیاش را بگیرم. 289 تا مقاله در رابطه با این موضوع مطالعه کردم. آن موقع اینترنت هم خیلی کند بود. برای همین پول میدادم تا برایم مقاله پیدا کنند. ماهی میشد که تمام حقوقم را بابت مقاله خرج میکردم. یکی از اتاقهای خانه را تبدیل به کارگاه و آزمایشگاه کرده بودم. خازنها روغنی دارند که بسیار بدبو است. بعد از مدتی که کار کردم بوی بد روغن موجب شد تا گوشه حیاط برای خودم کارگاهی بسازم. علتهای خرابی خازنها را بررسی کردم. از اسفند سال 1389 به طور جدی شروع به تولید بانک خازنی ابداعی خودم کردم. اوایل اعتماد نمیکردند. برای همین به طور امانی و رایگان در چند تا از مرغداریهای ارومیه نصب کردم.
🔸 نتیجه به حدی خوب بود که چند مرغداری و شرکت دیگر هم سفارش دادند. متوجه شدیم فیشهای برق محلهایی که بانک خازنیمان را وصل کرده بودیم بهشدت کاهش یافته است. عملکرد بهتر خازنها باعث شد تا به سمت ارگانها و شرکتهای دیگر برویم. اما عدم اعتماد اولیه و کمبود سرمایه در گردش خیلی مشکل برایم ایجاد میکرد. برای مثال یکی از خازنها را در بیمارستان آذربایجان نصب کردم که بعد از هشت ماه پولم را دادند. برای ماندن در بازار باید سرمایه در گردش جور میکردم. مجبور شدم تا خانه و ماشینم را بفروشم.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور ۱
روایت شرکت دانشبنیان ارومیهایی، تنها تولیدکننده میکروخازنهای سهفاز و تکفاز در ایران
🔸 بعد از دانشگاه در سال 1377 استخدام وزارت نیرو شدم. در کنار کار در وزارت نیرو برای زمانهای بیکاری یک دفتر الکتریکی باز کردم. مدتی نگذشت که دیدم هفده نفر از همکارانم در دفتر با من همکاری میکنند. بیشتر کارهای سیمکشی ساختمان انجام میدادم. کارمان خیلی خوب گرفته بود و بر این اساس سیمکشی گمرک ارومیه را هم به ما دادند. در این پروژه، سرویس ترانسهایشان را هم به ما واگذار کردند. در حین بررسی ترانسها متوجه شدیم که بانکهای خازنیاش منفجر شده است. اجازه گرفتیم تا بانک خازنی آنها را باز کنم. همزمان در شرکت مرغ طیور غرب هم پروژه داشتم. بانک خازنی آنها هم زیاد منفجر میشد. اجازه گرفتم تا بانک خازنی آنها را هم باز کنم.
🔸 کمکم با ترکیبات و اجزای بانک خازن آشنا شدم. همزمان یکی از دوستانم تعدادی آداپتور کاهنده برق برای فروش وارد کشور کرده بود. وقتی به پریز برق میزدند مصرف برق را کاهش میداد. چند تا از او گرفتم و بررسی کردم. حجم اینها خیلی کوچکتر از نمونههای صنعتی بود. با همان ترکیب تکفاز، سه تا از اینها را به هم وصل کردیم و تبدیل شد به سه فاز. عملکرد سیستم تکفازی که ساخته بودیم بالاتر از سه فاز صنعتی بود. از سوپرمارکتها شروع کردیم. نمونهها را میدادیم تا عملکرد سیستمهای جدیدمان را بررسی کنیم. به واسطه پدر همسرم که بازنشسته جهادکشاورزی بود و شناخت زیادی به این حوزه داشت، چند نمونه هم در مرغداریها نصب کردیم. عملکردشان خیلی خوب بود.
🔸 جرقهای شد تا پیاش را بگیرم. 289 تا مقاله در رابطه با این موضوع مطالعه کردم. آن موقع اینترنت هم خیلی کند بود. برای همین پول میدادم تا برایم مقاله پیدا کنند. ماهی میشد که تمام حقوقم را بابت مقاله خرج میکردم. یکی از اتاقهای خانه را تبدیل به کارگاه و آزمایشگاه کرده بودم. خازنها روغنی دارند که بسیار بدبو است. بعد از مدتی که کار کردم بوی بد روغن موجب شد تا گوشه حیاط برای خودم کارگاهی بسازم. علتهای خرابی خازنها را بررسی کردم. از اسفند سال 1389 به طور جدی شروع به تولید بانک خازنی ابداعی خودم کردم. اوایل اعتماد نمیکردند. برای همین به طور امانی و رایگان در چند تا از مرغداریهای ارومیه نصب کردم.
🔸 نتیجه به حدی خوب بود که چند مرغداری و شرکت دیگر هم سفارش دادند. متوجه شدیم فیشهای برق محلهایی که بانک خازنیمان را وصل کرده بودیم بهشدت کاهش یافته است. عملکرد بهتر خازنها باعث شد تا به سمت ارگانها و شرکتهای دیگر برویم. اما عدم اعتماد اولیه و کمبود سرمایه در گردش خیلی مشکل برایم ایجاد میکرد. برای مثال یکی از خازنها را در بیمارستان آذربایجان نصب کردم که بعد از هشت ماه پولم را دادند. برای ماندن در بازار باید سرمایه در گردش جور میکردم. مجبور شدم تا خانه و ماشینم را بفروشم.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti