:)

کوش اون روزا رفت
بودم اون دور دورا من
اینجا روز بود اونجا شب
بازم خوب بود اون با من..
2:00

و تو خدای بعید هایی..

هرکار خوبی میکنی؛ خاکش کن
خدا رشدش میده..

داستان بلند تو را کوتاه مینویسم:
عجب کسکشی‌ بودی .

فک کنم چون کسی تا حالا اینقد دوست نداشت، گند زدی!

شاید گاهی کمی دیر بلند شوم و خودم را جمع و جور کنم اما میدانم که بلند میشوم، خودم را محکم میتکانم، سرم را بالا میگیرم و جوری ادامه میدهم که کسی باور نکند همین چند لحظه قبل با چه رنج و اندوهی به زمین افتاده بودم
و چقدر غمگین بودم.

اسمت که میاد
حالم بد میشه
یه تریلی غم از روم رد میشه :)

امروز یکی بهم گفت الان تو از دست این آدم ناراحتی باهاش قهری؟
گفتم من خیلی وقته قهر نمیکنم، کم توقعیم میشه، فقط میگذرم!
اون آدم کم کم تصویر خودش تو ذهنم کشته میشه و اون علاقه ی افراطیم بهش تقریبا به صفر نزدیک میشه.
خاطرات خوبمون میره تو بخش خاکستری مغزم و تیره و تار میشه، شاید ازش فقط یه اسم بمونه!
اما این اتفاق آروم آروم میوفته و آروم آروم من رو هم آب میکنه!

یه روز یادمه نوشته بودم
« از دل برود هر آنکه از دیده بِرَفت
نه از دل رفتی نه از دیده.. »
رفتی قربونت برم
هم از دل رفتی
هم از دیده..

کلی دیت ناموفق داشتم و فهمیدم همه پسرا روانی ان
برمیگردم پیش اکسم
چون اون یه روانیه آشناس.

خدا جبران میکنه اون روزایی رو که صبر کردن اصلا آسون نبود ولی تو صبر کردی.

صبر کردم
انقدر صبر کردم تا قشنگ ناراحتم کنی بتونم واسه همیشه ازت دل بکنم.

یسری روزا من سیاه ترین قسمت زندگیمو با تو فقط تونستم در میون بذارم.
ممنون که انقدر امنی❤

نصیحت امشب:
نبخشید.. اتفاقا بذارید تاوان هم پس بدن
تا بفهمن هر اشتباه یه تاوان داره.
شما خودتونید که تعین میکنید که آدما چندبار دلتون رو بشکونن.

یه زخمی که تا همیشه میمونی..

میخوام برم ولی نمیدونم کجا .

پیشاپیش روز معلم رو به اکسم تبریک میگم که بهم یاد داد دریای لاشی بازی ساحل ندارد.