مرکز مطالعات سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه تهران
398 subscribers
137 photos
7 videos
2 files
107 links
مرکز مطالعات سیاست‌گذاری عمومی مرکزی پژوهشی واقع در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است.

تارنمای مرکز:
cpps.ut.ac.ir
صفحه اینستاگرام مرکز:
@cpps.ut
Download Telegram
🔳 در سوگ سرو آزاد تبریزی

📝 يادداشت دكتر جواد طباطبايي درباره مرحوم مهندس تقي توكلي

@Karkhanedar_Mag

✍️ خبر مرگ مهندس تقی توکلی را دوستی از تبریز در نیمه‌های شب به وقت شرق ایالات متحده به من داد. از چند روز پیش من در جریان بیماری و بستری شدن ایشان در بیمارستانی در تبریز قرار گرفته بودم. پس از دیداری با او در دفتر کارش در تهران، در اردیبهشت ماه سال جاری، از طریق دوستان به مسئولان اتاق بازرگانی پیشنهاد کرده بودم که مدال امین‌الضرب را که به نخبگان کارآفرینی و مدافعان اقتصاد آزاد اهدا می‌شود بر سینۀ آن سروِ آزاد تبریزی بیاویزند تا ما هم کلاهمان را به احترام یک سده کوشش بی‌وقفۀ یک خاندان اصیل و بزرگ آذربایجانی از سر برداریم و به بزرگ آن خاندان و وارث آن ادای احترام کنیم.

✍️ هفته‌ای پیش بود که دوستم حامد زارع خبر داد که اهدای مدال تصویب شده، اما نمی‌توانند مهندس را پیدا کنند. من از طریق دوستان جوان تبریزی توانستم ردِّ پای او را در بیمارستانی در تبریز پیدا کنم. دیشب زمانی از خبر مرگ او اطلاع پیدا کردم و این‌که امروز قامت آن سرو آزاد برای همیشه خم شد و مانند همیشه این داغ بر دل ما ماند که، به قول شاملو، «تمام کلمات عالم را در اختیار داشتیم و آن نگفتیم که به کار آید». البته نه به آن دلیل که شاعر گفته بود، بلکه چون ما مردمانی ناسپاس و نمک ناشناس هستم!

✍️ وقتی در اردیبهشت ماه، نیم‌روزی را به همراهی دو سه تن از دوستان جوان با او گذراندم از شنیدن آن‌چه بر او رفته بود در شگفت شدم، اما شگفت‌تر این‌که او همان سرو آزاد بود، خم شده بود، تا توفان بگذرد، اما نخمیده بود. داستان آن دیدار را دوستان حاضر در آن جلسه در نخستین شمارۀ مجله کارخانه‌دار گفته‌اند و نیازی نیست که من آن قصۀ پرغصه را مکرر کنم.

✍️ آنچه به اجمال می‌توانم گفت تکرار سخن میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام است که در نامه‌ای به یکی از دوستان خود که می‌خواست از «عمل دولت» کناره‌گیری کند، نوشته بود : «من خود از اين كارِ خونخوار بسيار ضرب خورده، و ضرب‌خورده بسيار ديده‌ام، و از خونخوارى اين كار ترسيده‌ام». این تبریزی بزرگ نیز بسیار ضرب دیده بود و ضرب‌دیده بسیارتر دیده بود، اما در هشتاد و هفت سالگی از خونخواری این کار نترسیده بود! شگفتا که در شبی روی در نقاب خاک کشید که می‌خواستیم به او بگوییم که او سروی است که در دل ما دیگر ضرب‌دیدگان جای دارد و تبریز، آذربایجان و ایران به او افتخار می‌کند.

📰 (مندرج در روزنامه سازندگي – 23ديماه 97)

#كارخانه_دار

👇👇👇
🆔 @Karkhanedar_Mag

http://uupload.ir/files/r06u_5.jpg
Forwarded from Public Policy_Governance
تاريخ، انديشه، جامعه شناسي، الهيات، فلسفه، ادبيات مبنا علوم سياسي است و هيچ فاصله اي ميان انديشه و عمل وجود ندارد چرا كه فلسفه خود گزاره هاي كاربردي دارد. علوم سياسي در ايران به علت هاي مختلف از كاربردي بودن دور شده است.
وجه عمومي و تحليل شبكه هاي قدرت داخله و خارجه به علوم سياسي جايگاه استراتژيك مي بخشد. ما اساتيد و پژوهشگران علوم سياسي جايگاه سياست گذاري عمومي و علم حكومت داري را ناديده گرفته ايم.
البته استبداد و تصلب ساختارها و فرهنگ هاي عقب مانده نسبتي با علوم سياسي ندارد و مانع توسعه است.
در كتاب اقدام عمومي نحوه ورود امر عمومي و علمي شدن اقدام عمومي دولت در رشته سياست گذاري عمومي در فرانسه و امريكا تحليل شده است.
رجوع بخش هاي مختلف حكومت به دانشگاه و نياز آنها به اتاق فكر جهت پوشش علمي دادن به اقدامات و امور عمومي زمينه تولد سياست گذاري عمومي گرديد.
بايد فكري كرد اگر حكومت از كارگزاران ميانه اي شكل گرفته است كه علوم سياسي و روابط بين الملل را نمي شناسند بايد خودمان دست به كار شويم.

#سياست_گذاري_عمومي
#امر_عمومي
#رنو_پل
#ژيل_پله

#public_policy
#public_affairs
#political_science
♨️کاوه بی‌درفش

🖌درباره اصغر قندچی، بنیان‌گذار کارخانه «ایران‌کاوه»، نخستین کارخانه کامیون‌سازی خاورمیانه

اصغر قندچی به سال 1307 در تهران زاده شد. پیشه پدرش وکالت بود و می‌خواست فرزندانش هم پی تحصیل علم و دانشگاه بروند. اما اصغر قندچی از همان نوجوانی درس را کنار گذاشت و به کار فنی در گاراژهای تهران روی آورد؛ پافشاری پدر بر تحصیل پسر هم به جایی نرسید. از 12 سالگی که وارد گاراژی روبه‌روی کافه شکوفه تهران شد، تا اواسط دهة 1340 که گذر «دولت» به «دروازه قزوین» افتاد و گره کار معاون وزیر اقتصاد به دست اصغر قندچی باز شد، «اوستا اصغر آهنگر» پیچ و خم کار بر روی خودرو و کامیون را چنان آموخته بود که می‌توانست بدنه و شاسی کامیون ماک آمریکایی را خود بسازد و با سوارکردن موتور و گیربکس روی آن، کامیون بسازد. آشنایی او با رضا نیازمند هم زندگی او را دگرگون کرد، هم فصلی نو در صنعت کشور گشود.

پدیده اصغر قندچی نتیجه اراده خود و تحولات اقتصادی جامعه بود. با آنکه فرزند خانواده‌ای اهل تحصیل علم بود، از مدرسه به بازار گریخت. از 12 سالگی در گاراژهای تعمیر خودرو شروع به کار کرد و در جوانی، به انگیزه بلندپروازی خود، بدنه کامیون ماک آمریکایی را در تعمیرگاه‌اش ساخت. آن زمان اصغر قندچی تعمیرکاری همه‌فن‌حریف در خیابان قزوین شناخته می‌شد. اما با فرایندهای اقتصادی-اجتماعی معمول جامعه ایران، تبدیل گاراژ اصغر قندچی به کارخانه «ایران‌کاوه» ممکن نبود. خواست سیاست‌گذاران دولت بود که «استاد اصغر آهنگرِ» دروازه قزوین بنیانگذار بزرگترین کارخانه کامیون‌سازی خاورمیانه گردد.

روایت رضا نیازمند، معاون وقت وزارت اقتصاد، اینگونه است که روزی نماینده شرکت مرسدس بنز پیش او می‌رود که برای مونتاژ خودروی مرسدس بنز در ایران، «پروانه» بگیرد. اما وزارت اقتصاد پیش از آن تصمیم گرفته بود که دیگر به صنایع مونتاژ پروانه ندهد. از این‌رو، نیازمند از درخواست نماینده مرسدس بنز سرباز می‌زند. نماینده کمپانی آلمانی ــ که پیش از مراجعه به وزارت اقتصاد، خواست خود را با شاه در میان گذاشته بود ــ از نیازمند شکایت پیش شاه می‌برد. شاه نیز 6 ماه وقت به نیازمند می‌دهد که یا خودرو در ایران بسازد، یا از منصب خود کناره‌گیری کند. این می‌شود که رضا نیازمند در کارگاه‌ها و گاراژهای تهران گِرد کسانی می‌گردد که بتوانند خودرو بسازند. به دروازه قزوین می‌رود و پس از پرس‌وجو، سرانجام، به اصغر قندچی می‌رسد. وقتی قندچی توانایی خود را اثبات می‌کند، نخستین پروانه ساخت کامیون را از دولت دریافت می‌کند و، بدین‌سان، کارخانه «ایران‌کاوه» را بنیان می‌گذارد؛ کارخانه‌ای که به سرعت گسترش می‌یابد و محصولات آن، جاده‌های ایران را درمی‌نوردند. افتخار او این بود که قطعه ایرانی با کیفیت بالا می‌سازد و مشتریانْ قطعات و کامیون‌های ساخت او را به نمونه‌های خارجی ترجیح می‌دهند.

آنچه دیگران از قندچی یاد می‌کنند، جز نام نیک نیست. گویی از شمار جوانمردان قدیمی ایرانی است. «دست به خیر» داشته است. نه آنکه اهل صدقه باشد؛ بلکه می‌کوشید بیکاران را شغل دهد، با تسهیلات بسیار ارزان کامیون در اختیار راننده‌های جویای کار قرار دهد، آنچه می‌دانست به کارگران آموزش دهد، بهترین امکانات را در اختیار کارگرانش قرار دهد. کارگر را سرمایه‌ای می‌دانست؛ ارزش آن را به «تحصیلات» تشبیه می‌کرد که سال‌ها فرد را آموزش می‌دهند تا به جایی برسد. همانطور که به آموزش آن‌ها اهمیت می‌داد، به دستمزد و رفاه آنان هم می‌اندیشید. با آن همه توجه و رسیدگی که به کارگرانش داشت، هنگامی که اوضاع برگشت و در واحدهای صنعتی کشور هرج‌ومرج افتاد، شماری از همان کارگران در حق قندچی بی‌رسمی‌ها کردند.

در دوره جنگ تحمیلی، همچون یک سرباز جنگید؛ اما در پشت جبهه. زمانی که ارتش برای رساندن تانک‌های خود به جبهه نیاز به یاری داشت، اصغر قندچی دوباره برخاست! تانک‌برهای زمین‌گیرِ ارتش را راه انداخت؛ موتورهای آن‌ها را تعویض کرد که دود نکنند؛ تانک‌برهای مازِ روسی در جاده‌های ایران داغ می‌کردند و قندچی، با ابتکار خود، تغییراتی روی رادیاتور و قطعات دیگر ایجاد کرد و مشکل را رفع کرد؛ صفحه ریش تریلی و چرخ پنجم زیر کمرشکن سوار کرد و ... تا کارآیی آن‌ها بالاتر رود. زمانی که به ماشین‌های سنگین برای حمل تجهیزات نیاز بود، قندچی راننده‌ها و صاحبان کامیون‌هایی را که از قدیم می‌شناخت فراخواند که همکاری کنند؛ شماری از همان راننده‌ها هنگام حمل تجهیزات به سوی جبهه‌ها، مورد حمله دشمن قرار گرفتند و شهید شدند. وانگهی، به اهواز رفت و کارگاهی در آنجا ساخت که کامیون‌ها و تانک‌برهای جنگ برای تعمیر به اهواز بیایند و دوباره به جبهه بازگردند.

گفتگوی مفصل ما با آقای قندچی را در شماره 2 مجله کارخانه‌دار بخوانید.
@Karkhanedar_Mag
@cppstehran
🎤سخنرانی دکتر حبیب‌اله فاضلی در همایش اصل ۱۵ قانون اساسی
«زبان پدری و زبان مادری در قوانین اساسی ایران»

🔺سیاست مدرن اساساً نمی‌تواند نسبت به زبان بی‌طرف باشد و در سیاسی شدن زبان تردیدی نیست. این یکی از پاشنه آشیل‌های ماست، یعنی اگر موضوع زبان¬ها و گویش¬های محلی در ایران به «سیاست ابزاری» در داخل و سیاست جهانی در خارج گره بخورد وارد بازی می‌شویم که حاصل جمع آن برای ما صفر است و کشور ایران روی آرامش نخواهد دید،‌ بر این اساس معتقدم باید از مسأله زبان در ایران تا حد ممکن «سیاست‌زدایی» شود و این مهم باید از حاکمیت شروع گردد.

🔺نظام جهانی، جمهوری اسلامی را برنخواهد تافت و یکی از ابزارهای آن برای دخالت و فشار بر دولت در ایران پرداختن به موضوع زبانهای قومی و محلی است. بعلاوه اینکه نظام سیاسی جمهوری اسلامی هم در داخل و خارج دغدغه‌هایش بسیار متنوع است و هنوز این حوزه را به مثابه تهدید وجودی شناسایی نکرده و حساسیتی نسبت به آن ندارد به همین خاطر می‌توان گفت که اکنون قلب قوم‌گرایی و تجزیه‌طلبی در مجلس می‌تپد به گونه‌ای که استفاده از واژگانی چون «ملت» برای گروهای زبانی در مجلس به امر رایجی تبدیل شده است. از زاویه‌ای دیگر می‌توان گفت که اکنون قوم‌گرایی به مثابه «آبریزی» است که بسیاری از مشکلات اقتصادی مثل بیکاری، اجتماعی، جنسی، هویتی و... در آن سرریز شده است.

🔺تکلیف دولت به حمایت زبانی از تمامی لهجه‌ها، زبانها و گروههای زبانی «تکلیف بمالایطاق» است. در واقع انجام آن برای دولت غیرممکن و در حد شعار و اعلام برنامه خواهد ماند و تجارب موجود هم آن را تایید می¬کند. به نظر من بهترین راه‌حل این است که دولت‌ها از زبان ملی، تاریخی و مشترک خود حمایت و پاسداری کنند و با بی‌طرفی نسبت به سایر زبانها، لهجه‌ها و گویش‌ها حیات طبیعی آنها را شناسایی و تضمین کنند و مانع از اقدامات آگاهانه و سازمان یافته برای استحاله این زبانها به مثابه میراث ملی شوند.

🔺در بسیاری از نظریه‌ها، فرهنگ برای تمدن‌های بزرگ پدر محسوب می‌شود که مخزن‌الاسرار سیاست، اجتماع، سبک زندگی و جهان زیسته از اسطوره تا فلسفه و سیاست است، به همین دلیل است که فرهنگ پدر همه کنش‌ها محسوب می‌شود. فرهنگ ایرانی پدر جهان ایرانی است و زبان فارسی برای تمام ایرانیان حوزه ایران فرهنگی و سیاسی رابط و خانه آن بوده است. این ادراک نهایی بازیگران دو قانون اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی بود آنها بدرستی زبان فارسی را «زبان پدری» می‌دانستند که تعارض با زبان مادری ندارد مگر در سایه شابلون سیاست ابزاری و روایت‌های کلان جامعه‌شناسانه.

🔺یکی از نشانگان قدرتمند این ادراک این است که هیچ یک از دو مجلس و حتی بازیگران انقلاب تصوری عددی از زبان فارسی به این معنا که زبان اکثریت و یا چه تعدادی از مردم ایران است نداشتند بلکه نگاهشان به این زبان به مثابه «امر مشاع» غیر قابل تقسیم بوده که نه تنها در تملک هیچ قوم یا گروه خاصی نبوده و نیست بلکه میراث و حقی است که بایستی همگان از آن برخوردار شوند. صدر اصل اشاره به این حق مشاع بر زبان فارسی دارد، به همین دلیل هم هست که در اصل ۱۵ تعبیر اکثریت نیامد و از واژه مشترک استفاده شد و برخلاف اکثر قوانین اساسی که «اقلیت زبانی(Minority Language)» را شناسایی می‌کنند قوانین اساسی ایران (مشروطه و جمهوری اسلامی) مفهومی بنام اقلیت زبانی وجود ندارد و تصادفی نیست که مفهوم اقلیت در دستگاه‌های حقوقی ایران تنها به ادیان و فرق غیراسلامی اشاره دارد و مفهوم «زبان قومی» در اصل ۱۵ نیز با پیشنهاد آقای خالاتیان و در اشاره به اقلیت‌های مذهبی غیراسلامی بویژه گروه قومی ارامنه اشاره دارد و سایر گروه‌های زبانی با عنوان زبان‌های محلی‌شناسایی شده‌اند و اساسا واجد صفت اقلیت نیستند.

🔺طی سه دهه گذشته بویژه پس از جنگ تحمیلی این اصل سه دسته روایت را به خود دیده است، روایت تاریخی، حقوقی و سیاسی. دو روایت نخست می‌توانند غایات اصل را منعکس کنند اما روایت سیاسی که بر منطق «دوست- دشمن»/ (زبان ملی – زبان محلی) استوار است و توسط گروه‌های نژادگرا و تجزیه‌طلب ارایه می‌شود خوانشی غیرعلمی، ساختارشکنانه و ضدتاریخی است. به نظرم باید همانند هوبرت شلایشرت کتابی با عنوان «شگردهای بحث با قوم‌گرایان» نوشته شود.

🔺دستگاه معرفت‌شناسی قوم‌گرایان در ایران همانند بنیادگرایان در جهان است، بنیادگرایان با نفی حال درصدد ساختن آینده در گذشته‌اند و قوم‌گرایان با جعل گذشته و بدون تعهد نسبت به آینده درصدد ساختن «اکنون» هستند. جعل گذشته، بی‌تعهدی نسبت به آینده و بهره‌گیری ابزاری از مفاهیم شریف حقوق بشری سه ویژگی اصلی قوم‌گرایی در ایران است که آنتاگونیسم زبانی، تنفر قومی و برادرکشی بر تارک آن پیداست

🔗متن کامل سخنرانی را در این نشانی بخوانید:
https://bit.ly/2tM0I9A

@cppstehran
🔴تاثير سقوط خانواده‌هاي بزرگ صنعتي
در تغيير ساختار مالكيت و تضعيف بخش خصوصي ايران

از گفتگوي دكتر علي اصغر سعيدي« بورژوازي در غربت» با مجله كارخانه دار :


🔸روابط خانوادگی به عنوان یک سرمایه مهمی که ما الان به آن «سرمایه اجتماعی» می‌گوییم، پیش از انقلاب اهمیت داشته است. در ایران، سطح اعتماد به عضو خانواده خیلی بالاتر از غیرعضو بوده است. خانواده‌ها تاثیر بسیار زیادی در گسترش صنایع و کارخانه‌ها داشتند. اين خانواده ها مثل عميد حضورها، لاجوردي ها و خسروشاهي ها وقتي از كشور خارج شدند در آنجا هم آدم هاي موفق بودند
در ايران، خانواده‌ها توانستند از آن سرمایه [اجتماعی] استفاده کنند و فعالیت‌های اقتصادی خود را گسترش دهند. در حال حاضر هم اکثریت بنگاه‌های کشور ما خانوادگی هستند ولی قابلیت بزرگ‌ شدن را ندارند. چرا؟ این هم که چرا آنها توانستند و اینها نه، دلایل مختلفی دارد. یک علت قانون ارث است که اموال را بعد از مرگ تقسیم می‌کند و واحدهای اقتصادی و صنعتی به نسل دوم منتقل نمی‌شود. اما دلیل اصلی‌اش این بوده است که صنعتگران سابق، پیوندهای خانوادگیشان را به پیوندهای اقتصادی منفعت‌‌‌طلبانه ترجیح می‌دادند. این دو پیوند اصولا در تعارض با یکدیگرند، ولی آن گروه صاحبان صنایع قدیمی توانسته بودند شرایطی را به وجود آورند که میان این اضداد آشتی‌ای به وجود آید.

🔸بعد از انقلاب، خانواده‌هاي صنعتي بزرگ از كشور رفتند و با از بین رفتن آن خانواده‌های صنعتگر، ساختار مالکيت هم در کشور ما تغییر کرد و دیگر واحدهای بزرگی نداریم که خانواده‌ محور باشند و از این سرمایه‌ای که چطور خانواده می‌تواند ضمن حفظ پیوندهای خانوادگی، فعالیت‌های اقتصادی بزرگی ایجاد کند، محروم شدیم. الان ما تنها نمونه‌ای که از کسب‌وکار بزرگ خانوادگی در ایران داریم گروه صنعتی بوتان است که توانسته با محوریت آقای مهندس خلیلی سر جایش باشد و البته مدیران حرفه‌ای خارج از خانواده هم در استخدام دارد. ولی به هر حال، معلوم نیست که بعد از مهندس خلیلی، کسب‌وکار خانوادگی ادامه پیدا کند یا خیر.

🔸می‌خواهم این را برای اولين بار بگویم: غیر از این که مشکلات اقتصادی ایران معلول دولتی ‌بودن یا «خصولتی‌ بودن» شرکت‌هاست و اینها هستند که ساختار مالکیت‌های بزرگ را در اختیار دارند، یکی از معایب یا آفت‌های تغییر ساختار مالکیت بعد از انقلاب برمی‌گردد به نادیده ‌گرفتن پتانسیل‌های خانواده در رشد بخش خصوصی. یعنی اگر بخش خصوصی هم جای مناسبی در ساختار مالکیت داشته باشد، با وجود فعالیت‌های خانوادگی می‌تواند رشد بسیار بهتری داشته باشد و به طبع اقتصاد ایران هم می‌تواند از آن بهره ببرد.
#کارخانه_دار
👇👇👇
🆔 @Karkhanedar_Mag
@cppstehran

http://uupload.ir/files/sm5_b89c5b72-66c9-41ab-95f7-78087c51ba3f.jpeg
🗞تقدیر از رئیس مرکز مطالعات سیاستگذاری عمومی به عنوان عضو هیات علمی فعال بین المللی
اولین جشنواره مشترک بین‌الملل دانشگاه‌های تهران و علوم پزشکی تهران، ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ با حضور دکتر محمود نیلی احمدآبادی، رئیس دانشگاه تهران و با معرفی برترین‌های عرصه بین‌الملل به کار خود پایان داد.

در این مراسم دکتر حمیرا مشیرزاده و دکتر مجید وحید به عنوان عضو هیات علمی فعال بین المللی در هدایت (راهنمایی و مشاوره) پایان نامه های تحصیلات تکمیلی مشترک، انعقاد و انجام طرح های پژوهشی مشترک موفق، عقد تفاهم نامه و جذب دانشجوی غیرایرانی برگزیده شدند و از آنان تقدیر و تشکر به عمل آمد.
@cppstehran
📌 جمله تكان دهنده تقي برخوردار (مدير پارس الكتريك) خطاب به مهندس بازرگان:

🔻 « ما را به پشت بخوابانید و صد ضربه شلاق بزنید که دیگر از این غلط‌ها نکنیم و در ایران کارخانه نسازیم» !

🔹اكبر لاجوردي آخرين عضو خانواده بزرگ لاجورديان بود كه در سال 58 اموالش مصادره شد اما به همراه تعداد ديگري از صاحبان صنايع، مدتي در ايران ماند و تلاش كرد تا شايد در گفتگو با انقلابيون و مسئولان جديد كشور نظر آنها را تغيير دهد

🔹آنها بعد از ملاقات با ابوالحسن بني صدر و سيد محمد بهشتي و حتي امام خميني نهايتا به ديدار نخست وزير وقت يعني مهندس بازرگان رفتند.دیدار با مهندس بازرگان پس از دیدار با دکتر سحابی امکان‌پذیر شد. در این دیدار سحابی در جواب تاجران و صاحبان صنعت ایران که پرسیدند: «دلیل ملی شدن کارخانه‌جات چیست؟» گفت: «حق با شماست. در انقلاب چوب‌ تر و خشک با هم می‌سوزد.» در همین دیدار وقت ملاقات با مهندس بازرگان گذاشتند و سایر اعضای لیست ۵۳ نفره نیز شرکت کردند.

🔹این جلسه با حضور بعضی از صاحبان صنایع و مهندس بازرگان و دکتر سحابی و احمدزاده وزیر صنایع، رضا صدر وزیر بازرگانی، معین‌فر رئیس سازمان برنامه و مهندس عزت‌الله سحابی برگزار شد. در این جلسه حاج محمدتقی برخوردار مدیرعامل پارس الکتریک و قوه پارس پرسید: «ما چه گناهی کرده‌ایم، تعداد زیادی کارگر تعلیم دادیم، تعدادی مهندس استخدام و مشغول کار کردیم.»

🔹بازرگان البته به شوخی و جدی به او پاسخ داد: «شما نه تنها کارگران که مهندسان را هم استثمار کردید.» برخوردار در واکنش به این جمله گفت: «من پیشنهادی دارم. شما ده درصد سرمایه ما را به ما پس بدهید، بعد هم ما را به پشت بخوابانید و صد ضربه شلاق بزنید که دیگر از این غلط‌ها نکنیم و دیگر در ایران کارخانه نسازیم.»

🔹در این جلسه در نهایت قرار شد دکتر سحابی تصویب‌نامه‌ای تهیه و به شورای انقلاب ارائه دهد تا وضعیت این صاحبان صنایع را روشن شود. اما نه شکایت این افراد و نه پیگیری دولت موقت به جایی نرسید.

↙️از كتاب اكبر لاجوردي « 110 سال پيدايش و گسترش گروه صنعتي بهشهر »



🔻@Karkhanedar_Mag

@cppstehran
‍ خيامي به حبيب ثابت گفت:
🔻«من این کار را برای مردم مملکتم می‌کنم و اطمینان دارم کاری است... يا موفق به ساخت پيكان در ايران مي شوم و يا به همان شغل ماشين شويي بازخواهم گشت!»

🔻هیچ کس باور نمی‌کرد ایران بتواند خودرو سواري بسازد!

🔶ساخت خودرو سواري در داخل ايران دهه 1340 بيشتر به رويا شبيه بود. حتي شاه هم به خيامي گفته بود اين كار ممكن نيست. ساخت سواري در ايران با دو مشكل عمده مواجه بود يكي نبود تجهيزات و قالب هاي صنعتي و دوم كارشكني افراد متنفذي بود كه نمايندگي فروش خودروهاي خارجي را در ايران داشتند و نگران از بين رفتن بازار و سود خود بودند.

🔶اما احمد خيامي مصمم بود كه به هر قيمتي شده به روياي ساخت سواري در ايران جامه عمل بپوشد. او چند ماه در اروپا ماند و با چندين شركت خودروسازي مذاكره كرد تا در نهايت توانست از شركت روتس انگليس مجوز توليد سواري پيكان را بگيرد.

🔶يكي از مخالفان ساخت پيكان در ايران حبيب الله ثابت بود كه نمايندگي فروش خودرو «فولكس واگن» در اختيار داشت. احمد خيامي در خاطرات خود اولين مواجهه با حبيب ثابت را اين گونه شرح داده است:

🔶در همان هواپیمایی که با آن به ایران بازمی‌گشتم، حبیب الله ثابت همسفرم بود. به محض آنکه مرا دید از قسمت درجه یک به قسمت توریستی آمد و گفت شنیده ام قصد داری سواری بسازی؛ پسر جان! من به تو توجه می‌دهم این کاری که می‌خواهی بکنی صد درصد ناممکن است. من در این باره مطالعات بسیار کرده‌ام و می‌دانم جز زیان و از بین رفتن سرمایه و آبرو چیزی به دست نخواهی آورد.

🔶در پاسخ گفتم از نصایح شما بسیار سپاسگزارم. من این کار را برای مردم مملکتم می‌کنم و اطمینان دارم کاری است و تا جان در بدن دارم برای ساختن اتومبیل در ایران تلاش میکنم. آبروی من با این امور از بین نمی‌رود و اگر سرمایه هم از دست رفت باز هم کار ماشین‌شویی برایم ممکن است. هنوز سطح زندگی خود را در حدود همان زمان ماشین‌شویی نگه داشته ام. می‌بینید با اینکه از محل فروش اتوبوس و مینی‌بوس ساخته شده در کارخانه ایران ناسیونال روزانه بیش از صد هزار تومان درآمد دارم. هنوز با توریست کلاس(بليط درجه 2) مسافرت می‌کنم.

🔶حبيب ثابت گفت همین را هم از دست خواهی داد و اضافه کرد نظری ندارم، چون هر کار بکنی نمیتوانی بازار فروش فلوکس واگن را که نمایندگی آن را دارم از دستم بگیری و این اتومبیل چنان در ایران طرفدار دارد که هیچ اتومبیلی نه در ایران بلکه در دنیا به پایش نمی‌رسد.چون به تو علاقه دارم، خواستم نظرم را گفته باشم.از آقای ثابت بسیار تشکر کردم و او در حالی که به نظر می‌رسید کمی هم دلخور شده برگشت سر جایش.

🔶تنها حبیب الله ثابت این نظر را نداشت؛ هر کس در این کار وارد بود ساختن اتومبیل را در ایران غیرممکن می‌دانست. حتی موقعی که تولید پیکان را آغاز کردیم، معاون صنعتی وزارت اقتصاد که پرنفوذ ترین شخص در امور صنعتی کشور بود در دیداری گفت: آقای خیامی، دیدم اتومبیلت از گردنه‌های کندوان بالا میرفت! مثل اینکه باور نمی‌کرد اتومبیل ساخت ایران بتواند از گردنه‌های پیچ در پیچ و جاده‌های کوهستانی ایران عبور کند.

✍️برگرفته از کتاب "پیکان سرنوشت ما" خاطرات احمد خیامی، بنيان گذار ايران ناسيونال. صفحه 125
🔻@karkhanedar_mag

🔻 @cppstehran
📍سطح نازل گفتمان اقتصاد

🖋 محمد طبیبیان (اقتصاددان)

يك استاد قديمى از نسل پيش از من كه ده ها سال است در خارج زندگى مى كند، براى ديدار فاميلى به ايران آمده بود. با تعجب اين جمع بندى را مطرح كرد كه بسيارى نشريات كشور مطالب اقتصادى بى سر و ته وحتى خلاف منطق معمول مى نويسند چه رسد به منطق اقتصاد. چند نشريه اى هم كه مطالب معقول مى نويسند مطالب آنان از سطح دو سه فصل اول كتاب هاى اقتصاد بيشتر نيست. چرا حقيقتاً سطح گفتمان اقتصادى در اين مقياس پايين است؟ براى آن بزرگوار استاد، يافتن پاسخ به اين معما مشكل بود.
يادم افتاد به يك خاطره از تجربه شخصى. سال ها پيش زمانى مسئوليت يك نهاد آموزش عالى را به عهده داشتم. در محيط كار تلفن همراه را خاموش مى كردم تا بر امور كارى متمركز باشم. زمانى كه براى شركت در جلسه يا كار ديگرى از محل كار خارج مى شدم گوشى را روشن مى كردم، براى اين كه اگر ضرورتى بود از محل كار تماس بگيرند. محل كار ما راننده اى داشت بسيار محترم مرد ميان سال و با شخصيت و صميميتى كه مورد علاقه همه بود. در اين رفت و آمد ها زحمت رفت و آمد من با او بود. در همين فواصل هم بود كه دوستان روزنامه نگار از روزنامه هاى مختلف زنگ مى زدند و براى تهيه مطلب پرسش هايى را مطرح مى كردند. پرسش ها آنقدر تكرارى و جواب ها هم طبعاً تكرارى بود كه راننده هم ديگر جواب ها را مى دانست. برخى مواقع بعد از اتمام صحبت تلفنى من بر حسب موضوع پرسش خبر نگار و جواب هاى من به آن خبر نگار، راننده مثلا مى گفت آقاى دكتر در مورد اثر افزايش نقدينگى بر رفتار مصرفى خانوار صحبت نكرديد، يا در مورد اثر پايين نگه داشتن نرخ ارز بر بيمارى هلندى و اشتغال توضيح نداديد. يا اين كه سياست دولت در كنترل قيمت تقاضاى اضافى ايجاد مى كند را نگفتيد. .. پرسش ها ده ها سال است ابتدايى و تكرارى است و در نتيجه پاسخ ها هم تكرارى در حد همان چند فصل اول كتاب هاى اقتصاد مانده است. چرا سيستم تصميم گيرى نمى بيند و قبول نمى كند؟ مربوط به ضعف حواس بينايى و شنوايى و ادراك نيست!! چرا برخى اقتصاد دانان روانشناس و مردم شناس و فيلسوف و عارف شده اند و به جاى اين كه ذهنشان بر روى زمين باشد در هپروت است و مطالب آشفته مى سرايند؟ اين هم قاعدتا به آن مربوط مى شود. شايد جواب اين باشد، تصميم ها بر اساس منطق اقتصادى كه متضمن منافع عمومى است اتخاذ نمى شود، بلكه بر اساس منافع متشكل پر قدرت اتخاذ مى شود. مثلا نرخ ارز را نمى توان رها كرد چون چه به سر مردم بى چاره مى آيد؟ پشت پرده چيز ديگرى است مردم وجه المصالحه هستند. اخيرا در خبر ها بود كه مطالعاتى نشان داد كه تغيير تعرفه ارز واردات گوشت از ارز ٤٢٠٠ تومان نرخ گوشت را تغيير نداد، يعنى رانتبران ارز را با هر نرخى از دولت بگيرند كالا را با قيمت آزاد مى فروشند. مى گويند چرا دولت نظارت و كنترل نمى كند؟ چرا مى كند، آن هم مى شود زمينه فساد، زيرا معمولا هر لايه كنترل براى خودش از رانت سهمى مى طلبد. اين منطق ساده اى است كه هم تصميم گيران مى فهمند هم آن گروه شبه اقتصاد دانان حامى و توجيه كننده آنان. چنانكه يك راننده زير ديپلم هم مى فهميد. اماشبكه منافع خاص اجازه تصحيح نمى دهد.
اگر تاريخ اقتصاد ايران را مرور كنيم از زمان قاجار مطالب تكرارى را مى بينيم، توجه به توليد داخلى، رفع موانع توليد، حمايت از سرمايه گذار و توليد كننده، حفظ ارزش پول ملى، خود كفايى، اقتصاد غير وابسته به نفت، نقش راهبردى و برنامه ريزى بهينه دولت...، مطالبى كه از معنا تهى است. هيچ سٓمتى در سياست گذارى نشان نمى دهد اما براى خالى نبودن ميدان تكرار و تكرار مى شود.
@cppstehran
🔹تحلیل دنیای اقتصاد درباره یک ادعا؛

♨️نئولیبرالیسم؛ برچسب یا واقعیت؟

عده‌ای مشکلات اقتصادی سال‌های اخیر را ناشی از سیاست‌های لیبرالی و نئولیبرالی می‌دانند. هر چند واژه‌های لیبرال و نئولیبرال در حوزه‌های مختلف، معانی یکسانی ندارند، اما به نظر، مراد این گروه، نقد «اقتصاد آزاد و رقابتی» است. «دنیای‌اقتصاد» ادعاهای این گروه در سه حوزه سیاست‌های کلان، قیمتی و ارزی را سنجیده است. بررسی‌ها خلاف نظر منتقدان است. به‌عنوان مثال در حوزه قیمتی، مبانی اقتصاد آزاد، رقابتی کردن قیمت‌ها و پرهیز از برهم‌زدن موازنه قیمت‌های نسبی را توصیه می‌کند و راهکاری جز این را فراخ کردن بستر قاچاق و رانت می‌داند. مثال عینی آن در اقتصاد ایران قیمت بنزین است. اقتصاد رقابتی پیشنهاد می‌کند به جای حمایت از اقشار محروم از طریق دستکاری قیمت بنزین بهتر است قیمت آزاد شود و دولت از گروه‌های کم‌درآمد به صورت هدفمند حمایت کند. اما نتیجه روش اتخاذ شده در ایران این است که سهم پولدارها از یارانه پنهان بنزین ۱۷ برابر گروه کم‌بضاعت است. یا در مورد ارزش پول ملی، تاکید جریان اصلی علم اقتصاد، مدیریت نرخ تورم و پرهیز از ناتناسبی نرخ ارز با نرخ تورم است؛ چون ریسک جهش ارزی را به دنبال دارد. اما در ایران دولت‌ها همواره با تزریق پول نفت آثار تورم در نرخ ارز را سرکوب کرده‌اند. با توجه به این فاصله آیا نئولیبرالیسم یا لیبرالیسم واقعیت است یا برچسبی علیه مدافعان رقابتی شدن اقتصاد؟

یک گروه فکری، سیاست‌های دولت‌ها‌ در ۳ دهه اخیر را به‌طور عام و دولت یازدهم و دوازدهم را به‌طور خاص، به لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم ربط می‌دهند. برای بررسی صحت این ادعا، ابتدا باید شناسایی کرد که مدعیان دقیقا بر چه چیزی نقد دارند؟ لیبرالیسم، نئولیبرالیسم یا بازار آزاد. در هرحوزه‌ای، لیبرالیسم و نئولیبرالیسم مفاهیم متعددی دارند. در حوزه اقتصاد، احتمالا از مقصود منتقدان می‌توان «اقتصاد آزاد» برداشت کرد. از این طریق، می‌توان به چارچوبی برای صحت‌سنجی انتقادات رسید و به این پرسش پاسخ داد که آیا بین سیاست‌هایی که در طول دهه‌های اخیر در اقتصاد ایران پیاده شده و مبانی اقتصاد آزاد ارتباطی برقرار است؟ گروه منتقد معتقد است نه تنها ارتباطی بین آنها وجود دارد، بلکه یک جریان لیبرالی نیز پشت همه دولت‌های پس از انقلاب وجود داشته و بی‌خانمانی‌های اقتصادی این سال‌ها را رقم زده است. در این گزارش، عیار این نقدها و نسبت سیاست‌های دولت‌ها با اقتصاد آزاد سنجیده خواهد شد.


🔹متن کامل این مقاله را در این نشانی بخوانید:
https://bit.ly/31K8Vum

@cppstehran
🔅داستان زبان مادری 🇮🇷🇮🇷
🖊میلاد عظیمی

💢در بهمن ماه 1324 کشور روزهای پر ‌ابهام و خطری را می گذراند. فرقه متجاسر پیشه وری به پشتوانه حمایتهای پنهان و آشکار شوروی خوابهای خطرناکی برای تمامیت ارضی ایران می دید و یکی از بهانه هایش «داستان زبان مادری» (تعبیر از استاد محمدعلی موحد) بود. در چنین هنگامه‌ای عباس اقبال آشتیانی پا به میدان گذاشت و مقاله ای ماندگار نوشت به نام «سیاست زبان» که هنوز هم خواندنی و تأمل برانگیز است.(یادگار، س2،ش6،صص1-7).
در این مقاله، که به قول علامه قزوینی، در «بحبوحه تلاطم امواج فتن» نوشته شده، اقبال، بی آنکه پایاب شکیبایی را از دست بدهد، با متانت و جامع نگری به "داستان زبان مادری" نگریسته و توصیه های مهمی به حکومت وقت برای اتخاذ "سیاست" سنجیده و معطوف به حفظ منافع ملی در زمینه "زبان"، کرده است.به اعتقاد اقبال وظیفه دولت در داخل و خارج کشور ، تقویت و تعمیم زبان فارسی است. در خارج از ایران، اولویت را توجه به قلمرو تاریخی زبان فارسی و فرهنگ ایران می داند و لزوم عنایت به ممالک مسلمان و به ویژه مناطق شیعه‌نشین را گوشزد می کند.

💢در داخل کشور هم به حکومت پیشنهاد می کند هوشیار و خوددار باشد. شانتاژهای سیاسی و امنیتی کشورهای بیگانه و عمال داخلی آنها را خوب بشناسد. به جامعه آگاهی بدهد که بدخواهان سیاستهای گریز از مرکز و تجزیه طلبانه خود را در پوشش دلسوزی برای زبان و فرهنگ بومی به پیش می برند. همچنین مؤکداً از دولت می خواهد خواسته‌های بحق توده های عظیم مردمی را محترم بشمارد. می گوید "مردم" محق هستند و به شکل طبیعی و غریزی به زبان مادری و فرهنگ قومی و بومی خود دلبستگی و ای بسا تعصب دارند. از دولت می‌خواهد در برابر مردم، نرمش نشان دهد و تمایل طبیعی آنها به زبان مادری خود را به رسمیت بشناسد. در کنار آن البته زبان فارسی و فرهنگ ایران و مؤلفه های ملیت ایرانی را در جامعه متنوع و متکثر ایران گسترش دهد و تقویت کند.

💢به نظر اقبال آنچه اهمیت کلیدی دارد این است که ملت ایران، به هر زبان و مذهب و قومی که هستند، "ایرانی" بار بیایند و به فرهنگ ایرانی دلبسته باشند و به آداب ایرانی متأدب باشند و خلق و خوی ایرانی داشته باشند و صدالبته بتوانند با زبان رسمی کشور – که زبان فارسی است – با هم ارتباط و مراوده داشته باشند. عین عبارتش را می‌نویسم تا درودی به روان پاکش نثار کنید:

💢«اصل مسئله در این است که ایرانی ایرانی بماند و ایرانی فکر کند و جز مصالح ایران چیزی دیگر نخواهد و عشق ایران در سراپای وجود او مستولی باشد؛ حال اگر ایرانی به فارسی تکلم کند یا به ترکی یا به عربی چندان اهمیت ندارد.
یکی ست ترکی و تازی در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن به هر زبان که تو دانی».

💢در محیطی متین و معتدل و خرد‌مدار، زبان فارسی و زبانها و گویشهای اقوام ایرانی معارض هم نیستند که اثبات یکی منوط به نفی دیگری باشد. در فضایی که سیاست‌زده و امنیتی نیست، زبان فارسی و گویشهای بومی، دوست و هم‌افزا هستند.

💢چون صحبت از "سیاست زبان" و بالمآل نقش و وظیفه "دولت" به میان آمد باید بگویم که من با نظر استاد محمدعلی موحد موافقم که در مسئله آموزش و استفاده از زبان قومی و ملی «دولت نفیاً یا اثباتاً نباید مداخله کند.» به این معنا که دولت صرفاً باید به وظایف و تکالیف مصرّح قانونی خود عمل کند و پاسدار اصل پانزدهم قانون اساسی باشد که مقرر می دارد:«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است.»

💢امروز بحمدالله، سیاستِ مجرا در مملکت ما در زمینه زبانهای محلی و فرهنگ قومی، اجمالاً درست و بسامان است . همه آزادند که به هر زبانی که دلشان می خواهد حرف بزنند و آن را بیاموزند و به فرزندان خود بیاموزانند. رسانه های مکتوب و مجازی و شنیداری و دیداری فراوانی برای گویشهای بومی وجود دارد. اگر در امر تدریس زبانهای محلی در مدارس، کم‌کاری شده، قابل جبران است و تازه مگر تمام اصول قانون اساسی کامل و درست اجرا شده است که اصل پانزدهم اجرا شده باشد. باید شکیبا بود. مهم این است که ملت و دولت ایران، زبانها و گویشهای بومی را به رسمیت می شناسند.

‼️ آنچه مغفول و مظلوم مانده و در معرض خطر جدی است، "زبان فارسی" است که دوست و دشمن هر یک به طریقی، به اعتبار و ابهت آن آسیب می زنند؛ نه صداوسیما به وظیفه اش در قبال حفظ و تقویت زبان فارسی عمل می کند و نه آموزش و پرورش و وزارت ارشاد و دانشکده های ادبیات و فرهنگستان زبان و ادب فارسی. زبان روزنامه ها و مجلات و سایتها و فیلمها روز به روز خرابتر می شود و دانش‌آموزان و دانشجویان از نوشتن چند سطر فارسی درست ناتوان شده اند... (منبع: کانال نور سیاه)

@cppstehran
⬛️ وداع با اصغر قندچی
🖋بهزاد عطارزاده

📃سرگذشت اصغر قندچی را شاید بتوان نموداری از احوال اقتصادی ایران در دهه‌های گذشته دانست! در دوره‌ای که سیاست‌گذاران، با تشخیص الزامات توسعه اقتصادی ایران، کوشیدند -- بجای سرک کشیدن در سراسر اقتصاد کشور و فعالیتهای مردم -- توان خود را صرف هدایت منابع به سوی نیروهای مولد و شناسایی استعدادهای کشور کنند، استعدادی بزرگ از گاراژی کوچک در دروازه قزوین با آرزوها و اهدافی محدود یکباره با دستاوردهایی بزرگ سربرآورد! مدتی درخشید و سپس ستاره اقبالش افول کرد.
@cppstehran

◼️اصغر قندچی، در سالهای پایانی عمر دراز خود، با چند کارمند وفادارش، گاه به ساختمان قدیمی ایران‌کاوه سر می‌زد. ساختمانی که اکنون با شیشه‌های شکسته و لوازم اداریِ فرسوده و پرونده‌های قدیمی تل‌انبار شده‌اش، تنها یادگاری خاک گرفته از رونق ایام بود. ساختمانی که دیگر حتی در مالکیت اصغر قندچی هم نبود و هرچه در سالهای دراز کوشش برای اعاده حق خود دوید، به او پس ندادند. قندچی برای حضور در آن ساختمان اجاره می‌پرداخت.

متن کامل را در نشانی زیر (Instant View)بخوانید 👇

https://telegra.ph/وداع-با-اصغر-قندچی-07-30
🖋یادداشت دکتر محمد طبیبیان درباره سیاست حذف چهار صفر از پول

اين مطلب مدت ها است مورد بحث بوده اما ظاهرا اخيرا دولت در مورد اجراى آن مصمم شده، عليرغم اين كه اين كار هيچ اثر واقعى مثبتى ندارد، در شرايط فعلى بار هزينه چاپ ميليون ها برگ اسكناس و ضرب ميليون ها سكه جديد را هم به همراه دارد كه به يك معضل جديد تبديل خواهد شد مثل تجديد كارت هاى ملى . خبر نگارى مى پرسيدند كه چه اشكالى دارد يك آپارتمان چهار ميليارد تومانى مى شود چهار صد هزار تومان. پرسيدم حقوق شما چقدر است گفت سه ميليون تومان گفتم اين هم مى شود ٣٠٠ تومان و آگر ده ميليون تومان پس انداز داشته باشيد مى شود هزار تومان. گفت خنده دار است. البته فعلا خنده دار است اما وقتى به خاطر فشار تورم موجود قيمت ها به طرف بالا گرد شد و فشار تورمى فرصتى براى خود نمايى يافت آن خبرنگار گرانقدر و همه خواهند ديد كه به زودى با سيصد تومان حقوق فقط سيصد شكلات خواهند خريد. علاوه بر آن، اين تغيير براى مدتى سر در گمى اساسى در تنظيم حساب هاى مالى و تعهدات مالى دولت وبخش خصوصى ايجاد خواهد كرد. در برخى كشور ها چنين اقداماتى انجام شده اما به عنوان بخشى از يك رفرم و اصلاح اقتصادى واقعى. با آن سابقه دولت در اعلام ارز٤٢٠٠ تومانى و شرايطى كه تصور اصلاحات اقتصادى هم مطرح نيست ايجاد يك بهم ريختگى جديد و طولانى مدت به چه معنى است؟ اين خبر همراه با خبر دو ساله شدن بودجه كه خود براى ناظر بيرونى يك معما است، اخبار خوشى نيستند آيا دولت در صحنه اقتصاد به ايجاد جلوه هاى ويژه نمايشى دست مى زند و يا در تدارك افزايش هاى كلان نقدينگى در چند سال آينده است و سعى مى كند با حذف صفر ها بر ابعاد آن سرپوش بگذارد و از طريق بودجه دو ساله هزينه دو سال را، در سال انتخابات، در يك سال انجام دهد يعنى فرصتى ايجاد شود براى پيش خور كردن؟ هر چه واقعيت هاى پشت پرده باشد در ظاهر تصوير خوبى نيست.

@cppstehran
تصویب لایحه تجارت را در مجلس متوقف کنید/ روش نگارش این لایحه برای کشور بسیار زیانبار و خسارت‌زاست

صادق الحسینی

🔹️‏مجلس در حال تغییر قدیمی‌ترین و مهمترین قانون اقتصادی کشور یعنی ‎قانون تجارت است که مصوب ۱۳۱۱ بود و به تناسب اصلاح شده و اقتصاد با آن خو گرفته بود.

🔹️به چند دلیل تصویب قانون باید سریعا متوقف شود:

۱. این تغییر تحت نظر چند حقوقدان و بدون مشورت اقتصاددانان یا فعالین اقتصادی انجام شده.

‏۲. اصلاح صورت نگرفته و انقلاب رخ داده بطوری که همه ۶۰۰ماده قانون قبلی کنار گذاشته شده و قانون جدیدی نوشته شده که ۱۲۲۶ماده دارد! این روش منطقی قانون‌نویسی نیست! یعنی بجای اصلاح مواد مشکل‌دار قانون قبلی یا اضافه کردن موادی برای موضوعات جدید، کلا ترجیح داده‌اند قانون جدید بنویسند.

۳.به ادعای نویسندگان، این قانون جدید بر مبنای نظام حقوقی عرفی (common law) نوشته شده در حالیکه قانون قبلی بر مبنای نظام حقوقی مدنی (civil law) نوشته شده بود! اصلا به درست و غلطش کار ندارم اما با چه منطقی نظام اقتصادی کشوری که ۸۰ سال با آن کار کرده را میخواهید یک شبه تغییر دهید؟

۴.از سال ۸۰ روی این لایحه کار شده و سال ۸۴ به مجلس فرستاده شده. در ۱۵ سال آنقدر این لایحه تغییر کرده که دیگر لایحه نیست!

🔹️اینها ایرادات محتوایی نیست ولی یکی از اینها برای زمین زدن کشور کافیست. ایرادات محتوایی لایحه هم بسیار زیاد است که فرصتی مفصل میخواهد و راجع به آن خواهم نوشت.

🔹️مجلس باید این فرآیند خطرناک را متوقف کرده و با دقت و درنظر گرفتن نظر اقتصاددانان و فعالین روی قانون تجارت فعلی، همان را اصلاح کند.
اگر مجلس بخواهد در ماههای پایانی با سرعت این قانون را تصویب کند دولت لایحه را پس بگیرد.

🔹️قانون تجارت شوخی بردار نیست.

@sadegh_alhosseini
دهه‌های گمشده اقتصاد ما

✍️ آماری که اخیرا توسط یک منبع معتبر منتشر شده و تغییرات تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه کشور‌ها را (بر اساس قیمت‌های ثابت دلاری سال پایه) نشان می‌دهد، به راستی نگران‌کننده است.

✍️ این آمارها بیش از چهار دهه را در بر می‌گیرد و نشان می‌دهد تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه در کشور ما، از سال ۱۹۷۷ تا سال ۲۰۱۸ بیش از ۳۰ درصد کاهش یافته است.

✍️ این در حالی است که در همین بازه زمانی ۴۱ ساله، میانگین تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه، در کره‌جنوبی 717.16 درصد، در مالزی ۳۲۴ درصد، در هندوستان 396.6 درصد، در چین ۲.۶۶۹ درصد و در ترکیه 177.2 افزایش یافته است.

✍️ هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که اقتصاد ایران در ۴۱ سال اخیر از «عوامل بیرونی» آسیب‌های فراوان دیده است؛ اما انصافا تا چه میزان به «عوامل درونی» توجه کرده‌ایم؛ از جمله سیاست‌گذاری‌های نسنجیده و خسارت‌بار توسط تصمیم‌سازان فاقد اهلیت حرفه‌ای، کارشناسان گوش به فرمان و مجریان ناکار‌آمدی که عمدتا بر اساس روابط و خویشاوندی و دوستی بر مسند قدرت نشسته بودند، به بازی نگرفتن خیل عظیمی از نیروهای متخصص و کاربلد که «خودمانی» تشخیص داده نشدند و کنار گذاشته شدند و بالاخره فساد گسترده و فراگیر.

✍️ اکثر مردم نمی‌دانند که ۴۱ سال قبل، تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه در ایران نزدیک به ۳ برابر(دقیقا 2.9 برابر) کره‌جنوبی بود و اکنون GDP واقعی سرانه ما یک چهارم (۲۵ درصد GDP واقعی سرانه کره‌جنوبی) است.

✍️ در حقیقت کمتر اقتصادی را می‌توان یافت که به‌رغم موهبات کم نظیر خدادادی و موقعیت ویژه سوق‌الجیشی کشور ما، عملکردی چنین ناامید‌کننده داشته باشد.

✍️ نکته‌ای که نیاز به تاکید دارد، ضرورت بازنگری حکمرانان اقتصادی کشور در عملکرد خود، کنار گذاردن منازعات پایان‌ناپذیر و خسارت‌بار میان گروه‌های حاکم، مبارزه قاطع و جدی با فسادی که کمر اقتصاد را خم کرده است و اولویت دادن به منافع ملی به جای نفع شخصی یا گروهی است.

✍️ اگر مسیر سیاست‌گذاری اصلاح نشود تاریخ در مورد سکاندارانی که دهه‌های گمشده اقتصاد ما را رقم زدند، قضاوت سختی خواهد داشت.

کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
@den_ir
@cppstehran
yon.ir/kh7qA
yon.ir/2bQ0g
🖋درباره علم سیاست و سیاست عمومی

🔺تئودُر لُوی می‌گفت «علم سیاست در آمریکا یکی از محصولات دولت-کشور آمریکایی است». اینکه به درستی گفته‌اند دانشگاه در ایران (مشخصا در رشته‌های علوم انسانی) باید «دانشگاه ملّی» باشد، همچنانکه دانشگاه‌های جوامع پیشرفتهْ دانشگاه‌های «ملّی» این جوامع بوده‌اند، وجه دیگر حقیقتی است که لُوی در وصف علم سیاست در آمریکا گفته است. [آشکار است که در اینجا، مراد از دولت، قوه مجریه یا هیات حاکمه نیست، بلکه state یا سازمان سیاسی کشور است.]

🔺اگر علم سیاست آمریکایی محصول دولت آمریکایی است، یعنی موضوع آن علمْ دولت ایالات متحده و اساس و نیازها و اقتضائات آن کشور و سرانجام کمک به بهبودی سامان و عملکرد آن است، علم سیاست در ایران نیز نمی‌تواند تکرار علمِ برخاسته از نیازهای دیگران باشد و باید نسبت به جایگاه خود خودآگاهی یابد. سیاستْ علمِ تبیین مناسبات قدرت و محک واقعیت موجود این مناسبات با مصلحت عمومی است.

🔺علم سیاست در ایران باید به جای تمرکز بر تعمیم ناروا و غیرعینی و غیرتاریخی نظریه‌های وارداتی، تبدیل شدن به بلندگوی جناح‌ها و نیروهای سیاسی، و گرفتاری در سلایقِ بعضا ناسنجیده فردی، موضعی روشن درباره اصل «مصلحت عمومی» و نیازهای ملّی ایران داشته باشد و دستور کاری برای پژوهش علمی ــ و نه «سیاسی» در معنای ایدئولوژیکی ــ از چشم‌انداز منافع ملّی و مصالح کشور فراهم کند تا، دست‌کم، بخشی از ظرفیت پژوهشی و آموزشی کشورْ صرف کشور شود!

🔺مطالعات سیاست عمومی به عنوان یکی از زمینه‌های پژوهشی علم سیاست که بر دولت و عملِ دولت متمرکز است می‌تواند از زمینه مفیدی باشد که به پیشبرد پژوهش با محوریت «مصلحت عمومی» کشور یاری دهد: چه در سطح پژوهش کلان درباره بنیانهای تاریخی و فرهنگی شکل‌گیری دولت ایران، اساس حقوقی و سیاسی دولت، نظریه دولت، سازمان دولت، مطالعات فساد، قانون‌گذاری، فرایند سیاست‌گذاری و مانند آن، چه در سطوح خُرد مانند مطالعات موردی و مقایسه‌ای در حوزه‌هایی چون امنیت ملّی، فرهنگ، بهداشت، اقتصاد، آموزش عمومی، محیط زیست، جرم و جز آن، از منظر چارچوب‌هایی مانند تحلیل سیاست، ارزیابی سیاست و اجرای سیاست.

🔺اگر علم سیاست در جوامع غربیْ علم ملّی آنها بوده و چنانکه به درستی گفته‌اند علم سیاست در آمریکا علم «دولت آمریکایی» است، تعمیم و کاربست چارچوب‌ها، نظریه‌ها و یافته‌های پژوهش‌هایی که برای توضیح یک شرایط خاص در یک جامعه خاص به کار رفته است بر جامعه‌ای با ویژگی‌ها و شرایطی دیگر، مشکلات و پیچیدگی‌های روش‌شناختی خواهد داشت. یا باید با ملاحظات و اصلاحاتی، کاربرد آن چارچوب‌ها و نظریه‌های وام‌گرفته شده را توجیه کرد و وجوه خطای آن را بازشناخت، یا مانند شماری از تببین‌های مارکسیستی یا شبه‌مارکسیستی از تاریخ ایران و دولت در ایران بر اساس مراحل تاریخی تحول اجتماعات سیاسی در غرب، به دام ادعاهای باطل می‌افتیم.

🔺نظراتی مانند آنکه مفهوم ایران پدیده‌ای یکسره معاصر است زیرا باید آن را تابع منطق پدیداری دولت‌های مدرن غربی در سده‌های جدید که حاصل افول فئودالیسم، تغییر شیوه تولید، ظهور جنبش‌های ناسیونالیستی و دیگر عوامل در آن جوامع بوده‌اند، دانست و توضیح داد، بی‌اعتبار هستند، چراکه چنین ادعاها و تعمیم‌هایی غیرتاریخی درباره ایران، به قیمت نادیده گرفتن انبوه داده‌های تاریخی ایران مطرح می‌شوند. پاره‌ای از این تعمیم‌ها، مانند این ادعا که «سیاست‌های فرهنگی و آموزشی در ایران معاصر تقلیدِ سیاست‌های یکسان‌سازی فرهنگی و نابودی خرده‌فرهنگ‌ها در غرب بوده است» بیش از آنکه تعمیم‌ غیرتاریخی تجربه برخی کشورهای غربی در مورد ایران باشد، پروژه‌ای سیاسی علیه کیان کشور ایران است و شگفت آنکه در برخی نهادهای آموزشی کشور که با بودجه عمومی اداره می‌شوند و ــ با تأسف فراوان ــ حتی در بعضی نهادهای حکومتی کشور به شیوه‌ای بازتاب و مبلغ می‌یابد.

🖋از کتاب در دست چاپ بهزاد عطارزاده، پژوهشگر مرکز مطالعات سیاست‌گذاری عمومی، با عنوان "جستاری درباره درهم‌تنیدگی مطالعات سیاست عمومی و علم سیاست"
Forwarded from آذری‌ها |Azariha
📍ماکیاولی: از وطن باید دفاع کرد؛به نام یا به ننگ📌

گفتارها

🆔 @Ir_Azariha
پیش‌بینی ۲۰ سال پیش یک اقتصاددان؛
خصوصی‌سازی چرا شکست خورد؟

🔴دکتر موسی غنی‌نژاد جزو معدود اقتصاددانانی است که به تقدم آزادسازی بر خصوصی‌سازی اعتقاد دارد. او ۲۰ سال پیش پس از اولین تجربیات خصوصی‌سازی اعلام کرد بدون رعایت این تقدم، خصوصی‌سازی عملا به بازتوزیع اموال عمومی و رانت‌های انحصاری به تعدادی از افراد نزدیک به قدرت خواهد انجامید و هدف واقعی آن که بالا بردن توان تولیدی و بهره‌وری بنگاه است تحقق نخواهد یافت.

🔴بخشی از این نوشته دکتر غنی‌نژاد که در سال ۱۳۷۷ چاپ شده است عینا نقل می‌شود👇🏻
«سیاست‌های خصوصی‌سازی طی برنامه اول و دوم توسعه، به‌رغم نیات خیر مبتکران آن نتایج مورد انتظار و مطلوبی را به بار نیاورد. بررسی هر چند اجمالی علل شکست این سیاست‌ها می‌تواند برای سیاست‌گذاری‌های آینده مفید باشد. شاید بتوان گفت یکی از مهم‌ترین این علل، غفلت از مساله مهم حقوق مالکیت فردی بوده است. در ایران به شیوه کشورهای پیشرفته صنعتی همانند انگلستان نمی‌توان خصوصی‌سازی کرد؛ زیرا ساختار مالی، اقتصادی و حقوقی مناسب برای این کار در کشور ما وجود ندارد. تازمانی که بازار سرمایه واقعی وجود نداشته باشد، ارزش‌گذاری دارایی‌ها و سهام واحدهای صنعتی مبنای درستی پیدا نخواهد کرد و ناگزیر صرفا به روش‌های اداری و با تصمیمات خودسرانه یک یا چند نفر صورت خواهد گرفت. این کار راه را برای اِعمال نفوذها و احیانا سوءاستفاده‌ها باز خواهد کرد. تا وقتی که بازار رقابتی سهام و بازار رقابتی مدیران، فارغ از هرگونه اعمال نفوذ و دست‌اندازی دولتمردان حاکم به وجود نیامده، هیچ مکانیسم بیرونی و درونی کنترل‌کننده برای بهبود بهره‌وری و کارآیی بنگاه‌ها، به‌خصوص شرکت‌های سهامی قابل تصور نیست. بنابراین در چنین شرایطی حتی اگر تمام سهام یک بنگاه صنعتی به مردم واگذار شود، هیچ تضمینی برای مدیریت کارآمد بنگاه وجود نخواهد داشت. دارندگان اکثریت سهام یا کسانی که به هر طریق اهرم‌های اداره بنگاه را به دست می‌گیرند، به علت نبود مکانیسم‌های کنترلی که در بالا به آنها اشاره شد، منافع خود را احیانا به زیان بقیه سهامداران حداکثر خواهند کرد؛ زیرا بالا بردن بهره‌وری بنگاه الزاما آسان‌ترین و سریع‌ترین راه ثروت‌اندوزی برای آنها نخواهد بود. با توجه به دولتی بودن نظام بانکی ایران، از یکسو و سیطره همه‌جانبه قدرت بوروکراتیک دولت در تمام زوایای روابط اقتصادی در جامعه از سوی دیگر، به جرات می‌توان گفت که حتی اگر مالکیت همه واحدهای صنعتی به مردم واگذار شود، باز این واحدها همچنان طفیلی و جیره‌خوار دولت باقی خواهند ماند؛ زیرا برای گرفتن اعتبارات و نیز اخذ مجوزهای متعدد و گوناگون برای فعالیت مجبور به دریوزگی از دولت خواهند بود. با چنین شدت و وسعت قدرتِ اقتصادیِ دولت، حقوق مالکیت فردی و بخش خصوصی، صورت‌های بی محتوایی بیش نیستند. خصوصی‌سازی در این شرایط به اهداف واقعی آن‌که بالابردن توان تولیدی و بهره‌وری بنگاه‌ها است، نمی‌تواند نائل آید و عملا به بازتوزیع اموال عمومی و رانت‌های انحصاری به تعدادی از افراد نزدیک به قدرت خواهد انجامید.... نباید در واگذاری بنگاه‌های دولتی به بخش «خصوصی» که واقعا وجود ندارد، شتاب به خرج داد. با مقررات‌زدایی دولتی و تحکیم حقوق مالکیت فردی، بخش خصوصی صنعتی به خودی خود پا می‌گیرد. با پا گرفتن بخش خصوصی به مفهوم حقیقی کلمه، ایجاد بازار سهام و سرمایه رقابتی و تشکیل بازار رقابتی مدیران است که می‌توان در گام بعدی به خصوصی‌سازی واقعی بنگاه‌های دولتی دست یازید. این راه یقینا دشوار و پیچیده است؛ اما هیچ راه ساده و آسانی ما را به مقصود نخواهد رساند.»
@eghtesadmag
@cppstehran
نشست بررسی سیاستگذاری حمل و نقل پاک شهری
با حضور محمد درویش
23 مهرماه، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، اتاق گروه روابط بین الملل
@cppstehran
🔴تصویر فقر در ایران

سخنران: دکتر داود سوری

☑️ با حضور صاحب‌نظران و اقتصاددانان

🗓 دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸
۶ عصر
📍 در دفتر روزنامه دنیای اقتصاد

📢 نشست‌های هم‌اندیشی و گفت‌وگو را از طریق کانال نقدونظر دنبال کنید.👇
@DenEvents1