مرکز مطالعات سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه تهران
393 subscribers
137 photos
7 videos
2 files
107 links
مرکز مطالعات سیاست‌گذاری عمومی مرکزی پژوهشی واقع در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است.

تارنمای مرکز:
cpps.ut.ac.ir
صفحه اینستاگرام مرکز:
@cpps.ut
Download Telegram
▪️مرگ آن خواجه نه کاری‌ست خُرد

احسان یارشاطر(1299-1397)، ایران‌شناس و بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا
🔹بحران آب در ایران
@cppstehran
🖋محسن رنجبر

♨️هزاران سال پیش از آنکه مفهوم «توسعه پایدار» در مغرب زمین متولد شده و در محافل آکادمیک و بین‌المللی فراگیر و به پارادایمی مسلط، مبدل شود، ایرانیان در زمینه مدیریت و بهره‌برداری از  منابع آب، اصول و الزامات آن را بخوبی دریافته و درعمل رعایت می‌کردند و بجای زور گفتن به طبیعت، خود را با آن وفق داده بودند. ابداع سیستم قنات که سازگارترین و پایدارترین روش استحصال و بهره‌برداری از منابع آب و مبتنی بر مشارکت فعال ذینفعان در مدیریت و بهره برداری از منابع آب بوده است، نمونه عینی آن «پایداری محوری» می‌باشد.

🔴اما متاسفانه امروزه به دلایلی، آن مشکل دیرینۀ «کمبود آب» در ایران، مبدل به «بحران آب» شده است؛ بحرانی که موجودیت این تمدن کهن را بشدت تهدید می‌کند.کشوری که خود مهد توسعه پایدار بوده است،امروزه به وضعیتی ناپایدار دچار گشته که حیرت و عبرت جهانیان را برانگیخته است.

🔴خشکیدن رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و تالاب‌ها، همزمان از دست رفتن بخش عمده ذخایر استراتژیک آب زیر زمینی کشور، بحران‌های گرد و غبار، فرونشست زمین و فروچاله‌ها در اقصی نقاط کشور و... همگی شواهدی هستند بر وجود مشکلات جدی سیاستگذاری‌های منابع آب و غلبه رویکرد توسعه ناپایدار در کشوری که علیرغم سابقه درخشان خود در زمینه مدیریت آب، در آخرین رتبه‌بندی جهانی مدیریت منابع آب، جایگاه  ماقبل آخر را به خود اختصاص داده و رتبه محیط زیستی آن نیز در یک بازه زمانی  10 ساله(1385 - 1395) پنجاه پله سقوط کرده است و علاوه بر اینها هم اکنون در رتبه چهاردهم استرس آبی در جهان قرار دارد.

🔴بسیاری از ژئوپليتيسين‌ها قرن بیست و یکم را «قرن هيدروپلیتيك» دانسته اند و معتقدند كه اغلب درگيری‌ها و جنگ‌های منطقه‌‌‌‌ای در جهان( بخصوص در منطقه خاورمیانه) بر سر منابع آب خواهد بود و کشمکش‌هایی از این جنس، در تمام سطوح محلی، ملی، منطقه‌ای و جهانی شدت خواهد گرفت.

🔴 در ایران نیز بحران آب که در ابتدا بصورت عوارض زیست محیطی مانند خشکیدن روان‌آب‌ها و دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور و مرگ تدریجی و خاموش آبخوان‌های زیرزمینی ظاهر شد، امروزه از فاز زیست محیطی عبور نموده و وارد فاز امنیتی شده است. شواهد حاکیست که در گوشه و کنار کشور، کشمکش‌ها و درگیری‌ها میان بهره‌برداران و ذینفعان بر سر منابع کمیاب آب، بسرعت حالتی عیان و حادتری به خود می‌گیرد.به‌عنوان نمونه می‌توان به رقابت‌ها و اختلافات دامنه دار و رو به خشونتی که در بین بهره برداران و ذینفعان منابع آب در استان‌ها و شهرهای مختلف حوضۀ آبریز زاینده رود در
جریان است، اشاره نمود.

@cppstehran

🖇متن کامل در این نشانی:
https://bit.ly/2wC2xrn
‏تبعیض قومی در ایران کلیشه ای است که فقط به درد نفرت‌پراکنی قومی میخورد وگرنه نشانه‌ای وجود ندارد که دولت در ایران عامل قومیت را در سیاست‌گذاری لحاظ کرده باشد.نمودار زیر تعداد خانه‌های بهداشت به ازای هر 10000نفر را در استانها نشان می‌دهد.آیا میتوان تبعیض قومی را از این نمودار برداشت کرد؟ خیر. https://t.co/lBUgLgqygO

پیمان اسدزاده

@cppstehran

https://twitter.com/PeymanAsadzade/status/1043753631424466944?s=19
🔴نگاه ويرانگر برخي مديران انقلابي به صنعت و توسعه صنعتي در سال 58

🔷دكتر هوشنگ اميراحمدي به ماهنامه #كارخانه_دار مي‌گويد:
@Karkhanedar_Mag

✔️ من در دوران جواني و در سال‌هاي قبل از پيروزي انقلاب، در كارخانه قند ياسوج، رئيس بخش كشاورزي بودم. نظام شاهنشاهی مقرر کرده بود که «روسای دولتی» عضو حزب رستاخیز بشوند و یا استعفا بدهند که من دومی را انتخاب کردم و از کشور رفتم. با پيروزي انقلاب مجددا به كشور برگشتم.

✔️در تابستان 1358 در جلسه‌ای در سازمان برنامه و بودجه شاهد گفت‌وگویی بودم درباره اینكه «با صنعت وابسته کشور چه باید کرد؟». آن خاطره را هیچوقت فراموش نکرده‌ام. اکثریت، در آن جلسه اعتقاد داشتند که تنها راه رهایی از این «وابستگی»{ يعني كارخانه هاي به جاي مانده از رژيم شاه } نابود کردن این صنایع است. یک نفر حتی پیشنهاد کرد که این صنایع بولدوزر زده شوند!

✔️خاطره دوم من هم در همان روزها در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، یعنی سازمان خود من بود. از آمریکا برگشته بودم و به دیدار مدیرعامل جدید سازمان رفتم. زمان دولت موقت بود. به مدیرعامل جوان گفتم که کارمند اینجا بودم و فوق‌لیسانس مدیریت صنعتی از آمریکا گرفته‌ام و علاقمندم به سازمان کمک کنم. این فرد جوان و نادان بدون مکث گفت که «آقای امیراحمدی برگردید به همان آمریکا چون ما به تحصیل کرده آنجا نیاز نداریم!»

📝📝بخش هاي ديگر اين گفت‌وگوي تحليلي و تفصيلي را در كانال #كارخانه_دار پيگيري نماييد!
👇👇👇👇
@Karkhanedar_Mag
🔴🔴نحوه مراقبت حقوقي از مالكيت معنوي براي طرح شكايت درباره كپي‌سازي اختراعات و برندهاي صنعتي و تجاري از كجا شروع كنيم؟
@Karkhanedar_Mag

✔️در دنياي امروز صاحبان سرمايه و صنعت با چالش هاي حقوقي نسبتا جديدي مواجه شده‌اند كه شرط موفقيت‌هاي حرفه‌اي آنان در عرصه كسب و كار روزانه، تا حد زيادي بستگي به ميزان آگاهي و نوع مواجهه و گذر از اين مسائل دارد. يكي از اين دست چالش‌ها، خطرات و آسيب‌هايي است كه از ناحيه مالكيت فكر و ايده متوجه آنها مي شود:

1️⃣ حقوق مالکیت فکری در معنای وسیع شامل آفرینش ها و خلاقیت های فکری در زمینه‌های علمی، صنعتی، ادبی و هنری است، اما در يك تقسيم‌بندي جزئي‌تر در دو بخش شامل حقوق مالکیت صنعتی و حقوق مالکیت ادبی و هنری یا همان مالکیت معنوی که کپی رایت هم ناميده مي شود، از هم تفكيك مي‌شوند.

2️⃣ هر محصولي كه در يك شركت يا كارخانه توليد مي‌شود، ممكن است در معرض دو خطر قرار بگيرد: یا ممکن است اين محصول شبیه سازی و کپی از محصولات دیگران باشد که در اين صورت در معرض خطر اقدام و شکایت قضایی و جلوگیری از تولید و حتی دریافت خسارت خواهد بود و یا ممكن است اين محصول تولیدی به علت جذابیت بازار توسط تولید کنندگان بی ایده و آماده خور کپی سازی شود و به قیمت پایین تر در بازار عرضه شود که در اینصورت هزینه های زيادي متوجه شركت خواهد كرد و چه بسا ادامه فعاليت را با مشكل جدي مواجه سازد.

3️⃣ صرف نظر از کلیات نحوه ثبت و اختراع ویا طرح صنعتی و برند و نام تجاری در کشور های مختلف و یا در سطح بین المللی، لازم به ياد آوري است كه در كشور خود ما قانون ثبت علائم تجاری و اختراعات در سال۱۳۱۰ به تصویب رسيد، آخرین قانون حاکم بر این حیطه در سال ۱۳۸۶ با عنوان قانون ثبت اختراع طرح های صنعتی و علائم تجاری برای مدت ۵ سال به تصویب رسید و البته از سال ۱۳۹۱ تاکنون هر ساله مجددا تمدید می گردد.
@Karkhanedar_Mag

4️⃣ قانون ثبت اختراع طرح های صنعتی و علائم تجاری شامل 66 ماده است كه ضروري است همه كارآفرينان آنرا به همراه آئين نامه هاي اجرايي آن به دقت مطالعه كنند و يا از حقوقدانان متخصص در اين زمينه استفاده كنند

5️⃣ لازم به ذکر است که بدانیم کلیه اقدامات قانونی و قضایی در رابطه با ثبت یک ایده و یا طرح و اختراع و همچنین دعاوی مربوط به آن صرفا در تهران انجام ‌می پذيرد. به این‌شرح که برای به ثبت رسانیدن اختراع یا طرح یک محصول و اخذ گواهی ثبت آن صرفا توسط «اداره ثبت اختراعات طرح های صنعتی و علائم‌ تجاری» واقع در ضلع شمالی پارک شهر تهران انجام مي پذيرد و هیچ اداره و یا نهاد و سازمان دیگری چنین اختیارات قانونی را دارا نمی باشد.

6️⃣ همچنين مسئول رسيدگي به طرح شکایت در خصوص نقض حقوق انحصاری ناشی از گواهی های ثبتی، صرفا در تهران قرار دارد. اين شعب ویژه شامل یک شعبه حقوقی اختصاصی واقع در مجتمع قضایی شهید بهشتی (شعبه سوم حقوقی) و دادسرای ویژه در امور کیفری ( دادسرای ناحیه ۱۹) است.

⭕️ این بدین معناست که چنانچه فرد یا افرادی در خصوص نقض حقوق انحصاری گواهی های ثبتی ناشی از اختراع و یا طرح صنعتی و یا علائم تجاری ادعایی علیه یکدیگر داشته باشند، حتی اگر یک طرف و یا هر دو طرف دعوی در شهری به غیر از تهران مستقر باشند، باز هم تمامی دعاوی مربوطه در تهران مورد رسیدگی و حکم واقع خواهند شد.

📝📝بخش هايي از يادداشت مهران خزايي (كارشناس ارشد حقوق بين‌الملل و وكيل پايه يك دادگستري) در ماهنامه #كارخانه_دار

👇👇👇👇
@Karkhanedar_Mag
🔴با تشديد تحريم‌هاي امريكا؛
آينده صنعت خودروسازي ايران چه مي‌شود؟

📌آمريكا به اهميت خودرو در اقتصاد ايران واقف است، بنابراين بصورت هدفمند اين صنعت را تحت تحريم و فشار قرار خواهد داد.
@Karkhanedar_Mag

👈 رضا رضايي، رئيس انجمن قطعه‌سازان ايران در گفت‌وگو با ماهنامه #كارخانه_دار ، ضمن اشاره به دستاورد مثبت برجام بر صنعت قطعه‌سازي و خودروسازي ايران، عواقب خروج آمريكا از اين توافقنامه و تبعات آن بر آينده اين صنعت را تحليل كرده است كه مهمترين نكات آن در ذيل فهرست شده است:

👈براساس قرارداد خودوريي پسابرجام حدود70 تا 80 قطعه‌ساز ايراني توسط خودروسازان خارجي انتخاب شدند و مراحلی هم از انتقال فناوری، تجهیز و آموزش انجام شد. به‌عنوان‌مثال شرکت ایکاپ برای 3 خودروی301، 208 و 2008 توافق‌نامه‌هایي امضاء كرد و براي ساخت قالب‌ها كار را شروع كرد.
@Karkhanedar_Mag
👈طی دوران پسا برجام در صنعت قطعه‌سازی ایران حدود 1000 میلیارد تومان سرمایه‌گذاری داخلي صورت گرفته است كه اگر هزينه توسعه کارگاه، خرید زمین، احداث انبار و کارگاه به آن اضافه شود، رقم سرمايه‌گذاري داخلي بيش از اين خواهد بود. بايد به تبعات زيان احتمالي اين سرمايه‌گذاري‌ها هم بينديشيم.


👈آمريكا به اهميت خودروسازي در اقتصاد ايران واقف بود. بنابراين برخلاف تحريم‌هاي پيشين اين بار بصورت هدفمند اين صنعت را هدف قرار داد و متلاطم كرد. چون يكي از صنايعي كه بيشترين تاثير را از برجام پذيرفته بود همين خودروسازي بود. بنابراين با اعمال تحریم‌های خودرویی اثرات تحریم در اقتصاد ایران بیشتر خودنمایی کرد.

👈خودروسازان اروپايي فعال در ايران توان مقابله با فشارهاي آمريكا را ندارند. جرايمي نقدي هم كه اينها بايد در قبال خروج از ايران پرداخت كنند نسبت به جرايم خزانه‌داري آمريكا بسيار ناچيز است. ضمن اينكه آمريكا همكاري با ايران را همكاري با تروريسم اعلام خواهد كرد و اين شركت‌ها اجازه مخدوش شدن اعتبار خودشان را نخواهند داد.


👈صنعت خودروسازي ما براي مصمون ماندن از زيان‌هاي بيشتر بايد براي هر شرايطي كه بعد از اين اتفاق مي‌افتد، اعم از لغو و يا افزايش تحريم‌ها و حتي حمله به ايران برنامه‌هاي مشخص و جايگزين داشته باشد. به‌عنوان‌مثال اگر اروپايي‌ها بطور کامل از ایران خارج شدند چکار کنیم؟ اصلاً اگر دوباره ایران مورد تهاجم قرار گرفت چگونه صنایع و پتانسیل‌های موجود را بکار گیریم؟

💬 با ما در كانال ماهنامه #كارخانه_دار همراه باشيد:
👇👇👇👇
@Karkhanedar_Mag
👥 هم‌نشيني فيلسوف و كارخانه‌دار

👌نقطه شروع توسعه صنعتي، اينجاست!

#كارخانه_دار
@Karkhanedar_Mag
روایت عجیب مدیر دفتر برنامه‌ریزی ستاد احیای دریاچه:

21 هزار هکتار توسعه کشاورزی با وجود مصوبه شورای امنیت ملی

گزیده‌ای از نظرات مسعود ‌تجریشی در گفت ‌و ‌گو با تجارت‌فردا:

ما در ستاد احیا وظیفه داریم گزارش‌هایی از روند برنامه‌های احیای دریاچه ارومیه برای آقای جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهوری ارائه دهیم. یک ماه پیش در جلسه کمیته] آب[ شورای عالی امنیت ملی که نامه‌ای برای آقای جهانگیری نوشته بودیم اعلام کردیم «از زمانی که هیات دولت مصوبه داده که توسعه اراضی کشاورزی در حاشیه دریاچه ارومیه دیگر صورت نگیرد، نزدیک به 21 هزار هکتار توسعه کشاورزی داشته‌ایم» در اسفند سال گذشته در آخرین جلسه هیات دولت تاکید شده بود که توسعه کشاورزی صورت نگیرد در حالی که با پولی که ما در ستاد احیا به نهادهای مسوول برای بازگرداندن آب به ارومیه و کاهش 40درصدی مصرف کشاورزی به نهادهای اجرایی پرداخت کرده‌ایم، کشاورزی را توسعه داده‌اند.
در آن جلسه معاون وزارت جهاد کشاورزی گفتند این گزارش را قبول نداریم. عجیب بود چون باید وزارت کشاورزی مدعی می‌شد که این توسعه دارد صورت می‌گیرد و باید جلوی این کار را می‌گرفت اما مدعی شدند که توسعه‌ای صورت نگرفته چه برسد به اینکه از منابع دولتی استفاده شده باشد. از آن موقع تحلیل تصاویر ماهواره‌ای را با مستندسازی‌های میدانی برای اثبات این توسعه شروع کردیم که تاج پوشش گیاهی و محدوده توسعه همه چیز را اثبات می‌کرد. گزارش 40 صفحه‌ای را هم به وزارت کشاورزی و هم به آقای جهانگیری دادیم و اعلام کردیم سالی هشت هزار و 500 هکتار زیر کشت جدید رفته و 90 هزار مترمکعب آب در یک سال و طی چهار سال که این همه زحمت کشیده شده که آب دریاچه و حق‌آبه آن تامین شود، 350 میلیون مترمکعب آب جدید دارد مصرف می‌شود. مقابل چشم دولت و حاکمیت و روزگار جان دادن دریاچه و به‌رغم مصوبه هیات دولت دارد آب جدید مصرف می‌شود و شما هیچ کاری نمی‌کنید. آقای جهانگیری نامه را به آقای رحمانی‌فضلی دادند تا در شورای عالی امنیت ملی مطرح و رسیدگی شود. خوشبختانه آقای جهانگیری خیلی فراتر از نگاه کارشناسی و دور باطل به مساله توجه کرد و موضوع را سطح امنیت ملی مطرح کرد. جلسه برگزار شد و مسوول جلسه معاون اقتصادی وزیر اقتصاد بود و خیلی اتفاقات جالبی افتاد. از قوه قضائیه، دادستان، سازمان بازرسی و نهادهای دیگر همه دعوت شده بودند. گزارش ارائه شد و بندهای حقوقی مرتبط با پیامدهای سلامت و محیط زیست نیز اعلام شد. کارگروه تشکیل و آنجا گفته شد اگر دریاچه خشک شود این تبعات را خواهد داشت. آنجا به‌رغم انکار آنها اثبات شد که واگذاری اراضی برای 99 سال صورت گرفته و باغ‌های جدید هم ایجاد شده است. خوشبختانه مدیریت جلسه برای نهادهای متولی ثابت کرد که وزارت نیرو نباید آب می‌داد که داده و وزارت کشاورزی نباید مجوز واگذاری زمین و احداث باغ می‌داده که داده است و...

متن کامل این گفت وگو در تجارت فردا- شماره 287- منتشر می‌شود.

#تجارت_فردا
@tejaratefarda
Forwarded from آذری‌ها |Azariha
در پنجم مهر ماه ۱۲۷۵ سیدحسن تقی زاده تبریزی یکی از مردان ملی بزرگ ما در سده‌ی اخیر دیده به جهان گشود.
یادش گرامی🌷

@azariha_3
Forwarded from آذری‌ها |Azariha
🌐اهمیت فردوسی
بحث حَسنین هیکل با علی جواهرکلام
فریدجواهرکلام/ روزنامه اطلاعات

تاریخ دقیق ملاقات جواهرکلام و هیکل به خاطرم نیست؛ ولی ظاهرا در سالهای دهه ۱۳۳۰ بود، زمانی که جمال عبدالناصر با ایران روابط خصمانه نداشت. در آن زمان شبهای جمعه در منزل مجلس روضه‌خوانی ترتیب می‌داد و همه حاضران، زن و مرد، جمع می‌شدند، سپس روضه‌خوان می‌آمد. پس از آن صحبت‌های دوستانه شروع می‌شد، پاره‌ای اوقات هم درویشی به نام مولوی با صدای خوش مثنوی می‌خواند.
گاه و بیگاه که مرحوم صبحی مُهتدی می‌آمد، خواندن مثنوی را او انجام می‌داد. به جز او شادروانان صادق سرمد، دکتر شعاعی، دکتر غیاث‌الدین جزایری، شهرآشوب شاعر و ترانه‌سرا و عده‌ای از هنرمندان و بسیاری از سرشناسان آن زمان نظیر عبدالرحمن فرامرزی می‌آمدند و از حاضران با چای و شیرینی و مکالمات دوستانه پذیرایی می‌شد.
یک روز خبر دادند که این شب جمعه دکتر حسنین هیکل سردبیر روزنامه مصری الاهرام که به ایران آمده است، به منزل ما می‌آید. شب موعود فرا رسید، مهمان‌ها همه آمدند و چشم به راه ورود حسنین هیکل شدند، تا اینکه خبر دادند مهمان محترم به اتفاق دو نفر دیگر رسیده است. پدر به احترام وی به سوی در ورودی منزل شتافت، من هم به دنبالش. مردی ظریف با چهره‌ای جذاب و خندان، شیک‌پوش و بسیار آراسته، همراه دو نفر دیگر، به محض مشاهده پدر، با لهجه عربی گفت: «سلام علیکم، احوال شما ای دوست.»
مصافحه کردند، بعد همراهانش را معرفی کرد. آنگاه از همان آستان در، هر که را دید، با او سلام و علیک کرد و دست داد، بسیار خودمانی، فروتن، با حرکات و رفتاری موزون و موقر، به طوری که توجه هر کس را به خود جلب می‌کرد. به همین ترتیب خوش و بش‌کنان وارد اتاق پذیرایی شد.
ظاهراً این بار دوم بود که با پدرم ملاقات می‌کرد؛ فارسی را شکسته بسته و به لهجه عربی حرف می‌زد؛ در همان آغاز صحبتش چند شعر هم از سعدی خواند. پدر به او خوشامد گفت و با چای و قهوه از وی پذیرایی شد. آنگاه هیکل از جیب خود قوطی سیگار زیبایی درآورد، یک سیگار برگ از آن بیرون کشید و روشن کرد. بوی عطر ملایمی از دود سیگارش فضای اتاق را پر کرد. چند پک به سیگار زد. بعد خواهش کرد حاضران در مجلس را معرفی کنند تا او باب صحبت را با آنها باز کند.
هیکل سخنان خود را به زحمت اول به فارسی می‌گفت و هنگامی که به اصطلاح عامیانه کم می‌آورد و گیر می‌کرد، به انگلیسی و عربی می‌گفت و بعد به چهره پدر نگاه می‌کرد که ترجمه کند. پدر هم پرسش‌های حاضران را به عربی و انگلیسی برای او تشریح می‌کرد تا همه حاضران پرسش و پاسخ‌ها را خوب درک کرده باشند.
هیکل شروع کرد به پرسش از آثار باستانی ایران: تخت جمشید، طاق‌بستان، شوش، کرمان، یزد و غیره. اظهار تمایل می‌کرد که بتواند با فراغ بال همه اینجاها را ببیند و خیلی هم از شکوه و جلال این آثار ستایش کرد. سپس به سراغ آثار باستانی مصر رفت و داد سخن می‌داد که:
ـ بله، اهرام مصر پنج هزار سال پیش ساخته شد، شاهکار علم و هنر و معماری است… الان با همه امکانات صنعتی نمی‌توانند مانند آن را بسازند. ما پنج هزار سال پیش بی‌وسیله آن را ساختیم… درون آن سراسر اعجاب و شگفتی است… ما آثار با شکوهی داریم: دره شاهان، معبد ابوسمبل، … ما در آن دوران در علم پزشکی پیشرفت‌های شگفت‌انگیزی داشتیم؛ جراحی مغز انجام می‌دادیم و…
ظاهراً حرفهای هیکل به حاضران گران آمده بود. جوان روزنامه‌نگار سخنان او را قطع کرد و به پدر گفت: «استاد، آقا همه پیشرفت‌های مصر باستان را به حساب خودشان می‌گذارد!» حاضران خندیدند و گفتند: «همین طور است، آن مصری‌ها که قبطی بودند.» پدر هم لبخندی زد و رو به هیکل گفت: «مولانا! پس شما با این همه پیشرفت‌ها چطور شد که کلهم اجمعین عرب شدید و زبان مادری‌تان عربی شد؟!»
هیکل بدون کوچکترین درنگ پاسخ داد: «برای اینکه ما یکی مثل فردوسی نداشتیم! … اگر ما هم مثل شما فردوسی داشتیم… الان زبان ما عربی نبود… فردوسی به شما زبان مادری، غرور ملی و همه چی داد… اگر او نبود… شما هم الان عرب بودید!»
سکوتی سنگین و با شکوه بر مجلس حکمفرما شد و همه حاضران با چهره‌های گشاده با تمجید و تحسین سراپای هیکل را برانداز می‌کردند. یکی از حضار طاقت نیاورده و گفت: احسنت، مرحبا!
باز سکوت برقرار شد. هیکل تبدیل شده بود به یک قهرمان باگذشت و بی‌طرف. سرانجام پدر سکوت را شکسته گفت: Tanks Your Excellency متشکرم عالیجناب» و به هیکل کرنش کرد. درحقیقت این تشکری بود از جانب همه حاضران در مجلس و حتی تمام ملت ایران.
* خاطرات علی جواهرکلام (با تلخیص)

@Azariha_3
‼️ روایت عباس آخوندی از دلایل بحران ماه‌های اخیر


عباس آخوندی در هجدهمین همایش سیاست‌های توسعه مسکن در ایران اظهارکرد:

🔹در شرایط فعلی همه عصبی هستند و کسی نیست که از وضعیت اقتصاد کلان راضی باشد. تحولات نرخ‌ها همه را نگران کرده است و این نگرانی در بین اجتماع و مردم قابل مشاهده است. باید این واقعیت را ببینیم و مقداری بی پرده راجع به آن صحبت کنیم.

🔹 زمانی که کار دولت دهم به پایان رسید هیچ آماری از میزان بدهی دولت به اقتصاد ارائه نشد، ‌ اما بعدها مشخص شد این بدهی  ۴۲ تا ۴۵ درصد تولید ناخالص داخلی ایران است که رقم بسیار بزرگ محسوب می‌شود آن هم در شرایطی که دچار رکود هستیم.

🔹 موضوع دارایی‌ها سمی در بانک نیز به ۱۲.۵ درصد مانده رسیده است. همچنین ساختار دولت رفاه اعم از بازنشستگی نشان می‌دهد که رقم کسری بازنشستگی به ۷۰ هزار میلیارد تومان رسیده که یک چهارم بودجه را شامل می‌شود. اگر بودجه رفاهی را جمع کنیم‌ می‌بینیم این رقم بیش از ۹۵ درصد بودجه کل کشور را تشکیل می‌دهد، بنابراین خود بودجه تبدیل به توقعات رفاهی شده و رکود را دامن می‌زند.

🔹این چالش‌ها قبلا هم بوده پس چه اتفاقی افتاده که در ماه‌های اخیر معضلات و مشکلات سرباز کرده است، ‌ موضوع پیوستن به FATF سال ۱۳۸۷ در دولت قبلی مطرح شد. وزیر دارایی وقت در سال ۱۳۹۰ به دبیر شورای عالی امنیت ملی نامه نوشت که پیوستن به لایحه FATF ضروری است ولی می بینیم از سال ۱۳۸۷ تا به امروز که ۱۰ سال می‌گذرد این موضوع هنوز در کشور لاینحل باقی مانده است. همان روز که برجام تصویب شد سیاستمداران ما می‌دانستند که گام بعدی باید پیوستن به FATF باشد تا بتوانیم به بانک‌های جهانی متصل شویم.

🔸 بعد از امضای برجام کسانی که با این معاهده مخالف بودند، ‌ این بحث را مطرح کردند که حالا چگونه می‌خواهیم به بانک‌های جهانی متصل شویم. آن تردیدها ناشی از این بود که آن‌ها می‌دانستند بحث FATF حل نشده است.

🔸آنچه در عمل اتفاق افتاد متاسفانه سنگ پشت سنگ بود. هنوز نمی‌توانم درک کنم، چرا برخی افراد با مجموعه مقرراتی که ۱۹۴ کشور به آن پیوسته‌اند و فقط ایران و کره شمالی آن را نپذیرفته‌اند، مخالفت می‌کنند.

🔹بازار مرتبا علائم منفی دریافت کرد تا اینکه در مجلس گفتند ما می‌خواهیم دو ماه موضوع FATF را عقب بیندازیم؛ بزرگ‌ترین پالس منفی که می‌شد به جامعه داد و اثر عمیقی در انتظارات منفی گذاشت. یک دفعه یک یادداشت ارائه شد که مغایرت FATF با مجموعه سیاست‌های ابلاغی مربوط می‌شد و به  مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت داده شد، ولی در واقع توسط مجمع ارائه نشده بود.

🔹اگر مسئله عدم قطعیت حل نشود ریختن در بازار و داغ و درفش هیچ مسئله‌ای را حل نمی‌کند.

🔹وقتی آمریکا اعلام خروج از برجام کرد، اولین موضع را اتحادیه اروپا گرفت و گفت، ما به دلایل امنیتی در برجام می‌مانیم. روسیه و چین هم گفتند ما می‌مانیم، اما اولین تردید از سوی ما آشکار شد که گفتیم بررسی و اعلام نظر می‌کنیم. مجددا بازار این سینگال را گرفت که ممکن است ما از برجام خارج شویم و به بند ۷ منشور سازمان ملل برگردیم. آن صحنه آتش زدن نمادین برجام هم به تردیدها دامن زد.

🔸 تغییر نرخ ارز در واقع از مرداد ۱۳۹۶ آغاز شد؛ اولین باری که آمریکا اعلام کرد من قصد خروج از برجام دارم. اردیبهشت سال ۱۳۹۷ نقطه اوج افزایش نرخ ارز بود. به دنبال آن مسئله قیمت گذاری و داغ و درفش آغاز شد. در تلویزیون هم با افتخار برخورد با گران فروشی را نشان می‌دادند غافل از اینکه برخوردها، عدم قطعیت را ۱۰ برابر می‌کند. حتی به ما در وزارت راه و شهرسازی فشار آوردند که قیمت‌گذاری در حوزه مسکن ایجاد کنیم و تعزیرات را به این حوزه هم بیاوریم. در چنین فضای اقتصاد کلان چگونه می‌توان برای مسکن که یک کالای بادوام است سیاست‌گذاری کرد.

🔸 دهه ۶۰ اعتبارات عمرانی ۳۰ درصد و هزینه‌های جاری و رفاهی ۷۰ درصد بودجه کشور را به خود اختصاص می‌داد. آن زمان همه می گفتند این رابطه باید بالعکس شود. این حرف به ظاهر گفته می‌شد، اما آنچه اتفاق می‌افتاد اینگونه نبود. هم اکنون در وضعیتی هستیم که درآمدهای دولت حتی امکان تامین بودجه رفاهی را ندارد، چه برسد به طرح‌های عمرانی. ما هم اکنون از طریق فروش آینده و در واقع اوراق خزانه طرح‌های عمرانی را جلو می‌بریم. دچار بحران رفاه شده‌ایم اما نمی‌خواهیم به روی مبارکمان بیاوریم. این مسائل هم باید با مجلس و هم با مردم در میان گذاشته شود. متاسفانه اولین راه حلی که ارائه می‌شود، توزیع پول است.

🔹 گام بعدی این است که درآمد خانوار را از طریق پس‌انداز، اهرم کنیم. اگر این را کنار بگذاریم بقیه حرف‌ها همه شعار است. رفتن به پیرامون و اینکه چه بسازیم همیشه نتیجه معکوس داده است.
💢به زودی منتشر خواهد شد:

♨️تحول فرهنگی: انگیزه‌های مردم دگرگون می‌شوند و جهان را دگرگون می‌کنند

تازه‌ترین کتاب پروفسور رانلد اینگلهارت، با ترجمه بهزاد عطارزاده، انتشارات علمی و فرهنگی
@cppstehran
مرکز مطالعات سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه تهران
💢به زودی منتشر خواهد شد: ♨️تحول فرهنگی: انگیزه‌های مردم دگرگون می‌شوند و جهان را دگرگون می‌کنند تازه‌ترین کتاب پروفسور رانلد اینگلهارت، با ترجمه بهزاد عطارزاده، انتشارات علمی و فرهنگی @cppstehran
♨️تحول فرهنگی؛ انگیزه‌های مردم دگرگون می‌شوند و جهان را دگرگون می‌کنند

آخرین کتاب پروفسور رانلد اف. اینگلهارت (2018، انتشارات دانشگاه کمبریج) با ترجمه بهزاد عطارزاده و مقدمه نویسنده بر ترجمه فارسی، به زودی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به بازار عرضه خواهد شد.
@cppstehran
💢متن اصلی کتاب در سال 2018 توسط انتشارات دانشگاه کمبریج روانه بازار شده است و همزمان، ترجمه‌هایی از آن به زبان‌های اسپانیایی، فرانسوی، روسی، ژاپنی و چینی نیز در دست چاپ است. به گفته اینگلهارت، این بهترین کتاب او تاکنون بوده است؛ کتابی که کوشیده است «مفاهیمی از اقتصاد، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، علم سیاست و انسان‌شناسی را در قالب نسخه جدیدی از نظریه نوسازی ترکیب کند و سپس، این نظریه را به محک داده‌های پیمایش‌های انجام‌شده میان سال‌های 1981 تا 2014 در بیش از 100 کشور بزند».

برابر با یافته‌های کتاب، همگام با نوسازی و پیشرفت جامعه، می‌توان نشانگان تحولات فرهنگی را نیز سراغ کرد. وقتی جامعه‌ای از مناسبات کشاورزی به سوی مناسبات و نهادهای صنعتی گذار می‌کند، جای باورهای دینی و فراطبیعی جامعه را جهان‌بینی عرفی-عقلایی می‌گیرد و دغدغه مادّیات نزد مردم اولویت می‌یابد. با رسیدن جامعه به سطح پیشرفته صنعتی و گذار به مرتبه‌ای که از آن به جامعه پساصنعتی یاد می‌شود، نظام ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی نیز دگرگون می‌شود. اگر پیش از آن، مردم جوامع صنعتی دغدغه مادّیات داشتند، در جامعه پساصنعتی روی به سوی گرایش‌های پسامادی و فرامادی می‌گردانند و کانون این گرایش‌ها نیز، امیال و احوالات نفسانی فردی است. وقتی نگرانی بقاء رفع می‌شود و تجربه وفور اقتصادی و تأمین اجتماعی در زندگی فرد و جامعه به تضمین «امنیت وجودی» می‌انجامد، ارزش‌های ناظر بر «ابراز خویشتن» جای ارزش‌ها و هنجارهای ناظر بر «بقاء» را می‌گیرد.

@cppstehran
مساله صنعت و مسائل ما

✒️دکتر مجید وحید
🔗ماهنامه کارخانه‌دار، شماره نخست، شهریور 1397

🔸صنعت از قرن نوزدهم تا کنون مبنای تولید و ارزش افزوده در جهان بوده است و کشورهای پیشروی صنعتی، کشورهای قدرتمند جهان هم بوده‌اند. شماری از کشورها، به دلایلی که از هر کشور به کشور دیگر متفاوت است، توانستند زود یا دیر به جمع کشورهای صنعتی جهان بپیوندند. در میان این کشورها می­توان نمونه­های انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و کره جنوبی را به خاطر آورد. شماری دیگر، همواره در میان راه بوده‌اند و بر بنیان صنایع کشورهای پیشروی صنعتی صاحب صنعت شده‌اند. در این میان، از ایران می‌توان نام آورد. البته بسیاری از کشورها هم نتوانسته‌اند صاحب صنعتی شوند و کاملاً مصرف‌کننده تولیدات صنعتی دیگر کشور­ها بوده‌اند. افغانستان را می­توان در میان این کشورها قرار داد.

🔸صنایع قدرتمند جهان در کشورهایی ظهور یافته­اند که نظام سیاسی دموکراتیک و نظام اقتصادی سرمایه­داری را برای خود بپذیرفته‌اند. دیگر کشورها، هر اندازه از این دو نظام دورتر بوده‌اند، صنعتی‌شدن کارآمد یا خلّاق را کمتر تجربه کرده‌اند. کشورهایی که در قرن بیستم توانستند در میان کشورهای صنعتی جهان قرار گیرند و جهان را مصرف‌کننده کالاهای خود سازند، هم از این طریق به ثروت‌های بسیار دست یافتند و هم اکنون برای گذار به دوران فراصنعتی که از آن به عنوان دوران دانش یاد می­شود، آمادگی بیشتری کسب کرده‌اند.

🔸صنعت در آینده نیز مبنایی جدی برای تولید خواهد بود. اما، کشورهای پیشروی صنعتی اکنون در اندیشه تولید دانش صنعتی هستند و ساخت بسیاری کالاهای صنعتی را به دیگر کشورها سپرده­اند. این چنین است که بر خلاف گذشته، مصرف‌کنندگان نام کشورهایی نظیر آمریکا، آلمان، انگلستان، فرانسه یا ژاپن را بر بسیاری از تولیدات صنعتی نمی‌یابند و به جای آن با نام­هایی نظیر چین، هند، اندونزی و ترکیه مواجه می‌شوند. کشورهای دسته اول، صاحب نام کالا هستند و طراحی و تحول آن را در دست دارند و کشورهای دسته دوم کالا را پدید می‌آورند.

🔸ایران حداقل با بیش از یک قرن تاخیر به اهمیت صنعت پی برد و به نوعی به صنعتی­شدن روی آورد که مختصاتی ایرانی دارد. صنایع ایرانی، در اساس تابع صنایع کشورهای پیشرو هستند و ایران در قرن بیستم موجد پیشرفتی در صنعت نبوده است که دیگر کشورها از آن بهره برند. در میان صنایع ایران، صنایع پایه نظیر صنعت نفت، برق، مخابرات و فولاد به کمک دیگر کشورها وارد ایران شدند و بر همان بنیاد هم­چنان در ایران به زندگی خود ادامه می­دهند. در میان صنایع ملموس‌تر برای مصرف‌کنندگان ایرانی، هیچ کالای صنعتی در ایران اکنون تولید نمی­شود که مصرف‌کننده ایرانی در صورت اختیار و نبود حمایت­های دولتی، آن را بر نمونه خارجی ترجیح دهد. خانوارهای ایرانی در زمینه صنعت پوشاک، صنایع غذایی، خودرو و لوازم خانگی تنها در صورت وجود انحصار برای کالاهای داخلی یا نداشتن قدرت خرید به کالاهای ایرانی اقبال نشان می‌دهند. صنعت در ایران نتوانست رقیبی برای کشورهای صنعتی ایجاد کند و از سوی دیگر کیفیت نامناسب کالاهای صنعتی ایران که نمونه برجسته آن را در صنعت خودرو می‌توان مشاهده کرد، این بیم را به وجود می‌آورد که هرگاه درهای کشور به روی کالاهای دیگر کشورها باز شود، بسیاری از صنایع ایران با مشکلات بزرگی مواجه خواهند گشت. نام هیچ بنگاه صنعتی ایرانی، هیچ زمانی در دنیا ندرخشیده است و شماری نام­ها هم که نزد ایرانیان از ارجی برخوردار بودند، همانند «صنایع ارج»، اکنون دیگر وجود خارجی ندارند.

🔸کارنامه ایران در زمینه سیاست‌ها و سیاست‌گذاری­های صنعتی هنوز مورد مطالعات جدی و پیوسته قرار نگرفته است. ایران سال­هاست که در پی ورود به سازمان تجارت جهانی است و از معدود کشورهای جهان است که در این سازمان از عضویت کامل برخوردار نیست. ورود ایران به این سازمان، صنایع ایران را در معرض رقابت‌های بسیار سختی قرار می‌دهد که بدان تا کنون باید بسیار اندیشیده باشیم و هم­چنان بیاندیشیم. هر اندازه ورود ایران به اقتصاد جهانی که از آن گریزی نیست، پرشتاب­تر شود به همان اندازه صنایع ایران در معرض خطرات جدی‌تری قرار می‌گیرند که خواب انحصار برای آن پدید آورده است.
@karkhanedar_mag
@cppstehran
https://bit.ly/2Oqp7gL
♨️جدال با دلاوران میدان وهم (بخش نخست)

🖋بهزاد عطارزاده (🔗پایگاه اینترنتی فرهنگ امروز، 11/ 9/ 1397)

🔸اخیراً آقای محسن رنانی اتهاماتی موهوم مبنی بر «نژادپرستی ایرانیان» مطرح کرده‌اند. برخی صاحب‌نظران سال‌ها می‌گفتند که فلانی را نباید جدی گرفت، ما به ژرفای این سخن چندان آگاه نبودیم؛ اما گفته‌های موهنی که چندی است ایشان دربارۀ آموزش و فرهنگ مطرح کرده‌اند، می‌تواند قرینه‌ای بر صحت ادعای منتقدان باشد. فردی که چنین بی‌پروا دربارۀ اموری که آشکارا بدان‌ها جاهل است اظهارنظر می‌کند و دعوی اصلی او تحقیر ملت و فرهنگ ایرانیان با انگ «نژادپرستی» و مانند آن است، چندان قابل اعتماد نیست، اگر نگوییم مشکوک به غرض‌ورزی است. شگفت نیست که اظهارات اخیر ایشان، اگرچه میان اهل‌نظر به هیچ گرفته می‌شود، میان رجالۀ قوم‌گرا و ایران‌ستیز مجازستان سخت مورد استقبال است.

🔸در جای دیگری گفتیم که بلوائیان حرفه‌ای -بعضاً مقرری‌بگیران مؤسسات خارجی- آگاهانه و از سر خصم با موجودیت ایران، اختلافات و عداوت‌هایی جعلی به ایرانیان و رابطه اقوام ایرانی نسبت می‌دهند که البته جای چندان شگفتی نیست، آنچه اسباب حیرت است تکرار چنین موهوماتی از طرف بعضی تحصیل‌کردگان ایرانی است؛ برای مثال، اقتصادخوانده همه‌چیزدانی که در پیامی به «همایش توسعۀ عدالت آموزشی» از «تخریب توسعه» در ایران به‌واسطۀ «قتل زبان مادری» سخن می‌گوید. اینکه کی و کجا و به دست چه کسی یک‌چنین قتلی اتفاق افتاده موضوع بحث مدعی نیست، چراکه مهمل‌بافی و داعیه‌های ایدئولوژیک نیازی به استناد به واقعیت ندارد، مهم نتیجه‌گیری‌ای است که قرار است بر پایه مقدمات موهوم صادر شود. اقتصادخوانده مذکور پس از طرح آن اتهام کذب که هیچ پایه تاریخی ندارد، برای نتیجه‌گیری می‌گوید: «... چرا بر سر زبان مادری اقوام که میراث تمدنی و جزئی از ثروت هر جامعه است چنین می‌آوریم؟ قتل زبان مادری با نسل‌کشی و نژادپرستی تفاوتی ندارد. جامعه‌ای که یک زبان را بر همۀ زبان‌های مادری تحمیل می‌کند یک جامعۀ نژادپرست است که می‌خواهد یک زبان را که آن را زبان برتر می‌داند بر بقیه حاکم کند. فرقی نمی‌کند، شما چه بخواهید یک نژاد را نسبت به سایر نژادها برتری بدهید، چه یک زبان را چه یک مذهب را و چه یک ایدئولوژی را؛ همه به معنی نوعی نژادپرستی است» (ن‌ک: رنانی، محسن. «قتل زبان مادری و تخریب توسعه در ایران»، خبرگزاری عصر ایران. ۳۰/ ۹/ ۱۳۹۵).

🔸 فقره بالا احتمالاً از بی‌معناترین سخنانی است که از جانب فردی تحصیل‌کرده یا حتی عوام صادر شده است. در کذب کل دعوی فوق درباره ایران تردیدی نیست، سخن آن‌چنان دروغین است که عامی‌ترین ایرانیان نیز که پدیده‌های اجتماع را مستقیم و بدون عینک ظاهراً علمی «استاد دانشگاه» تجربه کرده‌اند، چیزی شبیه به آن ادعای آقای رنانی را هم ندیده‌اند. اگر این اقتصادخوانده اصفهانی آن‌قدر از مراودات روزمره در ایران دور است که واقعیت زندگی ایرانیان را ندیده و به مشتی یاوه -لابد در فضای مجازی- اکتفا کرده است، کافی بود به مراد سیاسی‌اش و بسیاری از همکاران هم‌تبار او نظر می‌انداخت و می‌دید چه بسیار سیاستمداران و صاحب‌منصبان ایرانی هستند که «زبان مادری‌شان» غیر از زبان فارسی است و تحصیل به زبان ملی -که امری اصولی و معمول در هر کشوری است- خللی بر زندگی حرفه‌ای آنان وارد نکرده است. ایرانیان ساکن در مناطقی که در آنجا به زبان‌هایی غیر از فارسی هم تکلم می‌شود، در خانه و محله و محیط کسب‌وکار و غیره، نزد پدر و مادر و دوستان و همکاران، زبان محلی و مادری خود را به‌خوبی و قوت می‌آموزند و خرده‌فرهنگ‌های محلی را سینه‌به‌سینه انتقال می‌دهند و هم‌زمان در ساعات مدرسه، زبان مشترک و ملی تمام ایرانیان را که مهم‌ترین ابزار آگاهی ملی این ملت کهن‌سال و ابزار ارتباطی مردم ایران است، می‌آموزند تا بتوانند در مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور خود مشارکت کنند. ایران معاصر نه مانند برخی کشورهای اروپایی یا همسایه شمال‌غربی خود دست به یکسان‌سازی زبانی و فرهنگی زده است، نه گروهی را به بهانه «زبان» از گردونه جامعه و سیاست کنار گذاشته ‌است. البته تمایز عقیدتی و ایدئولوژیکی و نزدیکی به منابع قدرت عوامل مهمی در سیاست کشور بوده‌اند که اگر نبودند، ناشایستگان به کسوت استادی دانشگاه دولتی و سیاستمداری و مدیری کشور نمی‌نشستند. جماعتی به لباس شیر رفته‌اند و دعوی سروری می‌کنند، چون زبان به سخن می‌گشایند، سِرّ باطنشان هویدا می‌شود. حکایت بیشه تهی از نره‌شیر است این روزگار ماست.
@cppstehran
ادامه ...👇
♨️جدال با دلاوران میدان وهم (بخش دوم)
🖋بهزاد عطارزاده

...آقای محسن رنانی این بار در مطلبی تازه، یاوه‌گویی را یک پرده بالاتر برده، می‌گویند «ما [ایرانیان] گمان می‌کنیم نژاد برتریم و نژادهای دیگر از کشورهای دیگر حق اینکه شهروندی ما را بگیرند، ندارند. چون ما ملت برتریم و ملت‌های دیگر را نسزد که عضو ما شوند!» استاد نگفته‌اند کِی و کجا فکر نژادی در ایران وجود داشته که بعد بر پایه آن، ایرانیان گمان کنند که نژاد برترند. گویا ایشان استاد دانشگاه‌اند و اگر نیاموخته‌اند که کلی‌گویی و تعمیم توهمات ذهنی یک فرد به یک جمع کثیر بی‌هیچ پشتوانۀ تجربی، جز «باد هوا» نمی‌تواند باشد، شاید چیزی دربارۀ ضرورت ارائه سند و مدرک و فاکت برای طرح ادعا شنیده‌اند. آقای رنانی چهار متن یا سند سیاسی قابل قبول ایرانی (نه دعاوی افراد و محافل بی‌اهمیت، خاصه در فضای مجازی) نشان دهد که بشر را به طبقات نژادی تقسیم کرده و ایرانیان را در بالاترین طبقه قرار داده است، آن‌گاه می‌توان ادعای (اتهام) ایشان را مورد بررسی قرار داد (کمتر از چهارتا هم پذیرفتنی است!).

🔸باری، چون ایشان حرف بی‌پایه می‌زنند، ناگزیر موهوماتی برای ادعای خود می‌جویند و در ادامه سخنان موهن خود، در ادعایی به‌غایت مضحک می‌گویند: «هیتلر درست می‌گفت که ایرانی‌ها و نازی‌ها [کذا] هم‌خون هستند. نازی‌ها نژادپرستی‌شان در اوایل قرن بیستم گل کرد و هزینه‌اش را یک بار تمام ملت آلمان داد و از پسِ آن تجربه، بالغ شدند و نژادپرستی‌شان تمام شد؛ ولی نژادپرستی ما هنوز تمام نشده است؛ آه که خدا می‌داند ما کی بالغ خواهیم شد» (پایان نقل‌قول). درست‌تر آن بود که آقای رنانی می‌گفتند: «آه که خدا می‌داند یاوه‌بافی چه کار ساده‌ای است.»

🔸 اگر روش دانشمند همه‌چیزدان مبتنی بر اصلِ «کی به کیه (؟) حرف که باد هواست»، نبود، جست‌وجو می‌کرد و با نظری به طبقه‌بندی‌ها و رده‌بندی‌های نژادی نزد نازی‌ها یا مروری بر فصل یازدهم کتاب منحوس نبرد من، درمی‌یافت که در طبقه‌بندی نژادی نازی‌ها، مردم ژرمن و اروپای شمالی نژاد برتر هستند و حتی مردمان اروپای غربی را نمی‌رسد که دعوی برابری با آن‌ها کنند، چه رسد که ایرانیان هم‌طراز آلمانی‌ها باشند. وانگهی، اگر برخی مقامات آلمان نازی -آن‌گاه که این کشور در دیپلماسی خود سیاست نزدیکی به ایران را پیش گرفته بود- برای مقاصد سیاسی، سخن از نزدیکی ایرانیان به نژاد برتر ژرمنی گفته باشند (در مورد آلفرد رُزنبرگ، ایدئولوگ متنفذ حزب نازی که منادی نزدیکی به ایران بود، آورده‌اند که وی باور داشته ایرانیان کنونی هیچ ارتباطی به نژاد آریایی مورد نظر نازی‌ها ندارند)، یا رادیو برلین برای برانگیختن احساسات ضداستعماری ایرانیان از «جبهه متحد» سخن به میان آورده باشد، چگونه ایران را که مخالف قوانین نژادپرستانه و سامی‌ستیزانۀ آلمان بود (گفته‌اند با این توجیه که جمعیت یهودیان ایران، ایرانی هستند و در شمول طبقه‌بندی‌های نژادی نازی‌ها قرار نمی‌گیرند)، سفارتخانه‌اش در فرانسه تحت اشغال آلمان نازی، شمار چشمگیری از یهودیان را با گذرنامۀ ایرانی از مهلکه نازی‌ها نجات داد و چندهزار کودک یتیم لهستانی یهودی و غیریهودی آواره در جنگ جهانی دوم را در تهران و اصفهان مسکن داد، می‌توان با آلمان نازی همسان گرفت؟

🔸 ایرانی که در روزگار کوروش بزرگ که کشور در اوج قدرت بود، جماعات در بند اسارت را رهاند و به باورهای اجتماعی و مذهبی حرمت گذاشت و 25 سده بعد، در روزگار ضعف خود و در میانه جنگ ابرقدرت‌ها تا جایی که دستش رسید به انسان‌های آواره و مغضوب در جنگ اروپاییان یاری رساند و در زمانی که مشغول دفع تهاجم نظامی همسایه واقعاً نژادپرستش بود، چندمیلیون آواره عراقی و افغانستانی را در خاک خود پناه داد، از نظر آقای رنانی مانند آلمان نازی است (جالب اینجاست که حتی وزیر خارجه دولت جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به دعاوی پوچ نتانیاهو علیه ایران به همین واقعیت تاریخی نجات چندبارۀ یهودیان به دست ایرانیان استناد می‌کند، اما چشم آقای رنانی به روی واقعیات تاریخی بسته است)!
@cppstehran
ادامه ...👇
♨️جدال با دلاوران میدان وهم (بخش سوم)
🖋بهزاد عطارزاده

🔸آقای رنانی می‌گویند «هیتلر درست می‌گفت که ایرانی‌ها و نازی‌ها [کذا] هم‌خون هستند»؛ اولاً، کجا هیتلر چنین حرفی گفته است (در نبرد من اسمی از ایران نیامده است)؟ دوماً، اگر هم گفته، بر چه مبنایی آقای رنانی ادعای منتسب به هیتلر را درست می‌دانند؟ استاد در اتهاماتی که به ایرانیان می‌زنند خود را از استناد و ارائۀ شواهد بی‌نیاز می‌بینند، اما شگفتا که به سخن هیتلر استناد می‌کنند! همان‌طور که گفتیم، آقای رنانی برای تحقیر ایرانیان با صفت نژادپرستی و تأیید اتهام موهوم مجبور است به موهومات پناه ببرند! به همین دلیل ادعایی سست را به هیتلر نسبت می‌دهند و در مغلطه‌ای آشکار نتیجه می‌گیرند که ایرانیان هم مثل آلمان نازی نژادپرستند، بعد هم در یک قرینه‌سازی واهی می‌گویند آلمانی‌ها نژادپرست بودند و «یک بار تمام ملت آلمان» هزینه داد و به‌واسطۀ آن هزینه، «بالغ» شد. ما ایرانیان هم گویا بنا به اتهام آقای رنانی «نژادپرستیم» اما «بالغ» نشده‌ایم؛ لابد شق مغفول قرینه‌سازی آقای رنانی که همان «هزینه دادن» است باید محقق شود و «آهِ» رسولانه حضرت اُلمپ‌مکان، خلدآشیان، محسن رنانی، دامن ما ایرانیان را بگیرد، بلکه «بالغ» شویم!

🔸در سال‌های اخیر، «اظهار فضل‌»های توخالی مشابه و حتی تندتر از مورد اخیر نیز صادر شده است؛ خاصه در فضای نوظهور مجازی که می‌توان به لطف جعل و «فتوشاپ» و انتشار انبوه حرف مفت، جعلیاتی را به زور تکرار فراوان جای حقیقت جا زد: از فلان مدرس دانشگاه که این روزها دغدغه‌ای جز «مدیریت زبانی» کشور بر اساس ایدئولوژی قوم‌گرایی و ستیز با هویت و وحدت ملی در پوشش «تکثر فرهنگی» ندارد تا پایگاه‌های اینترنتی رسانه‌های رسمی وابسته به دولت‌های بریتانیا، ایالات متحده و جمهوری باکو و ... که چند سالی است داروی «حقوق بشر» در ایران را کثرت فرهنگی-قومی از راه تفکیک ملت ایران به گروه‌های زبانی و قومی مستقل تشخیص داده‌اند؛ دارویی تقلبی که از بازار سیاه سیاست خریداری می‌شود (درباره تحلیل مستند و انتقادی برخی از این موهومات ایدئولوژیک می‌توانید به تارنمای آذری‌ها سری بزنید).

🔸باری، ملالت‌های این روزگار ملت ایران کم نیست که مُد شده است هرکه هرچه فریاد دارد سر ایران می‌کشد. نسل‌هایی که مسئول نابسامانی و تباهی‌های این روزگار کشور هستند، به ‌جای پذیرش مسئولیت نابودی روزافزون محیط زیست و منابع آب کشور، کشاندن اقتصاد ایران به مرز فروپاشی و فرهنگ و اخلاقیات سیاسی به هاویۀ ابتذال، بیداد در حق ملت و ویرانی سرمایه‌های ملی ایران و ... تیشه به ریشه این کشور می‌کوبند.

(پایان)
@cppstehran

http://farhangemrooz.com/news/56529/جدال-با-دلاوران-میدان-وهم
💢تقی توکلی:
🔴من مأمور اجرای 3 طرح بزرگ بودم. یک: صنعتی‌کردن تبریز-آذربایجان از جمله تاسیس ماشین‌سازی و ...(از 43 تا 53)؛ دومی: مس سرچشمه(53تا56)؛ و سومی: یکسال وزارت نیرو(سال1356).
@karkhanedar_mag
💢 بخش‌هایی از مقدمه کتاب دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران، اثر دکتر جواد طباطبایی (انتشارات مینوی خرد، 1395):

🔶 ایران، سرزمین همه ما ایرانیان است. ایرانیان ”نام‌عامِ” همه ”ما” یعنی مردمانی است که به طور تاریخی از کهن‌ترین روزگاران، در آن سکونت گزیده‌ و تقدیر تاریخی آن سرزمین و تقدیر تاریخی خود را رقم زده‌اند.

💠 این “ما” هیچ قید و تخصیصی ندارد و هیچ قید و تخصیصی نباید به هیچ نامی و به هیچ بهانه‌ای بر آن وارد شود.

🔶 این “ما” بر همه مردم ایران شمول عام دارد و هیچ ایرانی‌ای را نمی‌توان به هیچ نامی و به هیچ بهانه‌ای از شمول عام آن خارج کرد.

🔶 این “ما” فرآورده وحدت کلمه‌سیاسی نیست و به طور تاریخی نیز چنین نبوده است، بلکه، مانند خود ایران‌زمین به طور خود‌جوش وحدتی در کثرت است.

🔶 این “ما” کثرت همه ایرانیانی است که از هزاره‌های پیشین در زمان‌هایی و از مکان‌های گوناگون مهاجرت کرده و این سرزمین را برای سکونت خود برگزیده‌اند، سهمی در نیک و بد آن دارند و تاریخ، تمدن و فرهنگ آن را آفریده‌اند. همه ایرانیانی که از کهن‌ترین روزگاران تاکنون در بخش‌هایی از ایران‌زمین ساکن شده‌اند، در گذر تاریخ، به 《ملت》در معنای دقیق و جدید آن تبدیل شده‌اند.

🔶 تبدیل ایرانیان به یک 《ملت》به لحاظ تاریخی بسیار زود ممکن شده است. اگرچه واژه ملت در تداول جدید آن در آغاز دوران جدید تکوین پیدا کرده و مضمونِ مفهومِ آن نیز در دوران جدید تعین پیدا کرده است، اما واقعیت آن در ایران، به سده‌هایی پیش از دوران جدید تعلق دارد و در شرایط متفاوتی نیز پدیدارشدن واژه و تعین مضمون آن ممکن شده است.

🔶 در ایران، که 《هرگز بخشی از دستگاه خلافت و نظام امت آن نبود》،فروپاشی امت شرط تکوین ملت نبود، بلکه مخالفت ایرانیان با چیرگی دستگاه خلافت و رویارویی آن با منطق سیاسی خلافت موجب شد که واقعیت 《ملّت》پیش از جعل واژه آن تکوین پیدا کند. این امر مُسلّمِ تاریخی، از شدت بداهت برای وجدان ایرانیان مورد توجه قرار نگرفته است، اما باتوجه به بحران کنونی و دگرگونی در رابطه نیروها، و این‌که ایران‌زمین دوره پرمخاطره‌ای را سپری می‌کند، باید با توضیح تاریخی و فلسفی، معنای آن را روشن کرد تا به 《شالوده‌ای برای تکوین هویت جدید در حال تکوین تبدیل شود》.

🔶 تصریح محمد‌بن جریر طبری، مبنی بر این‌که تاریخ ایران، تداومی خلاف آمد عادت داشته به معنای آن است که تاریخ ایران پیوسته 《تاریخ ملّی》 بوده است.

🔶 خاستگاه 《وحدت در کثرت》اقوام ساکن ایران، فرهنگ ایرانی است و فرهنگ ایرانیْ آن وحدت را به دولت، که از سده‌ای پیش، یعنی با تاخیر بسیار نسبت به تکوین ملّت که با دشواری‌هایی به دولت ملی تبدیل شده است، تحمیل کرد.

💠 در سده‌های گذشته، ایران موضوع تاملی در ادب فارسی و در دهه‌های گذشته ایران 《مسئله‌ای》در علوم اجتماعی بود. زمان آن فرا رسیده است که بتوانیم ایران ‌را به عنوان 《مشکلی》 در اندیشیدن جدید مطرح کنیم. ایران به عنوان مسئله، موضوع شاخه‌هایی از علوم اجتماعی است و اهل این علوم وضع توسعه ایران، نظام طبقاتی و آرایش طبقات، بیکاری، آسیب‌های اجتماعی، نیروی انسانی، سطح دانش عمومی و… آن را در دانشی با عنوان مسائل ایران بحث می‌کنند.

💠 ایران به عنوان «مشکل» ناظر بر فهم وضع پیچیده ایران و بازسازی آن به عنوان 《موضوع تامل نظری》در ظرف ذهن است.

🔶 قرون وسطای ایران به دنبال نوزایش آن آمده است نه برعکس؛ تشکیل دولت《ملّیِ》آن، هم‌زمان با تکوین ملّت ممکن نشده است؛ تداوم تاریخی این کشور و ملّت آن از پی‌آمدهای تکوین دولت ملّی آن نیست، بلکه ملّت ایران دولت‌های 《خود》را تا زمانی نگاه داشته است که در خدمت حفظ وحدت‌سرزمینی و هویّت ایرانی بوده‌اند، اهداف 《ملّی》هویت ایرانی را پیش برده و تمدّن و فرهنگ مردمان آن را به سرزمین‌های دوردست برده و آنها را پراکنده‌اند؛

🔶 این مقولات تاریخی، برخی از خلاف آمد عادت‌های تاریخ ایران است، اگرچه هنوز توان تبیین آن‌ها را نداریم. تاریخ‌نویسی ناسیونالیستی، که جز تجلیل ایران خیالی، به عنوان قرینه 《شرق‌آرمانیِ》 ادوارد سعید، هدفی را دنبال نمی‌کند، و تاریخ‌نویسی 《کلنگستانی》 و نیز وجوه گوناگون تاریخ‌نویسی‌های ضد ناسیونالیستی، دو روی سکه بی‌وطنی هستند.

🔷 ایران، موضوع ایران به عنوان 《مشکل》، نه ایران ناسیونالیستی است نه ایران 《کلنگستان》. موضوع تاریخ ایران واقعی، تبیین حقیقت بغرنج ایران و مفهوم آبستن آن است.

🔶 تاریخ‌نویسی جدید ایران باید این حقیقت بغرنج و این مفهوم آبستن را موضوع خود قرار دهد. از این دیدگاه، به رغم این‌که تاریخ‌های بسیاری برای ایران و فرهنگ آن نوشته‌اند، اما هنوز 《تاریخ و تاریخ‌نویسی ایرانی》امری عدمی است.

@cppstehran