🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
56.7K subscribers
5.3K photos
2.85K videos
367 files
5.48K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
169. Expand ɪkˈspænd
Increase in size; enlarge; swell
از نظر اندازه افزایش یافتن، بزرگ شدن، متورم شدن

a. We will expand our business as soon as we locate a new building.
به محض اینکه ساختمان جدیدی را پیدا کنیم تجارتمان را توسعه خواهیم داد.
b. Present laws against people who pollute the air must be expanded.
باید قوانین مربوط به کسانی که هوا را آلوده می کنند گسترش داده شود.
c. Expanding the comic strips, the editor hoped that more people would buy his paper.
ویراستار با افزایش ستون فکاهی امید داشت که افراد بیشتری روزنامه اش را بخرند.
❄️ @coding_504 ❄️
Forwarded from Lesson 15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منبع: @ChayeZaban
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌍🌍🌺🌺🌺🌺🌍🌍

💐 Alter
دگرگون کردن، تغییر دادن، تغییر کردن💐

🌹رمز جادویی به یادسپاری:🌹

در ذهن خود تصویری بسازید از فردی که موسیقی میزنه.گیتار و ساز و ارگ و غیره. و با تمام این دستگاه ها و آلت های موسیقی کار میکنه.
خب توی یه کنسرتی الان اون داره با آلت های موسیقی کار مکینه.این قدر حرفه ای هستش که سریع "آلت های(موسیقی) رو تغییر میده یعنی از گیتار به ارگ از ارگ به ساز از ساز به نی و از نی دوباره به گیتار وهمین جور الی آخر😂😂

اولبهت بگم با اجازه چه کسی کنسرت رفتی😕😒
خب منم میبردی😕😂😂

👈چی شد: 🌺 اینقدر حرفه ایه که آلت های موسیقی رو سریع تغییر میده و باهمه کار میکنه🌺

ببین دوست گلم شرط به یادسپاری این لغت اینه که در ذهنت مجسم کنی.😊

د مجسم کن میگم😐😂😂😂

Alter : دگرگون کردن، تغییر دادن، تغییر کردن
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

Example: I ltered my typical lunch and had a steak instead
🌸 ترجمه: من ناهار معمول خود را تغییر دادم و در عوض یک استیک خوردم
❄️ @coding_504 ❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
170. Alter ˈɒltər
Make different; change; vary
دگرگون کردن، تغییر دادن، تغییر کردن

a. I altered my typical launch and had a steak insted.
من نهار معمول خود را تغییر دادم و در عوض یک استیک خوردم.
b. Dorothy agreed to alter my dress if I would reveal its cost to her.
«دوروتی» قبول کرد لباسم را عوض کند، به شرط این که هزینه ی آن را به او نشان دهم.
c. It's absurd to spend money to alter that old candy store.
مصرف پول برای تغییر آن قنادی قدیمی مسخره است.
❄️ @coding_504 ❄️
Forwarded from Lesson 15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Deleted Account
mature
پخته" بالغ"،با تجربه
کدینگ: من دیگه بالغ شدم می جور کن بخوریم
❄️ @coding_504 ❄️
171. Mature məˈt͡ʃʊr
Ripe; fully grown or developed
شخص بالغ ، جا افتاده ، پخته ، با تجربه ، سنجیده

a. I could tell that Mitch was m.ature from the way he persisted in his work.
من میتوانستم بگویم که «میچ» به خاطر استقامتی که در کارش نشان میداد آدم با تجربه ای بود.
b. Only through m.ature study habits can a person hope to gain knowledge
تنها از طریق روش های سنجیده مطالعه ، یک فرد میتواند امیدوار به کسب علم باشد.
c. It is essential that you behave in a m.ature way in the business world.
لازم است که شما در دنیای تجارت مانند یک فرد بالغ و با تجربه عمل (رفتار) کنید.
❄️ @coding_504 ❄️
Forwarded from Lesson 15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Deleted Account
sacred
مقدس،ارزش، احترام
کدینگ: سک رد شد و به مکان مقدس رسید وبر اساس ارزشها ازدواج کرد.
❄️ @coding_504 ❄️
172. Sacred ˈseɪkrəd
Worthy of respect; holy
شایسته احترام، مقدس

a. Her sacred medal had to be sold because the family was in urgent need of money.
مدال مقدسش باید فروخته می شد چون خانواده اش نیاز فوری به پول داشت.
b. It was revealed by the journalist that the sacred temple had been torn down.
روزنامه نگار فاش کرد که معبد مقدس کاملاً خراب شده است.
c. Kate made a sacred promise to her parents never to miss a Sunday church service.
«کیت» به والدینش قول مردانه داد که هرگز از مراسم روز یکشنبه کلیسا جا نماند.
❄️ @coding_504 ❄️
🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺

💐 Sacred
شایسته احترام، مقدس 💐
🌹رمز جادویی به یادسپاری:🌹

تاحالا رود مقدس دیدی جایی؟😒😁 خب فرض کن یه رود مقدس یه جایی وجود داره و همه میرن اونو تماشا میکنن./
تو یه ساک دستته تا میری دولا بشی و رود مقدس و خروشان رو ببینی.متاسفانه باید بگم ساک از دستت میافته توی رود.😆

خب چی شد:🌺" ساک رو رود مقدس با خودش برد🌺 چه بی مزه😂😂

ولی تصویرشو تو ذهنت بساز تا دیگه یادت نره خیالپرداز😐😭


🤓🤓😎

🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

Sacred : شایسته احترام، مقدس

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
Example: Her sacred medal had to be sold because the family was in urgent need of money
🌸 ترجمه: مدال مقدسش باید فروخته می شد، چون خانواده اش نیاز فوری به پول داشت
❄️ @coding_504 ❄️
Forwarded from Lesson 15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Deleted Account
revise:
بازبینی کردن،تجدید نظر کردن
کدینگ:من از وقتی که این ریواس رو دیدم در مورد قدم و قد ریواس تجدید نظر کردم
❄️ @coding_504 ❄️
Forwarded from Lesson 15
173. Revise rɪˈvaɪz
Change; alter; bring up to date
تغییر دادن، دگرگون کردن، به روز کردن

a. My family revised its weekend plans when the weather turned hazy.
هنگامی که هوا مه آلود شد، خانواده ام در برنامه ی تعطیلات آخر هفته اش تجدید نظر کرد.
b. The dictionary was revised and then published in a more expensive edition.
فرهنگ لغت تجدید نظر شد و سپس در ویرایش گران تری به چاپ رسید.
c. Under the revised rules, Shane was eliminated from competing.
«شانی» بر طبق قوانین اصلاحی از رقابت حذف شد.
❄️ @coding_504 ❄️