#qualify
شایسته بودن، واجد شرایط بودن
کدینگ: کوه عالی فازش اینه که واجد شرایط برای کوهنوردها باشه
🍂 @coding_504 🍂
شایسته بودن، واجد شرایط بودن
کدینگ: کوه عالی فازش اینه که واجد شرایط برای کوهنوردها باشه
🍂 @coding_504 🍂
متن درس اول رو هم میتونید بخونید همراه با ترجمه
در این متن از کلمات همین درس استفاده شده
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در این متن از کلمات همین درس استفاده شده
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🍂My brother, the gentleman 🍂
The story of sir Walter Raleigh who spread his cloak on the ground to keep Queen Elizabeth from the *hardship of crossing a muddy puddle can *qualify that problem for an award as a man of *tact and good breeding. My brother Kenny, a *bachelor with a *keen interest in history, was impressed by that anecdote and thought he might demonstrate his excellent upbringing in a parallel situation. Accordingly he decided to *abandon his subway seat in favor of a woman standing nearby.
Although *unaccustomed to such generous treatment, the young woman was pleased to accept Kenny's kind offer. However, her *jealous boyfriend swore an *oath under his breath because he thought my brother was flirting with his girlfriend. I don't have any *data on the number of young men who get into similar trouble as a result of a *gallant gesture, but it's probably one in a thousand. Poor Kenny, he pointed to the now *vacant seat.
🍂برادرم,این مرد محترم🍂
داستان "سر والتر رالی" که شنل خود را روی زمین پهن کرد تا ملکه را از دشواری عبور از گودالی گل آلود دور نگه دارد میتواند این مرد شریف را بعنوان مردی با درایت و با تربیت, شایسته ی پاداش کند. برادر مجردم "کنی" که علاقه شدیدی به تاریخ دارد, تحت تاثیر این داستان قرار گرفت و فکر کرد که او هم میتواند در شرایط مشابهی تربیت عالی اش را نشان دهد.در نتیجه در مترو, تصمیم گرفت صندلی اش را به نفع خانمی که در کنار ایستاده بود ترک کند.
خانم جوان گرچه به چنین رفتار سخاوتمندانه ای عادت نداشت, با خوشحالی پیشنهاد مهربانانه ی "کنی" رو پذیرفت اما دوست پسر حسود و غیرتی آن خانم زیر لب ناسزایی گفت زیرا فکر میکرد که برادرم دارد با دوست دخترش لاس میزند در مورد چنین افراد جوانی که در نتیجه چنین برخوردهای جوانمردانه ای دچار مشکلات مشابهی میشوند اطلاعی نداریم اما احتمال آن یک در هزار است.بیچاره "کنی" او حالا به صندلی اشاره کرد که خالی بود.
🍂 @coding_504 🍂
ویس مربوط به متن بالا را گوش دهید👇
The story of sir Walter Raleigh who spread his cloak on the ground to keep Queen Elizabeth from the *hardship of crossing a muddy puddle can *qualify that problem for an award as a man of *tact and good breeding. My brother Kenny, a *bachelor with a *keen interest in history, was impressed by that anecdote and thought he might demonstrate his excellent upbringing in a parallel situation. Accordingly he decided to *abandon his subway seat in favor of a woman standing nearby.
Although *unaccustomed to such generous treatment, the young woman was pleased to accept Kenny's kind offer. However, her *jealous boyfriend swore an *oath under his breath because he thought my brother was flirting with his girlfriend. I don't have any *data on the number of young men who get into similar trouble as a result of a *gallant gesture, but it's probably one in a thousand. Poor Kenny, he pointed to the now *vacant seat.
🍂برادرم,این مرد محترم🍂
داستان "سر والتر رالی" که شنل خود را روی زمین پهن کرد تا ملکه را از دشواری عبور از گودالی گل آلود دور نگه دارد میتواند این مرد شریف را بعنوان مردی با درایت و با تربیت, شایسته ی پاداش کند. برادر مجردم "کنی" که علاقه شدیدی به تاریخ دارد, تحت تاثیر این داستان قرار گرفت و فکر کرد که او هم میتواند در شرایط مشابهی تربیت عالی اش را نشان دهد.در نتیجه در مترو, تصمیم گرفت صندلی اش را به نفع خانمی که در کنار ایستاده بود ترک کند.
خانم جوان گرچه به چنین رفتار سخاوتمندانه ای عادت نداشت, با خوشحالی پیشنهاد مهربانانه ی "کنی" رو پذیرفت اما دوست پسر حسود و غیرتی آن خانم زیر لب ناسزایی گفت زیرا فکر میکرد که برادرم دارد با دوست دخترش لاس میزند در مورد چنین افراد جوانی که در نتیجه چنین برخوردهای جوانمردانه ای دچار مشکلات مشابهی میشوند اطلاعی نداریم اما احتمال آن یک در هزار است.بیچاره "کنی" او حالا به صندلی اشاره کرد که خالی بود.
🍂 @coding_504 🍂
ویس مربوط به متن بالا را گوش دهید👇
🌺دانلود آهنگ زیبای Fairytales🌺
همراه با متن انگلیسی و ترجمه فارسی امیدوارم از شنیدن این آهنگ لذت ببرید.
️ ❄️ @coding_504 ❄
همراه با متن انگلیسی و ترجمه فارسی امیدوارم از شنیدن این آهنگ لذت ببرید.
️ ❄️ @coding_504 ❄
👈👈👈لیریک و ترجمه آهنگ👉👉👉
Years ago, when I was younger
I kinda liked, a girl I knew
She was mine, and we were sweethearts
That was then, but then it’s true
سالها پيش وقتي که جوون تر بودم
عاشق کسي بودم که خوب ميشناختمش
اون مال من بود و ما معشوقه هاي همديگه بوديم
اين مال اون موقعهاست , اما حقيقت داره !
I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم . . .
Everyday, we started fighting
Every night, we fell in love
No one else, could make me sadder
But no one else, could lift me high above
هرروز دعوا ميکرديم ولي هر شب عاشق هم ميشديم
هيچ کس ديگه نميتونست بيشتر از اون منو ناراحت کنه
اما هيچ کس ديگه هم مثل اون نميتونست من و تا اين اندازه به اوج ببره
I don’t know, what I was doing
When suddenly, we fell apart
Nowadays, I cannot find her
But when I do, we’ll get a brand new start
من نمي دونستم دارم چيکار ميکنم تا موقعي که ناگهان ……
“از هم جدا شديم”
اين روزا نميتونم پريم رو پيدا کنم
اما اگه بتونم پيداش کنم, دوباره از نو شروع ميکنيم
I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم
She’s a fairytale, yeah
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
❄️ @coding_504 ❄️
گوش کنید و لذت ببرید
👇👇👇👇👇
Years ago, when I was younger
I kinda liked, a girl I knew
She was mine, and we were sweethearts
That was then, but then it’s true
سالها پيش وقتي که جوون تر بودم
عاشق کسي بودم که خوب ميشناختمش
اون مال من بود و ما معشوقه هاي همديگه بوديم
اين مال اون موقعهاست , اما حقيقت داره !
I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم . . .
Everyday, we started fighting
Every night, we fell in love
No one else, could make me sadder
But no one else, could lift me high above
هرروز دعوا ميکرديم ولي هر شب عاشق هم ميشديم
هيچ کس ديگه نميتونست بيشتر از اون منو ناراحت کنه
اما هيچ کس ديگه هم مثل اون نميتونست من و تا اين اندازه به اوج ببره
I don’t know, what I was doing
When suddenly, we fell apart
Nowadays, I cannot find her
But when I do, we’ll get a brand new start
من نمي دونستم دارم چيکار ميکنم تا موقعي که ناگهان ……
“از هم جدا شديم”
اين روزا نميتونم پريم رو پيدا کنم
اما اگه بتونم پيداش کنم, دوباره از نو شروع ميکنيم
I’m in love, with a fairytale
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
من عاشق يه پري هستم !
حتي اگه اين اثر بدي روم بذاره
چون اگه ديوونه هم بشم برام مهم نيست
من از قبل نفرين شدم
She’s a fairytale, yeah
Even though it hurts
Coz I don’t care if I lose my mind
I’m already cursed
❄️ @coding_504 ❄️
گوش کنید و لذت ببرید
👇👇👇👇👇
Telegram
🎓 coding 504 | کدینگ ۵۰۴ 🎓
لیست کلمات #درس2 کتاب 504
🍂1)Corpse جنازه ، جسد
🍂2)Conceal پنهان کردن ، پوشاندن
🍂3)Dismal غمگین
🍂4)Frigid خیلی سرد
🍂5)Inhabit ساکن شدن
🍂6)Numb بی حس
🍂7)Peril مخاطره ، خطر
🍂8)Recline تکیه کردن
🍂9)Shriek جیغ کشیدن
🍂10)Sinister شیطانی
🍂11)Tempt وسوسه
🍂12)Wager شرط بندی
🍂 @coding_504 🍂
🍂1)Corpse جنازه ، جسد
🍂2)Conceal پنهان کردن ، پوشاندن
🍂3)Dismal غمگین
🍂4)Frigid خیلی سرد
🍂5)Inhabit ساکن شدن
🍂6)Numb بی حس
🍂7)Peril مخاطره ، خطر
🍂8)Recline تکیه کردن
🍂9)Shriek جیغ کشیدن
🍂10)Sinister شیطانی
🍂11)Tempt وسوسه
🍂12)Wager شرط بندی
🍂 @coding_504 🍂
13. #corpse :
a dead body, usually of a person
جسد، معمولا مربوط به شخص
a. When given all the data on the corpse, Charlie Chan was able to solve the murder.
وقتی تمام اطلاعات درباره جسد داده شد، "چارلی چان" توانست مساله قتل را حل کند
b. The corpse was laid to rest in the vacant coffin.
جنازه برای خاک کردن در تابوت خالی گذاشته شد
c. An oath of revenge was sworn over the corpse by his relatives.
بالای جنازه او خویشاوندانش قسم خوردند که انتقام بگیرند
🍂 @coding_504 🍂
a dead body, usually of a person
جسد، معمولا مربوط به شخص
a. When given all the data on the corpse, Charlie Chan was able to solve the murder.
وقتی تمام اطلاعات درباره جسد داده شد، "چارلی چان" توانست مساله قتل را حل کند
b. The corpse was laid to rest in the vacant coffin.
جنازه برای خاک کردن در تابوت خالی گذاشته شد
c. An oath of revenge was sworn over the corpse by his relatives.
بالای جنازه او خویشاوندانش قسم خوردند که انتقام بگیرند
🍂 @coding_504 🍂