This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 هم اتاقی جدید به نام راس 2⃣
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
163. #Duplicate:ˈduːpləkət
An exact copy; make an exact copy of; repeat exactly
کپی دقیق، کپی کردن، دقیقا تکرار کردن
a. Elliot tried to deceive Mrs. Held by making a duplicate of my paper.
«الیوت» سعی داشت تا با کپی کردن از روی مقاله ی من، خانم «هلد» را فریب دهد.
b. We duplicated the document so that everyone had a copy to study.
ما سند را کپی کردیم تا همه برای بررسی یک رونوشت داشته باشند.
c. The so-called expert did a mediocre job of duplicating the Van Gogh painting.
آن مرد به اصطلاح ماهر، کپی ساده و پیش پا افتاده ای از نقاشی «ونگوگ» ارائه داد.
❄️ @coding_504 ❄️
An exact copy; make an exact copy of; repeat exactly
کپی دقیق، کپی کردن، دقیقا تکرار کردن
a. Elliot tried to deceive Mrs. Held by making a duplicate of my paper.
«الیوت» سعی داشت تا با کپی کردن از روی مقاله ی من، خانم «هلد» را فریب دهد.
b. We duplicated the document so that everyone had a copy to study.
ما سند را کپی کردیم تا همه برای بررسی یک رونوشت داشته باشند.
c. The so-called expert did a mediocre job of duplicating the Van Gogh painting.
آن مرد به اصطلاح ماهر، کپی ساده و پیش پا افتاده ای از نقاشی «ونگوگ» ارائه داد.
❄️ @coding_504 ❄️
جهت ثبت نام در دوره اینترنتی لغات ضروری تافل و ۵۰۴ واژه به روش کدینگ عدد 1 را به آیدی زیر ارسال کنید👇
👤 t.me/O2021
👤 t.me/O2021
اگر می خواهید به موفقیت برسید باید به یک قانون احترام بگذارید:
«هرگز به خودتان دروغ نگویید»
@Coding_504 | @OfficialEnglishTwitter
«هرگز به خودتان دروغ نگویید»
@Coding_504 | @OfficialEnglishTwitter
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 راه حل راس 😂😂😂
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
تخفیف ویژه برای تهیه مجموعه کامل سریالها
تخفیف ۴۰ درصدی
245 هزارتومان
فقط۱۵۰ هزارتومان
برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه عدد 55 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 @O2021
تخفیف ۴۰ درصدی
فقط۱۵۰ هزارتومان
برای تهیه ی مجموعه کامل سریالها در فروش ویژه عدد 55 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 @O2021
لغات کلی که در درس چهاردهم 504 واژه بکار رفته
1/4
برای تهیه پکیج جامع آموزش تلگرامی لغات انگلیسی 504 به روش کدینگ عدد ۱ را برای ادمین ارسال کنید
👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
1/4
برای تهیه پکیج جامع آموزش تلگرامی لغات انگلیسی 504 به روش کدینگ عدد ۱ را برای ادمین ارسال کنید
👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
Language Confusion
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Laura is at the airport. She waits for her flight. Her flight is to Berlin, and it is 4 hours away. Laura walks around the airport and looks at the shops. She has a nice time.
لارا در فرودگاه است. او منتظر پروازش است. پرواز او به برلین است، و 4 ساعت فاصله دارد (4 ساعت به آن مانده). لارا به اطراف فرودگاه قدم می زند و به مغازه ها نگاه می کند. او اوقات خوبی دارد. (به او خوش می گذرد)
After an hour she wants to visit the bathroom. She searches for it, but she doesn’t find it.
بعد از یک ساعت او می خواهد به دستشویی برود. او به دنبال آن می گردد، اما او پیدایش نمی کند.
“Where is the bathroom?” she asks herself.
“دستشویی کجاست؟” او از خودش می پرسد.
She looks and looks but she can’t find it. She starts asking people where it is.
او می گردد و می گردد اما او نمی تواند پیدایش کند. او شروع می کند از مردم بپرس که آن کجاست.
Laura: “Excuse me sir, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا “ببخشید، می توانید لطفا به من بگویید که دستشویی کجاست؟”
Man: “You mean the restroom, right?”
مرد: “منظور شما مستراح است، درست است؟”
Laura: “No, I mean the bathroom.”
لارا: “نه، منظور من دستشویی است.”
Man: “Well, the restroom is over there.” He says and walks away.
مرد: “خب، مستراح آنجاست.” او می گوید و می رود.
Laura doesn’t understand. She asks a lady: “Excuse me madam, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا نمی فهمد. او از یک خانم می پرسد: “ببخشید خانم، می توانید لطفا به من بگویید دستشویی کجاست؟”
“The restroom is over there,” the lady answers and walks away.
“مستراح آنجاست” زن جواب می دهد و می رود.
Laura is confused. “What’s their problem? I need to use the bathroom and they send me to rest?! I don’t need a restroom, I need the bathroom!”
لارا گیج شده است. “مشکل آنها چیست؟ من می خواهم از دستشویی استفاده کنم و آنها من برای استراحت می فرستند؟ من به مستراح نیاز ندارد من به دستشویی نیاز دارم.”
After a while Laura gives up. She feels tired of all this walking and asking. She decides that maybe they are all right and she does need to rest.
بعد از مدتی لارا تسلیم می شود. او از قدم زدن و پرسیدن احساس خستگی می کند. پس او تصمیم می گیرد که شاید آنها همه درست می گویند و او نیاز به استراحت دارد.
She walks to the restroom. Now she is surprised. She realizes the restroom is actually the name for a public bathroom!
به سمت مستراح می رود. حالا او متعجب می شود. او می فهمد که مستراح در واقع یک اسم برای دستشویی عمومی است!
#Short_story_8
🛫🛩 @coding_504 ✈️
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Laura is at the airport. She waits for her flight. Her flight is to Berlin, and it is 4 hours away. Laura walks around the airport and looks at the shops. She has a nice time.
لارا در فرودگاه است. او منتظر پروازش است. پرواز او به برلین است، و 4 ساعت فاصله دارد (4 ساعت به آن مانده). لارا به اطراف فرودگاه قدم می زند و به مغازه ها نگاه می کند. او اوقات خوبی دارد. (به او خوش می گذرد)
After an hour she wants to visit the bathroom. She searches for it, but she doesn’t find it.
بعد از یک ساعت او می خواهد به دستشویی برود. او به دنبال آن می گردد، اما او پیدایش نمی کند.
“Where is the bathroom?” she asks herself.
“دستشویی کجاست؟” او از خودش می پرسد.
She looks and looks but she can’t find it. She starts asking people where it is.
او می گردد و می گردد اما او نمی تواند پیدایش کند. او شروع می کند از مردم بپرس که آن کجاست.
Laura: “Excuse me sir, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا “ببخشید، می توانید لطفا به من بگویید که دستشویی کجاست؟”
Man: “You mean the restroom, right?”
مرد: “منظور شما مستراح است، درست است؟”
Laura: “No, I mean the bathroom.”
لارا: “نه، منظور من دستشویی است.”
Man: “Well, the restroom is over there.” He says and walks away.
مرد: “خب، مستراح آنجاست.” او می گوید و می رود.
Laura doesn’t understand. She asks a lady: “Excuse me madam, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا نمی فهمد. او از یک خانم می پرسد: “ببخشید خانم، می توانید لطفا به من بگویید دستشویی کجاست؟”
“The restroom is over there,” the lady answers and walks away.
“مستراح آنجاست” زن جواب می دهد و می رود.
Laura is confused. “What’s their problem? I need to use the bathroom and they send me to rest?! I don’t need a restroom, I need the bathroom!”
لارا گیج شده است. “مشکل آنها چیست؟ من می خواهم از دستشویی استفاده کنم و آنها من برای استراحت می فرستند؟ من به مستراح نیاز ندارد من به دستشویی نیاز دارم.”
After a while Laura gives up. She feels tired of all this walking and asking. She decides that maybe they are all right and she does need to rest.
بعد از مدتی لارا تسلیم می شود. او از قدم زدن و پرسیدن احساس خستگی می کند. پس او تصمیم می گیرد که شاید آنها همه درست می گویند و او نیاز به استراحت دارد.
She walks to the restroom. Now she is surprised. She realizes the restroom is actually the name for a public bathroom!
به سمت مستراح می رود. حالا او متعجب می شود. او می فهمد که مستراح در واقع یک اسم برای دستشویی عمومی است!
#Short_story_8
🛫🛩 @coding_504 ✈️
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
🎧 Ring my bells 🎧
🎙Enrique Iglesias 🎼
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells.
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو به خاطر بیار
Sometimes you love it
Sometimes you don't
Sometimes you need it and you don't wanna let go..
Sometimes we rush it
Sometimes we fall
It doesn't matter baby we can take it real slow..
گاهی اوقات عاشقشی
گاهی اوقات نه
بعضی وقتا هم بهش نیاز داری و نمیخوای از دستش بدی
بعضی وقتا بخاطرش عجله می کنیم
بعضی وقتا موفق نمیشیم
اما اصلا مهم نیست عزیزم، میتونیم سخت نگیریم
Cause the way that we touch is something that we can't deny
And the way that you move oh it makes me feel alive
Come on
چون این نوازشها رو هیچکدوممون نمیتونیم نا دیده بگیریم
و اون راه رفتنت به من احساس زنده بودن میده
عجله کن
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو به خاطر بیار
You try to hide it
I know you do
when all you really want is me to come and get to
سعی می کنی مخفیش کنی
میدونم که این کارو می کنی
وقتی تمام چیزی که میخوای من هستم
You move in closer
I feel you breathe
It's like the world just disappears when you around me oh
Cause the way that we touch is something that we can't deny
And the way that you move oh it makes me feel alive
Come on
به من نزدیک میشی
نفسهات رو احساس می کنم
وقتی کنار منی احساس می کنم دنیا محو میشه
چون این نوازشها رو هیچکدوممون نمیتونیم نا دیده بگیریم
و اون راه رفتنت به من احساس زنده بودن میده
عجله کن
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells.
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو به خاطر بیار
I say you want, I say you need
I can tell by your face, you know the way it turns me on
I say you want, I say you need
I will do what it takes, I would never do you wrong
Cause the way that we love is something that we can''''t fight oh yeah
I just can''''t get enough oh you make me feel alive so come on
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری
هر کاری لازم باشه انجام میدم، همیشه با تو روراست خواهم بود
چون عشقی که بین ما وجود داره رو نیشه نادیده گرفت
از تو سیر نمیشم، آه، به من احساس زنده بودن میدی
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو بخاطر بیار
I say you want, I say you need
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو بخاطر بیار
I say you want, I say you need
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری
Ring my bell, ring my bells.
منو بخاطر بیار
🎶 @coding_504 🎶
🎙Enrique Iglesias 🎼
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells.
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو به خاطر بیار
Sometimes you love it
Sometimes you don't
Sometimes you need it and you don't wanna let go..
Sometimes we rush it
Sometimes we fall
It doesn't matter baby we can take it real slow..
گاهی اوقات عاشقشی
گاهی اوقات نه
بعضی وقتا هم بهش نیاز داری و نمیخوای از دستش بدی
بعضی وقتا بخاطرش عجله می کنیم
بعضی وقتا موفق نمیشیم
اما اصلا مهم نیست عزیزم، میتونیم سخت نگیریم
Cause the way that we touch is something that we can't deny
And the way that you move oh it makes me feel alive
Come on
چون این نوازشها رو هیچکدوممون نمیتونیم نا دیده بگیریم
و اون راه رفتنت به من احساس زنده بودن میده
عجله کن
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو به خاطر بیار
You try to hide it
I know you do
when all you really want is me to come and get to
سعی می کنی مخفیش کنی
میدونم که این کارو می کنی
وقتی تمام چیزی که میخوای من هستم
You move in closer
I feel you breathe
It's like the world just disappears when you around me oh
Cause the way that we touch is something that we can't deny
And the way that you move oh it makes me feel alive
Come on
به من نزدیک میشی
نفسهات رو احساس می کنم
وقتی کنار منی احساس می کنم دنیا محو میشه
چون این نوازشها رو هیچکدوممون نمیتونیم نا دیده بگیریم
و اون راه رفتنت به من احساس زنده بودن میده
عجله کن
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells.
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو به خاطر بیار
I say you want, I say you need
I can tell by your face, you know the way it turns me on
I say you want, I say you need
I will do what it takes, I would never do you wrong
Cause the way that we love is something that we can''''t fight oh yeah
I just can''''t get enough oh you make me feel alive so come on
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری
هر کاری لازم باشه انجام میدم، همیشه با تو روراست خواهم بود
چون عشقی که بین ما وجود داره رو نیشه نادیده گرفت
از تو سیر نمیشم، آه، به من احساس زنده بودن میدی
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو بخاطر بیار
I say you want, I say you need
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری
Ring my bell, ring my bells..
Ring my bell, ring my bells..
منو بخاطر بیار
I say you want, I say you need
میدونم میخوای، میدونم بهش نیاز داری
Ring my bell, ring my bells.
منو بخاطر بیار
🎶 @coding_504 🎶