🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
56.6K subscribers
5.3K photos
2.85K videos
367 files
5.48K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
Forwarded from Deleted Account
vessel
رگ، کشتی؛ ظرف تو خالی
کدینگ: یک محفظه خالی وصل کردن به رگش.بیچاره مرد.
❄️ @coding_504 ❄️
👍3
152. Vessel: A ship; a hollow container; tube containing body fluid
کشتی، ظرف توخالی، لوله ای که حاوی خون است، رگ

a. The Girl Scouts were permitted a glimpse of the vessel being built when the toured the Navy Yard.
دختران پیشاهنگ اجازه یافتند هنگام بازدید از منطقه ی نیروی دریایی به کشتی درحال ساخت نگاهی بیاندازند.
b. My father burst a blood vessel when he got the bill from the garage.
وقتی پدرم صورت حساب را از تعمیرگاه گرفت، عصبانی شد.
c. Congress voted to decrease the amount of money being spent on space vessels.
کنگره به کاهش میزان پول اختصاص یافته به کشتی های فضایی، رأی داد.
🍂 @coding_504 🍂
👍1
Vessel
رگ ،کشتی
کینگ: کار رگ چیه؟ وصل کردن کردن تمام نقاط بدن به هم
پس چی شد: {رگ} همه سلول ها رو به هم {وصل} میکنه
البته {کشتی} هم همه خشکی های زمین رو به هم {وصل} میکنه

❄️ @coding_504 ❄️
👍1
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍1
Forwarded from Deleted Account
persist
ادامه، پافشاری، اصرار
کدینگ: پری زیست و ادامه داد و به عقیده خودش اصرار کرد
.❄️ @coding_504 ❄️
👍1
153. Persist: Continue firmly; refuse to stop or be changed
قاطعانه ادامه دادن، از توقف یا تغییر امتناع ورزیدن

a. The humid weather persisted all summer.
آب و هوای مرطوب درتمام طول تابستان ادامه داشت.
b. Would Lorraine's weird behavior persist, we all wondered?
همه از خود پرسیدیم، آیا رفتار عجیب و غریب «لورین» همچنان ادامه پیدا می کند.
c. Loyd persisted in exaggerating everything he said.
«لوید» همچنان در هرچه که می گفت غلو می کرد.
🍂 @coding_504 🍂
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍1
Forwarded from sAdy
hazy
مبهم آلود، نامعلوم
کدینگ:کسی که هیزه شخصیتش نامعلومه.
❄️ @coding_504 ❄️
👍1
154.Hazy: Misty; smoky; unclear
مه آلود، پردود، مبهم، نامشخص

a. The vicinity of London is known to be hazy.
حوالی شهر لندن به هوای مه آلود معروف است
b. Factories that pollute the air create hazy weather conditions.
کارخانه هایی که هوا را آلوده می کنند شرایط آب و هوایی مه آلودی را ایجاد می کنند.
c. Although Cora had a great memory, she was unusually hazy about the details of our meeting on January 16th
با اینکه «کورا» حافظه خیلی خوبی داشت، اما از جزئیات نشست ما در تاریخ 16 ژانویه ذهنیت مبهمی داشت.
🍂 @coding_504 🍂
👍1
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍1
Forwarded from sAdy
gleam
روشنایی،سوسو
کد:یه گلیم جدید خریدم روشنایی و درخششش فوق العاده است
❄️ @coding_504 ❄️
👍2
155. Gleam: A flash or beam of light
درخشش، جرقه ای از نور

a. A gleam of light shone through the prison window.
باریکه ای از نور از پنجره ی زندان می تابید.
b. The only source of light in the cellar came in the form of a gleam through a hole in the wall.
تنها منبع روشنایی زیر زمین، بصورت شعاعی از سوراخ دیوار می آمد.
c. My grandmother gets a gleam in her eyes when she sees the twins.
وقتی مادربزرگم دو قلوها را می بیند، چشمانش از شادی برق می زند.
🍂 @coding_504 🍂
🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺
💐Gleam
درخشش، جرقه ای از نور 💐

🌹رمز جادویی به یادسپاری:🌹

" فرض کنین یه نفر بجای لوستر از سقف اتاقش یه گلیم آویزون کرده که با گلیم های معمولی فرق داره ومی درخشه!😳😂
مگه میشه؟ مگه داریم😱😂

🌹پس چی شد: "الان ما یه گلیمی داریم که می درخشه و درخشش نور داره از خودش"
دقیق حالت عجیب بودن این رو برای خودت مجسم کن تا دیگه این کلمه رو فراموش نکنی
خیلی خیالاتی شدیا بیخیال😂😂

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

Gleam: درخشش، جرقه ای از نور
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
❄️ @coding_504
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from sAdy
editor
ویراستار
کد: نرم افزار ادیت ویندوز رو که دیدید کارش چیه؟ ویرایش عکس
حالا ادیتور میشه ویرایشگر یا همون ویراستار
❄️ @coding_504 ❄️
👍2
156. Editor: Person who prepares a publication; one who corrects a manuscript and helps to improve it
شخصی که نشریه ای را آماده می سازد، کسی که نسخه ای دست نویس را تصحیح می کند و به بهبود آن کمک می کند، ویراستار

a. The student was proud to be the editor of the school newspaper.
دانش آموز افتخار می کرد که ویراستار روزنامه ی مدرسه است.
b. Meredith's journalistic knowledge came in handy when she was unexpectedly given the job of editor of the Bulletin.
هنگامی که بطور غیر منتظره کار ویراستاری بولتین به «مردیت» داده شد، دانش روزنامه نگاری اش مفید واقع شد.
c. It is undeniable that the magazine has gotten better since Ellis became editor.
مشخص است که از زمانی که «الیس» ویراستار شده است، مجله بهبود یافته است.
🍂 @coding_504 🍂
👍1