122. #solitary : ˈsɑːləˌteri
alone, single, only
تنها، مجرد، انفرادی، منزوی ،تک، یک
a. Sid's solitary manner kept him from making new friendships.
رفتار انزواگرایانه سید او را از داشتن دوستان جدید محروم کرد
b. There was not a solitary piece of evidence that Manuel had eaten the cheesecake.
حتی یک مدرک هم برای اینکه مانوئل کیک پنیر را خورده، وجود نداشت
c. The convict went into a rage when he was placed in a solitary cell.
وقتی مجرم را در یک سلول انفرادی جای دادند، شروع به داد و بیداد کرد
❄️ @coding_504 ❄️
alone, single, only
تنها، مجرد، انفرادی، منزوی ،تک، یک
a. Sid's solitary manner kept him from making new friendships.
رفتار انزواگرایانه سید او را از داشتن دوستان جدید محروم کرد
b. There was not a solitary piece of evidence that Manuel had eaten the cheesecake.
حتی یک مدرک هم برای اینکه مانوئل کیک پنیر را خورده، وجود نداشت
c. The convict went into a rage when he was placed in a solitary cell.
وقتی مجرم را در یک سلول انفرادی جای دادند، شروع به داد و بیداد کرد
❄️ @coding_504 ❄️
#solitary
تنها-گوشه نشین-انفرادی
کدینگ: سالی تری! سوالی داری ، بپرس، چرا گوشه گیری؟
❄️ @coding_504 ❄️
تنها-گوشه نشین-انفرادی
کدینگ: سالی تری! سوالی داری ، بپرس، چرا گوشه گیری؟
❄️ @coding_504 ❄️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 چندلر و تلفن اشتباهی ۲
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
معجزه ی یادگیری زبان با فرندز، فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
معجزه ی یادگیری زبان با فرندز، فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
123. #vision : ˈvɪʒn̩
power of seeing, sense of sight
قدرت دید، حس بینایی
a. With the aid of the binoculars, my vision improved enough to see the entire vicinity.
با کمک دوربین دید من به اندازه کافی بهتر شد تا تمام اطراف را ببینم.
b. Ted had perfect vision, and that helped to make him a great baseball player.
تد بینایی بسیار خوبی داشت و این به او کمک کرد تا بازیکن بزرگی در بیس بال شود.
c. The glasses which Irma bought corrected her near-sighted vision.
عینکی که ایرما خرید نزدیک بینی او را اصلاح کرد.
❄️ @coding_504 ❄️
power of seeing, sense of sight
قدرت دید، حس بینایی
a. With the aid of the binoculars, my vision improved enough to see the entire vicinity.
با کمک دوربین دید من به اندازه کافی بهتر شد تا تمام اطراف را ببینم.
b. Ted had perfect vision, and that helped to make him a great baseball player.
تد بینایی بسیار خوبی داشت و این به او کمک کرد تا بازیکن بزرگی در بیس بال شود.
c. The glasses which Irma bought corrected her near-sighted vision.
عینکی که ایرما خرید نزدیک بینی او را اصلاح کرد.
❄️ @coding_504 ❄️
#Vision:
قدرت دیدن، حس بینایی
کدینگ: میتونیم اینطوری تصور کنیم :یه هویجی اختراع شده ورژن جدیدیه که قدرت دیدن رو بالا میبره
❄️ @coding_504 ❄️
قدرت دیدن، حس بینایی
کدینگ: میتونیم اینطوری تصور کنیم :یه هویجی اختراع شده ورژن جدیدیه که قدرت دیدن رو بالا میبره
❄️ @coding_504 ❄️