ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 اشتباه مانیکا، برادر یا دوست پسر؟؟
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را یه ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را یه ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
The story of quinine
داستان کنین
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Have you ever heard of quinine?
آیا چیزی درباره کنین شنیدهای؟
It is one of many famous medicines discovered here in the Amazon rainforest. Let’s find out more about it.
این دارو یکی از داروهای معروفی است که در اینجا در جنگلهای بارانی آمازون کشف شد.
Quinine is used to cure malaria, a very dangerous disease that is spread by mosquitoes. It is made from the bark of the Cinchona tree.
کنین در درمان مالاریا به کار میرود. مالاریا بیماری خطرناکی است که نیش پشه آن را منتقل میکند. این دارو از پوست درخت گنه گنه ساخته میشود.
The tree is named after the Countess of Chinchon from Peru. In 1630 she was very sick with malaria and had a high fever.
اسم این درخت از نام بانوی اشرافی پرو گرفته شده است. در سال ۱۶۳۰ او به بیماری مالاریا مبتلا شد و تب بالایی داشت.
Her doctor gave her a drink made from Cinchona and she got better.
پزشک به او نوشیدنیای داد که از درخت گنه گنه گرفته شده بود و حالش بهتر شد.
People in Europe heard about this medicine and then came to the rainforest to collect the plant.
مردم اروپا از این دارو خبردار شدند و به جنگلهای بارانی آمدند تا گنه گنه جمع کنند.
It was first called quinine in 1820 by two French scientists, Mr. Pelletier and Mr. Caventou, who made the first modern medicine from the tree bark.
دو دانشمند فرانسوی به نام پُلتیه و کونتو در سال ۱۸۲۰ اولین داروی مدرن را از شاخههای گنه گنه ساخته و آن را کنین نامیدند.
For almost three hundred years quinine was used to cure malaria as well as many other dangerous illnesses.
کنین تقریبا سیصد سال برای درمان مالاریا و نیز بسیاری از بیماریهای خطرناک دیگر به کار میرفت.
In 1944 scientists made the first artificial quinine.
در سال ۱۹۴۴ دانشمندان اولین کنین صنعتی را ساختند.
But natural quinine is now very important again because many kinds of malaria cannot be cured using modern drugs anymore.
اما کنین طبیعی هنوز خیلی مهم است زیرا داروهای صنعتی نمیتوانند بسیاری از انواع مالاریا را درمان کنند.
So remember, we must protect our rainforests because maybe other important medicines will be found.
پس یادمان باشد باید از جنگلهای بارانی محافظت کنیم زیرا ممکن است داروهای مهم دیگری در آنجا کشف شوند.
#Short_story_37
🌳🌴 @coding_504 🌴🌳
داستان کنین
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Have you ever heard of quinine?
آیا چیزی درباره کنین شنیدهای؟
It is one of many famous medicines discovered here in the Amazon rainforest. Let’s find out more about it.
این دارو یکی از داروهای معروفی است که در اینجا در جنگلهای بارانی آمازون کشف شد.
Quinine is used to cure malaria, a very dangerous disease that is spread by mosquitoes. It is made from the bark of the Cinchona tree.
کنین در درمان مالاریا به کار میرود. مالاریا بیماری خطرناکی است که نیش پشه آن را منتقل میکند. این دارو از پوست درخت گنه گنه ساخته میشود.
The tree is named after the Countess of Chinchon from Peru. In 1630 she was very sick with malaria and had a high fever.
اسم این درخت از نام بانوی اشرافی پرو گرفته شده است. در سال ۱۶۳۰ او به بیماری مالاریا مبتلا شد و تب بالایی داشت.
Her doctor gave her a drink made from Cinchona and she got better.
پزشک به او نوشیدنیای داد که از درخت گنه گنه گرفته شده بود و حالش بهتر شد.
People in Europe heard about this medicine and then came to the rainforest to collect the plant.
مردم اروپا از این دارو خبردار شدند و به جنگلهای بارانی آمدند تا گنه گنه جمع کنند.
It was first called quinine in 1820 by two French scientists, Mr. Pelletier and Mr. Caventou, who made the first modern medicine from the tree bark.
دو دانشمند فرانسوی به نام پُلتیه و کونتو در سال ۱۸۲۰ اولین داروی مدرن را از شاخههای گنه گنه ساخته و آن را کنین نامیدند.
For almost three hundred years quinine was used to cure malaria as well as many other dangerous illnesses.
کنین تقریبا سیصد سال برای درمان مالاریا و نیز بسیاری از بیماریهای خطرناک دیگر به کار میرفت.
In 1944 scientists made the first artificial quinine.
در سال ۱۹۴۴ دانشمندان اولین کنین صنعتی را ساختند.
But natural quinine is now very important again because many kinds of malaria cannot be cured using modern drugs anymore.
اما کنین طبیعی هنوز خیلی مهم است زیرا داروهای صنعتی نمیتوانند بسیاری از انواع مالاریا را درمان کنند.
So remember, we must protect our rainforests because maybe other important medicines will be found.
پس یادمان باشد باید از جنگلهای بارانی محافظت کنیم زیرا ممکن است داروهای مهم دیگری در آنجا کشف شوند.
#Short_story_37
🌳🌴 @coding_504 🌴🌳
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
The snowman
آدم برفی
#داستان_کوتاه_انگلیسی
It was nearly Christmas. Katie woke up and found that the world was white and magical.
تقریباً کریسمس شده بود. کتی از خواب بیدار شد و دید که همهجا سفید و جادویی شده.
“Snow!” she shouted, “Snow for Christmas!”
او داد زد: برف اومده! برفِ کریسمس!
She ran outside and danced in the snow.
بیرون دوید و روی برفها رقص و پایکوبی کرد.
Her brother Eddie came out too. They made a big round snowball and a small one. They put them together and made a huge snowman.
برادرش اِدی هم بیرون آمد. آنها یک گلوله برفی بزرگ و یک گلولهی کوچکتر درست کردند. آنها را روی هم گذاشتند و یک آدمبرفی بزرگ درست کردند.
“Hello.” he said. “It’s Christmas. Would you like a present?”
آدمبرفی گفت: سلام. کریسمس شده. دوست دارید بهتون عیدی بدم؟
“Yes please!” they said.
آنها گفتند: بله، لطف میکنید.
The snowman waved his arms. Silver crystal snowflakes filled the sky. It was so beautiful.
آدمبرفی بازوهایش را تکان داد. دانههای بلوری نقرهایرنگ برف آسمان را پر کرد. خیلی قشنگ بود.
“We must give you a present too,” said Katie.
کتی گفت: ما هم باید به تو عیدی بدهیم
They gave the snowman a carrot for a nose, a scarf for his neck, and a hat for his head.
آنها هویجی برای بینیاش گذاشتند، شالگردنی به گردنش بستند و کلاهی بر سرش گذاشتند.
“Happy Christmas!” they said.
آنها گفتند: کریسمس مبارک
The snow stopped and the sun came out. The snowman started to melt.
برف بند آمد و آفتاب درآمد. آدمبرفی شروع به آب شدن کرد.
“Goodbye” he said. “Build me again next year!”
او گفت: سال دیگر دوباره من را درست کنید!
#Short_story_38
⛄️ @coding_504 ⛄️
آدم برفی
#داستان_کوتاه_انگلیسی
It was nearly Christmas. Katie woke up and found that the world was white and magical.
تقریباً کریسمس شده بود. کتی از خواب بیدار شد و دید که همهجا سفید و جادویی شده.
“Snow!” she shouted, “Snow for Christmas!”
او داد زد: برف اومده! برفِ کریسمس!
She ran outside and danced in the snow.
بیرون دوید و روی برفها رقص و پایکوبی کرد.
Her brother Eddie came out too. They made a big round snowball and a small one. They put them together and made a huge snowman.
برادرش اِدی هم بیرون آمد. آنها یک گلوله برفی بزرگ و یک گلولهی کوچکتر درست کردند. آنها را روی هم گذاشتند و یک آدمبرفی بزرگ درست کردند.
“Hello.” he said. “It’s Christmas. Would you like a present?”
آدمبرفی گفت: سلام. کریسمس شده. دوست دارید بهتون عیدی بدم؟
“Yes please!” they said.
آنها گفتند: بله، لطف میکنید.
The snowman waved his arms. Silver crystal snowflakes filled the sky. It was so beautiful.
آدمبرفی بازوهایش را تکان داد. دانههای بلوری نقرهایرنگ برف آسمان را پر کرد. خیلی قشنگ بود.
“We must give you a present too,” said Katie.
کتی گفت: ما هم باید به تو عیدی بدهیم
They gave the snowman a carrot for a nose, a scarf for his neck, and a hat for his head.
آنها هویجی برای بینیاش گذاشتند، شالگردنی به گردنش بستند و کلاهی بر سرش گذاشتند.
“Happy Christmas!” they said.
آنها گفتند: کریسمس مبارک
The snow stopped and the sun came out. The snowman started to melt.
برف بند آمد و آفتاب درآمد. آدمبرفی شروع به آب شدن کرد.
“Goodbye” he said. “Build me again next year!”
او گفت: سال دیگر دوباره من را درست کنید!
#Short_story_38
⛄️ @coding_504 ⛄️
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
🎧 Lets Talk About Love 🎧
🎼 Modern Talking 🎙
Let me rock you, let me roll you
بذار به وجد بیارمت
Take my hand
دستمو بگیر
I will take you to a new start
تورو به یک ستاره جدید میبرم
Calling the promised land
عرض موعود رو صدا می کنم
Let me love you, let me hold you
بذار عاشقت باشم، بذار در آغوشت بگیرم
With all my heart
با تمام قلبم
Trust me baby, like I trust you
عزیزم به من اعتماد کن، درست مثل من
I did it from the start
من از همون اول بهتو اعتماد کردم
And each and every day
و هر روز
I’m gonna always say
میخوام هر لحظه بهت بگم
Let’s talk about love, love, love, love
بیا راجع به عشق صحبت کنیم
That’s all I’m dreaming of
و این تمام چیزیه که همش در رویاهام میبینم
Let’s talk about love
بیا راجع به عشق حرف بزنیم
It’s up to you
به تو ربط داره
To make your dreams come true
که بخوای رویاهات رو به حقیقت تبدیل کنی یا نه
Look in my eyes, there’s a way
تو چشمام نگاه کن، یک راهی وجود داره
Don’t throw your dreams away
نذار رویاهات از بین برن
You’ll never lose
هرگز از دستشون نمیدی
Keep love alive
بذار عشق زنده بمونه
Baby, then our love survive
عزیزم اونوقته که عشقمون نجات پیدا می کنه
Let me rock you, let me roll you
بذار به وجد بیارمت
I’ll be close to you
کنارت می مونم
We can have a one way trip to paradise for two
میتونیم جفتمون به بهشت سفر کنیم و دیگه بر نگردیم
There’s so much
I can give you
چیزهای زیاد دیگه ای هم هست که میتونم بهت بدم
I’ll give all my heart
من تمام قلبم رو بهت میدم
We can always be together
میتونیم همیشه با هم باشیم
And never break apart
و هرگز از هم جدا نشیم
And each and every day I’m gonna always say
و هر روز میخوام بهت بگم
🎧 @coding_504 🎼
🎼 Modern Talking 🎙
Let me rock you, let me roll you
بذار به وجد بیارمت
Take my hand
دستمو بگیر
I will take you to a new start
تورو به یک ستاره جدید میبرم
Calling the promised land
عرض موعود رو صدا می کنم
Let me love you, let me hold you
بذار عاشقت باشم، بذار در آغوشت بگیرم
With all my heart
با تمام قلبم
Trust me baby, like I trust you
عزیزم به من اعتماد کن، درست مثل من
I did it from the start
من از همون اول بهتو اعتماد کردم
And each and every day
و هر روز
I’m gonna always say
میخوام هر لحظه بهت بگم
Let’s talk about love, love, love, love
بیا راجع به عشق صحبت کنیم
That’s all I’m dreaming of
و این تمام چیزیه که همش در رویاهام میبینم
Let’s talk about love
بیا راجع به عشق حرف بزنیم
It’s up to you
به تو ربط داره
To make your dreams come true
که بخوای رویاهات رو به حقیقت تبدیل کنی یا نه
Look in my eyes, there’s a way
تو چشمام نگاه کن، یک راهی وجود داره
Don’t throw your dreams away
نذار رویاهات از بین برن
You’ll never lose
هرگز از دستشون نمیدی
Keep love alive
بذار عشق زنده بمونه
Baby, then our love survive
عزیزم اونوقته که عشقمون نجات پیدا می کنه
Let me rock you, let me roll you
بذار به وجد بیارمت
I’ll be close to you
کنارت می مونم
We can have a one way trip to paradise for two
میتونیم جفتمون به بهشت سفر کنیم و دیگه بر نگردیم
There’s so much
I can give you
چیزهای زیاد دیگه ای هم هست که میتونم بهت بدم
I’ll give all my heart
من تمام قلبم رو بهت میدم
We can always be together
میتونیم همیشه با هم باشیم
And never break apart
و هرگز از هم جدا نشیم
And each and every day I’m gonna always say
و هر روز میخوام بهت بگم
🎧 @coding_504 🎼
✨✨
اگر نیاز مبرم به روانشناس دارید، اما شرایط رفتن پیش مشاور را ندارید...
اگر خجالتی و کمحرف هستید
اگر مدام از درون خودخوری میکنید
اگر به شدت بدبین و ناامید شدهاید
روزی چند دقیقه با ما باشید، قول میدهیم مطالب این کانال کمکتان کند:
@milyarder
@milyarder
@milyarder
اگر نیاز مبرم به روانشناس دارید، اما شرایط رفتن پیش مشاور را ندارید...
اگر خجالتی و کمحرف هستید
اگر مدام از درون خودخوری میکنید
اگر به شدت بدبین و ناامید شدهاید
روزی چند دقیقه با ما باشید، قول میدهیم مطالب این کانال کمکتان کند:
@milyarder
@milyarder
@milyarder
هر چقد بیشتر از آدمای منفی باف فاصله بگیری زندگیت مثبت تر میشه.
Join 👉 @Coding_504 | @OfficialEnglishTwitter
Join 👉 @Coding_504 | @OfficialEnglishTwitter
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
The bird king
سلطان پرندگان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
All the animals in the jungle had a king. The birds were jealous. They wanted a king too.
همه حیواناتِ جنگل رئیس و سلطانی داشتند. پرندهها حسودیشان شد. آنها هم یک سلطان میخواستند.
“Let me be king. Look at my wonderful colours!” said the beautiful parakeet.
طوطی دمدراز گفت: «بزارید من سلطان بشم. پرهای رنگارنگ و فوقالعادهام رو ببینید!»
“No, no,” said the myna. “I can speak and talk to the other animals. I should be king.”
مینا گفت: نه نه، من می تونم حرف بزنم و با حیوونای دیگه صحبت کنم. من باید سلطان بشم.»
“And I have a fantastic beak!” said Toucan. “I want to be the bird king.”
توکان گفت: من منقاری عجیبوغریب دارم. من میخواهم سلطان پرندگان شوم.»
“I know,” said the macaw. “Why don’t we have a competition? The bird who can fly the highest will be the bird king.”
طوطی مکو گفت: می دونم. چرا مسابقه ندهیم؟ پرندهای که بتواند از بقیه بالاتر پرواز کند، سلطان جنگل شود.»
Everyone thought this was an excellent idea, especially the eagle. “Make me king now,” he said. “I am the strongest, and I can fly the highest.”
همه و مخصوصاً عقاب قبول کردند که این فکر خوبی است. او گفت: «مرا سلطان کنید. من از همه قویترم و میتوانم بالاتر از همه پرواز کنم.»
“Ah,” said a little voice. “But you might not win!”
صدای ضعیفی گفت: «آه، شایدم تو برنده نشی!»
“Ha ha!” laughed the eagle. “You can’t beat me, little sparrow!”
عقاب خندهای کرد: «ها ها! گنجشک کوچولو تو نمی تونی منو شکست بدی!»
“We’ll see,” said the sparrow.
گنجشک گفت: «خواهیم دید.»
The race began, and all the birds flew high into the sky. They flew higher, and higher, and the eagle flew the highest. “Ha! I told you!” squawked the eagle. “I, I am the king!”
مسابقه شروع شد و همه پرندهها به اوج آسمان پرواز کردند. بالا و بالاتر رفتند و عقاب از همه بالاتر بود. عقاب جیغی زد: «من که گفته بودم. من سلطانم!»
But the sparrow was hiding under the eagle’s wing. Suddenly, he flew higher than the eagle’s head. The sparrow was the highest bird of all! He won the competition! And the sparrow was the new bird king.
اما گنجشک زیر بالهای عقاب قایم شده بود. ناگهان بالاتر از عقاب به پرواز درآمد. گنجشک بالاتر از سر عقاب پرواز میکرد. گنجشک از همه بالاتر بود! او برنده مسابقه و سلطان پرندگان شد.
#Short_story_40
🦉 @coding_504 🦅
سلطان پرندگان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
All the animals in the jungle had a king. The birds were jealous. They wanted a king too.
همه حیواناتِ جنگل رئیس و سلطانی داشتند. پرندهها حسودیشان شد. آنها هم یک سلطان میخواستند.
“Let me be king. Look at my wonderful colours!” said the beautiful parakeet.
طوطی دمدراز گفت: «بزارید من سلطان بشم. پرهای رنگارنگ و فوقالعادهام رو ببینید!»
“No, no,” said the myna. “I can speak and talk to the other animals. I should be king.”
مینا گفت: نه نه، من می تونم حرف بزنم و با حیوونای دیگه صحبت کنم. من باید سلطان بشم.»
“And I have a fantastic beak!” said Toucan. “I want to be the bird king.”
توکان گفت: من منقاری عجیبوغریب دارم. من میخواهم سلطان پرندگان شوم.»
“I know,” said the macaw. “Why don’t we have a competition? The bird who can fly the highest will be the bird king.”
طوطی مکو گفت: می دونم. چرا مسابقه ندهیم؟ پرندهای که بتواند از بقیه بالاتر پرواز کند، سلطان جنگل شود.»
Everyone thought this was an excellent idea, especially the eagle. “Make me king now,” he said. “I am the strongest, and I can fly the highest.”
همه و مخصوصاً عقاب قبول کردند که این فکر خوبی است. او گفت: «مرا سلطان کنید. من از همه قویترم و میتوانم بالاتر از همه پرواز کنم.»
“Ah,” said a little voice. “But you might not win!”
صدای ضعیفی گفت: «آه، شایدم تو برنده نشی!»
“Ha ha!” laughed the eagle. “You can’t beat me, little sparrow!”
عقاب خندهای کرد: «ها ها! گنجشک کوچولو تو نمی تونی منو شکست بدی!»
“We’ll see,” said the sparrow.
گنجشک گفت: «خواهیم دید.»
The race began, and all the birds flew high into the sky. They flew higher, and higher, and the eagle flew the highest. “Ha! I told you!” squawked the eagle. “I, I am the king!”
مسابقه شروع شد و همه پرندهها به اوج آسمان پرواز کردند. بالا و بالاتر رفتند و عقاب از همه بالاتر بود. عقاب جیغی زد: «من که گفته بودم. من سلطانم!»
But the sparrow was hiding under the eagle’s wing. Suddenly, he flew higher than the eagle’s head. The sparrow was the highest bird of all! He won the competition! And the sparrow was the new bird king.
اما گنجشک زیر بالهای عقاب قایم شده بود. ناگهان بالاتر از عقاب به پرواز درآمد. گنجشک بالاتر از سر عقاب پرواز میکرد. گنجشک از همه بالاتر بود! او برنده مسابقه و سلطان پرندگان شد.
#Short_story_40
🦉 @coding_504 🦅