Much Ado About Nothing
هیاهوی بسیار برای هیچ
#داستان_کوتاه_انگلیسی
War is over and Leonato is celebrating with a party at his house.
جنگ تمام شده و لئوناتو در خانهاش جشن گرفته است و مهمانی میدهد.
Hero is Leonato’s daughter. She’s in love with Claudio, the brave soldier, home from the war. Hero and Claudio like each other very much.
دختر لئوناتو هرو نام دارد و عاشق سرباز شجاعی است که تازه از جنگ به خانه بازگشته است. هرو و کلادیو همدیگر را خیلی دوست دارند.
“I love you, Hero!”
کلادیو: «عاشقتم هرو!»
“I love you too, Claudio!”
هرو: «منم تو رو دوست دارم کلادیو!»
“Let’s get married!”
کلادیو: «بیا باهم ازدواج کنیم.»
Beatrice is Hero’s cousin. She likes jokes and laughing at Benedick. Benedick and Beatrice like the same things but they say they don’t like each other.
بئاتریس دخترعموی هرو است. او عاشق بذلهگویی و خندیدن به بندیک است. بندیک و بئاتریس چیزهای مشترکی را دوست دارند اما میگویند که همدیگر را دوست ندارند.
“Oh Benedick, you’re too clever! You annoy me!”
بئاتریس: «اوه بندیک، تو خیلی باهوشی و باعث ناراحتی من میشی!»
“Oh Beatrice, you’re too clever! You annoy me!”
بندیک: «او بئاتریس، تو خیلی باهوشی و باعث ناراحتی من میشی!»
“I’m never going to get married!”
بئاتریس: «من هرگز ازدواج نمیکنم!»
“Me neither!”
بندیک: «منم همینطور!»
Don John is also at the party. He doesn’t like to see people having fun. He wants to make everyone unhappy.
دون ژوان هم در مهمانی حضور دارد. او دوست ندارد سرگرم شدن آدمها را ببیند. او میخواهد همه را ناراحت کند.
Don John plays a trick on Claudio. He takes Claudio for a walk and they see a man talking romantically to a woman at Hero’s window.
دون ژوان به کلادیو کلک میزند. او کلادیو را برای قدم زدن با خود میبرد و باهم میبینند که مردی پشت پنجرهی اتاق هرو به زنی حرفهای عاشقانه میزند.
“Claudio! Look! Hero is with another man!”
دون ژوان به کلادیو میگوید: «نگاه کن کلادیو! هرو با مرد دیگری خلوت کرده!»
Claudio thinks the woman is Hero. He is wrong. The woman is really Hero’s servant, but his heart is broken!
کلادیو فکر میکند آن زن هرو است اما اشتباه میکند. آن زن خدمتکار هروست اما دل کلادیو میشکند!
Now it is Hero and Claudio’s wedding day. But Claudio says he won’t marry Hero!
حالا روز عروسی هرو و کلادیو است. اما کلادیو میگوید که نمیخواهد با هرو ازدواج کند!
“No, I can’t marry you! You are in love with another man!”
کلادیو: «نه من نمیتوانم با تو ازدواج کنم. تو مرد دیگری را دوست داری!»
Hero is shocked and falls on the floor. Claudio thinks she is dead.
هرو شوکه شده و نقش زمین میشود. کلادیو فکر میکند او مرده است.
Next Leonato plays a trick on Claudio.
بعدازآن لئوناتو حقهای سوار میکند و کلادیو را فریب میدهد.
“Claudio, you must marry my niece!”
لئوناتو به کلادیو میگوید: «کلادیو حالا تو باید با برادرزاده من ازدواج کنی!»
Now Claudio thinks he is going to marry someone he has never met - Leonato’s niece, who looks like Hero. But the woman really is Hero!
حالا کلادیو فکر میکند قرار است با کسی ازدواج کند که هرگز ندیده است- برادرزاده لئوناتو که شبیه هرو است. اما آن زن خود هروست!
“Oh, Hero, you’re alive! I’m sorry for what I said. Please marry me!”
کلادیو: اوه هرو، تو زندهای! به خاطر حرفی که زدم متأسفم. با من ازدواج میکنی؟»
Finally, Beatrice and Benedick know that they are a perfect couple.
در آخر بئاتریس و بندیک میفهمند که زوج خوبی هستند.
“I love you, Beatrice!”
بندیک: «عاشقتم بئاتریس!»
“I love you too, Benedick!”
بئاتریس: «منم عاشقتم بندیک!»
“Let’s get married!”
بندیک: «بیا باهم ازدواج کنیم!»
The two couples have a double wedding. Everyone is happy.
هر دو زوج در یک روز و یک جا ازدواج میکنند. همه خوشحالاند.
#Short_story_49
❣ @coding_504 ❣
هیاهوی بسیار برای هیچ
#داستان_کوتاه_انگلیسی
War is over and Leonato is celebrating with a party at his house.
جنگ تمام شده و لئوناتو در خانهاش جشن گرفته است و مهمانی میدهد.
Hero is Leonato’s daughter. She’s in love with Claudio, the brave soldier, home from the war. Hero and Claudio like each other very much.
دختر لئوناتو هرو نام دارد و عاشق سرباز شجاعی است که تازه از جنگ به خانه بازگشته است. هرو و کلادیو همدیگر را خیلی دوست دارند.
“I love you, Hero!”
کلادیو: «عاشقتم هرو!»
“I love you too, Claudio!”
هرو: «منم تو رو دوست دارم کلادیو!»
“Let’s get married!”
کلادیو: «بیا باهم ازدواج کنیم.»
Beatrice is Hero’s cousin. She likes jokes and laughing at Benedick. Benedick and Beatrice like the same things but they say they don’t like each other.
بئاتریس دخترعموی هرو است. او عاشق بذلهگویی و خندیدن به بندیک است. بندیک و بئاتریس چیزهای مشترکی را دوست دارند اما میگویند که همدیگر را دوست ندارند.
“Oh Benedick, you’re too clever! You annoy me!”
بئاتریس: «اوه بندیک، تو خیلی باهوشی و باعث ناراحتی من میشی!»
“Oh Beatrice, you’re too clever! You annoy me!”
بندیک: «او بئاتریس، تو خیلی باهوشی و باعث ناراحتی من میشی!»
“I’m never going to get married!”
بئاتریس: «من هرگز ازدواج نمیکنم!»
“Me neither!”
بندیک: «منم همینطور!»
Don John is also at the party. He doesn’t like to see people having fun. He wants to make everyone unhappy.
دون ژوان هم در مهمانی حضور دارد. او دوست ندارد سرگرم شدن آدمها را ببیند. او میخواهد همه را ناراحت کند.
Don John plays a trick on Claudio. He takes Claudio for a walk and they see a man talking romantically to a woman at Hero’s window.
دون ژوان به کلادیو کلک میزند. او کلادیو را برای قدم زدن با خود میبرد و باهم میبینند که مردی پشت پنجرهی اتاق هرو به زنی حرفهای عاشقانه میزند.
“Claudio! Look! Hero is with another man!”
دون ژوان به کلادیو میگوید: «نگاه کن کلادیو! هرو با مرد دیگری خلوت کرده!»
Claudio thinks the woman is Hero. He is wrong. The woman is really Hero’s servant, but his heart is broken!
کلادیو فکر میکند آن زن هرو است اما اشتباه میکند. آن زن خدمتکار هروست اما دل کلادیو میشکند!
Now it is Hero and Claudio’s wedding day. But Claudio says he won’t marry Hero!
حالا روز عروسی هرو و کلادیو است. اما کلادیو میگوید که نمیخواهد با هرو ازدواج کند!
“No, I can’t marry you! You are in love with another man!”
کلادیو: «نه من نمیتوانم با تو ازدواج کنم. تو مرد دیگری را دوست داری!»
Hero is shocked and falls on the floor. Claudio thinks she is dead.
هرو شوکه شده و نقش زمین میشود. کلادیو فکر میکند او مرده است.
Next Leonato plays a trick on Claudio.
بعدازآن لئوناتو حقهای سوار میکند و کلادیو را فریب میدهد.
“Claudio, you must marry my niece!”
لئوناتو به کلادیو میگوید: «کلادیو حالا تو باید با برادرزاده من ازدواج کنی!»
Now Claudio thinks he is going to marry someone he has never met - Leonato’s niece, who looks like Hero. But the woman really is Hero!
حالا کلادیو فکر میکند قرار است با کسی ازدواج کند که هرگز ندیده است- برادرزاده لئوناتو که شبیه هرو است. اما آن زن خود هروست!
“Oh, Hero, you’re alive! I’m sorry for what I said. Please marry me!”
کلادیو: اوه هرو، تو زندهای! به خاطر حرفی که زدم متأسفم. با من ازدواج میکنی؟»
Finally, Beatrice and Benedick know that they are a perfect couple.
در آخر بئاتریس و بندیک میفهمند که زوج خوبی هستند.
“I love you, Beatrice!”
بندیک: «عاشقتم بئاتریس!»
“I love you too, Benedick!”
بئاتریس: «منم عاشقتم بندیک!»
“Let’s get married!”
بندیک: «بیا باهم ازدواج کنیم!»
The two couples have a double wedding. Everyone is happy.
هر دو زوج در یک روز و یک جا ازدواج میکنند. همه خوشحالاند.
#Short_story_49
❣ @coding_504 ❣
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
اگر میخواهی با کلاسهای مجازی ما در دوران کرونا زبان را یکبار برای همیشه یاد بگیری و خیالت رو راحت کنی
امشب مشاوره اختصاصی با استاد یکتا
@yektaenglishteacher
امشب مشاوره اختصاصی با استاد یکتا
@yektaenglishteacher
Forwarded from سریال فرندز با دو زیرنویس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 عبور چندلر از خط 3⃣
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را یه ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Friends_en
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را یه ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Friends_en
😳 چطوری به انگلیسی بگیم من شگفت زده شدم ؟
😲 Other ways to say: I AM SURPRISED!
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
😲 Other ways to say: I AM SURPRISED!
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
حواستون هست که دارید تبدیل به یک کدینگی حرفهای میشید دیگه!یه وقت این وسط غرب زده نشیداااا😉 بریم سراغ شنونده خفن شدن!
اسپیک افتر می 😂😎
قلق شماره 7⃣1⃣ دیدن فیلم استاندارد ،تاکید میکنم استاندارد😁میتونه بهتون کمک کنه.وقتی مکالمههاشون رو گوش کنین کلی لغات یادگرفتین و تو ذهنتون به خوبی میمونه!
همین حالا میتونید با تهیه ی مجموعه های بی نظیر اکسترا و سریال فرندز شروع کنید.( ادمین ثبتنام @O2021) 😁
قلق شماره8⃣1⃣ موسیقیهایی که به زبان انگلیسی هستن گوشبدین تا کلمات و اصطلاحات و به خوبی یاد بگیرین رو تو ذهنتون بمونه.
#کلاس_زبان
✍🏻 @Coding_504 ✍🏻
اسپیک افتر می 😂😎
قلق شماره 7⃣1⃣ دیدن فیلم استاندارد ،تاکید میکنم استاندارد😁میتونه بهتون کمک کنه.وقتی مکالمههاشون رو گوش کنین کلی لغات یادگرفتین و تو ذهنتون به خوبی میمونه!
همین حالا میتونید با تهیه ی مجموعه های بی نظیر اکسترا و سریال فرندز شروع کنید.( ادمین ثبتنام @O2021) 😁
قلق شماره8⃣1⃣ موسیقیهایی که به زبان انگلیسی هستن گوشبدین تا کلمات و اصطلاحات و به خوبی یاد بگیرین رو تو ذهنتون بمونه.
#کلاس_زبان
✍🏻 @Coding_504 ✍🏻
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیست کلمات #درس_3 کتاب لغات ضروری تافل
🔸1) alter تغییر دادن، تغییرکردن
🔸2) analyze تجزیه تحلیل/بررسی کردن،
🔸3) ancient باستانی،کهن، قدیمی
🔸4) annoying آزاردهنده،ناراحت کننده
🔸5) anticipate انتظارداشتن، پیشگویی کردن
🔸6) ascertainپی بردن، معین کردن
🔸7) conform تطابق داشتن، هماهنگ بودن
🔸8) enrich غنی ساختن، افزایش دادن
🔸9) intensify تشدید کردن
🔸10) intolerable غیر قابل تحمل
🔸11) ongoing جاری، فعلی
🔸12) potential بالقوه، ممکن
🔸13) propose پیشنهادکردن،مطرح کردن
🔸14) restore احیاء کردن، بازگرداندن
🔸15) staple کالای اساسی ، اصلی، ضروری
🔸16) turbulent آشفته، نابسامان
🔸17) vital حیاتی، ضروری، اصلی
🔸 @Coding_504 | @coding_toefl 🔸
🔸1) alter تغییر دادن، تغییرکردن
🔸2) analyze تجزیه تحلیل/بررسی کردن،
🔸3) ancient باستانی،کهن، قدیمی
🔸4) annoying آزاردهنده،ناراحت کننده
🔸5) anticipate انتظارداشتن، پیشگویی کردن
🔸6) ascertainپی بردن، معین کردن
🔸7) conform تطابق داشتن، هماهنگ بودن
🔸8) enrich غنی ساختن، افزایش دادن
🔸9) intensify تشدید کردن
🔸10) intolerable غیر قابل تحمل
🔸11) ongoing جاری، فعلی
🔸12) potential بالقوه، ممکن
🔸13) propose پیشنهادکردن،مطرح کردن
🔸14) restore احیاء کردن، بازگرداندن
🔸15) staple کالای اساسی ، اصلی، ضروری
🔸16) turbulent آشفته، نابسامان
🔸17) vital حیاتی، ضروری، اصلی
🔸 @Coding_504 | @coding_toefl 🔸
فرا رسیدن ماه رمضان بر شما دوستان و همراهان کدینگ 504 مبارک.
امید که در کنار خانواده و عزیزانتان سالم و شاد باشید و از برکات این ماه پر برکت برخوردار شوید.
التماس دعا
یکتا❤️ فروردین 1400 شمسی
Sending wishes on this holy month that may Allah always bless you and your family with joys, togetherness and happiness. Happy Ramadan.
Best Regards,
Yekta❤️
🌜@coding_504 🌛
امید که در کنار خانواده و عزیزانتان سالم و شاد باشید و از برکات این ماه پر برکت برخوردار شوید.
التماس دعا
یکتا❤️ فروردین 1400 شمسی
Sending wishes on this holy month that may Allah always bless you and your family with joys, togetherness and happiness. Happy Ramadan.
Best Regards,
Yekta❤️
🌜@coding_504 🌛
سریال فرندز با دو زیرنویس
📺 عبور چندلر از خط 3⃣ قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی 🇺🇸 A short movie . Listen to it If you wanna improve your English 👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی…
51. #burden : ˈbɜːrdn̩
what is carried, a load
آنچه حمل میشود، بار
a. The burden of the country's safety is in the hands of the president.
مسئولیت امنیت کشور در دستان رییس جمهور است
b. Irma found the enormous box too much of a burden.
"ایرما" فهمید جعبه بزرگ خیلی بیشتر از یک محموله است
c. Ricky carried the burden throughout his college career.
ریکی مسئولیت کارهای دانشگاه را در تمام مدت به دوش داشت
🍂 @coding_504 🍂
what is carried, a load
آنچه حمل میشود، بار
a. The burden of the country's safety is in the hands of the president.
مسئولیت امنیت کشور در دستان رییس جمهور است
b. Irma found the enormous box too much of a burden.
"ایرما" فهمید جعبه بزرگ خیلی بیشتر از یک محموله است
c. Ricky carried the burden throughout his college career.
ریکی مسئولیت کارهای دانشگاه را در تمام مدت به دوش داشت
🍂 @coding_504 🍂