Forwarded from سریال فرندز اکسترا آشنایی با مادر
Forwarded from سریال فرندز اکسترا آشنایی با مادر
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لغات کلی که در درس دو 504 واژه بکار رفته /قسمت دوم
جهت ثبتنام کلاس های تلگرام،کدینگ 504 و 450 لغت تافل ، به این آی دی پیام بدین
Admin👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
جهت ثبتنام کلاس های تلگرام،کدینگ 504 و 450 لغت تافل ، به این آی دی پیام بدین
Admin👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
......... to the radio?
No, you can turn it off
No, you can turn it off
Anonymous Quiz
21%
Are you listen
6%
Are you listened
72%
Are you listening
......... to the radio every day?
No. just occasionally
No. just occasionally
Anonymous Quiz
76%
Do you listen
20%
Do you listening
3%
Do you listened
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس بزرگ انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 مزاحم ۲
مناسب برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی
برای تهیه آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 مزاحم ۲
مناسب برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی
برای تهیه آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس بزرگ انگلیسی و فارسی 🇺🇸 A short movie . Listen to it If you wanna improve your English 📺 مزاحم ۲ مناسب برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی برای تهیه آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه…
✍🏻 جملات و اصطلاحات بکار رفته در این ویدیو مجموعه فرندز (روی ثانیه ی جلوی هر جمله بزنید تا همان قسمت ویدیو براتون پخش بشه)
00:45 were you following me?
داشتی منو تعقیب می کردی؟
00:53 you were still hung up on my sister.
هنوز تو فکر خواهرم باشی.
00:55 So you spied on me
واسه همین هم جاسوسی من رو می کردی
01:15 is this like a freakish coincidence.
این اتفاق تصادفیه
01:24 I'm so pathetic
من خیلی احساساتی هستم
01:42 I will definitely help you get over my sister.
حتما بهت کمک می کنم تا از خواهرم جدا بشی.
01:47 Stalk me for a while.
یه مدت دنبال من بیا
01:51 I'll be like an Ursula patch.
من هم لنگه ی ارسلا هستم
02:02 I'm behind the pillar
بغل ستون هستم
برای تهیه آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504
00:45 were you following me?
داشتی منو تعقیب می کردی؟
00:53 you were still hung up on my sister.
هنوز تو فکر خواهرم باشی.
00:55 So you spied on me
واسه همین هم جاسوسی من رو می کردی
01:15 is this like a freakish coincidence.
این اتفاق تصادفیه
01:24 I'm so pathetic
من خیلی احساساتی هستم
01:42 I will definitely help you get over my sister.
حتما بهت کمک می کنم تا از خواهرم جدا بشی.
01:47 Stalk me for a while.
یه مدت دنبال من بیا
01:51 I'll be like an Ursula patch.
من هم لنگه ی ارسلا هستم
02:02 I'm behind the pillar
بغل ستون هستم
برای تهیه آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504
🏃🏻♂چطوری به انگلیسی بگیم عالیه!؟
🏃♂Other ways to say: It's great!
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
🏃♂Other ways to say: It's great!
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
The Tortoise and the Hare
لاکپشت و خرگوش
#داستان_کوتاه_انگلیسی
A speedy hare lived in the woods. She was always bragging to the other animals about how fast she could run.
خرگوشی چابک در جنگل زندگی میکرد. او همیشه درباره سرعت دویدنش برای حیوانات دیگر لاف میزد.
The animals grew tired of listening to the hare. So one day, the tortoise walked slowly up to her and challenged her to a race. The hare howled with laughter.
حیوانات از گوش دادن به حرفهای خرگوش خسته شده بودند. به همین خاطر روزی از روزها لاکپشت آرامآرام پیش او رفت و او را به مسابقه دعوت کرد. خرگوش با خندهای فریاد زد.
“Race you? I can run circles around you!” the hare said. But the tortoise didn’t budge. “OK, Tortoise. You want a race? You’ve got it! This will be a piece of cake.” The animals gathered to watch the big race.
خرگوش گفت: «با تو مسابقه بدم؟ من تو رو بهراحتی میبرم!» اما نظر لاکپشت عوض نشد. «باشه لاکپشته. پس تو می خوای مسابقه بدی؟ باشه قبوله. این واسه من مثه آب خوردنه.» حیوانات برای تماشای مسابقه بزرگ جمع شدند.
A whistle blew, and they were off. The hare sprinted down the road while the tortoise crawled away from the starting line.
سوتی زدند و آنها مسابقه را شروع کردند. خرگوش مسیر را با حداکثر سرعت میدوید درحالیکه لاکپشت بهکندی از خط شروع مسابقه دور میشد.
The hare ran for a while and looked back. She could barely see the tortoise on the path behind her. Certain she’d win the race, the hare decided to rest under a shady tree.
خرگوش مدتی دوید و به عقب نگاه کرد. او دیگر نمیتوانست لاکپشت را پشت سرش در مسیر ببیند. خرگوش که از برنده شدن خود مطمئن بود تصمیم گرفت در سایهی یک درخت کمی استراحت کند.
The tortoise came plodding down the road at his usual slow pace. He saw the hare, who had fallen asleep against a tree trunk. The tortoise crawled right on by.
لاکپشت با سرعت همیشگیاش آهستهآهسته از راه رسید. او خرگوش را دید که کنار تنهی درختی به خواب رفته است. لاکپشت درست از کنارش رد شد.
The hare woke up and stretched her legs. She looked down the path and saw no sign of the tortoise. “I might as well go win this race,” she thought.
خرگوش از خواب بیدار شد و پاهایش را کشوقوسی داد. مسیر را نگاه کرد و اثری از لاکپشت ندید. با خودش فکر کرد «من باید برم و این مسابقه رو هم برنده بشم.»
As the hare rounded the last curve, she was shocked by what she saw. The tortoise was crossing the finish line! The tortoise had won the race!
وقتی خرگوش آخرین پیچ را رد کرد، ازآنچه میدید تعجب کرد. لاکپشت داشت از خط پایان رد میشد! لاکپشت مسابقه را برد!
The confused hare crossed the finish line. “Wow, Tortoise,” the hare said, “I really thought there was no way you could beat me.” The tortoise smiled. “I know. That’s why I won.”
خرگوش سردرگم از خط پایان رد شد. خرگوش گفت: «وای لاکپشته، من واقعاً فکر نمیکردم تو بتونی منو ببری.» لاکپشت لبخندی زد و گفت: «می دونم. واسه همین بود که من برنده شدم.»
#Short_story_24
🐇 @coding_504 🐇
لاکپشت و خرگوش
#داستان_کوتاه_انگلیسی
A speedy hare lived in the woods. She was always bragging to the other animals about how fast she could run.
خرگوشی چابک در جنگل زندگی میکرد. او همیشه درباره سرعت دویدنش برای حیوانات دیگر لاف میزد.
The animals grew tired of listening to the hare. So one day, the tortoise walked slowly up to her and challenged her to a race. The hare howled with laughter.
حیوانات از گوش دادن به حرفهای خرگوش خسته شده بودند. به همین خاطر روزی از روزها لاکپشت آرامآرام پیش او رفت و او را به مسابقه دعوت کرد. خرگوش با خندهای فریاد زد.
“Race you? I can run circles around you!” the hare said. But the tortoise didn’t budge. “OK, Tortoise. You want a race? You’ve got it! This will be a piece of cake.” The animals gathered to watch the big race.
خرگوش گفت: «با تو مسابقه بدم؟ من تو رو بهراحتی میبرم!» اما نظر لاکپشت عوض نشد. «باشه لاکپشته. پس تو می خوای مسابقه بدی؟ باشه قبوله. این واسه من مثه آب خوردنه.» حیوانات برای تماشای مسابقه بزرگ جمع شدند.
A whistle blew, and they were off. The hare sprinted down the road while the tortoise crawled away from the starting line.
سوتی زدند و آنها مسابقه را شروع کردند. خرگوش مسیر را با حداکثر سرعت میدوید درحالیکه لاکپشت بهکندی از خط شروع مسابقه دور میشد.
The hare ran for a while and looked back. She could barely see the tortoise on the path behind her. Certain she’d win the race, the hare decided to rest under a shady tree.
خرگوش مدتی دوید و به عقب نگاه کرد. او دیگر نمیتوانست لاکپشت را پشت سرش در مسیر ببیند. خرگوش که از برنده شدن خود مطمئن بود تصمیم گرفت در سایهی یک درخت کمی استراحت کند.
The tortoise came plodding down the road at his usual slow pace. He saw the hare, who had fallen asleep against a tree trunk. The tortoise crawled right on by.
لاکپشت با سرعت همیشگیاش آهستهآهسته از راه رسید. او خرگوش را دید که کنار تنهی درختی به خواب رفته است. لاکپشت درست از کنارش رد شد.
The hare woke up and stretched her legs. She looked down the path and saw no sign of the tortoise. “I might as well go win this race,” she thought.
خرگوش از خواب بیدار شد و پاهایش را کشوقوسی داد. مسیر را نگاه کرد و اثری از لاکپشت ندید. با خودش فکر کرد «من باید برم و این مسابقه رو هم برنده بشم.»
As the hare rounded the last curve, she was shocked by what she saw. The tortoise was crossing the finish line! The tortoise had won the race!
وقتی خرگوش آخرین پیچ را رد کرد، ازآنچه میدید تعجب کرد. لاکپشت داشت از خط پایان رد میشد! لاکپشت مسابقه را برد!
The confused hare crossed the finish line. “Wow, Tortoise,” the hare said, “I really thought there was no way you could beat me.” The tortoise smiled. “I know. That’s why I won.”
خرگوش سردرگم از خط پایان رد شد. خرگوش گفت: «وای لاکپشته، من واقعاً فکر نمیکردم تو بتونی منو ببری.» لاکپشت لبخندی زد و گفت: «می دونم. واسه همین بود که من برنده شدم.»
#Short_story_24
🐇 @coding_504 🐇
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
Forwarded from یکتا و نمونه های تدریس
💢آموزش مکالمه انگلیسی
💢 #درس_1
ادمین ثبتنام👇👇👇👇
@silvermoon1000
كتاب Functions
کاربردی ترین دوره ی تلگرام، جمع بندی مکالمات مفید و ضد یخ زبان
🌐توضيحات صوتي استاد یکتا را حتما گوش كنيد.
👇👇
💢 #درس_1
ادمین ثبتنام👇👇👇👇
@silvermoon1000
كتاب Functions
کاربردی ترین دوره ی تلگرام، جمع بندی مکالمات مفید و ضد یخ زبان
🌐توضيحات صوتي استاد یکتا را حتما گوش كنيد.
👇👇
#Function_1
@yektaenglishclass
1⃣ توضیحات کلی دوره مکالمه
2⃣ توصیح در مورد کتاب
3⃣فهرست مطالب
4⃣ تدریس درس اول
#Function_contents
فهرست کتاب فانکشنز
@Yektaenglishclass 🐍🐍
ادمین ثبتنام مکالمه👇👇👇👇
@silvermoon1000
2⃣ توصیح در مورد کتاب
3⃣فهرست مطالب
4⃣ تدریس درس اول
#Function_contents
فهرست کتاب فانکشنز
@Yektaenglishclass 🐍🐍
ادمین ثبتنام مکالمه👇👇👇👇
@silvermoon1000
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
At the Restaurant
در رستوران
😉 اگه بلد نباشی سرت کلاه میره
مکالمات موضوعی با فیلم
در کلاس فانکشنز یکتا 76 درس ویس استاد و این فیلمک ها رو از دست نده
Admin ادمین ثبتنام 👇👇👇👇🏽👇🏿👇
t.me/silvermoon1000
در رستوران
😉 اگه بلد نباشی سرت کلاه میره
مکالمات موضوعی با فیلم
در کلاس فانکشنز یکتا 76 درس ویس استاد و این فیلمک ها رو از دست نده
Admin ادمین ثبتنام 👇👇👇👇🏽👇🏿👇
t.me/silvermoon1000
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌸مجموعه سریال بسیار کمدی وطنز اکسترا قسمت 2 - ترک 1 😂😊
با زیر نویس انگلیسی
بخند و انگلیسی یاد بگیر
برای تهیه آرشیو کامل سریال اکسترا با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @extra_en
با زیر نویس انگلیسی
بخند و انگلیسی یاد بگیر
برای تهیه آرشیو کامل سریال اکسترا با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @extra_en
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌸مجموعه سریال بسیار کمدی وطنز اکسترا قسمت 2 - ترک 1 😂😊
با زیر نویس فارسی
بخند و انگلیسی یاد بگیر
برای تهیه آرشیو کامل سریال اکسترا با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @extra_en
با زیر نویس فارسی
بخند و انگلیسی یاد بگیر
برای تهیه آرشیو کامل سریال اکسترا با زیرنویس انگلیسی و فارسی و قابلیت تنظیم اندازه زیرنویس به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @extra_en