1. #Abate: / a'beit /
to decrease in force or intensity; to decrease in value or amount
فروکش کردن، کاهش دادن
a. When the wind changed direction, the air grew quiet and the storm abated.
وقتی که باد تغییر مسیر داد، هوا آرام شد و طوفان فروکش کرد.
b. The salesman could not abate the price of the automobile, without conferring with the manager.
فروشنده نتوانست بدون مشورت با مدیر قیمت اتومبیل را کاهش دهد.
C. Although the doctors hoped the epidemic would abate, the number of hospital admissions did not
decrease.
گرچه پزشکان امید داشتند که بیماری مسری فروکش خواهد کرد، اما تعداد پذیرش بیمارستانها کاهش نیافت.
📕 @coding_504 📕
to decrease in force or intensity; to decrease in value or amount
فروکش کردن، کاهش دادن
a. When the wind changed direction, the air grew quiet and the storm abated.
وقتی که باد تغییر مسیر داد، هوا آرام شد و طوفان فروکش کرد.
b. The salesman could not abate the price of the automobile, without conferring with the manager.
فروشنده نتوانست بدون مشورت با مدیر قیمت اتومبیل را کاهش دهد.
C. Although the doctors hoped the epidemic would abate, the number of hospital admissions did not
decrease.
گرچه پزشکان امید داشتند که بیماری مسری فروکش خواهد کرد، اما تعداد پذیرش بیمارستانها کاهش نیافت.
📕 @coding_504 📕
#Abate: / a'beit /
معنی: فروکش کردن، کاهش دادن
کدینگ: تا عباتو کشیدی بالا قیمتها فروکش کرد.
📕 @Coding_504 📕
معنی: فروکش کردن، کاهش دادن
کدینگ: تا عباتو کشیدی بالا قیمتها فروکش کرد.
📕 @Coding_504 📕
جهت ثبتنام در کلاس آموزش لغات ضروری 504 به همراه کدینگ صوتی ، به این آی دی پیام بدین
Admin👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
Admin👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خانواده نسبت خونی نیست. خانواده یعنی همون کسی که تمایل داره دست تو رو موقعی که خیلی نیاز داری بگیره.
@Coding_504
@Coding_504
Language Confusion
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Laura is at the airport. She waits for her flight. Her flight is to Berlin, and it is 4 hours away. Laura walks around the airport and looks at the shops. She has a nice time.
لارا در فرودگاه است. او منتظر پروازش است. پرواز او به برلین است، و 4 ساعت فاصله دارد (4 ساعت به آن مانده). لارا به اطراف فرودگاه قدم می زند و به مغازه ها نگاه می کند. او اوقات خوبی دارد. (به او خوش می گذرد)
After an hour she wants to visit the bathroom. She searches for it, but she doesn’t find it.
بعد از یک ساعت او می خواهد به دستشویی برود. او به دنبال آن می گردد، اما او پیدایش نمی کند.
“Where is the bathroom?” she asks herself.
“دستشویی کجاست؟” او از خودش می پرسد.
She looks and looks but she can’t find it. She starts asking people where it is.
او می گردد و می گردد اما او نمی تواند پیدایش کند. او شروع می کند از مردم بپرس که آن کجاست.
Laura: “Excuse me sir, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا “ببخشید، می توانید لطفا به من بگویید که دستشویی کجاست؟”
Man: “You mean the restroom, right?”
مرد: “منظور شما مستراح است، درست است؟”
Laura: “No, I mean the bathroom.”
لارا: “نه، منظور من دستشویی است.”
Man: “Well, the restroom is over there.” He says and walks away.
مرد: “خب، مستراح آنجاست.” او می گوید و می رود.
Laura doesn’t understand. She asks a lady: “Excuse me madam, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا نمی فهمد. او از یک خانم می پرسد: “ببخشید خانم، می توانید لطفا به من بگویید دستشویی کجاست؟”
“The restroom is over there,” the lady answers and walks away.
“مستراح آنجاست” زن جواب می دهد و می رود.
Laura is confused. “What’s their problem? I need to use the bathroom and they send me to rest?! I don’t need a restroom, I need the bathroom!”
لارا گیج شده است. “مشکل آنها چیست؟ من می خواهم از دستشویی استفاده کنم و آنها من برای استراحت می فرستند؟ من به مستراح نیاز ندارد من به دستشویی نیاز دارم.”
After a while Laura gives up. She feels tired of all this walking and asking. She decides that maybe they are all right and she does need to rest.
بعد از مدتی لارا تسلیم می شود. او از قدم زدن و پرسیدن احساس خستگی می کند. پس او تصمیم می گیرد که شاید آنها همه درست می گویند و او نیاز به استراحت دارد.
She walks to the restroom. Now she is surprised. She realizes the restroom is actually the name for a public bathroom!
به سمت مستراح می رود. حالا او متعجب می شود. او می فهمد که مستراح در واقع یک اسم برای دستشویی عمومی است!
#Short_story_8
🛫🛩 @coding_504 ✈️
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Laura is at the airport. She waits for her flight. Her flight is to Berlin, and it is 4 hours away. Laura walks around the airport and looks at the shops. She has a nice time.
لارا در فرودگاه است. او منتظر پروازش است. پرواز او به برلین است، و 4 ساعت فاصله دارد (4 ساعت به آن مانده). لارا به اطراف فرودگاه قدم می زند و به مغازه ها نگاه می کند. او اوقات خوبی دارد. (به او خوش می گذرد)
After an hour she wants to visit the bathroom. She searches for it, but she doesn’t find it.
بعد از یک ساعت او می خواهد به دستشویی برود. او به دنبال آن می گردد، اما او پیدایش نمی کند.
“Where is the bathroom?” she asks herself.
“دستشویی کجاست؟” او از خودش می پرسد.
She looks and looks but she can’t find it. She starts asking people where it is.
او می گردد و می گردد اما او نمی تواند پیدایش کند. او شروع می کند از مردم بپرس که آن کجاست.
Laura: “Excuse me sir, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا “ببخشید، می توانید لطفا به من بگویید که دستشویی کجاست؟”
Man: “You mean the restroom, right?”
مرد: “منظور شما مستراح است، درست است؟”
Laura: “No, I mean the bathroom.”
لارا: “نه، منظور من دستشویی است.”
Man: “Well, the restroom is over there.” He says and walks away.
مرد: “خب، مستراح آنجاست.” او می گوید و می رود.
Laura doesn’t understand. She asks a lady: “Excuse me madam, could you please tell me where is the bathroom?”
لارا نمی فهمد. او از یک خانم می پرسد: “ببخشید خانم، می توانید لطفا به من بگویید دستشویی کجاست؟”
“The restroom is over there,” the lady answers and walks away.
“مستراح آنجاست” زن جواب می دهد و می رود.
Laura is confused. “What’s their problem? I need to use the bathroom and they send me to rest?! I don’t need a restroom, I need the bathroom!”
لارا گیج شده است. “مشکل آنها چیست؟ من می خواهم از دستشویی استفاده کنم و آنها من برای استراحت می فرستند؟ من به مستراح نیاز ندارد من به دستشویی نیاز دارم.”
After a while Laura gives up. She feels tired of all this walking and asking. She decides that maybe they are all right and she does need to rest.
بعد از مدتی لارا تسلیم می شود. او از قدم زدن و پرسیدن احساس خستگی می کند. پس او تصمیم می گیرد که شاید آنها همه درست می گویند و او نیاز به استراحت دارد.
She walks to the restroom. Now she is surprised. She realizes the restroom is actually the name for a public bathroom!
به سمت مستراح می رود. حالا او متعجب می شود. او می فهمد که مستراح در واقع یک اسم برای دستشویی عمومی است!
#Short_story_8
🛫🛩 @coding_504 ✈️
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 وقتی ریچل قرض میخواد😂!
مناسب برای تقویت لیسنینگ
برای داشتن آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 وقتی ریچل قرض میخواد😂!
مناسب برای تقویت لیسنینگ
برای داشتن آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
A Surprise from Australia
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
The school ends and Erica quickly puts her books in the bag and runs out of the class.
مدرسه تمام می شود و اریکا به سرعت کتاب هایش را توی کیفش می گذارد و از کلاس بیرون می دود.
Today is a special day. Erica is very excited. She runs home and thinks about her uncle. She spoke with him on the phone a week ago. He returns from Australia, and he brings a special surprise with him!
امروز یک روز ویژه است. اریکا خیلی هیجان زده است. او به خانه می دود و در مورد عمویش فکر می کند. او با عمویش یک هفته پیش تلفنی صحبت کرده. او از استرالیا بر می گردد، و او با خود یک چیز غافلگیر کننده دارد!
Erica is very happy. She thinks about the surprise that he brings.
اریکا بسیار خوشحال است. او در مورد چیز غافلگیر کننده ای که او می آورد فکر می کند.
“Maybe he brings a surfboard? That is fun! I can learn how to surf!”
“شاید او یک صفحه موج سواری می آورد؟” این جالب است! من می توانم یاد بگیرم چطور موج سواری کنم.
“Maybe he brings Australian nuts? Oh, I can eat nuts all day!”
“شاید او خشکبار (مغز) استرالیایی بیاورد؟ اوه، من می توانم تمام روز خشکبار بخورم.”
“Or maybe he brings a kangaroo? That is not good. I don’t have a place in my room for a kangaroo…”
“یا شاید او یک کانگرو بیاورد؟ این خوب نیست. من جایی در اتاقم برای یک کانگرو ندارم…”
Erica finally arrives home. Her parents are there, and her uncle is there! She is very happy to see him. They hug and she jumps up and down.
اریکا سرانجام به خانه می رسد. والدینش آنجا هستند، و عمویش (هم) آنجاست! او از دیدنش خیلی خوشحال است. آنها (همدیگر را) بغل می کنند و او بالا و پایین می پرد.
“Uncle, uncle,” she calls, “what special surprise do you have for me from Australia?”
“عمو، عمو” او فریاد صدا می زند، “چه سورپرایز خاصی برای من از استرالیا اورده ای؟”
“Well,” her uncle smiles and answers, “I have for you an Australian aunt!”
“خب” عموی او لبخند می زند و جواب می دهد، “من برای تو یک زن عموی استرالیایی اوردم.”
👀نکته: در زبان انگلیسی از aunt برای اشاره به زن عمو و زن دایی هم استفاده می شود. واژه های uncle و aunt الزاما نشان دهنده ارتباط مستقیم خانوادگی نیستند.
#Short_story_9
🇬🇸 @coding_504 🇬🇸
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
The school ends and Erica quickly puts her books in the bag and runs out of the class.
مدرسه تمام می شود و اریکا به سرعت کتاب هایش را توی کیفش می گذارد و از کلاس بیرون می دود.
Today is a special day. Erica is very excited. She runs home and thinks about her uncle. She spoke with him on the phone a week ago. He returns from Australia, and he brings a special surprise with him!
امروز یک روز ویژه است. اریکا خیلی هیجان زده است. او به خانه می دود و در مورد عمویش فکر می کند. او با عمویش یک هفته پیش تلفنی صحبت کرده. او از استرالیا بر می گردد، و او با خود یک چیز غافلگیر کننده دارد!
Erica is very happy. She thinks about the surprise that he brings.
اریکا بسیار خوشحال است. او در مورد چیز غافلگیر کننده ای که او می آورد فکر می کند.
“Maybe he brings a surfboard? That is fun! I can learn how to surf!”
“شاید او یک صفحه موج سواری می آورد؟” این جالب است! من می توانم یاد بگیرم چطور موج سواری کنم.
“Maybe he brings Australian nuts? Oh, I can eat nuts all day!”
“شاید او خشکبار (مغز) استرالیایی بیاورد؟ اوه، من می توانم تمام روز خشکبار بخورم.”
“Or maybe he brings a kangaroo? That is not good. I don’t have a place in my room for a kangaroo…”
“یا شاید او یک کانگرو بیاورد؟ این خوب نیست. من جایی در اتاقم برای یک کانگرو ندارم…”
Erica finally arrives home. Her parents are there, and her uncle is there! She is very happy to see him. They hug and she jumps up and down.
اریکا سرانجام به خانه می رسد. والدینش آنجا هستند، و عمویش (هم) آنجاست! او از دیدنش خیلی خوشحال است. آنها (همدیگر را) بغل می کنند و او بالا و پایین می پرد.
“Uncle, uncle,” she calls, “what special surprise do you have for me from Australia?”
“عمو، عمو” او فریاد صدا می زند، “چه سورپرایز خاصی برای من از استرالیا اورده ای؟”
“Well,” her uncle smiles and answers, “I have for you an Australian aunt!”
“خب” عموی او لبخند می زند و جواب می دهد، “من برای تو یک زن عموی استرالیایی اوردم.”
👀نکته: در زبان انگلیسی از aunt برای اشاره به زن عمو و زن دایی هم استفاده می شود. واژه های uncle و aunt الزاما نشان دهنده ارتباط مستقیم خانوادگی نیستند.
#Short_story_9
🇬🇸 @coding_504 🇬🇸
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👈🏻 آموزش انگلیسی با هری پاتر
📹 Wingardium Leviosa | Learn English With Harry Potter
#Learn_English_with_Harry_Potter
به همراه زیرنویس انگلیسی مناسب برای تقویت زبان انگلیسی
Join @Coding_504
📹 Wingardium Leviosa | Learn English With Harry Potter
#Learn_English_with_Harry_Potter
به همراه زیرنویس انگلیسی مناسب برای تقویت زبان انگلیسی
Join @Coding_504
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
7 Most Common English Grammar Mistakes +TEST
Do you make these mistakes?
هفت اشتباه متداول گرامری
آیا شما این اشتباهات را داشته اید؟
@coding_toefl|
@coding_504🤯🤯
Do you make these mistakes?
هفت اشتباه متداول گرامری
آیا شما این اشتباهات را داشته اید؟
@coding_toefl|
@coding_504🤯🤯