Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 وقتی مونیکا و فیبی عاشق یه پسر میشن5⃣😀!
مناسب برای تقویت لیسنینگ
برای داشتن آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 وقتی مونیکا و فیبی عاشق یه پسر میشن5⃣😀!
مناسب برای تقویت لیسنینگ
برای داشتن آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from 🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓 via @chToolsBot
در کانال خصوصی،1بار برای همیشه تلخی☕️گرامرو برات شیرین کردیم🍭
با تدریس عالی و توپ مدرس"خانم یکتا" شبی یک درس یادبگیر و غول زبان رو به زانو درآر. 👇 وقت طلاست.
منسجم یه جا بمون و یاد بگیر 👈🏻 عضوشوید
با تدریس عالی و توپ مدرس"خانم یکتا" شبی یک درس یادبگیر و غول زبان رو به زانو درآر. 👇 وقت طلاست.
منسجم یه جا بمون و یاد بگیر 👈🏻 عضوشوید
What are You Talking About
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Jane and Laura are walking to the mall. They want to buy new clothes. Jane has some money and Laura has some money.
جین و لارا در مرکز خرید هستند. آنها می خواهند لباس های جدید بخرند. جین مقداری پول دارد و لارا مقداری پول دارد.
Suddenly, Jane is calling: “Laura! Laura! Look at that dress! Isn’t it beautiful? I want that dress, but I don’t have enough money.”
ناگهان، جین صدا می زند: “لارا! لارا! به آن لباس نگاه کن! زیبا نیست؟ من آن لباس را می خواه، اما من به اندازه کافی پول ندارم.”
Laura is calling: “What are you talking about? This is an ugly dress! It is just horrible! I don’t even want to see this dress.”
لارار صدا می زند: “در مورد چی صحبت می کنی؟ این لباس زشتی است! این افتضاح است! من حتی نمی خواهم این لباس را ببینم.”
"Ok, ok…” Jane is whispering sadly.
"باشه، باشه.” جین با غمگینی زمزمه می کند.
Suddenly Laura is calling: “Oh my god! Look at this dress! It is beautiful! I want this dress. Oh, but look at the price. It is too expensive for me.”
ناگهان لارا صدا می زند: “اوه خدای من! به این لباس نگاه کن! این زیبا است! من این لباس را می خواهم. اوه، اما به قیمت نگاه کن. این بیش از حد برای من گران است.”
Now Jane is calling: “What are you talking about? This is an ugly dress! It is really horrible! I don’t even want to see it.”
حالا جین صدا می زند: “در مورد چی صحبت می کند؟ این یک لباس زشت است! این واقعا افتضاح است! من حتی نمی خواهم به آن نگاه کنم.”
“Ok, ok…” Laura is whispering sadly.
“باشه، باشه.” لارا غمگین زمزمه می کند.
Now Jane is sad, and Laura is sad. They are walking home. They have no new clothes, but they know that next time they should respect other opinions…
حالا جین غمگین است، و لارا غمگین است. انها به خانه می روند. آنها هیچ لباس جدیدی ندارد، اما آنها می دانند که دفعه بعد آنها باید به نظرات هم احترام بگذارند…
#Short_story_6
👗 @coding_504 👗
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Jane and Laura are walking to the mall. They want to buy new clothes. Jane has some money and Laura has some money.
جین و لارا در مرکز خرید هستند. آنها می خواهند لباس های جدید بخرند. جین مقداری پول دارد و لارا مقداری پول دارد.
Suddenly, Jane is calling: “Laura! Laura! Look at that dress! Isn’t it beautiful? I want that dress, but I don’t have enough money.”
ناگهان، جین صدا می زند: “لارا! لارا! به آن لباس نگاه کن! زیبا نیست؟ من آن لباس را می خواه، اما من به اندازه کافی پول ندارم.”
Laura is calling: “What are you talking about? This is an ugly dress! It is just horrible! I don’t even want to see this dress.”
لارار صدا می زند: “در مورد چی صحبت می کنی؟ این لباس زشتی است! این افتضاح است! من حتی نمی خواهم این لباس را ببینم.”
"Ok, ok…” Jane is whispering sadly.
"باشه، باشه.” جین با غمگینی زمزمه می کند.
Suddenly Laura is calling: “Oh my god! Look at this dress! It is beautiful! I want this dress. Oh, but look at the price. It is too expensive for me.”
ناگهان لارا صدا می زند: “اوه خدای من! به این لباس نگاه کن! این زیبا است! من این لباس را می خواهم. اوه، اما به قیمت نگاه کن. این بیش از حد برای من گران است.”
Now Jane is calling: “What are you talking about? This is an ugly dress! It is really horrible! I don’t even want to see it.”
حالا جین صدا می زند: “در مورد چی صحبت می کند؟ این یک لباس زشت است! این واقعا افتضاح است! من حتی نمی خواهم به آن نگاه کنم.”
“Ok, ok…” Laura is whispering sadly.
“باشه، باشه.” لارا غمگین زمزمه می کند.
Now Jane is sad, and Laura is sad. They are walking home. They have no new clothes, but they know that next time they should respect other opinions…
حالا جین غمگین است، و لارا غمگین است. انها به خانه می روند. آنها هیچ لباس جدیدی ندارد، اما آنها می دانند که دفعه بعد آنها باید به نظرات هم احترام بگذارند…
#Short_story_6
👗 @coding_504 👗
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیست کلمات #درس_1 کتاب لغات ضروری تافل
🔸1) abroad
خارج،در خارج، به صورت بین المللی
🔸2) abrupt ناگهانی
🔸3) acceptable مجاز،قابل قبول
🔸4) acclaim تحسین،ستایش
🔸5) actually در واقع، حقیقتاً
🔸6) adverseسوء،نامطلوب
🔸7) advice توصیه، پیشنهاد
🔸8) attractive جذاب، گیرا
🔸9) autonomous مستقل، خودمختار
🔸10) chronic مزمن،همیشگی
🔸11) disapproval
ناخرسندی، مخالفت، اعتراض
🔸12) disruptiveمختل کننده، مخل
🔸13) haphazardly تصادفی،الابختگی
🔸14) persistentدائم،مدام، ماندگار
🔸15) postponeبه تعویق انداختن
🔸16) validمعتبر،موثق، موجه
🔸17) withdraw
کنارکشیدن،عقب نشینی کردن، خارج کردن
🔸 @coding_toefl 🔸
🔸1) abroad
خارج،در خارج، به صورت بین المللی
🔸2) abrupt ناگهانی
🔸3) acceptable مجاز،قابل قبول
🔸4) acclaim تحسین،ستایش
🔸5) actually در واقع، حقیقتاً
🔸6) adverseسوء،نامطلوب
🔸7) advice توصیه، پیشنهاد
🔸8) attractive جذاب، گیرا
🔸9) autonomous مستقل، خودمختار
🔸10) chronic مزمن،همیشگی
🔸11) disapproval
ناخرسندی، مخالفت، اعتراض
🔸12) disruptiveمختل کننده، مخل
🔸13) haphazardly تصادفی،الابختگی
🔸14) persistentدائم،مدام، ماندگار
🔸15) postponeبه تعویق انداختن
🔸16) validمعتبر،موثق، موجه
🔸17) withdraw
کنارکشیدن،عقب نشینی کردن، خارج کردن
🔸 @coding_toefl 🔸
🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
Voice message
اگه میخوای دایره لغات انگلیسیتو تقویت کنی
👈🏻ثبت نام دوره لغات تافل آغاز شده
برای شرکت در این دوره همین حالا نام دوره رو به ایدی ادمین ثبتنام بفرستید👇🏻
🆔 T.me/O2021
✅کافیه فقط روزی یک لغت رو توی جمله و با تدریس استاد بخونی تا بعد از مدت کوتاهی تاثیر فوق العاده متوجه بشی
👈🏻ثبت نام دوره لغات تافل آغاز شده
برای شرکت در این دوره همین حالا نام دوره رو به ایدی ادمین ثبتنام بفرستید👇🏻
🆔 T.me/O2021
✅کافیه فقط روزی یک لغت رو توی جمله و با تدریس استاد بخونی تا بعد از مدت کوتاهی تاثیر فوق العاده متوجه بشی
Kevin's Car
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Kevin likes cars. He reads about cars in magazines and he watches shows about cars on TV. His head is full of cars!
کوین ماشین ها را دوست دارد. او در مورد ماشین ها در مجله می خواند و برنامه هایی در مورد ماشین ها در تلویزیون می بیند. سر او پر از ماشین هاست!
He tells his parents, “Please, please, please, could you buy me a car?”
او به والدینش می گوید، “لطفا، لطفا، لطفا، میتوانید برای من یک ماشین بخرید؟”
“No,” says Kevin’s mom, “You are too young to drive a car. This is dangerous.”
“نه” مادر کوین می گوید، “تو بیش از حد جوانی که یک ماشین را برانی. این خطرناک است.”
“No,” says Kevin’s dad, “A car is very expensive. We can’t buy you a car now.”
“نه” پدر کوین می گوید، “یک ماشین خیلی گران است.، ما نمی توانیم حالا برای تو یک ماشین بخریم.”
Kevin is very sad. He wants a car. He wants a fast red sports car!
کوین خیلی غمگین است. او یک ماشین می خواهد. او یک ماشین قرمز سریع مسابقه ای می خواهد.
He decides to build one! He buys books and reads about the subject. He hangs around at the garage and watches the mechanics fix the cars. It is very interesting for him and he has a lot of fun.
او تصمیم می گیرد یکی درست کند! او کتاب هایی در مورد این موضوع می خرد. او در اطراف گاراژ می چرخد و مکانیک ها را که ماشین ها را تعمیر می کنند تماشا می کند. این برای او بسیار جالب است و به او خیلی خوش می گذرد.
Finally, he starts building his own car! He tells his parents about it. His father doesn’t believe him. He says it’s too difficult. His mother says she is worried. She doesn’t want him to do anything dangerous.
سر انجام، او شروع به ساختن ماشین خودش می کند! او به والدینش در این مورد می گوید. پدرش او را باور نمی کند. او می گوید این خیلی مشکل است. مادرش می گوید که او نگران است. او نمی خواهد که کویل کار خطرناکی بکند.
After two months, Kevin invites his parents to see his creation. His parents are surprised! It is beautiful! It is red! It is shiny! It is a big toy sports car! Kevin can sit inside it and drive!
بعد از دو ماه، کویل والدینش را دعوت می کند تا ساخته او را ببینند. والدینش متعجب هستند! این قشنگ است! این قرمز است! این درخشان است! این یک ماشین اسباب بازی بزرگ مسابقه ایست! کوین می تواند داخلش بنشیند و رانندگی کند!
Kevin’s parents are very happy and proud. Kevin’s dad says: “I was sure you can do it!”
والدین کوین خیلی خوشحال و سرافراز هستند. پدر کوین می گوید: “من مطمئن بودم که تو می توانی این را انجام دهی!”
Kevin’s mom says: “I was sure it was not dangerous!”
مادر کوین می گوید: “من مطمئن بودم که این خطرناک نیست.”
Kevin smiles and drives away.
کوین لبخند می زند و با ماشین دور می شود.
[#Short_story_7
👶 @coding_504 👶
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Kevin likes cars. He reads about cars in magazines and he watches shows about cars on TV. His head is full of cars!
کوین ماشین ها را دوست دارد. او در مورد ماشین ها در مجله می خواند و برنامه هایی در مورد ماشین ها در تلویزیون می بیند. سر او پر از ماشین هاست!
He tells his parents, “Please, please, please, could you buy me a car?”
او به والدینش می گوید، “لطفا، لطفا، لطفا، میتوانید برای من یک ماشین بخرید؟”
“No,” says Kevin’s mom, “You are too young to drive a car. This is dangerous.”
“نه” مادر کوین می گوید، “تو بیش از حد جوانی که یک ماشین را برانی. این خطرناک است.”
“No,” says Kevin’s dad, “A car is very expensive. We can’t buy you a car now.”
“نه” پدر کوین می گوید، “یک ماشین خیلی گران است.، ما نمی توانیم حالا برای تو یک ماشین بخریم.”
Kevin is very sad. He wants a car. He wants a fast red sports car!
کوین خیلی غمگین است. او یک ماشین می خواهد. او یک ماشین قرمز سریع مسابقه ای می خواهد.
He decides to build one! He buys books and reads about the subject. He hangs around at the garage and watches the mechanics fix the cars. It is very interesting for him and he has a lot of fun.
او تصمیم می گیرد یکی درست کند! او کتاب هایی در مورد این موضوع می خرد. او در اطراف گاراژ می چرخد و مکانیک ها را که ماشین ها را تعمیر می کنند تماشا می کند. این برای او بسیار جالب است و به او خیلی خوش می گذرد.
Finally, he starts building his own car! He tells his parents about it. His father doesn’t believe him. He says it’s too difficult. His mother says she is worried. She doesn’t want him to do anything dangerous.
سر انجام، او شروع به ساختن ماشین خودش می کند! او به والدینش در این مورد می گوید. پدرش او را باور نمی کند. او می گوید این خیلی مشکل است. مادرش می گوید که او نگران است. او نمی خواهد که کویل کار خطرناکی بکند.
After two months, Kevin invites his parents to see his creation. His parents are surprised! It is beautiful! It is red! It is shiny! It is a big toy sports car! Kevin can sit inside it and drive!
بعد از دو ماه، کویل والدینش را دعوت می کند تا ساخته او را ببینند. والدینش متعجب هستند! این قشنگ است! این قرمز است! این درخشان است! این یک ماشین اسباب بازی بزرگ مسابقه ایست! کوین می تواند داخلش بنشیند و رانندگی کند!
Kevin’s parents are very happy and proud. Kevin’s dad says: “I was sure you can do it!”
والدین کوین خیلی خوشحال و سرافراز هستند. پدر کوین می گوید: “من مطمئن بودم که تو می توانی این را انجام دهی!”
Kevin’s mom says: “I was sure it was not dangerous!”
مادر کوین می گوید: “من مطمئن بودم که این خطرناک نیست.”
Kevin smiles and drives away.
کوین لبخند می زند و با ماشین دور می شود.
[#Short_story_7
👶 @coding_504 👶
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
🔹این پست را جدی بگیرید
کلاس فانکشن مساوی حداقل شش ترم کلاس مکالمه رفتن👇👇👇
🌀1⃣
https://t.me/YET_4000/973
🌀2⃣
https://t.me/YET_4000/981
✅3⃣
https://t.me/YET_4000/988
✅4⃣
https://t.me/YET_4000/996
⁉️5⃣
https://t.me/YET_4000/1000
🔰6⃣
https://t.me/YET_4000/1015
ادمین ثبتنام
@silvermoon1000
کلاس فانکشن مساوی حداقل شش ترم کلاس مکالمه رفتن👇👇👇
🌀1⃣
https://t.me/YET_4000/973
🌀2⃣
https://t.me/YET_4000/981
✅3⃣
https://t.me/YET_4000/988
✅4⃣
https://t.me/YET_4000/996
⁉️5⃣
https://t.me/YET_4000/1000
🔰6⃣
https://t.me/YET_4000/1015
ادمین ثبتنام
@silvermoon1000
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Brain Imaging Comes to Children in Poor Countries
#technology_report
#voa
در کدینگ 504،یادگیری برایم جدی و منظم است.
@coding_504
#technology_report
#voa
در کدینگ 504،یادگیری برایم جدی و منظم است.
@coding_504
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM