ولادت فخر عالمیان
سرور کائنات
حضرت ختمی مرتبت
محمد مصطفی رسول الله (ص)
رحمت العالمین
پیامبر رحمت و مهربانی
و امام جعفر صادق(ع)
بر همه مسلمین جهان و دوستداران حضرتش فرخنده باد🌺
@Yektaenglishclass
@Coding_toefl
@coding_504
سرور کائنات
حضرت ختمی مرتبت
محمد مصطفی رسول الله (ص)
رحمت العالمین
پیامبر رحمت و مهربانی
و امام جعفر صادق(ع)
بر همه مسلمین جهان و دوستداران حضرتش فرخنده باد🌺
@Yektaenglishclass
@Coding_toefl
@coding_504
Forwarded from 🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
The bird king
سلطان پرندگان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
All the animals in the jungle had a king. The birds were jealous. They wanted a king too.
همه حیواناتِ جنگل رئیس و سلطانی داشتند. پرندهها حسودیشان شد. آنها هم یک سلطان میخواستند.
“Let me be king. Look at my wonderful colours!” said the beautiful parakeet.
طوطی دمدراز گفت: «بزارید من سلطان بشم. پرهای رنگارنگ و فوقالعادهام رو ببینید!»
“No, no,” said the myna. “I can speak and talk to the other animals. I should be king.”
مینا گفت: نه نه، من می تونم حرف بزنم و با حیوونای دیگه صحبت کنم. من باید سلطان بشم.»
“And I have a fantastic beak!” said Toucan. “I want to be the bird king.”
توکان گفت: من منقاری عجیبوغریب دارم. من میخواهم سلطان پرندگان شوم.»
“I know,” said the macaw. “Why don’t we have a competition? The bird who can fly the highest will be the bird king.”
طوطی مکو گفت: می دونم. چرا مسابقه ندهیم؟ پرندهای که بتواند از بقیه بالاتر پرواز کند، سلطان جنگل شود.»
Everyone thought this was an excellent idea, especially the eagle. “Make me king now,” he said. “I am the strongest, and I can fly the highest.”
همه و مخصوصاً عقاب قبول کردند که این فکر خوبی است. او گفت: «مرا سلطان کنید. من از همه قویترم و میتوانم بالاتر از همه پرواز کنم.»
“Ah,” said a little voice. “But you might not win!”
صدای ضعیفی گفت: «آه، شایدم تو برنده نشی!»
“Ha ha!” laughed the eagle. “You can’t beat me, little sparrow!”
عقاب خندهای کرد: «ها ها! گنجشک کوچولو تو نمی تونی منو شکست بدی!»
“We’ll see,” said the sparrow.
گنجشک گفت: «خواهیم دید.»
The race began, and all the birds flew high into the sky. They flew higher, and higher, and the eagle flew the highest. “Ha! I told you!” squawked the eagle. “I, I am the king!”
مسابقه شروع شد و همه پرندهها به اوج آسمان پرواز کردند. بالا و بالاتر رفتند و عقاب از همه بالاتر بود. عقاب جیغی زد: «من که گفته بودم. من سلطانم!»
But the sparrow was hiding under the eagle’s wing. Suddenly, he flew higher than the eagle’s head. The sparrow was the highest bird of all! He won the competition! And the sparrow was the new bird king.
اما گنجشک زیر بالهای عقاب قایم شده بود. ناگهان بالاتر از عقاب به پرواز درآمد. گنجشک بالاتر از سر عقاب پرواز میکرد. گنجشک از همه بالاتر بود! او برنده مسابقه و سلطان پرندگان شد.
#Short_story_40
🦉 @coding_504 🦅
سلطان پرندگان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
All the animals in the jungle had a king. The birds were jealous. They wanted a king too.
همه حیواناتِ جنگل رئیس و سلطانی داشتند. پرندهها حسودیشان شد. آنها هم یک سلطان میخواستند.
“Let me be king. Look at my wonderful colours!” said the beautiful parakeet.
طوطی دمدراز گفت: «بزارید من سلطان بشم. پرهای رنگارنگ و فوقالعادهام رو ببینید!»
“No, no,” said the myna. “I can speak and talk to the other animals. I should be king.”
مینا گفت: نه نه، من می تونم حرف بزنم و با حیوونای دیگه صحبت کنم. من باید سلطان بشم.»
“And I have a fantastic beak!” said Toucan. “I want to be the bird king.”
توکان گفت: من منقاری عجیبوغریب دارم. من میخواهم سلطان پرندگان شوم.»
“I know,” said the macaw. “Why don’t we have a competition? The bird who can fly the highest will be the bird king.”
طوطی مکو گفت: می دونم. چرا مسابقه ندهیم؟ پرندهای که بتواند از بقیه بالاتر پرواز کند، سلطان جنگل شود.»
Everyone thought this was an excellent idea, especially the eagle. “Make me king now,” he said. “I am the strongest, and I can fly the highest.”
همه و مخصوصاً عقاب قبول کردند که این فکر خوبی است. او گفت: «مرا سلطان کنید. من از همه قویترم و میتوانم بالاتر از همه پرواز کنم.»
“Ah,” said a little voice. “But you might not win!”
صدای ضعیفی گفت: «آه، شایدم تو برنده نشی!»
“Ha ha!” laughed the eagle. “You can’t beat me, little sparrow!”
عقاب خندهای کرد: «ها ها! گنجشک کوچولو تو نمی تونی منو شکست بدی!»
“We’ll see,” said the sparrow.
گنجشک گفت: «خواهیم دید.»
The race began, and all the birds flew high into the sky. They flew higher, and higher, and the eagle flew the highest. “Ha! I told you!” squawked the eagle. “I, I am the king!”
مسابقه شروع شد و همه پرندهها به اوج آسمان پرواز کردند. بالا و بالاتر رفتند و عقاب از همه بالاتر بود. عقاب جیغی زد: «من که گفته بودم. من سلطانم!»
But the sparrow was hiding under the eagle’s wing. Suddenly, he flew higher than the eagle’s head. The sparrow was the highest bird of all! He won the competition! And the sparrow was the new bird king.
اما گنجشک زیر بالهای عقاب قایم شده بود. ناگهان بالاتر از عقاب به پرواز درآمد. گنجشک بالاتر از سر عقاب پرواز میکرد. گنجشک از همه بالاتر بود! او برنده مسابقه و سلطان پرندگان شد.
#Short_story_40
🦉 @coding_504 🦅
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
A speech with subtitle to improve your listening skill👂👂
#سخنرانی_انگلیسی بازیرنویس جهت تقویت مهارت شنیدار
🔰 MUNIBA MAZARI - We all are Perfectly Imperfect
مناسب برای تلفظ صحیح و تقویت دامنه لغات
@Coding_504
#سخنرانی_انگلیسی بازیرنویس جهت تقویت مهارت شنیدار
🔰 MUNIBA MAZARI - We all are Perfectly Imperfect
مناسب برای تلفظ صحیح و تقویت دامنه لغات
@Coding_504
دوستانی که در جمله سازی انگلیسی و مکالمه روان نیستید!
این کانال معجزه میکنه.
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇مکالمه با یکتا مدرس کانال کدینگ👇👇
😍کانال دوم ماست لطف حمایت کنید😍
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
این کانال معجزه میکنه.
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇مکالمه با یکتا مدرس کانال کدینگ👇👇
😍کانال دوم ماست لطف حمایت کنید😍
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
14. #conceal : kənˈsiːl
hide
پنهان کردن
a. Tris could not conceal his love for Gloria.
"تریس" نتوانست عشق خود را به "گلوریا" مخفی کند
b. Count Dracula concealed the corpse in his castle.
کنت "دراکولا" جسد را در قلعه اش مخفی کرد
c. The money was so cleverly concealed that we were forced to abandon our search for it.
پول به قدری با مهارت پنهان شده بود که مجبور شدیم جستجوی خود را برای یافتن آن متوقف کنیم
🍂 @coding_504 🍂
hide
پنهان کردن
a. Tris could not conceal his love for Gloria.
"تریس" نتوانست عشق خود را به "گلوریا" مخفی کند
b. Count Dracula concealed the corpse in his castle.
کنت "دراکولا" جسد را در قلعه اش مخفی کرد
c. The money was so cleverly concealed that we were forced to abandon our search for it.
پول به قدری با مهارت پنهان شده بود که مجبور شدیم جستجوی خود را برای یافتن آن متوقف کنیم
🍂 @coding_504 🍂
#conceal
پنهان کردن، مخفی کردن
کدینگ: کانسیلر استفاده کن، لکه های زیر چشمت رو conceal (پنهان) میکنه
🍂 @coding_504 🍂
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جهت ثبتنام کلاس های تلگرام،کدینگ 504 به این آی دی پیام بدین
👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
پنهان کردن، مخفی کردن
کدینگ: کانسیلر استفاده کن، لکه های زیر چشمت رو conceal (پنهان) میکنه
🍂 @coding_504 🍂
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جهت ثبتنام کلاس های تلگرام،کدینگ 504 به این آی دی پیام بدین
👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘با اصطلاحاتی که در بطن فیلم ها استفاده میشه، به تقویت مهارت شنیدار و مرور لغات خود بپردازید.
American Expressions in VOA Movies
✴️A Chain Reaction ⁉️
#English_At_The_movies
@Coding_504
American Expressions in VOA Movies
✴️A Chain Reaction ⁉️
#English_At_The_movies
@Coding_504
🔆آموزش گرامر
🔅 #درس_5 جلسه پنجم
✴️ Past simple (I did)
گذشته ساده
💠 كتاب English Grammar in use
⭕️توضيحات صوتي استاد یکتا را حتما گوش كنيد.
👇👇👇👇👇
🔅 #درس_5 جلسه پنجم
✴️ Past simple (I did)
گذشته ساده
💠 كتاب English Grammar in use
⭕️توضيحات صوتي استاد یکتا را حتما گوش كنيد.
👇👇👇👇👇