🔴🔊اخرین فرصت برای ثبت نام در دوره گرامر کاربردی زبان انگلیسی 🔊🔊
هر روز یک درس از کتاب گرامر تدریس میشه و شما گرامر رو شیرین مثل قند با تدریس استاد یکتا یاد میگیرید
کتاب آموزشی این دوره یکی از بهترین منابع آموزش گرامر است. سطح کتاب Intermediate میباشد و تدریس دو زبانه خط به خط کتاب English Grammar in Use
نوشته ی Raymond Murphy
👈برای شرکت در ترم یک این دوره به ادمین ثبتنام پیام بدید👇👇👇
@SILVERMOON1000
🌹این دوره مناسب برای دانشجویان و داوطلبان کنکور سراری و کارشناسی ارشد و دکتری کلیه رشته ها و آزمون های تافل و آیلتس و سایر افرادی که در گرامر احساس ضعف و ناتوانی می کنند میباشد.
پنجاه جلسه ی پربار، که یک بار برای همیشه سختی مباحث عمده ی زمانها رو در گرامر انگلیسی رو از بین می برد.
🌺نمونه تدریس 👈 مشاهده
هر روز یک درس از کتاب گرامر تدریس میشه و شما گرامر رو شیرین مثل قند با تدریس استاد یکتا یاد میگیرید
کتاب آموزشی این دوره یکی از بهترین منابع آموزش گرامر است. سطح کتاب Intermediate میباشد و تدریس دو زبانه خط به خط کتاب English Grammar in Use
نوشته ی Raymond Murphy
👈برای شرکت در ترم یک این دوره به ادمین ثبتنام پیام بدید👇👇👇
@SILVERMOON1000
🌹این دوره مناسب برای دانشجویان و داوطلبان کنکور سراری و کارشناسی ارشد و دکتری کلیه رشته ها و آزمون های تافل و آیلتس و سایر افرادی که در گرامر احساس ضعف و ناتوانی می کنند میباشد.
پنجاه جلسه ی پربار، که یک بار برای همیشه سختی مباحث عمده ی زمانها رو در گرامر انگلیسی رو از بین می برد.
🌺نمونه تدریس 👈 مشاهده
Forwarded from 🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
The Pet Shop
فروشگاه حیوانات خانگی
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح پیش متوسط Pre-Intermediate)
Cody and his sister April decide they want a dog. They head down to the local pet store and have a look around.
کودی و خواهرش آپریل تصمیم می گیرند که یک سگ داشته باشند. آنها به سمت مغازه فروش حیوانات خانگی می روند تا نگاهی به آنجا بیندازند.
It is a very small pet store that doesn’t have many animals.
مغازه فروش حیوانات خانگی بسیار کوچک است و حیوانات بسیاری ندارد.
The owner of the shop is a nice old man named Mr. Smith. He walks over and greets Cody and April.
صاحب مغازه پیرمرد مهربانی به اسم آقای اسمیت است. او به سمت شان می رود و به کودی و آپریل سلام می کند.
“How can I help you?” he asks.
او می پرسد:« چه کمکی می توانم به شما بکنم؟»
“We would like to buy a dog,” April responds.
آپریل جواب می دهد:« ما می خواهیم یک سگ بخریم.»
“Ah, well, we are not a big pet shop,” Mr. Smith tells her. “So we only have two dogs to choose from.”
آقای اسمیت به او می گوید:« آه، خب، ما مغازه حیوانات خانگی بزرگی نداریم. برای همین برای انتخاب کردن دو نوع سگ بیشتر نداریم.»
They ask Mr. Smith to show them the dogs.
آنها از آقای اسمیت خواستند تا سگ ها را بهشان نشان دهد.
Mr. Smith leads them to the back of store where the two dogs are. One of them is a very big bulldog named Buster. The other is a very tiny chihuahua named Teacup.
آقای اسمیت آنها را به بخش پشتی مغازه یعنی جایی که سگ ها آنجا بودند، راهنمایی می کند. یکی از آنها یک سگ بولدارگ بزرگ به اسم باستر است. دیگری یک سگ چی واوای ریزه میزه به اسم تیکاپ است.
April wants Teacup. Cody wants Buster. They walk outside to discuss.
آپریل تیکاپ را می خواهد. کودی باستر را می خواهد. آنها بیرون می روند تا با هم بحث کنند.
They can’t agree on a dog. April suggests they race home for it. The winner of the race chooses the dog.
آنها نمی توانند بر سر انتخاب سگ به توافق برسند. آپریل پیشنهاد می دهد که برای تعیین برنده تا خانه مسابقه دهند. برنده ی مسابقه سگ را انتخاب می کند.
Cody agrees, then tells April her shoelace is untied. When April looks down, he runs off and gets a head start.
کودی موافقت می کند، بعدش به آپریل می گوید که بند کفش هایش باز است. وقتی آپریل به پایین نگاه می کند، کودی شروع می کند به دویدن و جلو می زند.
Cody runs as hard as he can. He really wants that bulldog. He looks back. April is so far behind he can’t even see her.
کودی تا آنجا که می تواند سریع می دود. او واقعا آن بولداگ را می خواهد. او به عقب نگاه می کند. آپریل انقدر عقب افتاده که کودی حتی نمی تواند او ببیند.
Cody finally gets home. He is tired but he is happy. He knows he is the winner.
کودی بالاخره به خانه می رسد. او خسته است اما خوشحال است. او می داند که برنده شده است.
April arrives a few minutes after Cody. She congratulates him. They return to the pet store to purchase Buster the bulldog.
آپریل چند دقیقه بعد از کودی می رسد. او به کودی تبریک می گوید. آنها به مغازه فروش حیوانات خانگی بر می گردند تا باستر سگ بولداگ را بخرند.
However, when they arrive they only see Teacup the chihuahua.
اما، وقتی می رسند تنها تیکاپ سگ چی واوا را می بینند.
Mr. Smith gives the details. He explains that a few minutes after April and Cody leave, two boys walk in and buy the bulldog.
آقای اسمیت جزئیات قضیه را به آنها می گوید. او توضیح می دهد که چند دقیقه بعد از اینکه آپریل و کودی رفتند، دوپسر می آیند به مغازه و بولداگ را می خرند.
Cody looks at April, and she holds back a smile. Cody sighs. He turns back to Mr. Smith.
کودی به آپریل نگاه می کند و آپریل به او لبخندی تحویل می دهد. کودی آه می کشد. او رویش را سمت آقای اسمیت می کند.
“Sometimes you win the race, but not the prize!” Cody smiles sadly. “We’ll take the chihuahua, please.”
کودی با ناراحتی لبخند می زند و می گوید:« برخی اوقات مسابقه را می بری اما جایزه را نمی بری! به ما لطفا سگ چی واوا را بدهید لطفا.”
#Short_story_15
🐩🐈🐕 @coding_504 🐶🐱
فروشگاه حیوانات خانگی
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح پیش متوسط Pre-Intermediate)
Cody and his sister April decide they want a dog. They head down to the local pet store and have a look around.
کودی و خواهرش آپریل تصمیم می گیرند که یک سگ داشته باشند. آنها به سمت مغازه فروش حیوانات خانگی می روند تا نگاهی به آنجا بیندازند.
It is a very small pet store that doesn’t have many animals.
مغازه فروش حیوانات خانگی بسیار کوچک است و حیوانات بسیاری ندارد.
The owner of the shop is a nice old man named Mr. Smith. He walks over and greets Cody and April.
صاحب مغازه پیرمرد مهربانی به اسم آقای اسمیت است. او به سمت شان می رود و به کودی و آپریل سلام می کند.
“How can I help you?” he asks.
او می پرسد:« چه کمکی می توانم به شما بکنم؟»
“We would like to buy a dog,” April responds.
آپریل جواب می دهد:« ما می خواهیم یک سگ بخریم.»
“Ah, well, we are not a big pet shop,” Mr. Smith tells her. “So we only have two dogs to choose from.”
آقای اسمیت به او می گوید:« آه، خب، ما مغازه حیوانات خانگی بزرگی نداریم. برای همین برای انتخاب کردن دو نوع سگ بیشتر نداریم.»
They ask Mr. Smith to show them the dogs.
آنها از آقای اسمیت خواستند تا سگ ها را بهشان نشان دهد.
Mr. Smith leads them to the back of store where the two dogs are. One of them is a very big bulldog named Buster. The other is a very tiny chihuahua named Teacup.
آقای اسمیت آنها را به بخش پشتی مغازه یعنی جایی که سگ ها آنجا بودند، راهنمایی می کند. یکی از آنها یک سگ بولدارگ بزرگ به اسم باستر است. دیگری یک سگ چی واوای ریزه میزه به اسم تیکاپ است.
April wants Teacup. Cody wants Buster. They walk outside to discuss.
آپریل تیکاپ را می خواهد. کودی باستر را می خواهد. آنها بیرون می روند تا با هم بحث کنند.
They can’t agree on a dog. April suggests they race home for it. The winner of the race chooses the dog.
آنها نمی توانند بر سر انتخاب سگ به توافق برسند. آپریل پیشنهاد می دهد که برای تعیین برنده تا خانه مسابقه دهند. برنده ی مسابقه سگ را انتخاب می کند.
Cody agrees, then tells April her shoelace is untied. When April looks down, he runs off and gets a head start.
کودی موافقت می کند، بعدش به آپریل می گوید که بند کفش هایش باز است. وقتی آپریل به پایین نگاه می کند، کودی شروع می کند به دویدن و جلو می زند.
Cody runs as hard as he can. He really wants that bulldog. He looks back. April is so far behind he can’t even see her.
کودی تا آنجا که می تواند سریع می دود. او واقعا آن بولداگ را می خواهد. او به عقب نگاه می کند. آپریل انقدر عقب افتاده که کودی حتی نمی تواند او ببیند.
Cody finally gets home. He is tired but he is happy. He knows he is the winner.
کودی بالاخره به خانه می رسد. او خسته است اما خوشحال است. او می داند که برنده شده است.
April arrives a few minutes after Cody. She congratulates him. They return to the pet store to purchase Buster the bulldog.
آپریل چند دقیقه بعد از کودی می رسد. او به کودی تبریک می گوید. آنها به مغازه فروش حیوانات خانگی بر می گردند تا باستر سگ بولداگ را بخرند.
However, when they arrive they only see Teacup the chihuahua.
اما، وقتی می رسند تنها تیکاپ سگ چی واوا را می بینند.
Mr. Smith gives the details. He explains that a few minutes after April and Cody leave, two boys walk in and buy the bulldog.
آقای اسمیت جزئیات قضیه را به آنها می گوید. او توضیح می دهد که چند دقیقه بعد از اینکه آپریل و کودی رفتند، دوپسر می آیند به مغازه و بولداگ را می خرند.
Cody looks at April, and she holds back a smile. Cody sighs. He turns back to Mr. Smith.
کودی به آپریل نگاه می کند و آپریل به او لبخندی تحویل می دهد. کودی آه می کشد. او رویش را سمت آقای اسمیت می کند.
“Sometimes you win the race, but not the prize!” Cody smiles sadly. “We’ll take the chihuahua, please.”
کودی با ناراحتی لبخند می زند و می گوید:« برخی اوقات مسابقه را می بری اما جایزه را نمی بری! به ما لطفا سگ چی واوا را بدهید لطفا.”
#Short_story_15
🐩🐈🐕 @coding_504 🐶🐱
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینم مرور درس یک .
دیگه چی ؟
شمافقط بخون. یکتا روش زیاد داره. بهونه نیارین
Who knows Barbra?
❗️❗️ Who was Leili?
❄️ @Yektaenglishclass ❄️
دیگه چی ؟
شمافقط بخون. یکتا روش زیاد داره. بهونه نیارین
Who knows Barbra?
❗️❗️ Who was Leili?
❄️ @Yektaenglishclass ❄️
🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
اینم مرور درس یک . دیگه چی ؟ شمافقط بخون. یکتا روش زیاد داره. بهونه نیارین Who knows Barbra? ❗️❗️ Who was Leili? ❄️ @Yektaenglishclass ❄️
📣📣📣📣⏰⏰⏰⏰هزار جور کلاس رفتی مکالمه ی انگلیسی یادت ندادن؟
کلی معلم عوض کردی هیچی به هیچی؟
در 4 ماه وفقط با روزی 2ساعت به اعتبار حرفه ای ام قسم به انگلیسی حرف میزنی
🔴مکالمه به روش یکتا/مدرس کدینگ 504👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
کلی معلم عوض کردی هیچی به هیچی؟
در 4 ماه وفقط با روزی 2ساعت به اعتبار حرفه ای ام قسم به انگلیسی حرف میزنی
🔴مکالمه به روش یکتا/مدرس کدینگ 504👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Vegetables
سبزیجات (قسمت 16)
Add new #vocabularies to your English knowledge with us at Coding_504
آموزش لغات در مورد سبزیجات در این ویدیو
🚩 @Coding_504 📝
سبزیجات (قسمت 16)
Add new #vocabularies to your English knowledge with us at Coding_504
آموزش لغات در مورد سبزیجات در این ویدیو
🚩 @Coding_504 📝
#چطور_سریعتر_زبان_انگلیسی_یاد_بگیریم؟
🔝6⃣ فقط وقتی به تشویق و کمک معلم نیاز دارید، به آموزشگاه بروید
🎗برای رفتن به آموزشگاه باید هزینه بپردازید. از اینکه در کلاس کنار دیگر دانشآموزان بنشینید، اجتناب کنید. شما نمیتوانید زمان خود را صرف شنیدن زبان انگلیسی ضعیف دیگران کنید، به ویژه آنهایی که سطح زبانشان به اندازهی شما است.
بهتر است زمان کمتری را برای یادگیری تک به تک اختصاص دهید و بیشتر زمان را صرف خودآموزی کنید و از طرف دیگر ساعتهایی را در روز برای نسشتن در کلاس هدر ندهید. یادتان باشد زمان ندارید و باید برای یادگیری زبان انگلیسی عجله کنید.
🔺 @coding_504 🔻
🔝6⃣ فقط وقتی به تشویق و کمک معلم نیاز دارید، به آموزشگاه بروید
🎗برای رفتن به آموزشگاه باید هزینه بپردازید. از اینکه در کلاس کنار دیگر دانشآموزان بنشینید، اجتناب کنید. شما نمیتوانید زمان خود را صرف شنیدن زبان انگلیسی ضعیف دیگران کنید، به ویژه آنهایی که سطح زبانشان به اندازهی شما است.
بهتر است زمان کمتری را برای یادگیری تک به تک اختصاص دهید و بیشتر زمان را صرف خودآموزی کنید و از طرف دیگر ساعتهایی را در روز برای نسشتن در کلاس هدر ندهید. یادتان باشد زمان ندارید و باید برای یادگیری زبان انگلیسی عجله کنید.
🔺 @coding_504 🔻
Forwarded from YektaEnglishclass (YET) | کلاس زبان انگلیسی با استاد یکتا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Practice makes perfect.
A 10_ minute repetition with Yekta
Lesson_2
مرور داستان دوم به گونه ای دیگر
دیگه چی ؟
شمافقط بخون. یکتا روش زیاد داره. بهونه نیارین
مسول ثبتنام داستانک👇
@silvermoon1000
A 10_ minute repetition with Yekta
Lesson_2
مرور داستان دوم به گونه ای دیگر
دیگه چی ؟
شمافقط بخون. یکتا روش زیاد داره. بهونه نیارین
مسول ثبتنام داستانک👇
@silvermoon1000
نمونه ها رو ببینید👌👆👆⁉️⁉️⁉️
داستانک دوره ای که ابداعی خود استاد یکتاست، با کتابهای اکسفورد و معجزه ای که رویای انگلیسی حرف زدن رو برات به عمل میرسونه
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
داستانک دوره ای که ابداعی خود استاد یکتاست، با کتابهای اکسفورد و معجزه ای که رویای انگلیسی حرف زدن رو برات به عمل میرسونه
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 #موزیک_ویدیو
🎙 #Modern_Talking
🎼 You Can Win If You Want
همراه با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🎵 @coding_504 🎵
🎙 #Modern_Talking
🎼 You Can Win If You Want
همراه با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🎵 @coding_504 🎵
58. #evade : ɪˈveɪd
get away from by trickery or cleverness
با کلک یا زرنگی از چیزی دور شدن
a. Juan tried to evade the topic by changing the subject.
ژوان سعی کرد تا با تغییر موضوع از ایم مساله طفره رود
b. In order to evade the police dragnet, Ernie grew a beard.
ارنی به منظور فرار از چنگال پلیس، ریش گذاشت
c. The prisoner of war evaded questioning by pretending to be sick.
اسیر جنگی، با تظاهر به بیماری از بازجویی طفره رفت
🍂 @coding_504 🍂
get away from by trickery or cleverness
با کلک یا زرنگی از چیزی دور شدن
a. Juan tried to evade the topic by changing the subject.
ژوان سعی کرد تا با تغییر موضوع از ایم مساله طفره رود
b. In order to evade the police dragnet, Ernie grew a beard.
ارنی به منظور فرار از چنگال پلیس، ریش گذاشت
c. The prisoner of war evaded questioning by pretending to be sick.
اسیر جنگی، با تظاهر به بیماری از بازجویی طفره رفت
🍂 @coding_504 🍂