🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
57.6K subscribers
5.27K photos
2.82K videos
367 files
5.42K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
‏هر چيزی كه به قيمت آرامشت تموم بشه زیادی گرونه..

@OfficialEnglishTwitter
The Last Dinosaurs
آخرین دایناسورها
#داستان_کوتاه_انگلیسی

In a lost land of tropical forests, on top of the only mountain in the region, trapped inside an old volcanic crater system, lived the last ever group of large, ferocious dinosaurs.
دریک سرزمین گمشده از جنگل‌های استوایی، در بالای تنها کوه منطقه، محاصره‌شده در میانیک دهانه‌ی ساخته‌شده از مواد مذاب آتش‌فشانی،یک گروه از آخرین بازماندگان دایناسورهای بزرگ و وحشی زندگی میکردند.

For thousands and thousands of years they had survived all the changes on Earth, and now, led by the great Ferocitaurus, they were planning to come out of hiding and to dominate the world once more.
برای هزاران و هزاران سال، آن‌ها از تمامی تغییرات زمین جان سالم بدر بردند. و اکنون با رهبری فراسوتورس بزرگ، آن‌ها داشتند برنامه‌ریزی میکردند که از مخفیگاه خود بیرون بیایند و باری دیگر جهان را به تسخیر خود دربیاورند.

Ferocitaurus was an awesome Tyrannosaurus Rex who had decided they had spent too much time isolated from the rest of the world. So, over a few years, the dinosaurs worked together, demolishing the walls of the great crater. When the work was done, all the dinosaurs carefully sharpened their claws and teeth, in readiness to terrorisethe world once again.
فراسوتورسیک دایناسور خفن از نژاد رکس تیرانوسور بود که با خود فکر کرد که زمان زیادی را به‌صورت منزوی از دیگر جهان گذرانده بودند. برای همین، برای چند سال دایناسورها با کمکیکدیگر، دیوارهای دیواره‌ی بزرگ آتش‌فشانی را خراب کردند. وقتیکه کارشان تمام شد، تمامی دایناسورها به‌دقت دندان‌ها و پنجه‌های خود را تیز کردند؛ تا باری دیگر در دنیا رعب و وحشت ایجاد کنند.

On leaving their home of thousands of years, everything was new to them, very different to what they had been used to inside the crater. However, for days, the dinosaurs continued on, resolute.
وقتیکه خانه‌ی چندین و چند هزارساله‌ی خود را ترک کردند، همه‌چیز برای آن‌ها تازگی داشت؛ و بسیار با آن چیزی که در خانه‌ی خود در میان دیواره‌های آتش‌فشانی به آن عادت داشتند تفاوت داشت. اما برای روزها، دایناسورهای قصه ما به‌طور مصممی به راه خود ادامه دادند.

Finally, from the top of some mountains, they saw a small town. Its houses and townsfolk seemed like tiny dots. Never having seen human beings before, the dinosaurs leapt down the mountainside, ready to destroy anything that stood in their way…
درنهایت از بالای تعدادی کوه، شهر کوچکی دیدند. خانه‌ها و مردم شهر مثل نقاطی ریز دیده میشدند. دایناسورها که هیچ‌گاه انسانی ندیده بودند، از کوهپایه به سمت پایین پریدند، درحالیکه آماده بودند هر چیزی که سر راهشان قرار میگرفت را ویران کنند.


However, as they approached that little town, the houses were getting bigger and bigger… and when the dinosaurs finally arrived, it turned out that the houses were much bigger than the dinosaurs themselves. A boy who was passing by said: “Daddy! Daddy! I’ve found some tiny dinosaurs! Can I keep them?”
اما، همان‌طور که به آن شهر کوچک نزدیک‌تر میشدند. خانه‌ها بزرگ و بزرگ‌تر میشدند … و وقتیکه درنهایت دایناسورها به آن شهر رسیدند، مشخص شد که خانه‌ها از خود دایناسورها خیلی بزرگ‌تر بودند! پسربچه‌ای که داشت ازآنجا میگذشت گفت: “پدر! پدر! من چند تا دایناسور کوچک پیدا کردم! آیا میتوانم آن‌ها را نگه‌دارم؟”

And such is life. The terrifying Ferocitaurus and his friends ended up as pets for the village children. Seeing how millions of years of evolution had turned their species into midget dinosaurs, they learned that nothing lasted forever, and that you must always be ready to adapt.

And adapt those dinosaurs did, Making for truly excellent and fun pets.
زندگی نیز این‌چنین است. فراسوتورس وحشتناک و دوستانش به حیوانات خانگی بچه‌های روستا تبدیل‌شدند. وقتیکه دیدند که چگونه سیر تکاملی میلیون‌ها سال چگونه، گونه‌ی جانوریشان را به دایناسورهای ریزه‌میزه تبدیل کرده است؛یاد گرفتند که هیچ‌چیز تا پایان باقی نمیماند، و شما همیشه بایستی برای وفق دادن خود (با شرایط جدید) آماده باشی.

آن دایناسورها هم با تبدیل‌شدن به حیوانات خانگی عالی و شاد با شرایط جدید وفق پیدا کردند.

#Short_story_32
🦕 @coding_504 🦖
💠 ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید.

💠 سپس استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی کنید.
🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
‌The Last Dinosaurs آخرین دایناسورها #داستان_کوتاه_انگلیسی In a lost land of tropical forests, on top of the only mountain in the region, trapped inside an old volcanic crater system, lived the last ever group of large, ferocious dinosaurs. دریک سرزمین گمشده…
لغات مهم داستان:

Tropical: استوایی
Crater: دهانه آتش‌فشان
Ferocious: وحشی
Dominate: چیره شدن، مسلط شدن، به تسخیر خود درآوردن
Awesome: خفن، جذاب، عالی
Demolish: تخریب کردن، ویران کردن
Sharpen: تیز کردن
Claw: پنجه، چنگال
Readiness: آمادگی
Terrorize: رعب و وحشت ایجاد کردن
Resolute: ثابت‌قدم، مصمم
Townsfolk: مردم شهر
Leapt (past of leap): پریدن
Mountainside: کوهپایه، دامنه‌ی کوه
Approach: نزدیک شدن
Turn out: مشخص شدن
Terrifying: وحشتناک
End up: become: در اینجا به معنی تبدیل‌شدن. برای دیدن معانی دیگر این کلمه، داستان عنکبوت در موزه را بخوانید
Evolution: سیر تکامل
Midget: ریزه‌میزه
Adapt: سازگاری، وفق‌دادن

🌀 @coding_504 🌀
اگر چند سال کلاس زبان رفتی و حس میکنی بی فایده بوده، در کانال YET بهت ثابت میشه که هنوز امیدی هست. جوین شو و در90روز نتیجه شگفت زدتون میکنه
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
271. #Precaution priˈkɒʃn̩
Measures taken beforehand; foresight
اقدام احتیاطی، دور اندیشی

a. Detectives used precaution before entering the bomb’s vicinity.
کارآگاهان پیش از ورود به محوطه ی بمب، جانب احتیاط بکار بردند.
b. We must take every precaution not to pollute the air.
باید هرگونه اقدام پیشگیرانه را بکار ببندیم تا هوا را آلوده نکنیم.
c. Before igniting the fire, the hunters took unusual precaution.
شکارچیان قبل از روشن کردن آتش بسیار احتیاط کردند.
🌹 @coding_504 🌹
Audio
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:

برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021

کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
#precaution
احتیاط کردن/پیش بینی کردن
کدینگ: پری کاشان میری احتیاط کن
🌹 @coding_504 🌹
#precaution
احتیاط کردن/پیش بینی کردن
کدینگ: پری کاشان میری احتیاط کن
🌹 @coding_504 🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شانس در میزنه
دوستانی که در جمله سازی انگلیسی و مکالمه روان نیستید!
این کانال معجزه میکنه
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
پنج استراتژی برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی💡
#استراتژی_مکالمه

⭐️استراتژی سوم: روخوانی

🎗استراتژی سوم، روخوانی از روی متن انگلیسی است. این تمرین کاملاً بدون فایل صوتی انجام می‌شود. قبل از اینکه متنی را روخوانی بکنید، بسیار مهم است که به مطلب صوتی به‌اندازه‌ی کافی گوش داده باشید و تکنیک سایه را پیاده‌سازی کرده باشید. بنابراین با فرض اینکه مراحل قبلی را روی مطلب صوتی انجام داده‌اید، در این مرحله ریتم داستان کاملاً دستتان است و میدانید چگونه آن را بخوانید و تلفظ کنید و مطالب آن را منتقل کنید. بنابراین تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که متن مطلب صوتی را داشته باشید و از روی آن به همان صورتی که در مراحل قبلی یاد گرفته‌اید، بخوانید. این کار چیزی شبیه به فایل ویدئویی زیر می‌شود:

🔺 @coding_504 🔻
❗️استاد یکتا کیست؟

زبان انگلیسی و روشهای یادگیری🔴🔴

💯آموزش هایی عجیب در این کانال در جریان است❗️❗️

حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
The Grumpy Tree
درخت بدخلق
#داستان_کوتاه_انگلیسی

There was once a grumpy tree. It was the biggest tree in the forest, and it didn’t need its shadow for anything. However, the tree would never share its shadow with any of the animals, and wouldn’t let them come anywhere near.
روزی روزگاری درخت بدخلقی وجود داشت. او، بزرگ‌ترین درخت جنگل بود. و سایه‌اش را برای هیچ‌چیزی نیاز نداشت. اما این درخت هیچ‌وقت سایه‌اش را با حیوانات دیگر تقسیم نمیکرد. و اجازه نمیداد که آن‌ها حتی نزدیکش بشوند.

One year, the autumn and winter were terrible, and the tree, without its leaves, was going to die of cold. A little girl, who went to live with her grandma that winter, found the tree shivering, so she went to get a great big scarf to warm the tree up. The Spirit of the Forest appeared and told the little girl why that tree was so solitary, and why no one would help him. Even so, the girl decided to put the scarf on the tree.
یک سال، پاییز و زمستان بسیار وحشتناک بود. و درخت، بدون برگ‌هایش داشت از سرما میمرد.یک دختر کوچک که آن زمستان رفته بود که با مادربزرگش زندگی کند، آن درخت را در حال لرزید نیافت. برای همین رفت کهیک شال به دست بیاورد که درخت را گرم کند. روح جنگل پدیدار شد و به آن دختر گفت که چرا آن درخت آن‌قدر تنها بود؛ و چرا هیچ‌کسی کمکش نمیکرد. بااین‌حال، دختر تصمیم گرفت که شال را روی درخت بیندازد.

The next springtime, the tree had learned from the girl’s generosity, and when she sat next to the trunk the tree bent down to shade her from the sun. The Spirit of the Forest saw this and went to tell all the animals. He told them that from then on they would be able to shade themselves well, because the tree had learned that having kind and generous beings around makes the world a much better place to live in.
فصل بهار بعدی، درخت از سخاوت دختریاد گرفت. و وقتیکه او کنار تنه‌ی درخت نشست، درخت خم شد و روی دختر سایه انداخت. (نکته‌ی انحرافی: هر چه فکر کردم نتوانستم معادل فارسی خوبی برای جمله‌ی shade her from the sun پیدا کنم!). روح جنگل این موضوع را دید و رفت که به بقیه‌ی حیوانات بگوید. او به آن‌ها گفت که از این به بعد میتوانند از سایه‌ی درخت استفاده کنند. زیرا درختیاد گرفته بود که داشتن موجوداتی سخاوتمند و مهربان دوروبر خود دنیا را جای بهتری برای زندگی میکند.

👌لغات مهم داستان:
Grumpy: بدخلق
Forest: جنگل
Shadow: سایه
Share: تقسیم کردن
Terrible: وحشتناک
Leaves: برگ‌ها Leaf: برگ
Shivering: لرزیدن
Scarf: شال
Spirit: روح
Appear: پدیدار شدن
Solitary: تنها
Even so: بااین‌حال
Springtime: فصل بهار
Generosity: سخاوت
Trunk: تنه


#Short_story_33
🌲 @coding_504 🌳
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.

سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:

۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ

🗣 @coding_504 🗣
نمونه تدریسهای دوره آموزش مکالمه با استفاده از کتاب فانکشن توسط استاد یکتا
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM