Forwarded from سریال اکسترا و فرندز
نوشته پشت پیراهن یک کودک در مراسم عزاداری محرم در شهر آوکلند نیوزلند:
KEEP CALM and say Labbaik ya Hussain
« آسوده باش و بگو لبیک یا حسین»
@OfficialEnglishTwitter
KEEP CALM and say Labbaik ya Hussain
« آسوده باش و بگو لبیک یا حسین»
@OfficialEnglishTwitter
Which of the words in lesson 6 is suggested by this picture?
این تصویر کدامیک از واژگان درس شش را تداعی می کند?
😎 @coding_504 😎
این تصویر کدامیک از واژگان درس شش را تداعی می کند?
😎 @coding_504 😎
لیست کلی لغات به کار رفته در درس 6 کتاب 504 واژه
🍂 @coding_504 🍂
🍂 @coding_504 🍂
لیست کلمات #درس7 کتاب 504
🍂1)Postpone
به تأخیر انداختن، به تعویق انداختن
🍂2)Consent رضایت دادن ، پذیرفتن
🍂3)Massive حجیم، سنگین
🍂4)Capsule کپسول،محفظه
🍂5)Preserve
سالم نگه داشتن، محافظت کردن
🍂6)Denounce
محکوم کردن،انتقادکردن،تقبیح کردن
🍂7)Unique یکتا ، منحصر به فرد
🍂8)Torrent سیل ،سیلاب
🍂9)Resent رنجیدن از،دلخور شدن
🍂10)Molest
مزاحم شدن،اذیت کردن،آزار دادن
🍂11)Gloomy تیره،تار، دلگیر،غمگین
🍂12)Unforeseen
غیر منتظره،پیش بینی نشده
🍂 @coding_504 🍂
🍂1)Postpone
به تأخیر انداختن، به تعویق انداختن
🍂2)Consent رضایت دادن ، پذیرفتن
🍂3)Massive حجیم، سنگین
🍂4)Capsule کپسول،محفظه
🍂5)Preserve
سالم نگه داشتن، محافظت کردن
🍂6)Denounce
محکوم کردن،انتقادکردن،تقبیح کردن
🍂7)Unique یکتا ، منحصر به فرد
🍂8)Torrent سیل ،سیلاب
🍂9)Resent رنجیدن از،دلخور شدن
🍂10)Molest
مزاحم شدن،اذیت کردن،آزار دادن
🍂11)Gloomy تیره،تار، دلگیر،غمگین
🍂12)Unforeseen
غیر منتظره،پیش بینی نشده
🍂 @coding_504 🍂
73. #postpone : postˈpoʊn
put off to a later time, delay
به زمان دیگری موکول کردن، به تاخیر انداختن، به تعویق انداختن
a. The young couple wanted to postpone their wedding until they were sure they could handle the burdens of marriage.
زوج جوان می خواستند عروسیشان را به تاخیر بیندازند تا زمانی که مطمئن شوند می توانند از عهده مسئولیت ازدواج برآیند
b. I neglected to postpone the party because I thought everyone would be able to come.
میهمانی را به تاخیر نینداختم زیرا فکر کردم همه میتوانند بیایند
c. The supermarket's owner planned to postpone the grand opening until Saturday.
صاحب سوپرمارکت قصد داشت تا افتتاحیه باشکوه را تا شنبه به تاخیر بیندازد.
🍂 @coding_504 🍂
put off to a later time, delay
به زمان دیگری موکول کردن، به تاخیر انداختن، به تعویق انداختن
a. The young couple wanted to postpone their wedding until they were sure they could handle the burdens of marriage.
زوج جوان می خواستند عروسیشان را به تاخیر بیندازند تا زمانی که مطمئن شوند می توانند از عهده مسئولیت ازدواج برآیند
b. I neglected to postpone the party because I thought everyone would be able to come.
میهمانی را به تاخیر نینداختم زیرا فکر کردم همه میتوانند بیایند
c. The supermarket's owner planned to postpone the grand opening until Saturday.
صاحب سوپرمارکت قصد داشت تا افتتاحیه باشکوه را تا شنبه به تاخیر بیندازد.
🍂 @coding_504 🍂