20. #recline : rɪˈklaɪn
lie down, stretch out, lean back
خوابیدن، دراز کشیدن، لم دادن
a. Richard likes to recline in front of the television set.
"ریچارد" دوست دارد مقابل تلویزیون دراز بکشد
b. After reclining on her right arm for an hour, Maxine found that it had become numb.
"ماکسین" پس از اینکه برای یک ساعت روی دست راستش تکیه داد، فهمید دستش بی حس شده است
c. My dog's greatest pleasure is to recline by the warm fireplace.
بزرگترین لذت سگ من لم دادن کنار گرمای بخاری دیواری است
🍂 @coding_504 🍂
lie down, stretch out, lean back
خوابیدن، دراز کشیدن، لم دادن
a. Richard likes to recline in front of the television set.
"ریچارد" دوست دارد مقابل تلویزیون دراز بکشد
b. After reclining on her right arm for an hour, Maxine found that it had become numb.
"ماکسین" پس از اینکه برای یک ساعت روی دست راستش تکیه داد، فهمید دستش بی حس شده است
c. My dog's greatest pleasure is to recline by the warm fireplace.
بزرگترین لذت سگ من لم دادن کنار گرمای بخاری دیواری است
🍂 @coding_504 🍂
#recline
معنی: دراز کشیدن، لم دادن ، تکیه دادن
کدینگ:توی ریگ لاین رو روشن کردن و دراز گشیدن مزه میده
🍂 @coding_504 🍂
معنی: دراز کشیدن، لم دادن ، تکیه دادن
کدینگ:توی ریگ لاین رو روشن کردن و دراز گشیدن مزه میده
🍂 @coding_504 🍂