17) #worthwhile /ˌwɜːrθˈwaɪl◂/
(adj.) value in doing something 
(syn.) rewarding /rɪˈwɔːrdɪŋ/ 

مثال👇👇
a. It was worthwhile waiting 10 hours in line for the tickets.

b. It's worthwhile to prepare for the TOEFL.

🔸 @coding_toefl 🔸

#worthwhile
معنی: مفید، ارزشمند
کدینگ: قرص والیوم واسه خواب خیلی مفیده.
🔸 @coding_toefl 🔸

Kitchen 🍽🔪🍳

آشپزخانه (قسمت 83)
Add new vocabularies to your English knowledge with us at Coding_504

آموزش لغات در مورد آشپزخانه در این ویدیو
🚩 @Coding_504 📝

لیست کلمات #درس_3 کتاب لغات ضروری تافل

🔸1) alter تغییر دادن، تغییرکردن
🔸2) analyze تجزیه تحلیل/بررسی کردن،
🔸3) ancient باستانی،کهن، قدیمی
🔸4) annoying آزاردهنده،ناراحت کننده
🔸5) anticipate انتظارداشتن، پیشگویی کردن
🔸6) ascertainپی بردن، معین کردن
🔸7) conform تطابق داشتن، هماهنگ بودن
🔸8) enrich غنی ساختن، افزایش دادن
🔸9) intensify تشدید کردن
🔸10) intolerable غیر قابل تحمل
🔸11) ongoing جاری، فعلی
🔸12) potential بالقوه، ممکن
🔸13) propose پیشنهادکردن،مطرح کردن
🔸14) restore احیاء کردن، بازگرداندن
🔸15) staple کالای اساسی ، اصلی، ضروری
🔸16) turbulent آشفته، نابسامان
🔸17) vital حیاتی، ضروری، اصلی

🔸 @coding_toefl 🔸

ما را به دوستانتان معرفی کنید👇
🔸 @coding_toefl 🔸

بعضى وقت ها، دفعه ى بعدى وجود نداره؛
شانس دوباره و وقت اضافه اى نيست؛ گاهى فقط الان هست یا هرگز !
فرصت ها را از دست ندهيد!

گلچینی از بهترین ها 👇👇👇👇👇

Kitchen 🍽🔪🍳🍞🍰🎂

آشپزخانه (قسمت 84)
Add new vocabularies to your English knowledge with us at Coding_504

آموزش لغات در مورد آشپزخانه در این ویدیو
🚩 @Coding_504 📝

✨رکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا حملات تروریستی تهران را محکوم کرد. وی در این پیام ضمن ادای احترام به مردم ایران با خانواده قربانیان اظهار همدردی کرد.
🔴👇👇👇😳

@Yektaenglishclass
@Coding_504

فقط خواستم ببینین تووو دو خط نامه ی حسابی چند تا لغت 504 پیدا کردین👆👆قابل توجه اونا که هنوز نمیدونن یادگیری 504واژه ی ضروری، ضروریه
@Coding_504

😳😳😳😳😳😳😳😳😳❤️
immediate, statement, condemn, release, victim, express, civilization for civilized
تو سه خط نامه هفت تا لغت، دیگه حسابش با کرام الکاتبینه خود دانید
@Coding_504

1) #alter /ˈɒːltər/
(v.) to change or make different 
(syn.) modify 

(n.) alteration 
(adj.) altered; alterable 
(adv.) alterably 

تغییر دادن، تعویض کردن
مثال👇👇
a. Will the storm alter its course and miss the coast?

b. Gloria hasn't altered her plans to return to school.

🔸 @coding_toefl 🔸

#alter
معنی: تغییر دادن، تعویض کردن
کدینگ: بهتره آلتر رو تعویض کنی والتر رو بذاری.
🔸 @coding_toefl 🔸