#security
امنیت-اسایش-اطمینان خاطر
کدینگ: برای امنیت و سلامتی بیشتر سیکار و تی کمتر مصرف کنید
🍂 @coding_504 🍂
امنیت-اسایش-اطمینان خاطر
کدینگ: برای امنیت و سلامتی بیشتر سیکار و تی کمتر مصرف کنید
🍂 @coding_504 🍂
#security
امنیت-اسایش-اطمینان خاطر
کدینگ: برای امنیت و سلامتی بیشتر سیکار و تی کمتر مصرف کنید
🍂 @coding_504 🍂
امنیت-اسایش-اطمینان خاطر
کدینگ: برای امنیت و سلامتی بیشتر سیکار و تی کمتر مصرف کنید
🍂 @coding_504 🍂
#security
امنیت-اسایش-اطمینان خاطر
کدینگ: برای امنیت و سلامتی بیشتر سیکار و تی کمتر مصرف کنید
🍂 @coding_504 🍂
امنیت-اسایش-اطمینان خاطر
کدینگ: برای امنیت و سلامتی بیشتر سیکار و تی کمتر مصرف کنید
🍂 @coding_504 🍂
94. #bulky : ˈbəlki
taking up much space, large
فضای زیادی می گیرد(جاگیر)، بزرگ، حجیم
a. Charley and Morty removed the bulky package from the car.
چارلی و مورتی بسته بزرگ را از ماشین خارج کردند.
b. The massive desk was quite bulky and impossible to carry.
آن میز بزرگ بسیار سنگین و حملش غیرممکن بود.
c. His client wanted an item that wasn't so bulky, Olsen told us.
آلسن به ما گفت که مشتری او چیزی میخواهد که خیلی بزرگ نباشد.
🍂 @coding_504 🍂
taking up much space, large
فضای زیادی می گیرد(جاگیر)، بزرگ، حجیم
a. Charley and Morty removed the bulky package from the car.
چارلی و مورتی بسته بزرگ را از ماشین خارج کردند.
b. The massive desk was quite bulky and impossible to carry.
آن میز بزرگ بسیار سنگین و حملش غیرممکن بود.
c. His client wanted an item that wasn't so bulky, Olsen told us.
آلسن به ما گفت که مشتری او چیزی میخواهد که خیلی بزرگ نباشد.
🍂 @coding_504 🍂
95. #reluctant : rəˈləktənt
unwilling
بی میل
a. It was easy to see that Herman was reluctant to go out and find a job.
به آسانی می توان فهمید که هرمان از بیرون رفتن و پیدا کردن شغل ناراضی بود
b. The patient was reluctant to tell the nurse the whole gloomy
truth.
بیمار مایل نبود تمام حقیقت غم انگیز را به پرستار بگوید
c. I was reluctant to give up the security of my family life.
مایل نبودم امنیت زندگی خانواده ام را به خطر بیندازم
🍂 @coding_504 🍂
unwilling
بی میل
a. It was easy to see that Herman was reluctant to go out and find a job.
به آسانی می توان فهمید که هرمان از بیرون رفتن و پیدا کردن شغل ناراضی بود
b. The patient was reluctant to tell the nurse the whole gloomy
truth.
بیمار مایل نبود تمام حقیقت غم انگیز را به پرستار بگوید
c. I was reluctant to give up the security of my family life.
مایل نبودم امنیت زندگی خانواده ام را به خطر بیندازم
🍂 @coding_504 🍂