81. #resent : rəˈzent
feel injured and angered at (something)
از چیزی احساس آزردگی خاطر یا عصبانیت کردن
a. Bertha resented the way her boyfriend treated her.
"برتا" از نوع رفتار دوست پسرش آزرده شد
b. The earthquake victim resented the poor emergency care.
قربانی زلزله، از مراقبت های ویژه ناکافی عصبانی بود
c. Columbus resented the fact that his crew wanted to turn back.
"کلمبوس" از این حقیقت که کارکنانش می خواهند برگردند، آزرده شد
🍂 @coding_504 🍂
feel injured and angered at (something)
از چیزی احساس آزردگی خاطر یا عصبانیت کردن
a. Bertha resented the way her boyfriend treated her.
"برتا" از نوع رفتار دوست پسرش آزرده شد
b. The earthquake victim resented the poor emergency care.
قربانی زلزله، از مراقبت های ویژه ناکافی عصبانی بود
c. Columbus resented the fact that his crew wanted to turn back.
"کلمبوس" از این حقیقت که کارکنانش می خواهند برگردند، آزرده شد
🍂 @coding_504 🍂
#resent
عصبانی شدن، رنجیدن
کدینگ: دل که ریزنتد از کسی، خرسند کردن مشکل است، شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است.
(resented:رنجیده خاطر ، ناراحت )
a resented heart 💔
🍂 @coding_504 🍂
عصبانی شدن، رنجیدن
کدینگ: دل که ریزنتد از کسی، خرسند کردن مشکل است، شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است.
(resented:رنجیده خاطر ، ناراحت )
a resented heart 💔
🍂 @coding_504 🍂