77. #preserve : prəˈzɝːv
keep from harm or change, keep safe, protect
از تغییر یا آسیب دور نگه داشتن، سالم نگه داشتن، محافظت کردن
a. The lawyers wanted to preserve the newest reforms in the law.
وکلا می خواستند تا از جدیدترین اصلاحات در قانون محافظت کنند
b. Farmers feel that their rural homes should be preserved.
کشاورزان احساس می کنند که از خانه های روستایی شان باید محافظت شود
c.Records of Hank Aaron's home runs will undoubtedly be preserved in the Baseball Hall of Fame.
رکورد های "هانک آرون" بی تردید در خانه مشاهیر بیسبال نگهداری خواهد شد
🍂 @coding_504 🍂
keep from harm or change, keep safe, protect
از تغییر یا آسیب دور نگه داشتن، سالم نگه داشتن، محافظت کردن
a. The lawyers wanted to preserve the newest reforms in the law.
وکلا می خواستند تا از جدیدترین اصلاحات در قانون محافظت کنند
b. Farmers feel that their rural homes should be preserved.
کشاورزان احساس می کنند که از خانه های روستایی شان باید محافظت شود
c.Records of Hank Aaron's home runs will undoubtedly be preserved in the Baseball Hall of Fame.
رکورد های "هانک آرون" بی تردید در خانه مشاهیر بیسبال نگهداری خواهد شد
🍂 @coding_504 🍂
#preserve
سالم نگه داشتن،محافظت کردن
کدینگ: پری ظرف _پری از ظرف های نانو برای سالم.نگهداشتن غذا استفاده میکنه.
🍂 @coding_504 🍂
سالم نگه داشتن،محافظت کردن
کدینگ: پری ظرف _پری از ظرف های نانو برای سالم.نگهداشتن غذا استفاده میکنه.
🍂 @coding_504 🍂
#preserve
سالم نگه داشتن، محافظت کردن
کدینگ: پری میوه ها رو کنسرو میکنه ،تا اونارو Preserve کنه .(سالم نگهداره)
پریزرو _کنسرو
🍂 @coding_504 🍂
سالم نگه داشتن، محافظت کردن
کدینگ: پری میوه ها رو کنسرو میکنه ،تا اونارو Preserve کنه .(سالم نگهداره)
پریزرو _کنسرو
🍂 @coding_504 🍂
78. #denounce : dəˈnaʊns
condemn in public, express strong disapproval of
آشکارا محکوم کردن، ابراز نارضایتی شدید کردن از
a. The father denounced his son for lying to the district attorney.
پدر، پسرش را برای دروغگویی به دادستان (بازپرس بخش) ،سرزنش کرد.
b. Some people denounce the government for probing into their private lives.
بعضی افراد، دولت را برای کنکاش در زندگی شخصیشان محکوم میکنند.
c. Ralph Nader denounced the defective products being sold.
طرفدار مصرف کنندگان ،فروش محصولات خراب را به باد انتقاد گرفت ، محکوم کرد.
🍂 @coding_504 🍂
condemn in public, express strong disapproval of
آشکارا محکوم کردن، ابراز نارضایتی شدید کردن از
a. The father denounced his son for lying to the district attorney.
پدر، پسرش را برای دروغگویی به دادستان (بازپرس بخش) ،سرزنش کرد.
b. Some people denounce the government for probing into their private lives.
بعضی افراد، دولت را برای کنکاش در زندگی شخصیشان محکوم میکنند.
c. Ralph Nader denounced the defective products being sold.
طرفدار مصرف کنندگان ،فروش محصولات خراب را به باد انتقاد گرفت ، محکوم کرد.
🍂 @coding_504 🍂
#denounce
سرزنش کردن-نکوهش کردن-محکوم کردن
کدینگ: دایی نانسی برای کاری که کرده بود محکوم شد
🍂 @coding_504 🍂
سرزنش کردن-نکوهش کردن-محکوم کردن
کدینگ: دایی نانسی برای کاری که کرده بود محکوم شد
🍂 @coding_504 🍂
#denounce
سرزنش کردن-نکوهش کردن-محکوم کردن
کدینگ: دایی نانسی برای کاری که کرده بود محکوم شد
🍂 @coding_504 🍂
سرزنش کردن-نکوهش کردن-محکوم کردن
کدینگ: دایی نانسی برای کاری که کرده بود محکوم شد
🍂 @coding_504 🍂