🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
57.6K subscribers
5.27K photos
2.82K videos
367 files
5.42K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
290. #Matrimony ˈmætrə,moʊni
Married life; ceremony of marriage
زندگی زناشویی، مراسم ازدواج، عروسی

a. Though matrimony is a holy state, our local governments still collect a fee for the marriage license.
گرچه زندگی زناشویی امری مقدس است، حکومت های محلی ما، هنوز هم برای صدور گواهی ازدواج حق الزحمه دریافت می کنند.
b. Because of lack of money, the sweetness of their matrimony turned sour.
به خاطر کمبود پول، شیرینی زندگی زناشویی به کام آن ها تلخ شد.
c. Some bachelors find it very difficult to give up their freedom for the blessings of matrimony.
برای بعضی مردان مجرد مشکل است که به خاطر موهبات زندگی زناشویی از آزادی خود دست بردارند.
🌹 @coding_504 🌹
#matrimony
ازدواج /نکاح/زناشویی/عروسی
کدینگ:توی مراسم ازدواج چند متری مانی خرج کردی؟
🌹 @coding_504 🌹
#matrimony
ازدواج /نکاح/زناشویی/عروسی
کدینگ:توی مراسم ازدواج چند متری مانی خرج کردی؟
🌹 @coding_504 🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
291. #Baggage ˈbæɡədʒ
The trunks and suitcases a person takes when he or she travels; an armys equipment
کیف ها و چمدان هایی که شخص هنگام سفر با خود می برد، تجهیزات یک ارتش

a. When Walt unpacked his baggage, he found he had forgotten his radio.
هنگامی که «والت» اثاثیه اش را باز کرد، متوجه شد رادیویش را فراموش کرده است.
b. Mrs. Montez checked her baggage at the station and took the children for a walk.
خانم «مونتز» چمدان هایش را در ایستگاه بررسی کرد و بچه ها را با خود به گردش برد.
c. The modern army cannot afford to be slowed up with heavy baggage.
ارتش مدرن نباید با حمل تجهیزات سنگین نظامی از سرعت خود بکاهد.
🌹 @coding_504 🌹
#baggage
بارو بنه مسافر/بار سفر
کدینگ:با گیجی بار سفرمو گم کردم
🌹 @coding_504 🌹
#baggage
بارو بنه مسافر/بار سفر
کدینگ:با گیجی بار سفرمو گم کردم
🌹 @coding_504 🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
292. #Squander ˈskwɑːndər
Spend foolishly; waste
احمقانه خرج یا مصرف کردن، تلف کردن

a. Do not squander your money by buying what you cannot use.
پول هایتان را با خرید آنچه که استفاده نمی کنید، هدر ندهید.
b. Because Freddy squandered his time watching television, he could not catch up on his homework.
از آنجایی که «فردی» وقتش را با تماشای تلویزیون هدر داد، نتوانست به درس و تکلیفش برسد.
c. In his will, Mr. Larson warned his children not to squander their inheritance.
آقای «لارسن» در وصیتنامه اش به فرزندانش هشدار داد تا ارثیه شان را به هدر ندهند.
🌹 @coding_504 🌹