Which of the words in lesson 17 is suggested by this picture?
این تصویر کدامیک از واژگان درس هفدهم را تداعی می کند؟
Answer: wary👈
مراقب، محتاط، مواظب
🕵 @coding_504 🕵
این تصویر کدامیک از واژگان درس هفدهم را تداعی می کند؟
Answer: wary👈
مراقب، محتاط، مواظب
🕵 @coding_504 🕵
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
I believe "Breakfast" is a part of each culture, let us watch the reactions of American children😳
به بچه هاى آمريكايى ، صبحانه ى كشورهاى ديگه رو ميدن امتحان كنن، عكس العمل هاشون رو ببینید
@Coding_504
به بچه هاى آمريكايى ، صبحانه ى كشورهاى ديگه رو ميدن امتحان كنن، عكس العمل هاشون رو ببینید
@Coding_504
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Let's watch a piece of VOA
Can you depict any of the 504 words in that?
قابل توجه اونایی که 504رو جدی نمیگیرن
باور کنین هر متن و فیلم حسابی ازین لغات 504 توش داره. دقیق شو از امروز
😳 @Coding_504 😳
Can you depict any of the 504 words in that?
قابل توجه اونایی که 504رو جدی نمیگیرن
باور کنین هر متن و فیلم حسابی ازین لغات 504 توش داره. دقیق شو از امروز
😳 @Coding_504 😳
لیست کلمات #درس18 کتاب 504
❄️1)Tragedy تراژدی،رخداد غم انگیز
❄️2)Pedestrian عابر پیاده
❄️3)Glance نگاه گذرا ، نگاهی کوتاه انداختن
❄️4)Budget بودجه، هزینه
❄️5)Nimble چابک ، فرز، چالاک
❄️6)Manipulate دستکاری کردن، بکار بردن
❄️7)Reckless بی دقت وتوجه، بی احتیاط
❄️8)Horrid ترسناک ، مهیب
❄️9)Rave هذیان گفتن، وحشیانه حرف زدن
❄️10)Economical مقرون بصرفه،صرفه جو
❄️11)Lubricate روغن کاری کردن
❄️12)Ingenious مبتکر، نوآور
❄️ @coding_504 ❄️
❄️1)Tragedy تراژدی،رخداد غم انگیز
❄️2)Pedestrian عابر پیاده
❄️3)Glance نگاه گذرا ، نگاهی کوتاه انداختن
❄️4)Budget بودجه، هزینه
❄️5)Nimble چابک ، فرز، چالاک
❄️6)Manipulate دستکاری کردن، بکار بردن
❄️7)Reckless بی دقت وتوجه، بی احتیاط
❄️8)Horrid ترسناک ، مهیب
❄️9)Rave هذیان گفتن، وحشیانه حرف زدن
❄️10)Economical مقرون بصرفه،صرفه جو
❄️11)Lubricate روغن کاری کردن
❄️12)Ingenious مبتکر، نوآور
❄️ @coding_504 ❄️
205. #Tragedy ˈtrædʒədi
A very sad or terrible happening; a sad play
رخدادی بسیار غم انگیز یا وحشتناک، نمایش غم انگیز
a. It was a tragedy that some pioneers were killed on their way west.
واقعه ی غم انگیزی بود که برخی از پیشگامان در مسیرشان به طرف غرب کشته شدند.
b. If you had your choice between seeing a comedy or a tragedy, which play would you choose ?
اگر بین دیدن یک نمایش طنز و یک نمایش غمناک حق انتخاب می داشتی، کدام را انتخاب می کردی؟
c. Harry's enormous jealousy led to the tragedy in their family.
حسادت شدید «هری» منجر به اتفاق ناگواری در خانواده ی آن ها شد.
❄️ @coding_504 ❄️
A very sad or terrible happening; a sad play
رخدادی بسیار غم انگیز یا وحشتناک، نمایش غم انگیز
a. It was a tragedy that some pioneers were killed on their way west.
واقعه ی غم انگیزی بود که برخی از پیشگامان در مسیرشان به طرف غرب کشته شدند.
b. If you had your choice between seeing a comedy or a tragedy, which play would you choose ?
اگر بین دیدن یک نمایش طنز و یک نمایش غمناک حق انتخاب می داشتی، کدام را انتخاب می کردی؟
c. Harry's enormous jealousy led to the tragedy in their family.
حسادت شدید «هری» منجر به اتفاق ناگواری در خانواده ی آن ها شد.
❄️ @coding_504 ❄️
206. #Pedestrian pəˈdestriən
Person who goes on foot; walker
شخصی که پیاده می رود، عابر پیاده
a. After driving a bus all day, Norris liked to be a pedestrian and take long, casual walks in the evening.
«نوریس» بعد از رانندگی با اتوبوس در تمام روز، دوست داشت پیاده شود و پیاده روی طولانی و راحتی را در وقت غروب انجام دهد.
b. The police say that it is urgent that pedestrians stay on the sidewalk.
پلیس می گوید ضروری است که عابران پیاده در پیاده روها بمانند.
c. I don't doubt that a pedestrian can get places faster that a car in downtown traffic.
شک ندارم که عابران پیاده می توانند در ترافیک مرکز شهر سریع تر از اتومبیل به مقصد برسند.
❄️ @coding_504 ❄️
Person who goes on foot; walker
شخصی که پیاده می رود، عابر پیاده
a. After driving a bus all day, Norris liked to be a pedestrian and take long, casual walks in the evening.
«نوریس» بعد از رانندگی با اتوبوس در تمام روز، دوست داشت پیاده شود و پیاده روی طولانی و راحتی را در وقت غروب انجام دهد.
b. The police say that it is urgent that pedestrians stay on the sidewalk.
پلیس می گوید ضروری است که عابران پیاده در پیاده روها بمانند.
c. I don't doubt that a pedestrian can get places faster that a car in downtown traffic.
شک ندارم که عابران پیاده می توانند در ترافیک مرکز شهر سریع تر از اتومبیل به مقصد برسند.
❄️ @coding_504 ❄️
207. #Glance ˈɡlæns
To look at quickly; a quick look
به سرعت نگاه کردن، نگاه سریع
a. The observant driver glanced at the accident at the side of the road.
راننده ی هوشیار نگاه سریعی به حادثه کنار جاده انداخت.
b. I took one glance at the wretched animal and turned away.
نگاهی اجمالی به حیوان بیچاره انداختم و رد شدم.
c. Thompson identified the burglar after a glance at the photograph in the police station.
«تامپسون» بعد از نگاهی اجمالی به عکس در کلانتری، دزد را شناسایی کرد.
❄️ @coding_504 ❄️
To look at quickly; a quick look
به سرعت نگاه کردن، نگاه سریع
a. The observant driver glanced at the accident at the side of the road.
راننده ی هوشیار نگاه سریعی به حادثه کنار جاده انداخت.
b. I took one glance at the wretched animal and turned away.
نگاهی اجمالی به حیوان بیچاره انداختم و رد شدم.
c. Thompson identified the burglar after a glance at the photograph in the police station.
«تامپسون» بعد از نگاهی اجمالی به عکس در کلانتری، دزد را شناسایی کرد.
❄️ @coding_504 ❄️
208. #Budget ˈbədʒət
Estimate of the amount of money that can be spent for different purposes in a given time
تخمین مقدار پولی که می توان در زمان مشخصی برای اهداف مختلف خرج کرد
a. We had to decrease the budget the budject this year because our club is broke.
ما مجبور بودیم بودجه را کاهش دهیم زیرا امسال باشگاه ما کم پول است.
b. The prominent executive presented her budget to the Board of Directors
مدیر عامل سرشناس، بودجه را به هیئت مدیره ارائه داد.
c. When my mother drwas up her budget for the week, she sets aside a goodly sum for nourishing food.
وقتی که مادرم بودجه یک هفته را ترسیم می کند، مبلغ قابل توجهی را برای غذاهای مغذی کنار می گذارد.
❄️ @coding_504 ❄️
Estimate of the amount of money that can be spent for different purposes in a given time
تخمین مقدار پولی که می توان در زمان مشخصی برای اهداف مختلف خرج کرد
a. We had to decrease the budget the budject this year because our club is broke.
ما مجبور بودیم بودجه را کاهش دهیم زیرا امسال باشگاه ما کم پول است.
b. The prominent executive presented her budget to the Board of Directors
مدیر عامل سرشناس، بودجه را به هیئت مدیره ارائه داد.
c. When my mother drwas up her budget for the week, she sets aside a goodly sum for nourishing food.
وقتی که مادرم بودجه یک هفته را ترسیم می کند، مبلغ قابل توجهی را برای غذاهای مغذی کنار می گذارد.
❄️ @coding_504 ❄️