208. Budget ˈbədʒət
Estimate of the amount of money that can be spent for different purposes in a given time
تخمین مقدار پولی که می توان در زمان مشخصی برای اهداف مختلف خرج کرد
a. We had to decrease the budget the budject this year because our club is broke.
ما مجبور بودیم بودجه را کاهش دهیم زیرا امسال باشگاه ما کم پول است.
b. The prominent executive presented her budget to the Board of Directors
مدیر عامل سرشناس، بودجه را به هیئت مدیره ارائه داد.
c. When my mother drwas up her budget for the week, she sets aside a goodly sum for nourishing food.
وقتی که مادرم بودجه یک هفته را ترسیم می کند، مبلغ قابل توجهی را برای غذاهای مغذی کنار می گذارد.
❄️ @coding_504 ❄️
Estimate of the amount of money that can be spent for different purposes in a given time
تخمین مقدار پولی که می توان در زمان مشخصی برای اهداف مختلف خرج کرد
a. We had to decrease the budget the budject this year because our club is broke.
ما مجبور بودیم بودجه را کاهش دهیم زیرا امسال باشگاه ما کم پول است.
b. The prominent executive presented her budget to the Board of Directors
مدیر عامل سرشناس، بودجه را به هیئت مدیره ارائه داد.
c. When my mother drwas up her budget for the week, she sets aside a goodly sum for nourishing food.
وقتی که مادرم بودجه یک هفته را ترسیم می کند، مبلغ قابل توجهی را برای غذاهای مغذی کنار می گذارد.
❄️ @coding_504 ❄️
💐Nimble
چالاک، سبک وسریع،فرز 💐
🌹رمز جادویی به یادسپاری:🌹
" یک کبوتر رو در ذهن خود فرض کنید که یه بال نداره یعنی با یک بال داره بال میزنه😄😄
و بخاطراینکه نخوره زمین، همینجور تندتند داره بال میزنه😕😕
خب الان یه کبوتر فرزو چالاک داریم که با "نیم بال (نصف بال) داره همینجور بال میزنه تا نخوره زمین" دلم براش میسوزه آخه با یه بال..😕😕😃😃😃
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Nimble :چالاک، فرز، سبک و سریع
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
Example: The nimble policeman leaped over the fence to pursue the car thief.
ترجمه:پلیس چالاک اونور نرده جست تا دزد ماشین را دنبال کند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️ @coding_504 ❄️
چالاک، سبک وسریع،فرز 💐
🌹رمز جادویی به یادسپاری:🌹
" یک کبوتر رو در ذهن خود فرض کنید که یه بال نداره یعنی با یک بال داره بال میزنه😄😄
و بخاطراینکه نخوره زمین، همینجور تندتند داره بال میزنه😕😕
خب الان یه کبوتر فرزو چالاک داریم که با "نیم بال (نصف بال) داره همینجور بال میزنه تا نخوره زمین" دلم براش میسوزه آخه با یه بال..😕😕😃😃😃
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Nimble :چالاک، فرز، سبک و سریع
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
Example: The nimble policeman leaped over the fence to pursue the car thief.
ترجمه:پلیس چالاک اونور نرده جست تا دزد ماشین را دنبال کند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️ @coding_504 ❄️
209. Nimble ˈnɪmbl̩
Active and sure-footed; quick moving; light and quick
فعال و با قدم های مطمئن، چالاک، سبک و سریع
a. Although Dusty was a miniature poodle, he was nimble enough to fight bigger dogs.
اگرچه «داستی» سگ کوچکی بود ولی به قدر کافی زرنگ بود تا با سگ های بزرگتر بجنگد.
b. The nimble policeman leaped over the fence to pursue the car thief.
افسر پلیس چابک و زرنگ از روی حصار پرید تا دزد اتومبیل را تعقیب کند.
c. At his press conference, the commissioner was quite nimble in avoiding the difficult questions.
کمیسر عالی در کنفرانس مطبوعاتی به قدر کافی زرنگ بود تا از پاسخ به سوالات مشکل، طفره رود.
❄️ @coding_504 ❄️
Active and sure-footed; quick moving; light and quick
فعال و با قدم های مطمئن، چالاک، سبک و سریع
a. Although Dusty was a miniature poodle, he was nimble enough to fight bigger dogs.
اگرچه «داستی» سگ کوچکی بود ولی به قدر کافی زرنگ بود تا با سگ های بزرگتر بجنگد.
b. The nimble policeman leaped over the fence to pursue the car thief.
افسر پلیس چابک و زرنگ از روی حصار پرید تا دزد اتومبیل را تعقیب کند.
c. At his press conference, the commissioner was quite nimble in avoiding the difficult questions.
کمیسر عالی در کنفرانس مطبوعاتی به قدر کافی زرنگ بود تا از پاسخ به سوالات مشکل، طفره رود.
❄️ @coding_504 ❄️
Forwarded from Deleted Account
manipulate:
دستکاری کردن، استادانه، مهارت
کدینگ: مانی پولتو با مهارت و استادی تمام گرفت
❄️ @coding_504 ❄️
دستکاری کردن، استادانه، مهارت
کدینگ: مانی پولتو با مهارت و استادی تمام گرفت
❄️ @coding_504 ❄️
210. Manipulate məˈnɪpjəˌlet
Handle or treat skillfully
ماهرانه برخورد یا رفتار کردن
a. Scientists must know how to manipulate their microscopes.
دانشمندان باید بدانند چطور میکروسکوپ های خود را بکار ببرند.
b. While Mr.Baird manipulated the puppets, Fran spoke to the audience.
در حالی که آقای «بایرد» عروسک های خیمه شب بازی را با مهارت تکان میداد، « فران » برای تماشاچیان صحبت می کرد.
c. The wounded pilot manipulated the radio dial until he made contact.
خلبان مجروح، صفحه رادار را دستکاری کرد تا این که تماس گرفت.
❄️ @coding_504 ❄️
Handle or treat skillfully
ماهرانه برخورد یا رفتار کردن
a. Scientists must know how to manipulate their microscopes.
دانشمندان باید بدانند چطور میکروسکوپ های خود را بکار ببرند.
b. While Mr.Baird manipulated the puppets, Fran spoke to the audience.
در حالی که آقای «بایرد» عروسک های خیمه شب بازی را با مهارت تکان میداد، « فران » برای تماشاچیان صحبت می کرد.
c. The wounded pilot manipulated the radio dial until he made contact.
خلبان مجروح، صفحه رادار را دستکاری کرد تا این که تماس گرفت.
❄️ @coding_504 ❄️
211. Reckless ˈrekləs
Careless; needless; wild
بی دقت، بی توجه، وحشی
a. We must not ignore reckless drivers; we must take them off the road.
نباید رانندگان بی پروا را نادیده بگیریم، ما باید آن ها را از جاده خارج کنیم.
b. After breaking his hand fighting recklessly, Arthur decided to be more cautious in the future.
بعد از اینکه دست «آرتور» بی احتیاطانه در دعوا شکست، تصمیم گرفت در آینده بیشتر مراقب باشد.
c. The reckless smoker ignited the entire forest.
شخص سیگاری بی دقت، تمام جنگل را به آتش کشاند.
❄️ @coding_504 ❄️
Careless; needless; wild
بی دقت، بی توجه، وحشی
a. We must not ignore reckless drivers; we must take them off the road.
نباید رانندگان بی پروا را نادیده بگیریم، ما باید آن ها را از جاده خارج کنیم.
b. After breaking his hand fighting recklessly, Arthur decided to be more cautious in the future.
بعد از اینکه دست «آرتور» بی احتیاطانه در دعوا شکست، تصمیم گرفت در آینده بیشتر مراقب باشد.
c. The reckless smoker ignited the entire forest.
شخص سیگاری بی دقت، تمام جنگل را به آتش کشاند.
❄️ @coding_504 ❄️
212. Horrid ˈhɔːrəd
Terrible; frightful
وحشتناک، ترسناک
a. Janey avoided staring at the horrid man's face.
«جینی» از نگاه کردن به چهره ی مرد ترسناک اجتناب کرد.
b. It is simply horrid the way cars pollute the air we breath.
اتومبیل ها به شیوه ی وحشتناکی هوایی را که ما تنفس می کنیم آلوده می کنند.
c. When Mary was good, she was very good, but when she was bad, she was horrid.
وقتی ماری خوب بود، بسیار خوب بود ولی وقتی بد بود وحشتناک بود
❄️ @coding_504 ❄️
Terrible; frightful
وحشتناک، ترسناک
a. Janey avoided staring at the horrid man's face.
«جینی» از نگاه کردن به چهره ی مرد ترسناک اجتناب کرد.
b. It is simply horrid the way cars pollute the air we breath.
اتومبیل ها به شیوه ی وحشتناکی هوایی را که ما تنفس می کنیم آلوده می کنند.
c. When Mary was good, she was very good, but when she was bad, she was horrid.
وقتی ماری خوب بود، بسیار خوب بود ولی وقتی بد بود وحشتناک بود
❄️ @coding_504 ❄️