36. #wholesale :
in large quantity. less than retail in price
به میزان گسترده، کمتر از قیمت خرده فروشی، عمده فروشی
a. The wholesale price of milk is six cents a quart lower than retail.
قیمت عمده شیر، شش سنت و یک چهارم کمتر از خرده فروشی است
b. Many people were angered by the wholesales slaughter of birds.
بسیاری از مردم از کشتار گسترده پرندگان عصبانی شدند
c. By buying my ties wholesale I save fifteen dollars a year.
با خرید عمده کراوات هایم، در سال 15 دلار پس انداز میکنم
🍂 @coding_504 🍂
in large quantity. less than retail in price
به میزان گسترده، کمتر از قیمت خرده فروشی، عمده فروشی
a. The wholesale price of milk is six cents a quart lower than retail.
قیمت عمده شیر، شش سنت و یک چهارم کمتر از خرده فروشی است
b. Many people were angered by the wholesales slaughter of birds.
بسیاری از مردم از کشتار گسترده پرندگان عصبانی شدند
c. By buying my ties wholesale I save fifteen dollars a year.
با خرید عمده کراوات هایم، در سال 15 دلار پس انداز میکنم
🍂 @coding_504 🍂
#Scarce
نایاب ، کمیاب ،نادر .
Water is scarce
آب کمیاب است.😢
هر کدام از ما حتی اگر سالانه یه قطره حفظ کنیم، کمک کردیم.💧
🍂 @coding_504 🍂
نایاب ، کمیاب ،نادر .
Water is scarce
آب کمیاب است.😢
هر کدام از ما حتی اگر سالانه یه قطره حفظ کنیم، کمک کردیم.💧
🍂 @coding_504 🍂
#devise (v.)
😳device(n.)
تدبیر کردن، اختراع کردن، طرح ریختن
He can devise different devices.😎😎
🍂 @coding_504 🍂
😳device(n.)
تدبیر کردن، اختراع کردن، طرح ریختن
He can devise different devices.😎😎
🍂 @coding_504 🍂
متن درس سوم رو هم میتونید بخونید همراه با ترجمه
در این متن از کلمات همین درس استفاده شده
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در این متن از کلمات همین درس استفاده شده
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🍂An unusual strike🍂
The baseball strike of 1994-95 which kept the public from seeing the *annual world series, was not a *typical labor dispute in which low-paid workers try to *persuade their employers to grant a raise above their *minimum wage. On the country, players who earned millions of dollars yearly, who were *visible on TV commercials, drove *expensive autos, and dined with presidents, withheld their *essential skills until the executive, legislative, and judicial branches of our government were forced to *devise solutions to the quarrel.
The team owners, a *blend of lawyers, manufacturers, corporate executives, etc., felt that something had to be done about the huge salaries that the players were demanding. Since the *talent beyond the major leagues was *scares. They had to start spring training in 1995 with a *wholesale invitation to replacement players. The regular athletes returned in late April but there was a feeling that a strike could happen again.
🍂یک اعتصاب عجیب🍂
اعتصاب بیس بال سالهای 1994-1995 که مانع شد عوام الناس رقابتهای جهانی سالیانه را ببینند, بحث کارگری معمولی نبود که در آن کارگران کم دستمزد تلاش کنند کارفرمایانشان را متقاعد کنند فراتر از حداقل دستمزدشان به آنها ترفیع اعطا کنند. بر عکس بازیکنانی که سالانه میلیون ها دلار بدست میاورند, در پیامهای بازرگانی تلویزیونی قابل رویت بودند, اتومبیل های گرانقیمت سوار می شدند و با روسای جمهور غذا می خوردند, در مهارت اصولی شان دریغ می کردند, تا اینکه قوای مجریه, مقننه و قضایی دولت ما مجبور شدند برای بحث آنها راه حل هایی را ابداع کنند.
صاحبان تیم ها, که ترکیبی از وکلا, تولید کنندگان, مدیران سازمانها و غیره بودند احساس کردند که باید پیرامون حقوق های بالایی که بازیکنان تقاضا میکردند کاری انجام شود. از آنجاییکه استعداد, فراتر از لیگهای اصلی نادر بود, مجبور بودند آموزش بهاری سال 1995 را با دعوت از بازیکنان جایگزین آغاز کنند. ورزشکاران ثابت در اواخر ماه آوریل بازگشتند اما این احساس وجود داشت که اعتصاب ممکن است دوباره اتفاق افتد.
🍂 @coding_504 🍂
The baseball strike of 1994-95 which kept the public from seeing the *annual world series, was not a *typical labor dispute in which low-paid workers try to *persuade their employers to grant a raise above their *minimum wage. On the country, players who earned millions of dollars yearly, who were *visible on TV commercials, drove *expensive autos, and dined with presidents, withheld their *essential skills until the executive, legislative, and judicial branches of our government were forced to *devise solutions to the quarrel.
The team owners, a *blend of lawyers, manufacturers, corporate executives, etc., felt that something had to be done about the huge salaries that the players were demanding. Since the *talent beyond the major leagues was *scares. They had to start spring training in 1995 with a *wholesale invitation to replacement players. The regular athletes returned in late April but there was a feeling that a strike could happen again.
🍂یک اعتصاب عجیب🍂
اعتصاب بیس بال سالهای 1994-1995 که مانع شد عوام الناس رقابتهای جهانی سالیانه را ببینند, بحث کارگری معمولی نبود که در آن کارگران کم دستمزد تلاش کنند کارفرمایانشان را متقاعد کنند فراتر از حداقل دستمزدشان به آنها ترفیع اعطا کنند. بر عکس بازیکنانی که سالانه میلیون ها دلار بدست میاورند, در پیامهای بازرگانی تلویزیونی قابل رویت بودند, اتومبیل های گرانقیمت سوار می شدند و با روسای جمهور غذا می خوردند, در مهارت اصولی شان دریغ می کردند, تا اینکه قوای مجریه, مقننه و قضایی دولت ما مجبور شدند برای بحث آنها راه حل هایی را ابداع کنند.
صاحبان تیم ها, که ترکیبی از وکلا, تولید کنندگان, مدیران سازمانها و غیره بودند احساس کردند که باید پیرامون حقوق های بالایی که بازیکنان تقاضا میکردند کاری انجام شود. از آنجاییکه استعداد, فراتر از لیگهای اصلی نادر بود, مجبور بودند آموزش بهاری سال 1995 را با دعوت از بازیکنان جایگزین آغاز کنند. ورزشکاران ثابت در اواخر ماه آوریل بازگشتند اما این احساس وجود داشت که اعتصاب ممکن است دوباره اتفاق افتد.
🍂 @coding_504 🍂