🤔چطوری به انگلیسی بگیم همانطور که قبلاً گفتم؟
🤔Other ways to say: As I said before
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
🤔Other ways to say: As I said before
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
Forwarded from 🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓 via @chToolsBot
در کانال خصوصی،1بار برای همیشه تلخی☕️گرامرو برات شیرین کردیم🍭
با تدریس عالی و توپ مدرس"خانم یکتا" شبی یک درس یادبگیر و غول زبان رو به زانو درآر. 👇 وقت طلاست.
منسجم یه جا بمون و یاد بگیر 👈🏻 عضوشوید
با تدریس عالی و توپ مدرس"خانم یکتا" شبی یک درس یادبگیر و غول زبان رو به زانو درآر. 👇 وقت طلاست.
منسجم یه جا بمون و یاد بگیر 👈🏻 عضوشوید
Forwarded from یکتا و نمونه های تدریس
🎙🎙🎙🎙🎙👩🏫
ویس راهنمای دوره ی گرامر انگلیسی، با تدریس خانم یکتا
#Guide_8
#Guide_grammar
ادمین ثبتنام دوره های گرامر استاد یکتا
t.me/silvermoon1000
@yektaenglishclass
ویس راهنمای دوره ی گرامر انگلیسی، با تدریس خانم یکتا
#Guide_8
#Guide_grammar
ادمین ثبتنام دوره های گرامر استاد یکتا
t.me/silvermoon1000
@yektaenglishclass
The lump of gold
تکه ی طلا
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح پیش متوسط Pre-Intermediate)
Paul was a very rich man, but he never spent any of his money.
He was scared that someone would steal it.
He pretended to be poor and wore dirty old clothes.
People laughed at him, but he didn’t care.
He only cared about his money.
پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد.
او می ترسید که کسی آن را بدزدد.
وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید.
مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد.
او فقط به پولهایش اهمیت می داد.
One day, he bought a big lump of gold.
He hid it in a hole by a tree.
Every night, he went to the hole to look at his treasure.
He sat and he looked.
‘No one will ever find my gold!’ he said.
روزی یک تکه بزرگ طلا خرید.
آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد.
هر شب کنار چاله می رفت تا به گنجش نگاه کند.
می نشست و نگاه می کرد.
می گفت: «هیچکس نمی تونه طلای منو پیدا کنه!»
But one night, a thief saw Paul looking at his gold.
And when Paul went home, the thief picked up the lump of gold, slipped it into his bag and ran away!
اما یک شب دزدی پاول را هنگام نگاه به طلایش دید.
و وقتی پاول به خانه رفت دزد تکه ی طلا را برداشت، آن را درون کیسه اش انداخت و فرار کرد!
The next day, Paul went to look at his gold, but it wasn’t there.
It had disappeared!
Paul cried and cried!
He cried so loud that a wise old man heard him.
He came to help.
Paul told him the sad tale of the stolen lump of gold.
روز بعد، پاول رفت تا طلایش را نگاه کند اما طلا آنجا نبود.
ناپدید شده بود!
پاول شروع به داد و بیداد و گریه و زاری کرد!
صدایش آنقدر بلند بود که پیرمرد دانایی آن را شنید.
او برای کمک آمد.
پاول ماجرای غم انگیز تکه طلای به سرقت رفته را برایش تعریف کرد.
‘Don’t worry,’ he said.
‘Get a big stone and put it in the hole by the tree.’
او گفت: «نگران نباش.»
«سنگ بزرگی بیار و توی چاله ی نزدیک درخت بذار.»
‘What?’ said Paul.
‘Why?’
پاول گفت: «چی؟»
«چرا؟»
‘What did you do with your lump of gold?’
«با تیکه طلات چیکار می کردی؟»
‘I sat and looked at it every day,’ said Paul.
پاول گفت: «هر روز میشستم و نیگاش می کردم.»
‘Exactly,’ said the wise old man.
‘You can do exactly the same with a stone.’
پیرمرد دانا گفت: «دقیقا».
«می تونی دقیقا همین کارو با یه سنگ هم بکنی.»
Paul listened, thought for a moment and then said, ‘Yes, you’re right. I’ve been very silly. I don’t need a lump of gold to be happy!’
پاول گوش داد و کمی فکر کرد و بعد گفت: «آره راست میگی. چقدر نادون بودم. من واسه خوشحال بودن نیازی به تیکه طلا ندارم که!»
#Short_story_19
✨ @coding_504 💫
تکه ی طلا
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح پیش متوسط Pre-Intermediate)
Paul was a very rich man, but he never spent any of his money.
He was scared that someone would steal it.
He pretended to be poor and wore dirty old clothes.
People laughed at him, but he didn’t care.
He only cared about his money.
پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد.
او می ترسید که کسی آن را بدزدد.
وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید.
مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد.
او فقط به پولهایش اهمیت می داد.
One day, he bought a big lump of gold.
He hid it in a hole by a tree.
Every night, he went to the hole to look at his treasure.
He sat and he looked.
‘No one will ever find my gold!’ he said.
روزی یک تکه بزرگ طلا خرید.
آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد.
هر شب کنار چاله می رفت تا به گنجش نگاه کند.
می نشست و نگاه می کرد.
می گفت: «هیچکس نمی تونه طلای منو پیدا کنه!»
But one night, a thief saw Paul looking at his gold.
And when Paul went home, the thief picked up the lump of gold, slipped it into his bag and ran away!
اما یک شب دزدی پاول را هنگام نگاه به طلایش دید.
و وقتی پاول به خانه رفت دزد تکه ی طلا را برداشت، آن را درون کیسه اش انداخت و فرار کرد!
The next day, Paul went to look at his gold, but it wasn’t there.
It had disappeared!
Paul cried and cried!
He cried so loud that a wise old man heard him.
He came to help.
Paul told him the sad tale of the stolen lump of gold.
روز بعد، پاول رفت تا طلایش را نگاه کند اما طلا آنجا نبود.
ناپدید شده بود!
پاول شروع به داد و بیداد و گریه و زاری کرد!
صدایش آنقدر بلند بود که پیرمرد دانایی آن را شنید.
او برای کمک آمد.
پاول ماجرای غم انگیز تکه طلای به سرقت رفته را برایش تعریف کرد.
‘Don’t worry,’ he said.
‘Get a big stone and put it in the hole by the tree.’
او گفت: «نگران نباش.»
«سنگ بزرگی بیار و توی چاله ی نزدیک درخت بذار.»
‘What?’ said Paul.
‘Why?’
پاول گفت: «چی؟»
«چرا؟»
‘What did you do with your lump of gold?’
«با تیکه طلات چیکار می کردی؟»
‘I sat and looked at it every day,’ said Paul.
پاول گفت: «هر روز میشستم و نیگاش می کردم.»
‘Exactly,’ said the wise old man.
‘You can do exactly the same with a stone.’
پیرمرد دانا گفت: «دقیقا».
«می تونی دقیقا همین کارو با یه سنگ هم بکنی.»
Paul listened, thought for a moment and then said, ‘Yes, you’re right. I’ve been very silly. I don’t need a lump of gold to be happy!’
پاول گوش داد و کمی فکر کرد و بعد گفت: «آره راست میگی. چقدر نادون بودم. من واسه خوشحال بودن نیازی به تیکه طلا ندارم که!»
#Short_story_19
✨ @coding_504 💫
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✐ آموزش زبان انگلیسی BBC: ✎
✍🏻 Is it ‘salt and pepper’ or ‘pepper and salt’?
In English, we often use words in pairs – let Sam teach you four useful ones that help you sound more natural when speaking!
✅ به جمع ۱۰۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
💡 @coding_504 💡
✍🏻 Is it ‘salt and pepper’ or ‘pepper and salt’?
In English, we often use words in pairs – let Sam teach you four useful ones that help you sound more natural when speaking!
✅ به جمع ۱۰۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
💡 @coding_504 💡
🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
✐ آموزش زبان انگلیسی BBC: ✎ ✍🏻 Is it ‘salt and pepper’ or ‘pepper and salt’? In English, we often use words in pairs – let Sam teach you four useful ones that help you sound more natural when speaking! ✅ به جمع ۱۰۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇 💡 @coding_504…
My mother said she was __________ of working nights.
Anonymous Quiz
61%
a) sick and tired
39%
b) tired and sick
Forwarded from یکتا و نمونه های تدریس
🎙🎙🎙🎙🎙👩🏫
ویس راهنمای دوره ی 4000واژه با تدریس خانم یکتا
#Guide_1
#Guide_4000
ادمین ثبتنام 4000 واژه 👇
t.me/silvermoon1000
@yektaenglishclass
❌لینک. نمونه تدریس این کلاس
https://t.me/YET_4000/1069
ویس راهنمای دوره ی 4000واژه با تدریس خانم یکتا
#Guide_1
#Guide_4000
ادمین ثبتنام 4000 واژه 👇
t.me/silvermoon1000
@yektaenglishclass
❌لینک. نمونه تدریس این کلاس
https://t.me/YET_4000/1069
Forwarded from یکتا و نمونه های تدریس
🎙🎙🎙🎙🎙👩🏫
ویس راهنمای دوره ی 504 با تدریس خانم یکتا
#Guide_2
#Guide_504
ادمین ثبتنام 504 واژه 👇
t.me/o2021
@yektaenglushclass
❌❌❌❌
لینک نمونه تدریس این کلاس
https://t.me/YET_4000/1089
ویس راهنمای دوره ی 504 با تدریس خانم یکتا
#Guide_2
#Guide_504
ادمین ثبتنام 504 واژه 👇
t.me/o2021
@yektaenglushclass
❌❌❌❌
لینک نمونه تدریس این کلاس
https://t.me/YET_4000/1089
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹Sindbad The Sailor (Part 2)
سفر شگفت انگیز سندباد (انگلیسی)
🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English
✅ به جمع ۱۲۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
Telegram |Instagram
سفر شگفت انگیز سندباد (انگلیسی)
🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English
✅ به جمع ۱۲۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
Telegram |Instagram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹Sindbad The Sailor (Part 2)
سفر شگفت انگیز سندباد (فارسی)
🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English
✅ به جمع ۱۲۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
Telegram |Instagram
سفر شگفت انگیز سندباد (فارسی)
🇺🇸A short story . Listen to it
If you wanna improve your English
✅ به جمع ۱۲۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
Telegram |Instagram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 gay porn? 😂
مناسب برای تقویت لیسنینگ
برای تهیه آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
📺 gay porn? 😂
مناسب برای تقویت لیسنینگ
برای تهیه آرشیو کامل فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی به آیدی زیر پیام دهید👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
لیست کلمات #درس4 کتاب 504
🍂1) Vapor بخار
🍂2) Eliminate حذف کردن
🍂3) Villain آدم شرور ، مجرم
🍂4) Dense فشرده ، انبوه
🍂5) Utilize به کار بردن
🍂6) Humid مرطوب
🍂7) Theory تئوری ، نظریه
🍂8) Descend فرود آمدن
🍂9) Circulate گشتن ، دور زدن
🍂10) Enormous عظیم ، بزرگ
🍂11) Predict پیش بینی کردن
🍂12) Vanish ناپدید شدن
🍂 @coding_504 🍂
🍂1) Vapor بخار
🍂2) Eliminate حذف کردن
🍂3) Villain آدم شرور ، مجرم
🍂4) Dense فشرده ، انبوه
🍂5) Utilize به کار بردن
🍂6) Humid مرطوب
🍂7) Theory تئوری ، نظریه
🍂8) Descend فرود آمدن
🍂9) Circulate گشتن ، دور زدن
🍂10) Enormous عظیم ، بزرگ
🍂11) Predict پیش بینی کردن
🍂12) Vanish ناپدید شدن
🍂 @coding_504 🍂
جهت ثبتنام در کلاس آموزش پیشرفته ی لغات ضروری 504 به همراه کدینگ صوتی با تدریس استاد یکتا به این آی دی پیام بدین
Admin👇👇🏿👇🏼
t.me/O2021
Admin👇👇🏿👇🏼
t.me/O2021
Forwarded from YektaEnglishclass (YET) | کلاس زبان انگلیسی با استاد یکتا
🔻 #Expressions 9
@yektaenglishclass
﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎
❄️ There's not a grain of truth in it.
ذره ای از حقیقت در این نیست.
❄️Don't make advantage of your position.
از موقعیت خود استفاده نکنید.
❄️This is something I can't do without.
این یه چی ضروری است، (بدون اون نمیشه کاری کرد.)
❄️He always finds fault with everything.
او همیشه از همه چیز ایراد می گیرد.
❄️A situation that promises well.
یک موقعیت امیدوار کننده.
❄️He neither knows nor cares what happens.
او نه میداند و نه برایش اهمیت دارد که چه میشود.
❄️I know his face, but his name escapes me.
چهرتاً میشناسمش، آشناست، اما اسمش یادم نمیاد.
❄️Whether you will or not.
چه بخوای، چه نخوای...
❄️I haven't made up my mind.
تصمیم نگرفته ام.
❄️He is worthy of respect.
او شایسته احترام است. (قابل احترام است.)
﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎
ʷᵉˡᶜᵒᵐᵉ ᵗᵒ ᵐʸ ᶜʰᵃⁿⁿᵉˡ↴
http://t.me/yektaenglishclass
@yektaenglishclass
﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎
❄️ There's not a grain of truth in it.
ذره ای از حقیقت در این نیست.
❄️Don't make advantage of your position.
از موقعیت خود استفاده نکنید.
❄️This is something I can't do without.
این یه چی ضروری است، (بدون اون نمیشه کاری کرد.)
❄️He always finds fault with everything.
او همیشه از همه چیز ایراد می گیرد.
❄️A situation that promises well.
یک موقعیت امیدوار کننده.
❄️He neither knows nor cares what happens.
او نه میداند و نه برایش اهمیت دارد که چه میشود.
❄️I know his face, but his name escapes me.
چهرتاً میشناسمش، آشناست، اما اسمش یادم نمیاد.
❄️Whether you will or not.
چه بخوای، چه نخوای...
❄️I haven't made up my mind.
تصمیم نگرفته ام.
❄️He is worthy of respect.
او شایسته احترام است. (قابل احترام است.)
﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎﹎
ʷᵉˡᶜᵒᵐᵉ ᵗᵒ ᵐʸ ᶜʰᵃⁿⁿᵉˡ↴
http://t.me/yektaenglishclass
Forwarded from YektaEnglishclass (YET) | کلاس زبان انگلیسی با استاد یکتا
Florence Nightingale
فلورانس نایتینگل
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Florence Nightingale was a nurse who saved many lives in the 19th century. She was named after the city of Florence in Italy, where her parents went after they got married in 1818. Her family was rich and they had two homes in Britain as well as servants.
فلورانس نایتینگل پرستاری بود که در قرن 19 جان انسانهای زیادی را نجات داد. نام او از نام شهری به نام فلورانس در ایتالیا گرفته شده بود؛ شهری که والدینش پس از ازدواج در سال 1818 به آنجا رفتند. خانوادهاش ثروتمند بودند و در انگلستان دو خانه و همچنین خدمتکار داشتند.
Florence was an unusual young woman for her time because she didn’t want to go to parties and get married. She wanted to be a nurse and help people. Her family didn’t want her to become a nurse because hospitals back then were dirty, horrible places. They were worried about her. In 1851, Florence went to Germany and learned all about nursing. It was hard work, but she loved it.
فلورانس در زمانهی خود زنی غیرعادی بود چون نمیخواست به مهمانی برود و ازدواج کند. او میخواست پرستار شود و به مردم کمک کند. خانوادهاش نمی خواستند او پرستار شود چون در آن زمان بیمارستانها مکانهای کثیف و هولناکی بودند. آنها نگران او بودند. فلورانس در سال 1851 به آلمان رفت و تمامی فنون پرستاری را آموخت. کار سختی بود ولی او عاشق این کار بود.
In 1854, lots of British soldiers went to fight in the Crimean War. Army hospitals were filled with injured men, but there were no nurses and many men died. Florence and a team of nurses went to help.
در سال 1854 سربازان بریتانیایی بسیاری به جنگ کریمه رفتند. بیمارستانهای ارتش مملو از مردان مجروح بود، اما هیچ پرستاری وجود نداشت و مردان بسیاری جانشان را از دست دادند. فلورانس و گروهی از پرستاران به کمک رفتند.
Florence worked 20 hours a day to make the army hospital a cleaner and safer place. She brought the men fresh food, she cleaned the hospital beds and she used clean bandages on the wounded soldiers. Soon, fewer men were dying.
فلورانس 20 ساعت در روز کار کرد تا بیمارستان ارتش را به محلی پاکیزهتر و امنتری تبدیل کند. او برای مردان غذای تازه میآورد، تختهای بیمارستان را تمیز میکرد و از باند تمیز برای سربازان استفاده میکرد. خیلی زود تعداد مرگ و میر سربازان پائین آمد.
At night, Florence walked around the hospital. She talked to the injured soldiers and helped the men to write letters to their families. She carried a lamp and the soldiers called her ‘The lady with the lamp’.
شبها، فلورانس در محوطه بیمارستان قدم میزد. او با سربازان زخمی گفتگو میکرد و به آنها کمک می کرد برای خانواده هایشان نامه بنویسند. او چراغی با خود می آورد و سربازان او را «بانوی چراغ به دست» نامیده بودند.
When Florence returned to England, people called her a heroine because of her amazing work in the Crimean War. Queen Victoria wrote her a letter to say thank you. She continued to work hard in Britain to improve hospitals and she was given a medal called the Order of Merit. She was the first woman to receive this honour.
وقتی فلورانس به انگلستان بازگشت، مردم به دلیل کار شگفتانگیزش در جنگ کریمه، او را بانوی قهرمان نامیدند. ملکه ویکتوریا نامهی تشکری برایش نوشت. او همچنان به کار سختِ بهبود بیمارستانها در بریتانیا ادامه داد و مدالی با عنوان نشان شایستگی دریافت نمود. او اولین زنی بود که این افتخار نصیبش می شد.
#Short_story_21
👱🏻♀ @coding_504 👩🏻
💠فایل ویدیویی این داستان در زیر ضمیمه 📎 شده است.👇
فلورانس نایتینگل
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Florence Nightingale was a nurse who saved many lives in the 19th century. She was named after the city of Florence in Italy, where her parents went after they got married in 1818. Her family was rich and they had two homes in Britain as well as servants.
فلورانس نایتینگل پرستاری بود که در قرن 19 جان انسانهای زیادی را نجات داد. نام او از نام شهری به نام فلورانس در ایتالیا گرفته شده بود؛ شهری که والدینش پس از ازدواج در سال 1818 به آنجا رفتند. خانوادهاش ثروتمند بودند و در انگلستان دو خانه و همچنین خدمتکار داشتند.
Florence was an unusual young woman for her time because she didn’t want to go to parties and get married. She wanted to be a nurse and help people. Her family didn’t want her to become a nurse because hospitals back then were dirty, horrible places. They were worried about her. In 1851, Florence went to Germany and learned all about nursing. It was hard work, but she loved it.
فلورانس در زمانهی خود زنی غیرعادی بود چون نمیخواست به مهمانی برود و ازدواج کند. او میخواست پرستار شود و به مردم کمک کند. خانوادهاش نمی خواستند او پرستار شود چون در آن زمان بیمارستانها مکانهای کثیف و هولناکی بودند. آنها نگران او بودند. فلورانس در سال 1851 به آلمان رفت و تمامی فنون پرستاری را آموخت. کار سختی بود ولی او عاشق این کار بود.
In 1854, lots of British soldiers went to fight in the Crimean War. Army hospitals were filled with injured men, but there were no nurses and many men died. Florence and a team of nurses went to help.
در سال 1854 سربازان بریتانیایی بسیاری به جنگ کریمه رفتند. بیمارستانهای ارتش مملو از مردان مجروح بود، اما هیچ پرستاری وجود نداشت و مردان بسیاری جانشان را از دست دادند. فلورانس و گروهی از پرستاران به کمک رفتند.
Florence worked 20 hours a day to make the army hospital a cleaner and safer place. She brought the men fresh food, she cleaned the hospital beds and she used clean bandages on the wounded soldiers. Soon, fewer men were dying.
فلورانس 20 ساعت در روز کار کرد تا بیمارستان ارتش را به محلی پاکیزهتر و امنتری تبدیل کند. او برای مردان غذای تازه میآورد، تختهای بیمارستان را تمیز میکرد و از باند تمیز برای سربازان استفاده میکرد. خیلی زود تعداد مرگ و میر سربازان پائین آمد.
At night, Florence walked around the hospital. She talked to the injured soldiers and helped the men to write letters to their families. She carried a lamp and the soldiers called her ‘The lady with the lamp’.
شبها، فلورانس در محوطه بیمارستان قدم میزد. او با سربازان زخمی گفتگو میکرد و به آنها کمک می کرد برای خانواده هایشان نامه بنویسند. او چراغی با خود می آورد و سربازان او را «بانوی چراغ به دست» نامیده بودند.
When Florence returned to England, people called her a heroine because of her amazing work in the Crimean War. Queen Victoria wrote her a letter to say thank you. She continued to work hard in Britain to improve hospitals and she was given a medal called the Order of Merit. She was the first woman to receive this honour.
وقتی فلورانس به انگلستان بازگشت، مردم به دلیل کار شگفتانگیزش در جنگ کریمه، او را بانوی قهرمان نامیدند. ملکه ویکتوریا نامهی تشکری برایش نوشت. او همچنان به کار سختِ بهبود بیمارستانها در بریتانیا ادامه داد و مدالی با عنوان نشان شایستگی دریافت نمود. او اولین زنی بود که این افتخار نصیبش می شد.
#Short_story_21
👱🏻♀ @coding_504 👩🏻
💠فایل ویدیویی این داستان در زیر ضمیمه 📎 شده است.👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
#Listening
برای تهیه آرشیو کامل فرندز و عضویت در کانال VIP با زیرنویس انگلیسی و فارسی 👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Friends_en | @Coding_504
#Listening
برای تهیه آرشیو کامل فرندز و عضویت در کانال VIP با زیرنویس انگلیسی و فارسی 👈🏻 t.me/O2021
🇺🇸 Join @Friends_en | @Coding_504