Kimberly's Acting
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Kimberly works as a secretary. She answers phone calls and types letters. She makes coffee, and goes to the post office. She doesn’t like her work. She is bored! “I would like to do something more exciting,” she thinks, “I want an exciting job!”
کیمبرلی به عنوان یک منشی کار می کند. او به تلفن پاسخ می دهد و نامه ها را تایپ می کند. او قهوه درست می کند، و به اداره پست می رود. او کارش را دوست ندارد. او کسل شده است! “من دوست دارم کاری هیجان انگیزتر انجام دهم.”، او فکر می کند، “من یک کار هیجان انگیز می خواهم!”
Kimberly actually wants to be an actress. She goes to auditions, but she doesn’t pass any. She is confused. She doesn’t know what to do to solve this problem, so she decides to ask her friend Victoria.
کیمبرلی در واقع می خواهد بازیگر شود. او به مصاحبه هنرپیشگی می رود، اما او هیچ کدام را قبول نمی شود. او گیج شده است. او نمی داند چطور این مشکل را حل کند، پس او تصمیم می گیرد از دوستش ویکتوریا سوال کند.
Victoria is a good actress. She is not very famous, but she is more successful than Kimberly.
ویکتوریا بازیگر خوبی است. او خیلی معروف نیست، اما او از کیمبرلی موفق تر است.
Kimberly asks Victoria to look at her acting and tell her what the problem is.
کیمبرلی از ویکتوریا می خواهد که به بازی او نگاه کند و به او بگوید مشکل کجاست.
Victoria is happy to help. She watches Kimberly carefully. She takes notes. In the end, Kimberly asks her: “Well… be honest! What is wrong with me?”
ویکتوریا خوشحال می شود که کمک کند. او با دقت کیمبرلی را تماشا می کند. او یادداشت برمی دارد. در پایان، کیمبرلی می پرسد: “خب… صادق باش! مشکل من چیست؟ “
Victoria smiles and says: “Kimberly, you are a wonderful actress. You act very well. There is only one problem.”
ویکتوریا لبخند می زد و می گوید: “کیمبرلی، تو بازیگر فوق العاده ای هستی. تو خیلی خوب بازی می کنی. فقط یک مشکل وجود دارد.”
“What? What is the problem?” Kimberly calls.
“چی؟ مشکل چیست؟” کیمبرلی می پرسد.
“Well,” Victoria answers, “You act very well, but you speak too quietly. I can’t hear a word!”
“خب” ویکتوریا جواب می دهد، “تو خیلی خوب بازی می کند، اما تو آهسته صحبت می کند. من نمی توانم یک کلمه هم بشنوم.”
#Short_story_12
👩🏻 @coding_504 👧🏼
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح اولیه Elementry)
Kimberly works as a secretary. She answers phone calls and types letters. She makes coffee, and goes to the post office. She doesn’t like her work. She is bored! “I would like to do something more exciting,” she thinks, “I want an exciting job!”
کیمبرلی به عنوان یک منشی کار می کند. او به تلفن پاسخ می دهد و نامه ها را تایپ می کند. او قهوه درست می کند، و به اداره پست می رود. او کارش را دوست ندارد. او کسل شده است! “من دوست دارم کاری هیجان انگیزتر انجام دهم.”، او فکر می کند، “من یک کار هیجان انگیز می خواهم!”
Kimberly actually wants to be an actress. She goes to auditions, but she doesn’t pass any. She is confused. She doesn’t know what to do to solve this problem, so she decides to ask her friend Victoria.
کیمبرلی در واقع می خواهد بازیگر شود. او به مصاحبه هنرپیشگی می رود، اما او هیچ کدام را قبول نمی شود. او گیج شده است. او نمی داند چطور این مشکل را حل کند، پس او تصمیم می گیرد از دوستش ویکتوریا سوال کند.
Victoria is a good actress. She is not very famous, but she is more successful than Kimberly.
ویکتوریا بازیگر خوبی است. او خیلی معروف نیست، اما او از کیمبرلی موفق تر است.
Kimberly asks Victoria to look at her acting and tell her what the problem is.
کیمبرلی از ویکتوریا می خواهد که به بازی او نگاه کند و به او بگوید مشکل کجاست.
Victoria is happy to help. She watches Kimberly carefully. She takes notes. In the end, Kimberly asks her: “Well… be honest! What is wrong with me?”
ویکتوریا خوشحال می شود که کمک کند. او با دقت کیمبرلی را تماشا می کند. او یادداشت برمی دارد. در پایان، کیمبرلی می پرسد: “خب… صادق باش! مشکل من چیست؟ “
Victoria smiles and says: “Kimberly, you are a wonderful actress. You act very well. There is only one problem.”
ویکتوریا لبخند می زد و می گوید: “کیمبرلی، تو بازیگر فوق العاده ای هستی. تو خیلی خوب بازی می کنی. فقط یک مشکل وجود دارد.”
“What? What is the problem?” Kimberly calls.
“چی؟ مشکل چیست؟” کیمبرلی می پرسد.
“Well,” Victoria answers, “You act very well, but you speak too quietly. I can’t hear a word!”
“خب” ویکتوریا جواب می دهد، “تو خیلی خوب بازی می کند، اما تو آهسته صحبت می کند. من نمی توانم یک کلمه هم بشنوم.”
#Short_story_12
👩🏻 @coding_504 👧🏼
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکافانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
سپس با خواندن موشکافانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
🤔چطوری به انگلیسی بگیم متاسفم ؟
🤔Other ways to say: I'm sorry.
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
🤔Other ways to say: I'm sorry.
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
دوستانی که در جمله سازی انگلیسی و مکالمه روان نیستید!
این کانال معجزه میکنه.
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
👈(کانال دوم ماست لطفا حمایت کنید)
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
حمااااااااااااااااااایت کنید 🙏🌹
این کانال معجزه میکنه.
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
👈(کانال دوم ماست لطفا حمایت کنید)
https://t.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
حمااااااااااااااااااایت کنید 🙏🌹
Forwarded from Yekta_YET_Practice
is at home منسجم بگیم
her mothers is busy ☘❌
her mother's is busy☘❌
his mother is busy✅
her mother is busy to cooking dinner ❌
to be busy doing something ✅✅ساختار اینه
his mother ✅
his mother is busy cooking✅✅
when she finished her works❌
در انگلیسی work غیر قابل شمارشه
s ندیم بهتره
I have lots of work to do
asleep☘
department ☘
her mothers is busy ☘❌
her mother's is busy☘❌
his mother is busy✅
her mother is busy to cooking dinner ❌
to be busy doing something ✅✅ساختار اینه
his mother ✅
his mother is busy cooking✅✅
when she finished her works❌
در انگلیسی work غیر قابل شمارشه
s ندیم بهتره
I have lots of work to do
asleep☘
department ☘
تصحیح داستانک خانم آریا
🔮🧿📿داستانک دوره ی جادویی مکالمه
😱👹برای افرادی که میترسند کلمات را به زبان بیاورند
🤐برای افرادی که متوجه میشوند، اما صحبت کردن برایشان سخت است
👍برای افرادی که تمرین جمله سازی میخواهند
دوره ی دوم پاییز، کلاسهای آبان داستانک هنوز فرصت باقیست
👇👇ادمین
@silvermoon1000
🔮🧿📿داستانک دوره ی جادویی مکالمه
😱👹برای افرادی که میترسند کلمات را به زبان بیاورند
🤐برای افرادی که متوجه میشوند، اما صحبت کردن برایشان سخت است
👍برای افرادی که تمرین جمله سازی میخواهند
دوره ی دوم پاییز، کلاسهای آبان داستانک هنوز فرصت باقیست
👇👇ادمین
@silvermoon1000
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سریال اکسترا و فرندز
تنها جایی که "موفقیت" قبل از کار و تلاش میآید، در لغت نامه است.
@OfficialEnglishTwitter | @Coding_504
@OfficialEnglishTwitter | @Coding_504
Act like the Others
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح پیش متوسط Pre-Intermediate)
Jack and Lydia are on holiday in France with their friends, Mike and Anna.
جک و لیدیا تعطیلات را همراه با دوستانشان مایک و آنا در فرانسه به سر می برند.
Mike loves to visit historical buildings. Jack agrees to sightsee some historical buildings with him.
مایک عاشق بازدید کردن از ساختمان های تاریخی است. جک موافقت می کند تا همراه با مایک به دیدن چند ساختمان تاریخی برود.
Lydia and Anna decide to shop in the city. “See you boys when we get back!” the girls shout.
لیدیا و آنا تصمیم می گیرند تا در شهر خرید کنند. دختر ها داد می زنند:« وقتی برگشتیم شما پسر ها را می بینیم!»
In the village Jack and Mike see a beautiful old church, but when they enter the church, a service is already in progress.
در روستا، جک و مایک یک کلیسای قدیمی زیبا را می بینند اما وقتی وارد کلیسا می شوند، می بینند که یک مراسم در حال برگزاری است.
“Shh! Just sit quietly, so that we don’t stand out. And act like the others!” Mike whispers.
مایک در گوشی می گوید:« هیس! فقط آرام بنشین تا کسی متوجه ما نشود. و مثل بقیه رفتار کن!»
Since they don’t really know French, Jack and Mike quietly sit down. During the service, they stand, kneel and sit to follow what the rest of the crowd do.
چون جک و مایک فرانسوی خوب بلد نیستند آرام یک جا می نشینند. طی مراسم، آنها بلند می شوند زانو می زنند و می نشینند تا هرکاری که جمعیت انجام میدهد را تقلید کنند.
“I hope we blend in and don’t look like tourists!” Mike tells Jack.
مایک به جک می گوید:« امیدوارم قاطی جمعیت شویم و شبیه گردشگر ها نباشیم.»
At one point, the priest makes an announcement and the man who sits next to Jack and Mike stands up.
یک بار کشیش کسی را صدا می زند و مردی که کنار جک و مایک نشسته است بلند می شود.
“We should stand up, too!” Jack whispers to Mike.
جک در گوش مایک می گوید:« ما هم باید بلند شویم!»
So, Jack and Mike stand up with the man. Suddenly, all the people burst into laughter!
پس جک و مایک همراه مرد بلند می شوند. ناگهان، همه ی آدم ها شروع می کنند به خندیدن!
After the service, Jack and Mike approach the priest, who speaks English.
بعد از مراسم، جک و مایک پیش کشیش که انگلیسی صحبت می کرد رفتند.
“What’s so funny?” Jack asks.
جک پرسید:« چه چیز خیلی خنده دار بود؟»
With a smile on his face the priest says, “Well boys, there is a new baby born, and it’s tradition to ask the father to stand up.”
کشیش با لبخندی بر لب گفت:« خب پسر ها، یک نوزاد متولد شده و رسم این است که از پدر خواسته شود تا بلند شود و بایستد.»
Jack and Mike look at each other and Mike shakes his head. He smiles and says, “I guess we should understand what people
جک و مایک به همدیگر نگاه کردند و مایک سرش را تکان داد. او لبخند زد و گفت:« فکر کنم بهتر باشد تا قبل از اینکه شکل مردم عمل کنیم اول بفهمیم آنها چه می کنند.»
#Short_story_13
📜 @coding_504 📜
#داستان_کوتاه_انگلیسی (سطح پیش متوسط Pre-Intermediate)
Jack and Lydia are on holiday in France with their friends, Mike and Anna.
جک و لیدیا تعطیلات را همراه با دوستانشان مایک و آنا در فرانسه به سر می برند.
Mike loves to visit historical buildings. Jack agrees to sightsee some historical buildings with him.
مایک عاشق بازدید کردن از ساختمان های تاریخی است. جک موافقت می کند تا همراه با مایک به دیدن چند ساختمان تاریخی برود.
Lydia and Anna decide to shop in the city. “See you boys when we get back!” the girls shout.
لیدیا و آنا تصمیم می گیرند تا در شهر خرید کنند. دختر ها داد می زنند:« وقتی برگشتیم شما پسر ها را می بینیم!»
In the village Jack and Mike see a beautiful old church, but when they enter the church, a service is already in progress.
در روستا، جک و مایک یک کلیسای قدیمی زیبا را می بینند اما وقتی وارد کلیسا می شوند، می بینند که یک مراسم در حال برگزاری است.
“Shh! Just sit quietly, so that we don’t stand out. And act like the others!” Mike whispers.
مایک در گوشی می گوید:« هیس! فقط آرام بنشین تا کسی متوجه ما نشود. و مثل بقیه رفتار کن!»
Since they don’t really know French, Jack and Mike quietly sit down. During the service, they stand, kneel and sit to follow what the rest of the crowd do.
چون جک و مایک فرانسوی خوب بلد نیستند آرام یک جا می نشینند. طی مراسم، آنها بلند می شوند زانو می زنند و می نشینند تا هرکاری که جمعیت انجام میدهد را تقلید کنند.
“I hope we blend in and don’t look like tourists!” Mike tells Jack.
مایک به جک می گوید:« امیدوارم قاطی جمعیت شویم و شبیه گردشگر ها نباشیم.»
At one point, the priest makes an announcement and the man who sits next to Jack and Mike stands up.
یک بار کشیش کسی را صدا می زند و مردی که کنار جک و مایک نشسته است بلند می شود.
“We should stand up, too!” Jack whispers to Mike.
جک در گوش مایک می گوید:« ما هم باید بلند شویم!»
So, Jack and Mike stand up with the man. Suddenly, all the people burst into laughter!
پس جک و مایک همراه مرد بلند می شوند. ناگهان، همه ی آدم ها شروع می کنند به خندیدن!
After the service, Jack and Mike approach the priest, who speaks English.
بعد از مراسم، جک و مایک پیش کشیش که انگلیسی صحبت می کرد رفتند.
“What’s so funny?” Jack asks.
جک پرسید:« چه چیز خیلی خنده دار بود؟»
With a smile on his face the priest says, “Well boys, there is a new baby born, and it’s tradition to ask the father to stand up.”
کشیش با لبخندی بر لب گفت:« خب پسر ها، یک نوزاد متولد شده و رسم این است که از پدر خواسته شود تا بلند شود و بایستد.»
Jack and Mike look at each other and Mike shakes his head. He smiles and says, “I guess we should understand what people
جک و مایک به همدیگر نگاه کردند و مایک سرش را تکان داد. او لبخند زد و گفت:« فکر کنم بهتر باشد تا قبل از اینکه شکل مردم عمل کنیم اول بفهمیم آنها چه می کنند.»
#Short_story_13
📜 @coding_504 📜
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
@coding_504
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
A speech with subtitle to improve your listening skill👂👂
#سخنرانی_انگلیسی بازیرنویس جهت تقویت مهارت شنیدار
🗣 US PRESIDENTIAL DEBATES 2020: Highlights
مناسب برای تلفظ صحیح و تقویت دامنه لغات
🌐 دوره های تلگرامی ما:
👈 گرامر | اکسترا | فرندز | مکالمه |504
Join➞ @coding_504
#سخنرانی_انگلیسی بازیرنویس جهت تقویت مهارت شنیدار
🗣 US PRESIDENTIAL DEBATES 2020: Highlights
مناسب برای تلفظ صحیح و تقویت دامنه لغات
🌐 دوره های تلگرامی ما:
👈 گرامر | اکسترا | فرندز | مکالمه |504
Join➞ @coding_504
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✐ آموزش زبان انگلیسی BBC: ✎
✍🏻 'My own' vs 'On my own'
✅ به جمع ۱۲۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
💡 @coding_504 💡
✍🏻 'My own' vs 'On my own'
✅ به جمع ۱۲۰هزارنفری زبان آموزان بپیوندید👇
💡 @coding_504 💡
👍1
🤔چطوری به انگلیسی بگیم میدونی ؟
🤔Other ways to say: Do you Know?
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
🤔Other ways to say: Do you Know?
لطفا صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
@Coding_504
❌❌❌❌
👆در کلاس فانکشنز استاد یکتا 76 درس با موضوعات مختلف و کلیشه های ساختارهای محاوره به همراه ویسهای تدریس خانم یکتا و هنچنین 310فیلم کوتاه هم موضوع با فانکشنهای بسیار کاربردی آشنا خواهید شد
ادمین ثبتنام فانکشن
همین الان میتوانید عدد 6 را ارسال کنید و نمونه های تدریس را دریافت کنید 👇👇
@silvermoon1000
👆در کلاس فانکشنز استاد یکتا 76 درس با موضوعات مختلف و کلیشه های ساختارهای محاوره به همراه ویسهای تدریس خانم یکتا و هنچنین 310فیلم کوتاه هم موضوع با فانکشنهای بسیار کاربردی آشنا خواهید شد
ادمین ثبتنام فانکشن
همین الان میتوانید عدد 6 را ارسال کنید و نمونه های تدریس را دریافت کنید 👇👇
@silvermoon1000
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM