449. #Tumult ˈtuːməlt
Noise; uproar; violent disturbance or disorde
سروصدا، آشوب، آشفتگي يا بي نظمي خشونت آميز
a. The sailors voices were too feeble to be heard above the tumult of the storm
صداي ملوانان به حدي ضعيف بود که در غرش طوفان قابل شنيدن نبود.
b. There was such a tumult in the halls we concluded an accident had occurred.
چنان همهمه اي در سالن ها بر پا بود که تصور کرديم حادثه اي رخ داده است.
c. The dreaded cry of a Fire! caused a tumult in the theater.
فرياد مرگبار «آتش» آشوبي در سينما بوجود آورد.
☘ @coding_504 ☘
Noise; uproar; violent disturbance or disorde
سروصدا، آشوب، آشفتگي يا بي نظمي خشونت آميز
a. The sailors voices were too feeble to be heard above the tumult of the storm
صداي ملوانان به حدي ضعيف بود که در غرش طوفان قابل شنيدن نبود.
b. There was such a tumult in the halls we concluded an accident had occurred.
چنان همهمه اي در سالن ها بر پا بود که تصور کرديم حادثه اي رخ داده است.
c. The dreaded cry of a Fire! caused a tumult in the theater.
فرياد مرگبار «آتش» آشوبي در سينما بوجود آورد.
☘ @coding_504 ☘
Romeo and Juliet
رومئو و ژولیت
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Many years ago in Verona, Italy, there were two families.
سالها پیش در شهر ورونا در ایتالیا دو خانواده زندگی میکردند.
“We are the Capulets.”
«ما خانواده کاپیولت هستیم.»
“We are the Montagues.”
«ما هم خانواده مونتگیو هستیم.»
These families are always fighting. The Montagues have a son, Romeo. The Capulets have a daughter, Juliet.
این دو خانواده همیشه در حال جنگودعوا هستند. مونتگیوها پسری به اسم رومئو دارند. کاپیولتها دختری به اسم ژولیت دارند.
One night the Capulets have a party and Romeo goes. He meets Juliet and they fall in love. Juliet’s cousin, Tybalt, sees Romeo and is very angry.
شبی کاپیولتها مهمانی میدهند و رومئو به آنجا میرود. او ژولیت را میبیند و آنها عاشق هم میشوند. تیبالت پسرعموی ژولیت رومئو را میبیند و بسیار عصبانی میشود.
“He’s a Montague! Get him!”
«او از مونتگیوهاست. بگیریدش!»
“Oh Romeo, why are you a Montague?”
«آه رومئو تو چرا از مونتگیو هستی!»
Romeo and Juliet talk and decide to get married. They know that their families will be very angry so they go to Friar Lawrence and are married in secret.
رومئو و ژولیت با هم حرف میزنند و تصمیم میگیرند ازدواج کنند. آنها میدانند خانوادههایشان خیلی عصبانی خواهند شد، پس پیش راهب لارنس میروند و پنهانی ازدواج میکنند.
The next day, Tybalt sees Romeo. He is still angry with Romeo and wants to fight him. Romeo doesn’t want to fight but his best friend, Mercutio, does.
“If you won’t fight him, I will!”
فردای آن روز تیبالت رومئو را میبیند. هنوز از دست رومئو عصبانی است و میخواهد با او دعوا کند. رومئو نمیخواهد با او درگیر شود اما بهترین دوستش قصد دعوا دارد. «اگر تو نمیخواهی دعوا کنی من بهجایت دعوا میکنم.»
Mercutio fights Tybalt. Tybalt kills Mercutio! Romeo is so upset he fights Tybalt and kills him too!
مرکوتیو با تیبالت درگیر میشود. تیبالت مرکوتیو را میکشد. رومئو به حدی ناراحت میشود که با تیبالت درگیر شده و او را میکشد!
The Prince of Verona is very angry and sends Romeo away. Juliet goes to Friar Lawrence for help.
شاهزادهی ورونا بسیار خشمگین شده و رومئو را تبعید میکند. ژولیت برای کمک پیش راهب لارنس میرود.
“Here is a special drink. You will sleep for two days. Your family will think you are dead but you will wake up. Then you and Romeo can be free together.”
راهب لارنس به رومئو میگوید: «این را بگیر. یک شربت جادویی است. دو روز تو را به خواب میبرد. خانوادهات فکر میکنند تو مردهای اما تو از خواب بیدار میشوی. پسازآن میتوانید آزادانه با هم زندگی کنید.»
Friar Lawrence sends Romeo a letter to tell him the plan. But Romeo doesn’t get the message. He hears that Juliet is dead!
راهب لارنس نامهای برای رومئو مینویسد تا از نقشه با خبرش کند. اما نامه به دست رومئو نمیرسد. او میشنود که ژولیت مرده است!
Romeo is so upset he buys some poison and goes to see Juliet.
رومئو به حدی غمگین است که زهر میخرد و به دیدن ژولیت میرود.
“Now I will stay with you forever.”
رومئو به ژولیت میگوید: «حالا تا ابد با تو خواهم بود.» و زهر را سر میکشد.
Too late, Juliet wakes up! She sees what happened.
ژولیت چشم باز میکند! دیگر دیر شده. او میبیند که چه اتفاقی افتاده است.
“Oh no! You didn’t leave any poison for me but here is your knife.”
«نه نه! همه زهر را خوردهای و چیزی برای من نمانده اما چاقویت اینجاست.»
Romeo and Juliet are both dead. Friar Lawrence tells the Capulets and Montagues what happened. They are so sad they agree not to fight any more.
رومئو و ژولیت هر دو میمیرند. راهب لارنس به خانواده کاپیولت و مونتگیو میگوید که چه اتفاقی افتاده است. آنها به حدی غمگین میشود که توافق میکنند دیگر جنگودعوا را کنار بگذارند.
#Short_story_48
❤️ @coding_504 ❤️
رومئو و ژولیت
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Many years ago in Verona, Italy, there were two families.
سالها پیش در شهر ورونا در ایتالیا دو خانواده زندگی میکردند.
“We are the Capulets.”
«ما خانواده کاپیولت هستیم.»
“We are the Montagues.”
«ما هم خانواده مونتگیو هستیم.»
These families are always fighting. The Montagues have a son, Romeo. The Capulets have a daughter, Juliet.
این دو خانواده همیشه در حال جنگودعوا هستند. مونتگیوها پسری به اسم رومئو دارند. کاپیولتها دختری به اسم ژولیت دارند.
One night the Capulets have a party and Romeo goes. He meets Juliet and they fall in love. Juliet’s cousin, Tybalt, sees Romeo and is very angry.
شبی کاپیولتها مهمانی میدهند و رومئو به آنجا میرود. او ژولیت را میبیند و آنها عاشق هم میشوند. تیبالت پسرعموی ژولیت رومئو را میبیند و بسیار عصبانی میشود.
“He’s a Montague! Get him!”
«او از مونتگیوهاست. بگیریدش!»
“Oh Romeo, why are you a Montague?”
«آه رومئو تو چرا از مونتگیو هستی!»
Romeo and Juliet talk and decide to get married. They know that their families will be very angry so they go to Friar Lawrence and are married in secret.
رومئو و ژولیت با هم حرف میزنند و تصمیم میگیرند ازدواج کنند. آنها میدانند خانوادههایشان خیلی عصبانی خواهند شد، پس پیش راهب لارنس میروند و پنهانی ازدواج میکنند.
The next day, Tybalt sees Romeo. He is still angry with Romeo and wants to fight him. Romeo doesn’t want to fight but his best friend, Mercutio, does.
“If you won’t fight him, I will!”
فردای آن روز تیبالت رومئو را میبیند. هنوز از دست رومئو عصبانی است و میخواهد با او دعوا کند. رومئو نمیخواهد با او درگیر شود اما بهترین دوستش قصد دعوا دارد. «اگر تو نمیخواهی دعوا کنی من بهجایت دعوا میکنم.»
Mercutio fights Tybalt. Tybalt kills Mercutio! Romeo is so upset he fights Tybalt and kills him too!
مرکوتیو با تیبالت درگیر میشود. تیبالت مرکوتیو را میکشد. رومئو به حدی ناراحت میشود که با تیبالت درگیر شده و او را میکشد!
The Prince of Verona is very angry and sends Romeo away. Juliet goes to Friar Lawrence for help.
شاهزادهی ورونا بسیار خشمگین شده و رومئو را تبعید میکند. ژولیت برای کمک پیش راهب لارنس میرود.
“Here is a special drink. You will sleep for two days. Your family will think you are dead but you will wake up. Then you and Romeo can be free together.”
راهب لارنس به رومئو میگوید: «این را بگیر. یک شربت جادویی است. دو روز تو را به خواب میبرد. خانوادهات فکر میکنند تو مردهای اما تو از خواب بیدار میشوی. پسازآن میتوانید آزادانه با هم زندگی کنید.»
Friar Lawrence sends Romeo a letter to tell him the plan. But Romeo doesn’t get the message. He hears that Juliet is dead!
راهب لارنس نامهای برای رومئو مینویسد تا از نقشه با خبرش کند. اما نامه به دست رومئو نمیرسد. او میشنود که ژولیت مرده است!
Romeo is so upset he buys some poison and goes to see Juliet.
رومئو به حدی غمگین است که زهر میخرد و به دیدن ژولیت میرود.
“Now I will stay with you forever.”
رومئو به ژولیت میگوید: «حالا تا ابد با تو خواهم بود.» و زهر را سر میکشد.
Too late, Juliet wakes up! She sees what happened.
ژولیت چشم باز میکند! دیگر دیر شده. او میبیند که چه اتفاقی افتاده است.
“Oh no! You didn’t leave any poison for me but here is your knife.”
«نه نه! همه زهر را خوردهای و چیزی برای من نمانده اما چاقویت اینجاست.»
Romeo and Juliet are both dead. Friar Lawrence tells the Capulets and Montagues what happened. They are so sad they agree not to fight any more.
رومئو و ژولیت هر دو میمیرند. راهب لارنس به خانواده کاپیولت و مونتگیو میگوید که چه اتفاقی افتاده است. آنها به حدی غمگین میشود که توافق میکنند دیگر جنگودعوا را کنار بگذارند.
#Short_story_48
❤️ @coding_504 ❤️
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
Forwarded from سریال اکسترا و فرندز
Forwarded from Yekta_English_Movies
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه از زندگی خودت نا امید شدی پیشنهاد میکنم این ویدیو رو از دست ندی!
با داستان زندگی کلنل سندرز
میلیاردر معروف آشنا هستید؟
@coding_504
با داستان زندگی کلنل سندرز
میلیاردر معروف آشنا هستید؟
@coding_504
457. #Unearth ə'nɜːrθ
Dig up; discover; find out
حفرکردن، کشف کردن
a. The digging of the scientists unearthed a buried city.
حفاري دانشمندان، شهر مدفون شده اي را از زير خاک بيرون کشيد.
b. A plot to defraud the investors was unearthed by the F.B.I.
توطئه ي کلاهبرداري از سرمايه گذاران توسط «اف بي آي» کشف شد
c. The museum exhibited the vase that had been unearthed in Greece.
موزه، گلداني را که در يونان از زير خاک بيرون آورده شده بود به نمايش گذاشت.
☘ @coding_504 ☘
Dig up; discover; find out
حفرکردن، کشف کردن
a. The digging of the scientists unearthed a buried city.
حفاري دانشمندان، شهر مدفون شده اي را از زير خاک بيرون کشيد.
b. A plot to defraud the investors was unearthed by the F.B.I.
توطئه ي کلاهبرداري از سرمايه گذاران توسط «اف بي آي» کشف شد
c. The museum exhibited the vase that had been unearthed in Greece.
موزه، گلداني را که در يونان از زير خاک بيرون آورده شده بود به نمايش گذاشت.
☘ @coding_504 ☘
آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses