آیدی ثبت نام لغات ضروری 504:
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
برای شرکت در کلاس های تلگرامی استاد یکتا به ایدی زیر پیام بدین.👇
@O2021
کانال دوره ها و نمونه تدریسها👇
@en_courses
دوستانی که در جمله سازی انگلیسی و مکالمه روان نیستید!
این کانال معجزه میکنه.
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
کانال دوم ماست لطفا حمایت کنید👆👆
این کانال معجزه میکنه.
کتابی استاندارد چاپ آکسفورد
حرف زدن انگلیسی رویا نیست👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD43D8A5vH0Wfghr9g
کانال دوم ماست لطفا حمایت کنید👆👆
Twelfth Night
شب دوازدهم
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Viola and her twin brother are shipwrecked in an enemy country. Viola thinks her brother is dead. She is alone and needs a job so she puts on boys’ clothes.
کشتی ویولا و برادر دوقلویش غرق میشود و آنها وارد سرزمین دشمن میشوند. ویولا فکر میکند برادرش مرده است. حالا او تنها شده و باید کاری پیدا کند پس لباس پسرانه میپوشد.
“My new name is Cesario.”
ویولا با خود میگوید: « اسم جدید من سزاریو است.»
This is Duke Orsino. Viola arrives at his palace and asks for a job. She becomes his messenger.
این دوک اورسینو است. ویولا به قصر او میرود و از او کار میخواهد. سزاریو پیغامرسان اورسینو میشود.
Duke Orsino is in love with Lady Olivia.
دوک اورسینو عاشق بانو اولیویا است.
“Cesario, take this message to Lady Olivia. Tell her I love her.”
دوک اورسینو به سزاریو میگوید: «سزاریو، این پیغام را به بانو اولیویا برسان. به او بگو که عاشقش هستم.»
Viola is sad because she loves Duke Orsino! “Ahhh.”
ویولا ناراحت است چون خودش عاشق دوک اورسینو شده است!
ویولا: «آه»
This is Lady Olivia. Viola goes to her house.
این بانو اولیویا است. ویولا به خانهی او میرود.
“Duke Orsino loves you.”
او به بانو اولیویا میگوید: «دوک اورسینو عاشق توست.»
“I do not love Duke Orsino.”
اولیویا میگوید: «من عاشق دوک اورسینو نیستم.»
Viola is worried because Lady Olivia starts to fall in love with Cesario!
“What a mess! Duke Orsino loves Olivia, but I love Duke Orsino, and Olivia loves me! I can’t tell the truth because of my disguise.”
ویولا نگران است چون بانو اولیویا دارد عاشق سزاریو میشود! ویولا با خود فکر میکند: «عجب اوضاع در هم و بر همی شده! دوک اورسینو عاشق اولیویا است و من عاشق دوک اورسینو هستم و اولیویا عاشق من است! به خاطر تغییر قیافهام نمیتوانم حقیقت را بگویم.»
Viola wants to tell Duke Orsino that she loves him but he asks her to go back to Lady Olivia with a jewel.
ویولا میخواهد به دوک اورسینو بگوید که دوستش دارد اما دوک از او میخواهد با جواهری به خانه اولیویا برگردد!
Viola tells Lady Olivia that Duke Orsino still loves her. But Olivia says she loves Cesario!
ویولا به بانو اولیویا میگوید که دوک اورسینو هنوز دوستش دارد. اما اولیویا میگوید که عاشق سزاریو است!
“I’m sorry. I can’t marry you.”
سزاریو (ویولا) به اولیویا میگوید: «متأسفم. من نمی تونم با تو ازدواج کنم.»
This is Sebastian, Viola’s brother. He is alive! Lady Olivia sees him and thinks that he is Cesario.
این سباستین برادر ویولا است. او زنده است! بانو اولیویا او را میبیند و فکر میکند که او سزاریو است.
“Cesario, please will you marry me?”
به سباستین میگوید: «سزاریو ازت خواهش میکنم با من ازدواج کنی!»
Sebastian doesn’t understand, but he thinks Lady Olivia is very beautiful.
سباستین سر در نمی آورد اما با خودش فکر میکند بانو اولیویا بسیار زیباست.
“Yes, um, OK. Let’s get married!”
سباستین جواب میدهد: «بله، بسیار خوب. بیا باهم ازدواج کنیم!»
Later, Duke Orsino and Viola go to see Lady Olivia. Duke Orsino is surprised when Olivia calls Viola her husband.
بعداً دوک اورسینو و ویولا به دیدن بانو اولیویا میآیند. دوک اورسینو وقتی میبیند اولیویا، ویولا را شوهرش مینامد، تعجب میکند.
“Cesario, my husband!”
اولیویا میگوید: «سزاریو، همسرم!»
Then Sebastian arrives. Viola sees her brother and is very happy. She tells everyone the truth.
ناگهان سباستین از راه میرسد. ویولا برادرش را میبیند و بسیار خوشحال میشود. ویولا حقیقت را به همه میگوید.
“My real name is Viola and this is my brother, Sebastian.”
«اسم من ویولا است و این برادرم سباستین است.»
When Duke Orsino sees Viola he falls in love with her and asks her to marry him. Duke Orsino and Viola are happy. Lady Olivia and Sebastian are happy too. They decide to have a double wedding party to celebrate!
وقتی دوک اورسینو ویولا را میبیند، عاشقش میشود و از او خواستگاری میکند. دوک اورسینو و ویولا خوشحال هستند. بانو اولیویا و سباستین هم خوشحال هستند. آنها تصمیم میگیرند جشن عروسیشان را یکجا و در یک روز برگزار کنند!
#Short_story_47
❤️ @coding_504 💑
شب دوازدهم
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Viola and her twin brother are shipwrecked in an enemy country. Viola thinks her brother is dead. She is alone and needs a job so she puts on boys’ clothes.
کشتی ویولا و برادر دوقلویش غرق میشود و آنها وارد سرزمین دشمن میشوند. ویولا فکر میکند برادرش مرده است. حالا او تنها شده و باید کاری پیدا کند پس لباس پسرانه میپوشد.
“My new name is Cesario.”
ویولا با خود میگوید: « اسم جدید من سزاریو است.»
This is Duke Orsino. Viola arrives at his palace and asks for a job. She becomes his messenger.
این دوک اورسینو است. ویولا به قصر او میرود و از او کار میخواهد. سزاریو پیغامرسان اورسینو میشود.
Duke Orsino is in love with Lady Olivia.
دوک اورسینو عاشق بانو اولیویا است.
“Cesario, take this message to Lady Olivia. Tell her I love her.”
دوک اورسینو به سزاریو میگوید: «سزاریو، این پیغام را به بانو اولیویا برسان. به او بگو که عاشقش هستم.»
Viola is sad because she loves Duke Orsino! “Ahhh.”
ویولا ناراحت است چون خودش عاشق دوک اورسینو شده است!
ویولا: «آه»
This is Lady Olivia. Viola goes to her house.
این بانو اولیویا است. ویولا به خانهی او میرود.
“Duke Orsino loves you.”
او به بانو اولیویا میگوید: «دوک اورسینو عاشق توست.»
“I do not love Duke Orsino.”
اولیویا میگوید: «من عاشق دوک اورسینو نیستم.»
Viola is worried because Lady Olivia starts to fall in love with Cesario!
“What a mess! Duke Orsino loves Olivia, but I love Duke Orsino, and Olivia loves me! I can’t tell the truth because of my disguise.”
ویولا نگران است چون بانو اولیویا دارد عاشق سزاریو میشود! ویولا با خود فکر میکند: «عجب اوضاع در هم و بر همی شده! دوک اورسینو عاشق اولیویا است و من عاشق دوک اورسینو هستم و اولیویا عاشق من است! به خاطر تغییر قیافهام نمیتوانم حقیقت را بگویم.»
Viola wants to tell Duke Orsino that she loves him but he asks her to go back to Lady Olivia with a jewel.
ویولا میخواهد به دوک اورسینو بگوید که دوستش دارد اما دوک از او میخواهد با جواهری به خانه اولیویا برگردد!
Viola tells Lady Olivia that Duke Orsino still loves her. But Olivia says she loves Cesario!
ویولا به بانو اولیویا میگوید که دوک اورسینو هنوز دوستش دارد. اما اولیویا میگوید که عاشق سزاریو است!
“I’m sorry. I can’t marry you.”
سزاریو (ویولا) به اولیویا میگوید: «متأسفم. من نمی تونم با تو ازدواج کنم.»
This is Sebastian, Viola’s brother. He is alive! Lady Olivia sees him and thinks that he is Cesario.
این سباستین برادر ویولا است. او زنده است! بانو اولیویا او را میبیند و فکر میکند که او سزاریو است.
“Cesario, please will you marry me?”
به سباستین میگوید: «سزاریو ازت خواهش میکنم با من ازدواج کنی!»
Sebastian doesn’t understand, but he thinks Lady Olivia is very beautiful.
سباستین سر در نمی آورد اما با خودش فکر میکند بانو اولیویا بسیار زیباست.
“Yes, um, OK. Let’s get married!”
سباستین جواب میدهد: «بله، بسیار خوب. بیا باهم ازدواج کنیم!»
Later, Duke Orsino and Viola go to see Lady Olivia. Duke Orsino is surprised when Olivia calls Viola her husband.
بعداً دوک اورسینو و ویولا به دیدن بانو اولیویا میآیند. دوک اورسینو وقتی میبیند اولیویا، ویولا را شوهرش مینامد، تعجب میکند.
“Cesario, my husband!”
اولیویا میگوید: «سزاریو، همسرم!»
Then Sebastian arrives. Viola sees her brother and is very happy. She tells everyone the truth.
ناگهان سباستین از راه میرسد. ویولا برادرش را میبیند و بسیار خوشحال میشود. ویولا حقیقت را به همه میگوید.
“My real name is Viola and this is my brother, Sebastian.”
«اسم من ویولا است و این برادرم سباستین است.»
When Duke Orsino sees Viola he falls in love with her and asks her to marry him. Duke Orsino and Viola are happy. Lady Olivia and Sebastian are happy too. They decide to have a double wedding party to celebrate!
وقتی دوک اورسینو ویولا را میبیند، عاشقش میشود و از او خواستگاری میکند. دوک اورسینو و ویولا خوشحال هستند. بانو اولیویا و سباستین هم خوشحال هستند. آنها تصمیم میگیرند جشن عروسیشان را یکجا و در یک روز برگزار کنند!
#Short_story_47
❤️ @coding_504 💑
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
Forwarded from نظرات شما | اعتماد شما افتخار ماست
Ms. Ariya:
نظر یکی از زبان آموزان کانالهای ما که در دوره ی 504 و ترم یک گرامر یکتا شرکت کرده اند. ترم دو و سه را با هم امروز ثبت نام کردند
96.12.10❤️
نظر یکی از زبان آموزان کانالهای ما که در دوره ی 504 و ترم یک گرامر یکتا شرکت کرده اند. ترم دو و سه را با هم امروز ثبت نام کردند
96.12.10❤️
Forwarded from Yekta_English_Movies
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💇 ‘I had my hair cut yesterday’. 💇
در جمله بالا کوتاه کردن موها را چه کسی انجام داده؟
الف: من🙋
ب: شخصی دیگر 💈
این ویدیو را ببینید تا جواب را پیدا کنید:
@Yekta_English_Movies
در جمله بالا کوتاه کردن موها را چه کسی انجام داده؟
الف: من🙋
ب: شخصی دیگر 💈
این ویدیو را ببینید تا جواب را پیدا کنید:
@Yekta_English_Movies
#روش_خواندن_داستانهای_انگلیسی
5⃣ شگرد سایه: در این بخش همانند بخش قبل قرار است که هر چه را که میشنوید تکرار کنید. ولی این بار دیگر خبری از توقف سخنان گوینده نیست. بلکه هرچه میگوید را با او تکرار میکنید. مثل شعر. در اینجا نیز بایستی تا جایی که میشود حالات روحی گوینده را نیز منتقل کنید. شگرد سایه کاملاً یک روش علمی جدید است که بسیار به تقویت مهارتهای زبان انگلیسی شما، کمک میکند. در یک پست جداگانه قبلا بهتمامی روشهایی که میتوانید در شگرد سایه استفاده کنید اشاره کردیم.
🔺 @coding_504 🔻
5⃣ شگرد سایه: در این بخش همانند بخش قبل قرار است که هر چه را که میشنوید تکرار کنید. ولی این بار دیگر خبری از توقف سخنان گوینده نیست. بلکه هرچه میگوید را با او تکرار میکنید. مثل شعر. در اینجا نیز بایستی تا جایی که میشود حالات روحی گوینده را نیز منتقل کنید. شگرد سایه کاملاً یک روش علمی جدید است که بسیار به تقویت مهارتهای زبان انگلیسی شما، کمک میکند. در یک پست جداگانه قبلا بهتمامی روشهایی که میتوانید در شگرد سایه استفاده کنید اشاره کردیم.
🔺 @coding_504 🔻
🔴🔊اخرین فرصت برای ثبت نام در دوره گرامر کاربردی زبان انگلیسی 🔊🔊
هر روز یک درس از کتاب گرامر تدریس میشه و شما گرامر رو شیرین مثل قند با تدریس استاد یکتا یاد میگیرید
کتاب آموزشی این دوره یکی از بهترین منابع آموزش گرامر است. سطح کتاب Intermediate میباشد و تدریس دو زبانه خط به خط کتاب English Grammar in Use
نوشته ی Raymond Murphy
👈برای شرکت در ترم یک این دوره به ادمین ثبتنام پیام بدید👇👇👇
@SILVERMOON1000
🌹این دوره مناسب برای دانشجویان و داوطلبان کنکور سراری و کارشناسی ارشد و دکتری کلیه رشته ها و آزمون های تافل و آیلتس و سایر افرادی که در گرامر احساس ضعف و ناتوانی می کنند میباشد.
پنجاه جلسه ی پربار، که یک بار برای همیشه سختی مباحث عمده ی زمانها رو در گرامر انگلیسی رو از بین می برد.
🌺نمونه تدریس 👈 مشاهده
هر روز یک درس از کتاب گرامر تدریس میشه و شما گرامر رو شیرین مثل قند با تدریس استاد یکتا یاد میگیرید
کتاب آموزشی این دوره یکی از بهترین منابع آموزش گرامر است. سطح کتاب Intermediate میباشد و تدریس دو زبانه خط به خط کتاب English Grammar in Use
نوشته ی Raymond Murphy
👈برای شرکت در ترم یک این دوره به ادمین ثبتنام پیام بدید👇👇👇
@SILVERMOON1000
🌹این دوره مناسب برای دانشجویان و داوطلبان کنکور سراری و کارشناسی ارشد و دکتری کلیه رشته ها و آزمون های تافل و آیلتس و سایر افرادی که در گرامر احساس ضعف و ناتوانی می کنند میباشد.
پنجاه جلسه ی پربار، که یک بار برای همیشه سختی مباحث عمده ی زمانها رو در گرامر انگلیسی رو از بین می برد.
🌺نمونه تدریس 👈 مشاهده
🎧 Fireflies 🎧
🎼 Owl City 🎙
You would not believe your eyes if ten million fireflies
Lit up the world as I fell asleep.
به چشمات باور نمیکردی وقتی مثل من به خواب میرفتی و میدیدی
ده میلیون شبتاب دنیاتو روشن کردن
'Cause they fill the open air
And leave teardrops everywhere.
You'd think me rude but I would just stand and stare.
چون تو هوا پر بودن
و همه جارو پر از اشکاشون کرده بودن
فکر می کنی که من گستاخ شدم ولی من وایستادم و نگاشون کردم
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems.
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
'Cause I'd get a thousand hugs from ten thousand lightning bugs
as they tried to teach me how to dance.
چون ده هزار حشره درخشان رو در آغوش گرفتم
درحالی که داشتن سعی می کردن رقصیدنو یادم بدن
A fox trot above my head,
a sock hopped beneath my bed,
a disco ball is just hanging by a thread.
و بالای سرم یه کره اسب داشت با یورتمه میرفت
یه جوراب داشت کنار تختم لی لی میکرد
یه توپ دیسکویی* بالای سرم آویزون بود
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems. (When I fall asleep)
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
Leave my door open just a crack. (Please take me away from here)
'Cause I feel like such an insomniac. (Please take me away from here)
خواهش می کنم کمی در رو باز بذار-منو از خودت دور کن
چون انگار اینسامنیا (بیخوابی) گرفتم-منو از خودت دور کن
Why do I tire of counting sheep (Please take me away from here)
when I'm far too tired to fall asleep?
چرا دیگه حوصله شمردن گوسفندارو تو شب ندارم – منو از خودت دور کن
وقتی نمیتونم خوابم ببره
To ten million fireflies
I'm weird 'cause I hate goodbyes.
I got misty eyes as they said farewell. (Said farewell)
من واسه اینهمه شبتاب عجیبم چون نمیتونم ازشون دل بکنم و خداحافظی کنم
وقتی از من خداحافظی کردن، چشمام تار شد
But I'll know where several are if my dreams get real bizarre
'Cause I saved a few and I keep them in a jar.
ولی میدونم کجان وقتی رویاهام غیر واقعی بشن
چون چنتاشونو گرفتم و کردم تو شیشه مربا
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems. (When I fall asleep)
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems. (When I fall asleep)
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems.
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
🎶 @coding_504 🎶
🎼 Owl City 🎙
You would not believe your eyes if ten million fireflies
Lit up the world as I fell asleep.
به چشمات باور نمیکردی وقتی مثل من به خواب میرفتی و میدیدی
ده میلیون شبتاب دنیاتو روشن کردن
'Cause they fill the open air
And leave teardrops everywhere.
You'd think me rude but I would just stand and stare.
چون تو هوا پر بودن
و همه جارو پر از اشکاشون کرده بودن
فکر می کنی که من گستاخ شدم ولی من وایستادم و نگاشون کردم
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems.
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
'Cause I'd get a thousand hugs from ten thousand lightning bugs
as they tried to teach me how to dance.
چون ده هزار حشره درخشان رو در آغوش گرفتم
درحالی که داشتن سعی می کردن رقصیدنو یادم بدن
A fox trot above my head,
a sock hopped beneath my bed,
a disco ball is just hanging by a thread.
و بالای سرم یه کره اسب داشت با یورتمه میرفت
یه جوراب داشت کنار تختم لی لی میکرد
یه توپ دیسکویی* بالای سرم آویزون بود
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems. (When I fall asleep)
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
Leave my door open just a crack. (Please take me away from here)
'Cause I feel like such an insomniac. (Please take me away from here)
خواهش می کنم کمی در رو باز بذار-منو از خودت دور کن
چون انگار اینسامنیا (بیخوابی) گرفتم-منو از خودت دور کن
Why do I tire of counting sheep (Please take me away from here)
when I'm far too tired to fall asleep?
چرا دیگه حوصله شمردن گوسفندارو تو شب ندارم – منو از خودت دور کن
وقتی نمیتونم خوابم ببره
To ten million fireflies
I'm weird 'cause I hate goodbyes.
I got misty eyes as they said farewell. (Said farewell)
من واسه اینهمه شبتاب عجیبم چون نمیتونم ازشون دل بکنم و خداحافظی کنم
وقتی از من خداحافظی کردن، چشمام تار شد
But I'll know where several are if my dreams get real bizarre
'Cause I saved a few and I keep them in a jar.
ولی میدونم کجان وقتی رویاهام غیر واقعی بشن
چون چنتاشونو گرفتم و کردم تو شیشه مربا
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems. (When I fall asleep)
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems. (When I fall asleep)
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
I'd like to make myself believe that planet Earth turns slowly.
It's hard to say that I'd rather stay awake when I'm sleep,
'cause everything is never as it seems.
میخوام باور کنم که این کره خاکی داره به آرومی میچرخه
خیلی سخته که بگم بیدارم وقتی خوابم
چون هیچی واقعا اونطور که هست به نظر نمیرسه
🎶 @coding_504 🎶
449. #Tumult ˈtuːməlt
Noise; uproar; violent disturbance or disorde
سروصدا، آشوب، آشفتگي يا بي نظمي خشونت آميز
a. The sailors voices were too feeble to be heard above the tumult of the storm
صداي ملوانان به حدي ضعيف بود که در غرش طوفان قابل شنيدن نبود.
b. There was such a tumult in the halls we concluded an accident had occurred.
چنان همهمه اي در سالن ها بر پا بود که تصور کرديم حادثه اي رخ داده است.
c. The dreaded cry of a Fire! caused a tumult in the theater.
فرياد مرگبار «آتش» آشوبي در سينما بوجود آورد.
☘ @coding_504 ☘
Noise; uproar; violent disturbance or disorde
سروصدا، آشوب، آشفتگي يا بي نظمي خشونت آميز
a. The sailors voices were too feeble to be heard above the tumult of the storm
صداي ملوانان به حدي ضعيف بود که در غرش طوفان قابل شنيدن نبود.
b. There was such a tumult in the halls we concluded an accident had occurred.
چنان همهمه اي در سالن ها بر پا بود که تصور کرديم حادثه اي رخ داده است.
c. The dreaded cry of a Fire! caused a tumult in the theater.
فرياد مرگبار «آتش» آشوبي در سينما بوجود آورد.
☘ @coding_504 ☘